در فصل بحرانی غرب آسیا، حل تنش ها بدون در نظر گرفتن نقش و قدرت بازی آفرینی ایران دور از واقعیت خواهد بود، امری که جمهوری اسلامی ایران را در موقعیتی برای ایجاد و حفظ ثبات در منطقه ای بحران زده قرار داده است.
گروه بین الملل: امروز «داعش» تنها یک خبر ناگوار در رسانه های خبری نیست بلکه تبدیل به معمایی پیچیده شده که حلش در کوتاه مدت آسان نیست. زمانی که نیروهای داعش و متحدین تروریستی اش به نیرویی تخریب گر در خاک سوریه تبدیل شدند نگاه جهان به سمت وحشیگری های داعش چرخید، در این شرایط آمریکا از طریق وارد کردن فشار، دستور قطع کمک های مالی به حمایت کنندگان تروریسم یعنی عربستان و برخی کشورهای خلیج فارس را داد. اما در این میان در مورد نقش دولت قانونی سوریه تغییر نگاه جدی رخ داده است، امروز هر حرکتی در مورد برخورد با داعش و آینده سوریه بدون در نظر گرفتن نقش دولت سوریه دور از واقعیت خواهد بود.
در این شرایط، جمهوری اسلامی ایران در طول سال های بحرانی گذشته و در میانه این وقایع با در پیش گرفتن یک رویکرد استراتژیک و اصولی توانسته است به نیرویی ثبات آفرین در منطقه تبدیل شود. تحلیل نشریه «
worldaffairsjournal» از شرایط بحران در غرب آسیا اشاره دارد که در برابر رویکرد آشکارا شکست خورده عربستان و برخی کشورهای عربی منطقه در بازی با داعش، جمهوری اسللامی ایران توانسته است نه تنها منافع و امنیت خود را از طریق حضور در عراق و سوریه پیگیری نماید بلکه با قاطعیت دولت سوریه را نیز در مقابله با بحران های پیش رویش یاری دهد، نویسندگان به این دلایل یادآور شده اند که نیروی ثبات آفرین ایران در شرایط بحرانی منطقه امری نیست که امروز بتوان آن را انکار نمود. هرچند تکیه قدرت های جهانی به ایران برای حفظ نظم و امنیت در منطقه امری ست که در گذشته نیز روی داده است اما نمی توان شرایط جدید با تمام پیچیدگی های آن را مشابه گذشته دانست بلکه پیچیدگی این شرایط اقدامات حساس و مبتکرانه ای را از سمت تمام نیروهای حاضر در منطقه می طلبد که نمی توان ساده انگارانه تحلیل آن را بر اساس نسخه های قدیمی نوشت. قدرت منطقه ای ایران امروز امر مسلمی است و قدرت های بزرگ نیز مجبور به پذیرش واقعیت آن گردیده اند؛ بنظر می رسد در فصل بحرانی غرب آسیا، حل تنش ها بدون در نظر گرفتن نقش و قدرت بازی آفرینی ایران دور از واقعیت خواهد بود، امری که جمهوری اسلامی ایران را در موقعیتی برای ایجاد و حفظ ثبات در منطقه ای بحران زده قرار داده است.
پایگاه خبری بولتن نیوز ترجمه این متن را برای خوانندگان در ادامه قرار داده است:
worldaffairsjournal: وحشيگرى داعش در غرب عراق يك مأموريت انتحارى است و اين اتفاق همانند ماجراى " مائو" در پكن يا "كاسترو" در هاوانا ، به عنوان مقدمه اى براى يك حكومت طولانى، نخواهد بود.
اين گروه طى ماه ها در سوريه و منطقه سنى نشين عراق كه زير رادار كنترل مى شود، به ظاهر خوب عمل كرده بود. اما هر چه شبه نظاميان جهادى شناخته تَر مى شدند بيشتر در معرض افشا شدن و آسيب هايى كه متوجهشان بود قرار مى گرفتند. شايد به نظر آنها گرفتن شهر "موصل" زمان زيادى طول نكشيد اما آنها براى اين حركت به ظاهر بزرگ و بى پروايشان تاوان سنگينى خواهند پرداخت.
براى داعش فشار آشكارا به مناطق سنى نشين عراق يك استراتژى پوچ و بيهوده است، اگرچه در نگاه اول از نظر تاكتيكى قابل توجه به نظر مى رسد. آمريكا بهترين بخش از يك دهه را صرف ساخت يك ارتش در عراق كرد كه ظاهراً ظرف چند ساعت در برابر يك توده از جهادگران واخورده اجتماعى شكست خوردند.
