کد خبر: ۳۳۱۴۹۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
موفقیت باورنکردنی کاندیدای "سوسیالیست"

پدیده برنی سندرز در آمریکا

پس از ظهور پدیده‌ای بنام «جرمی کُربین» در بریتانیا شاهد ظهور پدیده کم و بیش مشابهی بنام «برنی سندرز» در ایالات متحده آمریکا هستیم. ظهور جرمی کُربین و برنی سندرز و محبوبیت بالای آنان مسئله مهمی است که به تحلیل جدی نیاز دارد.

گروه بین الملل:درتحلیل پیش رو که عبدالله شهبازی نویسنده، مورخ و پژوهشگر ایرانی آن را نگاشته، آمده است: پس از ظهور پدیده‌ای بنام «جرمی کُربین» در بریتانیا شاهد ظهور پدیده کم و بیش مشابهی بنام «برنی سندرز» در ایالات پدیده برنی سندرز در آمریکامتحده آمریکا هستیم. ظهور جرمی کُربین و برنی سندرز و محبوبیت بالای آنان مسئله مهمی است که به تحلیل جدی نیاز دارد.

به گزارش بولتن نیوز، مقاله توماس پیکتی، اقتصاددان فرانسوی و نویسنده کتاب «سرمایه در سده بیست و یکم» در لوموند ۱۴ فوریه/ ۲۵ بهمن، درباره پدیده برنی سندرز و بازتاب آن در گاردین ۱۶ فوریه ۲۰۱۶.

Thomas Piketty for Le Monde
Thomas Piketty on the rise of Bernie Sanders: the US enters a new political era
The Guardian
Tuesday 16 February 2016 11.13 EST
Last modified on Wednesday 17 February 2016 02.57 EST
http://bit.ly/1QLCzln

ترجمه فارسی گزارش گاردین:

Mohammadreza Tayfeh
Yesterday at 8:22am
http://on.fb.me/1RQKGBT

توماس پیکتی درباره ی ظهور سندرز:
ایالات متحده وارد دوران سیاسی جدیدی می شود.
- لوموند، چهارده فوریه.

چگونه می توانیم موفقیت باورنکردنی کاندیدای "سوسیالیست" برنی سندرز را در انتخابات مقدماتی امریکا تفسیر کنیم؟ سناتورِ ایالت ورمانت اکنون در میان رای دهندگانِ کمتر از پنجاه سالِ متمایل به دموکرات از هیلاری کلینتون پیشی گرفته است، و تنها با کمکِ نسل های مسن تر است که کلینتون توانسته هنوز در نظرسنجی ها جلوتر باقی بماند.


از آنجا که سندرز با ماشینِ سیاسیِ کلینتون ها روبروست، و همچنین با توجه به محافظه کاری جریان اصلی رسانه ها، این امکان هست که سندرز برنده ی رقابت با کلینتون نباشد. با این وجود اکنون به خوبی نشان داده شده است که سندرزی دیگر - احتمالا جوانتر و نه انقدر سفیدپوست - می تواند در آینده ای نزدیک برنده ی انتخابات ریاست جمهوری امریکا شود و چهره ی این کشور را تغییر دهد. درواقع از بسیاری جهات ما شاهد پایانِ دوران سیاسی-ایده اولوژیکی هستیم که با پیروزی رونالد ریگان در سال 1359 آغاز گشت.

اجازه دهید کمی به گذشته نگاهی بیندازیم. از دهه 1310 تا 1350 امریکا در خط مقدم جبهه ای از سیاست های اقتصادی قرار داشت که هدفش کاهشِ اختلاف طبقات اجتماعی در داخل کشور بود.

بخشی از این سیاست ها به خاطر نشان دادن اختلاف با "اروپای کهن" بود که بسیار نابرابر و مخالف با روح دموکراتیک امریکایی دیده می شد. به همین دلیل در سالهای میان دو جنگ جهانی، امریکا سیستم مالیات بر درآمد و املاک بسیار پیشرویی را ابداع نمود و سطوحی از پیشرو بودن مالی را برقرار کرد که هیچگاه در آنسوی اطلس [اروپا] دیده نشده بود.

از 1310 تا 1360 - برای نیم قرن - نرخ مالیات برای بالاترین درآمد (بیش از یک ملیون دلار در سال) به طور میانگین 82% بود، با حداکثر مالیاتی برابر 91% بین دهه های 1320 تا 1340 (دوران روزولت تا کندی). نرخ حداکثر مالیات در هنگام انتخاب ریگان در 1359 هنوز به میزان قابل توجهِ 70% بود.

چنین سیاستی به هیچ وجه رشدِ قدرتمندِ اقتصادِ امریکای پس از جنگ را تحت تاثیر قرار نداد، به این دلیلِ ساده که در واقع دلیل خاصی برای پرداخت پنجاه میلیارد به ابرمدیران اقتصادی نیست وقتی چندمیلیارد هم کفایت می کند.

مالیات بر املاک نیز، که به همین میزان پیشرو بوده و برای گرانقیمت ترین املاک به 70% تا 80% می رسید (این نرخ در آلمان و فرانسه تقریبا هیچگاه از 30% تا 40% فراتر نرفته است) به میزان زیادی از تجمع ثروتِ تولید شده ی امریکاییان در نزد معدودی جلوگیری کرد، درحالیکه آنان از نابودی ها و جنگهایی که اروپاییان با آن مواجه بودند نیز در امان بودند.

یک سرمایه داری افسانه ای

در عین حال در دهه 1310، سالها پیش از آنکه کشورهای اروپایی اقدامی کنند، ایالات متحده برای کل کشور حداقل دستمزدی تعیین کرده بود. در اواخر دهه 1340 این مقدار حدود 10 دلار در ساعت (به قیمت های امروزی) بود، که با فاصله بسیاری بالاترین مقدار در زمان خود بود.

تمامیِ این سیاست ها تقریبا بدون ایجادِ بیکاری پیگیری می شد، زیرا هم سطحِ بالای قابلیتِ تولید و هم سیستمِ آموزشی اجازه ی آن را می داد. در همین زمان هاست که این کشور به اختلافِ حقوقیِ غیردموکراتیک میان سفیدها و رنگین پوستان در ایالاتِ جنوبی بالاخره پایان داد و سیاست های اجتماعی جدیدی را اتخاذ کرد.

همه این تغییرات مخالفت های شدید و مردنمایانه ای را شعله ور ساخت، به خصوص در میانِ نخبگان مالی و بخشِ مرتجعِ رای دهندگانِ سفیدپوست.

تحقیر شده در ویتنام، امریکای دهه ی پنجاه بیش از پیش نگرانِ آن بود که بازندگانِ جنگِ دومِ جهانی (به طور خاص آلمان و ژاپن) با سرعتی بسیار زیاد در حالِ رسیدن به این کشورند.

ایالاتِ متحده همچنین از بحران نفت، تورم و عدم به روزرسانی نرخ مالیاتی ضربه خورده بود. [بحران گروگانگیری و کاهش اعتبار جهانی امریکا نیز در همین زمان بود.] سوار بر امواجِ همه ی این نارضایتی ها، ریگان در 1359 بر پایه ی برنامه ای انتخاب شد که هدف از آن بازگشتِ سرمایه داری افسانه ایی بود که گفته می شد زمانی در گذشته وجود داشته است.

اوج این برنامه ی جدید، تجدیدنظر در مالیاتها در سال 1365 بود که به نیم قرن سیستم مالیاتی پیشرو پایان داد و نرخ مالیات برای بالاترین درآمد را به 28% کاهش داد.

دموکراتها هیچگاه این تغییرات را به درستی به چالش نکشیدند، نه در زمان کلینتون (1371 تا 1379) و نه اوباما (1387 تا 1395)؛ دورانی که مالیاتِ حداکثر در نرخی حدود 40% ثابت شد که دو برابر کمتر از میزانِ میانگین مالیاتی در سالهای 1310 تا 1360 است.


این تغییرات باعث انفجاری از نابرابری اقتصادی در ایالات متحده شد که با حقوق های بسیار بالا برای آنانی که امکانش را داشتند و همچنین رکودِ مالی برای تقریبا تمام دیگر امریکاییان همراه بود. همه ی این اتفاقات در حالی رخ داد که رشدِ اقتصادی نیز چشمگیر نبوده است (هرچند که در هر حال از اروپا بالاتر بوده است که در مشکلاتی متفاوت دست و پا می زند).

برنامه ای پیشرو

یکی از اقداماتِ ریگان، ثابت نگاه داشتن حداقلِ دستمزد بود که از 1359 به این طرف به شکلی آرام اما مطمئن به دلیلِ تورم کاهش یافته است. (کمی بیش از 7 دلار در ساعت در سال 1394 در مقابل 11 دلار در ساعت در سال 1348). مجددا این رژیم سیاسی-ایده اولوژیک تقریبا هیچگاه در دوران کلینتون و اوباما به چالش کشیده نشده است.

موفقیت های فعلی سندرز نشان می دهد که بسیاری از امریکاییان از افزایش نابرابری و آنچه "تغییرات [صرفا] سیاسی" خوانده می شود خسته شده اند و قصد دارند هم برنامه ای پیشرو را احیا کنند و هم سنتِ امریکایی مساوات را. هیلاری کلینتون، که در سال 1387 چپگرایانه تر از اوباما در زمینه هایی چون بیمه ی سلامت کمپین می کرد، اکنون به نظر در حالِ دفاع از وضعیت جاریست، وارثی دیگر بر رژیمِ سیاسیِ ریگان-کلینتون-اوباما.

سندرز به صراحت می گوید که خواستار بازگشت مالیاتهای پیشرو و حداقلِ دستمزدی بالاتر است (15 دلار در ساعت). او به این موارد بیمه ی سلامت و دانشگاههای رایگان را نیز می افزاید، آنهم در کشوری که نابرابری در دسترسی به آموزش به سطوحی باورنکردنی رسیده است. او دره ای عمیق را نشان می دهد که میانِ زندگی روزمره ی اغلب امریکایی ها و دلداریهای سخنرانی های سیاسی کارانه ی برندگانِ سیستم پدید آمده است.

در همین حال، حزب جمهوریخواه در گفتمانی ابرملی گرایانه، ضد مهاجر و ضد اسلام غرق می شود (گرچه اسلام نیروی مذهبی چندان قدرتمندی در این کشور نیست)، و پرستشِ بی حد و حصرِ اموالِ انباشته شده ی سفیدپوستانِ ثروتمند.

قاضی های منسوب شده توسط ریگان و بوش هرگونه مانع قانونی دربرابر تاثیرگذاری پولِ ثروتمندان بر سیاست را از بین برده اند، امری که به شدت راه پیش روی کاندیدایی نظیر سندرز را پیچیده می کند. با این وجود، اشکال جدید ایجاد حرکتِ سیاسی و تامینِ مالی توسطِ مردم توان مقابله با این روند را دارد و قادر است امریکا را وارد دوران سیاسی جدیدی کند. ما با پیشگویی های تیره و تاریک "پایان تاریخ" فاصله بسیاری داریم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۵۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۴۳ - ۱۳۹۴/۱۱/۳۰
1
2
ابرقدرتی که با سوارشدن 1درصد برگرده 99درصدمردمش درحال حرکت شتابان بسوی اهداف آن1درصدمعلوم الحال!!!هست هیچ انحرافی ازمسیر دلخواه وآرمان خودخواهانه اقلیت مسلط رابرنمی تابد.
dfidijge
|
Germany
|
۱۲:۰۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۵
0
0
20
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین