پرويز پرستويي علاوه بر اينكه با دريافت سه سيمرغ بلورين، يك ديپلم افتخار، يك سيمرغ ويژه و يك لوح زرين، پرافتخارترين بازيگر جشنواره فيلم فجر محسوب ميشود، نخستين بازيگري است كه در اين رويداد سينمايي به عنوان برگزيده انتخاب شده و به روي سن رفته است. اين بازيگر كه با «باديگارد» در اين دوره حضور دارد، در آستانه برپايي سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر در گفتوگو با ايسنا به مرور خاطراتش از نخستين جايزهاش در اين جشنواره و وضعيت امروز آن پرداخت. پرستويي كه براي فيلم «ديارعاشقان» لوح زرين بهترين بازيگر نقش دوم را از جشنواره فيلم فجر در نخستين دوره رقابتي آن دريافت كرده است، با يادآوري خاطرات سال 62 گفت: از آنجايي كه به جشنواره علاقه زيادي داشتم، از صبح تا آخر شب فيلم ميديدم؛ طوري كه چشمهايم كاسه خون ميشد. روز آخر هم به همين روال به سينما آزادي رفتم تا فيلم ببينم كه گفتند امروز اختتاميه است و نمايش ندارند و جايزهها را ميدهند. وي ادامه داد: خيلي مأيوس خواستم برگردم كه آقاي احمد نيكآذر، از كارگردانها، از پلههاي سينما آزادي صدا كرد پرويز كجا ميروي؟ در به در دنبال تو ميگرديم و قرار است امشب جايزه بگيري. آن موقع مثل امروز از 48 ساعت قبل كانديداها اعلام نميشدند و من كه حتي در خانه هم تلفن نداشتم، نتوانسته بودند پيدايم كنند. اين بازيگر به شرطي كه براي دريافت جايزه اش وجود داشته اشاره كرد و گفت: بعدها فهميدم حسن كاربخش، كارگردان كار را خواسته بودند و گفته بودند ميخواهيم به پرستويي جايزه دهيم اما چون ايشان در گروه تئاتر كوچ كار كرده و اين گروه ظاهرا چپ بوده، شما كه چند وقت با او در منطقه بوديد، ايشان از نظر عقيدتي چه جور آدمي بودند؟ برايشان مساله بود كه به من ميخواهند جايزه دهند، از نظر عقيدتي چه جور آدمي هستم. آقاي كاربخش هم گفته بود نميتوانم زياد توضيح دهم؛ فقط ميتوانم بگويم صبحها ايشان من را براي نماز صدا ميكرد. اگر همين كفايت ميكند، اطلاعاتم در اين حد است. پرستويي ادامه داد: اين دو مورد برايم جالب بود. اينكه تصميم گرفته بودند به من جايزه دهند اما از نظر عقيدتي برايشان مهم بود كه چگونه هستم. دوم اينكه از ايدئولوژي و مميزي قبول شده بودم اما پيدايم نميكردند تا جايزه دهند و تصادفا آنجا من را ديدند. اين بازيگر با بيان ينكه اهميت جشنواره در آن موقع برايش بيشتر از امروز بوده است، توضيح داد: جشنواره حس ديگري داشت اما الان آنقدر اتفاقات ناخوشايند افتاده كه قبح آن شكسته شده و بيشتر به جاي آنكه قضاوتهايمان را پربارتر كنيم، تزئينات جشنواره را پربارتر ميكنيم. وي با اشاره به جشنواره دوره 32 كه با سه فيلم در آن حاضر بود، گفت: در آن جشنواره يك آدم در هيات انتخاب برايش مساله اين بود كه چرا من سه كار دارم! كه بعدها زنگ زدم و علت ناراحتياش را پرسيدم. در دوره بيستم به همراه نعمت حقيقي، بابك بيات، جمشيد ارجمند، كيومرث پوراحمد، پرويز يشايايي و مجيد مجيدي داور بوديم. به عنوان كوچكترين، پيشنهاد دادم به فيلمها بدون تيتراژ نگاه كنيم. مثلا اگر فيلم ايرج قادري در جشنواره است، نگوييم اين فيلمفارسي است كه نگاهش نكنيم. چرا بايد عوامل ديگر اين فيلم را نبينيم؟
روي حب و بغض قضاوت نميكرديم
پرستويي افزود: حتي به آقاي عسگرپور كه دبير جشنواره بود، گفتيم اگر قرار است توصيهاي شود آن را علني ميكنيم. خواستيم همهچيز براي قضاوت درست فراهم باشد. الان معتقدم در آن دهه 60 و 70 جشنواره منزلت خاصي براي خودش داشت. شايد تجملات امروز را نداشت و فرش قرمز و كاخ ميلادي نبود اما همديگر را بيشتر دوست داشتيم و احترامها بسيار بيشتر بود. روي حب و بغض و مسائل شخصي قضاوت نميكرديم و جشنواره مسالهمان بود. وي با بيان اينكه هميشه دوست داشته مورد نقد قرار گيرد گفت: اما الان خيلي چيزها را باور ندارم؛ نه جايزه بگيرها و جايزه نگيرها و متأسفانه فضا به اين سمت رفته است. خدايي نكرده نميخواهم به آدمهايي كه ساعتها فيلم ميبينند، خرده بگيرم. اما براي خود من اين اتفاق افتاده است يا دو سال گذشته كه آقاي قريبيان كه بسيار آدم شريف و سالمي است، بعد از جشنواره اعلام كرد جايزه بازيگري تغيير كرده است و از نويد محمدزاده به رضا عطاران رسيده، چه اتفاقي ميافتد كه اين ميشود؟پرستويي در بخش ديگري از گفتوگويش با انتقاد از طراحي و نحوه رونمايي پوستر اين دوره جشنواره، اظهار كرد: امسال دبير جشنواره با من تماس گرفت كه براي بيلبوردهايي عكس بگيرم و خيلي راحت نپذيرفتم. چون ميبينم پوستر جشنواره به خسرو شكيبايي اختصاص پيدا ميكند و به نوع طراحي آن انتقاد دارم. اگر خسرو زنده بود، چنين لباسي تناش نميكرد. روحيات و خصوصيات او را خوب ميشناختم. در كوير با او زندگي كردم و در كنار هم شب و روز گذرانديم و مطمئن بودم اگر امروز بود، اجازه نميداد در همچين پُزي او را نشان دهند. وي ادامه داد: نميدانم اين فكر بكر مال كه بوده است؟ حال اينها گذشت و عيبي ندارد و خوشبختانه كار بديع انجام ميدهيم و همه بهروز شدهايم. اما براي رونمايي، يك نفر از دوستان و همنسلان شكيبايي حضور نداشت؛ آدمي كه حضورش براي رونمايي معنا داشته باشد. من عقده ديده شدن ندارم؛ كما اينكه براي بيلبورد دعوت شدم و قبول نكردم. اگر كسي غير از شكيبايي بود، كاري نداشتم اما وقتي او را روي پوستر ميگذاريم، براي رونمايي يا رضا كيانيان را بايد دعوت كنيم يا آتيلا پسياني، امين تارخ يا مثلا مجيد مظفري يا در آخر من. نه اينكه خود دبير جشنواره اين كار را بكند. من دچار مساله ميشوم؛ شما مگر كمبود داري؟ اين كار نمادين است و بايد رعايت ميكرديد. اگر غير از خسرو كسي ديگر بود، اصلا چنين حرفي نميزدم. دستمريزاد آقاي حيدري كه چنين فكر شايستهاي كرديد؛ كاري كه مثلا براي پرويز فنيزاده كسي نكرد. اما چرا اينگونه رونمايي كرديد؟
محال است پايم را روي آن فرش بگذارم
پرستويي پيش آمدن چنين مواردي را نشاندهنده تجربه كم دبير اين دوره جشنواره دانست و گفت: پشت شخصي مثل آقاي رضاداد يك دنيا تجربه و آرامش بود و كارها را با فكر انجام ميداد. حتي شنيدم الان براي بازيگران براي حضور روي فرش قرمز لباس طراحي ميشود كه جزو محالات است پايم را روي آن فرش بگذارم. فرهنگ من ايراني است. من بايد با فرهنگ و دنياي خودم اين چيزها را آموخته باشم تا بتوانم بپذيرم. اگر در هاليوود اين كار را ميكنند، مرتبط با فرهنگشان است و من هم كه ميبينم، لذت ميبرم. ما بياييم به جاي آنكه تزئينات اين جشنواره را زياد كنيم، قضاوتهايمان را درست كنيم و مثل سالهاي 60 و 70 كمي دوستانهتر و مهربانتر برخورد كنيم. اين بازيگر تاكيد كرد: الان به هم احترام نميگذاريم و مسائل شخصيمان را با كارهاي هم تلافي ميكنيم. طرف يكسال زحمت كشيده اما براي كارش گروكشي كرده و با خصومت آن را ارزيابي ميكنيم و عوامل ديگر هم چوب آن خصومت را ميخورند. پرستويي با بيان اينكه ديگر مانند گذشته هيجاني براي حضور در جشنواره ندارد، گفت: الان موسم جشنواره كه ميشود، برخلاف قبل، ديگر تنم نميلرزد واصلا برايم اهميتي ندارد. در حالي كه سالها عشقم اين بود چگونه كارت افتتاحيه و اختتاميه تهيه كنم و دچار استرس ميشدم كه دست به دامن كه شوم. يا چگونه ميتوانم فيلمها را كامل ببينم و اين چيزها برايم مهم بود. الان خيلي راحت به هم تهمت و افترا ميزنيم و زندگي هم را به هم گره ميزنيم و از هم ميپاشانيم و مشكلات شخصيمان را در قضاوت دخيل ميكنيم. وي افزود: اينها را كه ميبينم، اصلا جشنواره برايم اهميتي ندارد. سال گذشته هم دو فيلم داشتم و اگر رفتم، به احترام كارگردانهاي آنها بود و بعد از آن ديگر كسي من را نديد. فقط با ديدن وضعيت بهاصطلاح كاخ جشنواره متحير شدم و آرزو كردم نيروي انتظامي آنجا نريزد كه متاسفانه ريخت. من آدم دگمي نيستم اما چرا بايد مرعوب فضاي آن طرف شويم. اينرا به عنوان عضو كوچكي از خانواده هنري ميگويم كه كمي خودمان باشيم و اين ماسك را از روي صورتمان برداريم. متأسفانه خودمان نيستيم.
چرا وضعيت در كاخ جشنواره اينگونه است؟
پرستويي ادامه داد: ميخواستم فيلم ببينم، ميديدم يك ساعت است كه مشغول عكس گرفتن و امضا دادن هستم. گفتم هنرمندان كه از هم امضا نميگيرند و به عكس گرفتن با هم احتياجي ندارند. پس چرا وضعيت در كاخ جشنواره اينگونه است؟ در گذشته خبري از نهار و شام و پذيرايي نبود و همان كه وارد سينما آزادي ميشديم خداراشكر ميكرديم. از سه راه افسريه خودم را به آنجا ميرساندم و آنقدر فيلم ميديدم كه چشمهايم كاسه خون ميشد ولي عشق، صداقت و مهرباني پشت آن بود و انس و الفت كه الان نيست. بازيگر فيلمهاي «آژانس شيشهاي» و «ليلي با من است» اظهار كرد: بارها گفتهام كه دوست دارم مثل سابق اين ايام عيد سينماييها باشد. افتتاحيه، سال تحويل سينماست و اختتاميه هم سيزده بهدرمان است. در طول سال هم كه معمولا به دليل مشغلهاي كه داريم همديگر را نميبينيم اما در اين 10 شب كنار هم جمع ميشويم و به ديد و بازديد ميپردازيم. فيلمهايمان هم همان آجيل و شيريني است. كارهاي همديگر را ميبينيم و قضاوت ميكنيم. پرستويي بار ديگر با تاكيد بر اينكه دهه 60 و 70 دهه درخشان جشنواره فيلم فجر است، گفت: پيش آمدن فضاي امروز ربطي به مسئولان ندارد و بيخود توپ را در زمين آنها نيندازيم. خودمان دچار مشكل شديم و همديگر را دوست نداريم. اين مساله من شده است. روند به سمتي رفته كه الان اصلا دوست ندارم به جشنواره بيايم مني كه بيشترين تعداد كانديد شدن و دريافت جايزه را داشتهام. اين همه سال كانديد شدم يك بار نشد بپرسم جايزه نميگيرم و به مراسم نيايم. آمدم و براي همكارانم دست زدم. كاري كه خيليها نميكنند و به محض اينكه ميفهمند جايزه نميگيرند به مراسم نميآيند. سه دهه و نيم از جشنواره ميگذرد و هميشه فكرم اين بوده است. بازيگر فيلمهاي «مارمولك» و «بيد مجنون» با بيان اينكه بايد ببينيم گره كارمان كجاست ادامه داد: دوست دارم كارها صادقانه قضاوت شود، كارگرداني كه با سختي كار ميكند، نبايد به جهت اين وري يا اون وري بودن قضاوت درست نشود. بايد بلد باشيم خصومتهايمان را موقع قضاوت كنار بگذاريم. تجربه 10 سال كار در قضا به من ياد داده كه هنگام قضاوت متهم و شاكي فرقي ندارند. بياييم قضاوتهايمان را صادقانه كنيم. وي افزود: مانند زمان دانشآموزي كه بايد هميشه منظم و مرتب ميرفتيم جشنواره هم در دهه 60 و 70 چنين حكمي را داشت. جشنواره مالِ منِ نوعي است و با احترام، بهسراغ آدمها برويم و بگذاريم با فيلم ديدن حالشان خوب شود. پرستويي كه امسال با «باديگارد» در جشنواره حاضر است، خاطرنشان كرد: همه جوره قضاوت ميشويم و اصلا نميشود حرف زد. اگر امسال فيلم نداشتم، ميگفتند اين چون فيلم ندارد، دلش درد گرفته و الان هم كه فيلم دارم ميگويند دارد توجه ميدهد نكند به من جايزه ندهيد. به خدا، به پير و پيغمبر اين نيست! الان ميگويم اگر قرار است به من جايزه بدهيد، ندهيد اما كمي خودمان را اصلاح كنيم.
در«باديگارد» سه نقص عضو پيدا كردم
اين بازيگر ادامه داد: براي نخستينبار ميگويم كه در فيلم «باديگارد» سه نقص عضو پيدا كردم. 23 خرداد مچ دستم در پيشتوليد شكست، مردادماه در فيلمبرداري دندهام شكست و 23 مهر، تاندوم دستم را عمل كردم و هنوز هر روز صبح در كلينيك استقلال مشغول فيزيوتراپي هستم كه تا آخر بهمن ادامه دارد. اين سختيها را كشيدم نه به خاطر گرفتن جايزه، بلكه فيلم بتواند در دل مردم جا باز كند. پرستويي در پايان با اشاره به برنامه «هفت» هم اظهار كرد: شرمم ميشود اين هفت را نگاه كنم. اين يك برنامه سينمايي است كه مالكيت سينما را شخصي كرده است. چرا فكر ميكنيم شش دانگ اين برنامه به نام ما خورده است و چرا مسئولان حواسشان به اين برنامه نيست. مردم اينرا ميگويند و به ما منتقل ميكنند و برنامه را دوست ندارند. چقدر خودشيفتگي و خودبزرگبيني؟!
آرمان/نگران ايمني قشقايي و سايه نباشيد
علي مرادخاني معاون امور هنري وزارت ارشاد در بازديدي كه صبح دیروز از مجموعه تئاتر شهر و تالار قشقايي انجام داد، بر لزوم حمايت از بخش خصوصي تاكيد كرد. به گزارش مهر، صبح ديروز يكشنبه ۲۷ دي ماه علي مرادخاني معاون امور هنري وزارت ارشاد به همراه مهدي شفيعي مديركل هنرهاي نمايشي از روند بازسازي تالار قشقايي مجموعه تئاتر شهر بازديد كردند و در روند چگونگي تعميرات و بازسازي اين سالن قرار گرفتند. در اين بازديد، مرادخاني و شفيعي از سالن قشقايي، لابي اين تالار، راهروها و اتاق فرمان ديدن كردند. بعد از بازديد از مجموعه، علي مرادخاني درباره روند بازسازي تالار قشقايي توضيحاتي ارائه و به سوالات خبرنگاران پاسخ داد. مرادخاني در اين زمينه عنوان كرد: در طول چند ماه اخير سالنهاي سايه و قشقايي مورد بازسازي قرار گرفتند كه سالن سايه به دليل اينكه امكانات كمتري نياز داشت، زودتر به نتيجه رسيد. تالار قشقايي نيازمند امكانات متفاوت تري نسبت به تالار سايه بود كه بر اين اساس بايد علاوه بر افزايش ظرفيت سالن و تبديل آن به تالاري يكسويه و دوسويه، برنامه ريزي براي تامين امنيت سالن و ورود و خروج مخاطبان در نظر گرفته ميشد. همچنين لابي بيرون تالار نيز بايد به شكل مرتب و آبرومندي طراحي ميشد. البته بخشي از تاخير در بازسازي سالن به حوزه اعتباري مربوط ميشد و بخشي ديگر به دليل اصرار انجمن طراحان صحنه بر تغيير نوع بازسازي سالن بود كه به ورود و خروج دكورها انتقاد داشتند. اما خوشبختانه در حال حاضر اين مشكلات براي هميشه حل شده است. معاون وزير ارشاد ادامه داد: البته بخشي از انتظار براي بازسازي تالار قشقايي به دريافت صندليها بازميگشت كه اين مشكل نيز برطرف شده است. در مجموع احساس ميكنم كه سالن خوبي از كار درآمده است. اميدوارم سال آينده وضعيت اعتباري ما از امسال بهتر باشد و به اين ترتيب سرعت بازسازيها تغيير خواهد كرد. سال آينده بحث بازسازي سالن اصلي مطرح است كه اميدوارم ديگر مشكلي در اين زمينه نداشته باشيم. مرادخاني يادآور شد: اصولابازسازي از ساخت اوليه سختتر است، چون در روند بازسازي به مشكلاتي برخورد ميكنيم كه ممكن است وقت ما را بگيرد. درباره تالار قشقايي نيز همين امر صادق بود. در حال حاضر روي همه مسائل ايمني اين تالار فكر شده و بر اين اساس ورود و خروجها پهنتر و تخليه مخاطبان در كمترين زمان ممكن انجام خواهد شد. وي در پاسخ به اينكه درباره ايمني اين تالار در ايام جشنواره چه تمهيداتي انديشيده شده است، بيان كرد: اين تالار از لحاظ ايمني كاملامورد دقت و بررسي قرار گرفته است. در تامين ايمني يك سالن چند پارامتر مورد اهميت است كه نخستين آنها همانطور كه گفتم سرعت در تخليه افراد است. همچنين براي اينكه اين تالار بتواند به درستي امتحانش را پس بدهد، در طول برگزاري جشنواره به صورت يك سويه مورد استفاده قرار ميگيرد. در حال حاضر طراحي صندليها به صورت يك سويه در اين سالن ۱۰۰ نفر خواهد بود اما براي استفاده از وضعيت دوسويه تعداد ۷۸ نفر در يك طرف و ۶۰ نفر در طرف ديگر طراحي شده است. بخش لابي تالار نيز قرار است به صورت موقت مورد استفاده قرار گيرد تا بعد از جشنواره، كمبودها و كاستيهايش برطرف شود. معاون وزير ارشاد درباره حضور بخش خصوصي در تئاتر كشور يادآور شد: تمام تلاش ما اين است كه بخش خصوصي را تقويت كنيم. ما امكانات بالقوهاي را در وزارتخانه داريم اما حل و فصل مسائل خصوصي آن ممكن است به طول بينجامد. به عنوان نمونه از طريق وزارت مسكن، زمينهايي در منطقه ولنجك در اختيار داريم كه قرار است طرح تئاتر پايتخت در آن پيگيري شود. سالن هايمان در فرهنگسراي نياوران، برج آزادي، فرهنگسراي بهمن و... نيز فعال هستند. مجتمعهاي تئاتري در رشت، قم و ايلام نيز آماده بهره برداري هستند و در حال برنامه ريزي هستيم تا مكانهاي ديگري را احياء كنيم تا اين رغبت در هنرمندان ايجاد شود تا به فعاليت بيشتر بپردازند، اما بيشترين برنامه ريزي را روي بخش خصوصي انجام خواهيم داد و در سال آينده تلاش ميكنيم كه سالنهايي در بخش خصوصي راهاندازي شود. وي ادامه داد: بر اين اساس قرار است براي افرادي كه مايلند در بخش خصوصي فعاليت كنند، وامهاي طولاني مدت بگيريم تا بتوانند در صورت امكان، مكاني براي اجرا خريداري كنند. در بخش ديگري از اين نشست، پريسا مقتدي مدير مجموعه تئاتر شهر درباره انتقاداتي كه به روند بازسازي تالار سايه و نوع چينش صندليها صورت گرفته است، عنوان كرد: مطمئنابه دست آوردن رضايت همه هنرمندان امكان پذير نيست اما خوشبختانه تا امروز افرادي كه در اين سالن اجرا رفتهاند، همگي راضي بودند. وي بيان كرد: هميشه جاي خالي سالن كه با انديشه خود كارگردان چيدمان شود، در مجموعه تئاتر شهر احساس ميشد. به همين جهت سالن سايه بهترين امكان را به ما ميداد تا موقعيتي را فراهم كنيم كه كارگردان خودش چينش سالن را تنظيم كند. مدير مجموعه تئاتر شهر درباره احياي كارگاه دكور و لباس اين مجموعه گفت: برنامه ريزي براي احياي كارگاه دكور و لباس صورت گرفته و از ابتداي بازسازي ها، جزو برنامه ريزيهاي اوليه ما بوده است. اما طبيعتادر اولويت بازسازيها قرار ندارد و اولويت با بازسازي تالارهاي سايه قشقايي و سالن اصلي خواهد بود. همچنين درباره بازسازي سالن اصلي نيز بايد عنوان كنم كه هر اتفاقي قرار است در اين زمينه رخ دهد بعد از ارديبهشت ماه و پايان اجراي فرهاد آئيش در اين سالن خواهد بود. وي متذكر شد: در حال حاضر صندليهاي تالار سايه موقت هستند اما تالار قشقايي در ايام جشنواره از صندليهاي دائم بهره ميبرد. آقاي مصدق روي وضعيت تالار قشقايي كنترل كامل دارد و ممكن است كه ما از تكميل سالن فاصله گرفته باشيم اما براي رساندن تالار قشقايي به جشنواره، از كيفيت فاصله نميگيريم. در طي اين جلسه، مرادخاني با استعلام از مسعود معمار سرپرست دفتر طرحهاي عمراني وزارت ارشاد به خبرنگاران اعلام كرد كه صندليهاي تالار قشقايي، ايراني هستند و از بهترين شركت داخلي تهيه شده است. مرادخاني در بخش ديگري از صحبتهايش تصريح كرد: يكي از برنامههاي اصلي ما در سال ۹۵، توجه به بودجههاي تئاتر استاني و كمك به فعال شدن آنها است. چون معتقديم بايد كمكهاي نرم افزاري براي برنامه ريزي گروههاي استاني صورت گيرد و همچنين زيرساختها نيز فعال شود. تاكنون نيز حدود ۸ مجتمع در شهرستانها در دست توليد قرار گرفته است كه مجتمعهاي ايلام و قم در دهه فجر افتتاح ميشود، اما تلاش ما اين است كه بتوانيم مجتمعهاي فرهنگي-هنري را به بخش خصوصي پيوند بزنيم. چون براي بخش دولتي هزينه نگهداري از اين مجتمعها بالاست اما اگر بخش خصوصي در اين زمينه ورود كند، وضعيتمان تغيير خواهد كرد. مرادخاني درباره تبليغاتي كه قرار است در ايام جشنواره تئاتر فجر در سطح شهر انجام گيرد، توضيح داد: تا امروز سازمان زيباسازي شهرداري تهران و مديرعامل اين مجموعه با ما همكاريهاي بسياري خوبي داشتهاند و مطمئنادر جشنواره هم همراه ما خواهند بود اما معتقدم در حال حاضر وضعيت تبليغات سمت و سوي جديدي پيدا كرده و ما هم بايد به سمت تبليغات مجازي گرايش بيشتري داشته باشيم. مرادخاني در پايان درباره بودجه جشنواره تئاتر فجر عنوان كرد: براي جشنواره تئاتر فجر حدودا۴ ميليارد تومان در نظر گرفته شده كه البته هنوز همه اعتبارات آن تامين نشده است. همه تلاشمان را ميكنيم كه در آينده، دولت برگزاركننده جشنوارهها نباشد چون دولت وظيفه حمايت گري دارد و وقتي
دست اندركار برگزاري يك رويداد ميشود، سليقههاي خاصي به آن قضيه ورود ميكند. تلاش ما اين است كه وظايف را به خانههايي چون خانه تئاتر و خانه موسيقي واگذار كنيم و دولت هم حمايت و نظارت بر چگونگي برگزاري رويدادها داشته باشد.
آرمان/فرمان فتحعليان: با
انديشه مثبت به استقبال جشنواره برويم
فرمان فتحعليان با تاكيد بر اينكه بايد با انديشه مثبت به استقبال جشنواره موسيقي فجر برويم، گفت: اگر امروز رقابت چندان نزديكي را براي حضور گروههاي مختلف در جشنواره سي و يكم نميبينيم، بايد به دلايلش رجوع كنيم. بازار موسيقي امروز وضع چندان خوبي ندارد. به گزارش ايسنا، فرمان فتحعليان - خواننده - كه بخش پاپ سيويكمين جشنواره موسيقي فجر را داوري ميكند، ديدگاههاي خود را در اين باره بيان كرد. اين هنرمند درباره تغييرات اعمالشده در بخش رقابتي جشنواره پيش رو گفت: من برداشت شخصي خود را از آنچه قرار است در سيويكمين دوره جشنواره موسيقي فجر اتفاق بيفتد، دارم. نكته جالب براي من درباره اين دوره، حذف بخش داوري در اجراي صحنهاي است. در حالي كه اين بخش تا همين سال گذشته در خلال جشنواره برگزار ميشد. از ديدگاه من، حذف اين بخش را بايد به عنوان يكي از اتفاقات خوب جشنواره موسيقي فجر در دوره سيويكم بدانيم، زيرا سالهاي گذشته تمام تمركز به سمت اجراهاي لحظهاي و صحنهاي ميرفت. او ادامه داد: با ساز و كار اتخاذشده در دوره جديد جشنواره، كارشناسي روي آثار موسيقايي منتشرشده در طول يك مدت زمان خاص صورت خواهد گرفت و اين تصميم ميتواند تأثيرات مثبتي در كيفيت آثار توليدي در بخشهاي مختلف موسيقي كشور داشته باشد. به اين ترتيب، گروههايي كه استحقاق و توانايي لازم را دارند، اين شانس را خواهند داشت كه كارشان را مورد ارزيابي قرار دهند و بتوانند در يك رقابت حسابشده به عنوان مصنف اثر موسيقايي برتر در فاصله زماني مشخص، انتخاب شوند. فتحعليان افزود: نكته ديگري كه از نظر من بسيار جالب است و حتي در روز رونمايي از جشنواره باعث تعجبم شد، شركت گروههاي صاحب سبك و با كيفيت خارجي در بخش بينالملل جشنواره سيويكم بود. من گزينش دستاندركاران جشنواره را بسيار حسابشده ميدانم. براي مثال، گروه موسيقي قوالي كه قرار است از كشور پاكستان در جشنواره موسيقي فجر به اجراي برنامه بپردازد، يكي از بزرگترين و صاحبنامترين گروههاي قوالي در سطح هندوستان و پاكستان است. اين خواننده معتقد است: معيار انتخاب گروههاي خارجي براي شركت در بخش بينالملل جشنواره فجر در اين دوره فوقالعاده بود. براي نخستينبار است كه گروههاي موسيقي خارجي در اين سطح قرار است در جشنواره موسيقي فجر شركت كنند و همين موضوع باعث ميشود، بزرگترين اتفاق در تاريخ موسيقي ايران بعد از انقلاب اسلامي رقم بخورد. فتحعليان اظهار كرد: قبلا هم گفتهام كه گوش مردم تحت تأثير موسيقيهاي داخلي توليدشده در سالهاي اخير، خراب شده است. با اين توضيح، حضور گروههاي موسيقي خارجي در اين سطح ميتواند به بازيابي و اصلاح گوش و هوش موسيقايي مردم كمك كند و سطح شعور و آگاهي مردم در زمينه موسيقي را بالا ببرد. اين بخش را بايد به عنوان مهمترين نكته برجسته و متمايزكننده جشنواره سيويكم در مقايسه با دورههاي قبلي جشنواره موسيقي فجر بدانيم. داور جشنواره موسيقي فجر با اشاره به توجه برگزاركنندگان به بخش جايزه در اين دوره، گفت: قرار دادن بخش جايزه در جشنواره امسال را بايد يكي ديگر از اقدامات مثبت و تأثيرگذار اين دوره بدانيم. آنطور كه آقاي نوربخش در رونمايي جشنواره گفت، اين جايزه بسيار ارزشمند خواهد بود و ميتواند عنصر رقابت را كه قطعا پيشرفتهاي زيادي در آينده موسيقي كشور بهدنبال خواهد داشت، در كالبد جشنواره قرار دهد. با اين توضيح، همه هنرمندان شركتكننده در جشنواره امسال آرزو خواهند كرد كه بتوانند به اين جايزه دست يابند. او همچنين بيان كرد: انشاءا... با يك انديشه مثبت به استقبال جشنواره برويم. هماهنگيها و تمهيدات مورد نياز در سطح كيفيت جشنواره است و فكر ميكنم جشنواره در اين دوره با رقابتهاي سالم بين گروهها و آلبومهايشان همراه خواهد بود. من همهچيز را درباره جشنواره سيويكم مثبت ميدانم و نكته منفي نميبينم. فتحعليان با اشاره به برخي انتقادات درباره حضو گروههاي جوان در جشنواره نيز تصريح كرد: با فراهم آوردن شرايط براي حضور جوانان مستعد و توانمند در جشنواره موافقم. به هر صورت همه كساني را كه در جشنواره شركت ميكنند كه نميتوان در سطح بالا قرار داد. اصلا به همراهي خودم با جشنواره پاپ سال 1377 اشاره ميكنم؛ در آن دوره به دوستانم گفتم كه قرار است ما در جشنوارهاي شركت كنيم كه هدف از آن بايد پيدا كردن رفقاي جديد و كسب تجربه باشد. قرار نيست ما برويم و حتما با عنوان اولي از جشنواره بيرون بياييم. البته دست تقدير و محبت خداوند در آن دوره روي سر ما بود و باعث شد در همان جشنواره اتفاق خوبي براي ما رقم بخورد. او اظهار كرد: هدف همه براي شركت در جشنواره، آن چيزي كه من و دوستانم به خاطرش در جشنواره سال 1377 شركت كرديم، نيست. هر كسي در زمينه موسيقي با كيفيت مناسب كار كرده باشد، قطعا راهي براي حضورش در جشنواره وجود دارد، اما تأكيد دارم كه بايد حرف تازهاي براي گفتن وجود داشته باشد. اگر امروز رقابت چندان نزديكي را براي حضور گروههاي مختلف در جشنواره سيويكم نميبينيم، بايد به دلايلش رجوع كنيم. وي ادامه داد: در طول مدت زماني كه محدوده رصد آثار موسيقايي توسط داوران است، چند كار هنري انجام شده كه واقعا جذاب باشد و نوآوري و كيفيتي در سطح فوقالعاده دارد؟ بايد بپذيريم كه بازار موسيقي امروز ما حرف چنداني براي گفتن ندارد و در اين بخش خبري نيست. محتواي كارهاي موسيقايي امروز ما بسيار ضعيف است. شخصا در طول دو سال اخير، گروه موسيقي را نديدم كه حرف تازهاي براي گفتن داشته باشد، از تنظيم و سطح هنري فوقالعادهاي بهره گرفته باشد يا تحليل خاصي را مطرح كند. ما براي رقم زدن يك اتفاق هنري خاص در زمينه موسيقي دچار ضعف منبع هستيم. در سالهاي گذشته، گوشها بهقدري خراب شده كه شايد براي بازيابي آن به زماني بيش از آنچه گذشته نياز باشد. اين هنرمند همچنين اضافه كرد: اگر جشنواره موسيقي در سالهاي اخير خلوت بوده و مردم براي شركت در آن تمايل چنداني نداشتهاند، به اين دليل است كه گروهي را نميبينند كه حرف تازهاي براي گفتن داشته باشد تا به آن واسطه نظر مردم براي پر كردن سالنها در ايام جشنواره جلب شود. شكلگيري اين وضعيت را متأسفانه بايد به گردن خود هنرمندان فعال در زمينه موسيقي بيندازم. اگر به توناليته صداي خوانندهها در بازار امروز موسيقي دقت كنيد درخواهيد يافت كه همه در يك رنج قرار دارند. گروههاي موسيقي براي كارشان تلاش ميكنند، اما رنگ و جنس متفاوتي از صدا در موسيقي را ارائه نميكنند.
ابتکار/«ابتکار» از حواشی کاهش شمارگان کتابها گزارش میدهد؛ علامت سوال جلوی تیراژ 20 نسخهای کتاب!
صفورا فتاحی:5شنبه 24 دی ماه 94 خبرگزاری مهر، از آمادگی ارشادبرای گفت و گوباشهرداری ورسیدن تیراژ کتاب به۲۰ نسخه این گونه نوشت:«اخیراً کتابی با عنوان «آسیبشناسی انتشار اخبار بحران در کشور (با تمرکز بر خبرگزاریها)» نوشته «سهیلا خلجی» از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است. اما نکته برجسته این خبر این بود که کتاب مذکور، با شمارگان ۲۰ نسخه چاپ شده است».
شهناز شفیعخانی مسئول دفتر نشر پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در گفت وگو با مهر، ضمن تائید این موضوع، درباره علت آن، گفته بود: «واقعیت این است که ما با مشکلات بودجهای روبهرو هستیم و به خاطر همین مسائل، نه فقط این کتاب بله اکثر کتابهای ما در شمارگانی در همین حدود منتشر میشود».وی در پاسخ به این سوال که در شرایطی که تیراژ این کتابها ۲۰ نسخه بیشتر نیست، شما چگونه میخواهید آن را به جامعه هدف وسیع که عموماً پژوهشگران و دانشجویان هستند، برسانید؟ گفت: «چه بگویم، شورای نشر پژوهشگاه اینگونه تصمیم گرفته و ما هم باید اجرا کنیم!»مدیر بازرگانی انتشارات امیر کبیر هم روز گذشته در گفت و گو با ایرنا گفته بود:« تیراژ کتاب را برای جلوگیری از خمیرسازی باید به 500 نسخه کاهش داد».داوود آقا رضایی همچنین به این نکته اشاره کرده بود که « تولید و تقاضا با یکدیگر سازگار نیست و برای جلوگیری از این روند در صنعت نشر باید تیراژ کتاب را از یکهزار و 500 به 500 نسخه کاهش داد تا براساس نیاز و تقاضای جامعه چاپ مجدد کرد». اوتصریح کرد: «چند سال گذشته به مکانی رفتم که کتاب را کیلویی 7500 ریال میفروختند و هر عنوان کتاب انتخاب میکردی را روی ترازو میکشیدند، این موضوع تاسف انگیز بوده و صنعت نشر آسیب دیده است».وی با اشاره به اینکه در آیندهای نزدیک جامعه از وجود محققان و مولفان تهی میشود، اظهار داشت:« نوشتن یک کتاب خوب چند سال از عمر مولف را میگیرد و حق مولف تنها 20 درصد از فروش کتاب با تیراژ 500 نسخه است.با حق تالیف کم دیگر رغبتی برای نوشتن وجود ندارد و در عصر کنونی با گسترش شبکههای اجتماعی، هر فردی مطلبی بی اصالت، نوشته و در اختیار همگان قرار میدهد. دیگر کتاب خواندن و کتاب نوشتن رو به افول است،حتی در این شبکههای اجتماعی برخی کتابها خلاف جهت عموم و نظام عرضه میشود که آسیبهای فراوانی را به جامعه وارد میکند».
به عقیده الهام عدیمی،فعال فرهنگی در حوزه کتاب، عدهای با این پیشنهاد آقارضایی موافقند و معتقدند با این روش هزینه انبارگردانی هم پایین میآید و در صورت درخواست،مشکل با چاپ مجدد حل میشود.عدیمی به خبرنگار فرهنگی ابتکار میگوید:«آن قدر راحت از کاهش هزار و پانصد نسخه به پانصد نسخه صحبت میکنند که آدم تصور میکند هیچ توجهی به مخاطب ندارند و صرفاً کتاب را منتشر میکنند تا انجام وظیفه کرده باشند».او همچنین اظهار کرد:«یک دکه دار میداند فروش کدام روزنامه در محله بالاتر است و روزنامه پرفروش را در اختیار خواننده قرار میدهد اما عجیب است که ناشران به سمت مخاطب سنجی و بازار شناسی نمیروند یا لا اقل این است که به روی خودشان نمیآورند».عدیمی در ادامه میافزاید:«معلوم نیست چه بلایی میخواهد سر بازار کتاب بیاید.ناشران علاوه بر این که یارانه دریافت میکنند از پرداخت مالیات هم معافند.بده بستانهای عجیبی پشت این بودجهها و برنامه هاست و هیچکس به وضوح در مورد آن صحبت نمیکند».وی کاهش تیراژ کتابها از 1500 نسخه به 500 نسخه را برای یک جامعه 80میلیون نفری یک آفت دانست و گفت:«در دهه چهل انتشارات فرانکلین کتابهای جیبی با قیمت 3 تومان منتشر میکرد و با استقبال بسیار خوبی هم از سوی مردم مواجه شد.در آن دوره آمار مطالعه و کتابخوانی افزایش پیدا کرده بود».عدیمی در مورد ارتباط کاهش مطالعه در جامعه و مشکلات اقتصادی مردم اظهار کرد:«من به این موضوع اعتقادی ندارم که مشکلات اقتصادی مردم را از خرید کتاب باز میدارد، چرا که مردم خریدهای آن چنانی میکنند.مشکل این است که فرهنگ سازی لازم جهت افزایش میزان مطالعه در جامعه صورت نمیگیرد و تلاشهای اندک سالهای اخیر در این زمینه هم بی فایده بوده است».
اسدالله امرایی،نویسنده و مترجم هم در این زمینه به خبرنگار فرهنگی ابتکار میگوید:«یک سری از ناشرها مثل انتشارات امیرکبیر نباید چنین حرفی را بزنند.چرا که به یک نهاد دولتی وابسته اند و گنجی هم از قدیم به دستشان رسیده که هنوز هم همانها را منتشر میکنند. مثلاً برخی آثار از دوره آقای جعفری باقی مانده و یک سری کارهای آماده دیگر .در کل کار تازهای منتشر نمیکنند».مترجم تلخ عین عسل افزود: «اگر تیراژ به 400،500نسخه هم برسد ،شاید از لحاظ شکل ظاهری قضیه بگوییم خوب نیست اما در حقیقت مشکلی پیش نمیآید.چون میتوان بر حسب نیاز و درخواست،کتاب سفارش داد. مثلاً یک ناشر 500 نسخه از یک کتاب چاپ میکند و زمانی که فروش رفت 500 نسخه دیگر.به همین منوال در صورت تقاضا کتاب تجدید چاپ میشود زیرا الان کار چاپ آسان شده و سختیهای قدیم را ندارد».نویسنده مرد در بند همچنین میگوید:«من گمان نمیکنم مردم از کتاب خواندن روی گردانده باشند.درست است که اوضاع اقتصادی مردم زیاد خوب نیست اما میتوان کتابخانههای عمومی را با توجه به نیاز و تقاضای مردم تجهیز کرد. من خودم دنبال یک کتاب میگشتم که پیدا نمیشد.نهایت امر به یکی از دوستان در امریکا نامه نوشتم و از او خواستم تا کتاب مورد نظر را برایم بیابد و بفرستد یا لااقل کپی قسمتی را که من آن زمان لازم داشتم برایم ارسال کند.او به مغازهای میرود و فروشنده میگوید کتاب را موجود ندارد اما به فاصله 10 روز کتاب را با مبادلات بین کتابخانهای از یک ایالت در غرب امریکا به ایالتی در شرق امریکا فرستادند و به دوستم تلفن زدند و نه تنها نیاز مشتری خود را برطرف کردند بلکه به دنبال نسخههایی از آن کتاب برای کتابخانه خود نیز برآمدند.محوریت کتابخانهها باید نظر مراجعه کننده باشد نه این که دستور بدهند فلان کتاب چاپ شده 2000تا بخرید و در طی سال حتی یک نفر هم لای آن را باز نکند!ُ»امرایی میگوید:«این که کتابها بر طبق یک سری دستورات در کتابخانهها قرار بگیرند یک سیاست ضد مطالعه است ؛وگرنه مردم اهل مطالعه اند.گیرم در یک خانواده همه در یک خانه 50متری 24 ساعته کتاب بخوانند،مگر چند کتاب میتوانند در آن فضا جای بدهند؟!به نظر من این یک تصور نادرست است که مردم مطالعه نمیکنند.اتفاقاً مردم کتابهای خوب را،خوب هم میخرند و اگر نگاه کنید اینگونه کتابها چندین بار تجدید چاپ میشوند».وی در ادامه افزود:«پایین آمدن تیراژ از لحاظ اقتصادی به نفع نویسنده و ناشر و ضرر خریدار است.چرا که وقتی از یک کتاب 500نسخه چاپ میشود،وقتی آن500تا تمام شود قیمت کتاب با تورم بالا میرود.من خودم گاهی شرمنده خواننده میشوم.چراکه مثلا چاپ هفتم با قیمت 14000 تومان چاپ میشود و چاپ هشتم 20000تومان! این هم در تقاضا دخیل است».
مترجم خزان خودکامه در پایان اظهار کرد:«کتابخانهها و کتاب فروشیها باید در روزهای تعطیل باز باشند.اکثر آنها 5شنبه و جمعه که فراقت مردم بیشتر است تعطیل هستند و این اصلا خوب نیست.در پایان باز هم تاکید میکنم کتابخانهها باید تا حد توان مطابق تقاضای مخاطب تجهیز شوند و در صدد رفع هر چه بیشتر نیاز خوانندگان بربیایند».
ابتکار/نگاهی به وضعیت سینمای ایران در دولتهای نهم، دهم و یازدهم؛(بخش نخست)
نور- صدا- دوربین؛ حرکت با «مهر» یا «اعتدال»
میانگین بودجه سینما در دولت نهم 15 میلیارد تومان بود که سینما را با 18 میلیون نفر مخاطب به دولت بعد تحویل داد. این بودجه در اولین سال دولت دهم رشد 270 را به خود دید و در چهار سال با میانگین 56 میلیارد تومان به اضافه 50 میلیارد بودجه فیلمهای فاخر اداره شد. تعداد مخاطبان در این دوره رشد منفی 60 درصدی داشت. دولت یازدهم نیز با میانگین بودجه 90 میلیارد تومان اداره شده که در این مدت تعداد مخاطبان با رشد 85 درصدی از 7 به 13 میلیون نفر رسید.
سوم تیرماه هزار و سیصد و هشتاد و هشت محمود احمدینژاد در رقابتی تنگاتنگ با اکبر هاشمی رفسنجانی ریاست دولت نهم را به دست گرفت و راهی پاستور شد. اتفاقی که چهار سال بعد با رقیبی دیگر تکرار شد. اما اینبار با رنگ و بوی خشونت. تلویزیون ایران در بیستودوم خرداد ماه هشتاد و هشت از رای 62 درصدی احمدینژاد خبر داد و این شد آغاز دولتی که بر درآمدن 24 میلیون رای برای رئیس آن بر خود میبالید. رئیس دولت نهم بلافاصله از بهارستاننشینها برای محمدحسین صفارهرندی رای اعتماد گرفت و اداره وزارتخانهاش در خیابان کمالالملک را به سیاستمداری واگذار کرد که روزگاری دراز در روزنامه مشهورِ کیهان قلم میزد. دوره وزارت صفار بسیار پرتنش و پرحاشیه گذشت و سینما نقطه عطف بروز اختلافات شد. دامنه مشکلات با رئیسجمهور تا جایی پیش رفت که درباره رابطه آنها میگفتند: "این دو مانند زن و شوهری هستند که همدیگر را تحمل میکنند." اگر سر نخ بلبشوها و اختلافات را بگیریم به نام "جواد شمقدری" میرسیم. اینکه میان این دو چه گذشته بود که شمقدری را وامیداشت اجازه ندهد وزارتخانه دولتی که خود داعیهدار ایدئولوژیهایش است؛ سامان بگیرد؛ جای بحث بسیار دارد. اما مسلم است که ریشه سنگاندازیها به پیش از انتخاب وزیر برمیگشت. در آن دوره شمقدری و صفارهرندی هر دو عضو کمیته فرهنگی اجتماعی بودند. مطرح شدن نام صفار هرندی به عنوان گزینه وزارت فرهنگ و ارشاد با حمایت شمقدری روبرو شد. اما این پشتیبانی دیری نپایید. اینگونه که خود شمقدری مطرح میکند: احمدینژاد در ابتدای وزارت صفار هرندی؛ از او خواسته بود با کمک شمقدری به رتق و فتق امور وزارتخانه بپردازد؛ اما از قضا شمقدری و تفکرات او مورد تایید صفار نبود و دستور بازی گرفتن او در امور؛ از گوشی شنیده میشد و ازگوش دیگر بیرون میرفت.
تغییرات مدیران سینمایی در سه دولت
وزیر فرهنگ؛ علیرغم مخالفتها "محمدرضا جعفری جلوه" را برای مهمترین سمت سینمایی انتخاب کرد و حکم معاونت سینمایی را به نام او زد. حکمی که به مذاق مخالفها خوش نیامد و در طول این مدت از هیچ کاری برای ضربه زدن به سینما مضایقه نکردند. تفکر کلی جعفری جلوه که بیشتر به عنوان نظریهپرداز در حوزه فرهنگوهنر شهره است و "سینمای ملی" نیز از اصطلاحات اوست این بود که؛ "در عرصه فرهنگ و هنر نباید چیزی را به هنرمند دیکته کرد." اما در عمل این گفتهاش اجرایی نشد و رکورد فیلمهای توقیفی در دوره مدیریت او زده شد.در واپسین روزهای مهرماه هشتادوچهار "محمود اربابی" به عنوان مدیر کل ارزشیابی و نظارت سینمای حرفهای این معاونت منصوب شد. او بعد از سه سال و نیم کار چند روز سر کار حاضر نشد و بلافاصله از سمت خود استعفا داد. عمدهترین دلیل این استعفا؛ اتفاقها و حاشیههایی بود که برای فیلمهای دارای پروانه نمایش رخ میداد. جعفری جلوه قرعه ریاست مرکز گسترش سینمای مستند وتجربی را نیز بهنام محمد آفریده درآورد که این نام هم برای تندوتیزها خوشآیند نبود. در مرکزی که ریاستش را آفریده عهدهدار بود فیلمی با عنوان «الفبای سیاست» ساخته شد. این فیلم به دلیل انتقاد به عملکرد دولت نهم نتوانست نظر مساعد وزارت فرهنگ وارشاد وقت را جلب کند و با اصلاحات هم پروانه نمایش نگرفت. اما با روی کار آمدن دولت یازدهم؛ در افتتاحیه جشنواره سینما حقیقت نمایش داده شد. "یک خانواده محترم" دیگر فیلمی حاشیهداریست که به تهیهکنندگی آفریده تولید شد و با نگاهی انتقادی؛ جامعه امروز ایران را به چالش کشید. حضور او در این مرکز زمینه ورود نسل تازهای به سینما را فراهم کرد. اواسط سال 86 علیرضا رضاداد که از سال 81 مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی را عهدهدار بود نیز از سمت خود استعفا داد و هیات امنای بنیاد پس از بررسی برنامه پیشنهادی "مجید شاه حسینی" مدیرعاملی فارابی را به او سپرد. انجمن سینمای جوان از دیگر مراکزی بود که در این دوران تغییر مدیریت را تجربه کرد و مسئولیت آن را "ناصر باکیده" عهدهدار شد. اداره موسسه رسانههای تصویری نیز در این دوره به عهده ابراهیم داروغهزاده بود. در اواخر دولت نهم؛ "محمدعلی خواجه پیری" مدت کوتاهی برای سرپرستی وزارتخانه انتخاب شد و پس از آن "سیدمحمد حسینی" به عنوان وزیر فرهنگ دولت دهم رای اعتماد گرفت. در این زمان از میزان کشمکشها بین وزیر و رییسجمهور کاسته شد اما وضعیت سینما رو به وخامت گذاشت. شمقدری به آرزویش که سکانداری سینما بود؛ رسیده و فصل تازهای برای سینما بازشده بود. طبیعی بود که او با ورود به ساختمان میدان بهارستان تیم مدیرانی را با خود بیاورد که با تفکراتش همراه و همفکر باشند. علیرضا سجادپور؛ یار دیرین شمقدری اولین فردی بود که همراه او به معاونت سینمایی آمد و پست مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی به او داده شد. پس از او شفیع آقامحمدیان مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی شد. سیداحمد میرعلایی نیز مدیرعاملی بنیاد سینمایی فارابی را به عهده گرفت. شمقدری مدیرعاملی انجمن سینمای جوان را نیز به نام هاشم میرزاخانی زد و محمدرضا عباسیان را هم به عنوان مدیرعامل موسسه رسانههای تصویری منصوب کرد. او در اردیبهشت ماه خبر استعفای ناگهانی خود را اعلام کرد و پس از او عباس اسداللهی (عضو هیات عامل موسسه رسانههای تصویری) سرپرستی این موسسه را به عهده گرفت. اما دولت یازدهم چهار سال بعد با دو واژه "تدبیر" و "کلید" روی کار آمد. آنچه این روزها حتی از زبان کارکنان و کارمندان رده پایینتر این وزارتخانه شنیده میشود؛ برقراری قانون و گرفتن تصمیمات عقلانیست. فاکتورهایی که در سالهای گذشته از وزارتخانه رخت بسته بود. مازاد پرسنل، بیقانونی و تصمیمات احساسی شاخصههایی هستند که پرسنلی با سابقه 17 ساله؛ از دولت قبل به یاد میآورند. بساطی که گفته شد با آمدن جنتی برچیده شده است. او برای برقراری نظم و آرامش در سینما؛ حکم بالاترین سمت سینمایی را به نام "حجتالله ایوبی" زد و خواست که با این انتخاب آب از جوی رفته را برگرداند و روزهای آرامتری را بر سینما حاکم کند. ایوبی در ابتدا بنیاد سینمایی فارابی را به جعفری جلوه سپرد اما پس از یکو سال نیم او به شبکه دو رفت و پس از سه ماه سرپرستی رمضان حیدری خلیلی مدیریت بنیاد به علیرضا تابش سپرده شد. مدیریت نظارت و ارزشیابی نیز که طی یک سالونیم بر عهده محمد احسانی بود؛ پس از اینکه او به صداوسیما رفت، به حبیب ایلبیگی داده شد. انجمن سینمای جوان نیز طی این مدت دو مدیرعامل را به خود دید. در ابتدا حبیب ایلبیگی و پس از آن فرید فرخنده کیش که در واپسین روزهای سال گذشته این سمت را عهدهدار شد. مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را نیز محمدمهدی طباطبایینژاد اداره میکند و تهیه آرشیو ملی فیلم مستند ایران و جهان را مهمترین هدف این مرکز معرفی میکند. مدیرعاملی موسسه رسانههای تصویری نیز بر دوش حسین مسافر آستانه گذاشته شده.
وضعیت فیلمهای توقیفی
در دولت نهم؛ هفتاد و دو فیلم از اکران بازماندند. «نقاب» و «سنتوری» جزو توقیفیهای آن زمان هستند که مجوز اکران نگرفتند و سرآخر سیدیهایشان از بازار قاچاق سردرآورد. «به رنگ ارغوان» و «آتشکار» نیز دیگر فیلمهای توقیفی همان سالها هستند که سرنوشت برایشان جور دیگر رقم خورد. از آنجا که شمقدری با وزارت ارشاد دولت نهم و معاونت سینمایی آن زاویه داشت، زمانیکه سمت معاونت سینمایی به او واگذار شد شروع به رفع توقیف فیلمها کرد. مجموعا 28 فیلم در دولت نهم توقیف و در دولت دهم رفع توقیف شدند. درنهایت هم نه دلیل اکران مشخص شد و نه عدم اکران. شمقدری «به رنگ ارغوان»، «آتشکار»، «تسویه حساب» که از توقیفیهای دولت گذشته بودند را اکران کرد اما در ادامه فعالیتش جلوی اکران فیلمهایی مثل «پاداش»، خانه پدری»، «زمهریر»، «فرزند صبح»، «خیابانهای آرام»، «فصل بارانهای موسمی»، « آسمان محبوب» را گرفت.پایین کشیدن فیلمها از سینماها نیز در دولت دهم باب شد. دخالت کسانی که متولی سینما نبودند تا جایی پیش رفت که به خود اجازه دادند برای سینما تصمیم بگیرند و به فیلمهایی که باب طبعشان نیست اجازه نمایش ندهند. «گشت ارشاد»، «زندگی خصوصی» با این روش از اکران بازماندند. روشی که در دولت یازدهم نیز ادامه پیدا کرد و در دوسال گذشته فیلمهایی مثل «خانه پدری»، «رستاخیز» با وجود داشتن پروانه نمایش پس از یک روز اکران از پرده پایین آمدند. که این ذهنیت را به وجود آورده دولت یازدهم توانایی دفاع از مجوزهایی که میدهد را ندارد.
ادامه دارد...
ابتکار/«مواجهه» با تناولی، محصص، دولت آبادی و... در گالری شکوه
نمایشگاه نقاشیهای فرشید شیوا با عنوان « مواجهه» عصر جمعه 25 دی ماه 94 در گالری شکوه افتتاح شد.
فرشید شیوا در این نمایشگاه هفت نقاشی پرتره از شخصیتهای بزرگ فرهنگی و هنری ایران چون : محمود دولت آبادی، زنده یاد بهمن محصص، محسن وزیری مقدم،قباد شیوا، پرویز تناولی، منوچهر معتبر و علی اکبر صادقی به تماشا گذاشته است. تکنیک این آثار که بیش از دو متر ارتفاع دارند رنگ روغن است. او برای به تصویر کشیدن پرترههای این هنرمندان از عکسهایی استفاده کرده که در دسترس همگان است و حتی با سرچ کردن در اینترنت میتوان این عکسها را دید. فرشید شیوا در مورد آثار تازهاش که در این نمایشگاه در معرض تماشا قرار گرفته است، گفت: «حدود 5 سال است که بر روی نقاشیهای پرتره از اساتید بزرگ هنر ایران متمرکز هستم. من اعتقاد و ارادت زیادی به شخصیتهای فرهنگی هنری دارم و علاقمندم که پرترههای آنها را در ابعاد بزرگ کار کنم. تمامی آثار این نمایشگاه در سه سال اخیر کار شده اند. تنها اثر پرویز تناولی و زنده یاد بهمن محصص جزو کارهای قدیمی تر من هستند که از مجموعه دارانی برای نمایش در این نمایشگاه گرفته شده اند.» وی افزود: «در این نمایشگاه پرتره هنرمندانی را به تصویر کشیده ام که بر روی آنها شناخت و در گذشته با آنها برخورد داشته ام، آنها اغلب افرادی هستند که در کارشان پیشرو بوده یا بهتر است بگویم این چهرهها هر کدام در جایگاه خود حاشیه ساز بودهاند البته تعریف حاشیه ساز به لحاظ معنای زرد آن مد نظرم نیست. انتخاب عنوان «مواجهه» برای این نمایشگاه نیز بر همین اساس بوده است. » هنگام ورود به نمایشگاه و با مشاهده نقاشیهای پرتره هنرمندان مخاطب احساس میکند این افراد هر کدام در این نمایشگاه حاضرند، هنرمند با نقاشی کردن پرتره این هنرمندان در ابعاد بزرگ تاثیرگذاری آنها را بیشتر کرده، وی خود در این رابطه معتقد است:« کار کردن با ابعاد بزرگ بسیار سخت است و من علاقمندم که کارهای سخت انجام دهم، به کاری که انجام دادن آن آسان باشد، شک دارم. دلیل دوم انتخاب این ابعاد برای آثارم میزان تاثیر گذاری آن است که بسیار بیشتر میشود. من علاقه به انجام کارهایی در ابعاد بسیار بزرگ در حدود 6 متر دارم اما به خاطر نبود، فضای مناسب نمایشگاهی قادر به انجام چنین کاری نیستم.» در این آثار لایههای ضخیمی از رنگ بر روی هم میآید، گاهی حتی تابلوهای شیوا در حدود 50 کیلو وزن دارند، او در این باره توضیح داد: «هیچ یک از آثارم طراحی ندارند و کار از ریختن و گذاشتن رنگها بر روی بوم آغاز میشود. بر روی هر اثر حدود هفت ماه متمرکزم، این رنگها تبدیل به لایههای مختلف در کار میشود. بیشتر در آثار با لعاب و رزین کار میکنم با این وجود به لحاظ وزنی بعضی کارها در حدود 50 کیلو میشوند. » وی افزود:« به عقیده من ساخت اثر تجسمی از ایده کار مهم تر است، در واقع پلاستیک اثر تجسمی یا ساخت آن بسیار اهمیت دارد بنابراین بر روی ساخت کار تمرکز زیادی دارم البته در این بین فکر و ایده اولیه کار هم مهم است اما در نهایت چیزی که مخاطب با آن روبرو میشود باید محل دقت باشد.» او در مورد اثری که پرتره پدرش قباد شیوا را تصویر کرده است. گفت:« پدرم گرافیست رنگینی است. او سرشار از رنگ است. عکسی که از او انتخاب کردم تا به تصویر بکشم سیاه و سفید بود به همین دلیل در این کار تی شرت پدر را به رنگ قرمز کار کردم و به خاطر پیوندی که بین پدرم و محسن وزیری مقدم است این رنگ را نیز در پرتره او به کار بردم. » فرشید شیوا متولد 1353 تهران است. او کارشناس نقاشی و کارشناس ارشد تصویر سازی از دانشگاه هنر تهران دارد و عضو هیئت مدیره و نایب رییس موسسه فرهنگی هنری قباد شیوا است؛ او در سال 1393 مدرک تکمیلی افتخاری درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرده است. همچنین چاپ کتاب «طراحیهای ذغالی فرشید شیوا» و حضور در آرت اکسپو تهران در سالهای 1383 و 1392، شرکت در حراج cornette de saincyr پاریس در سال 2009 و arwalk festiva- لس انجلس در سال 1388 را در کارنامه هنری خود دارد . نمایشگاه نقاشیهای «مواجهه» هفتمین نمایشگاه انفرادی شیوا محسوب میشود. او تاکنون در بیش از بیست نمایشگاه گروهی طراحی و نقاشی در ایران شرکت کرده است. این نمایشگاه تا 30 دی ماه در گالری شکوه دایر است و علاقمندان میتوانند همه روزه به جز پنجشنبهها و تعطیلات رسمی از این آثار از ساعت 16 الی 20 در گالرى شکوه واقع در فرمانیه،بلوار اندرزگو، خیابان سلیمى شمالى، کوچه امیر نورى پلاک ١٩ دیدن نمایند.
ابتکار/آلبوم "آن سیاه افسونکار" رونمایی نشد؛
بدعت جدید در موسیقی؛ مراسمهای رونمایی باید مجوز بگیرند
آلبوم "آن سیاه افسونکار" اثر مشترک حسین علیشاپور و نگار خارکن قرار بود روز جمعه (25 دیماه) در فروشگاه فرهنگ ولیعصر رونمایی شود اما نیروی انتظامی در جریان این مراسم مانع از حضور برگزارکنندگان در مراسم شده و دلیل آن را نداشتن مجوز برای مراسم رونمایی عنوان کرد.
حسین علیشاپور در گفتوگو با ایلنا؛ با تایید این مطلب گفت: آلبوم "آن سیاه افسونکار" مجوزهای لازم را از وزارت ارشاد گرفته و قرار بود روز جمعه مراسم رونمایی آن برگزار شود اما یک روز قبل به خانم خارکن اعلام میکنند این برنامه نباید برگزار شود و شما باید به اماکن نیروی انتظامی مراجعه کنید. وی ادامه داد: ایشان روز جمعه به اداره اماکن مراجعه میکنند هرچند به دلیل جمعه بودن؛ اداره اماکن تعطیل بوده اما به ایشان اعلام میشود مراسم نباید امروز برگزار شود علیشاپور افزود: مسئله را با نوربخش (رئیس خانه موسیقی) مطرح کردم و ایشان نیز بعد از گفتوگو با مسئولان نیروی انتظامی با تعجب به من اعلام کردند که نیروی انتظامی تاکید دارد در دوره مدیریت ارجمند در دفتر موسیقی توافقی بین آنها و نیروی انتظامی انجام شده که باید آلبومهای رونمایی مجوز بگیرند. وی ادامه داد: آقای فرزاد طالبی (سرپرست دفتر موسیقی) نیز در جریان مسئله قرار گرفته و اعلام کرده باید برای مراسمهای رونمایی مجوزی جداگانهای گرفته شود. مشخص نیست ایشان طرفِ موسیقیدانان هستند یا حامیِ دیگر نهادها؟ این امر باعث تاسف است.
افکار/حضور مستند ایرانی در برلین
افکارپرس: پوستر مستند سینمایی «رویاهای دم صبح» به کارگردانی مهرداد اسکویی که به عنوان نماینده سینمای مستند ایران در شصت و ششمین جشنواره فیلم برلین حضور دارد، رونمایی شد.
مستند سینمایی «رویاهای دم صبح» به کارگردانی مهرداد اسکویی از جمله فیلم های ایرانی است که به عنوان نماینده سینمای مستند ایران در شصت و ششمین جشنواره فیلم برلین در بخش «نسل نو» حضور دارد.
مهرداد اسکویی کارگردان فیلم مستند سینمایی «رویاهای دم صبح» پوستر این اثر مستند را با طرحی از علی باقری در اختیار خبرگزاری مهر قرار دارد که این پوستر در جشنواره فیلم برلین استفاده خواهد شد. طراحی پوستر این فیلم مستند برگرفته از فضای مستند «رویاهای دم صبح» است.
مستند سینمایی «رویاهای دم صبح» آخرین بخش از یک سه گانه مستند است که فیلم نخست از این مجموعه «روزهای بی تقویم» نام داشت و فیلم دوم با عنوان «آخرین روزهای زمستان» ساخته شد و «رویاهای دم صبح» هم بخس پایانی از این سه گانه است.
به گفته مهرداد اسکویی، ساخت این فیلم مستند از طرح یک پرسش درباره دلایل رفتن دخترهای نوجوان به کانون اصلاح و تربیت آغاز شد.
یکی از دلمشغولی های این فیلمساز بررسی دلایل بزهکاری در بین نوجوانان است و فیلم «رویاهای دم صبح» نیز به در راستای همین دغدغهها و با موضوع زندگی 7 دختر نوجوان در کانون اصلاح و تربیت شهر زیبای تهران ساخته شد.
پخش بین المللی مستند سینمایی «رویاهای دم صبح» به عهده شرکت فیلمسازی «DREAM LAB FILMS» به مدیریت نسرین میرشب است.
علاوه بر مستند سینمایی «رویاهای دم صبح»، فیلم داستانی «والدراما» ساخته عباس امینی در بخش «نسل نو» شصت و ششمین جشنواره فیلم برلین حضور دارد.
این مستند در بخش «سینماحقیقت» سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر هم حضور دارد.
اطلاعات/«ملکوتیان صحنه» گرد هم آمدند
مراسم «ملکوتیان صحنه» شامگاه ۲۶دیماه با تجلیل از هنرمندانی که در آثارشان به شهدا پرداختهاند و همچنین تعدادی از خانوادههای شهدای تئاتر در تالار ایوان شمس برگزار شد.
به گزارش مهر، بخش تئاتر کنگره «۲۰۰۰شهید هنرمند» شامگاه گذشته در حالی برگزار شد که در ابتدای این مراسم که سیدجواد هاشمی اجرای آن را عهدهدار بود، شهرام کرمی رئیس مرکز هنرهای نمایشی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران به ایراد سخنانی پرداخت.
وی با بیان اینکه دوست و دشمن به جایگاه شهدای هشت سال جنگ تحمیلی اعتراف دارند، افزود: در فرهنگ ما شهید و شهادت مفاهیم با عزتی هستند. تئاتر نیز برای تعالی بشر شکل گرفت که ما معتقدیم تئاتر این قابلیت را دارد که برای ارتقای شعور مورد استفاده قرار گیرد.
وی اظهار کرد: در بین شهدای هشت سال جنگ تحمیلی، شهدایی هستند که به تئاتر پرداختند. ما ۲۰۰شهید در تئاتری داریم که ۳۰تن از آنها فعالیت حرفهای تئاتر داشتند. یکسال گذشته به صورت عملی در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در راستای پرداختن به شهدا در آثار تئاتری، گام برداشتیم که از این فعالیتها میتوان به جشنواره تئاتر شهر و سوگواره خمسه اشاره کرد. همچنین ۲نمایش «دریادلان» و «اروند خون» نیز از این تولیدات هستند.
در ادامه تصاویری از شهدای تئاتر پخش شد و پس از آن با حضور صلاحی رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، سیدمهدی هاشمی رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، منتظری رئیس بسیج هنرمندان و محمد خزاعی دبیر کنگره ملی شهدای هنرمند از خانوادههای شهید محمدرضا امانی، شهید مسعود سهیلی، شهید قدرتاله طاهری بروجنی، شهید احمد مقدم و شهید غلامرضا کشتکار تجلیل به عمل آمد.
در این بخش از مراسم صلاحی با بیان اینکه مردم ما هنرمند دوست هستند، اظهار کرد: ما طی ۸ماه گذشته یک هزار و ۳۷۰اجرای تئاتر داشتیم که شهر تهران کشش بیشتر از این را دارد. شهرداری تهران ساخت ۲مجموعه تئاتری را به پایان رسانده که طی ماههای آینده توسط سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران مورد بهرهبرداری قرار میگیرند.
وی ادامه داد: از طریق تئاتر، سینما، موسیقی و هنرهای تجسمی و شعر و ادبیات میتوان مفاهیم ارزشمند شهادت و شهدا را جا انداخت. نسبت شهدای هنرمند به شهدای غیرهنرمند قابل اعتنا است و این نشان میدهد هنرمندان همیشه در کنار مردم در تمام شرایط بوده و هستند اما آنگونه که باید هنرمندان را به جامعه معرفی نکردهایم.
رئیس سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران یادآور شد: قدر هنرمندانی که در خدمتشان هستیم، بدانیم. ما الآن هنر شهدا را میفهمیم. ببینید در افغانستان، عراق، سوریه و یمن چه خبر است و ما در کشورمان در امنیت به سر میبریم. این امنیت به خاطر ایثار و شهادت است. البته ما مردم ایران، صلحطلبترین مردم دنیا هستیم.
بخش دیگری از این مراسم به اجرای قطعهای نمایشی اختصاص داشت که در پایان آن، محدثه باقری فرزند شهید عبدالله باقری از شهدای مدافع حرم، نامه پدر شهیدش به خود را قرائت کرد که این بخش از مراسم حال و هوای خاصی را در تالار ایوان شمس به وجود آورد.
سپس در تصاویری که بعد از این اجرا پخش شد، محدثه باقری گفت که آرزوی پدر شهیدش این بوده که او بتواند بازیگر و کارگردان شود.
محمد خزاعی دبیر کنگره ملی شهدای هنرمند نیز با حضور در پشت تریبون خطاب به محدثه باقری گفت: قول میدهم در اولین مجموعهای که ما به زودی ساخت آن را شروع میکنیم، این فرزند شهید یکی از بازیگران مجموعه باشد تا آرزوی پدر شهیدش نیز محقق شود.
تجلیل از سعید کشنفلاح، حسین مسافرآستانه، جلیل فرجاد، تاجبخش فناییان، امیر دژاکام، قاسم زارع، عطیه غبیشابی، کریم اکبریمبارکه، حسین پارسایی، نصراله قادری، محمود فرهنگ، حسین فداییحسین، سعید اسماعیلی، کوروش زارعی و امیرحسین شفیعی به عنوان هنرمندانی که در آثارشان به شهدا پرداختهاند، با حضور شهرام ناظری، لوریس چکناواریان، سردار آزادی معاون فرهنگی بسیج، حسین محجوب، مهدی شفیعی مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد، سیدمهدی هاشمی رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی و محمد خزاعی دبیر کنگره ملی شهدای هنرمند انجام شد.
قرائت بیانیه مشترک هنرمندان بسیجی تئاتر به ملکوتیان صحنه نیز پایانبخش این مراسم بود.
اطلاعات/برگزاری هشتمین شب آواز ایرانی با حضور پیشکسوتان
هشتمین برنامه «شب آواز ایرانی» با حضور هنرمندان جوان و پیشکسوت عرصه موسیقی، ۲۶ دی در سالن سوره حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری، در این مراسم، هنرمندان جوان از جمله علیرضا جعفرزاده و محمد ثابت راد، محمد وزیری، فواد سمیعی و امیرمحمود صفرپور، امیر رفعتی و مهدی مرتضایی، علی رفیعی و فرامرز کلانتری در بخشهای مختلف به اجرای موسیقی پرداختند و همچنین هنرمندان پیشکسوت ساز و آواز استاد حسام الدین سراج، استاد شهرام میرجلالی و استاد داوود یاسری، با اجرای خود، لحظاتی به یادماندنی برای حاضران خلق کردند.
در بخش دیگری از این برنامه، فریدون شهبازیان، آهنگساز کشورمان، درباره وضعیت موسیقی سخن گفت. وی با اشاره به اینکه بسیاری از اهالی موسیقی نسبت به «موقعیت موسیقی» غفلت کردهاند، بیان کرد: در سال های اخیر، موقعیت موسیقی نادیده گرفته شده و تمامی حوصله بزرگان این هنر به جای پژوهش در این زمینه، صرف تاریخ موسیقی شده است نه جغرافیای آن. باید اعتراف کنم بزرگوارانی که از هشت سالگی تا پایان تحصیلاتم در موسیقی از آن ها آموختهام نیز در باب موقعیت موسیقی در این سرزمین دست به تحقیق نزدهاند و این مهم را نادیده گرفتهاند.
شهبازیان با اشاره به اینکه بیگمان تاثیر موسیقی در افکار و علایق مردم یکی از جنبههای مهم موقعیت موسیقی است، گفت: آیا ما در راه حفظ و اصالت و والایی موسیقی و ارجمندی آن گام برمیداریم یا روز به روز از بار اصالت آن میکاهیم و به سوی مقصدی روان هستیم که به مالاندوزی میانجامد.
این موسیقیدان سپس با انتقاد از وضعیت موجود موسیقی، ادامه داد: می دانیم که چند سالی است توجه به موسیقی جوانان با نام موسیقی پاپ شهرت یافته است ولی چون فرهنگ موسیقی ما چندان گسترده نیست و تشخیص خوب و بد برایمان دشوار است، اگر به همین منوال ادامه پیدا کند، این موسیقی به جای اینکه موجب تهذیب اخلاقی و تقویت فرهنگی شود، موجب سردرگمی خواهد شد. باید بدانیم موسیقی هنگامی می تواند موجب تربیت اخلاقی شود که معنای هر شیوه و شکل آن بر همگان روشن باشد؛ مگر اینکه بپذیریم موسیقی هنری فاقد معنا و مفهوم است و هیچ نقشی در تعالی فرهنگ ندارد که بیگمان چنین نیست.
وی در ادامه با بیان اینکه این روزها در موسیقی پاپ نیز این تکراری بودنها احساس میشود، گفت: متاسفانه معدود کارهای ارزشمندی هم که در این زمینه منتشر می شود نمیتواند بی هویتی بقیه را جبران کند و دریغ از نغمهای که به جان بنشیند و ماندگار شود.
این استاد پیشکسوت هنر موسیقی با بیان این هشدار که «خطر بیخ گوش ما است»، ادامه داد: با کمال تاسف باید هشدار بدهم که در خانهها وضعیت خوبی از نظر موسیقی وجود ندارد. موسیقی وارداتی به وفور و تا سرحد مسمومیت ذهنی از سوی فرزندانمان مصرف میشود و باید برای این موضوع فکری کنیم.
وی سپس به ویژگیهای موسیقی کشورمان پرداخت و گفت: اجرای بداهه نوازی و بداهه خوانی بسیار کار سختی است. بداهه نوازی در موسیقی ملل دیگر نیز وجود دارد اما بداهه خوانی در جهان منحصر به ماست و باید به آن ببالیم.
این آهنگ ساز با بیان اینکه اجازه ندهیم منافع شخصی ما موجب تخریب فرهنگی موسیقی شود، تاکید کرد: متاسفانه این روزها هرکسی که می تواند به زحمت صدای سازی را درآورد، ادعای آهنگ سازی می کند و هرکس بتواند فواصل موسیقی را تمیز بخواند ادعای خوانندگی دارد و همین طور در ترانهسرایی این وضعیت وجود دارد.
این مدرس موسیقی ادامه داد: برای اینکه موسیقی این مرز و بوم را از ورطهای که در آن گرفتار شده نجات دهیم لازم است چند کار انجام دهیم؛ اول اینکه دولت از هنرمندان به طور اعم و هنرمندان موسیقی به طور اخص حمایت کند که عدهای مجبور نباشند حیثیت ملی کشورمان را به دلیل برخی منافع مادی،
رو به نزول ببرند. ضمن اینکه ایجاد مرکزی به نام سازمان موسیقی کشور لازم است و البته به شرط آنکه خود هنرمندان اداره آن را بر عهده داشته باشند. تشکیل فرهنگستان موسیقی نیز اقدام لازم دیگری است؛ چرا که در این مرکز میتوان موسیقی سراسر ایران را جمع آوری و چارچوب ملودیک و ریتمیک آن را تدوین کرد که این کار هم موجب توسعه موسیقی کشورمان میشود و هم اینکه دستمایه کار آهنگ سازان قرار گیرد و در این صورت است که یک موسیقی واحد خواهیم داشت که همه کشور را در بر خواهد گرفت. شهبازیان با ابراز خرسندی از اجرای برنامه شب آواز ایرانی از سوی مرکز موسیقی حوزه هنری تاکید کرد: شاید بتوان امیدوار بود جوانهایی که با اشتیاق و انگیزه در زمینه موسیقی ملی کار میکنند در آینده، فرهنگ و هنر این سرزمین را سامان ببخشند و برنامههایی مانند شب آواز ایرانی می تواند بستر مناسبی برای این ساماندهی باشد.
اطلاعات/کنگره ۸۸۲ شهید هنرهای تجسمی برگزار می شود
نشست خبری کنگره ۸۸۲ شهید هنرهای تجسمی با عنوان «مشق شیدایی» یکشنبه ۲۷دی با حضور مجید رجبی معمار مشاور فرهنگی و هنری شهردار تهران و مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در تالار استاد امیرخانی خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
مجید رجبی معمار در ابتدای صحبت های خود برگزاری کنگره هنرمندان شهید در کشور را یک اقدام بزرگ، ارزشمند و شریف دانست و گفت: برگزاری کنگره هنرمندان شهید برای نخستین بار در استان قم اتفاق افتاد که در ابتدای امر با سختیها و مشکلاتی همراه بود اما به تدریج و به دلیل اهمیت این موضوع و زنده نگاه داشتن یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس و جلوگیری از فراموشی فداکاریها و رشادتهای جانانه آنها، این حرکت به تدریج در تمامی کشور به صورت گسترده با حمایت نهاد ها و ارگان های مختلف بسط پیدا کرد، به طوری که استان به استان، شهر به شهر، منطقه به منطقه و مسجد به مسجد مراسم بزرگداشت مقام والای شهدا برگزار میشد، حتی شهدای پیش از انقلاب نیز شناسایی و آنها نیز مورد تجلیل قرار گرفتند.
مدیرعامل خانه هنرمندان ایران با اشاره به حفظ یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس گفت: ما همواره وظیفه داریم از ۲۰۰هزار شهید دوران دفاع مقدس در دوران بعد از جنگ یاد کنیم چون در بسیاری از دستگاهها، نهادها و سازمانها یاد و خاطره این شهدا و ارزشهایشان به دست فراموشی سپرده میشود.
وی در بخش دیگری از صحبت های خود به تقسیمبندی شهدای هنرمند دوران دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: عدهای از این شهدا مثل عکاسان، تصویربرداران و گزارشگران رسانهها برای کار هنری در جبههها حضور پیدا کرده بودند. آنها در خط مقدم دوشادوش رزمندهها در سختترین لحظهها حضور داشتند. حاصل این حضور چندین میلیون فریم عکس است.
همچنین هنرمندان زیادی در رشتههای مختلف تئاتر، نقاشی، خوشنویسی و جمعخوانی حضور داشتند که آثار فرهنگی و هنری زیادی را از آنها شاهد بودیم.
آثار این هنرمندان بسیار شاخص بود که برخی از آنها در همان دوران جنگ بهوجود آمدند، مثلا ما قبل از جنگ، کتیبه و پرچمهای مذهبی و تابلونوشته به صورتی که در دوران جنگ بود، نداشتیم. پیشانیبندهای معروف آن دوره را نیز همین هنرمندان طراحی میکردند.
رجبی معمار در بخش دیگری از صحبت های خود با اشاره به برگزاری بخش تجسمی کنگره هنرمندان شهید در خانه هنرمندان ایران با عنوان «مشق شیدایی» گفت: مجموعه خانه هنرمندان ایران وظیفه بزرگداشت ۸۸۲شهید هنرمند تجسمی را برعهده گرفت که این مراسم ۲۹دیماه ساعت ۱۸برگزار خواهد شد. در این ایام حدود ۱۲۳اثر از هنرمندان تجسمی دفاع مقدس روی دیوار نگارخانه های خانه هنرمندان ایران قرار خواهد گرفت. در این مراسم همچنین غلامحسین امیرخانی، محمد سریر و ابراهیم حقیقی سخنرانی خواهند کرد و محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز سخنران ویژه این مراسم خواهد بود.
اطلاعات/پوستر سی و سومین جایزه کتاب سال رونمایی شد
پوستر سیوسومین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران رونمایی شد.
به گزارش مهر، پوستر سی و سومین دوره جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران پیش از ظهر یکشنبه ۲۷دی با حضور دبیران علمی و اجرایی این جایزه در سرای اهل قلم در تهران رونمایی شد. این پوستر را ساعد مشکی طراحی کرده و در آن تصویر یک درخت سرو که نمادی از جاودانگی است، لابهلای تصویری از چند جلد کتاب که روی هم چیده شدهاند، تنیده شده است.
در این نشست حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی مهدویراد رئیس هیات نظارت بر ضوابط نشر و دبیر سی و سومین دوره جایزه کتاب سال در سخنانی گفت: جایزه کتاب سال با یک تحول و نقطه عطفی به صورت پُربار به کار خود ادامه میدهد؛ این نقطه عطف حرکت به سوی الکترونیک شدن فرایند جایزه است. کتاب سال یا هر جایزه دیگری برای برآیند تلاشها و قلمزدنها و ذهنورزیهای یک جامعه، مردم و یک کشور نشاندهنده فرهیختگی و فرزانگی آن مجموعه است و توجه به آن، توجه به اهمیت کتاب و میراث مکتوب است. مهدوی راد همچنین طراحی پوستر برای جایزه کتاب سال را نوعی فضاسازی مثبت برای توجه به اهمیت این رویداد که به گفته او حد و حدود کتاب و میراث مکتوب را در کشور مشخص میکند، عنوان کرد و یادآور شد:ایران از یک طرف به اندیشههای ناب ثقلین و از سوی دیگر با یک پایگاه فکری، فرهنگی و اندیشگی عمیق چندصد ساله آمیخته شده است.
دبیر جایزه کتاب سال با بیان اینکه در سیوسومین دوره این جایزه
۴هزار و ۹۰۰ عنوان کتاب از سوی ۸۷۲ داور مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفته است، گفت: ۲۱۸ اثر به مرحله نهایی این جایزه راه یافته که به احتمال بسیار زیاد نهایتا تا ۱۰روز دیگر کار داوری و انتخاب آثار برگزیده و شایسته تقدیر در این دوره به اتمام خواهد رسید.
در این جلسه همچنین مجید غلامی جلیسه مدیرعامل خانه کتاب و دبیر اجرایی جایزه کتاب سال با اشاره به شیوه جدیدی که در روند اجرایی و علمی دو جشنواره نقد کتاب و کتاب سال در دورههای اخیر به کار گرفته شده است، استفاده از زیرساختهای الکترونیک برای تحکیم مبانی علمی این جوایز را اتفاقی جدید خواند.
وی با اشاره به برگزاری صددرصد الکترونیک دوازدهمین دوره جشنواره نقد کتاب از اعلام فراخوان سیزدهمین دوره این جشنواره در هفته آینده خبر داد و اظهار کرد: به این ترتیب، علاقه مندان شرکت در این جشنواره زمان بیشتری برای ارسال مقالات خود در حوزههای مربوط به جشنواره نقد کتاب دارند.
ایران/وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین پایانی جشنواره فیلم 180 ثانیهای: سینمای ایران پرمعنا، اخلاقی و قابل فهم برای جهان است
فرهنگ و هنر ایرانی نباید با کم توجهی منابع مالی، ضعیف و کمرنگ شود
«علی جنتی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین پایانی نخستین جشنواره فیلم 180 ثانیهای با تشریح وضعیت امروز سینمای ایران و جهان بینی حاکم بر آن گفت: رشد و تعالی سینمای بعداز انقلاب هر سال محسوس تر میشود و این حوزه به لحاظ کمی و کیفی جایگاهی ارزنده یافته است. سینمایی که اغلب سوژههای آن در چارچوب فلسفی سعادت انسان خاکی جای میگیرد و با فطرت پاک نوع بشر و فارغ از ملیت و مذهب تطابق دارد؛ علاوه بر آن کمبودهای اعتباری یا تجهیزات پیشرفته را نیز با تکنیکهای خلاقانه جبران کرده و گوی سبقت را از دیگر سینماگران منطقه ربوده است.
جنتی گفت: ساحت سینمای ایران، پاک، روان، پر معنا، اخلاقی، مورد پسند و قابل فهم برای همه مردم جهان است. سینمای ما نشان سیرت ایرانی ما و صدای فطرت ما و برای همه جهانیان نام آشناست. وی افزود: آنچه امروز بهعنوان سوژه در سینما مطرح است بیشتر بازتاب هنجارهای جاری در جامعه و برخاسته از تحولات اجتماعی است. برخی از تحولات یا واقعیت هایی که به ما نزدیک هستند جرأت شنیدن یا دیدنشان را نداریم و تلاش میکنیم خودمان را از آنها دور نگه داریم اما این واقعیتها هرگز از چشمان تیز بین و ذهن دغدغهمند هنرمندان متعهد پنهان نمیماند و با خلاقیت آنها به قاب تصویر کشیده میشود و ارزشهای رنگ باخته انسانی را مجسم میکند. جنتی ادامه داد: من این دغدغه مندی روشنگرانه را بسیار ارزشمند و سینماگر متعهد ایرانی را با دیگر سینماگران جهان دارای تفاوتی محسوس میدانم.
وی گفت: من فرهنگ و هنر را مهمترین داشته ملت ایران میدانم که پیشینهای دیرینه دارد و یکی از عوامل مهم همبستگی ملی در داخل مرزها و چه بسا در سراسر جهان به شمار میآید و نباید این گنجینه ارزشمند با کم توجهی منابع مالی ضعیف و کمرنگ شود. جنتی با اشاره به جشنواره فیلم 180 ثانیهای اظهار کرد: این جشنواره از جنبههایی حائز اهمیت است؛ از جمله اینکه فراهم آوردن بستر ورود سینماگران آماتور به عرصه حرفهای است. وی افزود: پیشینه بسیاری از سینماگران صاحبنام نشان میدهد که عموم سینماگران کار خود را با ساخت فیلمهای کوتاه و مستند شروع کردهاند. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: امروز در کشورهای توسعه یافته سهم مهمی از تولید ناخالص ملی متعلق به تولید و صادرات صنایع خلاق فرهنگی است و رسیدن به این سهم حاصل فهم و درک بنگاههای اقتصادی و مالی از مسئولیتهای اجتماعی خویش است.
وی افزود: امیدوارم این مسیر در آیندهای نه چندان دور بتواند سهم صنایع خلاق را در تولید و صادرات افزایش دهد به نحوی که شایسته نام و آوازه ایران زمین در فرهنگ و هنر باشد و دولت به جای اتکا به درآمدهای ناپایدار نفت به پشتوانه و پیشینه پایدار فرهنگی خویش متکی شود. جنتی ادامه داد: سرمایههای انسانی موجود در حوزه سینما و جوانان خوش ذوق و تحصیلکرده فراوانی که مشتاق ورود به این عرصه و تولید آثار سینمایی هستند و گنجینه فرهنگی کشور که مضمونهای فراوانی برای تولید آثار بدیع و متفاوت فراهم کرده است؛ با برنامه ریزی دقیق برای ساماندهی اقتصاد فرهنگ و هنر و انجام مسئولیتهای اجتماعی توسط همه نهادهای فرهنگی و اقتصادی، آتیهای روشن و پر امید را فرا روی سینمای ایران بویژه استعدادهای جوان قرار میدهد.
ایران/مرادخانی در بازدید از تئاترشهر: تأخیر در بازسازی سالنها به کمبود اعتبارات مربوط است
صبح دیروز یکشنبه ۲۷ دی ماه علی مرادخانی معاون امور هنری وزارت ارشاد به همراه مهدی شفیعی مدیرکل هنرهای نمایشی از روند بازسازی تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر بازدید کردند و در جریان روند چگونگی تعمیرات و بازسازی این سالن قرار گرفتند. علی مرادخانی درباره بازسازی تالار قشقایی گفت: در چند ماه اخیر سالنهای سایه و قشقایی بازسازی شدند که سالن سایه به دلیل اینکه امکانات کمتری نیاز داشت، زودتر به نتیجه رسید. تالار قشقایی نیازمند امکانات متفاوت تری نسبت به تالار سایه بود که بر این اساس باید علاوه بر افزایش ظرفیت سالن و تبدیل آن به تالاری یکسویه و دوسویه، برنامهریزی برای تأمین امنیت سالن و ورود و خروج مخاطبان در نظر گرفته میشد. همچنین لابی بیرون تالار نیز باید به شکل مرتب و آبرومندی طراحی میشد. البته بخشی از تأخیر در بازسازی سالن به حوزه اعتباری مربوط میشد و بخشی دیگر به دلیل اصرار انجمن طراحان صحنه بر تغییر نوع بازسازی سالن بود که به ورود و خروج دکورها انتقاد داشتند.
اظلاعات/امروز با… جواد مجابی
حرکت بین مضحکه و فاجعه
سایر محمدی
«بغل کردن دنیا» جدیدترین کتاب جوادمجابی از مجموعه «نگارههای طنز» انتشارات مروارید است که دو هفته پیش منتشر شد. مجابی در کارنامهاش آثار طنز دیگری مانند «عبید باز میگردد»، «نیشخند ایرانی» و «ذوزنقه» و «یادداشتهای آدم پر مدعا» و... را دارد. وی داستان نویس، شاعر، منتقد هنری، روزنامهنگار و... است و دهها عنوان کتاب در حوزههای مختلف بهدست چاپ سپرده است. مجابی پژوهشی مفصل در زمینه تاریخ طنز در آثار ادبی کلاسیک و مدرن از آغاز تا امروز را در دست آمادهسازی دارد که تحت عنوان «طنز ادبی ایران» منتشر میشود.
آقای مجابی، کتاب «بغل کردن دنیا» از آن دست طنزهایی نیست که خنده به لب مخاطب بیاورد، بلکه خواننده را به تفکر و تأمل وا میدارد...
دقیقاً طنز واقعی بین فاجعه و مضحکه حرکت میکند و بین خنده و گریه در نوسان است. وقتی شاعر میگوید: «میان خنده میگریم که چون شمعام در این مجلس» اشاره بههمین وضعیت دارد. بعضی از چیزهایی که نابجایی روزگار، وارونه بودن جهان، بیاساس بودن امور و پوچ بودن زندگی را نشان میدهند، بیانگر این هستند که همه چیز بین خنده و گریه در نوسان هستند، نمونه سینماییاش چاپلین است که با دسته گلی منتظر محبوبه خودش است، اما وقتی نمیآید دسته گل را میخورد. خوردن گل در واقع به معنای اعتراض به یار نیست بلکه نشانه گرسنگی هم هست.
میگویند جامعه ایرانی جامعهای شاد نیست. تراژدی را بیشتر از کمدی میپسندد. در عرصه فیلم، داستان، شعر... آیا طنز میتواند این معادله را تغییر دهد؟
طبیعتاً طنز کمک میکند به شاد کردن جامعه، اما عامل اصلی شادکردن مردم حل مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و این قضایاست. اما طنز مثل هر عنصر فرهنگی دیگری در جامعهزاده میشود. الآن در فضای مجازی هر روز شاهد هزاران لطیفهای هستیم که دهان بهدهان میچرخد. اگر جامعه غمگین است این همه لطیفههای شوخ و بعضاً زیبا چگونه و برای چه کسانی ساخته میشود؟ در طول تاریخ لطیفهها توسط مردم به وجود آمده و میآید، نه به وسیله عدهای اهل هنر. در تاریخ ادبیاتهم که نگاه کنید، سنایی و مولوی و عطار تا میرسیم به دهخدا و عبید و... اینها همه آن چیزی را که مردم میساختند، شکل و قالب ادبی دادند. در واقع طنز پردازان معاصر هم از این قضیه جدا نیستند. مسأله این است که ملتی را نمیتوانیم تصور کنیم، غمگین یا شاد باشد. مردم ترکیب و حالات متفاوت و گاه متناقض دارند. مردم در روزهای مختلف و ایام متفاوت رفتارهای گوناگون دارند، شرایط اجتماعی و اقتصادی ممکن است درمقطعی دشوار باشد، حتی در همان مقطع دشوار هم عدهای با حربه خنده و شوخی به جنگ مشکلات میروند.
چرا رمان طنز شاخصی نتوانستیم خلق کنیم؟
آثار طنز خوبی در این فاصله چاپ شدهاست. کارهای بهرام صادقی جزو آثار قابل تأمل در این زمینه است. طنز ادبی ما محصولش کم بوده اما بههر حال آنچه پدید آمده شاید زیاد مورد توجه قرار نگرفته باشد. شاید بهاندازه کافی نباشد این دسته از آثار، نه اینکه اصلاً خلق نشده باشد. آثاری مثل «عبید باز میگردد» یک اثر طنزآمیز است یا «لطفاً در را ببنیدید» هم اثری است طنز. کارهای صلاحی و دیگران و دیگران همه طنز است. اگر در نظر بگیرید که طنز نوعی بینش است، بینش تردید برانگیز و شوخ چشمانهاست. طبیعتاً در ادبیات آن را به صورت دیگری دنبال میکنیم و حضوری مؤثر دارد.
ایران/در مراسم قدردانی از پنج خانواده شهید تئاتر و ۱۵ هنرمند دفاع مقدس مطرح شد
هنرمندان، همراهان همیشگی مردم در زمان شادی و ناکامیاند
بخش تئاتر کنگره سراسری دوهزار شهید هنرمند با قدردانی از پنج خانواده شهید عرصه تئاتر و ۱۵ هنرمند معاصر فعال در عرصه دفاع مقدس در ایوان شمس برگزار شد. کنگره تخصصی تئاتر «ملکوتیان صحنه» با حضور محمود صلاحی رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، سید مهدی هاشمی رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی و هنرمندانی چون شهرام ناظری، لوریس چکناواریان، حسین محجوبی ساعت ۱۸ روز شنبه ۲۵ دی ماه در ایوان شمس برگزار شد. محمود صلاحی در سخنان خود با اشاره به جمعیت کثیر هنرمندان شهید گفت: در میان همه شهدا 2 هزار و 300 شهید هنرمند حضور دارند. با یک نسبت تناسب ساده میان جمعیت حال حاضر و تعداد هنرمندان و همین طور تعداد کل شهدا و شهدای هنرمند به این نتیجه میرسیم که فراوانی هنرمندان در میان شهدا از میزان معمول آن در جامعه بیشتر است و این میزان قابل توجه به این معناست که هنرمندان تا چهاندازه نسبت به حال و آینده کشور حساس بوده و هستند. در ادامه از خانواده پنج شهید هنرمند تجلیل شد. شهیدان محمدرضا امانی، مسعود سهیلی، غلامرضا کشتکار، قدرتالله طاهری بروجنی و احمد مقدم شهیدان هنرمند عرصه تئاتر بودند که مراسم تجلیل از آنان با حضور خانوادههای ایشان برگزار شد. اجرای نمایش «عباس» با نقش آفرینی محدثه باقری دختر شهید مدافع حرم، عبدالله باقری حال و هوایی متفاوت به مراسم بخشیده بود. محدثه که نخستین تجربه اجرای خود را در اختتامیه سوگواره خمسه گذرانده، این بار هم روی صحنه ویژهبرنامه ملکوتیان صحنه قرار گرفت و جمعیت حاضر را متأثر کرد.
ایران/معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دیدار هفتگی خود با کتابفروشان خبر داد
رصد دقیق فضای مجازی برای جلوگیری از دانلود غیرقانونی کتاب
معاون فرهنگی وزارت ارشاد از انجام هماهنگیهای لازم برای رصد فضای مجازی و برخورد با سایتهایی که نسخه دیجیتال کتابها را دانلود میکنند خبر داد.
سیدعباس صالحی، در یکی دیگر از دیدارهای عمومیاش با اهالی نشر و کتاب که این بار در محل کتابفروشی قدیانی در تهران برگزار شد، در جمع خبرنگاران به فلسفه این برنامهها پرداخت و اظهار داشت: ما روزی که تصمیم به برگزاری این دیدارهای عمومی گرفتیم، فکر کردیم به جای اینکه این وقت را در خود وزارتخانه بگذاریم تا با اهالی نشر و کتاب از نزدیک دیدار کنیم، بهتر است که آن را در یک پاتوق فرهنگی برگزار کنیم و در یک فضای غیررسمی و رودررو با این عزیزان صحبت کنیم.
به گفته این مقام مسئول در وزارت ارشاد، در این دیدارها مسائل کتابفروشها هم مورد توجه قرار خواهد گرفت و در 5 یا 6 جلسه گذشته با حدود 50 نفر از اهالی فرهنگ دیدار و گفتوگو شده که پربسامدترین موضوعاتی که در این دیدارها مطرح شده عمدتاً مرتبط با حوزه اقتصاد نشر، خرید کتاب از ناشران، مسائل مربوط به اهل قلم و موارد تسهیلاتی و بیمهای آنها و... بوده است.
معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه از ارسال نامهای از سوی خود برای موسویان (رئیس مرکز فناوری اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت ارشاد) برای رصد دقیق فضای مجازی به منظور جلوگیری از دانلود غیرقانونی نسخههای دیجیتال کتابهای ناشران در اینترنت خبر داد و اظهار کرد: بر این اساس مقرر شده است که اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران فهرست و اسامی سایت هایی را که امکان دانلود غیرقانونی آثار ناشران را به سهولت فراهم کردهاند، طی نامهای به مرکز رسانههای دیجیتال وزارت ارشاد ارائه کنند که در این خصوص با آقای آموزگار رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران هم هماهنگیهای لازم به عمل آمده است.
جام جم/مروری بر حضور زنان فیلمساز در 5 سال اخیر جشنواره فیلم فجر
از «هیس...» تا «نفس»
حضور فیلمسازان زن در جشنواره فیلم فجر به عنوان مهمترین رویداد سینمایی کشور ـ که چشمانداز اکران سال آینده هم محسوب میشود ـ در سالهای گذشته فراز و فرودهای بسیاری داشته است. در این فرصت، مروری کوتاه داریم بر پنج دوره اخیر جشنواره با محور زنان فیلمساز و نقش و تاثیری که در هیات داوران و بخش سودای سیمرغ داشتهاند.
سال90 ؛ یک لوح تقدیر
در دوره سیام و سال 90 شاهد حضور هیچ فیلمساز زنی در میان 32 فیلمساز بخش سودای سیمرغ نبودیم. فقط در میان 22 فیلمساز بخش نگاه نو، به نام یک فیلمساز زن برمی خوریم؛ مانلی شجاعی فرد که اتفاقا به خاطر ساخت میگرن برنده لوح تقدیر در بخش کارگردانی میشود.
91؛ سال هیس...
در دوره سی و یکم فجر اوضاع کمی بهتر میشود و پوران درخشنده با هیس! دخترها فریاد نمیزنند و انسیه شاهحسینی با زیباتر از زندگی در بخش سودای سیمرغ حضور دارند و فیلم درخشنده موفق میشود سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را هم به دست آورد.
نرگس آبیار هم با نخستین ساختهاش، اشیا از آنچه در آینه میبینید، به شما نزدیکترند در بخش نگاه نو حاضر بود؛ جایی که نام مینو فرشچی میان اعضای هیات انتخاب آن دیده میشد.
92؛ پدیده شیار 143
در دوره بعدی جشنواره و در سال 92 هم دو فیلمساز زن در سودای سیمرغ حاضرند؛ نرگس آبیار با شیار143 و رخشان بنیاعتماد با قصهها که هردو ازجمله فیلمهای مهم این دوره جشنواره بودند و فیلم آنها بیشتر از هر فیلمساز مرد دیگری سروصدا به پا کرد. در بخش نگاه نو اما زنان به نسبت سالهای قبل حضور پررنگی داشتند.
مهشید افشارزاده با پنج ستاره، آزیتا موگویی با تراژدی و تینا پاکروان با خانوم، فیلمسازان زن حاضر در این بخش بودند.
93؛ شیفت شب نیکی کریمی
در دوره سی و سوم جشنواره، نیکی کریمی با فیلم شیفت شب، تنها فیلمساز زن بخش سودای سیمرغ بود. در بخش نگاه نو هم فیلمسازان زنی چون آیدا پناهنده با فیلم ناهید و سهیلا گلستانی با فیلم دو حضور داشتند، جایی که نام فرشته طائرپور در میان اعضای هیات داوران به چشم میخورد.
در بخش هنر و تجربه هم نام دو فیلمساز زن دیده میشد: یلدا جبلی با داره صبح میشه و فائزه عزیزخانی با روز مبادا.
و امسال ...
اوضاع زنان فیلمساز در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر چگونه است؟ امسال دو فیلمساز زن موفق شدند نام خود را در جمع سوداگران سیمرغ قرار دهند: نرگس آبیار با فیلم نفس و تینا پاکروان با فیلم نیمه شب اتفاق افتاد، اما درمیان فیلمهای بخش نگاه نو، هیچ زن فیلمسازی حضور ندارد، هرچند غیبت فیلمسازان زن با حضور پررنگ فیلمنامهنویسان زن معاوضه شده است. آزیتا ایرایی، میترا تیموریان و جمیله دارالشفاهی از جمله فیلمنامهنویسان این بخش هستند.
نفس گرمِ آبیار
حالا همه منتظرند تا ببینند نرگس آبیار با «نفس» میتواند موفقیت شیار 143 را تکرار کند یا نه ؟ این فیلم دفاع مقدسی با بازی زارعی در جشنواره سیو دوم فجر با تحسین فراوانی روبهرو شد. او بهتازگی در اظهارنظری، علت حضور کمرنگ زنان فیلمساز در جشنواره را مشکلات مالی عنوان کرد و گفت: زنان کارگردانی را میشناختم که به علت پیدا نکردن سرمایهگذار و تامین نشدن هزینههای ساخت فیلمهایشان، نتوانستند فیلمنامههایشان را به مرحله اجرا درآورند.
دومین حضور خانوم
تینا پاکروان با وجود سن و سال نه چندان زیادش، جزو زنان همه فنحریف سینماست و علاوهبر بازیگری، کارهایی چون کارگردانی، نویسندگی، مدیریت تولید و تهیهکنندگی را هم برعهده دارد و در حرکتی ارزشمند به عنوان تهیهکننده از جوانان فیلم اولی هم حمایت میکند. او نخستین فیلمش به عنوان خانوم را سال 92 ساخت و امسال با فیلم پربازیگر دیگری به نام نیمه شب اتفاق افتاد در جشنواره حضور دارد و البته این بار در بخش سودای سیمرغ.
جام جم/منیژه حکمت از نرگس آبیار و تینا پاکروان میگوید
فیلمسازان جوانِ زن، افتخارآمیزند
منیژه حکمت، یکی از فعالترین بانوان سینمای ماست و قطعا یکی از بانفوذترین و کاربلدترین آنها. حکمت یکی از تحسینشدهترین فیلمهای سینمای پس از انقلاب به نام «زندان زنان» را کارگردانی کرده و از این منظر میان فیلمسازان زن ایرانی، جایگاه مهمی دارد، اما او بیش از این که کارگردان باشد، تهیهکنندهای جدی است و به خوبی با زیروبم سینما آشناست.
تصویر فیلمسازان جوانِ زن، افتخارآمیزند
او که امسال با فیلمی به نام «خماری» البته در جایگاه تهیهکننده در بخش نگاه نو حضور دارد، در گفتوگو با جامجم، از هردو فیلمساز زن بخش سودای سیمرغ به نیکی یاد میکند و میگوید: من ساختههای قبلی خانمها آبیار و پاکروان را دیدهام و هردو فیلمساز بسیار خوبی هستند.
به نظرم فیلمسازان زن نسل جوان با ایدههای نو و خودسانسوری کمتر و فضای بهتری نسبت به نسل ما کار میکنند و این مساله به آنها جرات و جسارت میدهد تا راحتتر فیلمشان را بسازند. من به آینده فیلمسازان جوان زن بسیار امیدوارم و به آنها میبالم.
تهیهکننده فیلمهای شهر موشها 2 و ورود آقایان ممنوع ادامه میدهد: اصلا همه کارگردانان زن ما فیلمسازان خوبی هستند و وقتی فیلم میسازند، یعنی حضور دارند. این افتخار مملکت ایران است که تعداد فیلمسازان هیچ کشوری در آسیا به پای تعداد کارگردانان زن ما نمیرسد. جدا از کمیت، بحث کیفیت مطرح است و ما فیلمسازان زن هوشیار و آگاهی داریم که به خوبی سینما را میشناسند و در چرخه حرفهای، کار خود را به درستی انجام میدهند.
حکمت میافزاید: یک بار بیانیه حقوق بشری از سوی غرب منتشر شده بود که در مشارکت اجتماعی زنان، نام ایران را پایینتر از عربستان آورده بودند که من بهشدت به این قضیه اعتراض کردم. چون همه میدانیم این یک ادعای دروغ است و اگر ما فقط با فیلمسازان زن خود به میدان بیاییم و کاری هم به زنان پرشمار فعال اجتماعی ایران نداشته باشیم، باز هم بیشتر از زنان فعال عربستان حضور و مشارکت موثر اجتماعی داریم.
زنان فیلمساز ما 25 درصد از زنان فیلمساز هالیوود هم بیشتر هستند، اما متاسفانه هیچ گاه اطلاعرسانی و تبلیغات دقیقی در این زمینه صورت نگرفته است. زنان ما ازجمله بانوان سینماگر بسیار آگاه، پیشرو و فعال هستند.
این سینماگر درباره حضور اندک زنان در جشنواره امسال هم توضیح داد: گاهی هم شده ما با تعداد بیشتری فیلمساز زن در جشنواره حاضر بودهایم. به هر حال فیلمسازی به لحاظ اقتصادی کار دشوار و پرهزینهای است.
با این حال زنان فیلمساز باریبههرجهت فیلم نمیسازند و وقتی پشت دوربین قرار میگیرند، تلاش میکنند بهترین کارشان را ارائه کنند که این قابل احترام است.
جام جم/با فخرالدین صدیق شریف، به بهانه نقشآفرینی متفاوتش
قضاوت درباره «معمایشاه» زود است
فخرالدین صدیقشریف این روزها گلایهمند است، از دو بابت؛ انتقادهای کارشناسی نشده و گاه مغرضانهای که علیه سریال «معمای شاه» ابراز میشود و هجمههای بیرحمانهای که در فضای مجازی علیه بازیگران آغاز شده است.
صدیقشریف ایفاگر دو نقش در سریال معمای شاه است؛ سر ریدر بولارد، سفیرکبیر انگلیس در ایران و جعفر شریف امامی، نخست وزیر دو دوره پیش از انقلاب. نقش سفیرکبیر انگلیس را اما میتوان یک نقطه تمایز و عطف در کارنامه بازیگری او به حساب آورد، از این منظر که مخاطبان تلویزیونی همواره او را با نقشهای مثبت و بیش و کم سرراست و بدون چالش به یاد میآورند. صدیقشریف با شمایل سفیر جدیدی که در قالب بولارد ارائه کرده است، نشان داده که از پس نقشهای متفاوت هم بخوبی برمیآید، به این شرط که کارگردانان شجاعت به خرج داده و نقشهای ویژه و خاص را هم به او بسپارند.
به نظر میرسد بازی در نقش سفیر انگلیس در ایران یکی از نقاط عطف کارنامه حرفهای شما باشد.
روحیه و شجاعت آقای ورزی را در این قضیه موثر میدانم. بسیاری از کارگردانان چنین فرصتی را به بازیگر نمیدهند و فقط او را در نقشهایی که قبلا آزموده، به بازی میگیرند. ورزی پیش از این نیز چنین جسارتی را به خرج داده بود. او یکبار در فیلم «ابراهیم خلیلالله» هم نقش شیطان را به من واگذار کرده بود. سفیر انگلیس هم یک نقش متفاوت بود و تمام تجربه و تواناییهایم را برای ایفای آن به کار گرفتم. من هیچوقت ساده با نقش برخورد نمیکنم. زمانی که بازیگر قرار است نقش یک شخصیت را ایفا نماید، باید کاملا او را کالبد شکافی کند که در کجای تاریخ ایستاده و چه هویت و ویژگیهایی دارد. انگلیس همیشه تکلیفش با کشور ما معلوم بوده است. نگاه استعماری و استثماری این کشور برهمگان اثبات شده است و خوشبختانه در اینباره آگاهی کاملی در کشور وجود دارد. وقتی قرار باشد نقش سفیر چنین کشوری را بازی کنم باید با تمام خصوصیات تاریخی این کشور و آدمهایی که وابسته و سفیر آن هستند آشنا شوم تا بتوانم نقش را تاثیرگذار ارائه کنم. بازیگر باید خود را به شخصیتی که قرار است بازیاش کند، نزدیک کرده و در واقع تمام خصوصیات او را در خودش سرازیر سازد. در این شرایط است که نقش قابل قبول و چالشبرانگیز میشود. من هم تمام تلاشم را به کار گرفتم که تا حدود زیادی به این شخصیت که سفیر یک کشور استعمارگر هم هست نزدیک شوم.
از همان ابتدا قرار بود شما ایفاگر نقش بولارد باشید؟
دقیقا، از ابتدا برای این نقش قرارداد بستم اما نکته جالب اینکه یکروز ورزی با من صحبت کرد و گفت که میخواهم نقش جعفر شریف امامی را هم تو بازی کنی. من هم استقبال کردم. به هر حال شریف امامی را در جوانی دیده بودم و احساس میکردم میتوانم با این نقش ارتباط برقرار کنم.
مخاطبان تلویزیون سالها شما را در قالب شخصیتهای مثبت میدیدند اما نقش سفیر انگلیس در ایران همه تصورات قبلی را به نوعی به هم زد. در عین حال، یک سفیر جدید و متمایز را به نسبت آنچه در گذشته از سفرای کشورهای غربی در آثار نمایشی رسانه ملی مشاهده میشد، ارائه کردید.
اصولا وقتی میخواهم نقشی را بازی کنم، روزهای پی در پی در خلوتم با آن شخصیت دچار چالش میشوم تا بتوانم به او نزدیک شوم. معمولا وقتی روی یک شخصیت کار میکنم، نتایج و برداشتهایم را با کارگردان هم در جریان میگذارم و نظر او را هم جویا میشوم و در نهایت به جمعبندی کلی میرسیم. ورزی هم از شخصیتی که برای بولارد درآورده بودم راضی بود. البته باید بگویم این شخصیت کمی هم به سمت تیپسازی رفته است که شاید لازم هم بوده باشد. به هر حال شخصیت او با سلایق و خصوصیتهای ایرانیها همخوانی ندارد. با این حال، در تیپسازی هم باید مراقب بود تا شخصیت تصنعی از آب درنیاید. من تمام تلاشم را کردم تا شخصیت بولارد به آنچه در ذهن ورزی بود نزدیک شود. نقش را هم با این که چندان بلند نبود دوست داشتم.
حالا که صحبت به اینجا رسید، خودتان فکر نمیکنید در پردازش شخصیت بولارد کمی غلو و زیادهروی شده است؟
بهطور کلی وقتی به طرف تیپسازی بروی، کمی هم غلو میشود. برای هر بازیگری که بخواهد از هویت خود خارج شده و در قالب یک شخصیت بیگانه فرو برود، تا حدودی این حالت پیش میآید. با این حال، من سعی کردم افراط و بزرگنمایی را به حداقل برسانم. تمام تلاشم را به کار گرفتم تا مخاطب با دیدن سفیر انگلیس، متوجه روحیات و زاویه دید او به محیط و آدمهای اطرافش باشد.
انگلیسیهـا عموما انســانهـای سیاستمدار و زیرکی هستند بخصوص اینکه شغل و حرفهشان هم سیاست باشد اما در رفتار سفیر انگلیس نوعی بیسیاستی و حتی لمپنیزم قابل رویت است.
منظورتان بیسیاستی در نوع بازی من است؟
نه، در شخصیتپردازی شخصیتی که شما ایفاگرش هستید.
به هر حال اینها به نگاه کارگردان بازمیگردد. بازیگر تا حدی که دستش باز باشد سعی میکند شخصیت را دربیاورد. من هم تلاشم را کردم که فقط دیالوگ حفظ نکنم و واقعا در قالب شخصیت فرو بروم. دیگر نمیدانم چقدر موفق بودهام و قضاوت را باید به مردم سپرد. شخصیتپردازی اما در حیطه کاری نویسنده و کارگردان است و بازیگر چندان در آن دخیل نیست.
به گواهی تاریخ، سفرای کشورهای خارجی و بخصوص انگلیسیها لااقل در ظاهر هم که شده رفتار مودبانه و زیرکانهای را در مناسبات و تعاملات دیپلماتیک خود به کار میگرفتهاند اما رفتار بولارد بیشتر گستاخانه و پرخاشگرانه است. او حتی در برخوردش با نخست وزیر ایران، هر چه به دستش میرسد روی میز پرتاب میکند!
این پرسش منطقی است اما بعضی از مسائل، نظر شخصی کارگردان بود. من هم با شما موافقم که انگلیسیها بسیار سیاستمدار هستند و به قول ما تئاتریها زیرپوستی کار میکنند و نمیتوان از ظاهرشان قضاوت کرد. در تاریخ هست که آنها روز با کشوری دوست بوده و شب تصرفش کردهاند. بالاخره این مسائل هست اما بخشهای زیادی از اتفاقات و ماجراهای سریال نظر کارگردان بود و او اینگونه صلاح میدید.
مثال دیگری میزنم؛ زمانی که قوامالسلطنه درخواست بولارد مبنی بر چاپ بدون پشتوانه اسکناس را منوط به موافقت مجلس میکند، بولارد با لحن خشن و تمسخرآمیزی میگوید کدام مجلس؟! بیان این عبارت توسط سیاستمداری که از کشوری آمده که اولین مجلسهای دنیا را داشته و همواره بر آن یک سیستم پارلمانیزم حاکم بوده است، نوعی بیسیاستی عجیب و غریب به نظر نمیرسد؟
نکتهای که به آن اشاره کردید نگاه نویسنده و کارگردان سریال بود. یک بازیگر این اختیار را ندارد که دیالوگها را تغییر دهد. سر صحنه فیلمبرداری هم جای چالش و چانهزنی بر سر نقش و دیالوگ نیست. همه چیز در وهله اول به نگاه نویسنده بازمیگردد. روی یکسری از دیالوگها هم تاکید وجود داشت. حتی چندینبار پس از فیلمبرداری به استودیوی دوبله رفتیم و برخی از دیالوگها را تغییر دادیم. به هر حال کارشناسانی هم بودند که پس از تصویربرداری، روی سکانسهای سریال نظر میدادند. یکبار از ورزی پرسیدم مگر فیلمنامه بازبینی و دیالوگها اصلاح نشده است که پس از ضبط سکانسها هم تغییراتی اعمال میشود؟ در برخی از فرآیندهای تغییراتی سریال حتی نویسنده و کارگردان هم چندان دخیل نبودند.
بعد از چند انتقاد، بد نیست به یکی دیگر از نقاط قوت سریال اشاره کنیم و آن هم گریم فوقالعاده شماست که بسیار به چهره واقعی بولارد شبیه هستید.
بدون اغراق میگویم که سریال معمای شاه از جمله آثار نمایشی است که بشدت بر روی چهرهپردازیاش کار شده است. شهرام خلج برای چهرهپردازی این سریال خیلی زحمت کشید و از این بابت باید به او تبریک گفت. برای هر شخصیت چندین مرتبه روی بازیگر تست گریم زده میشد تا در نهایت ورزی کار را تائید کند. نتیجه هم معمولا شبیهترین چهره به عکس و تصویری که از شخصیت مورد نظر موجود بود، در میآمد.
با ایفای دو نقش در سریال مشکلی نداشتید؟
نه، فاصله زمانی زیادی بین آنها بود و به بازیگر فرصت میداد تا در فضایی دیگر قرار بگیرد. اینگونه نبود که امروز بولارد را بازی کنم و فردا شریف امامی را. زمان زیادی که بین این دو نقشآفرینی وجود داشت این فرصت را فراهم میکرد تا از قالب یک نقش خارج شده و به نقش دیگر بپردازم.
این روزها که سریال معمای شاه روی آنتن میرود، از نتیجه کار راضی هستید؟
هر مجموعه نمایشی ویژگیهای خاص خودش را دارد. فکر میکنم قضاوت درباره سریال معمای شاه زود باشد. باید همه چیز را به پس از پخش کامل سریال سپرد تا بتوان به جمعبندی نهایی رسید و بعد قضاوت کرد.
بیانصافیها گوشهنشینم کرده است
متاسفانه اخیرا در فضای مجازی شاهد یک هجمه عجیب علیه طبقه بازیگر هستیم، بخصوص هنرپیشههای زن؛ بازیگران زنی که بسیاری از آنها هنرمندان متعهد و ارزشمندی هستند. برخی از کسانی که هیچ مسئولیت و صلاحیتی ندارند به خودشان اجازه میدهند در شبکههای مجازی انواع و اقسام تهمت و نسبتهای ناروا را به آنها بدهند. این یک درد بزرگ است که آزارم میدهد و حتی گوشهنشینم کرده است. به لحاظ روحی به هم ریختهام. از بازیگران هیچ حمایتی نمیشود. گویا قرار نیست جلوی این هجمهها گرفته شود.
جام جم/معاون صدای رسانه ملی: شبکههای رادیویی چابکسازی میشود
معاون صدای صداوسیما در مورد شایعات چابکتر شدن رادیو و حذف تعدادی از رادیوهای موجود گفت: این شایعات را شنیدهام وتکذیب میکنم چون قرار نیست شبکهای حذف شود.
نسرین آبروانی در گفتوگو با ایرنا توضیح داد: اگر قرار بر چابکسازی باشد، در سالهای آینده آن هم نه حذف شبکه، بلکه چابکسازی با نگاه و بررسی ساختار مدیریتی درون شبکهها اعمال خواهد شد. مثلا شاید مدیر شبکهای پیشنهاد کند که پنج یا شش مدیر گروه برنامه ساز به چهار یا پنج مدیر گروه تقلیل یابد. اما در هر صورت، چابکسازی دیگر در دستور کار رادیو قرار ندارد و 14 شبکه ما در حال برنامهریزی و تعیین کنداکتور سال 95 خود هستند.
معاون صدای سازمان صداوسیما درخصوص تغییرات مدیریتی نیز گفت: به طور طبیعی برای انجام مأموریتهای جدید رادیو با در نظر گرفتن ساختار تشکیلاتی، تلاش کردیم مدیران شبکهها را از میان مدیران و برنامهسازان با تجربه رادیو انتخاب کنیم و اکثر قریب به اتفاق مدیران ما تمام مراحل برنامهسازی را از ایده تا پخش تجربه کردهاند، این امتیاز باعث شد بتوانیم کارنامه قابل قبولی ارائه کنیم؛ البته اعتقاد داریم هنوز در ابتدای راه هستیم و امیدواریم در سال جدید با همت و تلاش همکارانمان شاهد ارتقای کیفی برنامهها با هدف جذب مخاطب بیشتر باشیم.
آبروانی اضافه کرد: فعلا ضرورتی برای تغییر در مجموعه مدیریتی کنونی احساس نمیشود و در صورت لزوم، تغییراتی ایجاد خواهد شد.
وی سیاستهای جدید معاونت صدا را تلاش در جهت ارتقای کیفیت برنامهها، تعامل بیشتر با مخاطب و جذب مخاطبان جدید، حضور بیشتر و مؤثرتر در فضای مجازی، بازنگری مستمر در طرحهای برنامهای مطابق با نیازهای جامعه دانست و گفت: گرایش معاونت صدا در بعد نیروی انسانی، کادرسازی، تقویت بنیه حرفهای و چندوجهی کردن مهارت نیروهای در اختیار، از جمله سیاستهای محوری رادیوست.
معاون صدا در مورد حضور مؤثرتر در فضای مجازی نیز معتقد است: رادیو برای پاسخگویی به نیاز مخاطبان در فضای مجازی و حضور در عرصه رسانههای نوین، برنامه گستردهای در جهت باز طراحی، یکپارچهسازی و غنی سازی محتوایی وب سایت شبکه (راهاندازی پنج شبکه تاکنون)، برنامهریزی، سازماندهی و اقدام درخصوص حضور در شبکههای اجتماعی (ایجاد کانال تلگرام برای هر شبکه و جذب مخاطب نسبتا بالا در این زمان کوتاه) داشته است. ارائه نسخه اول اپلیکیشن تلفن همراه رادیو با امکان پخش زنده 14 شبکه رادیویی به همراه اطلاعات برنامه به نشانی: Iranseda.ir نیز از جمله این اقدامات بوده است.
جوان/نگاهي آماري به صدر و ذيل رقم بودجه تخصيصي از جانب دولت به دستگاههاي فرهنگي
دولت به جای۶۰۰ ميليارد فقط 50 میلیارد بیشتر به سینما داد
سهم مؤسسه تحت مدیریت حسن خمینی بیش از حوزه هنری!/حسن روحاني، رئيس دولت يازدهم در حالي صبح ديروز لايحه بودجه 95 را به مجلس تقديم كرد كه بودجه برخي مؤسسات فرهنگي به خاطر رانت حضور برخي اشخاص در رأس هرم مديريتي آنها نسبت به ديگر نهادهاي تأثيرگذار و مهم توليدكننده محتوا و مضمون در حوزه فرهنگ چندين درصد بيشتر است!
نویسنده : مصطفي محمدي
آذرماه سال گذشته وقتي رئيسجمهور، بودجه پيشنهادي سال 94 را تقديم مجلس كرد، رقم پيشنهادي دولت براي بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بيش از 769 ميليارد تومان بود كه از اين رقم براي حمايت از سازمان سينمايي تنها 106 ميليارد تومان اختصاص داده شد، يعني بودجه اين سازمان نسبت به سال قبلش 6ميليارد تومان افزايش بودجه داشته است.
بودجه سازمان سينمايي از آرزو تا واقعيت
در همين زمينه علي جعفري، مديركل برنامهوبودجه و تحول اداري سازمان سينمايي از پيشنهاد شش برابري بودجه پيشنهادي براي سال آينده سينما خبر داد. جعفري پيش از اين درباره لايحه پيشنهادي بودجه سال آينده سازمان سينمايي با اعلام اينكه بودجه سال آينده شش برابر بودجه امسال خواهد بود، ميگويد: در لايحه سال آينده بودجه 600 ميليارد تومان پيشنهاد دادهايم. در برنامه سال آينده علاوه بر «حمايت از سينماي ملي» برنامه «ارتقاي دانش فناوريهاي نوين صنعت سينماي كشور» و برنامه پژوهشهاي كاربردي را در لايحه بودجه سال 95 ارائه دادهايم. در صورتي كه سه برابر بودجه امسال هم تصويب شود، ميتوانيم 13 فعاليتي را كه در زيرمجموعه اين دو برنامه جديد قرار دارد تحقق ببخشيم.
بودجه نهادهاي فرهنگي
در لايحه بودجه فرهنگ نيز رنگ اعداد و ارقام به خود گرفته و با اقتصاد درآميخته است. طبق اين لايحه، به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در كل 10,125,397 ميليون ريال يعني تقريباً هزار ميليارد تومان تخصيص يافته است كه از اين مبلغ بايد194 ميليارد تومان براي حمايت از نشر، كتاب و مطبوعات و 151 ميليارد تومان نيز براي امور سينمايي و توليد فيلمهاي فاخر خرج شود. به نهادهاي حوزوي نيز در لايحه مطابق سنوات گذشته رديف بودجه جداگانهاي اختصاص يافته است.
شوراي سياستگذاري حوزههاي علميه خواهران 195 ميليارد تومان، جامعه المصطفيالعالميه 239 ميليارد تومان، مركز خدمات حوزه علميه 582 ميليارد تومان، دفتر تبليغات اسلامي 96 ميليارد تومان، شوراي عالي حوزههاي علميه 328 ميليارد تومان و شوراي برنامهريزي مديريت حوزههاي علميه خراسان 63 ميليارد تومان از اين لايحه سهم بردهاند. براي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي كه وظيفه بخش برون مرزي فرهنگ را برعهده دارد در مجموع 230 ميليارد تومان تخصيص يافته كه از اين مبلغ مجمع تقريب مذاهب اسلامي 25 ميليارد تومان، مجمع جهاني اهل بيت 36 ميليارد تومان و بنياد سعدي 7 ميليارد تومان سهم دارند.
سازمان تبليغات اسلامي با زيرمجموعههاي خود(مؤسسه پژوهشي و فرهنگي انقلاب اسلامي، بنياد دايرهالمعارف اسلامي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، شوراي سياستگذاري ائمه جمعه، مركز رسيدگي به امور مساجد، ستاد اقامه نماز، مركز تحقيقات علوم كامپيوتري اسلامي و حوزه هنري) 314 ميليارد تومان از لايحه بودجه 95 را به خود اختصاص داده است. نكته جالب در اين لايحه آن است كه مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) تحت سرپرستي سيدحسن خميني در حالي 59 ميليارد تومان سهم برده كه دولت تشخيص داده حوزه هنري با تمام زيرمجموعههاي توليدي خود فقط 50 ميليارد تومان از بودجه كشوري دريافت كند!
بودجه قرآني سال 95
بودجه قرآني از سال 1389 مطرح شد، اما اين بودجه سال 1390 براي نخستينبار پس از رايزنيهاي متعدد به مبلغ 2 هزار و 180 ميليون ريال اعلام و در آخرين روزهاي سال يعني 26 اسفندماه به شورايعالي انقلاب فرهنگي پرداخت شد و 90 درصد از اين مبلغ در سال 1391 براي امور قرآني به دستگاهها تعلق گرفت كه عمده آن در برنامههاي نيمه اول سال 1391 دستگاهها هزينه شد.
پس از آن نيز بودجه قرآني با فراز و نشيبهاي زيادي مواجه بود، به طوري كه هر سال بودجهاي تصويب ميشد، اما تحقق نمييافت. بودجه قرآني امسال نيز 200 ميليارد تومان به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد كه از همان ابتداي سال مسئولان وعده تحقق آن را ميدادند.
اين وعدهها در حالي از سوي مسئولان مطرح ميشود كه «اصغر اميرنيا» معاون تبليغ و ترويج معاونت قرآن و عترت ارشاد با اشاره به مشكلات مالي در اجراي برنامههاي قرآني، ميگويد: از ابتداي سالجاري كه قرار بود جشنواره قرآني آيات و ساير برنامههاي معاونت قرآن و عترت ارشاد برگزار شود، با مشكلات مالي مواجه شديم اما با توجه به اهميت برپايي برنامهها با صرفهجويي برخي از برنامهها را عملي كرديم. خوشبختانه برگزاري هفتههاي قرآن و عترت در استانها بسيار مؤثر بودند اما به دليل كمبود اعتبارات با مشكلاتي در اجرا مواجه هستيم به طوري كه اگر اعتبارات استاني و صرفهجوييها نبود نميتوانستيم اين برنامه موفق را اجرا كنيم.
اميرنيا با اشاره به اينكه برپايي روند جشنواره قرآني آيات منوط به تخصيص اعتبارات از سوي شوراي توسعه فرهنگ قرآني است، خاطرنشان ميكند: براساس اعلام مسئولان قرار بود در هفتههاي اخير اعتبارات تخصيص يابد اما هنوز خبري از بودجه قرآني سال 1394 نيست و همين امر بسياري از برنامهها را مختل كرده است. تمامي اقدامات اجرايي جشنواره قرآني آيات صورت گرفته است به طوري كه حتي داوري برخي رشتهها نيز انجام شده، اما به دليل كمبود اعتبارات نميتوانيم مراسم اختتاميه و اهداي جوايز را داشته باشيم كه اميدوارم با تخصيص اعتبارات در روزهاي جاري بتوانيم جشنوارهاي در خور شأن قرآن برگزار كنيم. اميدواريم مسئولان به جاي تعلل در پرداخت بودجه فكري براي تحقق آن كنند تا ديگر شاهد كمبود بودجه قرآني و نابساماني در برنامههاي دستگاههاي فرهنگي نباشيم.
جوان/معاون گردشگري سازمان ميراث فرهنگي: ايران مقصد گردشگران روس ميشود
تنشهاي ايجاد شده اخير ميان دو كشور روسيه و تركيه روي صنعت گردشگري تركها نيز تأثير منفي گذاشت و سفر اتباع روس به اين كشور را با محدوديتهايي جدي مواجه كرد.
نویسنده : بهنام صدقي
تنشهاي ايجاد شده اخير ميان دو كشور روسيه و تركيه روي صنعت گردشگري تركها نيز تأثير منفي گذاشت و سفر اتباع روس به اين كشور را با محدوديتهايي جدي مواجه كرد. به طوريكه اين روزها رسانهها و خبرگزاريهاي كشور از جايگزيني ايران به عنوان مقصد گردشگري براي آفتاب دوستان روسي خبر ميدهند.
به گزارش «جوان»، چندي پيش خبر ساقط شدن هواپيماي جنگي سوخو 24 روسيه توسط دولت تركيه زمينهساز ايجاد يك سري اختلافات بين دو كشور روسيه و تركيه شده و ناآراميهايي را ميان اين دو كشور پايهگذاري كرد. به دنبال سرنگوني جنگنده روسي توسط تركيه، روابط مسكو و آنكارا تحتالشعاع قرار گرفت. به گونهاي كه ولاديمير پوتين، رئيسجمهوري روسيه در هشدار خود به تركيه، خواستار انتقال گردشگران روسي از شهر آنتالياي تركيه شد و پس از آن نيز فروش تمامي تورهاي مسافرتي به تركيه لغو شد. بحران ميان اين دو كشور تا حدي افزايش يافت كه حتي صنعت گردشگري كشور تركيه را نيز ساقط كرد. همين مسئله نيز زمينهساز ايجاد پتانسيلي براي ايران شد تا هرچه بهتر از اين موقعيت خوب استفاده و اقدام به جذب توريستهاي روسي كند. چندي پيش مسعود سلطانيفر، رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري نيز در آيين گشايش نمايشگاه گردشگري، هتلداري و صنايع وابسته در قشم از مواجه شدن صنعت گردشگري كشورمان با رشد ۱۲ درصدي در دو سال گذشته خبر داد و گفت: تحريمها، كاهش درآمد نفتي در سالهاي گذشته و ركود ايجاد شده در اقتصاد ايران موجب شده بود تا بسياري از فعالان صنعت گردشگري در ايران از گردشگري ايران خداحافظي كنند و كار به جايي رسيد كه فروشگاههاي عرضه مواد غذايي و پوشاك در برخي نقاط كشور جايگزين آژانسهاي تعطيل شده گردشگري شوند. سلطانيفر رشد 12 درصدي گردشگري ايران را مرهون رويكرد مناسب دولت در حوزه گردشگري خوانده و معتقد است كه ايران در سال 2016 يكي از نخستين مقاصد گردشگري جهان ميشود و با همين پيشبيني است كه يكهزار طرح گردشگري با اعتبار افزون بر 30 هزار ميليارد تومان در كشور در حال اجراست. رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايعدستي و گردشگري با اشاره به شمارش معكوس اجرايي شدن برجام اظهار كرد كه توسعه ايجاد شده پس از لغو تحريمها و اجرايي شدن برجام به حوزه گردشگري كشور نيز راه مييابد و حتي تلاش نمايندگان كنگره امريكا براي محدوديت سفر به ايران نيز نميتواند در روند توسعه كشور خلل ايجاد كند.
بهرهگيري از تيرگي روابط روسيه و تركيه
مرتضي رحمانيموحد، معاون گردشگري سازمان ميراث فرهنگي نيز در سفر به مسكو تلاش كرد تا از تيرگي روابط ميان روسيه و آنكارا به نفع صنعت گردشگري ايران بهره بگيرد و روسها را ترغيب كند به جاي سفر به تركيه و شرمالشيخ مصر در شرايط ناامن منطقه، ايران را به عنوان مقصد جايگزين در نظر داشته باشند. معاون گردشگري سازمان ميراث فرهنگي كه همراه با يك هيئت گردشگري ايران را به مقصد مسكو ترك كرده بود، پس از رايزني با آژانس گردشگري فدرال روسيه اعلام كرد كه ايران ميتواند درصد زيادي از 17 ميليون گردشگر روس را كه عادت دارند سالانه 10 روز تا دو هفته به خارج از كشورشان سفر كنند جذب سفر به ايران كند. رحمانيموحد تأكيد كرده كه ثروتمندان روسيه تمايل دارند با كيفيت عالي به ايران سفر كنند و قرار است بخش خصوصي فعال در مسكو مطالعات فوري در اينباره داشته باشد و ميزان هزينه كرد روسها در ايران مشخص شود. وي اظهار كرده كه رئيس آژانس گردشگري فدرال روسيه نيز ايران را مقصد امن گردشگران روس اعلام كرده و گفته است كه پيشنهاد لغو رواديد روسيه براي مسافران ايراني كه به صورت گروهي به آن كشور سفر ميكنند را به وزارت خارجه روسيه ارسال كرده است.
فرصت را مغتنم بشماريم
اواخر هفته گذشته بود كه جلال تاجيك، مديركل مناطق نمونه گردشگري سازمان ميراث فرهنگي نيز در مراسم كلنگزني يك منطقه نمونه گردشگري در رفسنجان، گردشگري را جايگزين خوبي براي نفت خوانده و از اختصاص 15 درصد بودجه مناطق نمونه گردشگري در سالجاري خبر داد. حال كه اين جرقه در افق گردشگري كشور ما روشن شده بايد فرصت را مغتنم شمرد و كشور خود را به عنوان مقصدي بينظير به خصوص از منظر توريستي و فرصتي مهم و بالقوه به بازار گردشگري روسيه شناساند.
جوان/اشكهاي جاري در شب اكران فيلم مجيدي در بغداد
مجيدي: روحانيان سعودي و الازهر فيلم را نديده تحريم كردند
فيلم محمد رسولالله(ص) براي اولين بار در منطقه، شنبه شب در پايتخت عراق به نمايش درآمد...
فيلم محمد رسولالله(ص) براي اولين بار در منطقه، شنبه شب در پايتخت عراق به نمايش درآمد و جامعه هنري و شخصيتهاي مذهبي و ديني حاضر در سالن «مسرح الوطني» بغداد را به وجد آورد و كارگردان فيلم به تندي، منتقداني را كه نديده فيلم را تحريم كردهاند، مورد انتقاد قرار داد. فيلم محمد(ص) با حضور مجيد مجيدي كارگردان فيلم و برخي عوامل ساخت آن اكران شد، بهطوري كه مورد توجه و تشويق حاضران قرار گرفت و در بسياري صحنهها اشكها را جاري كرد.
اين فيلم با همكاري رايزني فرهنگي ايران در بغداد و وزارت فرهنگ عراق، به نمايش گذاشته شد، درحالي كه وزير فرهنگ، معاونان وي و ابراهيم جعفري وزير خارجه عراق، سفير ايران در بغداد و همچنين شخصيتهاي ديني، فرهنگي و هنري در سالن مسرحالوطني به تماشاي آن نشستند. مجيدي پيش از شروع پخش فيلم، در سخناني از آن دسته علمايي كه نديده از اين فيلم انتقاد كردهاند، ابراز دلخوري كرد و گفت: براي اين فيلم كه حاصل هفت سال كار بهترين سينماگران ايران و جهان است، دو سال تمام كار مطالعاتي صورت گرفته و تحقيقاتي كامل از علماي شيعه و سني در خصوص زندگي پيامبر گرامي اسلام به عمل آمده است. وي افزود: امروز تصويري كه از اسلام ارائه ميشود، تصوير واقعي و صحيح نيست و اسلام دين دوستي و محبت و رحمت است. مجيدي خطاب به هنرمندان و شخصيتهاي ديني و فرهنگي حاضر در سالن گفت: شما عراقيها بيش از هر كس از قرائت زشت و نادرست از اسلام در اين سالها رنج بردهايد. وي تأكيد كرد كه با كار فرهنگي ميتوانيم اين تصوير را اصلاح و نگرش جهان را به دين اسلام تغيير دهيم و قرائت درستي از آن ارائه كنيم. كارگردان سرشناس ايراني، گفت كه ما سعي كردهايم چهره رحماني اسلام را ارائه كنيم و ما در شرايط كنوني بيش از هر زمان به دعوت به وحدت شيعه و سني نياز داريم و پيام فيلم نيز همين است. كارگردان فيلم «محمد رسولالله(ص)» فيلم خود را تلاشي براي ايجاد وحدت در جهان اسلام توصيف كرد و گفت: ما از علماي اسلامي، اعم از شيعه و سني ميخواهيم در انتقال پيام اسلام، از زبان رساي سينما بهره بگيرند. مجيدي با اشاره به اينكه متأسفانه برخي علماي اهل سنت بهويژه الازهر و سعوديها، بدون مشاهده فيلم آن را تحريم كردهاند، از آنان خواست نديده فيلم را تحريم نكنند. در پايان مراسم وزير فرهنگ عراق و معاون وي به صورت رسمي و با اهداي تاجگل از مجيدي تقدير كردند.
جوان/آنتن نوروزي رسانه ملي كليد خورد
رقابت بر سر جذب مخاطبان نوروزی
سالهاست كه كنداكتور نوروزي رسانه ملي با عنوان آنتن طلايي در ميان مخاطبان اين رسانه مشهور شده و اين روزها خبرهايي از حضور «قرعه»، «دودكش۲»، «بيمار استاندارد» و «زعفراني» بر آنتن طلايي نوروز سال 95 به گوش ميرسد.
نویسنده : سپيده آماده
به گزارش «جوان»، زوج مقدم و غفوري كه اخيراً با توليد مجموعه تلويزيوني «سنگپا» براي پخش در ماه رمضان خبرساز شده بودند، قرار است سريال «قرعه» را براي تعطيلات عيد نوروز جلوي دوربين ببرند. سيروس مقدم كه در سالهاي اخير چهارگانه پايتخت را براي حضور در آنتن نوروزي رسانه ملي توليد كرد امسال ديگر برنامهاي براي حضور نوروزي پايتخت بر آنتن شبكه يك ندارد و به جاي آن قرار است قرعه را مقابل دوربين ببرد. محمدحسين لطيفي كه ابتداي امسال با ساخت تنهايي ليلا بار ديگر به آنتن شبكه سوم راه پيدا كرد، اين روزها تصويربرداري سري دوم مجموعه پرطرفدار دودكش را كليد زده است. اينطور كه از خبرها بر ميآيد، سريال تلويزيوني جديد محمدحسين لطيفي نوروز 95 از شبكه اول سيما پخش ميشود. هومن برقنورد، بهنام تشكر، سيما تيرانداز، اميرحسين رستمي، نگار عابدي، محمدرضا شيرخانلو در اين فيلم حضور دارند. در سري جديد دودكش هم همان شخصيتهاي محبوب سري اول حضور دارند و داستان اين سري از تعطيلي قاليشويي مشتاق آغاز ميشود. فيروز مشتاق در ايام نزديك به نوروز به خاطر از دست نرفتن اعتبار قاليشويي و حفظ مشتريان سابق، سعي ميكند با اجاره يك قاليشويي ديگر، كارش را پي بگيرد. او كه با انبوهي از فرشهاي نشسته روبهروست، دردسرهاي جديدي برايش رخ ميدهد. سومين گزينه نوروزي امسال رسانه ملي، «زعفراني» به كارگرداني حامد محمدي است. اين سريال كه ۱۷ ديماه در لوكيشني در تهران كليد خورد با بازي مهدي هاشمي، مهران احمدي، ستاره اسكندري، نرگس محمدي و شيدا خليق به سرنوشت يك خانواده در ميان هنجارها و ناهنجاريهاي اجتماعي ميپردازد. بيمار استاندارد ديگر گزينه احتمالي نوروز 95 تلويزيون است. در اين سريال قهرمان داستان(بهنام) فردي تحصيلكرده بازيگري است با اين شيوه درماني درگير ميشود و وارد ماجراهايي ميشود كه تا به حال تجربه نكرده است. سريال بيمار استاندارد به نويسندگي بهرام توكلي و با كارگرداني سعيد آقاخاني توسط مسعود ردايي در 14 قسمت 45 دقيقهاي براي پخش در نوروز 95 ساخته ميشود. با توجه به وجود نامهاي متعدد در ميان گزينههاي نوروزي اما هنوز حضور هيچ كدام از اين فيلمها بر آنتن نوروزي تلويزيون قطعي نشده است و مشخص نيست رقابت بر سر جذب تعداد مخاطبان نوروزي رسانه ملي در ميان آثار كدام كارگردانان برقرار خواهد شد.
حمایت/گزارش
«حمایت» از مراسم افتتاحیه دهمین جشنواره بین المللی شعرفجر
شعر فجر در ایستگاه دهم به قم رسید
گروه فرهنگی-سید محمد مهدی موسوی: شنبه شبی که سپری شد جمعی از برترین شاعران حال حاضر کشور در کنار جوانان جویای نام گردهم جمع شدند تا در شهر قم و با افتتاح دهمین جشنواره بین المللی شعر فجر ، آغاز کننده یکی از مهم ترین محافل سالانه ادبی کشور باشند. نکته جالب این مراسم که در تالار شهید آوینی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم برگزار شد، جدای از عدم حضور وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی و البته معاون فرهنگی وی ، جمع شدن همه دبیران دورههای قبلی جشنواره در زیر یک سقف بود؛ موردی که بسیاری از شاعران نیز بدان اشاره داشته و از آن به عنوان یک حرکت ارزنده یاد کردند.
برگزاری محافل ادبی در 10 شهر و 3 کشور
حجتالاسلام و المسلمین «عباس دانشی» مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم در این مراسم با بیان این که جشنواره بین المللی شعر فجر به عنوان یک واقعه مهم و تاثیرگذار فرهنگی به ایستگاه دهم خود رسیده است، گفت: همزمان با مراسم افتتاحیه در شهر مقدس قم، برنامهها و همایشهای مشابهی با حضور شاعران و ادیبان برجسته ملی و بینالمللی، همچنین شاعرانی از کشورهای فارسی زبان دیگر در 10 شهر ایران اسلامی و 3 کشور تاجیکستان، لبنان و افغانستان نیز آغاز خواهد شد. وی همچنین با اشاره به ظرفیت بسیار عمیق شعر و ادبیات زبان فارسی برای جهانی شدن و رساندن پیام انسانیت به همه دنیا ابراز امیدواری کرد: برگزاری چنین جشنوارههایی در به فعلیت رساندن ظرفیت بالقوه شعر و ادب این مرز و بوم کمک شایان توجهی کند و به ظهور و حمایت از استعدادهای جوان شعری در کشور و دیگر کشورهای فارسی زبان بیانجامد.
هفته اول اسفند؛ موعد برپایی اختتامیه
« اسماعیل امینی» دبیر علمی این جشنواره نیز با بیان این که اوایل اسفندماه شاهد برپایی مراسم اختتامیه دهمین دوره جشنواره بین المللی شعر فجر خواهیم بود، گفت: این جشنواره امسال در دو بخش رقابتی و غیررقابتی برگزار میشود که در بخش رقابتی کتابهای شعر مورد ارزیابی دقیق قرار گرفته و در بخش غیررقابتی نیز محافل ادبی متعددی برگزار خواهد شد که دست کم 15 محفل را شامل می شود.
وی همچنین با اشاره به این که امسال همزمان با دوره اختتامیه دوره آموزشی را برگزار خواهیم کرد، افزود: داوران جشنواره با توجه به ورود افراد به حوزه شعر توسط اعضای هیات علمی انتخاب میشوند و ما این افراد را انتخاب نمیکنیم بلکه حکم آنها از سوی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به ما ارائه خواهد شد. امینی در ادامه سخنانش با بیان این که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جریان شعر فارسی تحولات ارزشمندی یافته است، ابراز کرد: به تصریح اساتید شعر فارسی در سالهای بعد از پیروزی انقلاب ، ما چه از حیث وسعت و گستردگی و چه به لحاظ تنوع و گونه های شعری ، رشد و پیشرفت بسیار قابل توجهی کردهایم که باید قدردان این موفقیتها بود و با رفع نقاط ضعف به تداوم و استمرار آنها اهتمام ورزیم. وی با اشاره به انتشار کتب متعدد شعری در دوران پس از انقلاب تاکنون هم گفت: در هیچ دوره ای از تاریخ ایران همچون این مقطع زمانی، ما در میان جامعه بانوان این همه شاعر نداشتهایم ، ضمن آن که در عرصه شعر کودک و نوجوان همین طور بوده است. وی یادآور شد: به هر حال باید توجه داشت جشنواره شعر فجر میراث گرانبهایی است که از بزرگان و گذشتگان به ما رسیده و ما موظف هستیم که نسبت به پاسداشت و اعتلای هر چه بیشتر آن بکوشیم.
شعر مقاومت در لبنان برگزار میشود
«ناصر فیض» دبیر جشنواره دهم نیز در سخنان کوتاهی ضمن اشاره اجمالی به برنامه های همایش گفت: یکی از برنامههای مهم جشنواره امسال با توجه به اوضاع منطقه، برگزاری محفل شعرخوانی با موضوع شعر مقاومت در لبنان است که در آن شاعرانی از کشورهای مختلف به خواندن اشعار و سرودههای خود در این باره می پردازند.
نفوذ فرهنگی و ادبی ایران اسلامی در منطقه و جهان
«علیرضا قزوه » مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری در این مراسم ضمن قرائت شعری اظهار کرد: امروز به لطف الهی و به برکت انقلاب اسلامی بسیاری از غیرایرانیان و حتی غیرفارسی زبان ها به زبان و ادبیات فارسی علاقه مند شده اند و این حاکی از نفوذ بالای زبان و فرهنگ ایرانی در منطقه و جهان است. وی با اشاره به این که شعر فجر حاوی و دربردارنده شاخصه های مهم رویکرد انقلابی و دینی به شعر است، افزود: یکی از کسانی که به طور خاص نسبت به شعر و ادبیات این مرز و بوم توجه و عنایت خاصی دارند، شخص مقام معظم رهبری هستند که همواره در جلسات شعری با حضور شاعران و ادیبان بر لزوم پاسداشت زبان و ادب فارسی با الهام از شعر تاکید میکنند. این شاعر برجسته همچنین ضمن تقدیر از بابت برگزاری افتتاحیه این دوره از جشنواره در شهر قم بیان کرد: قم از دیرباز پایگاه شعر آیینی بوده و به ویژه با حضور استاد مجاهدی در سال های اخیر موفقیت ها و درخشش های ادبی بسیار خوبی داشته است که مایه مباهات و افتخار برای همه ماست.
تمرکززدایی از تهران؛ عامل ارتقای انگیزشی شاعران جوان
استاد محمد علی مجاهدی ، رییس انجمن شاعران آیینی کشور نیز ضمن قرائت یکی از سروده های اخیر خود طی سخنانی با بیان این که برگزاری جشنواره شعر فجر در استانها و شهرستانها میتواند باعث افزایش انگیزه شاعران جوان و بومی در کل کشور شود، اظهار کرد: در گذشته این طور بود که بعضی از افراد گویا برای خود حق وتو قائل بودند و لذا باعث ایجاد و یا تشدید مشکلاتی در برگزاری جشنواره می شدند اما از سال گذشته این مشکل با تمهیدات دبیر علمی جشنواره برطرف شد که امید است در ادامه کار نیز شاهد بهبود روز به روز روند کیفی و کمی جشنواره باشیم. وی همچنین بر لزوم توجه و حمایت از شاعران جوان شهرستانی تاکید کرد و افزود: بسیاری از بزرگان ادبی امروز ما زمانی در شهرستان ها و استان های مختلف جزو چهره های جوان و ناشناخته بودند که با ذوق و قریحه خود و ارتقای سواد علمی و ادبی شان به این جایگاه رسیدند؛ بنابراین ما موظف هستیم که از جریان شعری استعدادهای جوان حمایت و پشتیبانی کنیم. مجاهدی با اشاره به سابقه دیرینه قم در عرصه شعر به خصوص شعر آیینی هم بیان کرد: واژه بینالمللی فجر میتواند در ابعاد دینی، انقلابی و ملی تعاریف مشخصی داشته باشد که البته به طور جدی امیدواریم در این تعاریف به بُعد دینی آن بیش از پیش توجه صورت گیرد. گفتنی است در این مراسم علاوه بر اساتید و پیشکسوتان شعر ایرانی، شعرایی از کشورهای پاکستان، افغانستان و تاجیکستان به قرائت اشعار خود در موضوعات گوناگون پرداختند که با تشویق و استقبال حضار همراه بود.
شرق/چرا «مدیری» در فصل دوم «درحاشیه» انتظارات را برآورده نکرد؟
تلخ همچون طنز
مهران مدیری ازجمله کارگردانهایی است که در طول غیبت طولانیمدتش در تلویزیون، بسیاری نگاهها را متوجه خود کرد و جای خالیاش چشمگیرتر بود. طبعا حضور مجدد او و ساخت سریال طنز دیگری برای تلویزیون نیز به همان اندازه برای مخاطبانش مسرتبخش بود. مهران مدیری با سریال «در حاشیه» به تلویزیون بازگشت، سریالی که نقدی را متوجه جامعه پزشکی کرد و موجی از انتقادها را از سمت پزشکانی که نقدهای او را بیاساس میدانستند، به راه افتاد؛ هرچند در این میان مدیران تلویزیون پای مدیری ایستادند و از عملکرد او دفاع کردند. علیاصغر پورمحمدی (معاون سیما) در زمان پخش فصل اول مجموعه «در حاشیه» و اوجگرفتن انتقادهای پزشکان در گفتوگو با «شرق»، از ملاحظاتی برای قسمتهای آتی سخن گفت و افزود: اصلاحات زیادی در فیلمنامه مجموعه «در حاشیه» لحاظ شده است که به شأن جامعه محترم پزشکی خدشهای وارد نشود و حتی توقف سریال در میانههای تصویربرداری هم طبق همین الگو بود. این سریال در دو تا سه مرحله تولید و پخش میشود چراکه از ابتدا مطمئن نبودیم پخش آن پشت سر هم صورت بگیرد. بنابراین در ادامه این سریال، شاهد اتفاقات متفاوتتری خواهید بود. تغییراتی در قصه اتفاق میافتد که نیاز به صبر بیشتر و دنبالکردن سریال دارد. طبق برنامهریزیهای انجامشده سریال «در حاشیه» در سه فصل ٣٠قسمتی تدارک دیده شده بود و بسیاری کنجکاو بودند بدانند بعد از همه این انتقادها، رویکرد مدیری و گروهش در فصل دوم سریال چه خواهد بود؟ رویکرد کلی در ساخت فصل دوم سریال «در حاشیه» این بود که پزشکان متخلف فصل قبل به سزای عملشان برسند و در فصل دوم راهی اردوگاهی شوند. مدیری و گروهش در سکوت خبری، تصویربرداری فصل دوم مجموعه را به پایان رساندند. مدتی است که فصل دوم این مجموعه از شبکه سوم سیما آغاز شده است، سریالی که بهزعم بسیاری جذابیت آن با فصل اول قابلمقایسه نیست و بهنوعی انتظارات را برآورده نکرده است. ممیزی از عمدهترین دلایلی است که برای این تغییر رویکرد بیان میشود و اینکه واکنشهای فصل نخست این مجموعه، بر کیفیت فصل دوم تأثیرگذار بوده است. با اینکه تنها با دیدن قسمتهای ابتدایی این مجموعه نمیتوان درباره کیفیت آن نظر قطعی داد اما بهمرور باید دید آیا مهران مدیری و گروهش میتوانند فصل دوم سریال «در حاشیه» را به سریال پرمخاطب تلویزیون تبدیل کنند؟
شرق/نظم در عین بینظمی
دکتر مجید حسینیزاد . کارشناس رسانه
تلویزیون کشورمان درحالحاضر شرایط ویژهای را تجربه میکند. بههرترتیب بعد از تعویض مدیران و رویکارآمدن مدیران جدید مثل هر تغییر دیگری، سیاستهای تلویزیون نیز دستخوش تغییر شد و راهکارهایی برای بهبود شرایط تلویزیون پیشنهاد شد که یکی از این پیشنهادها تلفیق شبکهها و جابهجایی مدیران بود. بهنوعی میتوان گفت ساختار مدیریتی تلویزیون چنین چیزی را طلب میکرد و بههرترتیب اتفاق افتاد. از زمان رویکارآمدن مدیران جدید تا به امروز اتفاقات زیادی در تلویزیون رخ داده است و معمولا چند وقت یکبار خبری از رسانه ملی به جریانی تبدیل میشود، همین اواخر صحبتهایی از اختلاف مدیران در رسانه ملی بهگوش میرسید که مشخص نیست تا چه حد میتواند واقعیت داشته باشد؟ و میتوان گفت در چند ماه اخیر تا حد زیادی سرگشتگی در سیستم مدیریت تلویزیون بهچشم میخورد. طبیعتا در ساختاری که همه چیز از نظم خاصی پیروی میکند، باید انتظار داشت که هر چیز در جای مناسب خودش قرار داشته باشد؛ مثلا برای تولید یک برنامه یا سریال تهیهکننده طرحی ارائه میدهد، شورای طرح شبکه طرح را تصویب میکنند و... و مثل تمام رسانههای دنیا سیستم ممیزی نیز در چارچوب قوانین تلویزیون خط و مشیاش را مشخص میکند و به سازندگان ارائه میدهد؛ اما مدتی است که بهنظر میرسد همه چیز خیلی در جای خودش نیست. معاونتها در هم ادغام شده است و یکی از مهمترین اتفاقاتی که در سیستم مدیریت تلویزیون رخ داد، این بود که واحد نمایش سیما بهوجود آمد و اختیار سفارش و تولید سریال از دست مدیران شبکههای مختلف خارج شد. بسیاری از محصولاتی که درحالحاضر از شبکههای مختلف سیما روی آنتن میرود محصول تصمیمگیری واحد نمایش سیماست و طرحهایی که از این مرکز اجازه ساخت دریافت کردهاند و با فیلمنامههای آنها موافقت شده است. درست یا غلط بودن این تصمیم منظور ما نیست یا حتی اشاره به اینکه بعد از استعفای مدیر این مرکز ادامه فعالیتهای آن در آینده بهچهصورت خواهد بود؟ از این حرف میخواهم به اینجا برسم که نمونه بارز تصمیمگیری در این مرکز ساخت سریالهایی از جنس «در حاشیه٢» است. سریالی که در فصل پیشین خود بسیار موفق عمل کرد و همانطور که از سابقه سازنده و تیم بازیگرانش سراغ داریم چیزی جز این نیز پیشبینی نمیشد؛ اما مدتی است که فصل دوم این سریال از شبکه سوم سیما درحال پخش است که به نظر بسیاری از مخاطبانش فاصله زیادی از فصل پیشینش دارد و آنچنان که باید، در جذب مخاطب درست عمل نکرده است. بهنظر میرسد فصل دوم سریال «در حاشیه» نیز به گرفتاریای که سایر سریالها با آن دستبهگریبان هستند، دچار شده است و سازندگان آن با دست بسته به سراغ ساخت فصل دوم این سریال رفتهاند. حمله به فصل اول این مجموعه و بازخوردهایی که بعد از سری نخست آن اتفاق افتاد، باعث شد تا حد زیادی سازندگان این سریال در فصل دوم با احتیاط بیشتری پیش بروند و درحالحاضر میبینیم سریال در مکانی روایت میشود که مشخص نیست کجاست و قرار است از چه حرف بزند؟ آنطور که از ظاهر امر پیداست در این فصل تا حد زیادی سعی شده است به کسی انتقادی نشود. حتی مخاطب دیگر کمتر اثری از مهران مدیری در این سریال میبیند. در فصل اول این مجموعه حضور مهران مدیری در این مجموعه نیز یکی از اتفاقاتی بود که باعث میشد مخاطب با میل بیشتری سریال را دنبال کند؛ ولی درحالحاضر تنها صدای مهران مدیری در بخشهای پشت صحنه سریال تنها اثری است که از او دیده میشود. با اینکه حضور مهران مدیری و گروه سازنده این سریال در تلویزیون اتفاق خوبی است؛ اما آثار مهران مدیری را باید با خودش مقایسه کرد و در این مقایسه متوجه میشویم که متأسفانه کیفیت اثر او مثل سابق نیست و تحلیل این اثر نیاز به دیدهشدن باقی قسمتهای آن دارد؛ اما آن چیزی که درحالحاضر از سریال استنباط میشود کیفیت نامطلوب بازیها و فیلمنامهای است که داستان را پیش میبرد و به نظر بسیاری از کسانی که آثار مهران مدیری را پیگیری میکردند، همکاری او با نویسندگان طنزی که در سالهای دور مجموعههای موفقی را تولید کردند، در جذب مخاطب بهتر عمل میکرد. این مشکل را طبیعتا میتوان به دیگر سریالهایی که درحالحاضر از شبکههای سیما روی آنتن میرود نیز تعمیم داد؛ ازجمله سریالهای «معمای شاه» و «کیمیا» که نتوانستند آنطور که باید موفق عمل کنند. بسیاری از صاحبنظران درباره ایرادات تاریخی سریال «معمای شاه» سخن گفتهاند یا سریال «کیمیا» که مثل هر سریال دیگری که میتوانست بازنمایی واقعیت با عنصر تخیل باشد؛ اما در این سریال میبینیم که آنطور که باید به جنگ پرداخته نشده است. همه اینها به گمان من نشاندهنده بههمریختگی ساختار تلویزیون است. از سوی دیگر میبینم که شبکه نمایش خانگی بهمرور با تولید آثار باکیفیت به رقیب جدی تلویزیون تبدیل میشود و سریالی مثل «شهرزاد» توانسته است مخاطبان بیشتری را متوجه خود کند. از نظر من رسانهای مثل تلویزیون بیش از هر جای دیگری مدیریت نیاز دارد و اینکه هر شخص در جای مناسب خود قرار بگیرد. در برخی موارد تنها بهدلیل انتخاب نادرست مدیر بخشی از این سیستم ممکن است امور آنطور که باید پیش نرود. باید باور کنیم که اگر برخی از شبکهها در برخی از برنامهها موفق عمل میکنند، کافی نیست و تأثیر رسانه تنها تأثیر یک برنامه نیست. مثلا بخش خبر صداوسیما از جمله بخشهایی است که مخاطبان بسیاری دارد و بهخوبی عمل میکند؛ اما رسانه ملی ما نیازمند توانمندی در همه بخشهاست. شاید این تعبیر که تلویزیون ما درحالحاضر نظمی در عین بینظمی دارد درستترین تعبیر از حالحاضر رسانه ملی باشد. این درهمریختگی و پیچیدگی در ساختار، در طولانی مدت اثرات خوبی در تولید و ساخت برنامه نخواهد داشت و تأثیر مستقیمی در کیفیت آثار خواهد داشت؛ در شرایطی که تلویزیون کشور ما بیش از هر زمان دیگری باید به فکر مخاطبش باشد و هر روز به ساخت و تولید برنامههای متنوع برای سلایق متفاوت مخاطبش فکر کند.
شرق/بزرگداشتِ محمد قاضی در غیاب مترجمان همسنگ او
خاطرات یک مترجم
شرق: قریب به دو دهه از غیاب مترجم مطرح ما، محمد قاضی میگذرد. در این سالها عرصه ترجمه بهخصوص در حوزه ادبیات، مترجمان بسیاری یافت. اما قاضی هنوز که هنوز است از چهرههای بیبدیل و مهمِ ترجمه ادبیات است که از دوره دوم پهلوی و با پاگرفتن روزنامهها و مجلات و بعدتر مؤسساتی جریانساز چون انتشارات امیرکبیر، بنگاه ترجمه و نشر کتاب و مؤسسه فرانکلین، ترجمه را آغاز کرد. همان دوران بود که ترجمه رمان رونق گرفت. روز پنجشنبه، بیستوچهارم دیماه و به فاصله ١٨ سال از درگذشت این مترجمِ مؤثر، مراسمی به همت نشر دف با حضور جمعی از اهالی ادبیات برگزار شد. در این مراسم، دخترِ محمد قاضی از چاپ مجدد زندگینامه و خاطرات پدرش با عنوان «خاطرات یک مترجم» خبر داد. این کتاب قرار است اوایل سالِ پیشرو روانه بازار نشر شود. بهگفته دخترش «خاطرات یک مترجم» ضمن آنکه از رنجها و مرارتهای بیشمار پدر در طول حیاتش سخن میگوید، سرشار از شوخطبعیهای زیرکانه و نکات نغز از زندگی اوست. شهلا مجلسی، دختر مرحوم قاضی، گفت: «باعث خوشحالی است که بعد از ١٨ سال از مرگ پدرم، برای ایشان مراسم بزرگداشت گرفته میشود و ایشان همچنان برای اهالی فرهنگ و هنر اهمیت دارد. پدر من بعد از فارغالتحصیلی در اداره دارایی مشغول به فعالیت شدند اما به دلیل علاقهای که به ترجمه داشتند، این راه را انتخاب کردند. ضمن اینکه پدر، دوران کودکی بسیار سختی را پشتسر گذاشته بودند و اتفاقا راه ترجمه را هم انتخاب کردند، چون تصور میکردند از این راه میتوانند درآمد بهتری هم داشته باشند. پدرم تا کلاس پنجم در مهاباد در مکتب تحصیل کردند، معلم فرانسهای به محل زندگی پدرم میآید و پدرم از آن فرد درخواست میکنند در قبال کاری که برایشان انجام میدادند، فرانسه آموزش ببینند و از همینجا پدرم فرانسه را یاد گرفتند و اتفاقا بسیار زیبا و سلیس هم فرانسه صحبت میکردند، بهحدی که در کشور فرانسه ایشان را با افرادی که مادرزاد فرانسه صحبت میکردند، اشتباه میگرفتند». او درباره انتخاب کتاب از سوی قاضی نیز گفت: «پدرم ابتدا باید هر کتاب را خودشان به فرانسه میخواندند و بعد اگر رسالت کتاب ایجاب میکرد آن را ترجمه میکردند».
اسدالله امرایی نیز از محمد قاضی گفت و او را «کتابشناس»، «مترجمی بسیار خوب» و «انسانی بزرگ» خواند. انتخابهای قاضی، کتابهایی برای تمام اعصار است. مثلا کتاب زوربای یونانی را همچنان هم میتوان با علاقه خواند و تا آخر هم ادامه داد، حتی در این دوران که دیگر اثری از سوسیالیسم نمانده. این مسئله برمیگردد به اینکه قاضی در انتخابهایش اشتباه نکرده است. انتخاب سبکهایی درست مانند رئالیسم سوسیالیستی که قرار بود در آینده دنیا نقشآفرینی کنند و شناخت از دغدغههای مشترک ملتها یا جوامع مختلف، حرفزدن از مسائل عمیق انسانی مانند آزادی و صلح، آنهم برای تمام سنین و همچنین دامنه وسیع واژگان و قدرت زبان محمد قاضی که میتوانست سرچشمههای گوناگون ادبیات را معرفی کند، خصوصیتهای مهم آثار ترجمهای او هستند. چهبسا سالهایی بیاید که هیچیک از ما نباشیم و کتابها و ترجمههای محمد قاضی همچنان باشند و خوانده شوند». در پایان مراسم معرفی چند عنوان از کتابهای مرحوم قاضی، آقای امیرمحمد قدسشریفی، مترجم، فصل بیستویکم «شازده کوچولو» با ترجمه محمد قاضی را برای حاضران خواند.
غیابِ اندکمترجمان همنسل و همسنگِ قاضی در این مراسم از نکات چشمگیر بود. چهبسا با حضور اینان کمی از دردِ غیاب قاضی و قاضیها در عرصه ترجمه کاسته میشد.
شرق/با مرگ استاد رجب سپهریپور
نیِ جفتیِ بوشهر داغدار شد
علی مغازهای
در آخرین روزهای هفته پیش موسیقی ایران یک استاد بزرگ دیگر را از دست داد.
نوازنده بزرگ نیِ جفتیِ بوشهر، استاد «رجب سپهریپور» معروف به «بدریمون» توان مبارزه با ضعف و بیماری را از دست داد و برای همیشه چشم بر دنیا و موسیقی بست.
این استاد پیشکسوت نیِ جفتی که مدتی درگیر بیماری سرطان بود عصر روز چهارشنبه هفته گذشته، برای همیشه با موسیقی وداع گفت.
«رجب بدریمون»، متولد سال ١٣٢٤ بود و بهترین شاگرد و جانشین بر حق استاد مسلم نی جفتی محمد ثوابت، نوازنده بزرگ و برجسته نی جفتی بود. او چند سالی بود که نام خانوادگی سپهریپور انتخاب کرده و شهرت فامیلی خود را تغییر داده بود. این استاد برجسته در خردادماه امسال در دومین فستیوال آینهدار که مربوط به سه استان حاشیه خلیجفارس بود، آخرین اجرای صحنهای موسیقی خود را به یادگار گذاشت.
روزی که بهمنظور دعوت از استاد سپهریپور که در میان دوستان به نام «عمو رجب» معروف بود به منزلش رفتم، مصادف بود با روز پدر و من در آن زمان مطلقا از این مناسبت مهم غافل بودم. آن روز مجید پاکدل و خدرعزیززاده هم با من همراه بودند.
در آن دیدار توانستم او را راضی کنم که بار دیگر ساز خود را کوک کند و در مقابل دیدگان مشتاقان و عاشقان موسیقی نواحی ایران «خیامی» و «شکی» بنوازد. آن روز او را راضی کردم تا همراه «خدر شیخ ابولی»، «مجید پاکدل» و «غلامرضا زارعی» به تهران بیاید تا چند روزی میهمان فستیوال آینهدار باشد. شنیده بودم او چند سالی است با خود عهد بسته تا بار دیگر ساز برندارد و در هیچ مراسمی حضور پیدا نکند. عمو رجب چند سالی بود که به علت بدعهدی روزگار، پیوندش با موسیقی را بریده بود و با رانندگی کامیون، خود و خانوادهاش را اداره میکرد. استادی که توان تکنیکی و تسلطش بر رپرتوار خیامی در بوشهر زبانزد خاص و عام بود، پس از چنین تصمیمی و با تغییر نام خانوادگی سالهای آخر عمر را در انزوای هنری و صرفا در همراهی با خانواده سپری کرده بود.
آنروز پس از آنکه رضایت او را به شرکت در فستیوال آینهدار جلب کردم، بیتوجه به مناسبت روز پدر، آماده رفتن بودیم که فرزندان عمورجب، گل و کیکبهدست وارد اتاق کوچک خانه او شدند و مانع رفتن ما نیز شدند و بیریا و صمیمانه ما را در جمع خصوصیِ خانوادگی خود همراه کردند. آن شب خواهش کردم حال که همه گرد هم هستند برایمان خیامی بزند و خدر عزیززاده هم که همراهمان بود، خیامی بخواند. عمو رجب اجابت کرد و نواخت و خدر خواند و پسران عمو رجب هم با کفهای بسیار اصولی و محکم این اجرای فراموشنشدنی را همراهی کردند. سپس از مجید پاکدل خواستم، بنوازد و او نیز در محضر استادش نواخت و مثل همیشه چه خوش نواخت. آن شب یعنی روز پدر در بوشهر برای همه ما خاطرهای زیبا رقم خورد و عمو رجب هر چند با بیمیلی ولی قبول کرد به تهران بیاید.
در خردادماه امسال بود که فستیوال آینهدار برگزار شد و استاد رجب سپهریپور یکی از آینهدارانی بود که در دومین فستیوال آینهدار، تندیس خود را در دست گرفت و برای آخرینبار به عاشقان موسیقی نواحی و اقوام ایران تعظیم کرد و همراه دوستان خود عازم بوشهر شد.
روز بعد از فستیوال تماس گرفت تا از برگزارکنندگان فستیوال تشکر کند و با ابراز لطف بسیار و ادب مخصوصی که داشت، گفت: کار شما به من ثابت کرد که بهتر است تا وقتی موسیقی برای همیشه از بین نرفته هر کداممان هر کاری که از دستمان بر بیاید برای حفظ آن انجام دهیم. راست گفتی که اگر ما کنار برویم موسیقی هم دگرگون میشود. گفت که من امروز باور کردم وقتی ما کنار میکشیم موسیقی هم به دست نااهلان میافتد. آنروز عمورجب از فرط خوشحالی گریه کرد و ادامه داد: من هم تصمیم گرفتم به اندازه توانم کاری کنم و میخواهم شاگرد بگیرم و آنچه را که میدانم بدون آنکه بخواهم پولی بگیرم، به جوانان منتقل کنم و هیچ چشمداشتی هم ندارم. چندباری هم با هم تماس داشتیم تا خبر رسید اجل مهلتش نداد و عمورجب را با تمام معلوماتش همچون بسیاری دیگر از استادان و آینهداران بزرگ موسیقی ایران به زیر خاک کشید تا باز دریغمان بیش از پیش شود و بر حسرتمان بیفزاید که چرا زود نجنبیدیم. استاد بدریمون مخزن اطلاعات موسیقی خیامی بوشهر هم در حالی از دنیا رفت که نه از مال دنیا چیزی داشت و نه از موسیقی نصیبی برد و نه کسی قدر هنرش بهجا آورد. اگر ما هم کاری کردیم نوشداروی دیگری شد که بیش از همه دل خودمان را میسوزاند، چراکه باز ثابت میکند که چقدر زود دیر میکنیم. افسوس و درد بر این همه غفلت.
فرهیختگان/گفتوگو با کیارش اسدیزاده کارگردان فیلم «شکاف»
فیلمسازی تحت تاثیر سینمای فرهادی
«شکاف» دومین فیلم اسدیزاده بعد از فیلم «گس» است که در سی و سومین جشنواره فیلم فجر نامزد جایزه در بخش بهترین موسیقی شد. با اسدیزاده بعد از رونمایی فیلمش در پردیس سینمایی کوروش در مورد این فیلم به گفتوگو نشستهایم.
***
به نظر میرسد با موسیقی میتوانستید احساسات مخاطب را برانگیزید تا لحظات روی مخاطب تاثیرگذارتر باشد، چون مخاطب ایرانی به موسیقی علاقه زیادی دارد. حضور فردین خلعتبری هم بدونشک میتوانست روی احساسات مخاطب اثرگذار باشد. چه تعمدی وجود داشت که این کار را نکردید؟
از همان ابتدا که این فیلم را میساختم اعتقاد داشتم این فیلم شاید اصلا نیاز به موسیقی نداشته باشد. برای همین در مرحله تولید اصلا بابت ساخت موسیقیاش با خلعتبری صحبت نکردم. بعد که تدوینش تمام شد احساس کردم اگر یک آهنگساز فیلم را ببیند شاید پیشنهاداتی برای بهتر شدن لحظات آن داشته باشد. برای همین با خلعتبری صحبت کردم و با هم فیلم را دیدیم. بنابراین مجموعه ترکهایی که در فیلم استفاده شده توافقی است که من و خلعتبری به آن رسیدهایم. او هم معتقد بود بیش از این به موسیقی نیاز نیست. جدا از همه اینها بنا بر جنس سلیقهام تمایل ندارم صحنهها را با کمک موسیقی تاثیرگذار کنم. چون احساس میکنم شاید در آن لحظات موسیقی سوار بر کارم شود و جلوتر از کارم حرکت کند. در واقع حد و درجه تاثیرگذاری صحنهها همین چیزی است که در خروجی نهایی فیلم میبینید. من دنبال همین حد و حدود بودم؛ یعنی دنبال بیشتر از اینکه شما میگویید، نبودم. نمیخواستم مخاطب بیش از این تحت تاثیر قرار گیرد یا حتی مثلا آزار ببیند. به نظرم این حد تاثیرگذاری کافی بود.
ولی تاثیرگذاری موسیقی میتوانست کمک کند فیلم شما در گیشه با موفقیت بیشتری روبهرو شودیا اینکه اصلا گیشه برایتان مهم نبوده است؟
قطعا برایم مهم بوده و معتقدم فیلم برای مردم است؛ یعنی اول از همه مخاطب، توده مردم هستند. معتقدم بیست دقیقه آخر فیلم میرود به سمت همان جنس که مردم دنبالش هستند و بابتش تحتتاثیر قرار میگیرند. در اکرانهایی که تنها میروم و بین مردم فیلم را تماشا میکنم این موضوع را دیدهام. چون بعد از تمام شدن فیلم سالن ساکت است وگپ و گفت و خندهای نمیشود. فکر میکنم اگر تاثیرگذاریاش بیش از این بود شاید متهم میشدم به اینکه میخواهم مخاطبم را به هر قیمتی برای فروش فیلم آزار بدهم یا به هر علت دیگری. فکر میکنم بیست دقیقه آخر تاثیرگذاری لازم را دارد و فروش فیلم هم راضی
کننده است.
شما یک فیلم اجتماعی ساختهاید. حالا اگر میخواستید با احساسات تماشاچی بازی کنید، فکر میکنید فیلمتان غمگینتر میشد یا نه؟
طبیعتا غمگینتر میشد، چون به نظرم فیلم، فیلم تلخی است. از زمان جشنواره هم همه نگاهها به سمتش بود که فیلم تلخی است. حتی آقای ایوبی که در آن دوره جشنواره فیلم را دیده بود، گفته ایراد «شکاف» این است که خیلی تلخ است. ولی علیرغم توصیهای که به فیلمسازها کرده است من خودم تا زمانی که فضای جامعهام خیلی حالش خوب نباشد شخصا بلد نیستم فیلم شاد بسازم. به هر حال من از فضای اطرافم وام میگیرم. در سینمای اجتماعی دلیلی نمیبینم تخیل کنم و بروم به سمت فیلم اجتماعی شاد.
پس داستان شکاف هم وام گیرنده فضای اجتماعی شما است؟
بله دقیقا. اهمیت این ماجرا از زمانی برای من دستمایه داستان قرار گرفت که تصمیم گرفتم صاحب فرزند شوم. حتی خردهداستانهایش مثلا بیماری سارا و اجبارش برای بچهدارشدن و اختلافات بین نسیم و فرهاد هم از آن دسته مواردی است که در اطراف خودم خیلی دیدهام و احساس میکنم برای خیلیهای دیگر این فضا ملموس است و در اطراف خود دیدهاند. ترکیب این لحظات واقعی است که تبدیل به فیلمنامه میشود.
چرا در فیلمتان به قصه شاخ و برگ ندادهاید؛ فقط زندگی یک زوج آن هم بهطور ناقص دیده میشود؟
دغدغه اصلی من در فیلم، کودک (ایلیا) بین این چهار نفر است. فضایی که ایلیا دارد در آن قربانی میشود. برداشت شخصیام این بود که هر قدر هم در فضای خصوصی آدمها ناهنجاری وجود داشته باشد، این فضا بابت وجود یک کودک تحت هر شرایطی باید مدیریت شود. برای همین خیلی لزومی نمیدیدم که به قصه شاخ و برگ بدهم. حرفم در این فیلم چیز دیگری بود. دغدغه فیلم در مورد لحظاتی است که خانوادهها دچار بحران میشوند و خودخواهی غالب میشود به هر آن چیزی که باید در اولویت قرار بگیرد؛ مثل دفاع یا توجه از حقوق کودک که در این فیلم وجود دارد.
امروز جدایی و متارکه یکی از بحثهای مناقشهبرانگیز زندگی شهری است. از طرفی هم به علت کاهش جمعیت جوان کشور، تولید نسل را بهعنوان نسخه شفابخش ترویج و تزریق میکنند. آیا شما فکر نکردید که «شکاف» را فیلمی زاویهدار نسبت به این موضوع قلمداد کنند؟
من در واقع شخصا این اعتقاد را ندارم؛ یعنی از همان روز اول دغدغهامچیز دیگری بوده است. جلوی چرخش هستی را که نمیشود گرفت. به نظر من آنقدر موضوع مهم است که حتما باید در موردش فکر شود و افراد جامعه اندیشمندانه به سمتش بروند. هدفم در فیلم «شکاف» این بوده که این اتفاق خیلی مهمتر از آن چیزی است که همه ما فراموش کردهایم. اگر فرزندی میآوریم فقط به خاطر خودمان میآوریم و برای رفع مشکلاتمان این کار را میکنیم. مثلا وقتی فکر میکنیم خانوادهمان در حال پاشیده شدن است، بچه میآوریم. اصولا هم دیدهاید آمدن فرزند در رابطهای که موفق نبوده است، نهتنها کمککننده نبوده، بلکه اتفاقا خیلی زودتر آن رابطه روبه نابودی رفته است. این حرف کلیام است. صاحب فرزند شدن و تولیدمثل در تمام دنیا قانون هستی است.
فیلم « شکاف» نیمنگاهی به فیلم
«جدایی نادر از سیمین» دارد. چقدر سعی کردید از اینگونه فیلمسازی فاصله بگیرید یا اینکه در فیلمسازی خود را پیرو اصغر فرهادی میدانید؟
من سعی نکردم از نوع فیلمسازی فرهادی فاصله بگیرم و شخصا این مساله را ایراد نمیدانم. برخی دوستان این انگ را به فیلم زدهاند که اصلا «شکاف» کپی فیلم «جدایی نادر از سیمین» است. من بهعنوان خالق این اثر، این موضوع را نمیپذیرم ولی این را صادقانه بگویم سینمای فرهادی، سینمای مورد علاقه من است و احساس میکنم در همین فضا پیش خواهم رفت و قصههای خودم را خواهم گفت. کتمان نمیکنم تحت تاثیر سینمای فرهادی فیلم میسازم، ولی این حرف را که میگویند کپی فیلمهای فرهادی را میسازم،
قبول ندارم.
تعداد شخصیتهای فیلم شما چقدر دستتان را باز گذاشت تا بتوانید از بازیگران حرفهای سینما استفاده کنید؟
واقعیتش این است که در مرحله نگارش فیلمنامه به این موضوع فکر نمیکنم که چند شخصیت دارم. به سمت چیزهایی میروم که قصه نیاز دارد. طبیعتا به بازیگران حرفهای فکر میکنم و انتخابم هم بازیگران حرفهای است. نه اینکه بازیگران نوکار بازیهای خوبی ندارند، اما واقعیت این است که این دوستان لایه دیگری به فیلم میبخشند. تعارف که نداریم، نیمی از مردم برای تماشای ویترین فیلم میآیند، بنابراین من هم تلاش میکنم ویترینی بچینم که به نفع مردم و فیلم باشد.
قانون/خمامیزاده بهجای تلقین معلومات، سرمشق فرهنگی میداد
بزرگداشت استاد فاضل، مترجم توانا، گیلانپژوه برجسته و نویسنده شهیر مرحوم جعفر خمامیزاده، عضو هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گیلان و عضو بنیاد فرهنگ گیلان که بیش از 70 سال برای اعتلای فرهنگ ایران اسلامی و نشر فرهنگ گیلان کوشید، با حضور علما، استادان، فرهیختگان و دوستداران علم و دانش در تالار اجتماعات شهید مطهری انجمن برگزار شد.
در این مراسم دکتر مهدی محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛ احمد سمیعیگیلانی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ دکتر فیروز فاضلی، دبیر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی شعبه رشت و مدیرکل ارشاد اسلامی استان گیلان؛ محمدحسن اصغرنیا، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و از شاگردان استاد خمامیزاده؛ دکتر محمد باقری، پژوهشگر تاریخ ریاضیات و نجوم و سردبیر نشریه میراث علمی و جعفر شجاعکیهانی، عضو هیأت علمی فرهنگستان زبان و ادب فارسی به بیان دیدگاههای خویش درباره این استاد فرزانه پرداختند و مقام علمی، فرهنگی و اخلاقی وی را تکریم کردند.
خمامیزاده دغدغه فرهنگ داشت
سمیعیگیلانی گفت: زندهیاد خمامیزاده از جمله افرادی بود که پس از تحصیل در دانشسرای عالی و کسب علم از محضر استادان برجسته و صاحب قلمی چون عباس اقبال آشتیانی، سعید نفیسی و نصرا... فلسفی به گیلان بازگشت و به تدریس در مدارس این شهر پرداخت. وی در دانشسرای عالی رشته تاریخ و جغرافیا را انتخاب کرد و در این رشته آموزش دید. خمامیزاده در کنار تحصیل در این رشته زبان فرانسه را به خوبی آموخت که این زبان بعدها در ترجمه آثار پژوهشی بسیار مورد استفاده قرار گرفت.
وی افزود: البته باید بگویم معلم و دبیر دو دسته هستند؛ نخست دستهای که به آنچه آموختهاند به همان پایه و مایه میمانند و دسته دیگر دبیر و معلمی هستند که در آن پایه و مایه نخست نمیمانند و عطش آموختن هر چه بیشتر علم را دارند، مطالعه میکنند و مینویسند. معلمانی که اکنون در ایران کمتر فرصت این را دارند تا خودشان را بالا بکشند و در همان وضعی که در زمان فارغالتحصیلی داشتند، میمانند. خمامیزاده از آن دسته معلمانی بود که به این اکتفا نکرد که در دانشسرای عالی از محضر آن استادان برجسته چه آموخته است.
این عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی ادامه داد: خمامیزاده با شور و اشتیاقی که داشت به مطالعه و کسب علم ادامه داد و خود را بالا کشید و توانست خدمت علمی کند و بر همین اساس ترجمههایی را با تکیه بر پژوهش انجام داد. وی به گیلان عشق میورزید و کارهای پژوهشی و تحقیقی خود را در همین راستا متمرکز کرد و به تالیف و ترجمه در گیلانشناسی پرداخت و تلاش بسیاری در معرفی زبان گیلکی کرد. از این رو زمانی که شما آثار وی را ورق میزنید بیشتر مربوط به گیلان است.
سمیعیگیلانی بیان کرد: همه هم و غم خمامیزاده گیلان بود. در عین اینکه وی تنها تلقین معلومات نمیکرد و سرمشق فرهنگی بود؛ یعنی جزو معلمانی که تنها به تدریس در کلاس اکتفا میکردند، نبود. وی تلاش میکرد فرهنگ را بالا ببرد و آداب را به شاگردان بیاموزد و سرمشق باشد. خمامیزاده از این دسته معلمان بود که دغدغه ارتقای فرهنگ دانشآموزان را داشت.
صراحتلهجه خمامیزاده زبانزد بود
اصغرنیا كه یکی دیگر از سخنرانان این مراسم یادبود گفت: بنده سالها پیش پیشنهاد دادم تا به جای اینکه پس از درگذشت استاد برایش بزرگداشت بگیرند در زمان حیات وی مدرسهای را در رشت به نامش کنند و اینگونه وی را مورد تکریم قرار دهند. خمامیزاده در این جلسه حاضر بود؛ جلسهای که استاندار وقت گیلان، سلطانیفر نیز حضور داشت. استاد سوال کرد که در اینجا مسئولان سپاه نیز حضور دارند، بنده گفتم بله هستند. قصدم از این مطلب بیان صراحتلهجه خمامیزاده است، وی رو به مسئول سپاه کرد و گفت: در اول انقلاب سپاه در رشت مکان مشخصی نداشت و به همین دلیل مدرسه ما را گرفتید. اما حالا که بودجه و امکانات دارید، مدرسه ما را به آموزش و پرورش پس بدهید.
کتابی که عمر استاد کفاف انتشار آن را نداد
باقری در ادامه این مراسم گفت: بنده دانشآموز استاد بودم و پس از پایان دوره متوسطه دانستم که وی پژوهشگری اصیل، فهیم و مترجمی تواناست که کتاب «ولايات دار المرز ايران: گيلان» اثر رابینو را ترجمه کرده است. برای ترجمه کتاب از فرانسه به فارسی، خوشبختانه به نسخهای دست پیدا کرده که مولف در آن نسخه حواشی، اصلاحات و افزودههایی بر آن نوشته بود. استاد نیز این ویژگی را داشت که هر کتابی را که ترجمه میکرد به ترجمه صرف بسنده نمیکرد، بلکه مطالب و حواشی را بر آن مینگاشت.
وی افزود: برای ترجمه اثری از رابینو با عنوان «کشت برنج در گیلان» که باز هم به زبان فرانسه بود، مسافرتهای بسیاری را انجام داد و با افراد بسیار دیدار کرد و درباره نحوه کشت برنج اطلاعاتی به دست آورد تا بتواند کتاب را به درستی و با داشتن اطلاعات مفید به فارسی برگرداند. این کتاب آخرین اثری بود که به فارسی ترجمه کرد و متاسفانه عمرش کفاف آن را نداد تا انتشار آن را ببیند. در پایان مراسم به خانواده استاد لوح یادبودی از سوی انجمن اهدا شد که جعفر شجاع کیهانی این لوح را به نمایندگی از فرزندان وی که در خارج از کشور هستند، دریافت کرد.
این مراسم با حضور شخصیتهای علمی و فرهنگیای همچون مهندس دنیا مالی، عضو شورای اسلامی شهر تهران؛ مهندس لاهوتی، نماینده مردم لنگرود در مجلس شورای اسلامی؛ سید مجتبی عرفانی، نماینده مردم تالش در مجلس شورای اسلامی؛ دکتر تأمینی، نماینده محترم مردم رشت؛ دکتر محمد روشن، استاد پیشکسوت دانشگاه و مصحح کتاب جامعالتواریخ رشیدی؛ دکتر نجفی، معاون فرهنگی، دانشجویی دانشگاه پیام نور و دوستداران علم و دانش همراه بود.
قدس/نیما طباطبایی در جلسه نقد و بررسی فیلم مستند«من ناصر حجازی هستم» : هرچیزی که در فیلم هست، مستند است
قدس/ هنر/ تکتم بهاردوست : سینما هویزه مشهد شنبه شب میزبان فیلم مستند «من ناصر حجازی هستم» با حضور نیما طباطبایی کارگردان و خسرو نقیبی منتقد سینمایی و نویسنده گفتارمتن این مستند بود.
در ابتدای این جلسه، نیما طباطبایی در توضیح ساخت این فیلم گفت: این فیلم قطعاً موضع دارد و از ابتدا به عمد بر این موضوع تاکید داشتم. وقتی در رابطه با شخصیتی مثل ناصر حجازی که به صراحت لهجه معروف بوده و حرفهای تند و تیزی میزده، فیلم میسازید باید مستند هم از همان لحن تبعیت کند و همان اندازه موضع داشته باشد. من بازخوردهای خیلی خوبی در این مدت آنهم از کسانی که اصلاً اهل فوتبال نبودند، گرفتهام و معتقدم بدون اتخاذ چنین موضعی این اتفاق برای این فیلم رخ نمیداد.
وی ادامه داد: مخاطب این اثر را به عنوان یک فیلم قهرمان محور نگاه میکند، قهرمانی که در افت و خیزش از بسترهای بسیاری میگذرد و در نهایت به یک تراژدی ختم میشود.
این کارگردان درتوضیح نوع روایتی که در این فیلم استفاده کرده است، گفت: من سینمای داستانی را دوست دارم. در ابتدا سعی کردم در این کار زندگی ناصر حجازی را به صورت قصه تعریف کنم و بعد براساس فراز و نشیبهایی که در زندگی داشته است، فیلم را به پنج بخش مختلف تقسیم کنم.
طباطبایی در خصوص کسانی که به عنوان گوینده در این مستند صحبت کردهاند گفت: دلیلی که از هنرمندانی چون بهرام رادان، مسعود رایگان، شهاب حسینی، مهران مدیری یا... استفاده کردم این بود که نمیخواستم این افراد صرفاً روایتگر باشند، بلکه میخواستم بازیگر باشند تا بتوانند بر اساس حس و حالشان صحبت کنند؛ برایم بازی کنند. هر کدام از این افراد در حوزه کاری خود از بزرگان آن حوزه هستند و من آنان را مانند بازیگران یک فیلم بزرگ انتخاب کردم. برخی از این افراد فوتبالی نبودند و فقط برای ارادت قلبی که به ناصر حجازی داشتند، در این فیلم شرکت کردند. من بر اساس لحن این اشخاص، متنها را انتخاب میکردم، مثلاً برای بخشی که مهران مدیری خوانده است به کسی نیاز داشتم که بتواند مرثیه را درست بخواند.
وی در خصوص تحقیقاتی که در این فیلم صورت گرفته است، گفت: خیلی جاها چون تصویری در دست نداشتم براساس کتابها، روزنامهها و... کار کردم چون به هیچ وجه نمیتوانستم به خاطرات شفاهی کسی اعتماد کنم.
طباطبایی افزود: البته این را هم بگویم که کتابهای مربوط به حجازی و روزنامهها و تیترهای مربوط به او دچار فقرعجیبی است. هر چیزی را که در فیلم میبینید من حداقل با دو سه سند مختلف بررسی کردم. خیلی از موارد دراماتیک دیگری بود که میتوانست در روند داستان تأثیر گذار باشد ولی چون از آن فقط یک منبع داشتم نتوانستم استفاده کنم ولی چیزهایی که الان وجود دارد حاصل مدارک مکتوب است.
قدس/گزارشی از چهارمین دوره همایش ده روز با عکاسان
نگاتیوها می گویند ما تاریخ شما هستیم
قدس/ هنر/ مجیدمردانیان : چهارمین دوره همایش ۱۰روز با عکاسان در خانه هنرمندان و با شعار عکس، عکاسی و عکاسان در حال برگزاری است.
هر سال در این ایام، خانه هنرمندان، قرق انجمنهای مختلف عکاسی میشود تا یک سال گشت و گذار و سرمایه گذاری انسانی در عکاسی را به مردم معرفی کنند. اتفاقاً استقبال خوبی هم میشود. مسؤولان نمایشگاه معتقدند هر سال و در این ایام زمینهای برای جوانان بدعت گذار در عکاسی به وجود میآید تا خود را برای دوره بعد آماده کنند!
انجمنهای عکاسان ایران، عکاسان دفاع مقدس، عکاسان تبلیغاتی و صنعتی ایران، عکاسان تئاتر ایران، عکاسان سینمای ایران، صنفی عکاسان مطبوعات ایران و عکاسی میراثفرهنگی، سالنهایی را برای انتخاب یک سال کاری خود در نظر گرفتهاند. انجمنهایی که درست نمیدانم چرا باید اینقدر تعدادشان زیاد باشند. برای مثال عکاسان عکاسی از میراث فرهنگی چه تخصصی در این زمینه دارند که عکاسان مطبوعات یا عکاسان سینما ندارند؟
یک: سالن انجمن عکاسان ایران
به جرأت میگویم اگر در این بخش عکسهای بینظیر بازماندگان جنگ مهدی منعم، از مردم غرب کشور نبود، سالن حدود 50متری عکاسان ایران، هیچ حرفی برای گفتن نداشت. منعم، منجی این انجمن در این 10روز بود. شاید بعضیها به به و چه چه میگفتند اما کافی بود تا یک ساعت یا بیشتر و کمتر در آن سالن میبودید تا به این حرف میرسیدید که هیچ کس در مقابل عکسهای این عکاس بیادعا و کم حرف، تاب قدم برداشتن نداشت. دردهای هموطنان در غرب کشور، از دریچه دوربین عکاسی منعم به خوبی دیده میشد. زنی با دستی مصنوعی در وسط دیوار به مخاطب خیره شده. جوانی که از ما رو گرفته و دستان قطع شدهاش را پشت سر انداخته تا منعم، نقطه طلایی عکسش را روی آن ببیند.
جوان رعنایی دیگر که معلوم است سالها بدون پا زندگی میکند. زن و مرد کردی که در آینه با هم هستند اما با نقص عضو و جوانی دیگر که بیدست اما دردش را پشت عینک دودیاش پنهان کرده است. مجموعه عکسهای منعم در این چند فریم خلاصه شده است که کلمات لیاقت همراهی تصاویر را ندارند. چند عکس از چیدمانهای مختلف و عکسهایی که تنها میشود به آنها کمیاحترام گذاشت، ولی خیلی نباید به آن توجه کرد، دیگر آثار این بخش بودند.
دو: انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس
اینبار هم این انجمن برگی تازه و نادیده از دوران دفاع مقدس را به نمایش گذاشت. 2مجموعه از یک عکاس شهید بنام، محسن چوبدار و یک عکاس خانم بنام مریم کاظمزاده. تصاویری به شدت ساده و در عین حال زنده و به روز. عکسهایی که نگهداری درست آنها، از نان شب برای تاریخ ما واجبتر است. جایی که شهید چوبدار دست به دوربین برده در جنوب کشور و کاظمزاده در غرب کشور به ثبت لحظههای دفاع سربازان کشورمان پرداخته است. عکسهایی بدون حس حرفهای بودن. همان چیزی که باعث شده ببینده ارتباط بهتری پیدا کند.
یک عکاس سالها باید تلاش کند تا به سادگی در عکسهایش برسد تا به او حرفهای بگویند. اما این 2عکاس راه طولانی را در همان ابتدا میدانستند. تلخی و شیرینی در تصاویر، شما را در سالن این انجمن با خود همراه میکند. جالبترین و در عینحال تأسفآورترین قسمت این سالن، نگاتیوهای خرابشدهای است که برای هشدار در قطع بزرگ چاپ شدهاند تا بگویند که از ما نگهداری کنید؛ ما تاریخ شما هستیم.
سه: انجمن عکاسان تبلیغاتی و صنعتی ایران
ایدههای تکراری و بازاری، کمی تقلید از ایدههای تبلیغات جهانی، نورپردازیهای خیلی خوب به مدد تکنولوژیهای نو، این سالن را برای بعضیها خوشایند کرده بود. نمیدانم اگر آن هندوانهای که چاقو در شکمش کرده بودند نبود، چه مؤلفه ایرانی در عکسهای تبلیغاتی در این نمایشگاه باید پیدا میکردیم؟ نان باگتهای فرانسوی، نان باگت فرانسوی روی تابلوی خطر، نان فرانسوی در سبد و فضایی نسبتاً قرون وسطایی و .... از عکسهای برجسته عکسهای تبلیغاتی ایران در این نمایشگاه ایرانی بود!
چهار: انجمن عکاسان سینمای ایران
سی، چهل پرتره از بازیگران پیشکسوت و جوان سینمای ایران، به دلیل جذابیتی که برای عموم مردم دارند، سالن سینمای ایران را نسبتاً پر بازدید کرده است. بهجز استثنائاتی که معمولاً در بعضی صحنهها وجود دارد، کار عکاس سینما راحت است. شاید برخی این جملات را برنتابند، اما واقعیت همین است. مثال سادهاش را حتماً در پشت صحنهها دیده باشید که یک صحنه را بارها و بارها تکرار میکنند تا به نتیجه نهایی برسند. در همین فرصتها، عکاس به راحتی میتواند آزمون و خطا کند. در عکاسی سینما مثل تئاتر، تا دلتان بخواهد انواع نور باکیفیت برای کار دارید. بقیه مسائل پشت پرده را هم کم و بیش عکاسان از آن آگاه هستند. در این سالن هم خیلی نباید دنبال عکس تاپ باشید. البته نباید از عکس پرتره سوسن تسلیمی در فیلم« باشو غریبه کوچک» گذشت که پرترهای بسیار حرفهای است. دوره چهارم به پایان رسید. اما گلهها و تعریفها همچنان پابرجاست. گلههایی که گاه تند و گاه ملایم بودند. حرفهایی که وقتی به دبیر جشنواره انتقال دادم؛ باعث دلخوری اش شد. بعضی وقتها انتقاد کردن خوب نیست.
قدس/آقایی به «قدس» خبر داد
«هشت» جشنواره تجسمی فجر را متبرک میکند
قدس/ هنر/ صبا کریمی: جشنواره هنرهای تجسمی فجر امسال به هشتمین دوره خود رسیده است و مسؤولان این جشنواره قصد دارند با توجه به قداست و اهمیت عدد هشت به واسطه انتساب به امام هشتم(ع)، بخش ویژهای را در جشنواره بگنجانند و آثاری را در قالب یک نمایشگاه غیررقابتی در معرض دید علاقهمندان به هنرهای تجسمی قرار دهند.
مجتبی آقایی، دبیرکل هشتمین جشنواره بینالمللی تجسمی فجر با اشاره به بخش ویژه «هشت» اظهار کرد: امسال هشتمین دوره جشنواره را پشت سر میگذاریم و عدد هشت برای ما ایرانیها معنی ویژهای دارد و آن را به حضرت امام رضا(ع) منتسب میکنیم. ما هم امسال این دوره جشنواره را به نام مبارک حضرت رضا(ع) متبرک کردیم و در همین راستا بخشی را به جشنواره تجسمی افزودیم.
وی در ادامه افزود: طی این بخش قرار است آثاری تحت عنوان «هشت» در بخش جنبی نمایشگاه به نمایش دربیاید که البته جزو بخشهای رقابتی جشنواره نیست و برای برگزاری آن با مسؤولان موزه ملی ملک، موزه آستان قدس رضوی و دبیرخانه بنیاد جشنواره رضوی صحبت کردهایم و قرار است آثاری را برای ما بفرستند که در یک نمایشگاه در طول برپایی جشنواره در موزه فلسطین به نمایش درآیند.
آقایی تاکید کرد: هنوز انتخاب آثار برای این بخش غیررقابتی انجام نشده است و تعداد آنها هم مشخص نیست، اما قرار است داوران هنری جشنواره تعدادی اثر انتخاب کنند که به زودی و طی هفته جاری این کار انجام خواهد شد و معیار انتخاب آثار هم ساختار و چارچوب حاکم بر جشنواره و با محوریت جشنواره تجسمی فجر است. دبیر جشنواره تجسمی فجر درباره ارزیابی آثار رسیده نیز اظهار کرد: این دوره از جشنواره فجر را میتوان دوره انتقال نامید که نگرشهای سنتی در عرصه هنرهای تجسمی در آن تکامل یافته است. در این دوره تجربیاتی به دست آوردیم که میتواند ما را به ساختار مطلوب نزدیکتر کند. برای خود من نیز این تجربه خوبی بود که هنرمندان رشتههای مختلف دور هم بنشینند و آثار همه رشتهها را ارزیابی کنند. آقایی افزود: شورای هنری به مفهوم کلی هنرهای تجسمی توجه کرده و به کارها رأی داده است. آنها به این موضوع توجه کردند که نسبت این آثار به کلیت هنرهای تجسمی و جشنواره فجر به مثابه شاخصترین عرصه تجسمی کشور چیست. انتخاب آثار اولیه، ما را دلگرم و بر صحت راه رفته امیدوار کرد.
وی درباره وضعیت داوری آثار جشنواره اظهار کرد: فردا انتخاب نهایی آثار به پایان میرسد و داوری نهایی نیز در حین برپایی نمایشگاهها در جشنواره انجام خواهد شد. خوشبختانه تاکنون همه چیز خوب پیش رفته و میتوان گفت مجموعه برنامههایی که برای این دوره درنظر گرفته شده و همچنین کیفیت و کمیت آثار دریافتی مؤید این است که رویکرد امسال درست بوده است.
وطن امروز/نگاهی به فیلم «بازگشته»؛ نامزد بیشترین رشتهها در اسکار 2016
شوالیه تاریکی
سعید قاسمی: «بازگشته» نام آخرین اثر آلخاندرو گونسالس اینیاریتو، کارگردان مکزیکی و پرآوازه سینما است که فیلمهای مطرحی مانند «عشق سگی»، «21 گرم»، «بابل» و فیلم اسکاری «بردمن» را در کارنامه خود دارد. حضور پررنگ این فیلم در کسب جوایز مختلف گلدن گلوب امسال و بیشترین سهمی که در اسکار 2016 با نامزدی در ۱۲ رشته مختلف داراست، تازهترین اثر اینیاریتو را به فیلمی مهم در سینمای جهان تبدیل کرده است. سال گذشته نیز فیلم «بردمن» ساخته اینیاریتو جایزه بهترین فیلم را در مراسم اسکار دریافت کرد. فیلم «بازگشته» یک اقتباس سینمایی از رمانی با همین نام نوشته مایکل پانک است که روایتگر تلاش و پایداری یک انسان در برابر طبیعت وحشی و خصومتهای انسانی است. هیو گلاس (لئوناردو دی کاپریو) در ماجرای یک شکار به سختی مجروح شده و توسط گروه همراهش رها میشود. فیتز جرالد (تام هاردی) به همراه هاوک فرزند گلاس و نوجوانی با نام بریجر برای مراقبت از گلاس گمارده میشوند. در ادامه فیتز جرالد، هاوک را به قتل میرساند و گلاس را در طبیعت وحشی رها میکند. گلاس زنده میماند و برای انتقام برمیخیزد. فیلمنامه «بازگشته» توسط اینیاریتو و مارک ال اسمیت در ساختاری کلاسیک نگارش شده که با هوشیاری یک شخصیت نوجوان سرخپوست پاونی (هاوک) را مجزا از داستان اصلی به فیلمنامه اضافه کردهاند. هوشمندانه به این دلیل که مرگ هاوک علاوه بر تشدید جراحت وارده بر قهرمان در سطوح درونی و بیرونی، هدف خودآگاه او را بیش از پیش برجسته میکند، هدفی که قهرمان آگاهانه درصدد تحقق آن گام برمیدارد متشکل از 2 مقوله انتقام و بقاست. این امر سوالی را ایجاد میکند که تا پایان به دنبال پاسخش هستیم؛ انگیزه انتقام، گلاس را زنده کرد یا میل به بقا؟ او که به قول خودش همه چیزش را از دست داده زمانی که به تمدن بازمیگردد و از چنگال نیروهای متخاصم طبیعی و انسانی جان سالم به در میبرد بدون تعلل سفری دیگر را آغاز میکند. سفری که با گرفتن انتقام از جرالد در آن سکانس مملو از خشونت پایان مییابد. خشونتی که قطرات خون پاشیده شده روی دوربین و کنتراست خون ریخته شده روی سفیدی برف، آن را تشدید میکند. انگیزه مضاعف قهرمان و لحن غمانگیز در روایت وجه تمایز «بازگشته» با فیلمهای مشابه سال است که به مساله بقا و مبارزه با طبیعت میپردازند. از سویی دیگر بازبینی این مطالب نوع نگاه اینیاریتو به 2 مقوله خیر و شر را بیان میکند. او خیر و شر را مطلقا مختص به گروه خاصی نمیداند، بلکه این دو امر را در فرد و فردیت میبیند. گلاس توسط همگروهیهای خود رها میشود اما یک سرخپوست پاونی زخمهایش را ترمیم میکند و او را در پناهگاه قرار میدهد. سرخپوستی که مانند گلاس خانوادهاش را همکیشان خودش کشتهاند و در چند سکانس بعد عدهای سفیدپوست او را به دار میآویزند. تماشای جسد این سرخپوست بر فراز درخت با آن تکه چوبی که جمله (همه ما وحشی هستیم) روی آن حکاکی شده است نشان از کنایه تلخ و گزندهای است که در بطن درام نهفته است. در انتهای فیلم هنگامی که جرالد به گلاس میگوید: «خب منو بکش حالشو ببر ولی باز پسرت بر
نمیگرده.» گلاس مکث میکند و بهترین جواب ممکن را میدهد که شاید اگر جز این پاسخی دیگر میداد پایان فیلم با یک انتقام عقیم و تراژیک بسته میشد. با کمی تامل و دقت نظر میتوان «بازگشته» را نوعی متفاوت از ژانر وسترن قلمداد کرد. مولفههای سینمای وسترن به وضوح در فیلم دیده میشود اما با نگاه و رویکردی متفاوت. کوهستان برفی جایگزین چشماندازهای صحرایی و شکارچیان سفیدپوست خزپوش جایگزین کابویهای خاصه این ژانر هستند. تماشای سرخپوستان قبیله ری که در پی یافتن دختر ربوده شده خود به دست 2 سفیدپوست هستند یادآور جستوجوی جان وین در فیلم معروف جویندگان جان فورد است. با قاطعیت میتوان گفت اینیاریتو در فیلمنامه موفقیت سال گذشته را تکرار نکرده اما به هیچ وجه در اجرا کم و کاستی نسبت به برد من وجود ندارد. میزانسن و دکوپاژ از بهترینهای سال است. عملکرد خیرهکننده اینیاریتو در فضاسازی و اجرا نهتنها او را به کسب جایزه بهترین کارگردانی سال نائل کرد بلکه فیلم بازگشته را با وجود فیلمنامهای نهچندان قدرتمند به جایزه بهترین فیلم درام سال در مراسم گلدن گلوب رساند. اگر چه بازگشته راه متفاوتی را در مقایسه با آثار قبلی فیلمساز در پیش میگیرد که نه به اندازه «بردمن» پیچیده و مبهم است و نه شباهتی به «بابل» در تدوین غیرخطی دارد و نه از روایت اپیزودیک متصل به هم «عشق سگی» و «21 گرم» بهره میبرد، اما از لحاظ سبکی و بصری بدون شک وامدار اثر قبلی اینیاریتو است و امضای فیلمساز را با خود دارد. در اینجا هم شاهد برداشتهای بلند (البته نه به اندازه تک برداشت بردمن) و حرکت سیال و روان دوربین لوبزکی هستیم. این موفقیت در اجرا شاید بدون لوبزکی ممکن نبوده باشد. اینیاریتو از همان سکانس آغازین از تمام پتانسیل دوربین و فیلمبردارش بهره میگیرد تا توانایی شگرف خود را در فضاسازی به رخ مخاطب بکشد. فیلمبرداری با نور طبیعی. لو انگلهای پیاپی و شاید افراطی از درختان و استفاده از لنز واید فضایی وهمآلود یا به عبارت دیگر پارانویایی را خلق میکند تا اینیاریتو به زیبایی و هنرمندانه خشونت افسارگسیخته بین 2گروه سفید و سرخپوست را به تصویر بکشد. خشونتی که در ادامه به شکل افراطیتری دنبال میشود. زمانی که یک خرس گریزلی به گلاس حمله میکند میزانسن و دوربین به قدری فوقالعاده عمل میکنند که فراموش میکنیم در حال تماشای فیلم هستیم. ممکن است گذر زمان داستان فیلم را از یادمان ببرد ولی غیرممکن است نماهایی از فیلم را که اینیاریتو و لوبزکی از چشمانداز طبیعت کوهستانی یخزده ثبت کردهاند و آن شاتهای ابتدا و انتهای فیلم از همسر گلاس که جلوهای افسانهای یا شاید شاعرانه دارند را فراموش کنیم. باتوجه به زمان نسبتا طولانی فیلم به هیچ وجه با فیلمی خستهکننده روبهرو نخواهیم بود در صورتی که در نزدیک به نیمی از فیلم شاهد کنشهای گلاس بدون حتی یک دیالوگ در چشماندازهای کوهستانی پوشیده از برف هستیم. کنشهایی که جذاب و چشمگیر هستند؛ از صید ماهی بدون ابزار تا تلاش برای بلعیدن گوشت خام از فرط گرسنگی و تماشای اوج این کنشها جایی که گلاس یک شب را در لاشه یک اسب مرده به صبح میرساند تا اراده خود در تحمل و سازشکاری را در جدال با طبیعت به رخ مخاطب بکشد. شاید عبور سرخپوستان ری به همراه دخترشان که پیدا شده از مقابل گلاس و نگاههای خیره دختر و گلاس به یکدیگر هم به منزله سازشکاری قومی و نژادی انسان باشد... حال باید منتظر بمانیم و ببینیم که باز هم اینیاریتو میتواند درخشش خود در اسکار 2015 را تکرار کند یا خیر
وطن امروز/ابعاد فریبکاری سعودی در مستند «ساعت صفر»
مستند سیاسی «ساعت صفر» با هدف نشان دادن اقدامات فریبکارانه رژیم آلسعود که ماهیت تبلیغاتی، دیپلماتیک یا اقتصادی ایران را نشانه رفته است، ساخته میشود. به گزارش فارس، مهرداد کاظمی، تهیهکننده و کارگردان مستند سیاسی «ساعت صفر» گفت: گروه مستندسازان آزاد با توجه به تحولات سیاسی جهان و موجهای جدیدی از عملیات روانی که توسط کشور عربستان و همپیمانانش علیه ایران سازماندهی میشود، مستندی سیاسی با عنوان «ساعت صفر» میسازد که اقدامات فریبکارانه رژیم آلسعود که ماهیت تبلیغاتی، دیپلماتیک یا اقتصادی ایران را با همکاری غرب نشانه رفته است به زیر ذرهبین میبرد. وی افزود: رژیم آلسعود که گمان میکند میتواند ملتهای منطقه و جهان را با دروغگویی و اخبار ساختگی و غیرواقعی از شهادت شیخ نمر و وقایع و حقایق صحنه یمن و کشتار و ویرانیهایی که با حملات وحشیانه خود علیه مناطق مختلف یمن به راه انداخته است و تاکنون صدها انسان بیگناه از جمله کودکان و زنان را به خاک و خون کشیده است، منحرف کند، دامنه اتهامزنی و ادعاهای خود با جنگ روانی رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران را تشدید کرده است. کاظمی اظهار داشت: این روزها کنگره آمریکا و دولتمردان آن مبادرت به گسترش تبلیغات سیاسی برای متهمسازی ایران به فعالیتهای استراتژیک هستهای و موشکی میکنند. آنان تلاش مؤثرتری را از طریق متنوعسازی فعالیتهای دیپلماتیک و امنیتی در ارتباط با ایران به کار گرفتهاند و اینجاست که باید در مقابل اقدامات تهدیدآمیز رسانههای آنان مقابله به مثل کرد. کارگردان مستند 40 سالگی افزود: ساعاتی پس از اعدام روحانی برجسته شیعه، شاهد واکنش مردم بویژه در تهران و مشهد بودیم. پس از تجمع مردم تهران در مقابل سفارت عربستان در ایران، عربستان نیز بلافاصله دور جدیدی از برنامههای تخریبی علیه ایران را کلید زد و وزیر خارجه عربستان در اقدامی نابخردانه خواستار قطع روابط با ایران شد، تا جایی که عملیاتهای روانی عربستان علیه ایران کشورهای منطقه را تحتالشعاع خود قرار داد و حتی فدراسیون فوتبال این کشورها عدم تمایل بازی و عدم امنیت خود را در ایران به فیفا گزارش دادهاند. وی گفت: این مساله نشان از برنامهریزی قبلی دولت عربستان دارد. حال ما فیلمسازان وظیفه داریم در قبال این جنگ روانی با تولید آثار مستند، جهان را به عملکردهای زشت و ناپسند دولت آلسعود که با دنبال تنش در منطقه و زیر سوال بردن حقوق بشر است آشنا کنیم.
وطن امروز/تجلیل از تئاتریهایی که به شهدا پرداختند
مراسم «ملکوتیان صحنه» شامگاه ۲۶ دیماه با تجلیل از هنرمندانی که در آثارشان به شهدا پرداختهاند و همچنین تعدادی از خانوادههای شهدای تئاتر در تالار ایوان شمس برگزار شد. به گزارش مهر، در مراسم گشایش بخش تئاتر کنگره «۲۰۰۰ شهید هنرمند»، شهرام کرمی، رئیس مرکز هنرهای نمایشی سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران با بیان اینکه دوست و دشمن به جایگاه شهدای 8 سال جنگ تحمیلی اعتراف دارند، افزود: در فرهنگ ما شهید و شهادت مفاهیم با عزتی هستند. تئاتر نیز برای تعالی بشر شکل گرفت که ما معتقدیم تئاتر این قابلیت را دارد که برای ارتقای شعور مورد استفاده قرار گیرد. وی اظهار کرد: بین شهدای 8 سال جنگ تحمیلی، شهدایی هستند که به تئاتر پرداختند. ما ۲۰۰ شهید در تئاتری داریم که ۳۰ تن از آنها فعالیت حرفهای تئاتر داشتند. یک سال گذشته به صورت عملی در سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران در راستای پرداختن به شهدا در آثار تئاتری، گام برداشتیم که از این فعالیتها میتوان به جشنواره تئاتر شهر و سوگواره خمسه اشاره کرد. همچنین ۲ نمایش «دریادلان» و «اروند خون» نیز از این تولیدات هستند. در ادامه تصاویری از شهدای تئاتر پخش شد و پس از آن با حضور صلاحی رئیس سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران از خانوادههای شهید محمدرضا امانی، شهید مسعود سهیلی، شهید قدرتالله طاهریبروجنی، شهید احمد مقدم و شهید غلامرضا کشتکار تجلیل به عمل آمد. تجلیل از هنرمندانی که در آثارشان به شهدا پرداختهاند، با حضور شهرام ناظری، لوریس چکناواریان، سردار آزادی معاون فرهنگی بسیج، مهدی شفیعی مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد، سیدمهدی هاشمی رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی و محمد خزاعی دبیر کنگره ملی شهدای هنرمند انجام شد.
وطن امروز/واکنش یک کارگردان به پیوستن بازیگران ایرانی به شبکه جم
جلیل سامان، فیلمنامهنویس و کارگردان تلویزیون و سینما با نگارش یادداشتی نسبت به موضوع کشف حجاب و پیوستن هنرمندان ایرانی به شبکههای ماهوارهای واکنش نشان داد. در یادداشت وی آمده است: «این روزها خبرهای کشف حجاب و پیوستن بازیگران ایرانی به شبکه جم تاسفبرانگیزترین اخباری است که در حوزه فرهنگ میشنوم. حادثهای که سیاستهای بیمار فرهنگی کشور در آن بیتاثیر نبودهاند. معضل بزرگ، گرایش کاذب و بیش از حد جوانان به بازیگری و بازار کساد تولیدات تلویزیونی و سینمایی است. فارغ از سیاستهای یک بام و دو هوای فرهنگی که زیاد دربارهاش گفتهایم، نباید از جنبه شخصی و هویت هنرمند غافل شویم. در واقع اینها افراد بیاستعدادی هستند که علاقه آنها شهرت است، نه هنر بازیگری. حالا اگر دست بر قضا بازیگر شدند چه بهتر! اگرنه مجریگری هم میکنند و ایضا شومنی یا بازی در سریالهای چیپ (سخیف) ترکیهای یا مدل پشت مجلات و کشف لباس! وعدههای فریبنده جم ممکن است در شرایط بیثبات فرهنگی کشور برای تکنیسینهای درجه چندم و بازیگران کماستعداد وسوسهانگیز باشد اما در درازمدت در آن سوی مرزها با بازیگران بختبرگشتهای مواجه خواهیم شد که سرانجام کمکار و بیکار خواهند شد و به دلیل رفتارهای خلاف عرف و شرع، امکان بازگشت یا کار در کشور را از دست خواهند داد. این بازیگران سرخورده سرانجام باید همان راهی را بروند که بعضی دیگر رفتند. باید برای تبلیغ کالا و لباس، مدل و برهنه شوند تا جیب عدهای را پر و هوس عدهای دیگر را اقناع کنند. این سرانجام فرهنگ برهنگی است. زنگ خطر از مدتها قبل به صدا در آمده است. اگر مسؤولان فرهنگی نمیشنوند، هنرمندان باید خودشان هوای یکدیگر و خودشان را داشته باشند. باید مواظب باشیم در این سراب غرق نشویم. هیچکس مسؤول حماقتهای دیگری نیست!»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com