گروه اجتماعی: «پورشه 918 اسپایدر سریعترین پورشه جهان دوگانه سوز با مصرف صدی 4 با قدرت 900 اسب بخار قیمت 10 میلیارد پ لک ملی میکنم 3 میلیارد زیر قیمت تحویل 60 روزه با ا عقد قرارداد 10 درصد بهعنوان بیعانه مابقی هنگام تحویل خودرو. مشتری واقعی تماس بگیرد. sms جواب نمیدم» این متن یک آ گهی فروش خودروست که تصویر آن، این روزها در شبکههای اجتماعی دست بهدست میشود. خودرویی که بیعانه 10 درصدی قبل از تحویلش، به گفته فروشنده، یک میلیارد تومان آب میخورد.
به گزارش بولتن نیوز، به نقل از روزنامه صبح نو، این البته همه ماجرا نیست. درست یک هفته پیش، حدود 120 نفر از مالکان مدلهای گوناگون یکی از مشهورترین کمپانیهای خودروسازی دنیا، رژه نمایشی و دورهمی ویژهای برگزار کردند و عکسهایشان با این 120 خودروی لوکس و گرانقیمت را در شبکههای مجازی بهویژه اینستاگرامهایشان به اشتراک گذاشتند.
عکسهایی که یک هشتگ آشنا داشت: «بچه پولدارهای تهرانی». حالا چند ماهی میشود که یک واژه پرمصرف و جنجالی، بیشتر در فرهنگ و «سبک زندگی» ایرانیان خودنمایی میکند. «نوکیسهها» حالا یک مدخل خاص در دائرهالمعارف سبک زندگی جوانان ایرانی دارد. صفتی که با افزایش ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی، فضایی بیشتر برای جولان یافته و حتی دامنه آن به شهرهای دیگر هم کشیده شده است. اصطلاح نوکیسهها البته جدید نیست.
فرهنگهای فارسی «معین» و «دهخدا» را هم اگر بگردید، میتوانید بهراحتی واژه نوکیسه را در آنها پیدا کنید. اصطلاحی که اینطور معنا شده است: «نودولت. آنکه تازه به مال و دارایی رسیده. مقابل کهن کیسه. تازه به دوران رسیده. ندیدبدید. تازه به دولت رسیده.»
اما جامعهشناسان هم «نوکیسهها» را اینطور معرفی میکنند: «قشری که از نظر درآمد به طبقه بالا و از نظر فرهنگی به طبقه پایین و حتی لمپنها بسیار نزدیک است. لمپنهای فرهنگی، علاقه بسیاری به خودنمایی، دیده شدن، عرض اندام و نوچه پروری دارند.»
زندگی دوروزه!«رامین» یکی از شرکتکنندگان دورهمی 120 نفره خودروهای لوکس در جمعه گذشته پایتخت است. وقتی از او درباره حال و هوای آن دورهمی میپرسیم، اینطور جواب میدهد: «خب خیلی عادی بود. توی گروههایی که بودیم، خبردار شدیم که قراره همچین میتینگی باشه. با برو بچهها رفتیم. خیلی هم خوش گذشت. کلاً از این میتینگها زیاد داریم.»
او درباره میزان درآمدش هم میگوید: «ماهی بین 20 تا 25 میلیون تومان پول توجیبی میگیرم. بیشترش هم خرج تفریح و سفر و دورهمی با رفقا و مخارج ماشین میشه.» رامین، تحصیلات دانشگاهی را تا سال آخر مقطع لیسانس ادامه داده، اما به قول خودش، «یکهو» درس، دلش را زده است: «حسابداری میخوندم. ترم آخر یهو احساس کردم درس خوندنم به دردم نمیخوره و از خوشیها و جوونی کردنها میافتم. دیگه نرفتم.»
او البته بین رفقای مشهور به «بچه پولدار»ش مورد مشابه زیاد دارد: «فوقلیسانس هم داریما؛ اما بیشترشون میگن وقتی پول راحت میاد توی جیبمون و زندگی هم دو روز بیشتر نیست، چرا نباید حالشو ببریم؟»
رامین میگوید در سه سال اخیر، این چهارمین خودروست که میخرد و میفروشد: «میخرم. میندازم توی جاده، چند باری تختهگاز برم و صدای موتورش رو بشنوم، دیگه برام تکراری میشه. ردش میکنم میرم سراغ مدل جدیدتر.»
وقتی از او میپرسیم ماجرای آگهی خودروی 10 میلیارد تومانی را شنیده است یا نه؟ پاسخ میدهد: «دیگه هرکی همچین ماشینی بخواد زیر پاش باشه، باید جور قیمتشو هم بکشه. ولی راستش خودمم خیلی دلم میخواد آخرین ماشین توی بازار، مال خودم باشه. پولشو داشته باشم معطل نمیکنم برای خریدنش.»
و بعد ادامه میدهد: «با بچهها همین دیروز زنگ زدیم به شمارهای که طرف گذاشته بود. منتها هر کار کردیم نتونستیم باهاش صحبت کنیم؛ اما فکر میکنم بتونیم توی دور همیهای بعدی ببینیم هم رو.»
مشکل کار کجا بود؟ که بعضی ها این شدن و بعضی به نون شب محتاج.
ما که چیزی از زندگی نفهمیدیم.همش بدبختی.نداری...
این درجه مرا یاد زحماتی که برای این کشور کشیدم، میاندازد و به یاد عشقی که به وطن و ملتم داشتم. ... شما در جنگ هشت ساله نیز خدمات شایانی ارائه دادهاید....
خودروی شما چیست؟
یک سمند مدل 81 که امسال که برای گرفتن طرح ترافیک رفتم، گفتند از سال بعد به آن طرح نمیدهند یعنی مجبورم امسال ماشینم را عوض کنم. نه این که پول خرید ماشین جدید نداشته باشم. من اساسا تظاهر به دارایی و توسل به ظواهر را دوست ندارم.
میتوانم بدانم چقدر حقوق بازنشستگی میگیرید؟ دو میلیون و 400 هزار تومان.
این که خیلی کم است.
افتضاح است. شوهرم با درجه سرلشکری حقوقش سه میلیون و 700 هزار تومان است، بعد از آن همه سال خدمت و دانشاندوزی......
پوز این بچه پولدار ها را بزنید قیمت خودرو باید عادلانه بشه