کد خبر: ۳۲۱۳۹۹
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
تغییرات بنیادی که درسطوح تصمیم سازی انجام می پذیرد

استراتژی نفوذِ جریانی در چهار دهه انقلاب اسلامی

در یادداشت پیش رو که به قلم علی زارعی نجفدری نگاشته شده، نگارنده در خصوص استراتژی نفوذ معتقد است: نظام سلطه و عقبه داخلی آن درقالب نقطه کانونی خط استحاله نظام ، درطول این چهار دهه می بایست به این استراتژی دست یافته و به استحاله نظام می رسید، ولی می بینیم و می بینند که علیرغم همه تلاششان در همسوسازی و استحاله جریانات مختلف ، نتوانستند به این استراتژی دست یابند.
استراتژی نفوذِ جریانی در چهار دهه انقلاب اسلامیگروه سیاسی: در یادداشت پیش رو که به قلم علی زارعی نجفدری نگاشته شده، نگارنده  در خصوص استراتژی نفوذ معتقد است:  نظام سلطه و عقبه داخلی آن درقالب نقطه کانونی خط استحاله نظام ، درطول این چهار دهه می بایست به این استراتژی دست یافته و به استحاله نظام می رسید،  ولی می بینیم و می بینند که علیرغم همه تلاششان در همسوسازی و استحاله جریانات مختلف ، نتوانستند به این استراتژی دست یابند. 

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت که به صورت اختصاصی در اختیار خبرنگار ما قرار گرفته به شرح زیر است:   

فرآیند نفوذ تابعی ازعرصه ، موضوع و زمان است و زمانیکه که تردید افکنی ها ، ثبات ذهنی درعرصه جامعه را مشوش نموده و موضوع یا موضوعاتی را بعنوان مسئله و دغدغة ذهنی جامعه طرح می کند ، زمان مناسب برای اجرای پروژه نفوذ فراهم میگردد . نفوذ امری دفعی نیست، بلکه تدریجی و مرحله ای است و مدت زمان نفوذ هم به موضوع نفوذ ، شرایط عرصة نفوذ و گسترة نفوذ بستگی دارد.
نفوذ را باید در " ابعاد " ، " سطوح " و " اَشکال " مختلف مورد اِمئان نظر قرار داد.  لذا ، درابعاد و حوزه های فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی ونظامی، پدیده نفوذ قابل بررسی و تأمل است . چهارسطح عمدة تصمیم گیران ، تصمیم سازان ، مجریان و بدنة جامعه ،سطوح فرآیند نفوذ می باشدو " نفوذ از بیرون "   و  " نفوذ از درون "، عمده ترین اَشکال پدیدة نفوذ است.
دریک تقسیم بندی کلی، می شود نفوذ را به دو دسته " نفوذ فردی و موردی " و " نفوذ جریانی و شبکه ای " تقسیم نمود . دراین دو دسته نفوذ ، موثرترین قسم نفوذ ،" نفوذِ جریانی"  است که رهبر ژرف اندیش انقلاب اسلامی ، حکیمانه به آن اشاره نمودند:« ...درنفوذ بسیار خطرناکِ جریانی ، مجموعه ای از افراد ، باهدفی دروغین ، با روشهای متفاوت باهم مرتبط می شوند تا نگاه آنها به مسائل مختلف به تدریج تغییر کند و شبیه نگاه دشمن شود... به این ترتیب بیگانگان ، بدون شناخته شدن و به خطر افتادن ، اهداف خود را محقق می کنند ...دراین روش ، دشمن عمدتاً با دو وسیله " پول و جاذبه های جنسی " در درون ملت و درداخل کشور شبکه سازی می کند تا آرمان ها، باورها  ، و درنتیجه سبک زندگی را تغییر دهد.» ( رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان بسیج 4/آذر 1394)

استراتژی نفوذِ جریانی در چهار دهه انقلاب اسلامی

میزان تاثیرگذاری نفوذِ جریانی درابعاد وحوزه های فکری و فرهنگی و درسطوح تصمیم سازان به مراتب تاثیرگذارتراز ابعاد و سطوح دیگر است.عمده ترین  اهداف نفوذِ جریانی ، تغییر باورها ، تغییر نگاه ها ، تغییر آرمان ها ، تغییر خواسته ها ، تغییر رفتار و تغییر سبک زندگی می باشد و این تغییرات بنیادی درحوزه های فکری و فرهنگی و درسطوح تصمیم سازی انجام می پذیرد. این تغییرات ، " استحالة "   فرد ، گروه و جامعه را در پی خواهد داشت. از اینرو در بررسی و تحلیل واقع بینانه وعمیق سیرتحولات فرهنگی ، سیاسی واجتماعی چهار دهه انقلاب اسلامی ,به روشنی قابل درک است که  استراتژی نفوذِ جریانی ، ایجاد استحاله نظام بوده و می باشد. منتهی، پیش نیاز" استحالة نظام " ، استحالة جریانات فکری ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی و همچنین استحالة نخبگان و کنشگران عرصة حکومتی درسطوح مختلف نظام می باشد.
ذکر موارد و نمونه هایی ازکارکرد نفوذ جریانی دراین چهاردهه اخیر , اذهان را  درشناخت به این استراتژی  نزدیک تر می نماید: 1- در دهه های 50 و 60 ، برخی از جریانات رادیکال ضد امپریالیستی ، بر ضدیّت خویش به نظام سرمایه داری اصرار و تاکید می ورزند و دیگران را از این گردونه خارج می دانند . همین جریانات اعم از جریانات اسلامی و مارکسیستی در دهه های 70 به بعد، به تدریج به نظام سرمایه داری گرایش پیدا کرده و تغییر وضعیت و موضع می دهند و نه تنها تغییر موضع می دهند، بلکه در دلِ نظام سرمایه داری و نظام سلطه ، هضم می گردند.

2-  در دهه  60 ، جریانی فکری ، فرهنگی و سیاسی با طرح مباحث " عدالت اجتماعی " و محور قراردادن آن ،آنچنان بر موضوع عدالت اجتماعی پا می فشارد که گویی دیگران را از دایرة این موضوع خارج می داند . این جریان پس از اینکه زمام امور اجرایی را به دست می گیرد ، به تدریج از موضوع عدالت اجتماعی فاصله گرفته و توسعة با سبک و سیاق غربی را جایگزین موضوع عدالت اجتماعی می نماید و در این مسیرآنچنان باعجله وشتاب طی طریق می نماید که در برخی از موارد از واضعین تئوری توسعه غربی، پیشی می گیرد تا آنجا که برای رسیدن به توسعه ، نه تنها به عدالت اجتماعی نمی اندیشد، بلکه  قربانی شدن قشر یا اقشاری از جامعه را در رسیدن به توسعه امری طبیعی و بلکه لازم عنوان می نماید.  این جریان با این روند ، طی مراحل مختلف  به سوی لیبرالیسم تغییر موضع داده و در دهه های 80 و 90 به لیبرالیسم می رسد و صراحتا اعلام می کند که«" ما لیبرال هستیم".

3- در همان دهه 60 ، جریان فکری ،فرهنگی و سیاسی دیگری با شعار وعَلمِ خط امام (ره) ، فضای سیاسی جامعه را رادکالیزه نموده و دراین فضای خود ساختة سیاسی ، اجازة تنفس به دیگران نمی دهد تا از ارادت و پیرویشان از اندیشه ها وآموزه های حضرت امام (ره) بگویند و بنویسیند  و حتی نزدیکترین شخصیتهای فکری و فرهنگی و سیاسی به افکار و اندیشه های امام (ره) را خارج از دایره خط امام (ره) عنوان می نماید.

استراتژی نفوذِ جریانی در چهار دهه انقلاب اسلامیاین جریان در اواخر دهه 60 به تدریج ازافکار و اندیشه ها و آموزه های حضرت امام (ره) فاصله گرفته و در دهه 70 با اتخاذ استراتژی توسعه سیاسی با  بُن مایه های سکولاریسم ، تغییر موضع داده وعلیرغم حفظ پوستة شعار پیروی از خط امام (ره)، به منتقد جدی اصول ومحکمات افکار و اندیشه های حضرت امام (ره) تبدیل می شود و به جریاناتی که با منظومة فکری حضرت امام (ره) ونظام ولایی فاصلة ماهوی دارند نزدیک می شود . همان  جریاناتی که حضرت امام (ره) در زمان حیاتشان ، به صراحت ازآن جریانات تبرّی جسته و علاوه برآن ، آیندگان را سفارش می کردند که به این جریاناتِ با بُن مایه های اسلام آمریکایی  نزدیک نشوند.

4- در دهه 80 ، جریانی با استراتژی رجعت به ارزشهای انقلاب و آموزه های حضرت امام (ره) با اقبال کم نظیر مردم مواجه شده و زمام اموراجرایی کشور را به دست می گیرد . نوع وچگونگی حرکت این جریان در مسیر استراتژی درپیش گرفته اش درابعاد مختلف فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی ، بارقة امیدی دردل مردم ایجاد می کند . ولی بعداز مدتی ناگهان حاشیه هایی که از بیرون این جریان واز نقطه کانونی خط استحالة نظام ، ساخته و پرداخته و مدیریت و هدایت می شد ، درکنار این جریان ارزشی سربرآورده و با طرحِ اِعوجاجاتی ، اذهان را ازبطن و متنِ ارزشی این جریان ، دورساخته و همه مساعی و اقدامات کم نظیر و ارزشمند اجرایی این جریان را تحت الشعاع این اِعوجاجات قرارمی دهد. استحاله سه جریان ذکرشده اوّل و سربرآوردن ناگهانی طیف حاشیه سازدرکنارجریان ارزشی ذکرشده چهارم ، نتیجه حرکت خزنده و مرموز " نفوذِ جریانی " است که کارکرد آن از جمله در غائله و اغتشاشات 78 و فتنه شوم 88 عیان گردید.

براساس محاسبات و معادلات رایج سیاسی ، نظام سلطه و عقبه داخلی آن درقالب نقطه کانونی خط استحاله نظام ، درطول این چهار دهه می بایست به این استراتژی دست یافته و به استحاله نظام می رسید،  ولی می بینیم و می بینند که علیرغم همه تلاششان در همسوسازی و استحاله جریانات مختلف ، نتوانستند به این استراتژی دست یابند ، رمز و راز این ناتوانی و ناکامیشان را باید درنوع ساختار ولایی نظام جمهوری اسلامی ایران جستجو کرد .ساختار نفوذ ناپذیری که  " ولایت ، مردم را ولی نعمت نظام " و " مردم ولایت را رهبر و هدایتگر دینی وسیاسی خود در رسیدن به رشد وتعالی " می دانند. ساختارنوینی که علیرغم همه دسیسه های نفوذِ جریانی ، توانسته کارآمدی خودرا در حفظ حاکمیت نظام براساس آرمان و اهداف و آموزه های معمار کبیر انقلاب به اثبات رسانده و دنیای متلاطم را متحیر امنیت و اقتدارخویش سازد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۱ - ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
0
0
اینجور که من میبینم انها حسابی در ایران نفوذ کرده اند.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین