کد خبر: ۳۳۱۴۴۱
تاریخ انتشار:
نگاهی به رمان «دود»

«حبیب» با فردی خداحافظی می‌کند؟/ وصله نچسب رابطه نامشروع، شک، نسبیت گرایی و… بر دامان جایزه ادبی شهید غنی‌پور

این اثر جدا از این ضعف‌های ساختاری، به لحاظ محتوایی و موضوعاتی که در آن به آن پرداخته می‌شود موردنقد است و هیچ‌گونه سنخیتی با اهداف جشنواره ارزشی غنی پور ندارد.
گروه فرهنگ و هنر - ادبیات، نشر و رسانه: جایزه ادبی شهید حبیب غنی‌پور را همه با مرحوم امیرحسین فردی می‌شناختند. کسی که برای بچه‌های مسجد پدری می‌کرد و سالها هم چراغ این جایزه را روشن نگه داشته بود، و هم چراغ راه جایزه شده بود تا وقتی نام نامزدها و برگزیدگان جایزه منتشر می‌شود، همه دست مریزاد بگویند به جایزه و بانیان و داورانش که هم احترام فرم و قالب داستان را رعایت کرده‌اند، و هم حرمت ادبیات انقلاب و متعهد و سالم را پاس داشته‌اند.

«حبیب» با فردی خداحافظی می‌کند؟/ وصله نچسب رابطه نامشروع، شک، نسبیت گرایی و… بر دامان جایزه ادبی شهید غنی‌پور
اما حالا بعد از فردی قضیه فرق کرده است گویا! سال گذشته وقتی رمانی از احمد غلامی برگزیده جایزه ادبی شهید غنی‌پور شد، انتقادهای دلسوزانه وارثان شهید غنی‌پور و مرحوم فردی را نشانه گرفت که حرمت این جایزه را حفظ کنید و آنچنان عمل کنید که این جایزه هم به یکی از جایزه های روشنفکری ریز و درشت و بی‌خاصیت تبدیل نشود. حالا در میان نامزدهای امسال -دوره پانزدهم- نیز نام کتابهایی وجود دارد که ثابت میکند آن انتقادها خیلی هم جدی گرفته نشده‌اند.

به گزارش بولتن نیوز، در نوشته زیر به نقد یکی از نامزدهای این دوره جایزه ادبی شهید غنی‌پور پرداخته‌ایم. امید است که این رویه اصلاح شودو در روز اختتامیه دوره پانزدهم، مطمئن نشویم که حبیب بعد از فردی، دیگر آن حبیب سابق نمیشود!

«حبیب» با فردی خداحافظی می‌کند؟/ وصله نچسب رابطه نامشروع، شک، نسبیت گرایی و… بر دامان جایزه ادبی شهید غنی‌پور
رابطه با سه زنِ مجرد و مطلقه، خودکشی، فرزند طلاق، نگاه‌های معنی‌دار دیگران به زن‌های مجرد، انتقام و قتل،دانه‌های تسبیحی هستند که در داستان بلند دود، دور نخی به نام حسام که در شک و تردید غوطه‌ور‌است، می‌چرخند.

«حسام شخصیت اصلی اثر  است که زنش را طلاق داده است. دوشنبه‌ها دخترش درسا پیش وی می‌آید و یک‌شب را با او می‌گذراند. شبی که درسا با اوست زنی به نام لادن که ظاهراً با او دوست است به سراغش می‌آید. حسام در را به رویش باز نمی‌کند. لادن که از کار اخراج شده است به خانه خودش می‌رود. حسام وقتی با دوستش فرشید تلفنی حرف می‌زند و متوجه اوضاع لادن می‌شود به‌اتفاق درسا به خانه اش می‌رود و در آنجا لادن را که خودکشی کرده است نیمه‌جان می‌بیند. حسام می‌خواهد زنگ بزند که بیایند و نجاتش دهند اما می‌ترسد به خاطر حضورش در آنجا به وی مشکوک شوند و… درنتیجه لادن را رها می‌کند و از آنجا می‌رود. حسام خودکشی لادن را از چشم مظفر -رئیس شرکت- می‌بیند و به سراغ مظفر می‌رود و با چاقو به وی حمله‌ور می‌شود. شخصیت اصلی رمان با زن مطلقه اش مهتاب و زنی دیگر به نام زهره نیز ارتباط و ملاقات دارد…»

این خلاصه‌ای فشرده از داستان بلند «دود» از حسین سناپور است که نشر چشمه آن را در ۱۶۰ صفحه در سال ۹۳ منتشر کرده بود و امسال این اثر کاندیدای بخش رمان آزاد جشنواره شهید حبیب غنی پور شده است!

