حالا ویسی سکان باشگاهی را در دست گرفته که به نسل جدیدی نیاز دارد چرا که سن بالاها و نامدارهای باقی مانده بعضا در این باشگاه خودشان را از مربی بالاتر میبینند و البته به سان برخی دیگر در کشورمان هم سکوها را با خود دارند.
سپاهان مدت هاست درگیر بازیکن سالاری است و بعید است هیچ مربی پیدا بشود که بپذیرد برخی بازیکنانش هستند، برخی قهرند، برخی به جای مربی فکر می کنند و تیم می چینند و برخی دیگر...
ویسی اگر بخواهد مسیر فرکی را برود شاید بازنده نباشد و با حفظ احترامش از اصفهان برود و بعد از رفتن همه بفهمند چقدر خوب کار کرده بوده که سپاهان را در صدر جدول نگه داشته بود اما با این وجود برنده هم نیست. راه استیماچ هم شکست مطلق است.
مربی جدید روزهای مدیریتی سختی دارد، او باید خیلی ها را کنار بگذارد و بعد برود سراغ ساختن بازیکنان جدید. ساختن زمان بر است، ساختن یک شبه ممکن نیست و همین ویسی را در معادلات نصف جهان نگه میدارد. هر امتیاز و هر یک گل برای این مربی مفهوم پیدا میکند و بقا یا صدارت را ارمغان میآورد.
او در باتلاقی گرفتار میشود که البته یک چالش و پله بسیار بزرگ است برای خودش برای او که ظاهرا به حرکت پلهای به سمت بالا علاقه و اعتقاد دارد.