نيمه دوم دهه هشتاد سريال تاريخي «درچشم باد» به كارگرداني جعفري جوزاني از شبكه اول روي آنتن رفت...
گروه فرهنگ و هنر: نيمه دوم دهه هشتاد سريال تاريخي «درچشم باد» به كارگرداني جعفري جوزاني از شبكه اول روي آنتن رفت؛ سريالي كه جزو آثار الف صداوسيما و به معناي ديگر در رديف آثار فاخر رسانه ملي محسوب ميشد، اما «در چشم باد» اين روزها مجددا از شبكه آيفيلم كه براي مخاطب عرب زبان در منطقه غرب آسياست باز پخش ميشود و البته به دليل قابليتهاي اين شبكه نسخه فارسي آن براي فارسيزبانان هم قابل دريافت است. سريال «در چشم باد» ماجراي فراز و فرودهاي تاريخ معاصر كشورمان است؛ نيم قرني كه ايرانيان به سختي از آن گذر كردند و خانواده ايراني كه نامي نمادين نيز هست، در اين سريال درگير سه جنگ و تحولات مابين آن است.
به گزارش بولتن نیوز، ماجرا از نبرد استقلالطلبانه ميرزاكوچكخان جنگلي عليه استعمارگران و دست نشاندههاي آنها آغاز ميشود، به جنگ جهاني دوم ميرسد و در جنگ تحميلي هشتساله ايران و عراق و پايان خوشي همچون فتح خرمشهر تمام ميشود. بيژن ايراني شخصيت اصلي داستان كه در خانوادهاي مبارز و حقطلب و آزاديخواه مذهبي رشد كرده است نماد آزاديخواهي و حقطلبي ايرانيان است؛ نمادي كه با تيزبيني سازندگان «در چشم باد» در اين اثر خوش درخشيد. «در چشم باد» البته بدون اشكال هم نيست، اما در مجموع محاسن فراواني دارد كه بر ضعفها غالب شده است؛ لحاظ كردن قوم فارسي زبان تاجيك در اين فيلم و عشق بيژن به همسرش ليلي كه يك دختر تاجيك با لهجهاي آشكار است، پيامهاي فرهنگي بسياري دارد كه در اغلب سريالهاي ايراني به آن پرداخته نميشود.
نكته جالب اين است، اين سريال هم اكنون براي مخاطب عربزبان كه درگير جنگهاي آزاديطلبانه و بيداري اسلامي در چند سال اخير است، سريالي درسآموز و عبرتانگيز است كه 50سال گذشته تاريخ ايران و حضور بيگانگان را به تصوير كشيده است.
بدون شك پخش چنين آثاري در شبكه آيفيلم بهتر ميتواند پيام انقلاب اسلامي را به خارج از مرزها منتقل كند، هر چند مطمئناً براي خود ما نيز پيامهاي مثبت فراواني دارد. نمايش تاريخ معاصر و جنگ در مقابل بيگانگان و عزتخواهي يك ملت مسلمان زير يوغ بيگانه و تجاوز استعمارگران نيازي است كه با كمك هنر فيلمسازان ايراني بايد به آن پاسخ داد؛ چراكه دشمن هميشه در حال تحريف تاريخ است و با چهره بزك شده و زيباي خود با ملتها سخن ميگويد، اما اين تاريخ است كه نقاب از چهره دشمن برمي دارد و نيات شوم آنها را برملا ميكند. به خصوص اينكه بعد از جنگ جهاني دوم استعمارگران همواره سعي داشتهاند با نقابي فرهنگي به سمت ملتها يورش ببرند و آنها را فريب بدهند. سينما و تلويزيون ايران اين ظرفيت بالا را دارد تا در قالبي زيبا و اثرگذار و باورپذير و در دل هنر و داستانگويي روايي خود تاريخ را براي مخاطب ملي و بين المللي بازگو كند.
«درچشم باد» جلوههاي بصري خوبي را نيز ابداع كرده است و از اين لحاظ تنها به يك سريال تاريخي و داستاني شعارگونه تبديل نشده البته اگر به درستي نگاه كنيم، آثاري از اين دست در سينما و تلويزيون ايران كم نيستند؛ مانند كيف انگليسي، كلاه پهلوي، مدار صفر درجه ( كه حتي واكنش رژيم صهيونيستي را نيز برانگيخت)، سالهاي مشروطه، معماي شاه كه ميتوانند بيانكننده برشي از تاريخ معاصر كشورمان باشند براي نسلي كه به دليل كمي مطالعه و تحقيق كمتر به اين امور آشنايي و شناخت دارد.
بنابراين شبكه آيفيلم بستر مناسبي براي بازپخش اين آثار است. اما گاهي آيفيلم قدرت تأثيرگذاري خود و نيز نياز به اشتراكات بين مخاطب و ارسالكننده پيام را فراموش ميكند و سريالها و برنامههاي درجه چندمي را روي آنتن ميبرد كه حتي براي مخاطب ايراني هم قابل فهم نبوده و مورد استقبال قرار نميگيرد.
مطمئناً رسالت اين شبكه صرفاً پركردن آنتن نيست، بلكه تأثيرگذاري مثبت با كمك آثار فاخر و شايستهاي است كه قدرت عرضه خود را به مخاطب كشورهاي همسايه دارا هستند و بازپخش اين مجموعه نيز حركتي بجا و مناسب است كه جاي تقدير دارد.
منبع : روزنامه جوان