گروه فرهنگی- امروزه رسانهای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
***
آرمان/حرمت بازيگر از بين رفته است
داريوش اسدزاده كه از پيشكسوتان بازيگري
در ايران است از وضعيت توليدات سينما و تلويزيون و شرايط كار براي بازيگران حرفهاي
گلهمند است. داريوش اسدزاده بازيگر پيشكسوت سينما و تلويزيون كه ديگر كمتر حضور او
را در فيلمها و سريالهاي ميبينيم، درباره اين اتفاق به مهر گفت: بخشي از كم شدن
فعاليتم به دليل شرايط اقتصادي است كه در تلويزيون حاكم شده اما مهمتر از آن احترامي
است كه ديگر در فضاي هنر و رسانه نميبينيم. متاسفانه حرمت و عزت بازيگران حفظ نميشود
و با از بين رفتن مسائلي كه روزي براي ما ارزش بود شاهد رفتارهايي هستيم كه براي من
قابل درك نيست. وي افزود: فضايي كه امروز در دنياي سينما و تلويزيون حاكم است با جوي
كه ما آن زمان كارمان را شروع كرديم و تا سالها ادامه داديم بسيار متفاوت شده است.
تقريبا ميتوانم بگويم هيچ دركي از فضاي امروز تلويزيون ندارم و هيچ يك از برنامههايش
را هم نگاه نميكنم.
بازيگر مجموعه «هوش سياه» اظهار كرد: اوايل كه مثل سابق تلويزيون نگاه ميكردم دنبال جذابيتهاي هنري و بصري و از همه مهمتر معنايي بودم اما به مرور همه اينها كمرنگ شد و نه تنها من بلكه خيلي از كساني كه به خانههايشان رفت و آمد دارم كمتر تلويزيون نگاه ميكنند. اسدزاده درباره دليل ريزش مخاطب تلويزيون عنوان كرد: ديگر نه آن كارگردانهاي قديمي را داريم نه نويسندگاني كه متنهايشان بيننده را جذب خود ميكرد و به فكر وا ميداشت. همين امر كار را براي جامعه واقعي هنر مشكل كرده است. وي ادامه داد: اوضاع براي همه بازيگران سخت شده و چارهاي هم نميتوان انديشيد گويا هم در تلويزيون و هم در سينما باندبازي و رفيق بازي وجود دارد. نه خدمتي به جامعه ميشود نه هنري در حال شكوفا شدن است. به اسم سرگرمي كارهايي در تلويزيون ميبينيم كه هيچ حاصل و نتيجهاي ندارد و تنها وقت عدهاي گرفته ميشود. اين بازيگر پيشكسوت اشاره كرد: زماني «سمندون» و «خانه سبز» داشتيم اما الان چه داريم؟ تنها هنرمان اين است كه اداي تركها را در ميآوريم و سريالهاي دنبالهدار ميسازيم. وي درباره فعاليتهاي اخير خود گفت: به تازگي در فيلم سينمايي «پنجاه كيلو آلبالو» به كارگرداني ماني حقيقي بازي كردم. چندي پيش هم مستندي از زندگي من با نام «زندگي و ديگر هيچ» توسط كارگردان جواني به نام ابراهيم شفيعي ساخته شد كه به زودي به شبكه نمايش ميآيد و ميدانم كه اگر ببينيد اشك تان را در ميآورد. اسدزاده اظهار كرد: از اينكه يك جوان مستند زندگيام را ساخته ناراحت نيستم. من جوانان را دوست دارم فقط ناراحتم كه آنها هم به دنبال هنر ميآيند و مثل ما درگير سختيهايش ميشوند اما راه گريزي ندارند. من ۷۲ سال است در اين محيط هستم و عاشقانه وارد كار شدم ولي هيچوقت سختيهايش كم نشد. اين بازيگر در پايان گفت: تنها سخنم به جوانان اين است كه اگر دنبال هنر ميآيند خودشان را براي همه سختيهايش آماده كنند.
آرمان/حسين عليزاده از خانه موسيقي استعفا داد
حسين عليزاده با انتشار يك نامه رسمي، از سمت دبيري شوراي عالي خانه موسيقي استعفا داد. به گزارش ايسنا، در اين نامه آمده است: «شوراي محترم عالي خانه موسيقي، با سلام؛ بنا بر تجربهاي كه طي سه سال گذشته در شوراي عالي خانه موسيقي داشتهام، روحيات و اصول فكري خود را در راستاي آن نديده، لذا بدون آن كه كتبا استعفايي تقديم كنم، بدون جنجال از آن كنارهگيري كردهام. با كمي دقت به بيانه رسمي شوراي عالي خانه موسيقي، به روشني ميتوان دريافت كه اعضاي شورا در جريان تمام امور خانه نيستند. نمونه آن عدم اطلاع مسئولان خانه موسيقي از غيبت اين جانب است كه پس از گذشت حدود 18 ماه همانطور كه در بيانيه درج شده (خرداد 93 آخرين جلسه شورا) آن را در وبسايت رسمي خانه اعلان داشتهاند. اينجانب با ارادت و علاقهاي كه نسبت به اعضاي شوراي عالي خانه موسيقي دارم، اشارات مختصري را به شرايط مربوطه بيان ميكنم:
نقش شوراي عالي خانه موسيقي در خانه موسيقي چيست؟ آيا شورايي كه در 18 ماه گذشته يك يا دو نوبت تشكيل جلسه داده (البته بدون حضور اين جانب) ميتواند شوراي موثري در حل موضوعات، بهويژه اين دوره خانه موسيقي باشد؟ آيا شورا، شورايي تشريفاتي نيست كه فقط در شرايط بحران با تلاش هياتمديره تشكيل جلسه داده تا سپري مناسب براي مشكلات خانه باشد؟ آيا رئيس و اعضاي شورا در مسائل ريز و درشت موسيقي كشور و خانه موسيقي بهطور بيطرفانه قرار ميگيرند، تا حضوري موثر براي راه حل موضوعات داشته باشند؟ اگر اهميت موضوع براي شما عزيزان بستگي به استعفاي كتبي اينجانب از خانه خود را دارد، اينجانب حسين عليزاده، عضو و دبير شوراي عالي خانه موسيقي، استعفاي رسمي و كتبي خود را اعلان داشته و آرزوي موفقيت براي شما عزيزان، در راه اعتلاي موسيقي كشور را دارم.
با احترام، «حسين عليزاده شانزدهم ديماه 1394»
آرمان/دبير جشنواره شعر فجر:
جشنواره شعر فجر سياسي نيست
اسماعيل اميني كه دبير علمي دهمين دوره
جشنواره شعر فجر شده با بيان اينكه كسبوكار و شهرت برخي در مخالفت است گفت: جشنواره
فجر سياسي نيست و ادبي است. اين شاعر در گفتوگو با ايسنا، درباره دوره پيش روي اين
جشنواره گفت: مهمترين كار ما در دوره قبل، ايجاد شوراي علمي براي جشنواره شعر فجر
و تصويب آييننامه شيوه برگزاري جشنواره بود. به همين خاطر جشنواره شعر فجر از اين
به بعد طبق اين آييننامه برگزار ميشود. در واقع اصل ماجراي اين آييننامه هم جايگزيني
رقابت كتابهاي شعر بهجاي رقابت شعرهاست. بر همين مبنا امسال نيز مجموعه شعرهايي كه
در سال 93 منتشر شدهاند داوري خواهند شد. اميني افزود: ضمن اينكه در شيوه قديمي معمولا
شاعران درجه يك شعرشان را براي داوري و رقابت نميفرستادند، همين موضوع باعث ميشد
كه بخش مهمي از كارنامه شعري يك سال شاعران كشور ديده نشود. ديگر اينكه تا شعر چاپ
نشود تثبيت نميشود كه آن شعر در چه زماني گفته و منتشر شده است يا اينكه اصلا شعري
كه سروده شده مال شاعري است كه آن را فرستاده يا ديگر شاعران. چون اينگونه اتفاقها
قبلا رخ داده است.
