موسیقی پاپ ایران از دهه 70 تا امروز سیر تکوینی عجیبی را پشت سر گذاشته است. به تعبیر کارشناسان این فن، قصه این موسیقی هزارتوی پیچ در پیچی است که ساده به روایت در نمی آید.
دلایل سقوط نسل اول موسیقی پاپ ایران پس از انقلاب
به گزارش بولتن نیوز،موسیقی
پاپ ایران از دهه 70 تا امروز سیر تکوینی عجیبی را پشت سر گذاشته است. به
تعبیر کارشناسان این فن، قصه این موسیقی هزارتوی پیچ در پیچی است که ساده
به روایت در نمی آید. اگر نسل اول موسیقی پاپ ایران پس از انقلاب را به شکل
یک جریان رصد کنید. متوجه می شوید که پس از مدتی سکوت، موسیقی پاپ از سال
1375 در تلویزیون پی گرفته می شود و از سال 1376 با فعالیت وزارت ارشاد به
اوج می رسد. محمد اصفهانی، حسین زمان، علیرضا عصار، شادمهر عقیلی، مانی
رهنما و امیر کریمی برخی از چهره های متاخر و تازه نفس نسل اول موسیقی پاپ
به شمار می روند.
با آغاز دهه 80 موسیقی این نسل در سراشیبی قرار
می گیرد و فضای عمومی موسیقی پاپ را دچار نوعی بحران زدگی می کند. در آن
سال ها کمتر چهره یا آلبومی می توانست ایجاد هیجان کند و پس از چند سال
تکرار دیگر فضای موسیقی شان پرتکرار و عادت گونه به نظر می رسید. این پدیده
چند علت مشخص و مرتبط داشت: اول آنکه ماهواره به خانه ایرانی ها راه پیدا
کرده بود و شبکه های فارسی زبان خوراک پررنگ و لعاب تری برای ارضای مخاطبان
موسیقی پاپ در اختیارشان قرار می داد. موسیقی لس آنجلسی که تا پیش از آن
تنها به وسیله ویدیوهای ضبط شده در قالب شوهای نوروزی دست به دست می شد. به
طور ناگهانی پایش به خانه ها باز و خیلی زود هم موفق شد سیل مخاطبانش را
بیابد.
دلیل
دیگر به حاشیه رفتن نسل اول موسیقی پاپ پس از انقلاب بی ارتباط با دلیل
اول نیست. صدای چهره های سرشناس این نسل یادآور خوانندگان مهاجرت کرده و
چهره های شاخص موسیقی پاپ دهه های 40 و 50، دوران طلایی موسیقی پاپ ایران،
بود و مخاطبان آن صداها با آمدن ماهواره دیگر به اصل صدا دسترسی داشتند. در
میان صداهای نسل اول پاپ خوان ها کسانی مانند علیرضا عصار و مانی رهنما
استثنا محسوب می شدند. در آن دوران نوع خواندن محمد اصفهانی یادآور معین
بود، صدای شادمهر عقیلی یاد سیاوش شمس را زنده می کرد. صدای خشایار اعتمادی
کپی داریوش اقبالی بود و نوع خواند امیر کریمی و محمدرضا عیوضی دنباله روی
ابراهیم حامدی بود.
از طرفی تغییر حامل های موسیقی امکان آپلود
(بارگذاری) و دانلود (باربرداری) موسیقی را به وجود آورده بود و سی دی
رایترها و فلش ها فراگیر شده بودند. از طرف دیگر نصب سخت افزارهای موسیقی،
مانند کارت های صدا، به کامپیوترهای خانگی امکان آسان تر ضبط و پخش صدا را
داد و از پس آن استودیوهای آماتور شکل گرفتند. پیدایش این استودیوهای
آماتور یکی زا عوامل اصلی شکل گیری نسل خواننده های زیرزمینی محسوب می شود؛
نسلی که دیگر از یافتن تهیه کننده برای تامین مخارج سنگین تولید آلبوم بی
نیاز شده بود. این گروه های غیررسمی در ایران فعالیت می کردند، اما از
حمایت شبکه های تلویزیونی ماهواره ای برخوردار بودند. اینان در زیرزمین
تولید کردند، آنان در آن سوی آب ها پخش و مخاطبان در سراسر کره زمین تماشا
می کردند.
اواخر دوره اصلاحات، آثار برخی از خوانندگان شناخته شده
موسیقی پاپ به ممیزی برخورد که یکی از شاخص ترین آنها شادمهر عقیلی بود. در
کنار قدیمی ترها، جوانان جویای نامی که تیپ و صدای متفاوتی نسبت به نسل
اول موسیقی پاپ پس از انقلاب داشتند هم با مشکلاتی مواجه شدند. در آن سال
ها راهکار تهیه کنندگان موسیقی خارج کردن این افراد از ایران و برگزاری
شوهای ماهواره ای و کنسرت های آن طرف آبی بود. اواسط دهه 80، اعضای نسل اول
موسیقی پاپ، چه آنها که از ایران خارج شده بودند و چه آنها که از ایران
خارج شده بودند و چه آنها که در کشور مانده بودند، به حاشیه رانده شدند.
علت هم مشخص بود: ظهور نسل دوم خوانندگان موسیقی پاپ.
دلایل ظهور و موفقیت نسل دوم موسیقی پاپ ایران پس از انقلاب
اولین
دلیل رجحان ستارگان نسل دوم موسیقی پاپ بر نسل اول، به رشد بالای مصرف
تکنولوژی های ارتباطی باز می گردد. طبق آمارها و داده های موجود در تحقیقی
با عنوان «نگاه راهبردی به سبک زندگی» که از سوی محمد فاضلی و نفیسه رضایی
صورت گرفته است. در سال 1382 که هنوز وسایل دیجیتال پخش موسیقی فراگیر نشده
بود آنهایی که ضبط صوت داشتند به طور میانگین 96 دقیقه موسیقی گوش می
دادند. در آن سال سرانه مصرف موسیقی 51 دقیقه بود.
چهار
سال بعد تحقیقی دیگر درباره مصرف موسیقی به یک ساعت و 46 دقیقه رسیده بود و
88.5 درصد مصرف کننده بالقوه موسیقی بودند که از این تعداد 33.1 درصد گه
گاهی به موسیقی گوش می دادند و 46.9 درصد مخاطب دائمی موسیقی بودند.
روی خط مد
موسیقی
پاپ، به دلیل فراگیری در بین عموم مردم، می تواند سلیقه ای را تبدیل به مد
کند و عوامل اجرایی آن، از خواننده تا آهنگساز و ترانه سرا، هر کدام شبکه
ای از یک برند شوند و نبض سلیقه مخاطب را به دست گیرند. نسلی که در دهه 80
وارد این سبک موسیقی شد- برخلاف غالب دهه هفتادی ها که کت و شلوارپوش و شیک
و اتوکشیده بودند و آداب و ادای خاصی برای ارایه آثارشان نداشتند- از
ویترین شیک و جذاب تری برخوردار بودند. منطق مصرف گرایی با کمال گرایی
خوانندگان پاپ دهه 70 هم خوانی نداشت و اغلب آنها را که نه صدای منحصر به
فردی داشتند و نه تیپ مخصوصی، به حاشیه راند.
نسل دوم موسیقی پاپ
ایران پس از انقلاب نسبت به نسل اول رفتار مردم پسندتری داشتند و هرکدام از
خوانندگان، آهنگسازان و ترانه سرایان این موسیقی به یک برند تبدیل شدند.
این نسل به نوعی سعی می کرد آداب و رفتار فرهنگی موسیقی پاپ را به جا آورد.
نحوه ارایه خود و آثارشان را به خوبی می دانست و خصصوصیتی را به ویژگی
رفتاری بدل می کرد. از رضا صادقی گرفته که مشکی پوش بود تا مرتضی پاشایی که
از ویژگی های ظاهری ای که بیماری سرطان به او تحمیل کرده بود برای خودشان
به یک تیپ شخصی رسیدند. بسیاری از هواداران پاشایی شاید پس از مرگ او آهنگ
هایش را کمتر گوش دادند و طبق آمارها آلبوم آخرش فروش کمی داشت. ولی همچنان
دنبال روی سنت ظاهری پاشایی هستند.
از
دیگر کسانی که تیپ ظاهری و رفتاری اش در جذب هوادار نقش مهمی داشت، رضا
یزدانی است. این خواننده موسیقی پاپ با موهای فر بلند، اورکت چرم، کمربند
سگک دارد و ایستاده گیتار نواختن، خود را «سلطان راک» ایران معرفی کرد. او
سال گذشته با یک اورکت چرم قهوه ای که آستین هایی از مخمل قهوه ای و
سرآستین هایی از چرم داشت در استرالیا کنسرتی اجرا کرد که عکس های آن در
فضای مجازی سر و صداهای زیادی داشت.
با وجود آنکه اندک کارشناسان
موسیقی ای که داخل کشور داریم، نسبتی میان موسیقی یزدانی و سبک راک قائل
نیستند و تنها اذعان کرده اند که گاهی چیزی شبیه به راک در موسیقی یزدانی
می توان شنید. اما همین مساله حفظ تیپ و خش صدا، یزدانی را در نگاه
هوادارانش به راکر ایران تبدیل کرده است.
یزدانی در دو سال اخیر
گفت و گوهای جنجالی بسیاری درباره خودش انجام داده است. از جمله آنکه گفته
جز او کسی نمی تواند جای صدای فرهاد مهراد را در فیلم های مسعود کیمیایی
پرکند. اما یکی از تاریخی ترین مصاحبه های او به 18 آبان سال گذشته باز می
گردد. او که سال ها خود را تنها مولف سبک راک ایران می دانست در این مصاحبه
نسبت به گفته های پیشینش کمی نرمش به خرج داد و گفت: «من در اصل خواننده
پاپ- راک هستم. چون در آلبوم هایم هم کار پاپ دارم هم راک و هم پاپ-راک.
گاهی هم سمت سافت راک و فلامینگو می روم. در اصل من در آلبوم هایم همه نوع
سبکی دارم.»
او همچنین درباره اجرای خود می گوید: «در ایران هیچ کس
پرفورمنس من را روی صحنه ندارد.» چنانچه رضا یزدانی گواه این ماجراست.
مساله موسیقی پاپ تنها بر سر کیفیت موسیقی نیست و ظاهر و تیپ و ادعا هم مهم
است. از خوانندگان دیگری که در زمینه تیپ و ارایه، صاحب سبک است می توان
به امیر تتلو اشاره کرد. به طوری که او این روزها لباس های سبک تتلویی را
به قیمت گزاف در یکی از پاساژهای تهران به فروش می رساند.
سیاه خوانانی که سفید شدند
نسل
دوم موسیقی پاپ در شروع فعالیتش خود را درگیر قواعد مجوز و وزارت ارشاد
نکرد. در آغاز این نسل از رضا صادقی که «مشکی رنگ عشقه» می خواند تا محسن
چاووشی که نفرین نامه می خواند، سیاه خوان بودند. مسلم است که این افراد
زیر سایه ممیزی نمی توانستند شکل بگیرند و جایی جز زیرزمین نداشتند.
طرفداران رضا صادقی خود را ارتش مشکی پوش معرفی می کردند و محسن چاووشی تا
سال ها اجازه نمی داد به این سادگی ها عکس یا تصویری از چهره اش منتشر شود.
در
آن سال ها موزیک- ویدویی برای یکی از قطعه های چاووشی ساخته شد که سایه ای
در پشت پرده را به جای تصویر او نشان می داد. این گونه بود که موسیقی پاپ
نیز در دهه 80 به جرگه ای تحت عنوان موسیقی زیرزمینی پیوست.
در
تعریف موسیقی زیرزمینی آمده است: «مجموعه ای از سبک های موسیقی که در زمان
تولید خود مورد توجه ناشران و تهیه کنندگان قرار نمی گیرد و معمولا با سبک
زندگی و ارزش های طبقه متوسط دنیای سرمایه داری در تضاد است. این نوع
موسیقی از سوی نظام حاکم به رسمیت شناخته نشده است و در مکانی که موقعیت
رسمی ندارد و در استودیوهای خانگی به صورت مخفیانه و با مضامین اعتراض گونه
تولید می شود. این موسیقی قابلیت جذب مخاطبان صاحب اندیشه و مردم عادی به
طور توامان دارد.»
به نظر می رسد دلیلی برای رفتن موسیقی پاپ به
زیرزمین وجود نداشته باشد، زیرا نه جنبه اعتراض گونه دارد و نه با سبک
زندگی و ارزش های طبقه متوسط در تضاد است. با وجود این موسیقی زیرزمینی
ایران چند سالی میزبان پاپ خوان ها شد.
زیرزمین دقیقا کجاست؟
موسیقی
زیرزمینی در ایران از سال های میانی دهه 1370فعال شد. مفهوم موسیقی
زیرزمینی ایران با مفهوم جهانی آن تفاوت هایی دارد. مسعود کوثری سال 1388
تحقیقی پژوهشی با عنوان «موسیقی زیرزمینی در ایران» انجام داد و آن را در
دوفصلنامه جامعه شناسی هنر و ادبیات در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
منتشر کرد. در بخشی از این تحقیق در باب تعریف موسیقی زیرزمینی در ایران
آمده است: «با رشد شهرنشینی پس از انقلاب، که به بیش از 60 درصد رسید، و
جوانی جمعیت که در اثر نخستین موج جمعیتی متولد شده پس از انقلاب ایجاد شد؛
زمینه های رشد موسیقی زیرزمینی در ایران ایجاد شد. از حدود سال 1370 با
آزادشدن، رشد و خانگی شدن موسیقی پاپ ایران، که با ورود سازهای موسیقی به
کشور و افزایش آموزش همراه شد، به شمار افراد اهل موسیقی اضافه شد.
استفاده
روزافزون موسیقی در برنامه های صدا و سیما، از برنامه کودک و تبلیغات
گرفته تا اخبار مردم را بیشتر در معرض موسیقی قرار داد. با آغاز دوران
اصلاحات (1376) و پررنگ شدن جامعه مدنی، سخت گیری در برابر موسیقی پاپ کمتر
شد و زمینه مساعدتر شد. همچنین با گسترش ارتباطات و افزایش ارتباط مردم
ایران با
دنیای خارج مانند افزایش مسافرت های خارجی و دسترسی به
اینترنت و ماهواره دسترسی به موسیقی خارجی نیز آسان تر شد و به زودی نسل
جدیدی از خوانندگان ایران پا به عرصه گذاشتند.»
نتیجه اینکه در
اواخر دولت اصلاحات و اوایل دوران هشت ساله ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد
نقطه عطفی در موسیقی زیرزمینی اتفاق می افتد. در این دوران مخاطبان بسیاری
به این جریان جلب شدند و شاید این اقبالی که برخی چهره های این جریان در
نزد مخاطب عام پیدا کردند در رسمی شدن آنها بی تاثیر نبود.