«حبیب» با فردی خداحافظی می‌کند؟/ وصله نچسب رابطه نامشروع، شک، نسبیت گرایی و… بر دامان جایزه ادبی شهید غنی‌پوردود به لحاظ ساختاری ایراداتی قابل‌تأمل دارد. وقتی حسام وارد خانه لادن می‌شود و وی را نیمه‌جان می‌یابد چرا برای نجات جانش کاری نمی‌کند؟ هرچند این ترس برایش وجود دارد که اگر وی را در آنجا ببینند متهم به دست داشتن در مرگش کنند، منتها همین حسامی که خطر کشتن مظفر را (چون او را عامل خودکشی لادن می‌داند) به جان می‌خرد و با چاقو به جانش می‌افتد، چطور برای نجات جان لادن کاری نکرد؟ البته اگر بعد از مرگ لادن حسام دچار کشمکش درونی می‌شد و در قالب آن موقعیت، مصمم به انتقام از مظفر و خود می‌شد باورپذیر بود، ولی بدون طی شدن چنین فرایندی وی تصمیم به قتل مظفر می‌گیرد. پس در این اثر هم ساده گذشتن از کنار لادن نیمه‌جان منطقی نیست و هم به جان مظفر افتادن به خاطر لادن غیرقابل‌باور است. از این‌رو این اثر به لحاظ طرح دچار نقد و ایراد جدی است.

ضعف دیگر این اثر در حوزه نثر است. در داستان و رمان، نثر باید یکدست باشد. اگر قرار است کتابی، سالم و کامل نوشته شود، در همه جای داستان باید سالم باشد و اگر قرار بر محاوره نویسی و نثر شکسته است، این نیز باید در سراسر داستان رعایت شود. در این اثر متأسفانه این اصل رعایت نشده است. برای مثال به متن صفحه ۵۰ اشاره می‌کنیم که در کنار کلمات سالم و کتابی به‌کرات از کلمات شکسته‌ای چون «روبه روم. انگشتهاش، دست هاش. موهاش و…» استفاده ‌شده است یا در صفحه هفتاد آمده است: «یک‌چیزی توم ایستاده بود».

این اثر جدا از این ضعف‌های ساختاری، به لحاظ محتوایی و موضوعاتی که در آن به آن پرداخته می‌شود موردنقد است و هیچ‌گونه سنخیتی با اهداف جشنواره ارزشی غنی پور ندارد.

اصلی‌ترین ایرادی که به این اثر وارد است «تم و درون‌مایه نسبیت گرایانه» است که بر کلیت اثر و شخصیت‌ها حاکم است. آقای سناپور خودش نیز چنین اندیشه‌ای دارد و آن را در مصاحبه‌ای که با مجله انگار داشته است بیان نموده است. او در آنجا ناظر به سؤالی که از وی درباره شخصیت‌های رمان دود پرسیده می‌شود، می‌گوید: «اصولاً ساده ‌کردن یک آدم به خوب و بد، چه در واقعیت و چه در داستان، کار درستی نیست» همان‌طور که نویسنده معتقد است، افراد داستانش مخصوصاً حسام شخصیتی خاکستری دارند.

«حبیب» با فردی خداحافظی می‌کند؟/ وصله نچسب رابطه نامشروع، شک، نسبیت گرایی و… بر دامان جایزه ادبی شهید غنی‌پور
نویسنده و شخصیت‌ها نسبت با اعمال و کارهای مثبت یا منفی داستان -مثلاً خودکشی لادن- موضع‌گیری مشخص و قاطعی ندارند. خودکشی بی‌تردید در دین مبین اسلام عملی ناپسند و بد است اما در اینجا موضع‌گیری‌ای نسبت به این عمل وجود ندارد حتی به‌نوعی در صفحه ۱۵۷ و ۱۵۸ خودکشی این شخصیت توجیه و از قباحت عمل کاسته می‌شود. در صفحه ۱۵۷ از زبان یکی از شخصیت‌ها چنین می‌خوانیم: «حقش نبود بمیرد، حقش همین بود که خواست» و یا در صفحه ۱۵۷ می‌خوانیم «فکرهاش را کرده بود. راهش بسته بود خودش فهمید راه را عوضی رفته. می‌دانست که نمی‌تواند، وگرنه برمی‌گشت و از یک‌راه دیگر می‌رفت».

