کد خبر: ۳۶۶۹۷۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:

خاطره سردار باقرزاده از ترور امام خامنه ای عزیز

در همین حین پیکر انسانی درحدقد وقواره آقا که همه پیکرش وازجمله صورتش رو با ملحفه سفید پوشونده بودند و به اصطلاح کاملا بیهوش بود، بچه ها بعنوان اینکه حضرت آقا هست بابرانکارد داخل آمبولانس گذاشتند و حرکت کردند
گروه اجتماعی: بعد از ظهر روزی که حضرت آقارو ترورکردند، بنابه درخواست من، بعنوان  مسوول تعاون و امورایثارگران سپاه ، قراربود برای حل مشکلات خانواده معظم شهداجلسه ای به اتفاق شهید محلاتی (نماینده امام درسپاه)ودکتر سید مسعود خاتمی (مسوول وقت پرسنلی سپاه) در دفتر حاج  محسن رفیقدوست (مسوول وقت تدارکات سپاه) که درآن زمان درپادگان خلیج مستقر بود،داشته باشیم.


طبق قرار رأس ساعت مقرر ما هرسه نفر واردپادگان شده بودیم وداشتیم بسمت دفترآقای رفیقدوست می رفتیم که ناگهان حاج محسن سراسیمه ازساختمان محل کارش اومدبیرون وتا ما رو دید گفت: بجنبید آقای خامنه ای روزدند!

خبر خیلی ناگهانی و غافلگیر کننده بود وبعد رو کرد به دکترخاتمی وگفت: به دکتر مرندی بگو بیاد بیمارستان راه آهن، و بعد همگی حرکت کردیم.

الان یادم نیست که چطوری ودرظرف مدت کوتاهی خودمون رو رسوندیم به بیمارستان بهارلو، ولی میدونم وقتی جلوی بیمارستان رسیدیم جمعیت انبوهی ازمردم نالان وگریان رادیدیم که جلوی درب اصلی تجمع کرده بودند و بشدت نگران و مضطرب حال آقا بودند.


من چون لباس سپاه تنم بود، تلاش کردم،نظم وانضباطی رو باکمک مردم برقرارکنم ولی آشفتگی مردم و اصرارشان برای ورودبه داخل بیمارستان کارانتظامات رو دشوارکرده بود

عده ای ازمردم می گفتند: می خواهیم خون بدهیم و عده ای دیگرمی گفتند:می خواهیم قلب مون رو به آقا اهداء کنیم

خلاصه یک اوضاع واحوال ومحشری بود، من هم ازمردم عادی جلوی درب اصلی بیمارستان اطلاعات بیشتری نداشتم و مایل بودم خبر بیشتری ازحال آقا داشته باشم ولی نگه داشتن پست انتظامات اقتضاء می کرد در محل بمانم تا اوضاع آشفته تر نشود.

درهمین اوضاع واحوال چندنفر که لباس شخصی داشتند، به من گفتند به مردم بگو: زنجیر درست کنند چون می خواهیم آقا رو ازبیمارستان خارج کنیم و به بیمارستان مجهزتری ببریم، خلاصه با هر زحمتی بود با کمک مردم کوچه ای باز کردیم تا آمبولانس وارد شود، در همین حین پیکر انسانی درحدقد وقواره آقا که همه پیکرش وازجمله صورتش رو با ملحفه سفیدپوشونده بودند وبه اصطلاح کاملا بیهوش بود، بچه ها بعنوان اینکه حضرت آقا هست بابرانکارد  داخل آمبولانس گذاشتند و حرکت کردند


بادیدن این جسم بی جان وبیهوش صدای شیون مردم بلند شد و سروسینه زنان فضارو ملتهب کردند، خودمن هم بشدت منقلب شده وگریه می کردم ، بله ! بدلیل تهدیدات جدی منافقین وخطراتی که جان آقارو تهدیدمی کرد،با تدبیر حاج محسن رفیقدوست، بظاهر ودرمراء ومنظرمردم آقا رو از درب اصلی بیمارستان خارج کرده بودند، تابتوانند امور درمانی رو با آرامش وامنیت بالاتر و درمحل مناسب تری ادامه دهند. هنوز نمی دانم اون کسی که نقش پیکر آقارو بازی کرده بود کی بود ولی هرکس بود خیلی قشنگ بازی کرد.

منبع: کانال خبری معراج شهدا

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۷
0
3
منافقین باترورمسئولین ومردم کشور وحمایت ازصدام وحشی ودیوانه ورژیم قرون وسطائی وجنایتکار عربستان ماهیت پلیدقدرت طلبی خود وادعای دروغین مبارزه باستمگران رانشان دادند منافقین باتطهیرسیاستهای ظالمانه ابرستمگرجهانی یعنی استکبار به سرکردگی آمریکا منفور مردم وآزادیخواهان هستند
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۴/۰۷
0
3
خدایا بخاطر اینکه وجود نازنین رهبمونو دوباره به ما بخشیدی ممنونتیم.

آقا سیــد علــــی الهی صدو بیست سال زنده و سلامت باشید.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین