باید بپذیریم که داعش یک «ظرفیت ایدئولوژیکِ» پایدار دارد که توانسته است چنین توانی از بازتولید را در اختیار داشته باشد به گونه ای که بسیاری از کشورها حتی نسبت به تمامیت ارضی خود نیز احساس نگرانی می کنند. این ظرفیت ایدئولوژیک حتی حاکمان کشوری مثل عربستان سعودی را نیز نگران کرده است.
گروه بین الملل: محمدرضا عشوری مقدم ـ کارشناس و پژوهشگر مسائل گروه های اسلامی در یادداشت پیش رو به دلایل بازتولید داعش پرداخته و آورده است: اکنون پس از گذشت دو سال از اعلان دولت خلافت(داعش) توسط ابوبکر بغدادي، فهم پدیده داعش بیش از گذشته نيازمند نگاه عميقتری به تحولات منطقه است. بسياري از تحليلگران و کارشناسان مسائل استراتژيک در تحليلها و ارزيابي های خود درباره وضعیت داعش همواره دستاوردهاي نظامي و شکست های اين گروه را در عرصه تحولات میدانی مد نظر قرار مي دهند.
به گزارش بولتن نیوز، در ادامه این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته آمده است: به نظر مي رسد براي درک صحيح اين پديده بايد آن را از اين زاويه بررسي کنيم که چه زمينه ها و عواملي به شکلگيري و صعود اين گروه انجاميده است و می تواند به روند ابقای آن کمک کند. اگر بخواهیم از زاویه رویکرد رایج امنیتی نگاه کنیم مطمئنا نمی توان تلاشهای منطقه ای برای سرنگونی دولت قانونی عراق بعد از حکومت صدام را نادیده گرفت. قطعا نمی توان نافی کمک های گسترده نظامی و مالی بود که از برخی کشورها و جریان ها به سوی عراق و سوریه سرازیر شده است. این یک واقعیت است تا زمانی که شاهد این دخالت ها هستیم تحرکات چنین گروه هایی نیز محتمل خواهد بود.
با این حال برای اینکه نگاه دیگری به قضیه داشته باشیم لازم است ابتدا بدانيم که ما تنها با يک گروه مسلح در سوريه و عراق مواجه نيستيم بلکه اساساً با یک جريان چند بُعدي مواجهیم.
1- داعشِ متمرکز در عراق سوریه
2- ولایات و زیرمجوعه های داعش در کشورهای مختلف
3- داعش به مثابه یک جریان ایدئولوژیک
به نظر می رسد بُعد مهمتر و خطرناکتر ماجرا همین رويکرد «ايدئولوژيک» است. واقعیت آن است که همين ماهیت ايدئولوژيک چنان ظرفیتی به این گروه داده که در گوشه و کنار جهان از فرانسه تا اندونزی همواره افرادي را دارند که بتوانند به نام دولت خلافت دست به عمليات بزنند. داعش در همين مدت کوتاه توانسته است پهنهی وسيعي از شمال آفريقا از صحراي سينا در مصر تا بخش های مهمی در ليبي و تونس را تحت نفوذ خود درآورد.
واقعيت آن است که هر چند اين «جريان ايدئولوژيک» بخش قابل توجهي از مناطق تحت سيطره خود را از دست داده، اما در عين حال اين ظرفيت را دارد که بتواند همواره توسعه و گسترش يابد. اگر بخواهيم وضعيت داعش در عراق و سوريه را مورد ارزيابي قرار دهيم بايد بگوييم که از نظرگاه سلفگرایانه جهادي هر دو کشور يک وضعيت مشترک دارند که از آن به «بحران سُني» تعبير مي شود. شايد پذیرش این موضوع براي بسياري ناخوشايند باشد اما واقعيت آن است که بزرگترين اشتباهي که مي تواند در تقابل با داعش صورت گیرد تمرکز بر رویکردهای نظامي-امنیتی و غافل ماندن از زمينه هاي سياسي-اجتماعی است و خطرناکتر آنکه بسیاری اين جنبه را مسئله ای ثانوي به شمار می آورند.
