گروه سیاسی -در دومطلب قبلي از اهميت شرايط انتخاباتي امسال و اقتضاء ويژه آن در جريان ارزشي كه اعتماد به ليست معتمدين اصولگرايي است سخن گفتيم و در اين مطلب در خصوص شرايط و تفاوت هاي جريانات سياسي كشور با رويكرد كمك به انتخاب صحيح سخن خواهيم گفت:
اگر چه هر دو جريان غالب سياسي كشور جريانات خالص و كاملاً يك دستي نيستند ولي با اين وجود در هر كدام از اين جريانات، برخي اشتراكات اساسي وجود دارد كه باعث مي شود اين جريانات در قالب يك جبهه متحد و يا يك ائتلاف شكل بگيرند كه نگاهي به مباني اين ائتلافات مي تواند ما را به شناخت صحيح و تصميم گيري درست در خصوص آنها رهنمون سازد
به گزارش بولتن نیوز، براي شناخت محورهاي مشترك در جريانات ائتلافي و يا جبهه هاي متحد، اولين چيزي كه به ذهن هر كسي مي رسد اين است كه مي تواند به اساسنامه و مرامنامه آنها نگاه كند اما با كمال تأسف بايد گفت كه بين آنچه كه در مرامنامه و اساسنامه برخي جريانات مشاهده مي شود، با واقعيات عملكردي ايشان تفاوت زيادي وجود دارد. نگاهي به مرامنامه همه جريان هاي سياسي نشان مي دهد كه همه آنها خود را ملزم و مقيد به انقلاب، آرمانهاي امام، قانون اساسي، اسلام، استقلال، امنيت، و ... مي دانند اما آيا در عمل نيز واقعاً چنين هستند؟! بحث اين نيست كه بين حرف و عملشان تنها تفاوت وجود داشته باشد چرا كه هميشه بين آنچه كه انسان مي خواهد و آنچه كه مي تواند تفاوتي وجود دارد، بلكه بحث اين است كه اهداف رسمي و غير رسمي ايشان متفاوت است.
يعني اگر چه همه جريان ها مي گويند كه به قانون اساسي اعتقاد و التزام دارند، اما هدف برخي از ايشان از اساس، تغيير اصول اساسي و حياتي قانون اساسي و حتي چارچوب كلي نظام و قانون اساسي در خصوص اصولي مانند جايگاه ولايت فقيه و يا شوراي نگهبان است و بعضاً براي اين هدف، از راه هاي غيرقانوني، اهرم هاي تهديد، باج خواهي و حاشي سازي و اسطلاحاً چانه زني از بالا و فشار از پايين استفاده مي كنند. اين افراد بعضاً اينقدر با برخي از اصول و حتي فصول قانون اساسي مشكل دارند كه قبل از اين كه هيچ تغيير يا اصلاح قانوني در خصوص آنها صورت بگيرد، عملاً از پذيرفتن آن ها شانه خالي مي كنند و خودشان را در برابر آن قرار مي دهند. عملاً ايشان پايبند به قانوني نيستند كه وجود دارد بلكه متعهد به قانوني هستند كه دوست دارند وجود داشته باشد.
يا مثلاً در مرامنامه همه جريان هاي سياسي كشور التزام به اسلام ذكر شده است اما واقعاً آيا همه به اين اصل اعتقاد و التزام دارند؟! عملكرد ايشان كه متأسفانه بعضا خلافش را نشان مي دهد، يعني متأسفانه سياستگذاران و بزرگان برخي از احزاب، نه به لحاظ عملي و نه به لحاظ كلامي و نه به لحاظ سياستگذاري پايبندي و التزام چنداني به اسلام نشان نمي دهند، به نحوي كه بعضاً به انجام تكاليف شرعي و يا امتناع از محرمات الهي و يا مسخره كردن حدود الهي و يا غير انساني خواندن قصاص و يا خشونت طلبانه بودن جهاد و شهادت و يا قبيله اي خواندن قيام عاشورا و يا زير سوال بردن وحي و خاتميت پيامبر اسلام (ص) و غيرالهي معرفي كردن قرآن و حتي ارتجاعي خواندن اسلام و... پرداخته اند.
از ديگر مسائلي كه به ظاهر در مرامنه همه احزاب وجود دارد ولي بعضا برخلاف آن حركت مي شود، بحث استقلال كشور است. يعني اگر چه همه احزاب مي گويند كه به استقلال كشور اهتمام دارند اما سياستگذاري ها و مشي حكومتي شان بعضا با اين اصل بسيار زاويه دارد به حدي كه در اين سال ها رسماً واژگاني مقدسي مثل خودكفايي و استقلال را به سخره گرفتند وعليه آن ها كتاب نوشتند و با قراردادن واژه تعامل در برابر آن، رسماً به مبارزه با استقلال پرداختند. جريان هايي كه بعضاً نه تنها براي استقلال و خودكفايي برنامه اي نداشتند بلكه حتي در مسير آن مانع هم ايجاد كردند، نمونه اش در دولت اصلاحات بود كه پالايشگاه هاي در حال ساخت بنزين به اين توجيه كه مي توان بنزين را هميشه با قيمت ارزان وارد كرد متوقف كردند و همان به يك نقطه ضعف براي كشور در برابر تحريم تبديل شد.