اين گزارش در مورد تنشهاى كنونى در عراق است و قصد بررسى اين نكته را دارد كه نيروى امنيت كنترل شيعه از يك شهر بزرگ اهل سنت به قصد رفتن به مكانى امن تر و با انگيزه دفاع عقب نشينى كرده است، اما عملاً تقسيم شدن و شكاف در مناطق كرد نشين، شيعه و سنى عراق تجربه اى كاملاً متفاوت نسبت به چشم انداز طالبانى عراقِ زير سلطه داعش است و هشدارى پيش از موعد در مورد انحلال هزاران نيروى قوى ارتش عراق است.
نبردى كه داعش در مصاف آن است يك جنگ ايدئولوژيك نيست، بلكه يك درگيرى واقعى است كه پول و غذا و مهمات بسيار مى طلبد. شبه نظاميان محلى به احتمال زياد قادر به تأمين ما يحتاجشان مى باشند اما با اضافه شدن فعاليت هايى در سطح كارهايى كه داعش امروز قصد انجامشان را دارد نياز به منابع عظيم وجود دارد و سوْال اين است كه چه كسى در صورت وجود منابع، حامى اين افراط گرى هاست؟
طبيعتاً متحدين جنبش پايه اى اهل سنت كه در حال جنگ با گروه های شيعه در سوريه و عراق مى باشند، در حاشيه خليج فارس هستند . گرچه هنوز شوراى همكارى خليج فارس ممكن است حس تلخى از سياست آمريكا در مورد همكارى با ايران و رژيم "اسد" در سوريه، در كامش داشته باشد ، چرا كه آنها براى دستاويز قرار دادن گروهى مانند داعش منافع مشترك زيادى با آمريكا دارند. رياض به طور خاص به شدت در ماههاى اخير عليه اسلام گرايان و جهادگران موضع گرفته است. توجه به مواضع رسمى نشان گر آن است كه بيشتر مفسران تغيير نظر داده اند كه اتهام كمك هاى مالى به سوى اهداكنندگان خصوصى سنى در منطقه مى چرخد. اگر حمايتهاى مالى واقعاً از سمت كشورهاى خليج فارس باشد، به ازاء آنچه خرج مى كنند هيچ نفعى عايدشان نخواهد شد، به این دلیل كه داعش در سوريه غير از شكاف افكنى و تضعيف شورش كه به نفع رژيم است كارى از پيش نمى برد و اين در حالى است كه آنها وانمود به درگيرى و مبارزه مى كنند.
گزينه ديگر، يك آرايش مصلحت آميز بين تهران و گروه سنى فرقه اى خونخوار داعش است كه غير طبيعى خواهد بود و مانند يكى ديگر از تئورى هاى توطئه در منطقه تلقى مى شود. اما هر فرماندهی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ايران كه به كارش به خوبى علم و اشراف دارد متوجه است كه عقب نشينى نيروهاى دولتى از غرب عراق، داعش را به آنجا خواهد كشاند و در اينصورت مشكل ايران، مشكل آمريكا خواهد شد.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه در طول بحران چند سال گذشته در سوریه به حمایت از دولت قانونی سوریه پرداخته است، در حال حاضر براى نجات نخست وزير مالكى، عنصر مورد حمایت آمريكا در عراق ، موافقت دارد.
در این شرایط در حالى كه يك فرد مسلح مظنون به همكارى با گروههاى جهادى سوريه به يك موزه يهوديان در آلمان حمله مى كند، بشار اسد طبق آنچه مرسوم است به دنبال برگزارى انتخابات است. ٨٩٪ درصد از آرايى كه اسد در مناطق تحت كنترل خود جمع آورى كرد، چشم اندازهاى كافى براى واشینگتن فراهم آورد تا او را براى داشتن جايى در آينده سوريه بپذیرند.
ترس آمريكا و همچنین تسلط ايران بر جغرافياى سياسى منطقه به بشار اسد اجازه مى دهد تا از مسائل پیش رویش نجات يابد. امروز، نظريه اوباما براى خاورميانه به نظريه نيكسون باز مى گردد؛ تكيه بر پايتخت هاى منطقه، به ويژه تهران، براى حفظ صلح؛ اين يك سفر طولانى در زمان به گذشته است.
منبع: worldaffairsjournal Camille Pecastaing is a senior
associate professor at Johns Hopkins University’s School of Advanced
International Studies