دبير علمي جشنواره شعر فجر در پاسخ به اينكه با توجه به معرفي اعضاي هيات علمي كه به تازگي از سوي وزير ارشاد حكم انتصاب آنها صادر شده، آيا در يك طيف قرار داشتن اين هيات به ملي بودن جشنواره و حضور شاعران ديگر طيفهاي فكري آسيب نميزند، پاسخ داد: مگر ما در سال گذشته از طيفهاي مختلف نامزد نداشتهايم؟ البته آنها حقشان است كه بگويند ما نميخواهيم كتابمان در اين جايزه در رقابت قرار بگيرد. اما مگر جوايزي مثل جايزه شعر كارنامه يا جايزه گلشيري داورانشان را با نظر همه نويسندگان و شاعران هماهنگ ميكنند؟اميني در واكنش به اين حرف كه ولي جشنواره شعر فجر قرار است ملي باشد و كارش با جايزههايي مثل كارنامه و گلشيري متفاوت است، اظهار كرد: جشنواره شعر فجر ملي بوده. دوستاني هم كه سال گذشته آثارشان نامزد شد و خودشان خواستند كه از رقابت كنار گذاشته شوند يكي آقاي شمس لنگرودي بود كه به ما محترمانه نامه نوشت و گفت، ميخواهم اين جايزه به جوانترها تعلق پيدا كند. ديگري هم آقاي عباسي بود. افراد حقشان است كه بخواهند آثارشان در رقابت قرار نگيرد. او با بيان اينكه جشنواره فجر سياسي نيست و ادبي است و خود من هم سياسي نيستم و اظهارنظر سياسي هم نداشتهام اظهار كرد: هنوز كه ما دوران را مشخص نكردهايم. براي داوري از تمام چهرههاي شعري دعوت ميكنيم و منعي در اين زمينه نميبينيم. اما بعضي از دوستان خودشان نميپذيرند و ما سال گذشته آن را عملا نشان دادهايم. با اين حال به آنها هم حق ميدهيم. اين شاعر همچنين گفت: البته گروهي هم داريم كه كسبوكار و شهرتشان در مخالفت است. اين شاعران خيلي هم حرفهاي نيستند. آنها كه حرفهاي هستند و از طيف روشنفكران معمولا معتدل هستند و اين كارها را نميكنند. او در پاسخ به اين سوال كه امسال قرار است انتخاب داوران جشنواره شعر فجر با چه رويكردي باشد، گفت: ما از هر كسي كه به كار هيات داوري بيايد دعوت ميكنيم، منتها برخي نميآيند و برخي هم هويتشان با مخالفت گره خورده است. اميني در ادامه درباره جشنواره پيش رو نيز گفت: امسال همه كتابهايي كه در سال گذشته با مجوز منتشر شدهاند داوري ميشوند. داورها توسط شوراي علمي تعيين ميشوند و بنياد شعر و ادبيات داستاني برگزاركننده به لحاظ اجرايي است. او همچنين گفت: محافل شعري كه سال گذشته داشتيم امسال هم داير خواهد بود و براي حضور در آنها از چهرههاي شاخص شعري دعوت ميكنيم. همچنين محافل شعر خارجي هم خواهيم داشت. جايزه در مجموع سه بخش كتابهاي شعر، درباره شعر و شعر كودك و نوجوان را شامل ميشود.
ابتکار/«ابتکار» از گرافیتیهای ایرانی گزارش میدهد؛
هنر اعتراض بر دیوارهای شهر
صفورا فتاحی: به دیوارهای شهر دقت کردهاید؟ مدتهاست گوشه و کنار شهر روی دیوارها نوشتهها و نقاشیهای عجیب و خاصی را برای رهگذران به نمایش گذاشتهاند، طرحهایی که نشان ازحرفهای نقاشان خیابانی و نماد معرفی آنها است. گرافیتیها! سمفونی حرفهای درگلومانده جامعه نقاشان خیابانی هستند. هنرمندانی که از بطن جامعه میآیند، آنهایی که گالریها برایشان مکان خودنمایی نیست و کارهایشان را برای عده خاصی به نمایش نمیگذارند. گرافیتی، نوشتهها و نقاشیهایی هستند که سال هاست بر دیوار شهرهای مختلف دنیا نقش بسته و جای خود را باز کرده است. برخی آغاز گسترش این نوع از نقاشی را روی آوردن هنرمندان در زمان انقلاب مکزیک به آن میدانند که «دیوید آلفرو» و «خوزه کلمنته اروسکو» ،«دیگو ریورا» از مهمترین آنها هستند و برخی آن را منسوب به هنرهای اعتراضی سیاهپوستان میدانند. از این رو ارتباط عمیق و مستقیمی بین گرافیتی و موسیقی به سبک هیپ هاپ قائلند. در دههای که گذشت، شهرت هنرمندان خیابانی ایرانی و گرافیتی با افزایش چشمگیری روبهرو شده است. هنرمندان ایرانی در فضاهای مجازی،هم به سازماندهی و همکاری پرداختهاند و هم فضایی برای ثبت و نمایش جهانی کارهایشان یافتهاند. مصرف داخلی این آثار نیز همزمان گسترش یافته است و گالریهای ایران به تکاپو افتادهاند که این زیباییشناسی نوپا را به مخاطبان هنرهای زیبا معرفی کنند (و بفروشند). در جریان این تحولات، نسل جدیدی از هنرمندان برآن شدهاند که با رهایی از موج جهانی و کار در زمینهی تاریخ هنر ایران، در این عرصهی روبهرشد دگرگونی و انقلاب به پا کنند.
یک گالری بزرگ شهری
در فضای شلوغ شهرها که تبلیغات و آگهیها به هزار نوع و شکل مختلف بی اجازه به حریم و حتی ناخودآگاه ما نفوذ میکنند، بسیاری از هنرمندان گرافیتی این حق را برای خود قائلند که با تمام مخالفتها و موافقتها به کارشان ادامه دهند. البته این رویکرد که گرافیتی هنری قابل اعتنا و تاثیرگذار است از نظر شهرداری و دولت برخی کشورهای دنیا چون آلمان پذیرفته شده است و حتی در لیست وظایف بعضی از این شهرداریها حفاظت از گرافیتیها دیده میشود! هنری که آنقدر خیابانها را دیدنی کرده که جنبه توریستی نیز برای آن در نظر گرفته شده و حتی مجموعه داران حاضرند برای خرید آثار هنرمندان مشهور آن، بهای قابل توجهی را بپردازند. کارهای بنکسی هنرمند گرافیتی مشهور دنیا نمونه خوبی از این دست است. حالا دیگر دیدن نقاشیهای دیواری با توجه به فعالیت شهرداری که برنامههای زیباسازی و اجرای کارهای هنری روی دیوارها را باب کرده است، چیز عجیبی نیست. البته گرافیتی یا نقاشیهای دیواری غیر مجاز هم در کنار این برنامه ها، شهر را به گالری بزرگی از اتفاقات جالب توجه تبدیل کرده است. نقاشی هایی که هدفشان هدفی والاتری از آرایش شهر است. با توجه به این که گرافیتی انواع مختلف دارد و در بسیاری موارد تنها به حک شدن اسم یا نوشتهای بسنده میکند، اما با نگاهی به کارهای شاخص در طی سالهای دهه 80 و آغاز 90 گرافیتی در ایران به سمت تصویر کردن مفاهیمی اجتماعی رفته است، همان رویهای که هنرمندان گرافیتی مشهور دنیا را اعتبار بخشیده است.