يكي ديگر از اصولي كه در بين تمام جريانات و احزاب و مرامنامه هاي شان به ظاهر مشترك است مقوله حياتي امنيت ملي است، همه در ظاهر به اين مقوله اهتمام دارند ولي وقتي به كارنامه ايشان نگاه مي كنيم، مي بينيم كه بعضاً كارنامه خاكستري و حتي سياهي در اين وادي از خود برجاي گذاشته اند. متأسفانه برخي جريان هاي سياسي كشور نامشان با فتنه هاي مختلف، با دعوت به اغتشاش، دعوت به تحريم انتخابات، دعوت به شعارهاي ساختارشكن، تشديد نفوذ جاسوسان، تقويت اميد بيگانگان، كاهش بودجه هاي امنيتي و نظامي، جسور شدن بيگانگان، خط و نشان كشيدن بيشتر ايشان، جدي تر شدن خطر نفوذ و ... عجين شده است.
از ديگر برنامه هايي كه بين همه گروه ها و جريانات سياسي مورد ادعاست بحث فسادستيزي و مطالبه گري است اما واقعاً همه جريانات اين چنين هستند؟! نمي توان توقع داشت كه در اين جريانات هيچ فساد و اختلاس و جرمي رخ ندهد چرا كه هميشه افرادي هستند كه با نفاق و دروغ خود را به يك شكل خاص درمي آورند تا بتوانند از خوشنامي و يا قدرت يك جريان بيشتر سوءاستفاده كنند ولي يك توقع حياتي از همه جريانات وجود دارد، اين توقع كه حتماً در برابر مفسدان و مجرمان بدون هرگونه سياستزدگي از منافع ملي و اجراي عدالت دفاع كنند ولي با كمال تأسف چيزي كه شاهديم چنين نيست، يعني برخي از جريانها، نه مفسدان و مجرمانشان را تعقيب مي كنند، نه تخلفات شان را تقبيح مي كنند، نه خواستار مجازات شان مي شوند و حتي بعضاً براي فرار ايشان از چنگ قانون از هرگونه فشار به دستگاه قضايي نيز ابايي ندارند و در نهايت نيز حتي علي رغم محكوميت ايشان و اثبات جرايم شان، ايشان را به عنوان يك قهرمان برجسته مي كنند و حتي بعضا مجرمان و مفسدان شان را به عنوان نامزد يا دبير حزب يا تنظيم كننده ليست انتخاباتي برمي گزينند. با كمال تأسف چنين جرياناتي نه تنها در مواجهه با فساد سنگ اندازي مي كنند بلكه با تقبيح و تطهير مفسدان و برخورد دوگانه و سياسي با مفاسد، كاري مي كنند كه مفسدان هميشه از جانب ايشان احساس امنيت و پشت گرمي داشته باشند، ايشان نه تنها براي مفسدانشان تعصب دارند بلكه حتي در جايي كه متوجه مي شوند برخي از ايشان به دشمن گرا داده اند نيز بي محابا از ايشان حمايت مي كنند.
ازديگر مقوله هايي كه ظاهراً همه جريانات سياسي به آن مقيد هستند رأي و نظر مردم است، همه شعار مي دهند كه به رأي و نظر مردم احترام مي گذارند ولي در عمل متأسفانه چنين نيست، برخي از جريانات سياسي در برابر خواست و نظر و رأي مردم نيز سياستزده برخورد مي كنند، يعني بسته به سمت و سوي رأي مردم، آن را مي پذيرند و يا رد مي كنند، يا بسته به اين كه مردم در چه تجمع و يا مراسمي شركت كرده اند، ايشان را فهيم و با شعور و يا سانديس خور و بي سواد خطاب مي كنند. با نگاهي به سوابق اين جريانات مي بينيم كه ايشان در انتخابات هايي كه شكست خورده اند نه تنها به برنده انتخاباتي تبريك نگفته اند بلكه به قانون شكني و تلاش براي ابطال انتخابات هم روي آورده اند و كساني را كه به ايشان رأي نداده اند را بي سواد و رأي فروش و سانديس خور معرفي كرده اند و از اين كه منافع ملي و امنيت ملي و وحدت ملي و حرمت قانون اساسي زيرپاهايشان لگدمال شود هم هيچ ابا و ناراحتي وجداني به خود راه نداده اند.
بازهم مقوله ديگري وجود دارد كه همه نامزدها خودشان را به آن مقيد مي دانند و احتمالاً در مرامنامه همه احزاب و جريانات وجود دارد و آن التزام به اصل ولايت فقيه است، ولي عملكرد جريانات مختلف نشان مي دهد كه بعضاً در برابر خط مشي ها و سياست هايي كه ولي فقيه براي كشور ترسيم كرده است، تعلل و حتي تمرد كرده اند و بعضاً حتي طعنه و كنايه هم مرتكب شده اند، اگر چه به ظاهر همه جريانات سياسي براي ولايت فقيه و شخص مقام معظم رهبري احترام قائل هستند ولي در عمل يا رسماً خطي غير از خط رهبري را دنبال مي كنند، يا تلويحاً خط رهبري را زير سؤال مي برند و تنها به يك احترام ظاهري و التزام زباني بسنده مي كنند.
نتيجه: باتوجه به مطالبي كه گذشت، به نظر مي رسد كه باوجود شباهت ظاهري اهداف و اساسنامه هاي احزاب و جريانات، ليكن اختلافات بنيادي بين رويكرد برخي جريانات با اصول و اهداف اعلامي شان وجود دارد كه همين تناقضات و بررسي و مقايسه نمودن آنها با يكديگر مي تواند نشان دهد كه چه احزابي واقعاً به اساسنامه هايشان اعتقاد دارند و در مسير تحقق شان گام نهاده اند و چه احزابي نيز تحت پوشش اساسنامه هاي مقبول و قانوني شان، اهداف غيرقانوني، غير اسلامي و متناقض را دنبال مي كنند كه اين جريان شناسي مي تواند درشرايط خاصي مثل انتخابات هاي امسال كه ليست هاي جريانات در برابر هم صف آرايي كرده اند، به طور جدي به كار آيد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com