ساختن الگوهای موفق حیات اجتماعی را، که واجد سبکها و شیوههای زیست مبتنی بر نگاه دینی و انقلابی است، میتوان از نتایج انقلاب اسلامی دانست که مقوم هویت فرهنگی ایرانیان گردید. سبک زندگی بسیجی که در شیوهی زیست رزمندگان هشت سال دفاع مقدس و شهدای گرانقدر، تبلور عینی یافت، از جملهی این الگوسازیهای موفق است.
گروه فرهنگی-از منظر بسیاری از اندیشمندان و نظریهپردازان، پاسخ به چرایی وقوع انقلاب اسلامی را میتوان در حوزهی فرهنگ جستوجو کرد. بسیاری از انقلابهای رخداده طی قرون اخیر، به علت دستیابی به منافع طبقاتی و ستیز و منازعه بین طبقات مسلط و زیر سلطه به وجود آمد.
بهزعم نظریهپردازان در جایی چون روسیه، طبقهی کارگر به دنبال ساقط کردن طبقهی بورژوا انقلاب را ایجاد کرد و در جایی چون فرانسه، طبقهی بورژوا به دنبال خارج کردن عرصهی قدرت از دست فئودالها، انقلاب فرانسه را رقم زد. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد و قابل ستایش انقلاب اسلامی که آن را از سایر انقلابها متمایز میکند، حرکت یکپارچهی ملی از تمام اقشار و طبقات جامعه است که با هدف احیای هویت فرهنگی ایران به وقوع پیوست.
به گزارش بولتن نیوز، در
واقع انقلاب اسلامی، نه حرکت منفعتطلبانهی یک طبقه از جامعه، که یک
رستاخیز عظیم ملی با ماهیتی متعالی و در جهت بازیابی هویت فرهنگی جامعه
است. چنانکه میشل فوکو، اندیشمند پستمدرن فرانسوی، در بازدیدی که در
روزهای وقوع انقلاب از ایران داشت، این حقیقت را اینگونه بیان میکند:
«این انقلاب با انگیزههای مادی و اقتصادی صورت نگرفته و یکی از دلایل این
ادعا، گستردگی این حرکت انقلابی است که در آن، همهی یک ملت حضور دارند.»
وی میگوید که ملت ایران قصد و ارادهی آغازی نوین داشتند که بتوانند در آن
به آزمون دوبارهی یک تجربهی معنویتگرایانه بپردازند که بالقوه در بطن
اسلام شیعیِ آنها موجود بود.
هویت فرهنگی و اهمیت آن
با
توجه به نکات گفتهشده، میتوان گفت که انقلاب اسلامی با هویت فرهنگی
جامعه، نسبتی وثیق دارد. صاحبنظران دربارهی معنای هویت و بهتبع آن هویت
فرهنگی، تعاریف متعددی ارائه کردهاند، ولی بهطور کلی میتوان گفت که هویت
فرهنگی مجموعهای از مؤلفههای فرهنگی هستند که به یک فرد یا گروه،
«شخصیت» میدهند و به عبارت دیگر، او را از سایر افراد یا گروهها «متمایز»
میکنند تا از این راه، وی بتواند وارد روابط میانکنشی با خود و دیگران
شود و به عبارتی بتواند مسئولیت و توانایی «موجودیت» فیزیکی و ذهنی خود در
نظامی که در آن حضور دارد را برعهده بگیرد.[1]«هویت
ملتها عبارت است از مشخصههای فرهنگی آنها و مزیتهای فرهنگی آنها؛ این
هویت فرهنگی یک ملت را تشکیل میدهد. این هویت فرهنگی، اصل است. اگر
چنانچه این از یک ملتی گرفته بشود، این ملت هضم خواهد شد، یعنی در واقع به
معنای حقیقی کلمه، نابود خواهد شد. حالا در یک مشخصهی جغرافیایی قرار
میگیرد، اما چیزی نیست. هست، اما بودن او مثل نبودن است. هویت فرهنگی،
همهی حیات یک مجموعه و یک ملت است.» (13 تیر 1393) هویت فرهنگی یک جامعه،
وجه مشترک و عنصر همبستگی بخش اعضای آن جامعه است و اعضای جامعه را
بهعنوان یک کل یکپارچه قوام میبخشد. در اینباره، مقام معظم رهبری
(مدظلهالعالی) میفرمایند:
هویت
فرهنگی انباشت آگاهیها، دانشها، ادبیات و هنر، شیوههای زیست و بهطور
کلی، تمامی تجربیات فرهنگی است که یک جامعه در طول زمان به آن نائل شده است
که تمایز آن جامعه را با سایر جوامع نشان میدهد.
توجه
به این نکته ضروری است که همانطور که گفته شد، هویت فرهنگی، عنصر
تمایزبخش یک جامعه با سایر جوامع نیز بهشمار میرود. از این روی، از منظر
گفتمانی، میتوان گفت که هر هویتی غیریتهایی در برابر خود دارد و تلاش
میکند تا وجوه تمایز خود با آنها را حفظ کرده و صیانت نماید. به عبارتی
دیگر، دوام و زنده بودن هر هویت فرهنگی، در گرو روشن نمودن مرزبندیهای خود
با سایر هویتهای معارض و غیرهمسو است. پس فهم هویت فرهنگی متضمن توجه به
دو معنای اصلی آن است:
- تشابه و همسانی فرهنگی میان اعضای جامعه بهعنوان یک پیکرهی واحد
- تفاوتها و تمایزات میان ما و دیگری
همانطور
که گفته شد، هویت فرهنگی هر جامعه در طول زمان شکل میگیرد و اجزای
گوناگون آن در نسبت با منابع اصلی هویت فرهنگی جامعه به وجود میآید و
مقبول همگان واقع میشود. به دیگر سخن، هویت فرهنگی یک کل یکپارچه است که
در عرصهی تعین، چیزی میتواند به آن کم یا اضافه شود که مقبول منابع اصلی
هویتی قرار گرفته و تعارضی با آن نداشته باشد.
هویت
فرهنگی انباشت آگاهیها، دانشها، ادبیات و هنر، شیوههای زیست و بهطور
کلی، تمامی تجربیات فرهنگی است که یک جامعه در طول زمان، به آن نائل شده
است که تمایز آن جامعه را با سایر جوامع نشان میدهد.
منابع هویت فرهنگی جامعهی ایران
توجه
در فرهنگ جامعهی ایران در طول زمان و دقت در سخنان بزرگان فرهنگی این
کشور، نشان میدهد که هویت فرهنگی جامعهی ایران از دو منبع اصلی هویتی شکل
گرفته است:
1.هویت ایرانی: تاریخ
کهن و طولانی سرزمین ایران، میراث گرانقدری از تجربیات زیسته از خود
برجای گذاشته است که نسلدرنسل به پسینیان منتقل گردیده است. زندگی
روادارانهی اقوام گوناگون در کنار هم و یکتاپرستی مردمان این سرزمین،
تجربیات گرانقدر مشترکی را برای ما فراهم نموده است. زبان، آداب، رسوم و
سنن، اسطورهها و ادبیات کهن ایرانی، میراث مادی و نظام اجتماعی را میتوان
از مصادیق آن برشمرد. ویژگی مهم این هویت را میتوان یکتاپرستی تاریخی
مردمان ایران دانست؛ بهگونهای که بهجرئت میتوان گفت یکتاپرستی و
دینداری ویژگی همهی اعصار تاریخی این سرزمین است که بعدها زمینه را برای
پذیرش منبع اصلی هویت فرهنگی جامعهی ایران فراهم نمود.
2.هویت اسلامی: بهطور
قطع، منبع اصلی هویت فرهنگی جامعهی ایران و به عبارت دیگر، هستهی محوری
آن، هویت اسلامی است. ایرانیان به دلیل تجربهی یکتاپرستی و روحیهی
حقخواهی و حقیقتجویی خود، به دین اسلام گرویدند و در طول چهارده قرن
گذشته، اسلام بهشکل تشیع، بهصورت نشان ملی و هویت فرهنگی ایرانیان درآمده
است. خصایص فرهنگ اسلامی در مواردی چون خدامحوری، ولایت، شهادت، ظلمستیزی
و ایثار، انتظار، برخورداری از ارزشهای جهانی و... متبلور شده است که
البته تمام شئون زندگی انسان ایرانی را در بر گرفته و از لحظهی ولادت تا
لحظهی مرگ حضور دارد.
هویت فرهنگی، هدف تهاجم فرهنگی
تمدن
بزرگ اسلامی و ایران بهعنوان مهمترین پایگاه آن، همواره با هجومهای
نظامی و سیاسی مختلف مواجه شده است. فرهنگ ایران در مواردی به دفع مهاجمان
پرداخته و در مواقعی چون آنچه در حملهی مغول رخ داد، مهاجمان را در درون
خود جذب و هضم کرده است.
تهاجم
گستردهی فرهنگ غربی در کنار اهتمام فراوان حکام پهلوی به گسترش آن، موجب
شکلگیری یک جبههی مقاومت فرهنگی در برابر آن شد که انعکاس آن را در آثار
افرادی چون جلال آلاحمد، شهید مطهری و دکتر شریعتی میتوان مشاهده کرد.
مقاومتی که به رهبری امام خمینی (ره)، بالندهتر و قویتر شد و انقلاب
اسلامی را رقم زد.
طی
یکصد سال گذشته، فرهنگ غرب با تمام توان به مواجهه با فرهنگ جامعهی
ایران پرداخت. نفوذ سیاسی دول استعمارگر غربی در بین حاکمان ایرانی، فضا را
برای رسوخ و نفوذ هرچه بیشتر فرهنگ سکولار و دنیامدار غربی باز نمود و در
مواردی، حاکمان را به مجری تمامعیار نابودی هویت فرهنگی تبدیل کرد.
مدرنیزاسیون اجباری رضاشاه پهلوی در کنار سیاستهای ضددینی او را میتوان
بزرگترین حرکت برای نابودی هویت فرهنگی ایران و جایگزینی فرهنگ اباحهگرای
غربی بهشمار آورد. رضاشاه در دوران حکومت خود، کوشید تا با از بین بردن
مظاهر اصلی فرهنگ اسلامی همچون حجاب و عزاداری امام حسین (ع) و در کنار آن
با نابودی سنت فرهنگی روامدار ایرانی، یک هویت فرهنگی قوممدارانهی لیبرال
را جایگزین آن نماید.
تهاجم
گستردهی فرهنگ غربی در کنار اهتمام فراوان حکام پهلوی به گسترش آن، موجب
شکلگیری یک جبههی مقاومت فرهنگی در برابر آن شد که انعکاس آن را در آثار
افرادی چون جلال آلاحمد، شهید مطهری و دکتر شریعتی میتوان مشاهده کرد.
کتابهای«غربزدگی»، «بازگشت به خویشتن» و «خدمات متقابل اسلام و ایران» را
میتوان از مصادیق این مقاومت فکری و فرهنگی بهشمار آورد؛ مقاومتی که به
رهبری امام خمینی (ره)، بالندهتر و قویتر شد و انقلاب اسلامی را رقم زد.
همانگونه که در مقدمه اشاره شد، در واقع انقلاب اسلامی یک رویداد فرهنگی
بود که میتوان آن را واکنشی به قلعوقمع گستردهی فرهنگی و هجمهی گسترده
به هویت فرهنگی جامعه در دوران اخیر دانست که در آن، همهی اقشار جامعه با
رهبری فکری و سیاسی امام خمینی (ره)، خواهان بازسازی هویت فرهنگی جامعه و
تحقق حیات طیبه براساس الگوی اسلام ناب شدند. انقلاب اسلامی ثمرهی یک قرن
مقاومت و مجاهدت فکری و فرهنگی ایرانیان برای صیانت از هویت فرهنگی جامعه
بود که افقهایی جدید را در جهان غربزده و معناگریز معاصر گشود و مقدمهای
برای شکلگیری جبههی جهانی مقاومت فرهنگی در برابر غرب سکولار گردید.
با
این توضیحات، این واقعیت غیرقابل کتمان است که به علت تهاجم گستردهی
فرهنگی غرب طی یکصد سال اخیر، بخشی از رفتارها و سبکهای فرهنگی برخی از
اعضای جامعه، تحت تأثیر آن قرار گرفته است و مظاهری از فرهنگ غربی در سبک
زندگی و کنشهای آنان دیده میشود، ولی این به معنای آن نیست که فرهنگ غربی
بخشی از هویت فرهنگی جامعهی ما را تشکیل میدهد؛ چراکه همانطور که گفته
شد، هویت فرهنگی یک امر یکپارچه است و چیزی میتواند به آن افزوده شود که
با منابع اصلی هویتی در تعارض نباشد و با نظام معنایی آن هماهنگی داشته
باشد. این در حالی است که پایه و اساس فرهنگ غربی مبتنی بر نگاه اومانیستی و
سکولار است که در تباین ذاتی با اسلام بهعنوان منبع اصلی و مهم هویت
فرهنگی جامعه، قرار دارد و در تعارض با هویت ایرانی با زمینهی یکتاپرستی،
بهعنوان منبع مهم دوم هویت فرهنگی، قرار دارد.
