در طول 40 سال گذشته و به ویژه در سالهای اخیر سهم تجارت ایران با کشورهای اروپایی بهشدت کاهش یافته و در مقابل مبادلات ایران با کشورهای آسیایی افزایشی قابل توجه داشته است. اما در دوره پسابرجام «ایران در تجارت با شرق بهتر عمل خواهد کرد یا با کشورهای غربی و اروپایی؟»
![](/files/fa/news/1395/4/1/538538_926.jpg)
به گزارش بولتن نیوز ، آمارهای بلندمدت تجاری ایران با سایر کشورها نشان میدهد در طول 40 سال گذشته سهم تجاری قاره آسیا نسبت به سایر کشورها افزایش چشمگیری داشته است. در دو سال گذشته قریب به 90 درصد بازرگانی خارجی ایران با کشورهای آسیایی صورت گرفته است. در سالهای میانی دهه 80 و پس از تحریمهای بینالمللی، سهم تجارت ایران با کشورهای اروپایی از 40-30 درصد به 15 درصد رسید، اما پس از اجرایی شدن برجام و سفر رئیسجمهور دولت یازدهم به اروپا، قراردادهای متعددی بین ایران و چند کشور اروپایی منعقد شد. قراردادها از قبیل 10.5 میلیارد دلار قرارداد با ایرباس، بیش از 400 میلیون دلار قرارداد با پژو، 18 میلیارد دلار قرارداد با ایتالیا، ارسال اولین محموله نفتی به اروپا به میزان چهار میلیون بشکه از جمله قراردادهای مهم، منعقد شده هستند. پس از این قراردادها، نظرهای کارشناسان درخصوص رویکرد تجاری کشور بررسی شد.
باشگاه اقتصاددانان روزنامه «دنیای اقتصاد» با انتشار این مقدمه در پرونده تازه خود، به بررسی ساختار تجاری ایران و شرکای غربی و شرقیاش پرداخته است. این روزنامه در این پرونده تلاش کرده به این موضوع پاسخ دهد که «برای ایران پس از برجام تجارت با کدام کشورها مناسبتر است؟» و به عبارت دیگر «ایران در تجارت با شرق بهتر عمل خواهد کرد یا با کشورهای غربی و اروپایی؟»
توازن استراتژیک در پسابرجام
محمدرضا بهرامن، عضو هیاترئیسه اتاق تهران و رئیس خانه معدن در پاسخ به این پرسش مینویسد: «موقعیت استراتژیک و ژئوپولتیک ایران در جهان، قرار گرفتن بر سر چهارراه جغرافیایی جهان و مرکزیت ترانزیت زمینی و هوایی، بازار مصرف 80 میلیون نفری و دسترسی به بازار400 میلیون نفری منطقه، نفوذ معنوی گسترده در خاورمیانه و دارا بودن 15 درصد ذخایر انرژی جهانی تنها بخشی از حوزههای قدرت ایران در تعاملات جهانی است. در حال حاضر و با توجه به عدم حساسیت و عکس العمل آمریکا نسبت به گسترش روابط اقتصادی بین ایران و دیگر کشورها برخلاف گذشته و در شرایط پسابرجام، بهترین رویکرد به جای نگاه به شرق یا غرب ایجاد یک توازن استراتژیک است، که از یک طرف بهبود روابط با کشورهای اروپایی و گره زدن منافع بلند مدت اقتصادی بین طرفین و و تنش زدایی با ایالات متحده و از طرف دیگر استفاده از ظرفیتهای موجود در کشورهای شرق از جمله روسیه بهعنوان دومین قدرت نظامی دنیا و چین و هند بهعنوان قدرتهای نوظهور و تاثیر گذار اقتصادی در مبادلات جهانی و تغییر الگوی نفت در برابر کالا به مشارکت اقتصادی و ایجاد وابستگی متقابل است.»
بازیابی موقعیت گذشته
حسین وثوقی ایرانی، عضو هیات نمایندگان اتاق ایران نیز یکی دیگر از کارشناسانی است که در «باشگاه اقتصاددانان» به این پرسش پاسخ میدهد. در بخشی از پاسخ این نماینده بخش خصوصی آمده است: «به نظر میرسد در مسائل اقتصادی نمیتوان جزمیت به خرج داد و از بین تجارت با شرق یا غرب یکی را انتخاب کرد. اگر صفحات اول هر کتاب اقتصاد را بخوانیم با مفهوم مزیت نسبی میتوانیم تصمیمات علمی درخصوص تجارت بگیریم و براساس منافع ملی از مزیتهای نسبی ایران، شرق و غرب بهره مند شویم. حال با توجه به غیبت 10 ساله ایران و غرب در تجارت با یکدیگر که در نتیجه تحریم به وجود آمده بود، به نظر میرسد تقاضای خوبی برای کالاهای ایران و غرب در بازارهای یکدیگر بهوجود آمده است. ضرورت نوسازی صنایع ایران و بالا بردن سطح فناوری کارخانجات کشور، ارتقای سطح خدمات مالی، استانداردسازی، مدیریتی، بانکی و گردشگری، احیا و بازسازی جایگاه کشور در اتحادیههای تجاری و سازمانهای همکاری بینالمللی عواملی است که وزن توجه به غرب را برای فعالان اقتصادی ایران سنگینتر میکند. در این میان وضعیت بد اقتصادی کشورهای اروپایی که در مذاکرات تجاری دو طرفه به وضوح ملاحظه میشود، توازن دو طرف مذاکره را میتواند برقرار کند.»