متاسفانه یکی از عوامل بداخلاقیها و رفتار نادرست کاربران در فضای مجازی وجود فرهنگ شفاهی در جامعه است. از آنجا که مطالعه در مردم کمتر است دوست دارند حرفهای دل خود را در فضای مجازی مطرح کنند...
گروه فرهنگ و هنر: زهرا صلواتی: کار چنان بالاگرفته است و خطوط قرمز را پشت
سر گذاشته که بسیاری عطای شبکههای اجتماعی را به لقایش بخشیدهاند و به
طور کلی قید این فضا و مختصاتش را زدهاند.
این روزها گاه چنان هتاکیها و
فحاشیها در شبکههای مجازی شدت میگیرد که مخاطبان این بیاخلاقیها ترجیح
میدهند صفحات خود را در این فضا به طور کل ببندند و سری را که درد
نمیکند دستمال نبندند.
به نظر میرسد فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بستر و
مقدمات لازم را برای هتاکی و فحاشی برخی از کاربران فراهم آورده است. علل
چنین بیاخلاقیهایی بهانه این گفتگو است با دکتر عباس اسدی، استاد و مدرس
ارتباطات و عضو هیات علمی گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی.
آقای دکتر علل بیاخلاقی و هتاکیهایی که این روزها در فضای مجازی و به خصوص اینستاگرام شاهد هستیم، چه میتواند باشد؟
متاسفانه یکی از عوامل بداخلاقیها و رفتار نادرست کاربران در فضای مجازی
وجود فرهنگ شفاهی در جامعه است. از آنجا که مطالعه در مردم کمتر است دوست
دارند حرفهای دل خود را در فضای مجازی مطرح کنند. به اصول، ارزشها و
قوانین پایبند نیستند و به هر موضوعی میپردازند. غالب بودن فرهنگ شفاهی در
جامعه این مباحث را رقم میزند. از سوی دیگر، افراد در جمع و ارتباط با
دیگران خجالتی و هستند ولی در فضای تنهایی و پشت رایانه به بدترین رفتارها
دست میزنند و به نوعی آزادی به دست میآورند تا به راحتی در این شبکهها
هتاکی کنند. همین افراد اگر در جمع باشند و این الفاظ را بشنوند احساس تنفر
و خجالت میکنند. مساله دیگر این که؛ درست است که در جامعه و در جمع حضور
داریم ولی فردگرا هستیم. در عالم تنهایی هر حرفی را پخش میکنیم. قانونی هم
برای پیگیری این اتهامپراکنیها و حرفهای زشت وجود ندارد.
چه مقدار از این معضل به ذات و مختصات خود فضای مجازی باز میگردد؟
به گمانم فضای مجازی فرصت و امکاناتی را فراهم میآورد تا این موضوعات مطرح
شود. یک فرد یا کاربر در هر صورت اجازه ندارد این بی اخلاقیها را انجام
دهد. اما اگر در فضای خانواده کارهای زشت انجام میدهد پس دور از انتظار
نیست که در فضای مجازی هم دست به چنین کاری بزند. استفاده از امکانات و
ابزار فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بستگی به مخاطب و نحوه استفاده دارد؛
همانند چاقو که هم میشود درست از آن استفاده کرد و هم نادرست. نتیجه
اینکه؛ فضای مجازی ذاتا بد نیست، ما نحوه درست استفاده کردن از آن را
نمیدانیم و از امکاناتش سوء استفاده میکنیم.
فکر میکنید در حال حاضر جامعه از فضای مجازی تاثیر میگیرد یا
فضای مجازی از جامعه؟ به عبارت دیگر معضل بیاخلاقی در فضای مجازی از جامعه
نشات میگیرد یا خودش باعث انتقال و بروز بیاخلاقیهای بیشتر در جامعه
میشود؟
هر دو بر روی هم تاثیرگذار هستند. جامعه ایران جامعه شفاهی است و این دو
رابطه متقابل دارند. وقتی در جامعه سرانه مطالعه در روز 3 تا 5 دقیقه است
نباید انتظاری غیر از این داشته باشیم. کاربران مطالعه ندارند و و به شایعه
پراکنی و بیاخلاقیها دست میزنند. جامعهای که فراتر از نوک بینی خود را
نبیند، جامعهای که با چشم قضاوت می کند، در جامعهای که حاضر نیست به عمق
موضوع بپردازد و جامعهای که موج ایجاد کند و کنار بایستد و بخندد و
دیگران نیز به این موج دامن بزنند و تداوم ببخشند این معضلات وجود دارد.
جامعه ما کم سواد است؛ نه به لحاظ مدرک و تحصیلات بلکه از نظر اطلاعات و
مطالعات عمومی. وقتی حاضریم 10 تا 20 هزار تومان هزینه خرید پیتزا کنیم ولی
برای خرید کتاب 15 هزار تومان نمیدهیم همین معضلات پیش میآید. کاربر
امروز نمیداند در دنیا چه خبر است؛ فقط اینکه حرفهای خارج از اخلاق بزند
و دو نفر به او بخندند و خودش کیف کند برایش مهم است.
به عنوان یک کارشناس رسانه برای رفع یا حداقل کمرنگ کردن این بی اخلاقیها در فضای مجازی چه پیشنهادی دارید؟
پیشنهاد من ابتدا تقویت تربیت خانوادگی است و بعد نهادینه شدن اخلاق در خود
افراد. نهادها و مراکز فرهنگی و اجتماعی باید افراد را وادار به مطالعه
کنند تا از فضای مجازی به نحو احسنت استفاده ببرند. وجه اخلاقی باید تقویت
شود تا هر کسی به هر قیمتی به حریم اشخاص ورود و تجاوز نکند و تهمت نزند.
نباید به هر مساله ای دامن بزنیم و خود افراد باید جلوی بیاخلاقیها را
بگیرند. اگر به هر موضوعی دامن بزنیم و هتاکی کنیم متقابلا پاسخ میشنویم.
به نظر من خانواده خیلی در این مساله مهم است و نقش به سزایی دارد و در
درجه بعد سیاستگذاران و مسئولان.
بعضی از کاربران، صفحه اینستاگرام خود را در مواجهه با توهینها و هتاکیها بستهاند. به نظر شما این نوعی پاک کردن صورت مساله نیست؟
بله دقیقا. در تمام دنیا بازیگران و چهره ها خیلی مهم و مورد توجه هستند و
توقع دارند که مردم از آنها اسطوره بسازند. نقاط ضعفی هم دارند و طبیعتا
باید پذیرای انتقادها باشند و منصف، نه این که صفحه فضای مجازی خود را
ببندند. بازیگر و هنرمند دیگر برای خود تنها نیست بلکه به عموم مردم تعلق
دارد. هنرمندان باید به جای بستن صفحه اینستاگرام خود آستانه تحمل را بالا
ببرند و انتقادهای منطقی و غیر منطقی را بشنوند و بررسی کنند. این بازیگر
دیگر یک فرد خصوصی نیست بلکه عمومی است و مردم دوست دارند از زندگی خصوصی
آنان باخبر شوند. اینجاست که حریم خصوصی کمرنگ، ضعیف و شکننده میشود.
کاربران دوست ندارند آن چیزی را که در ذهنیت خود از آن یک هنرمند و اسطوره
پرورش دادهاند، نابودشده ببینند. در این مواقع است که کاربر دچار اخلال
شخصیتی میشود و به فضای مجازی آن شخص میرود و هتاکی و بیاخلاقی میکند.
منبع: امروزنامه