این هنر را نمیشناسند
یکی از هنرمندان گرافیتی با نام هنری «RUN”
عقیده دارد که این هنر در ایران شاید در نهایت 5 درصد به عنوان یک هنر شهری پذیرفته
شده است.او میگوید هنوز اکثرا این هنر را نمیشناسند.در تهران یکسریها میشناسند
آن هم به این دلیل که اکثراً گرافیتیها در تهران کار میشوند.به اظهار او شاید در
کل ایران 40تا50 تا آرتیست داشته باشیم و داریم تلاش میکنیم که هنرمندان بیشتری را
به سوی این کار تشویق کنیم.اما کسانی هستند که دلشان نمیخواهد نیروهای جدید وارد این
کار شوند که نکند روی دست آنها بلند شوند. RUN در پاسخ به این سوال خبرنگار فرهنگی روزنامه ابتکار مبنی بر اینکه تا چه حد
مجوز گرفتن از شهرداریها برایتان اهمیت دارد و این که کار با مجوز بر خلاف فرهنگ نقاشی
خیابانی است یا خیر میگوید: مسلماً مجوز شهرداری کار را آسان میکند.حتی شهرداری از
بعضی بچهها خواسته تا در همین زمینه کارهایی را برایشان انجام دهند اما بچهها قبول
نکردند.در کل اگر بخواهیم کارمان را در ابعاد بزرگ تر نشان دهیم باید از کمک و مجوز
شهرداری استفاده کنیم اما در مورد مضامین کاری تفاوت نظر داریم.شهرداری معمولا فقط
طرحهای مذهبی میخواهد و این کار ما را تحت الشعاع قرار میدهد. وی میافزاید: من
اوایل به عنوان تفریح و برای هیجانی که این کار دارد وارد آن شدم اما بعد برایم به
کار اصلیم در زندگی تبدیل شد.برای من دیوار یک برگه نقاشی بزرگ است که آدمهای بیشتری
با برداشتهای متفاوت و خاص آن را میبینند. دلم میخواهد در نقاط مختلف دنیا بیشتر
شناخته شوم و به بیان طرز فکرم بپردازم. وی در مورد هزینههای کار میگوید: هزینه اسپری
خیلی زیاد شده و این کار برای کسی که درآمد نداشته باشد، نمیارزد. بعضیها با گالریها
قرارداد میبندند. برخی کار سفارشی قبول میکنند و عدهای هم با پرینت کار نمایشگاه
برگزار میکنند. من خودم در کنار این کار، به مربیگری اسکیت برد مشغولم. کار طراحی
لوگو و بنر هم انجام میدهم.
راه تا ایرانی شدن سبک کار
خیابانهای پر رفت و آمد. مردمی که هر روز از این خیابانها رد میشوند بی توجه به اطراف. RUN در این مورد میگوید: مردم آنقدر مشغله ذهنی دارند که شاید روزی چند بار از جلوی یک کار عبور کنند ولی آن را نبینند. حسن نمایشگاه این است که کارها در زمان و مکان خاصی به نمایش گذاشته میشود. علاقه مندان هم میتوانند آنها را ببینند و اگر دلشان خواست، آنها را بخرند. البته بعضی از همکاران، عقیده دارند، برپایی نمایشگاه، خلاف قانون کار نقاشیهای خیابانی است. اما حقیقت این است که قانونی در این مورد وجود ندارد. گرچه بین خودمان یکسری قوانین گذاشته ایم ولی بزرگ ترین آرتیستها هم نمایشگاه میگذارند. شهرداری معمولا به راحتی مجوز میدهد. گرچه ممکن است گاهی مشکلاتی هم پیش بیاید. مثلا خودم در آخرین نمایشگاهی که برپا کردم، چون از رنگهای اسپری تیره استفاده کرده بودم، گفتند شما شیطان پرستید! اما در نهایت مشکل حل شد. معمولا زیاد گیر نمیدهند. وی در پاسخ به سوالی در خصوص تک رنگ بودن کارها در ایران میگوید: معمولا اینطور نیست مگر به خاطر بالا بردن سرعت. معمولا اکثر بچه هایی که این کار را انجام میدهند، رشته تحصیلی شان، هنر نبوده و چگونگی استفاده از رنگ و بک گراند را نمیدانند. RUN در مورد سبک کار میافزاید: برخی تقلید میکنند. اما کم کم سبک خود را پیدا خواهیم کرد. بسیاری از بچه ها، فونت فارسی کار میکنند. برخی هم طرحهای اسلیمی ایرانی استفاده میکنند اما خیلی کم است. طول بکشد تا این کار ایرانی شود.
ابتکار/بزرگداشت «کیومرث مرادی» برگزار میشود
بزرگداشت کیومرث مرادی، مدرس و کارگردان عرصه تئاتر در آئین اختتامیه نخستین هفته تئاتر دانشگاهی باران برگزار میشود.
به گزارش ایسنا،مراسم اختتامیه نخستین هفته تئاتر دانشگاهی باران با حضور هنرمندان کشور و مدیران هنری عصر روز شنبه 19 دی ماه ساعت20در تئاتر باران برگزار میشود.دبیر نخستین هفته تئاتر دانشگاهی باران از حضور و رقابت 13گروه نمایشی در این جشنواره خبر داد و گفت: نخستین هفته تئاتر دانشگاهی باران در 12 دی ماه کار خود را آغاز کرد و عصر شنبه 19دی ماه ساعت20 با معرفی برگزیدگان خود در تئاتر باران به کار خود پایان میدهد و در آیین اختتامیه این جشنواره از کیومرث مرادی که جزء بهترین اساتید دانشکده هنر و معماری بوده است؛ تقدیر خواهد شد.میلاد نیک آبادی، دبیر نخستین هفته تئاتر دانشگاهی باران، اظهار کرد: توجه به اساتیدجوان و تاثیرگذار بر دانشجویان معیاربزرگداشت تمامی هفتههای دانشگاههای مختلف میباشد و کیومرث مرادی از طریق وب کنفراس ویدئویی در این مراسم حضور خواهد داشت.کارگردان این مراسم رضا بهاروند است و اجرای آن را مجید نوروزی بر عهده خواهد داشت .نخستین هفته تئاتر دانشگاهی باران به همت کمپانی تئاتر باران12 دی ماه با نمایش«ملکه زیبای لنین»افتتاح شد و با اجرای 13 گروه نمایشی از دانشکده هنر و معماری ادامه پیدا کرد.. آیین اختتامیه این جشنواره ساعت20شنبه 19 دی ماهدر مجموعه تئاتر باران به نشانی خیابان انقلاب،ابتدای فلسطین جنوبی پلاک292 برگزار خواهد شد.
ابتکار/جشنواره سی و چهارم همانند سالهای قبل با حاشیه شروع شد؛
پریدن سیمرغ از پوستر جشنواره فیلم فجر
احمد جهان بین: طبق روال معمول بسیاری از رویدادهای هنری کشور، جشنواره سی و چهارم فیلم فجر هم از راه نرسیده با حواشی جالبی همراه شده است. البته حواشی مربوط به طراحی پوستر جشنواره روندی است که در سالهای گذشته هم مسبوق به سابقه بوده و همواره پای ثابت جنجالهای این رویداد هنری است. اصلیترین حاشیه پوستر جشنواره فیلم فجر این دوره، دعوا بر سر صاحب اصلی پوستر جشنواره سی و چهارم است که بالاخره چه کسی طراح اصلی آن است؟
نوآوری زیر سایه حواشی
پوستر جشنواره سی وچهارم با طرحی از زندهیاد خسرو شکیبایی رونمایی شد و این برای اولینبار بود که پوستر جشنواره فیلم فجر با تصویر یک چهره سینمایی طراحی و پس از 34 سال کلمه «بینالمللی» از عنوان جشنواره در پوستر اصلی حذف شد. این کار با الگو گرفتن از پوستر جشنواره فیلم «کن» طراحی شده که در سالهای اخیر منقش به سینماگران فقید و مطرح جهان بوده است. ناگفته نماند که پیش از این نیز خسرو شکیبایی در جشنواره بیست و ششم برای تیزر جشنواره مقابل دوربین مهدی کرم پور قرار گرفته بود. حاشیههای پوستر جشنواره فیلم فجر سی و چهارم تقریبا از همان دقایق ابتدایی انتشارش آغاز شد. پوستر جشنواره فیلم فجر سی و چهارم، به دلیل روی دادن چند اشتباه در آن حسابی سروصدا کرد و کابران شبکههای مجازی حسابی به آن پرداختند و همچنین کانالهای تلگرامی با انتقاد از این موضوع حسابی بحث درباره آن را داغ کردند. اشتباهات از این قرار بود که روی این پوستر به طور اشتباه تاریخ میلادی به جای سال 2016، سال 2015 درج شده و تاریخ شمسی نیز، به طور نادرست ثبت شده است. از دیگر انتقادهایی که به این پوستر شد، نحوه پرداخت آن بود و عدهای به جزئیات طرح از جمله لباسهای مرحوم شکیبایی پرداخته و به آن اعتراض کردند. به طور مثال آنها با گفتن این نکته که در طراحی این پوستر از ملحفه به جای شال در گردن خسرو شکیبایی استفاده شده است اعتراض خود را نسبت به آن بیان کردند.
تفاوت روند طراحی پوستر هنری و تجاری
روند طراحی پوستر با توجه به کاربرد و ماهیت آن متفاوت است. پوسترهای هنری، پوسترهایی هستند که تمام مراحل آن از طراحی تا اجرای نهایی کار به عهده شخص هنرمند است و در نهایت با خوردن امضای هنری آن هنرمند پای اثر به نام او ثبت میشود اما پوسترهای تجاری و تبلیغاتی روند متفاوتی از پوسترهای شخصی و هنری را طی میکنند. این پوسترها توسط یک تیم هنری طراحی و اجرا میشوند که تمام مراحل کار از ابتداییترین مراحل تا خروجی، به صورت کار گروهی یا به اصطلاح (TeamWork) انجام میشود. این تیم شامل یک طراح اصلی و مدیر هنری است که با یک تیم طراح تصویرساز یا خطاط، پروسه طراحی آن را به اجرا درمیآورند. در این صورت ایدهپرداز اصلی و مدیر هنری بهعنوان طراح پوستر معرفی میشود. در این موارد مرسوم است که در امضای پوستر و معرفی عوامل آن، علاوه بر نام طراح اصلی و مدیر هنری، نام تصویرساز و خطاط یا حتی عکاس هم ذکر شود. اما در نهایت صاحب پوستر، مدیر هنری است و مسئولیت کار آن بر عهده اوست.
اینجا ایران است!
در ایران اما شرایط طراحی پوستر با آنچه در تمام دنیا مرسوم و متداول است، تفاوت دارد و علت آن هم مشخص است؛ در ایران برای تیم طراحی پوستر سمتی به عنوان «مدیرهنری » تعریف نشده است و به نظر میرسد تمام اختلافات صاحب اثر پوستر جشنواره سیوچهارم را باید در فقدان این سمت در تیم طراحی پوسترهای ایرانی دانست و از آن به عنوان حلقه مفقوده این ماجرا نام برد. اینجا به علت آنکه مدیر هنری وجود ندارد، بنابراین ایدهپرداز، ایده اصلی پوستر را میدهد و اجراکننده طرح، آن را پیش میبرد. در این موارد معمولاً از قبل، توافقهایی صورت میگیرد تا مشخص شود که در نهایت، پوستر به نام چه کسی بوده و امضای چه کسانی پای آن باشد. فارغ از این مسائل اما نحوه برخورد بزرگمهر حسین پور به عنوان نقاش این تابلو تا حدودی قابل تامل است. چرا که به نظر میرسد در روند طراحی این پوستر طبق صحبتهایی که از طرفین نقل شده، ایشان به تنها به عنوان نقاش در این پروژه حضور داشته است. آن گونه که گفته شده طرحی پرداخته شده از سوی مجید برزگر به عنوان ایده پرداز و مدیرهنری به حسین پور واگذار شده و علیرغم نقدهایی که برخی از صاحبنظران به اجرای آن وارد کردهاند طبق گفته برزگر، حسین پور طرح را به بهترین نحو اجرا کرده است.
همیشه پای یک نرم افزار در میان است
علی اکبر عبدالعلی زاده در نوشتاری، تحلیلی از روند نهایی شدن تصویر خسرو شکیبایی روی این پوستر ارایه کرده و مدعی شده است با استفاده از نرم افزارهایی که در این زمینه وجود دارد، به راحتی میتوان این کار را در مدت زمان کوتاهی انجام داد. در متن این روزنامه نگار و فعال هنری، آمده است: «متاسفانه این روزها بسیار مشاهده میکنیم کسانی که تواناییهای خود را کنار میگذارند و با بلندپروازی پا به عرصههای نامربوط با هنر و تخصص و توان خود میگذارند، برای رسیدن به جایگاههای مسحورکننده، حاضرند اعتبار حرفهای خود را خرج کنند. به نظر میرسد بزرگمهر حسین پور با واکنشهای عجولانه بر برنامه «خندوانه» و سریال «عطسه» مهران مدیری و... مدتی است به این گروه پیوسته است. او که کارتونیست قابلی است، انگار قدر جایگاه حرفهای خود را نمیداند و مدت هاست به رفتارهای ژورنالیستی و شومنی برای ایجاد شهرت در اتمسفرهای جدید دست زده است. حسین پور امسال به عنوان طراح پوستر جشنواره فیلم فجر طرحی از مرحوم خسرو شکیبایی را عرضه کرده و مدعی است 15 روز بر روی این طرح کار کرده است. همچنین در جنجالی رسانه ای، مدعی شده طراح و نقاش اصلی پوستر سی وچهارمین دوره جشنواره فیلم فجر خود اوست و با لحنی توهین آمیز، انتساب این عنوان را به «مجید برزگر»، اشتباه فاحش رییس جشنواره دانسته است.»
سوءبرداشت و تفاوت در تعاریف!
