جامعه جهانی درباره نقش انرژی هستهای در آینده تولید انرژی دچار انشقاق شدهاند. روزنامه گاردین نوشت که به دنبال فاجعه فوکوشیما آلمان که 20 درصد انرژیاش را در آن زمان از انرژی هستهای تامین میکرد، متعهد شد تا ظرف مدت 10 سال به تدریج برنامه انرژی هستهایاش را به طور کامل کنار بگذارد. طبق گزارش روزنامه وال استریت ژورنال و phily.com برخی کشورها از جمله چین و نیز ایالات متحده به نظر میرسد به منظور برآورده ساختن نیازهای انرژی خود بیشتر به استقبال انرژی هستهای میروند.
بنابراین، آیا انرژی هستهای چیزی منسوخ و مربوط به گذشته است یا انرژی هستهای پتانسیل ایفای نقشی مهم در جایگزینی سوختهای فسیلی دارد؟
همان گونه که شبکه PBS منتشر کرد، توده مردم آمریکای شمالی به خصوص در ایالات متحده تصوری منفی از انرژی هستهای دارند که با ایدههایی مانند تشعشعات هستهای، سرطان، منابع آبی سمی یا آلوده، جهش یا حتی گداخت هستهای فاجعهبار همراه میشود.
اما پرسش این است که تا چه اندازه این نگرانیها درست و استوار هستند؟
مهمترین اختلاف بین مفهوم انرژی هستهای که مردم آمریکا در نظر دارند در مقایسه با مردم فرانسه این است که بسیاری از مقبولیت انرژی هستهای از این واقعیت که دانشمندان و مهندسان فرانسوی از جایگاه بالاتری نسبت به آمریکاییها برخوردار هستند، نشات میگیرد. فرانسه 75 درصد الکتریسیته خود را از انرژی هستهای کسب میکند و نشان داده است که هیچ تمایلی برای تغییر وضعیت خود ندارد. درواقع حدود دو سوم مردم فرانسه حامی انرژی هستهای هستند.
همچنین مقامات فرانسوی به سختی در تلاش هستند تا مردم درباره مزایای انرژی هستهای و نیز خطرات آن بیاندیشند.
مردم فرانسه همانند مردم آمریکا دارای تصور منفی و نگرانی مشابهی درباره تشعشعات و فاجعه هستند. تفاوت این است که نیروهای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در فرانسه برای مقابله با چنین نگرانیهایی در تلاش هستند و توده عامه مردم وقتی به انرژی هستهای میپردازند از آموزش خوبی برخوردار هستند.
شاید بسیاری از نگرانیهای مرتبط با انرژی هستهای از پوشش گسترده رسانهای نسبت به سه فاجعه هستهای بارز با نام چرنوبیل، تری مایل آیلند و فوکوشیما نشات می گیرد. با این حال رسانهها به درستی و همان گونه که این حوادث رخ دادند به پوشش کامل این حوادث نپرداختند.
چرنوبیل: اجماع عمومی در میان شخصیتهای برجسته درون جامعه انرژی هستهای این است که گداختی که در چرنوبیل رخ داد به دلیل غفلت کامل از سوی دولت اتحاد جماهیر شوروی بود.
هنس بث، فیزیکدان آمریکایی و برنده جایزه نوبل ادعا کرد که فاجعه چرنوبیل به دلیل مدل راکتور که از بنیاد معیوب و به طور ناثابتی جاسازی شده بود رخ داد.
او همچنین اعلام کرد که من و همکارانم به اثبات رساندیم که فاجعه چرنوبیل بیکفایتی سیستم سیاسی و اجرایی شوروی را نمایان میکند تا مشکلات مرتبط با انرژی هستهای.
به عنوان یک رژیم خودکامه، اتحادیه شوروی از پاسخگویی به جامعه بیبهره بوده و زمانی که به وضعیت ایمنی میپرداخت در نادیده گرفتن ضوابط بدنام بود.
تری مایل آیلند: این گداخت به طور کلی از سوی کارشناسان هستهای به عنوان یک موفقیت دیده میشود که طی آن بارش رادیواکتیو به طور مناسبی کنترل شد. یک گداخت مناسب برای به دام انداختن همه مواد رادیواکتیو و بارشها از فرار یا آلوده کردن محیط اطراف و مردم درون این مناطق.
انجمن هستهای جهان اعلام کرد که اگرچه سهم ناچیزی از گاز رادیواکتیو به محیط منتشر شد اما این مواد هیچ خطر بهداشتی یا محیطی در برنداشت. همچنین صدها مطالعه انجام شده درباره تری مایل آیلند هیچ یک نشان دهنده اثرات مغایر با سلامت از قبیل سرطانها که ممکن بود به این حادثه مرتبط باشد نبودند.
فوکوشیما: طبق اعلام انجمن هستهای جهان حجم تلفات که مستقیما با بیماریهای رادیواکتیوی یا در معرض تشعشعات قرار گرفتن مرتبط باشد صفر بود. انتقادات اولیه که بسیاری از کارشناسان هستهای در رابطه با این فاجعه بیان کردند ساخت نیروگاه انرژی هستهای در نزدیکی ساحل این منطقه بود که به لحاظ جغرافیایی بیثبات است (به دلیل تکرار شدید زلزلهها و خطر بروز سونامیهای بالقوه).
همه اینها برای آن نیست که بگوییم انرژی هستهای هیچ خطری ندارد بلکه برای آن است که بگوییم انرژی هستهای آن چیزی نیست که به شدت غیرقابل کنترل باشد. مدیریت و نظارت درست میتواند به اندازه قابل توجهی خطر فاجعه را کاهش دهد. (فرانسه از دهه 1970 دارای یکی از برنامههای هستهای بسیار بزرگ در جهان با هیچ رخداد اینچنینی بود)
البته کاهش خطر به معنی حذف کامل آن نیست. موضوع فقط تحلیلهای سودمند است و زمانی که به انرژیهای جایگزین میپردازیم یک ارزیابی هوشیارانه در نقش انرژی هستهای موضوعی است که به آن پرداخته نشده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com