به گزارش بولتن نیوز، سالها است در حوزه بازیگری سینما فعالیت میکند و هیچگاه علاقهای به استار شدن نداشته اما با استارها ( مثلا نیکی کریمی در "سوت پایان") کار کرده است. در تئاتر هم سوای همکاریاش با رحمانیان چند سالی است با بزرگانی مثل کوشک جلالی و مرحوم هما روستا همکاری داشته است.
بازی خوبش در نمایش "خدای کشتار" یادتان که نرفته است. این بازیگر، خواننده و مجری تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی تئاتر از دانشکدهٔ هنر و معماری دانشگاه آزاد ادامه داده است. او پیانو، گیتار و گاهی نیز سازدهنی میزند. او به غیر از موسیقی و بازیگری گاهی نمایشنامههای انگلیسی را هم به فارسی ترجمه میکند و عضو گروه موسیقی ترافیک نیز هست. با او درباره همکاری مجددش در فیلم "سینما نیمکت" با محمد رحمانیان گفتوگویی انجام دادهایم. این فیلم در بخش هنر و تجربه جشنواره فیلم فجر حضور دارد.
در این دو سه ساله اخیر به تناوب در سینما و تئاتر حضور داشتهاید. بر اساس چه ویژگیهایی کار و حضور در این دو عرصه را قبول میکنید؟
بسته به حال و اوضاع روحیم دارد . اما
اصولاً در این سالهای اخیر بیشتر به دنبال این بودم که فلان نقش چه کیفیت و
سرانجامی دارد. خیلی مدیوم کار برای قبول پیشنهاد نقش کلیدی و محوری
ندارد. این حضور و انتخاب میتواند در قالب یک کار پرفورمنس با حضور 50
مخاطب در یک گالری باشد و یا صحنه تئاتر با 2000 مخاطب و یا یک فیلم
سینماییای با مخاطبان زیاد باشد .
اگر در یک مدیوم خاص کار کنید بیشتر در بازیگری تثبیت میشوید؟
دنبال تثبیت شدن خودم نیستم و به عبارتی دنبال چیزی نیستم. به دنبال اینم که روزها را بتوانم راحتتر طی کنم.
بنابراین حضور شما در عرصههای مختلف هنری بیشتر در جهت اقناع روحی و حسی خودتان است تا نوع ارتباط با مخاطب و پیشرفت شغلی؟
شک نکنید همینطور است.
با این تعاریف اشکان خطیبی را هیچوقت نمیتوانیم در قالب یک سوپراستار سینما قرار بدهیم ؟
در این دو سه ساله اخیر خیلی پیشنهادهای سینمایی را رد کردم. نکته قابل اشاره دیگر درباره حضورم در نمایشهای محمد رحمانیان این است که ضمن بازی در آنها تولیدشان هم بر عهده من بود. بنابراین وقت کافی هم برای قبول سایر پیشنهادها نداشتم. خیلی دوست داشتم دوباره با بهنام بهزادی در فیلم "وارونگی" کار کنم. من هیچوقت اهل موازیکاری و حضور در چند پروژه همزمان نیستم.
اما خیلی از همکاران شما همزمان چند پروژه را قبول میکنند؟
بله و خودشان هم باید جواب این رویکردشان را هم بدهند. بعدش هم در این مملکت سوپراستار شدن کاری ندارد. شما میتوانید دمپایی بپوشید و سوپراستار بشوید. یادم میآید دوستی در تیزرهای تبلیغاتی لاستیک ماشین بازی میکرد. از هر بازیگری که حرفهای کار میکرد در تلویزیون معروفتر بود! و یا دوست عزیزی که تبلیغ بستنی پاک میکرد در یک زمان به اوج محبوبیت و استار شدن رسید.
با این گفتهها شما سوپراستارها را به چالش میکشید؟
نه، دنبال هیچی نیستم. من وقت این نوع کارها را ندارم.