مجید برزگر که به عنوان ایدهپرداز این پوستر از او نام برده شده است در گفتگو با ابتکار پیرامون این موضوع اظهار کرد: بنده شان سینمای ایران، مرحوم شکیبایی و همچنین تیم طراحی این پوستر را بالاتر از این میدانم که درباره این حواشی که بیشتر به خاطر سوء برداشتها و تفاوت در تعاریف صورت گرفته بیشتر از این صحبتی بکنم. اما آنچنان که اهل فن و کارشناسان در این زمینه بیان کردهاند بحث صاحب اثر بودن در این موضوع با توجه به این که این کار توسط یک تیم انجام شده و همه اعضا نیز طبق کاری که انجام دادهاند معرفی شدهاند جای صحبتی باقی نمیماند. این کارگردان در ادامه افزود: بنده به عنوان ایده پرداز پوستر، تمامی اجزا کار، حتی نحوه ایستادن، لباس و استایل مرحوم شکیبایی را به آقای حسین پور به عنوان نقاش سفارش دادم و ایشان طبق آن چیزی که از وی خواسته شده بود این طرح را در یک فایل به بنده ارائه دادند. وی افزود: از صحبتهای حسین پور که در خصوص این ماجرا زده میشود فهمید که حق با کیست. زیرا باید پرسید که معنای ایده پرداز چیست؟ ضمن این که حسین پور به عنوان نقاش اثر هم امضایش روی تابلوست و هم اسم وی به عنوان نقاش اثر اعلام شد و حتی زیر پوستر جشنواره نیز اسم ایشان نوشته شده است. وی خاطر نشان کرد: این کار، کار بسیار زشتی بود که حتی به دبیر جشنواره نیز توهین کرد این صحبتهای برای من غم انگیز است و حتی حرف زدن برای من در این خصوص سخت است. برزگر در پایان گفت: این که روی نحوه اجرای کار و کلیات و جزئیات طراحی و گرافیک این پوستر نقدی باشد قابل پذیرش است و طبیعی است که ایرادهایی در کار باشد و منتقدین آنها را بیان کنند؛ اما پرداختن به این موضوع به این شکل که آقای حسین پور مطرح کردهاند را لازم نمیدانم و ترجیح میدهم اگر جوابی هم باشد، همانگونه که تاکنون چندین نفر به آن پرداخته اند، کارشناسان این حوزه جواب دهند.
ابتکار/شانس «درباره الی» در اسکار پیش رو
بنابر پیش بینی منتقد نشریه سینمایی ورایتی؛ فیلم «درباره الی» ساخته اصغر فرهادی یکی از شانسهای نامزد شدن در بخش بهترین فیلمنامه اصلی جوایز اسکار 2016 است.
به گزارش ایسنا، در فاصله کمتر از 10 روز تا اعلام نامزدهای نهایی هشتاد و هشتمین دوره جوایز سینمایی اسکار، «جاستین چنگ»، از منتقدان ارشد نشریه سینمایی ورایتی پیشبینی خود را از نامزدهای نهایی جوایز اسکار منتشر کرد که در این میان نام فیلم «درباره الی» ساخته اصغر فرهادی در میان نامزدهای بهترین فیلمنامه اصلی به انتخاب دیده میشود. فیلمنامه فیلم «درباره الی» از اصغر فرهادی در کنار فیلمنامههای «اکس ماشینا» از «الکس گارلند»، «Inside Out» به قلم «پیتر داکتر»، «مگ لفو» و «جاش کولی»، «میسترس آمریکا» از «نوآ بوامباخ» و «گرتا گرویگ» و «افشاگر» به قلم «جاش سینگر» و «تام مک کارتی» از شانسهای اصلی نامزدی در بخش بهترین فیلمنامه اصلی معرفی شدهاند. هشتادوهشتمین دوره جوایز سینمایی اسکار روز 14 فوریه 2016 نامزدهای نهایی شاخههای گوناگون را معرفی خواهد کرد و مراسم پایانی اعطای جوایز نیز روز 28 فوریه (9 اسفند) در سالن دالبی تئاتر لسآنجلس برگزار میشود. فیلم «درباره الی» از آن جایی که در سال 2015 برای اولین بار در سینماهای آمریکا به صورت عمومی اکران شد، شانس حضور در جوایز اسکار 2016 را دارد.
اعتماد/گفتوگوي« اعتماد» با حسين عليزاده پس از استعفا از خانه موسيقي
شرایط موسیقی از همه هنرها بدتر است
خانهاي كه ممنوعالكاري رييس شورايش را پيگيري نميكند
پيام رضايي/ «دو سال است كه به خانه موسيقي نرفتم، خودم را نه عضو خانه موسيقي ميدانم و نه عضو شوراي عالي. علت اين موضوع را هم شايد بتوان در نامههايي كه منتقدان خانه موسيقي منتشر كردند يافت. من ترجيح دادم با اين شرايطي كه وجود داشت حضور نداشته باشم. دليل سكوتم هم در تمام اين مدت به خاطر اين بوده كه دوست نداشتم مخالفانم را در خانه موسيقي در موضع ضعف ببينم. بايد اين نكته را در نظر داشته باشيم كه شخصي مثل آقاي نوربخش علاوه بر اينكه مديرعامل خانه موسيقي است، يك خواننده است و روي صحنه ميرود.» حسين عليزاده وقتي در اول ديماه امسال اين جملات را گفت، خانه موسيقي به نوعي يكي از مهمترين حاميانش را از دست داد. دو هفته بعد يعني پانزدهم ديماه جلسه دورهاي شوراي عالي خانه موسيقي ايران با حضور اعضا به رياست محمدرضا شجريان تشكيل شد و اين شورا نسبت به حرفهاي عليزاده واكنش نشان داد. جلسهاي كه برخي علت برگزاري آن را اظهارات عليزاده و به نوعي دلجويي از او قلمداد كردند. «اعضاي شورا ضمن ابراز تاسف از عدم حضور اين نوازنده و آهنگساز در جلسه با يادآوري حضور موثر وي در جلسات قبل كه آخرينبار در خرداد ۹۳ بوده، اعلام كرد در اين مدت هيچگونه اظهارنظر يا نامه مكتوبي در خصوص استعفاي اين هنرمند دريافت نشده ضمن اينكه شوراي عالي خانه موسيقي علاقهمندي خود را براي حضور و استفاده از نظرات اين استاد برجسته در جلسات آينده اعلام ميكند». با اين همه ديروز شانزدهم ديماه و يك روز بعد از جلسه شوراي خانه موسيقي، حسين عليزاده طي نامهاي كه در اختيار خبرگزاريها قرار گرفت رسما استعفاي خود را اعلام كرد. «اعتماد» با عليزاده درباره اين تصميمش گفتوگويي داشته كه در ادامه ميخوانيد:
با توجه به درگيريهاي اخير در مورد مسائل خانه موسيقي، آيا بايد استعفاي شما را نوعي نقد نسبت به عملكرد خانه موسيقي دانست؟
من از هيچ كس آزرده نيستم. نظرم را گفتم. اين تصميم را هم به دلايلي كه ترجيح ميدهم آن را بيان نكنم گرفتهام. اما نبايد فراموش كنيم موسيقي در كشور ما مشكلات عديدهاي دارد كه حل خيليهايش از عهده خانه موسيقي برنميآيد. مثل لغو كنسرتها. شرايط موسيقي از همه هنرها بدتر است. وقتي به ارشاد مراجعه ميكنيد ميگويند از عهده ما خارج است. نه اينكه خانه موسيقي نخواهد؛ نميتواند.
شما هم منتقد عملكرد خانه موسيقي هستيد؟
بحث سر اين است كه خانه موسيقي استقلال نسبي خودش را حفظ كند. همه كساني كه عضو خانه موسيقي هستند هدفشان ارتقاي موسيقي است. خانه موسيقي خانه همه موسيقيدانها ست و هر كس پيشنهادي يا انتقادي دارد اين حق را دارد كه آن را بيان كند. اگر كسي مخالف ما است بايد ببينيم حرفش چيست. نبايد فكر كنيم عليه هم هستيم. انتقاد براي ساختن است. خانه موسيقي خانه ما است. طبيعي است كه آدم انتقاد را از خانه خودش شروع كند.