طي اين دو سال همواره اين نکته گوشزد مي شده است که بازپسگيري شهرهاي رقه و موصل- دو پايتخت داعش در سوريه و عراق بسيار مشکل و حتي دست نيافتني است. اين گزاره به تنهايي مي تواند حاکي از واقعيتهايي جدي و تأمل برانگیز باشد. واقعیت آن است که داعش در مناطق تحت سیطره خود به هزاران جنگجويي متکي است که تا پاي جان حاضر به جنگيدن در رکاب خلافت داعش هستند. بر پايه ميراث بازمانده از آموزه های زرقاوي در عراق، داعش اکنون توانسته است گفتمانی «طائفه ای» در منطقه شکل دهد که بر محوریت یک نگرانی از افزایش نفوذ شیعیان در جهان اسلام استوار است و همچنان نیز با بهره گیری از همین تقابل گفتمانی خود را پابرجا نگاه می دارد.
اگر به فرض بپذیریم که با راهبردها و ائتلاف های مختلف سرانجام «دولت داعش» در موصل و رقه در هم بشکند با این حال این سئوال همچنان مطرح است که سرنوشت هزاران نفر از نیروها و طرفداران این گروه در منطقه چه خواهد دشد. بسیار متوهمانه است اگر بپذیریم که قرار است تمامی دهها هزار نفر از منتسبان به داعش کشته شوند. نهایت کاری که می تواند صورت گیرد آن است که سناریوی انتقال اعضای این جریان از کشوری به کشور دیگر محقق شود.
داعش اکنون هزاران نفر از نسل کودک و نوجوانی را در اختیار دارد که برای آنها برنامه ریزی کرده و می توانند نسل آینده فعال جریان سلفی جهادی در منطقه باشند. واقعیت آن است که اگر قرار است اوضاع برای ریشه کن کردن داعش اینگونه پیش برود نسل آینده سلفیان جهادی در منطقه بسیار جدی تر و افراطی تر از نسل کنونی شکل خواهد گرفت.
با این حال عوامل و زمینه های صعود داعش در هر منطقه متفاوت است. به عنوان مثال شاهد این هستیم که در صحرای سینای مصر گروه «ولایت سیناء» یا انصار بیت المقدس با داعش اعلام بیعت کرده است. واضح است که شرایط در مصر بسیار متفاوت از عراق و سوریه است. فضای منطقه سیناء بیش از آنکه متاثر از تقابل های مذهبی باشد تحت تاثیر کودتای نظامیان علیه دولت اخوان و شرایط اقتصادی و اجتماعی آن منطقه است. لیبی نیز شرایط خاص خود را دارد و اوضاع بی ثبات سیاسی و امنیتی در این کشور فضای مناسبی برای فعالیت داعش فراهم کرده است.
تجربه نشان داده که اساساً زیرمجموعه های القاعده مثل داعش توانایی بازتولید سریع تیم های فرماندهی جدید را دارند و رهبران جدید نیز البته بسیار خطرناک تر از تیم گذشته خواهند بود. اگر بخواهیم صریح باشیم باید بپذیریم که داعش یک «ظرفیت ایدئولوژیکِ» پایدار دارد که توانسته است چنین توانی از بازتولید را در اختیار داشته باشد به گونه ای که بسیاری از کشورها حتی نسبت به تمامیت ارضی خود نیز احساس نگرانی می کنند. این ظرفیت ایدئولوژیک حتی حاکمان کشوری مثل عربستان سعودی را نیز نگران کرده است. داعش به واسطه افکار سلفگرایانهی جهادی توانسته است بخش قابل توجهی از نسل جوان سعودی را تحت تاثیر قرار دهد و از این رو می بینیم که در موارد بسیاری، سخنان ابوبکر بغدادی بر روی عربستان متمرکز بوده است. این واقعیت را نمی توان انکار کرد که طیف گسترده ای از افکار عمومی منطقه دارای تمایلات و گرایشهای مختلف سلفی هستند. همهی حرف این است که داعش، امروز می خواهد به حاکمان منطقه بگوید که ما نماینده واقعی اندیشه سلفی و مدافع واقعی اهل سنت در منطقه هستیم.