بحث تولید یک اثر هنری با بازیگری تفاوتهایی زیادی دارد. در تولید چه ویژگی جذابی دیدید که رفتید سراغش؟
کار بسیار دشواری است. مهمترین دلیل چنین کاری الزامی بود که با آن روبهرو شدم. زیرا دلم میخواست گروهی که با آن تئاتر کار میکنم حالا چه در تئاتر و چه در موسیقی فعالتر باشد .تا بتواند از تمام پتانسیلشان به نحو احسنت در اجرا بهرهبرداری شود .اگر آدمی وجود داشت که میتوانست این کار را انجام بدهد قطعاً من این کار را به او واگذار میکردم. اما فرد مناسبی در دسترس نبود. دلیل دیگر این رویکرد این است که من هیچگاه دغدغه کامل به بازیگری نداشتم . یادم میآید در اولین کاری که در تلویزیون با آن شناخته شدم. برایم پول درآوردن مهم بود تا با دستمزدش بتوانم خرج اجرای نمایشم را به دست بیاورم. هیچگاه بازیگری در زندگی اولویت اول نبوده است .یادم میآید در سالهای اواخر دهه هفتاد یکبار به کل بازیگری را ول کردم و رفتم به سراغ تدوین. البته من در تئاتر کارم را تهیهکنندگی نمیدانم بلکه یکجور مجری طرح هستم. طرحی وجود دارد و من باید زمینههای اجرایش را فراهم کنم. رفتن به تولید من را با این مقوله آشنا کرد که بازیگری چقدر میتواند کار سادهای نسبت به سایر حرفههای هنری باشد و بازیگر میآید بازیاش را انجام میدهد اما کار تولید و فراهم کردن شرایط اجرای یک فیلم و یا یک نمایش کار واقعاً دشواری است.
آیا همکاری با محمد رحمانیان برای شما یک نقطه عطف کاری محسوب میشود؟
امیدوارم این همکاری یک نقطه عطف باشد. هر تلاشی که از دستم برآمده انجام دادهام تا کارم به بهترین نحو در دو حوزه تولید و بازیگری در نمایشهای محمد رحمانیان باشد. در فیلم "سینما نیمکت" در حدود بیست کیلو وزن کم کردم و در شرایط سخت سرمای هوا به صورت فشرده ویولن آموختم. همیشه سعی کردهام برای محمد رحمانیان چیزی کم نگذارم.
آیا فیلم "سینما نیمکت" نوستالژیبازی درباره سینمای ایران است؟
"سینما نیمکت" ادای دینی به کلیت تاریخ
سینمای جهان است و نه یک سینمای خاص. داستان فیلم درباره یک گروه دورهگرد
است که در سراسر ایران در دهه شصت فیلمهای کلاسیک ایرانی و خارجی را برای
مردم نشان میدهند و یکجور پردهخوانی مدرن میتوان نامیدش. خیلی از
فیلمهایی در خلال داستان مورد بررسی قرار میگیرد شاید اغلب مردم آنها را
ندیدهاند و باید فیلمباز باشید تا به معنای واقعی کلمه از دیدن فیلم لذت
ببرید و مفهوم اشارات کارگردان را متوجه بشوید.
بنابراین مخاطب عام نمیتواند با سینما نیمکت ارتباط برقرار کند؟
فیلم لایههای زیادی دارد و فرم روایی فیلم ساده و قابل درک برای همه است و داستان جمع شدن این شخصیتها و اتفاقاتی که در طول سفر با آن مواجه میشوند است و در کل، مخاطب با فیلم کلاسیکی روبهرو است.
در کارهای اخیری که محمد رحمانیان
روی صحنه اجرا کرده این قابلیت را بروز داده که توأمان هم نظر مخاطب عام و
هم نظر مخاطب خاص را تأمین کند؟
بله، در این فیلم هم چنین رویکردی وجودی دارد و البته عمدی وجود ندارد که المانهای عامهپسند را در فیلم ببینیم.
آیا فیلم در فضایی پرتحرک و جادهای روایت میشود؟
شاید به لحاظ فرم روایی سینما نیمکت به فیلمهای فلینی و مشخصاً "جاده" نزدیک باشد و یک جور نئورئالیسم هم در فیلم قابلمشاهده است. داستان فیلم در سال 68 روایت میشود .
یکجور دوران پس از جنگ و شروع سازندگی در کشور؟
بله، تعبیر درستی است و به همین دلیل "سینما نیمکت" وامدار سبک نئورالیسم ایتالیای بعد از جنگ جهانی دوم است. در هر صورت رحمانیان در فیلمش به فیلمهایی که با آنها سینما را شناخته ادای دین میکند.
به نظر میرسد رحمانیان علیرغم تئاتری بودنش علاقه زیادی به سینما دارد؟
رحمانیان یک فیلمباز حرفهای است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com