به گزارش بولتن نیوز ، Nathan Drake Collection فرصتی بود تا بتوانیم یکبار دیگر به دنیای زیبای آنچارتد بازگردیم و در کنار ناتان، لحظاتی فراموش نشدنی را تکرار کنیم؛ لحظاتی که گاه تبسم را بر لب های مان آوردند و گاه اشک را در چشمانمان حلقه کردند. لحظاتی پر از هیجان، پر از عواطف انسانی و پر از خیانت و دروغ. آنچارتدی که ناتی داگ خلق کرد، هنوز هم بعد از گذشت بیش از یک دهه هویتی نامانوس دارد اما در عین حال، انسانیت و جنبه های زشت و زیبای آن را به واقع گرایانه ترین شکل ممکن تصویر می کند.
سه گانه آنچارتد، چنان حد و مرزهای بازی های ویدیویی را گسترش داد که کمپانی های مختلف بارها سعی کردند تا عنوانی شبیه به آن به بازار عرضه کنند که از جمله آن می توان به بازی ریبوت Tomb Raider اشاره کرد. شاید آنچارتد 2 را بتوان بهترین نسخه از این سری دانست؛ نسخه ای که استانداردهای جدیدی به سبک اکشن و ماجرایی افزود و حتی ناتی داگ هم دیگر قادر به ارائه عنوانی مشابه آن نبوده است. با این حال، میراث آنچارتد 2 همواره زنده بوده و نشانه های زیادی از آن را می توان در Uncharted 3: Drake’s Deception و حتی عنوان تحسین شده دیگر ناتی داگ، یعنی The Last of Us مشاهده کرد.
حالا Uncharted 4: A Thief’s End از راه رسیده تا نه تنها به یک جمع بندی داستانی از شخصیت ناتان دریک برسد، بلکه با گردآوری تمام المان هایی که آنچارتد را به یکی از بهترین سری بازی های تاریخ تبدیل کرده، پایانی فراموش نشدنی رقم بزند.
Uncharted 4 به هیچ وجه مثل نسخه های قبلی و خصوصا نسخه دوم، در سطحی نیست که معادلات را برهم بزند و ژانر خود را از نو تعریف کند اما بدون شک، آخرین ماجراجویی ناتان دریک، داستانی حماسی و فوق العاده است که به شعار Greatness Awaits سونی و کنسول پلی استیشن 4 معنا می بخشد.
چیزی که از همان چند ساعت ابتدایی آنچارتد 4 به چشم می خورد، تعادل مناسبی است که میان بخش های اکشن و سینمایی بازی وجود دارد و هیچوقت مثل بازی هایی همچون The Order: 1886، این احساس را نخواهید داشت که سازندگان، میان پرده های سینمایی را به گیمر تحمیل کرده اند و هویت آن به عنوان یک بازی ویدیویی را خدشه دار نموده اند.
تجربه ای که ناتی داگ در ساخت The Last of Us به دست آورد، به وضوح در تکامل و بلوغ آنچارتد 4 نقش داشته؛ اما همان طور که گفتیم، ناتی داگ به قدری استانداردها را بالا برده که شاید دیگر مثل سابق، از بخش های مختلف داستان و گیم پلی آنچارتد 4 غافلگیر نشوید. بدون اسپویل، باید گفت که داستان آنچارتد 4 با وجود بهره گیری از روایتی سینمایی و بی نظیر و همچنین دیالوگ های جالب توجه، همان سبک و سیاقی را دارد که در نسخه های قبلی هم دیده ایم.
المان های داستانی مانند خیانت برخی شخصیت ها، ظاهر شدن آنتاگونیست در بخش هایی خاص و پیچش پیرنگ (پلات) که سبب می شود تا ناتان درحالی که به هدف خود بسیار نزدیک شده، از دسترسی به آن باز بماند، همه و همه المان هایی هستند که پیش از این هم به دفعات در نسخه های پیشین دیده ایم و حالا شکلی از مد افتاده به خود گرفته اند.
اما در پاراگراف بالا، منظور این نیست که آنچارتد 4 عملکردی ضعیف در داستان سرایی از خود به جای گذاشته، زیرا حقیقت ماجرا به کلی متفاوت بوده و ناتی داگ یکبار دیگر نشان داده تبحر بسیار در ارائه داستانی باورپذیر و البته منطقی دارد. در واقع ناتی داگ می خواسته با توسل به این سبک داستان سرایی که گاه اندکی تکراری به نظر می رسد، اصالت آنچارتد را حفظ نماید و همین موضوع جای تحسین فراوان دارد.
آنچارتد همواره به ارائه آمیزه ای داستانی از وقایع رئال با المان های تخیلی مشهور بوده و در آنچارتد 4، این موضوع به اوج خود رسیده است. در همین حال، به لطف صحنه های فلاش بک، این فرصت پیش آمده تا بیش از هر زمان دیگری با شخصیت دوست داشتنی ناتان آشنا شویم و رابطه پیچیده وی با دیگر کاراکترها مانند سالی و سم را بهتر درک کنیم. ضمنا این بخش هایی که در قالب فلاش بک دنبال می شوند، به وضوح از بسته الحاقی The Last of Us: Left Behind تاثیر گرفته اند و به جای اکشن صرف، روی امکان گشت و گذار در محیط و آشنایی با المان های محیطی متمرکز هستند.
و نکته عجیب و جالب این است که داستان آنچارتد 4، موضوعات مختلفی را در خود جای می دهد که همه آن ها، در گیم پلی حدودا 15 ساعته بازی، به یک جمع بندی قابل قبول می رسند.
در بخش گیم پلی، آنچارتد 4 وسعتی به مراتب بیشتر از نسخه های قبلی یافته و به لطف قدرت پردازشی پلی استیشن 4، با محیط های بسیار بزرگ تری مواجه هستیم که تنوع شگرفی به گیم پلی بخشیده اند. به صورت ذاتی، آنچارتد 4 را نمی توان یک بازی «جهان-باز» یا Open World دانست اما آیتم های مخفی در سراسر محیط سبب می شوند تا وقت زیادی را به گشت و گذار در لوکیشن های مختلف سپری کنید. مضاف بر این، برای اولین بار به نظر می رسد که کشف محیط های جدید، اهمیتی بیشتر از بخش های اکشن یافته اند که هیچ چیز به جز تجربه ناتی داگ در ساخت The Last of Us را نمی توان مسبب چنین مسئله ای دانست.
با این وجود، لحظات اکشن و درگیری کماکان عنصری مهم از گیم پلی آنچارتد 4 به شمار می روند و کم پیش نمی آید که با یکی از آن لحظات غیرمنطقی اما دوست داشتنی سری آنچارتد، که ناتان خیل عظیمی از دشمنان را از پیش روی بر می دارد مواجه شوید. اما نکته مهم اینجاست که دیگر به اندازه سابق در حال درگیری با دشمنان نیستند و حتی گاهی دل تان برای یک تیراندازی جانانه لک خواهد زد.
گیم پلی آنچارتد 4 هنوز همان سبک سریع و پر زد و خورد سابق را دارد اما اضافه شدن برخی قابلیت های جدید، این امکان را فراهم کرده تا با تاکتیک بیشتری به مبارزه پرداخته و دیگر صرفا به دل دشمنان نزنید. به عنوان مثال می توان از عوامل محیطی برای پیشروی مخفیانه استفاده کرد یا قلابی که به بازی اضافه شده، سرعت حرکت در برخی لوکیشن ها را بیشتر می کند. ضمنا محدودیت خشاب سلاح ها و کاورهای تخریب پذیر، دائما گیمر را به جا به جایی در محیط ترغیب می کند.
گذشته از این المان های جدید، گیم پلی آنچارتد 4 همان چیزی است که پیش از این هم دیده ایم اما با این تفاوت کوچک که حالا شکلی سینمایی تر به خود گرفته. تنوع دشمنان هنوز به همان اندازه سابق است و به عنوان مثال برای کشتن برخی از آنها که لباسی زرهی به تن کرده اند، باید خشاب ها تیر به سمت شان شلیک کنید؛ مسئله ای که در نسخه های پیش بارها مورد انتقاد قرار گرفته بود اما اگر انصاف را رعایت کنیم، همواره جذابیت خاص خود را داشته است.
با این همه، اضافه شدن قلاب تا حدودی سامانه جا به جایی در محیط را دستخوش تغییر کرده و البته با افزودن وسایل نقلیه، روش های بسیار متنوعی برای پیشروی در گیم پلی وجود دارد. هیچ یک از این بخش ها و نه حتی سیستم پلتفرمینگ، چندان چالش برانگیز نیستند اما ناتی داگ در گیم پلی نسبتا طولانی آنچارتد 4، راه های مختلفی برای تنوع بخشی به بازی یافته است که همه آنها به خوبی از آب درآمده اند. باید افزود که برای اولین بار در سری آنچارتد، معماهایی برای سیستم پلتفرمینگ نیز در نظر گرفته شده که به جای حرکت صرف روی پلتفرم ها، گیمر را به فکر وا می دارند تا چطور خود را از نقطه الف به نقطه ب برساند.
گذشته از گیم پلی، همان طور که مطمئنا از پیش می دانید و در تصاویر نیز قابل مشاهده است، گرافیک آنچارتد 4 در سطح بی نظیری قرار دارد که مشابه آن را تا به امروز ندیده ایم. محیط های بازی با وجود وسعت زیادشان، حجمی باورنکردنی از جزییات را در خود جای می دهند و مشخصا روی تک تک بخش های تمام لوکیشن ها، فکر شده است.
بدون پرداختن به جزییات فنی، خیلی ساده می توان گفت طراحی چهره و حرکات شخصیت ها به قدری به واقعیت نزدیک است که اگر شخصی ناآگاه به بازی های ویدیویی را کنار خود بنشانید و میان پرده ها را به نمایش درآورید، امکان ندارد برای مدتی طولانی متوجه تفاوت آن با یک فیلم سینمایی شود. گرافیک هنری بازی هم در سطحی مشابه قرار دارد و در طول گیم پلی، در محیط های متعددی حرکت خواهید کرد که هرکدام سبک و سیاقی کاملا متفاوت با دیگری داشته و به بهترین شکل از آب درآمده اند. در نهایت بزرگترین دستآورد ناتی داگ در بخش گرافیک، نورپردازی بازی است که نقشی اساسی در نمایش حالات مختلف چهره شخصیت ها و آب و هوا ایفا می کند.
در بخش آنلاین، عدم وجود حالت Co-Op یکی از کمبودهای بزرگ آنچارتد 4 به شمار می رود که البته قرار است تا پایین سال جاری میلادی، در قالب آپدیتی به بازی اضافه شود، اما تا آن زمان، باید به بخش چندنفره بسنده کنید. در این بخش، بازی با 60 فریم اجرا می شود که سرعت بیشتری به گیم پلی می بخشد و البته از بار سینمایی آن می کاهد. آیتم قلاب هم نقشی اساسی تر در این بخش ایفا می کند و به کلی، روند رقابت با دیگر بازیکنان را تغییر می دهد.
مهم ترین نکته بخش چندنفره آنچارتد 4، آزادسازی آیتم های کارآمد آن از طریق بخش تک نفره است که نشان می دهد ناتی داگ، اهمیت ویژه ای به حالت داستانی می داده است و ترجیح داده تا تجربه بخش تک نفره، اولویت اصلی گیمرها باشد. مادهای مختلفی برای بخش چندنفره در نظر گرفته شده که البته تفاوت چندانی با دیگر بازی های مشابه ندارند و از جمله آنها می توان به Team Deatchmatch و Plunder (که در واقع همان Capture the Flag است) اشاره نمود.
لازم به ذکر است که سرورهای آنچارتد 4 هنوز هم بعد از گذشت مدتی نسبتا طولانی از عرضه بازی، با مشکلات متعددی مواجه هستند و تجربه بخش چندنفره در ایران، اگرچه غیرممکن نیست اما گاهی از اوقات به دشواری انجام می شود. همچنین سرعت پایین اینترنت ممکن است موجبات برتری سایر بازیکنان نسبت به شما را فراهم کند.
سری آنچارتد همواره مثالی بارز بر این موضوع بوده که یک استودیوی بازیسازی، تا چه حد می تواند به دنبال دستیابی به کیفیتی بالاتر از سابق باشد. از نسخه ابتدایی آنچارتد تا قسمت سوم آن، همواره دیده ایم که این فرنچایز چگونه دچار تکامل شده و این تکامل در A Thief’s End به غایت خود رسیده است. از منظر خلاقیت اگر نگاه کنیم، آنچارتد 4 شاید در تحقق بسیاری از اهداف خود ناکام مانده باشد و داستان قابل پیش بینی، یکی از همین ناکامی ها برشمرده می شود.
اما از منظر فنی، آنچارتد 4 دستآوردی بی نظیر است که شاید تنها خود ناتی داگ بتواند یکبار دیگر با عنوانی متفاوت، به سطحی مشابه آن دست یابد. آنچارتد 4، پایانی آبرومندانه بر یکی از محبوب ترین فرنچایزهای پلی استیشن و سونی است که تجربه ای فراموش نشدنی برایتان به ارمغان می آورد. ناتی داگ به خوبی می دانسته که نباید بیش از این دنباله ای بر سری آنچارتد، یا حداقل برای کاراکتر ناتان دریک بسازد و از همین روی، با یک جمع بندی بی نظیر، کار خود را به اتمام رسانده است.
A Thief’s End شاید به اندازه Uncharted 2: Among Thieves متفاوت و حیرت انگیز نباشد، اما ناتی داگ با بهره گیری درست از المان های کلیشه ای و در عین حال دوست داشتنی آنچارتد، عنوانی شایسته فراهم آورده است که حتی می توان آن را دلیلی قانع کننده برای خرید کنسول پلی استیشن 4 دانست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com