به گزارش بولتن نیوز،سیو چهارمین جشنواره فیلم فجر هم تمام شد اما چگونه؟ یکی از بخش های مهم برای امید بخشی در جامعه بخش فرهنگی است و اینجا در مورد سینما حرف میزنیم، سینمایی که در امر فرهنگ سازی و شکل دادن افکار جمعی تاثیر بسیار زیادی دارد نمونهاش سلطه فرهنگ هالیوودی بر مخاطبان جهانیاش است.
سینما یک آگراندیسمان قدرتمند است. جایی که میتوان آنچه را که سیاست یک دولت و کشور و اهداف ملی است در آن به اشتراک گذاشت و شاهد تاثیر گذاری آن در بستر جامعه بود. تاثیری که نسبتاً طولانی صورت میگیرد اما در عمق جان مخاطب نفوذ میکند.
با برنامهریزی که سازمان سینمایی کرده و اهداف و صحبتهایی که از طرف دولتمردان در این بخش شاهد بودیم بر همهگان آشکار است که هدف اصلی طبق برنامهریزیهای انجام شده ایجاد امید در جامعه و اهالی سینما است.
ابتدا باید به تعریف درستی از امید رسید و بعد ساز و کار مناسبی پیداکرد که چگونه میشود این حس ناب را در میان مردم که مخاطبین پرده نقرهای هستند ایجاد کرد. پاسخ به این پرسش که اگر به فردی احساس امید داده شود چه حالاتی در او متبلور میشود پیچیده نیست؛ قطعاً او به هیجان آمده، انرژی دوباره پیدا کرده تا مسیری را با صلابت طی کند، اگر در فردی امید وجود داشته باشد احساس شروع در درونش آغاز میشود آغازی پر از خواستن، پیروزی , رسیدن به هدف امید پادزهری برای سرخوردگی و دلزدگی است.
قرار بود جامعه ایرانی با تدبیر دولت از طریق سینما به امید برسد و این حس تکان دهنده آنها را بعد از تاب آوردن شرایط سخت تحریم به حرکتی خروشان برساند.
حواسمان باشد با ویترین سینمای ایران خودزنی نکنیم
چند روز است که سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر را پشت سر گذاشتهایم. جشنوارهای که حاشیههای بسیار داشت. همواره طی سالیانی که این جشنواره برگزار شده است شاهد بودیم که سینماگران و دولتمردان از آن به عنوان ویترین سینمایی ایران یاد کردهاند. حواسمان باشد با این ویترین خودزنی نکنیم.
قطعاً باید دولت برای شعاری که در نظر دارد با تدبیر برنامه ریزی کند تا حاصل آن را در بخشهای مختلف کاریاش ببیند. سازمان سینمایی برای ایجاد امید در میان سینماگران و از طریق آنها برای مردم چه برنامه ریزی داشته است؟ در واقع تنها شاهد یک حس کاذب در بین سینماگران به واسطه حرف های گل درشت که توسط مدیران زده میشود بودیم اما آیا حس امید برای آنها حاصل شده است، این بحثی است که باید مفصلتر در موردش حرف زد هر چند شرایط گویا است.
اما در مورد ایجاد امید در جامعه به واسطه دیدن آثار فجر راحتتر میتوان صحبت کرد. در خبرگزاری فارس صحبتهای مفصلی با کارگردانان در مورد آثارشان انجام شد و یکی از پرسشها این بود که چقدر در فیلمتان امید وجود دارد و تا چه اندازه توانستهاید به شعار سازمان سینمایی جامه عمل بپوشانید؟
برقراری کمترین پیوند با امید در میان فیلمهای فجر سی و چهار
پاسخ صاحبان آثار خیلی متفاوت از هم نبود. برخی اظهار کردند که فیلم الزاماً به امید نمیپردازد تعداد کمی هم بیان کردند پایان فیلمشان امید بخش است. البته آن چیزی که در کاخ جشنواره شاهد بودیم به واقع نتیجه دیگری را برای مخاطب همراه خواهد داشت. طبق گفته فریدون جیرانی درصد زیادی از آثار در جشنواره فیلم فجر تلخ بودند و کمترین پیوند را با امید داشتند.
چهل و چهار اثر در جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد به طور میانگین چه میزان از فیلم ها واقعا با مفهوم امید در ارتباط بودند و تا چه اندازه مخاطب را هنگام خروج از سالن با این حس ناب راهی میکردند؟!
مخاطب سال 1395 سینما با چه حالی سالن نمایش را تر ک میکند؟! این پرسشی است که مدیران و برنامه ریزان و به طبع حیطه کاری، سینما گران نیز باید به آن فکر کنند. شاید صحبت فیلمسازی که گفت نمیتوان فیلتر را در ذهن فیلمساز گذاشت درست باشد و یا فیلمساز دیگری که اظهار کرد مگر در جامعه امید وجود دارد که من آن را در فیلمم به نمایش بگذارم، اما آیا آنچه آنها به نمایش گذاشتند کلیت جامعه است و همان چیزی است که در جامعه شاهد هستیم؟!
سازمان سینمایی برای این آثار خالی از امید سینه سه تبر میکند!
آیا خوراکی که جامعه ایرانی امروز به آن نیاز دارد در آثار این فیلمسازان پیدا میشود؟! آیا به نظر نمیرسید که فیلمساز بیشتر دغدغه شخصی خود را به تصویر کشیده است تا دغدغه جامعه را؟! فیلمساز دولتی که از بودجه دولت برای ساخت فیلمش هزینه دریافت میکند چگونه است که به جای پرداختن به دغدغه دولت که احیاناً در راستای اهداف ملی است به دغدغههای شخصی خود در فیلمسازی میپردازد؟! سازمان سینمایی خروجی چهل و چهار فیلم را امیدوار کننده قلمداد میکند؟ میتواند با شجاعت سینه سه تبر کند که این آثار امید را در میان مردم گسترش میدهد؟!
موضع ابتدا درباره فیلمهایی که با موضوعات مختلف ساخته شدهاند نیست بلکه درباره نوع تاثیر گذاری است که قرار است به واسطه نمایش این آثار در میان جامعه ایرانی شاهد باشیم.
البته اگر قرار باشد در مورد جذابیت آثار سینمایی در این دوره حرف بزنیم بهتر است تنها به یک بخش از مقالات شهید آوینی که در ذیل به آن اشاره شده بسنده کنیم تا سینماگران، روشنفکران و انتلکتوئلها به پرسش وی پاسخ دهند و خود به تعریف آن نپردازیم.
فیلم اگر جاذبه نداشته باشد، فیلم نیست
«بحث در باب«جذابیت»را بدون اشاره به«مخاطب سینما»چگونه میتوان انجام داد؟ باید دید که طرف تأثیر جاذبههای سینما چه کسانی هستند: عوام الناس و یا خواص؟و مقصود از«خواص»چه کسانی هستند؟ انتلکتوئلها؟ منتقدین؟ حکما و عرفا؟...و یا همه اینها؟ شکی نیست که فی المثل سینمای تارکوفسکی را و عوام الناس نمیفهمند و اگرمعیارجذابیت«گیشه»باشد، خیلی از فیلمها را دیگر نباید فیلم دانست.
گیشه میزان استقبال عوام الناس را نشان می دهد و شکی نیست که وقتی ما فیلم را در جاهایی نمایش میدهیم که برای ورود به آن باید بلیت گرفت و بلیت را نیز در ازای مقداری پول میدهند، یعنی از همان آغاز این نتیجه ی منطقی را پذیرفته ایم که «فیلم باید برای عوام الناس جاذبه داشته باشد»، و اگرنه، چرا مقدمات قضیه را آن گونه چیده ایم؟ فیلم بدون جاذبه را باید فیالمثل در سالن هایی به اسم «کانون فیلم» نمایش داد که جز خواص بدان راه ندارند. آنگاه باید جوابی برای این سوال دست و پا کرد که پس مقصود از ساختن فیلم چه میشود اگر نتوان آن را در سالن سینما نمایش داد؟!»
آیا میتوان گفت سینماگران آثار انتلکتوئلپسند میسازند؟
آیا انتلکتوئل برای یک هنرمند در حوزه سینما بدین معنی است که چیزی خلق کند که تنها مورد نظر روشنفکران باشد؟! این آثار باب میل کدام گروه و دسته است؟! این پرسش صرفاً به معنای مخالفت با فیلمهایی که شاهد بودیم نیست بلکه تنها بدین منظور مطرح میشود تا بدانیم قرار است تنها یکم قشر برای دیدن فیلم به سینما بیایند؟! آیا میتوان گفت سینماگران آثار انتلکتوئل پسند میسازند؟! روشنفکر دنیای پیرامون خودش را روشن میکند نه اینکه با روشناییاش فخر بفروشد. در حقیقت با نگاه کلی میتوان انتلکتوئلها جمعشان در این دوره از فجر جمع بود و باید به دنبال امید در آثار سینمایی گشت و مخاطب اگر با این یافتن این شعار وارد سالن شود با خود خواهد گفت امید وعده داده شده کجاست؟!
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com