فرهنگ
غربی بهعنوان یک فرهنگ مهاجم، به دنبال حذف تمامی فرهنگهای رقیب بوده و
طی پروژهی جهانیسازی به دنبال یکدست کردن فرهنگ جهان مبتنی بر فرهنگ
لیبرال غربی است. از این رو، علائم رسوخ سطحی از فرهنگ غربی، به معنای
تهاجم فرهنگی است و سطحی از اثرگذاری پروژهی جهانیسازی را نشان میدهد و
به این معنا نیست که فرهنگ غربی یکی از مؤلفههای هویت فرهنگی جامعهی
ایران شده است. سخن نادرستی که توسط برخی روشنفکران غربگرا گفته میشود و
تلاش میشود تا فرهنگ غرب بهعنوان یکی از منابع هویت فرهنگی معرفی گردد.[2]
با
توجه به ماهیت مهاجم فرهنگ غربی، وقوع انقلاب اسلامی نه تنها مانعی در
برابر تهاجم مستمر و گستردهی فرهنگ غربی نشد، بلکه پس از آن، غرب با فهم
رویکرد فرهنگی انقلاب و تأثیرات جهانی آن، تهاجم شدیدتری را سامان داد و
انقلاب اسلامی هم تلاش نمود تا با احیای هویت فرهنگی جامعه و تقویت عناصر
آن، سدی محکم در برابر آن ایجاد نماید.
ساختن
الگوهای موفق حیات اجتماعی را، که واجد سبکها و شیوههای زیست مبتنی بر
نگاه دینی و انقلابی است، میتوان از نتایج انقلاب اسلامی دانست که مقوم
هویت فرهنگی ایرانیان گردید. سبک زندگی بسیجی که در شیوهی زیست رزمندگان
هشت سال دفاع مقدس و شهدای گرانقدر، تبلور عینی یافت، از جملهی این
الگوسازیهای موفق است.
انقلاب اسلامی عامل احیا و تعمیق هویت فرهنگی ایرانیان
انقلاب
اسلامی نه تنها توانست سدی محکم و مقاوم در برابر تهاجم فرهنگ اباحهگرا و
دینستیز غرب ایجاد نماید، بلکه توانست با گشودن افقهایی وسیع و روشن،
سبکها و الگوهایی را پرورش دهد و در منظر جامعهی ایران و حتی جوامع دیگر
قرار دهد و از این طریق، تحولی گسترده در حیات بشری رقم زند.
ساختن
الگوهای موفق حیات اجتماعی را، که واجد سبکها و شیوههای زیست مبتنی بر
نگاه دینی و انقلابی است، میتوان از نتایج انقلاب اسلامی دانست که مقوم
هویت فرهنگی ایرانیان گردید. سبک زندگی بسیجی که در شیوهی زیست رزمندگان
هشت سال دفاع مقدس و شهدای گرانقدر تبلور عینی یافت، از جملهی این
الگوسازیهای موفق است.
احساس
غرور ملی ناشی از عواملی همچون تقویت روحیهی اعتمادبهنفس، که در
پیشرفتهای شگفتآور علمی در زمینههای مختلف پزشکی، هستهای، نانو و
زمینههای دیگر نمود دارد و احساس عزت و سرافرازی ایرانیان به علت رشد
خیرهکنندهی قدرت ایران در حوزهی سخت و نرم در منطقه و جهان را میتوان
از نشانههای احیا و برجستهسازی هویت فرهنگی ایرانیان بهشمار آورد. در
واقع احیا و برجستهسازی روحیهی ظلمستیزی و عدالتخواهی و عقلانیت موجود
در هویت فرهنگی ایران، که در قامت استکبارستیزی، کمک به مظلوم و تلاش برای
پیشرفت مادی و معنوی، خود را نشان میدهد، سرمنشأ تحولات شگرف و گستردهای
در داخل و خارج ایران گردید.
در
واقع میتوان مدعی شد که انقلاب اسلامی موفق شد با مفهومسازی و ارائهی
الگوهایی همچون امام-امت، سبک زندگی بسیجی، فرهنگ مقاومت، فرهنگ
اعتمادبهنفس ملی و بسیاری الگوهای دیگر که با منابع اصلی هویت فرهنگی
ایرانیان همساز و همراه بود، هویت فرهنگی را غنا ببخشد و بُعد سومی با
عنوان هویت انقلابی را به آن بیفزاید.
تأثیرات انقلاب اسلامی بر هویت فرهنگی ایران، موضوع مهمی است که نیازمند توجه ویژه و فرصت موسع برای پرداختن به آن است.
منبع:برهان