در این اثر بر روابط بین فردی هیچ‌گونه ضوابط شرعی‌ای حاکم نیست و به‌نوعی بی‌تفاوتی و ولنگاری بر آن حاکم است. مثلاً حسام با زن مطلقه أش مهتاب رابطه نزدیک دارد یا وی با زنی دیگر که زهره نام دارد هم رابطه نزدیک دارد، به خانه اش می‌رود با او تنها در یک اتاق به سر می‌برد، مثلاً در فصل پنجم در صفحه ۴۷ حسام شبانه به خانه زهره می‌رود و این آمد و رفت‌ها برایشان عادی هم هست.زهره وقتی متوجه آمدن حسام می‌شود می‌گوید «چرا دیگر زنگ می‌زنی نمی‌دانی آن در کوفتی پایین قفل نمی‌شود و فقط کیپش می‌کنیم؟» یا در صفحه ۴۸ زهره می‌گوید «یادت رفته این همسایه‌ها چقدر فضول‌اند یک‌بار دیگرکسی نصف شب بیاید خانه ام، به صاحب‌خانه می‌گویند و او اثاثم را می‌ریزد توی کوچه».

رابطه این زن و مرد نامحرم به‌اندازه‌ای نزدیک است که حسام حتی شب را در خانه وی می‌خوابد و به صبح می‌رساند. در صفحه ۱۵۰ آمده است: «سیگارم تمام شد. مشتم پر از خاکستر شد. از شب هنوز خیلی مانده. چندساعتی می‌خوابم، اگر زهره پاهاش نپرد و لگد نزند. لب‌های گوشتالوی رنگ‌پریده. چه خوب این کار را هم کرد. برای همین دوستش دارم. هر کاری را خوب انجام ‌می‌دهد. بخوابم صبح زود می‌روم سراغش. اگر در را باز نکند باید کاری کنم. اگر زهره لگد نزند و خوابم ببرد».

با لادن نیز همین رابطه را دارد. راحت هم به منزل مهتاب مطلقه اش می‌رود پیش مهتاب هم مردی دیگر است. (فصل چهارم ص ۴۴ و …) همه این کارها به لحاظ شرعی منهی و زشت است، چطور کسی که این رابطه‌های زشت و ولنگرانه را دارد شخصیتی خاکستری است؟ بی‌تردید باید با نگاهی منفی به وی نگریسته شود (لااقل در داستان) اما نویسنده رسماً می‌گوید آدم‌های داستان من به خوب و بد تقسیم نمی‌شوند.

شاید در جواب این نقد برخی متمسک به یک تکنیک داستانی شوند و بگویند که نویسنده در داستان باید بی‌طرف باشد. در جواب باید گفت: در داستان بی‌طرفی شرط نیست بلکه بی‌طرفی نمائی شرط است. بله نویسنده باید به‌گونه‌ای رندانه عمل کند که منتقد نتواند مچش را بگیرد ولی درعین‌حال با تکنیک و رندی اندیشه أش را باید به مخاطب القا کند.

نکته دیگر اینکه شخصیت اصلی در کارها و مقاصدی که دارد شک و تردید همیشه همراه وی است. وقتی وارد منزل لادن می‌شود این تردید در نجات جانش هویداست، همچنین وقتی می‌رود بازار که چاقو بخرد هم شک و تردید دارد، وقتی دوستش زهره از وی برای کاری در دادگستری کمک می‌خواهد هم در انجام یا عدم انجام این عمل مردد است. حتی در کشتن مظفر هم همراه با تردید عمل می‌کند. شخصیت نسبت به کارهای به‌اصطلاح خیر و خوبی که می‌خواهد انجام بدهد هم مردد است. برای مثال برشی از متن صفحه ۶۲ را مرور می‌کنیم:

«خیابان شلوغ است با آدم‌های بی‌کار پرمشغله مثل من. من که نمی‌دانم سراغ لادن بروم یا رئیس، یا به محل کار مهتاب … همین حالا هم معلوم نیست چطوری به هردو این‌ها می‌رسم…… می‌گویم تو او را کشتی … باید تاوان بدهی می‌گوید چطوری؟ نمی‌دانم چطوری ولی من باید تاوانش را بگیرم. چطوری؟ …می‌خواهم کاری بکنم فقط.»

با توجه به موارد فوق‌الذکر که البته تنها بخش‌هایی از نقدهای وارده به ساختار و درون‌مایه این رمان است، آیا می‌توان آن را لایق نامزدی جشنواره ارزشی‌ای چون شهید حبیب غنی پور دانست؟

منبع: مجله فرهنگی هفت راه

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین