گروه فرهنگ و هنر: مستند ایستاده در غبار به کارگردانی محمدحسین مهدویان، مستندی است دربارۀ سردار جاویدالأثر حاج احمد متوسلیان که به تازگی برای اکران به روی پردۀ سینما رفته است. در رابطه با نحوۀ فیلم برداری و تدوین فیلم، کارشناسان می بایست صحبت کنند.
به گزارش بولتن نیوز، اما دربارۀ روایتی که از حاج احمد متوسلیان شده است، باید گفت در نظر کسانی که تا به حال اسم حاج احمد را نشنیده اند، می تواند مستند خوبی باشد. اما برای کسانی که حاج احمد واقعی را می شناسند، جای بسی تأمل دارد. در این رابطه می توان به نکات زیر اشاره کرد:
1- درباره دوران کودکی حاج احمد در فیلم گفته شد که پدر وی زن و بچه خود را رها کرده و زن دیگری اختیار کرد. سپس بیان می کند که بعد از این واقعه دعواها و کتک کاری های حاج احمد و زدن دیگران آغاز شد. اولاً، در مدت کوتاه فیلم که می بایست به نکات مهمتر پرداخت، این موضوع چه اهمیتی داشته که بیان شد؟ ثانیاً، آیا در ذهن بیننده اینگونه القا نمی گردد که کتک زدن های حاج احمد در جبهه بخاطر عقده های دوران کودکی اوست و نه دلسوزی برای رزمندگان؟!!
2- درباره دوران سربازی ایشان چیزی گفته نشد و نگفتند که ایشان در دوران سربازی، دوره های تخصصی گذرانده بودند و به کمک این علم نظامی بود که توانستند در جبهه به خوبی عمل کنند. در صورتی که در این مستند هیچ اشاره ای به علوم نظامی و قوی حاج احمد هیچ نشد. گویی ایشان یک سرباز معمولی بوده است!!!
3- درباره کل فعالیت حاج احمد قبل از انقلاب گفته شد که ایشان فقط چند اعلامیه کپی کرد که بلافاصله بعد از آن توسط ساواک دستگیر و شکنجه شد. سپس حاج احمد ندامت نامه ای نوشته و اذعان کرد که از عمل خود پشیمان است که بعد از آن آزاد شد!!!! اگر اینگونه است، پس آن سخنرانی محکم و سرسختانۀ حاج احمد در دادگاه چیست که با «بسم الله قاسم الجبارین» آغاز می شود؟ و چگونه است که حاج احمد در زندان باقی می ماند و پس از پیروزی انقلاب و تسخیر زندان ها توسط مردم، آزاد می شود؟ آیا این اظهارات فیلم، خیانت به حاج احمد نیست؟
4- چرا به بصیرت بالای حاج احمد هیچ اشاره ای نشد؟ در دورانی که بسیاری از مردم بنی صدر را می پرستیدند، ایشان به خیانت رئیس جمهور پی برده بود. زمانی که بنی صدر می خواست به مریوان برود، حاج احمد تهدید کرد که اگر او را ببیند، هلی کوپترش را روی هوا می زند.
5- چرا به برچسب هایی که به حاج احمد زده می شد، هیچ اشاره ای نکردند؟ چرا به فضاسازی های بنی صدر علیه حاج احمد مبنی بر خائن بودن ایشان، هیچ اشاره ای نشد؟ چرا گفته نشد که حاج احمد نزد امام رفت و امام به ایشان فرمودند که «برو و همانجا محکم بایست»؟ چرا این مطالب گفته نشد تا دروغ های بعضی افراد مبنی بر اینکه امام مخالف حاج احمد بود، برملا نشود؟
6- بعد از آمدن حاج احمد از مریوان به دوکوهه، تنها دو ماه فرصت داشت که از نیروهای عادی بسیجی تهران، یک تیپ قوی و کارآمد بسازند و این تیپ در عملیات الی بیت المقدس شرکت کند. نیروهایی که می بایست خط شکن باشند و جلوتر از سایر لشکرها حرکت کنند. چرا گفته نشد کاری که حاج احمد در عرض دو ماه انجام داد، به چندین سال زمان نیاز دارد؟ آن هم آموزش توسط چندین فرمانده زبده نظامی؟
7- حاج احمد، محسن وزوایی و نیروهایش را برای آموزش به منطقه ای دیگر می فرستند. حاج احمد از آنها می خواهد که خیز 5 ثانیه بروند. در فیلم گفته می شود که نیروها خیز 5 ثانیه را خوب اجرا می کنند. اما حاج احمد قبول نکرد و به بهانه ای می خواست نیروها و محسن وزوایی را تنبیه کند!!! اما واقعیت چیست؟ نیروهای محسن وزوایی چه افرادی بودند؟ این نیروها، کادر اداری سپاه بودند و مبتدی محسوب می شدند. پس از فرمان خیز 5 ثانیه، کلاه یکی به گوشه ای پرتاب شد، اسلحه یکی به گوشه ای افتاد، وسایل دیگری از دوشش افتاد و ... خیز را اینگونه رفتند که حاج احمد تایید نکرد.
8- چرا هیچ اشاره ای به این مطلب نشد که فاتح راستین خرمشهر کیست؟ چرا هیچ اشاره ای به این مطلب نشد که این حاج احمد بود که با نقشه های خود، مدرن ترین و محکم ترین موانع را که توسط کارشناسان نظامی آمریکایی و چندین کشور دیگر ساخته شده بود، پشت سر گذاشت، بدون آنکه دشمن به حضور آنان پی ببرد؟ چرا اشاره ای به این مطلب نشد که این حاج احمد بود که عراق را در خرمشهر فلج کرد؟
9- بعد از فتح خرمشهر و حمله اسراییل به لبنان، محسن رضایی به حاج احمد می گوید که باید به لبنان برود. حاج احمد به حرف های محسن رضایی اطمینان نمی کند و این مطلب را از آیت الله خامنه ای که نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، جویا می شود. آیت الله خامنه ای که این مطلب را با امام هماهنگ کرده بود، به حاج احمد می گویند که باید به لبنان بروند و اینجاست که حاج احمد قبول می کند.
اما امروز محسن رضایی این مطلب را چگونه بیان می کند؟ او می گوید حاج احمد خودسرانه و بدون هماهنگی با کسی، یک تیپ را برداشت و به سوریه رفت!!! امام هم از این مطلب آگاه نبود!!!! اینجا نیز باید بصیرت حاج احمد را تحسین کرد که در آن زمان، محسن رضایی را بخوبی می شناخت و به همین دلیل تا زمانی که مطلب را از آیت الله خامنه ای نشنید، اطمینان کرد. چگونه ممکن است یک تیپ از ارتش و سپس تیپ 27 محمد رسول الله به فرماندهی حاج احمد به سوریه بروند، و امام مطلع نشود؟؟
مدارک و شواهدی وجود دارند حاکی از زنده بودن حاج احمد در زندان های رژیم غاصب صهیونیستی. حزب الله لبنان به هنگام تبادل اسرایش با اسراییل، با مقامات و مسئولین ایرانی تماس می گیرند و بیان می کنند که می توانند آزادی حاج احمد را از اسراییل درخواست کنند. اما مسئولین ایرانی با صراحت با این مطلب مخالفت می کنند. چرا که دوست دارند خودشان قهرمان جنگ باشند و مردم قهرمانان واقعی را نشناسند. و یا شاید هم برای این است که حاج احمد خیانت های آنان در طول جنگ را آشکار نکند؟
اما در کل باید خدا را شاکر بود که پس از 30 سال، قدری از مظلومیت حاج احمد گرفته شد و به میزان اندکی، سد مسئولین شکسته شد. سدی که مانع از معرفی حاج احمد و نام بردن از وی می شد.
جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره حاج احمد متوسلیان، می توانید به کتب زیر مراجعه کنید:
- همپای صاعقه، نوشته گل علی بابایی و حسین بهزاد
- آذرخش مهاجر، نوشته حسین بهزاد
- وقتی کوه گم شد، نوشته بهزاد بهزادپور
ما با اسراییل وارد جنگ خواهیم شد و عملیاتمان را علیه آنها آغاز خواهیم کرد. هرکس با ماست، بسم الله. هرکس نیست، خداحافظ.
حاج احمد متوسلیان