موسیقی
زیرزمینی ایران نه تنها از سوی محافل رسمی فرهنگی مشروعیتی ندارد، بلکه
خود آهنگسازان و اجراکنندگان این موسیقی نیز تمایلی ندارند که از زیرزمین
به روی زمین بیایند. توجه داشته باشید که سر و کله موسیقی پاپ بر اثر یک
اشتباه تاریخی در موسیقی زیرزمینی پیدا شد و به همین دلیل نیز خیلی زود
مسیرش را جدا کرد. جریان موسیقی زیرزمینی با رپ خوان هایی جان گرفت که هنوز
برخی از آنها اجازه فعالیت رسمی ندارند. به همین دلیل هم از اواخر دهه 80
مسیر موسیقی پاپ و زیرزمینی از هم گسسته شد.
اعتراض، مهم ترین دلیل
مشترک زیرزمینی شدن میان سبک های موسیقی است و زمینه های بروز این اعتراض
در سبک پاپ با سایر سبک ها تفاوت هایی داشت. اعتراض پاپ خوان های زیرزمینی
در خیانت معشوق خلاصه می شد و به همین دلیل هم توانست با اندکی اغماض رسمی
شود. اواخر دهه 80 ممیزی برای همسو شدن با سلیقه مخاطب و به دست گرفتن آن
تصمیم به آسان گیری بر این خوانندگان گرفت و یکی پس از دیگری به آنها مجوز
داد. از فریدون آسرایی که لس آنجلسی بود گرفته تا شهرام شکوهی که صدایش
برای نخستین بار از یک مسابقه خوانندگی ماهواره ای شنیده شد.
در
مسیر این تعامل خود خوانندگان نیز نقش مهمی داشتند و اگر وزارت ارشاد برای
صدور مجوز یک قدم به عقب برداشت، آنها دو قدم به عقب برداشتند.
علت
هم مشخص بود: هر کدام از این خوانندگان علی رغم حجم انبوه مخاطبان شان، سود
مالی ای نداشتند چرا که مجوز آلبوم و پس از آن مجوز برگزاری کنسرت همگی در
گرو رسمی شدن بود. از قدمای بنام نسلی که از زیرزمین به روی زمین حرکت
کردند می توان از رضا صادقی، محسن یگانه و محسن چاووشی نام برد و از
متاخرین آنها به مرتضی پاشایی اشاره کرد. در این مسیر افراد زیادی با این
چهار چهره شاخص همراه بودند که برخی مانند مهدی مقدم بدشانسی آوردند و به
حاشیه رانده شدند.
در
این میان برخی هم فراگیرترین قطعه های پاپ پس از انقلاب را خواندند، از
حمله فریدون آسرایی که با قطعه «آهای خوشگل عاشق» بازگشتش به ایران خبرساز
شد، با بنیامین که قطعه «دنیا دیگه مثل تو نداره»اش خوب در مهمانی های گل
کرد، یا رضا صادقی که با «مشکی رنگ عشقه» به اوج رسید. در سال های اخیر نیز
قطعه «نگران منی» از مرتضی پاشایی آن قدر فراگیر شد که حتی اگر نمی
خواستید باز هم ناگزیر به شنیدنش بودید، چرا که روزانه در تاکسی و بقالی و
سایر مکان های عمومی پخش می شد.
روزی روزگاری، رضا صادقی
یکی
از چهره های شاخص نسل دوم، رضا صادقی است. در آغاز فعالیت هنری صادقی
زندگی عجیب و غریبش و صدایی که شبیه هیچ کس نبود از او یک ستاره ساخت. رضا
صادقی ترانه هایی ساده می سرود و نبض سلیقه مخاطب موسیقی پاپ را به درستی
درک می کرد. یکی از ویژگی های شاخص صادقی آن است که به فاصله کمی پس از به
او ج رسیدنش بسیاری دنباله روی صدای او شدند، حتی خواننده ای همچون بهنام
صفوی در گفت و گویی اعتراف می کند: «انکار نمی کنم! صدایم شبیه رضا صادقی
است.» نخستین آلبوم رضا صادقی، به نام «راز عشق» در سال 1372 منتشر شد.
این
خواننده اهل بندرعباس با بیش از 15 آلبوم غیررسمی در کارنامه کاری اش به
نوعی سردمدار پاپ خوان های زیرزمینی به شمار می رود. او با قطعه «مشکی رنگ
عشقه» شناخته شد و سرانجام در بزنگاه خروج از زیرزمین همچون محسن چاووشی
دست از سیاه خوانی کشید.
صادقی
سال 1390 «دیگه مشکی نمی پوشم» را منتشر کرد. او دو سال پیش زمانی که امیر
تتلو برای مدت کوتاهی دستگیر شد درباره موسیقی زیرزمینی در فیس بوک خود
نوشت: «این جوونایی که میگن بهشون زیرزمینی به خداوندی خدا اگه بهشون فرصت
بدیم بیان روی زمین می تونن هنر این سرزمین رو بالا ببرن.» او در همان سال
در یکی از گفت و گوهای خود درباره حضور خوانندگان موسیقی زیرزمینی در فضای
قانونی گفت: «شدیدا با این اتفاق موافق هستم زیرا اگرچه این آقایان کارهایی
زیرزمینی در زمینه پاپ، راک و رپ انجام می دهند، ولی در فضای مجاز به
مراتب بهتر از هنرمندان پاپ فعالیت می کنند.» رضا صادقی سال ها برای رسیدن
به جایگاه فعلی خود تلاش کرد.
روزی روزگاری، محسن چاووشی
یکی
از قدمای دیگر نسل دوم، محسن چاووشی است. چاووشی نیز به رسمی که میان نسل
اول باب بود کار خود را با تقلید از مدل خواندن یکی از چهره های شاخص
موسیقی آن سال ها آغاز کرد. در آن سال ها علاوه بر چاووشی، خواننده ای به
نام مجتبی کبیری نیز سعی می کرد ادای سیاوش قیمشی را درآورد. مجتبی کبیری
چند سال بعد به حاشیه رانده شد، ولی محسن چاووشی خیلی زود مدل خواندن
اختصاصی خود را پیدا کرد و در مسیر تازه ای قرار گرفت. نخستین آلبوم
چاووشی، به نام «فرین» در سال 1383 منتشر شد. او تا سال 1387 (یعنی سال
انتشار نخستین آلبوم رسمی اش) پنج آلبوم غیررسمی منتشر کرده بود.
سال
1386 سالنامه اعتماد گفت و گویی به مناسبت خواندن چاووشی در فیلم «سنتوری»
ترتیب داد که در همان گفت و گو نرمش چاووشی و تغییر رویکردش به وضوح مشهود
بود. یک سال بعد از آن مصاحبه، حوزه هنری اولین آلبوم رسمی چاووشی به نام
«یه شاخه نیلوفر» را منتشر کرد. هر چند بین آثار مجاز این خواننده با آثار
غیررسمی اش فاصله چشمگیری وجود داشت، ولی میزان مدارا از سوی هر دو طرف
مشهود بود.
چاووشی
در گفت و گوی مشهورش با سالنامه اعتماد به نکته مهمی اشاره کرده بود: «من
از خواندن «نفرین» و ترانه «الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرت» الان
پشیمانم. آن زمان نباید آن ترانه را می خواندم چون هیچ عاشقی، معشوقش را
نمی تواند نفرین کند و آرزوی مرگ او را داشته باشد. ضمن اینکه تا جایی که
امکان دارد همه باید سعی کنند مثبت بخوانند. حالا دیگر می خواهم ترانه هایی
بخوانم که امید و نگاه مثبت در آنها وجود داشته باشد. ضمن اینک فکر نمی
کنم کارهایم تلخ و سیاه باشند.»
در ادامه روند فعالیت موسیقایی
چاووشی، او همچنان در حال تجربه های تازه است و این روزها با خواندن قطعه
«کجایی» در یکی از سریال های شبکه نمایش خانگی به نام «شهرزاد»، روزهای
موفقی را سپری می کند.
روزی روزگاری، محسن یگانه
یکی
دیگر از چهره های نسل دوم که همچون چاووشی کار خود را با تقلید از خواننده
ای مشهور آغاز کرد، محسن یگانه بود. صدای این خواننده در آغاز فعالیتش
صدای شادمهر عقیلی را به یاد می آورد. در کنار یگانه، خواننده دیگری به نام
حمید عسگری نیز به قدری شبیه شادمهر عقیلی می خواند که سخت می شد این دو
صدا را از یکدیگر تفکیک کرد. یگانه اما بعدها موفق شد مسیر خود را پیدا
کند، به طوری که بسیاری دنبال رو او شدند. مرتضی پاشایی در گفت و گویی با
برنامه «ساعت 25» گفته است: «شاید از لحاظ جنس صدا به محسن یگانه شبیه
باشم، ولی همیشه سعی کرده ام سبک خود را داشته باشم.»
محسن
یگانه در یکی از کنسرت هایش مرتضی پاشایی را به صحنه دعوت کرد و با اجرای
یکی از قطعه های پاشایی توانستند سالن را به آتش بکشند.
یگانه
اولین ترانه خود را در کنار محسن چاووشی با نام «نشکن دلمو»، با ترانه
سرایی و آهنگسازی خودش و تنظیمی از محسن چاووشی، اجرا کرد. آلبوم اول او در
سال 1384 (اولین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد)، با نام «سال کبیسه»، به
صورت زیرزمینی منتشر شد. بعد از این آلبوم محسن یگانه فعالیت خود را با
انتشار تک آهنگ ادامه داد. او در تیر 1387 آلبوم «نفس های بی هدف» را به
صورت رسمی منتشر کرد.
نسل دوم خوانندگان پاپ کجای زمین ایستاده اند؟
تحلیل
عملکرد نسل دوم و چشم انداز موسیقی پاپ کار دشواری به نظر می رسد. برخی
معتقدند اگر نسل دوم خوانندگان پاپ مدتی به اجبار راهی زیرزمین نمی شدند،
در نگاه طرفداران شان به جایگاهی که امروز دارند نمی رسیدند. چنانچه برخی
خوانندگان این نسل همچنان سعی دارند خود را در حالتی رسمی و غیررسمی حفظ
کنند و برای مثال در حالی که از خواندن تیتراژهای تلویزیونی همچون پاشنه
آشیلی برای حضور رسمی شان بهره می برند، برای حفظ هواداران زیرزمینی شان به
رسمی خوانندگان غیررسمی مدام در حال آپلود تک آهنگ هایی با رویکردی متفاوت
از آثار رسمی شان در فضای مجازی هستند. در کل قصه این نسل طوری رقم خورده
است که هنوز برای جامعه موسیقی مشخص نیست که آنها را باید به رسمیت بشناسند
یا خیر و رسمی و غیررسمی بودن خوانندگان پاپ همچنان در وضعیت مبهمی قرار
دارد.
برای
مثال، در حالی که خواننده ای همچون امیر تتلو ممنوع الکار است و اجازه
انتشار رسمی آلبومی را ندارد اما به او اجازه می دهند روی ناو ارتش بخواند و
رجانیوز با پخش کلیپش از او حمایت می کند و عکسش روی جلد مجلات می رود. با
وجود این، زمزمه هایی از پر نشدن سالن کنسرت برخی از سلاطین نسل دوم
موسیقی پاپ و نفروختن آلبوم هایشان به گوش می رسد که به دلیل محافظه کاری
بیش از حد تهیه کنندگان موسیقی به دست آوردن آمار فروش آلبوم ها و کنسرت ها
به کاری غیرممکن تبدیل شده است.
منبع:برترین ها