این استاد دانشگاه افزود: این شوک خیلی قویتر از شوکهای گذشته بود؛ چون ماهواره و اینترنت را درون خود جمع کرد و ویژگیهایی مانند داشتن حالت تعاملی، قابلیت ارسال فیلم و عکس، دردسترسبودن، داشتن حاشیه امن برای فرد و... باعث شدند این شبکهها برای مردم جاذبه ایجاد کنند.
گروه اجتماعی: یک جامعهشناس و استاد دانشگاه گفت: شبکههای اجتماعی مزایا و تهدیداتی دارند که هر دوی آنها را باید در کنار هم ببینیم و از مزایای این شبکهها هم استفاده کنیم. یکی از ویژگیهای مثبت این شبکهها این است که میتوان در آن گروههای خانوادگی تشکیل داد. پدر و مادرها میتوانند شکلدهنده این گروهها باشند، اما بچه رهاست و کسی کاری به کار او ندارد.
به گزارش بولتن نیوز، نشست «خانواده ایرانی و فضای مجازی؛ تغییرات و گوناگونی» با سخنرانی دکتر محمدمهدی لبیبی؛ جامعهشناس و استاد دانشگاه در جهاد دانشگاهی برگزار شد. شبکههای اجتماعی تسریعکننده یک روند هستند نه ایجادکننده آنلبیبی در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه برخی از تحلیلهایی که در خصوص حضور خانوادهها در شبکههای اجتماعی صورت میگیرد غلط است، بیان داشت: ما انگار به دنبال متهمی برای وضعیت بد خانوادهها میگشتیم و با ورود شبکههای اجتماعی این متهم را پیدا کردیم. دایم میگویند شبکههای اجتماعی باعث افزایش طلاق شدهاند؛ درحالیکه اینگونه نیست. شبکههای اجتماعی در ایران حکم کاتالیزور را دارند و تسریعکننده یک روند هستند، نه ایجادکننده آن. به عبارت دیگر، میتوان گفت اگر قبل از ورود شبکههای اجتماعی با سرعت 50 کیلومتر در حوزه آسیبهای خانواده حرکت میکردیم، با ورود این شبکهها سرعت ما 80 کیلومتر شده است، اما ریشه ماجرا چیز دیگری است. در مالزی و اندونزی نرخ طلاق کاهش پیدا کرده استاین جامعهشناس با بیان اینکه در ایران سن ازدواج زنان به 27 تا 30 سال و سن ازدواج مردان به 30 تا 35 سال رسیده است، گفت: در گذشته فرزندآوری در گروه سنی 30 تا 35 سال کمتر بود، اما این مسئله الان رواج پیدا کرده چون شاهد تأخیر در ازدواج هستیم. مطالعات دیوید شیلد نشان میدهد در تمام دنیا این اتفاق افتاده و همه کشورها تأخیر در ازدواج، کاهش باروری و افزایش طلاق دارند؛ به جز برخی از کشورهای مسلمان آسیای جنوب شرقی مانند اندونزی و مالزی که نرخ طلاق در این کشورها به دلیل باورهای دینی و قبح شدید طلاق پایین آمده است. در این کشورها موانع بیرونی بسیار قوی عمل میکنند و حتی اگر زوجها بخواهند متارکه کنند، پدر و مادرها مانع این کار میشوند. شاید اگر این جبرهای قدرتمند بیرونی نبود، در این کشورها هم آمار طلاق بالا میرفت. او با بیان اینکه شبکههای اجتماعی تنها کاتالیزور هستند، نه عامل ایجاد تحولات، خاطرنشان کرد: شبکههای اجتماعی زمانی تخریبکننده میشوند که خود خانواده مشکل داشته باشد. هیچ پدیده اجتماعی تکعلیتی نیست و همه پدیدهها علل مختلفی دارند، اما این علل ممکن است در جوامع مختلف، متفاوت باشد. ما میتوانیم از معلول به علت برسیم؛ یعنی ابتدا باید معلول را تحلیل کنیم، سپس ببینیم چه عواملی روی این معلول اثر گذاشتهاند. شوکهای رسانهای که در ایران بهوجود آمدلبیبی اظهار داشت: قبل از اختراع شبکههای اجتماعی، فنآوریهای دیگری بهخصوص در عرصه رسانهها ایجاد شده بودند. مثلاً وقتی رادیو و تلویزیون اختراع شدند، اتفاق خاصی در زندگی خانوادهها نیفتاد و تنها شاهد تغییراتی جزیی بودیم. در جامعه ما با آمدن ماهواره، اولین شوک به ما وارد شد؛ چون برنامههای آن متناسب با باورهای موجود در جامعه نبود. شوک دوم اینترنت بود که با این فنآوری برای اولینبار، بحث تعامل پیش آمد و مخاطب برخلاف گذشته تبدیل به مخاطبی فعال شد که میتوانست به تولید محتوا بپردازد. با شبکههای اجتماعی، سومین شوک ایجاد شد که البته حتماً آخرین شوک نیست. این شوک خیلی قویتر از شوکهای گذشته بود؛ چون ماهواره و اینترنت را درون خود جمع کرد و ویژگیهایی مانند داشتن حالت تعاملی، قابلیت ارسال فیلم و عکس، دردسترسبودن، داشتن حاشیه امن برای فرد و... باعث شدند این شبکهها برای مردم جاذبه ایجاد کنند.
عموم خانوادههای ایرانی هنوز به مرحله مدرن شدن نرسیدهاند
این استاد دانشگاه با بیان اینکه تصور ممانعت از فعالیت شبکههای اجتماعی اصلاً در دنیای امروز معنایی ندارد، گفت: ما باید واقعیت خانواده امروزی را بهخوبی بشناسیم و ببینیم آیا خانواده در ایران به مفهوم خانواده غربی است؟ و این خانواده چه تحولاتی داشته است؟ متأسفانه شناخت ما از خانواده کامل نیست. تحول خانواده ایرانی تحول مدرنشدن است و بخشهای زیادی از خانواده ایرانی مدرن شده است. ما وقتی از واژه مدرن استفاده میکنیم، یعنی با ادبیات غربیها حرف میزنیم و باید ببینیم مدرنبودن در ادبیات غربی به چه معناست؛ چون تعریف ما ممکن است متفاوت باشد. باید بدانیم با تعریف غربیها از مدرن بودن خانواده ایرانی چقدر مدرن شده و چقدر سنتی مانده است. جوامعی میتوانند مدعی پستمدرنیسم باشند که دوره مدرن را طی کرده باشند. عموم خانوادههای ایرانی هنوز به مرحله مدرنشدن نرسیدهاند که حالا بخواهیم از خانواده پستمدرن صحبت کنیم.
فردگرایی یکی از ویژگیهای مدرن شدن است
او با اشاره به آیتمهای مختلف مدرن بودن در غرب گفت: یکی از این آیتمها «فردگرایی» است که به دنبال آن ارتباط صمیمانه گذشته کاهش مییابد. اگر در جامعهای فردگرایی رشد نکند، آن جامعه مدرن نیست. این در حالی است که در ایران به فردگرایی نگاه منفی میشود؛ درصورتیکه در غرب یک ویژگی مثبت است. البته، باید توجه داشت که فردگرایی ضدیتی با جمعگرایی ندارد و غربیها کارهای جمعی را بسیار بهتر از ما انجام میدهند. فردیت به معنای برتریدادن خواستههای خودمان نسبت به خواستههای اکثریت است، اما وقتی لازم بود به منافع جمعی هم اهمیت میدهیم.
لبیبی در خصوص ویژگی «عقلگرایی» جوامع مدرن بیان داشت: عقلگرایی به این معناست که در هر زمان آن کاری را انجام دهم که عقلم حکم میکند درست است. فردگرایی از درون جمعگرایی متولد میشود؛ چون مفهوم عقلگرایی در آن وجود دارد. ویژگی دیگر جوامع مدرن «انسانگرایی» است که بیان میکند انسان برترین مخلوقات است البته نه به معنای دینی، بلکه به این معنا که انسان حق دارد تمام هستی موجود در جهان را تحت حاکمیت خود درآورد. درواقع، همه چیز باید در خدمت انسان باشد.
افزایش مادیگرایی و لذتگرایی در خانوادههای ایرانی
این جامعهشناس در ادامه اظهار داشت: ویژگی دیگر جوامع مدرن «مادیگرایی» است که نشان از ارزششدن مادیات در زندگی اجتماعی دارد. اگر در جامعه، ارزشها مادی شدهاند، این مسئله در خانوادهها هم آمده است. این اتفاق متأسفانه در جامعه ما افتاده است. البته، خود غربیها از واژه متأسفانه استفاده نمیکنند و میگویند چه مثبت و چه منفی اتفاقی است که افتاده، اما چون برای ما ارزشهای دیگری مطرح هستند، از واژه متأسفانه استفاده میکنیم. یکی دیگر از ویژگیهای جامعه مدرن، «آزادی» است به این معنا که انسان موجودی آزاد است و باید خطمشی زندگی خود را انتخاب کند؛ به همین دلیل، ازدواجهای سنتی در شهرها بسیار کم هستند و ازدواجها انتخابی شدهاند.
او «لذتگرایی» را از دیگر ویژگیهای جوامع مدرن دانست و یادآور شد: این آیتم به این مسئله اشاره میکند که امروز را دریاب و فعلاً خوش باش. درواقع، به معنای از لحظه استفادهکردن و در لحظه بودن است. این ویژگی در جامعه ایرانی بسیار محسوس است بهویژه در قشر جوان ما این تفکر وجود دارد و آیندهنگری در بین آنها کمتر از نسلهای گذشته است. این مسئله ساختار خانواده را تغییر میدهد. این نوع نگاه، نگرش به ازدواج را تغییر میدهد و این فرد فکر نمیکند که قرار است مدت بسیار طولانی با یک نفر زندگی کند.
70 درصد زندگیها در سوئد همبالینی استلبیبی افزود: یکی دیگر از آیتمهای جوامع غربی سکولاریسم است به این معنا که دین نباید نقشی در زندگی داشته باشد و ما باید راه خودمان را برویم. براساس همین باور، اشکال جدیدی از خانواده در غرب مطرح شد؛ بهطوریکه الان 70 درصد زندگیها در سوئد همبالینی است که مسیحیت هم آن را تأیید نمیکند، اما آنها کاری به مذهب ندارند. در مجموع، تمام این عوامل و آیتمها دست به دست هم دادند و نتیجه آن پایینآمدن آمار ازدواج و بالارفتن میزان طلاق در غرب شد. پدیده تکفرزندی و ارتباط آن با بازاندیشی در حوزه خانوادهاین جامعهشناس اظهار داشت: در غرب، افراد یا نمیخواهند بچهدار شوند، یا اینکه صاحب چند فرزند میشود، اما در جامعه ایران پدیدهای به نام تکفرزندی داریم که نشان میدهد بین سنت و مدرنیته گیر کردهایم. شاید طرف بخواهد بچهدار نشود، اما نمیداند چگونه باید جواب فشارهای اجتماعی و درخواست خانوادهها برای بچهدار شدن را بدهد و به همین دلیل به داشتن یک فرزند رضایت میدهد. برخی این مسئله را مربوط به مشکلات اقتصادی میدانند، اما در مرفهترین مناطق تهران تکفرزندی بیشتر است. در ایران هرچه به سمت مناطق و استانهای محروم و فقیر میرویم، تعداد بچهها بالاتر است. پس عامل اقتصاد عامل اصلی و تعیینکننده در این امر نیست. عامل اول، نگرش و بازاندیشی است که در خانواده اتفاق افتاده و ازدواج و فرزندآوری معانی گذشته را ندارند. گیدنز میگوید افراد از جایشان کنده شدهاند، اما هنوز جای جدیدی پیدا نکرده و مستقر نشدهاند. در جامعه ما هم خانواده از سنتها کنده شده، اما هنوز در جای جدیدی مستقر نشده است. خانواده ایرانی از آیتمهای دنیای مدرن غربی مانند مادیگرایی، تضعیف باورهای دینی و سایر موارد تأثیر پذیرفته است. او خاطرنشان کرد: با این شرایط ما هنوز فکر میکنیم وضعیتی که در خانوادهها پیش آمده، تقصیر شبکههای اجتماعی است؛ درحالیکه این فرد مثلاً به فردگرایی باور دارد. قبلاً در یک خانواده، وقتی مرد به خانه میآمد، روزنامه میخواند و زن در اتاق دیگری با تلفن صحبت میکرد؛ حالا این وضعیت جای خود را به شبکههای اجتماعی داده و در واقع، شبکههای اجتماعی به مسئلهای که وجود داشت، شدت و سرعت دادهاند. نمیتوانیم مدرنیزاسیون را بپذیریم، اما مدرنیسم را قبول نداشته باشیملبیبی اظهار داشت: هر پژوهشی در دنیای غرب 3 واژه جزء کلیدی دارد که عبارتاند از توصیف واقعیت، تحلیل و تفسیر و اکتشاف به معنای ارایه راهحل. ما در اغلب پژوهشهای خود در ایران مشکل بزرگی داریم و آن اینکه در مرحله اول گیر کردهایم؛ درحالیکه باید بدانیم دلایل مسئله چه بوده و حالا باید چه کاری انجام دهیم. ما در شناخت فرآیند مدرنیته در ایران دچار خطای بزرگی شدهایم. تجدد دارای دو جزء اساسی مدرنیسم (نوگرایی) و مدرنیزاسیون (نوسازی) است که غربیها میگویند این دو با هم تعامل دارند. مدرنیسم باور ذهنی و غیرمادی است که دیده نمیشود، اما مدرنیزاسیون مادی، عینی و قابل لمس و شامل مظاهر دنیای مدرن مانند ساختمانها، مترو، گوشیهای موبایل و... است. با این اوصاف ما نمیتوانیم به یک فرد گوشی تلفن همراه هوشمند بدهیم، اما بگوییم وارد شبکههای اجتماعی نشود. این استاد دانشگاه در ادامه گفت: ما در جامعه دینی میگوییم مدرنیزاسیون خوب است، اما مدرنیسم را قبول نداریم؛ درحالیکه مشکل است اولی را قبول کنیم، اما برای دومی شرط بگذاریم، مگر اینکه در حوزه سواد رسانهای وارد شویم و به راهحلهای درست برسیم. خانواده، امروز بهواسطه در اختیار داشتن ابزار و امکانات، مدرن شدهاند که همراه با این مسئله، تفکر هم تغییر کرده است. نوگرایی یعنی داشتن اندیشه مدرن. بسیاری از ارزشهای مدرنبودن غربی در خانواده ایرانی نفوذ کرده است، اما نمیتوان گفت همه خانوادههای ایرانی مدرن هستند. از سوی دیگر، نمیتوانیم بگوییم سنت یعنی کهنه و بهدردنخور، و مدرنیته یعنی نو و بهدردبخور.
خانواده ایرانی دچار بحران نیستلبیبی افزود: خانواده ایرانی از تمام اجزای مدرنبودن تأثیر گرفته است، اما نه بهصورت کامل و به همین دلیل دچار بحران نیست. زمانی دچار بحران میشود که این تغییرات صددرصد باشد. از سوی دیگر، همه جمعیت خانوادههای ایرانی هم این تأثیر را تجربه نکردهاند. در غرب در خصوص مدرنشدن یکپارچگی اتفاق افتاد، اما در ایران این اتفاق نیفتاد. مثلاً در شهر تهران برخی از مناطق کاملاً مدرن هستند، اما برخی مناطق هیچ تأثیری نگرفتهاند و برخی هم نصفهونیمه مدرن شدهاند. از طرفی هم، نسلهای مختلف این فاصله را با هم طی نکردهاند و جوان امروزی بسیار آگاهتر از پدر و مادرش است و دانش بیشتری دارد. یکی از معضلات شبکههای اجتماعی غیبت پدر و مادرهاستاین استاد دانشگاه با اشاره به غیب پدرها و مادرها در شبکههای اجتماعی اظهار داشت: یکی از معضلاتی که شبکههای اجتماعی ایجاد کردهاند، این است که پدر و مادر این حوزه غایب هستند و توانایی یا علاقهای برای ورود به این شبکهها ندارند. این فقدان حضور قبل از ظهور شبکههای اجتماعی هم بود. آن موقع هم اصلاً پدر در خانواده نبود و چند شیفت کار میکرد و فرصت کمتری برای بچههایش میگذاشت. شبکههای اجتماعی ویژگیهایی مانند آزادی عمل، دریافت اطلاعات زیاد و لذتبردن دارند که جاذبههای زیادی برای خانوادهها ایجاد میکنند. باید مزایا و تهدیدات شبکههای اجتماعی را در کنار هم دیداو با بیان اینکه اگر منطقی فکر کنیم میبینیم که راهحلهایی برای حل این مشکلات وجود دارد، خاطرنشان کرد: شبکههای اجتماعی مزایا و تهدیداتی دارند که هر دوی آنها را باید در کنار هم ببینیم و از مزایای این شبکهها هم استفاده کنیم. یکی از ویژگیهای مثبت این شبکهها این است که میتوان در آن گروههای خانوادگی تشکیل داد. پدر و مادرها میتوانند شکلدهنده این گروهها باشند، اما بچه رهاست و کسی کاری به کار او ندارد. امروزه بدترین شکل خشونت نسبت به جوانان اعمال میشود که همان نادیدهگرفتن آنهاست. این خشونت، نمادین است و نادیدهگرفتن بدترین نوع تنبیه یک آدم است.نقش شبکههای اجتماعی در شکل دادن به میدانهای اجتماعیلبیبی ضمن بیان این مطلب که یکی از خصوصیات شبکههای اجتماعی شکلدادن به میدانهای اجتماعی است، بیان داشت: بوردیو میگوید در دنیای تخصصی امروز میدانهای فرضی را شکل میدهیم. میدان به این معناست که آدمهایی که تفکرات مشترک دارند مثل آهنربا به هم جذب میشوند. ما با کسی که در یک میدان نیست، حرفی برای گفتن نداریم. گروههای اجتماعی در شبکههای اجتماعی این میدانها را عملی کردهاند. شما عضو گروهی میشوید که دوست دارید و در این فضا میتواند گروههای مفید و سازندهای شکل بگیرد. البته، در این فضا عدهای هم میتوانند کنار هم جمع شوند که افکار انحرافی دارند و فضای انحراف را در جامعه تقویت کنند. اصل وجود میدان در دنیای مدرن انکارناپذیر است اما شبکههای اجتماعی به این میدانها تحقق بخشیدهاند. نقش مناسک اجتماعی در حل مشکلات خانوادهاین جامعهشناس خاطرنشان کرد: مدرنبودن شدید در غرب مشکلساز شده و به سراغ راهحلهایی برای حل این مشکل رفتهاند. در همین راستا یک جامعهشناس آلمانی پیشنهاد ترویج مناسک در جامعه آلمان را داده و میگوید باید مراسمی مانند کریسمس، هالوین و... را پررنگ کنیم تا آدمها در مناسک جمعی در کنار هم قرار گیرند. در جامعه ما مناسک مذهبی بسیار نیرومند هستند و کارهای جمعی و ارتباطات نزدیک را ایجاد میکنند. ما میتوانیم از این مناسک استفاده کنیم و از پدر و مادرها بخواهیم با حفظ ارزشهای خود با نسل جدید همراهی کنند. باید به پدر و مادر آموزش دهیم تا وارد بازی شوند. تا زمانی که پدر و مادر غایب هستند، اتفاق مثبتی نمیافتد. ما باید نیاز جوان امروزی را درک کنیم و او را ببینیم و با او همراهی کنیم. باید ذوب شدن افقها اتفاق بیفتد و دیواری که بین دو نسل وجود دارد از بین برود و همه همدیگر را بفهمند.
کنترل نامحسوس چتها توسط پلیس انگلستاناو با اشاره به اینکه یکی از راههایی که میتواند به ما کمک کند، ارتقای سواد و دانش رسانهای است، عنوان داشت: در غرب برای این مفهوم کلاس درس وجود دارد. بزرگترین مشکل ما در شبکههای اجتماعی تعدد اخبار است که راست و دروغ آنها معلوم نیست. شبکههای اجتماعی دومینو و موج ایجاد میکنند و حرف نادرست و تهمتی که میزنند، گسترش پیدا میکند و در این میان سواد رسانهای هم که وجود دارد. در انگلستان پلیس چتها را بهصورت نامحسوس کنترل میکند و میگوید مثلاً اگر اختلاف سن دو نفر که با هم چت میکنند زیاد باشد، به آن چت گوش میدهد؛ چون احتمال خطر وجود دارد و موضوع را از طریق نامه به خانواده آن نوجوان گزارش میدهد و خانواده را مسئول میداند تا کنترل کند که این اتفاق نیفتد. پتانسیل تقویت گروههای خانوادگی در شبکههای اجتماعی لبیبی یکی از ویژگیهای مثبت شبکههای اجتماعی را پتانسیل آن در تقویت گروههای خانوادگی دانست و یادآور شد: یک شکل از خانواده، خانواده فراملیتی است که اعضای آن در شهرها و کشورهای مختلف پخش هستند. شبکههای اجتماعی میتوانند اعضای چنین خانوادههایی را به هم متصل کنند. اصل گفتمان خانواده دیالوگ است و خانواده یعنی باهمبودن و باهمحرفزدن و شبکههای اجتماعی این امکان را بهوجود میآورند. امکان احیای اقتدار پدری در شبکههای اجتماعی وجود دارداین جامعهشناس با اشاره به پتانسیل شبکههای اجتماعی برای حفظ و پاسداشت اقتدار پدری بیان داشت: ما این مسئله را در جامعه ایرانی از دست دادهایم. البته، بحث من زورگویی و پدرسالاری نیست، اما اقتدار پدری رفت و اقتدار مادری هم به جای آن نیامد و فرزندسالاری هم که جواب نداد و در نتیجه، خانواده بدون سر ماند. در اغلب خانوادههای ایرانی هیچکس رییس نیست و کسی حرف آخر را نمیزند و همه برای خودشان رییس هستند. ما میتوانیم اقتدار پدری را در شبکههای اجتماعی احیا کنیم. در اقتدار پدری کنترل نامحسوس وجود دارد که به نفع خانوادههاست. استفاده هدفمند از شبکههای اجتماعی مشکلی برای خانوادهها ایجاد نمیکنداو افزود: نکته دیگری که وجود دارد این است که اگر بهصورت هدفمند از شبکههای اجتماعی استفاده کنیم، باعث تقویت خانواده میشویم. استفاده از شبکههای اجتماعی در خانوادههایی که بهصورت هدفمند است، مشکلساز نمیشود؛ چون سطح آگاهی و ارتباطات خانوادگی را بالا میبرد. لبیبی در پایان گفت: ما در ایران با شکاف نسلی روبهرو نیستیم، بلکه با اختلاف نسلی مواجهایم. همچنین، بحران خانواده نداریم، بلکه تغییر خانواده داریم. البته، این بحران و شکاف میتواند ایجاد شود، اما اگر درست رفتار کنیم، این اتفاق نمیافتد. ما هنوز شانس حلکردن بسیاری از مشکلات را داریم. انتهای پیام/
منبع: مهرخانه