نهمين قسمت از ويژه برنامه زنده هفت، ديشب چهارشنبه ساعت 24 از محل برج ميلاد به مناسبت سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر روي آنتن شبکه سه سيما رفت.
به گزارش بولتن نیوز، نهمين قسمت از ويژه برنامه زنده هفت، ديشب چهارشنبه ساعت 24 از محل برج ميلاد به مناسبت سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر روي آنتن شبکه سه سيما رفت.
اما مهم ترين اتفاقات اين برنامه چه بود؟
واکنش بهروز شعيبي در برنامه هفت به عدم نامزدي «سيانور» در جشنواره:ما هيچ اعتراضي به جشنواره نداريم. تابع قوانين جشنواره اي هستيم که در آن شرکت کرديم. هرچند خلاف انتظارمان بود و اميدواريم مردم فيلم ما را بپسندند. ما سعي کرديم تهران دهه 50 را دقيقا مطابق واقعيت آن دوران بسازيم. سعي کرديم به عنوان يک بيننده فيلم را بسازيم. احترام مي گذاريم به جشنواره، دبير جشنواره و معاونت سينمايي و شخص وزير ارشاد. اما متاسفانه يا خوشبختانه در شعار تبليغاتي مان بايد بزنيم افتخارمان اين است که در اين جشنواره نامزد نشديم.
بهروز شعيبي در برنامه #هفت: من در فيلمم به عمد سردري از فيلم «صادق کرده» ناصر تقوايي را براي اداي دين به ايشان وارد کردم. چون جداي از کتاب و شخصيت هاي تاريخي، يکي از مهمترين منابع ما براي فضاسازي تاريخ، سينما بود. لذا در ديالوگي به اين فيلم اشاره کردم و با حضور در سينما به اين فيلم مهم در تاريخ سينماي ايران اداي دين کردم.
واکنش جواد طوسي بر حذف «باديگارد» از نامزدي بهترين کارگرداني جشنواره در برنامه هفت:داوري جشنواره امسال اين سوال را پيش مي آورد که سمت و سوي جشنواره فيلم فجر بعد از 34 سال بالاخره به چه سينمايي است؟ آيا اين فيلم هاي کانديد شده قرار است بيانگر سليقه جشنواره باشد؟ من با نگاه حاتمي کيا و اصولگرايي خيلي پايمردانه اش که سبب شده تاحدودي از زمانه و واقعيت هاي عيني اش دور باشد، مشکل دارم ولي منکر قابليت هاي کارگرداني حاتمي کيا نمي توان شد. از اين جهت حذف «باديگارد» يک علامت سوال بزرگ براي من ايجاد کرد. همين طور کارگرداني کيومرث پوراحمد در فيلم «کفشهايم کو؟» اما اين حلقه هاي مفقوده را شاهديم. «باديگارد» با نگاه کارشناسانه بايد جز اين 5 کانديدا مي بود، ولي وقتي حذف مي شود جاي سوال دارد.
نقد فيلم سينمايي «سيانور» در برنامه هفت:
جواد طوسي: من فکر مي کنم در چرخه توليدات سينماي ما جاي اين توليدات خالي است. مشروط بر اينکه ما اين آثار را به يک آثار شاخص و کم نظير در سينما بدل کنيم. چون فارغ از تصويرسازي و واقع نگري آن دوران، به عقيده من شناخت خيلي مهم است که چقدر اين آدم ها و مناسباتشان به شخصيت هاي باوريپذير تبديل شده اند. به نظرم براي بهروز شعيبي زود است براي انتخاب چنين مضموني. فکر مي کنم فارغ از پژوهش، يک ميان سالي نياز است. يکي از معضلات اين فيلم کستينگ بازيگري فيلم است. ديالوگ نويسي ها و شخصيت هايي که براي بازيگران نوشته شده است آنها را به يک شخصيت تبديل نمي کند. بازي هاي مهدي هاشمي خوب نيست. روابط روبنايي است و به يک نگاه عمق يابي تبديل نمي شود. فضاسازي ها و به خصوص قابل بودن رنگ آبي تداعي کننده همان فيلم «نقطه ضعف» است. ما چون فرصت هاي مدام براي توليد چنين فيلم هايي نداريم بايد از اين فرصت ها کمال استفاده را کرد.
مسعود فراستي: «سيانور» از فيلم مشابه اش «امکان مينا» خيلي سرتر است. اساسا از فيلم «امکان مينا» کيلومترها پيش تر است. دوم طراحي صحنه آن هم خوب است. اما ما نمي توانيم فرض را بر اين بگذاريم که مخاطب فيلم با دانستن تاريخ سراغ فيلم بيايد. اين خيلي بد است. ضمن آنکه صداقتي که بهروز شعيبي براي بازي کردن مي گويد ابدا کافي نيست. لازم و قدم اوليه است اما شناخت، تحقيق، زيست و مسئله شدن مي خواهد. اگر موضوع مسئله فيمساز نشود هرچه قدر هم تحقيق کند و کتاب بخواند چيزي به او اضافه نمي کند. تقي شهرام در فيلم به يک کمدين ناخواسته تبديل شده است در صورتي که يک جلاد به تمام معناست و در فيلم درنيامده است. ساواکي که در کارش حرفه اي بود را در فيلم مي بينيم که مي گويد برويد در خيابان و بگرديد تا مجرم پيدا کنيد! اصلا ميزانسن اين صحنه بد است. مهدي هاشمي علي رغم آنکه بازيگر توانمندي است اما اساسا براي اين فيلم مناسب نيست. اينکه بهروز شعيبي مي گويد من فيلم عاشقانه خودم را مي سازم يعني چي؟ تو داري يک فيلم درباره آسيب شناساسي تاريخ اين کشور مي سازي! بايد زيست کني و نفرت و عشق را دربياوري. الان آدم ها در فيلم مقوا هستند و به شدت تلطيف شده است. بهروز شعيبي خواسته فيلم عاشقانه خود را بسازد. فيلمسازان در اين جنس فيلمها بايد سعي کنند فيلم مماس با واقعيت را بسازند نه فيلم هاي خود را. اينکه سعي نکرده شعار بگويد خيلي خوب است اما کافي نيست. عشق اينجا محلي از اعراب ندارد. اين اشتباهي است که کمال تبريزي نيز در «امکان مينا» به آن اشاره مي کند که مي خواستم فيلم عاشقانه خود را بسازم. يعني چه؟!