چرا پيشتر چنين تصميمي نگرفتيد؟
آن موقع در بحبوبه انتقادها سكوت كردم و خودم را كنار نگه داشتم. تا اينكه تصميم گرفتم اين را اعلام كنم. دوستان متوجه نشده بودند و اين خودش يك چيزهايي را نشان ميدهد. من وقتي اين انتقادات شد فكر كردم دوستاني كه مورد انتقاد قرار گرفتند گروههاي هنري هستند و اين اقتضائات خودش را دارد. نبايد فكر كرد همه انتقادها مخرب است، شايد انتقادات سازنده باشد. اما بيش از هر چيز ما نياز به گوش شنوا داريم.
به نظر شما عمدهترين مشكل خانه موسيقي چيست؟
خانه موسيقي بازوي ارشاد شده است. حرفم اين است كه در ارشاد گروههاي مختلفي وجود دارد. آيا ميشود اين گروهها از خود خانه موسيقي صاحبنظرتر باشند؟ ما ذيصلاح هستيم براي موسيقي تصميم بگيريم. اگر اين را سياسي نكنند اهالي خانه موسيقي ميتوانند بهترين تصميم را بگيرند. اما ارشاد از كساني كمك ميگيرد كه بيشتر دستورات اداري را اجرا ميكنند تا اينكه از صلاحيت موسيقاييشان بهره ببرند. آيا خانه موسيقي اين سوال را از خودش نميپرسد كه چرا رييس شورايش ممنوعالكار است. يعني خانه موسيقي نبايد قبل از هر چيز پيگير شرايط آقاي شجريان شود و بعد برود سراغ ماجراهاي ديگر؟ استاد بزرگي كه بيش از ٥٠ سال در قلب مردم جا داشته است.
پس مساله شما مغشوش شدن استقلال خانه موسيقي است...
ما بايد در كشور مدافع موسيقي هم باشيم. خانه موسيقي براي اين تاسيس شده كه بتوانيم حرف خودمان را خودمان بزنيم. هيچ قصد سياسي هم نيست. فقط مطالبات صنفي است. اگر خانه موسيقي اعتقاد دارد كه ١٠ روز بايد فعاليت كند، همه جا تبليغ شود و به راديو و تلويزيون بروند در اين تضادي هست. چون بعد از اينكه ١٠ روز تمام ميشود، كنسرتها دوباره لغو ميشود. اين را از اين نظر نميتوانم قبول كنم. بايد به ارتقاي موسيقي فكر كنيم. بحثهاي جدي با دولت و متوليان داشته باشيم. چرا ما ميترسيم با مسوولان حرف بزنيم؟ اگر موسيقي بد است رسما اعلام كنند اگر هم نيست پس ديگر اين رفتارها چه معنايي دارد.
پس شما معتقديد خانه موسيقي با توجه به اتفاقاتي نظير لغو كنسرتها نبايد در جشنواره موسيقي نقش مديريتي داشته باشد؟
حرفم اين است و خيلي هم صادقانه ميگويم. براي موسيقي ١٠ روز كم است. ٣٦٥ روز بايد براي موسيقي باشد. اين را من به عنوان كسي كه براي كار خودم ارزش قايلم، ميگويم. اين يك تضاد است. چرا بايد خانه موسيقي در اين شريك باشد كه همين ١٠ روز را بودجه بدهد، تبليغات كند، بعدش هم هر چه خواستند كنسرت لغو كنند.
واكنشها، پيامدها و نگاهي به آنچه گذشت
نامه عليزاده بلافاصله واكنش مصطفي كمال پورتراب را بر عهده داشت. او كه يكي از حاضران در جلسه شوراي خانه موسيقي بود درباره استعفاي عليزاده به خبرگزاري ايلنا گفت: «ايشان از موضع بالا صحبت ميكنند. اگر عليزاده نياز مالي داشت، صحبتهايش فرق ميكرد. كسي كه شكمش پر است، از شكم خالي چه خبري دارد. ايشان فقط كنسرت ميدهد. آيا حسين عليزاده از وضعيت دانشگاهها خبر دارد؟»از ابتداي آغاز دعواي خانه موسيقي و منتقدانش، جدا از شنيدن استدلالها و قضاوت بر مبناي آنها، همواره نگاهها معطوف به حاميان دو طيف بوده است. اينكه چه كساني از دو طيف حمايت ميكنند، تلويحا به معناي بر حق بودن آنها است. از وقتي حميدرضا نوربخش، مدير كنوني خانه موسيقي و پيروز ارجمند، مدير مستعفي پيشين هر دو در مصاحبههاي متعددي همديگر را مورد نقد قرار دادند، موجي از انتقادات و دفاعيات از وضعيت خانه موسيقي به راه افتاد. ارجمند دست به «افشاگري» زد. براي مثال او دوازدهم آبان ماه در گفتوگو با ايلنا موارد متعددي را عليه مديريت حميدرضا نوربخش مطرح كرد و در پايان هم نوربخش را به مناظره رودررو دعوت كرد« من درنهايت اميدوارم كه آقاي نوربخش در مناظرهاي رو در رو مسائلي را كه مطرح شد، پاسخ دهند و ما بتوانيم با ايشان گفتوگويي داشته باشيم.» متقابلا نوربخش در گفتوگو با مهر تاكيد كرد «در پي افشاگري نيستم» و به اين اظهارات پاسخ داد.
ارجمند پيش از استعفايش حكم حسن رياحي را به عنوان دبير جشنواره صادر كرده بود. اما در حالي كه مرادخاني شهريورماه امسال گفته بود: «مسووليت برگزاري اين جشنواره را به خانه موسيقي به عنوان يك نهاد حقوقي نخواهيم داد، بلكه در نظر داريم آن را به چهرههاي فعال در عرصه موسيقي واگذار كنيم. بدون شك مسووليت برگزاري اين جشنواره را به خانه موسيقي نميدهيم.» پس از استعفاي ارجمند جشنواره را به حميدرضا نوربخش سپرد. اما ماجرا با تغيير دبيري جشنواره موسيقي فجر وارد فصل تازهاش شد كه موج تازهاي از انتقادات را به سمت خانه موسيقي و بهطور خاص حميدرضا نوربخش روانه كرد. اگرچه انتقال تصدي امور جشنواره از دفتر خانه موسيقي به مديريت جشنواره موسيقي فجر، اقدام درخوري است كه تمركززدايي دولت را در پي دارد اما واگذاري اختيار تام جشنواره به حميدرضا نوربخش سبب شد تا مديرعامل خانه موسيقي بيش از پيش آماج نقدها باشد. نوربخش در برگزاري جشنواره فجر دست به تغييرات عمده زد و مدعي شد «جشنواره موسيقي فجر در دو دهه گذشته بيشتر شبيه به جشن بوده تا جشنواره»و گفت مصمم است با تغييراتي عمده و ساختاري در برگزاري جشنواره، سطح اين رخداد عظيم در موسيقي را به بالاترين درجه خود برساند. به هر حال استعفاي حسين عليزاده شرايط را براي خانه موسيقي سختتر خواهد كرد. اگرچه حسين عليزاده در گفتوگو با «اعتماد» تاكيد كرد اين يك تصميم شخصي است اما در حرفهايش نقدهايي هم به خانه موسيقي داشت. او به شكلي ترجيعبند يادآور ميشد كه «من هميشه احترام همه را نگه داشتهام و حرفهايم فقط به خاطر موسيقي است. من هيچ مساله شخصي با كسي ندارم. خواهش ميكنم طوري بنويسيد كه جز اين نباشد.»
متن نامه استعفاي حسين عليزاده
شوراي محترم عالي خانه موسيقي
با سلام
بنا بر تجربهاي كه طي سه سال گذشته در شوراي عالي خانه موسيقي داشتهام، روحيات و اصول فكري خود را در راستاي آن نديده، لذا بدون آنكه كتبا استعفايي تقديم كنم، بدون جنجال از آن كنارهگيري كردهام. با كمي دقت به بيانيه رسمي شوراي عالي خانه موسيقي، به روشني ميتوان دريافت كه اعضاي شورا در جريان تمام امور خانه نيستند.
نمونه آن عدم اطلاع مسوولان خانه موسيقي از غيبت اينجانب است كه پس از گذشت حدود ١٨ ماه همانطور كه در بيانيه درج شده (خرداد ٩٣ آخرين جلسه شورا) آن را در وبسايت رسمي خانه اعلان داشتهاند.
اينجانب با ارادت و علاقهاي كه نسبت به اعضاي شوراي عالي خانه موسيقي دارم، اشارات مختصري را به شرايط مربوطه بيان ميكنم:
- نقش شوراي عالي خانه موسيقي در خانه موسيقي چيست؟
- آيا شورايي كه در ١٨ ماه گذشته يك يا دو نوبت تشكيل جلسه داده (البته بدون حضور اينجانب) ميتواند شوراي موثري در حل موضوعات، به خصوص اين دوره خانه موسيقي باشد؟
- آيا شورا، شورايي تشريفاتي نيست كه فقط در شرايط بحران با تلاش هيات مديره تشكيل جلسه داده تا سپري مناسب براي مشكلات خانه باشد؟
- آيا رييس و اعضاي شورا در مسائل ريز و درشت موسيقي كشور و خانه موسيقي به طور بيطرفانه قرار ميگيرند، تا حضوري موثر براي راهحل موضوعات داشته باشند؟
اگر اهميت موضوع براي شما عزيزان بستگي به استعفاي كتبي اينجانب از خانه خود را دارد، اينجانب حسين عليزاده، عضو و دبير شوراي عالي خانه موسيقي، استعفاي رسمي و كتبي خود را اعلان داشته و آرزوي موفقيت براي شما عزيزان، در راه اعتلاي موسيقي كشور را دارم.
با احترام
حسين عليزاده/ شانزدهم ديماه هزار و سيصد و نود و چهار
اعتماد/شكم خالي اهالي موسيقي را خانه موسيقي بايد جوابگو باشد!
كيوان فرزين
روز گذشته و در پي انتقاد صريح چندي پيش حسين عليزاده از خانه موسيقي، كمي قبل از انتشار استعفاي كتبي اين هنرمند از عضويت در شوراي عالي موسيقي، گزارشي در خبرگزاريها منتشر شد كه به اعلام نظر هنرمند ارجمند و پيشكسوت و عضو ديگر شوراي عالي خانه موسيقي مصطفي كمال پورتراب در قبال اين موضع اختصاص داشت. ايشان در خلال گفتههايشان چنين عنوان كرده بودند: «من خيلي براي حسين عليزاده احترام قايلم اما ايشان از موضع بالا صحبت ميكنند. اگر عليزاده نياز مالي داشت، صحبتهايش فرق ميكرد. كسي كه شكمش پر است، از شكم خالي چه خبري دارد. ايشان فقط كنسرت ميدهد.» از نظر من اين بيانات خود ميتواند به عنوان يكي از مهمترين سرفصلهاي انتقادي نسبت به وضعيت كنوني جامعه موسيقي قلمداد شود. اما نه آنچنان كه در ابتداي امر به نظر ميرسد يعني در برابر حسين عليزاده، بلكه دقيقا در مقابل عملكرد و جايگاه خانه موسيقي ايران با ادعاي يك نهاد صنفي.
اينكه اهالي موسيقي به جاي اهداف و دغدغههاي صنفي صرفا بهواسطه شكم خالي يعني مواردي چون استفاده از بيمه و كسب آسانتر مجوز در نهادي عضو شوند و به تبع آن حرفهايشان را از ترس از دست دادن اين حداقلها تنظيم كنند و از گفتن حق بهراسند، مشكلي است صنفي كه خانه موسيقي مستقيما مسوول رفع آن است. اما اين نهاد نه تنها نسبت به حل آن اقدام شاخصي انجام نداده كه بهواسطه منفعت خود به آنها دامن زده، معضلي بنيادين كه جناب پورتراب به وضوح نهادينه شدن آن را از داخل اين نهاد عيان كرده است. اتفاقا اقدام حسين عليزاده در بيان آنچه به آن اعتقاد دارد و به دور از نگرشهاي جناحي و ارزشگذاريهاي سليقهاي هنري به صلاح موسيقي ايراني ميداند اگرچه به شكمسيري تعبير شود نهتنها ايراد نيست كه فضيلتي بالاتر محسوب ميشود. بگذريم از اينكه جايگاه بحق برجسته هنري اين استاد موسيقي ايراني قابل انكار نيست و در اين بين نبايد از نقشآفرينيهاي اجتماعي او در موسيقي و اهميت آن در جايگاهي كه او امروز در جامعه موسيقايي ما دارد به سادگي گذشت. جايگاهي كه وي به عنوان يك نوازنده و آهنگساز - و نه خواننده- آن هم در ژانر موسيقي كلاسيك ايراني - ونه پاپ- دارد را براي كمتر موسيقيدان ايراني و در زمان حياتش ميتوان مثال زد و بسيار سادهانگارانه خواهد بود اگر اين جايگاه را تنها و تنها بهواسطه بعد هنري او ببينيم. از نقشآفرينيهاي وي در كانون چاووش و بحبوبه انقلاب بگيريم تا آخرين اظهارنظرهاي وي درباره جشنواره موسيقي فجر و خانه موسيقي گواه اين است كه با موسيقيداني طرف هستيم كه در كنار كار هنري خود ديدگاهي متفاوت و مسوولانه را در قبال جامعهاش بهطور عام و جامعه موسيقي بهطور خاص پيگرفته است.
به شخصه اميدوارم در روزي نه چندان دور با حل مشكلات موجود، فضا به سمتي پيش رود تا اهالي موسيقي انگيزههاي نداشته صنفي خود را بازيابند و نه بهصرف منافع شخصياي چون بيمه، تسهيل در اخذ مجوز يا امكاناتي شبيه آنكه از شرايط اوليه شهروندي محسوب ميشود و ميتواند به همان پركردن شكم خالي تعبير شود، بلكه با اشتياق و افتخار، خانه موسيقي را فارغ از سلايق و جايگاه و سن و تجربه و ژانر فعاليت، مامن و پشتيبان خود بدانيم و در راه اعتلاي اهداف اين حوزه و جامعه موسيقايي دست در دست هم بكوشيم.
اعتماد/واكنش محمد رحمانيان به انتخاب فيلمش در بخش هنر و تجربه جشنواره فجر
نام فيلم سينمايي «سينما نيمكت» به كارگرداني محمد رحمانيان كه پيش از اين از بخش سوداي سيمرغ سيوچهارمين دوره جشنواره فيلم فجر كنار گذاشته شده بود به عنوان يكي از فيلمهاي حاضر در بخش هنر و تجربه جشنواره فيلم فجر اعلام شد. اين اقدام واكنش محمد رحمانيان را به دنبال داشت و او روز گذشته در واكنش به اعلام نام فيلمش در بخش هنر و تجربه اعلام كرد: «زماني كه اسامي هيات انتخاب، فيلمهاي بخشهاي سوداي سيمرغ و نگاه نو اعلام شد، متوجه شدم با فيلم «سينما نيمكت» چه رفتاري شده است. همانگونه كه حكومتهاي مختلف با مخالفينشان رفتار سياسي و به نوعي آنها را تبعيد ميكنند، جشنواره فيلم فجر نيز به نوعي سياسي عمل كرد و فيلم من را به بخش ديگري فرستاد.» رحمانيان با تشكر از اعضاي هيات انتخاب بخش هنر و تجربه براي انتخاب فيلمش «سينما نيمكت» گفت: فيلمهاي هنر و تجربه از منظر من آثاري هستند كه به دنبال يك نگاه نو و نوآوري در سينما هستند و اين نگاه را به شكل تجربي ارايه ميكنند اما فيلم من كاملا يك فيلم كلاسيك است كه روايتي ساده دارد. بسيار از گروه انتخاب اين بخش متشكرم كه تحت تاثير فشارها و شانتاژهاي مختلف قرار نگرفت و فيلم مرا در گروه هنر و تجربه قرار داد.»به گفته رحمانيان فيلم «سينما نيمكت» به هيچ عنوان بار سياسي نداشته است. او در واكنش به كنار گذاشته شدن فيلمش از بخش سوداي سيمرغ گفته بود: «اينكه گفته ميشود هيچ فيلمي به دليل مشكلات مميزي از بخش اصلي حذف نشده است، را قبول ندارم و رفتاري كه با فيلم سينما نيمكت رخ داد، مويد اين مساله است.»
اطلاعات/نمایشگاه «روز جهانی بریل» در کتابخانه ملی برگزار شد
اداره کل اطلاع رسانی سازمان اسناد و کتابخانه ملی به مناسبت روز جهانی بریل، نمایشگاهی را از وسایل، کتب و تجهیزات مربوط به نابینایان با تکیه بر خط بریل، با عنوان «نمایشگاه روز جهانی بریل» برگزار کرد.
به گزارش روابط عمومی سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، اداره کل اطلاع رسانی سازمان به مناسبت روز جهانی بریل، از روز دوشنبه ۱۴دی ماه، نمایشگاهی را از وسایل، کتب و تجهیزات مربوط به نابینایان با تکیه بر خط بریل، با عنوان «نمایشگاه روز جهانی بریل» برگزار کرد.
به مناسبت تولد «لویی بریل» مخترع خط بریل (خط ویژه نابینایان)، چهار ژانویه برابر با چهاردهم دی ماه، روز جهانی بریل نامگذاری شده که همه ساله فعالیتهای صنفی و اجتماعی مختلفی در این روز جهت آشنایی آحاد جامعه با این خط و نحوه فعالیتهای نابینایان در زمینههای مختلف در سراسر جهان برگزار میشود.
اطلاعات/۱۱ فیلم بخش هنر و تجربه جشنواره فیلم فجر معرفی شدند
هیات انتخاب سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر آثار بخش هنر و تجربه این رویداد سینمایی را اعلام کرد.
به گزارش ارتباطات و اطلاع رسانی سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، هیات انتخاب بخش هنر و تجربه سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر متشکل از آقایان جمال امید، هوشنگ گلمکانی، ایرج تقی پور،سیفالله صمدیان، جعفر صانعیمقدم، شهرام مکری و امیرحسین علم الهدی اسامی ۱۱ فیلم راه یافته به مسابقه این بخش را اعلام کردند که بدین شرح است:
«اینجا کسی نمی میرد» ( حسین کندری)،«برداشت دوم از قضیه اول» به کارگردانی پویان باقرزاده،«تمرینی برای اجرا» ( محمدعلی سجادی)«چهارشنبه» ( سروش محمدزاده)،«سینما نیمکت» (محمد رحمانیان) ،«سگ و دیوانه عاشق» (علی محمد قاسمی)،«قیچی» ( کریم لک زاده) ،«گاهی» (کار گروهی به هدایت محمدرضا رحمانی)، «ممیرو» ( هادی محقق)،«نیم رخها»(شادروان ایرج کریمی)،«یک شهروند کاملا معمولی»(مجید برزگر)سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر ۱۲ تا ۲۲ بهمن به دبیری محمد حیدری برگزار می شود.
اطلاعات/حبیب الله صادقی: زیست شهید، رفتاری هنرمندانه است
بزرگداشت شهدای هنرهای تجسمی در خانه هنرمندان ایران برگزار می شود و همزمان با برگزاری کنگره سراسری ۲۰۰۰ شهید هنرمند در تهران، آثار شهدای هنرهای تجسمی از ۲۹ دی به مدت ۳ روز در خانه هنرمندان ایران به نمایش در می آید.
به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، دکتر حبیب الله صادقی نقاش و گرافیست درباره برگزاری بخش تجسمی «کنگره سراسری ۲۰۰۰ شهید هنرمند» با عنوان «مشق شیدایی» در خانه هنرمندان ایران، گفت: اصولاً زیست شهید، رفتاری هنرمندانه است؛ انسانهایی که با دست خالی برای به پیروزی رساندن یک اعتقاد و یک معنا در مقابل ۳۶ کشور و لشکری که در جهان علیه ملت ما قیام کردند، ۸ سال مردانه و فداکارانه ایستادند و یک میلیمتر خاک وطن را رها نکردند. در طی تاریخ دفاع و جنگهای دنیا به نظر من دفاع مقدس ۸ ساله ما، یک نمونه بسیار موفقیتآمیز و آرمانی و الهی یک دفاع است.
وی افزود: بنابراین برگزاری «کنگره سراسری ۲۰۰۰ شهید هنرمند» ضرورتاً کار جامع و ارزندهای است و واقعاً باید به این موضوع پرداخته میشد.
این هنرمند با اشاره به بخش تجسمی «مشق شیدایی»، اظهار کرد: شهدا همگی عزیز هستند اما منظور ما در این پروژه، هنرمندانی بودهاند که در حوزه تجسمی کارهای تأثیرگذار داشتند و در حوزه دفاع مقدس آثاری را آفریدهاند و در این راه نیز به مقام شهادت نائل شدند.
برگزاری این نمایشگاه کار بسیار ارزشمند و ممتازی است که به همت ۶ نهاد مختلف صورت میگیرد.
حبیبالله صادقی ضمن تأکید بر انتخاب هنرمندان پیشکسوتی که در این زمینه قرار است، همکاری کنند، نیز افزود: این انتخابها باید خیلی عالمانه و دقیق باشد که خدای ناخواسته در آن رفتار جانبدارانه نباشد و هنرمندانی که بیشترین فعالیت و تأثیرگذاری را داشتند چه از لحاظ آماری و چه از لحاظ کیفیتسنجی، بیشترین خدمت را کردند؛ در اولویت ها قرار بگیرند و امیدوارم کسی از قلم نیفتد. البته به هر حال هر کسی که در این راه کار کرده محض رضای خدا بوده و انشاالله خدا قبول کند.
این نقاش انقلاب و دفاع مقدس در خصوص برپایی بخش تجسمی «کنگره سراسری ۲۰۰۰ شهید هنرمند»، گفت: خانه هنرمندان از جمله مراکز فرهنگی است که افتخار این را داشته که به هنر معاصر ایران خدمت کند. یک مرجع جدی است که به انصاف، عقل، خرد جمعی و کیفیت شناخته شده و برگزاری بخش تجسمی این کنگره در خانه هنرمندان ایران کار شایسته و ستودنیای است.
کنگره سراسری ۲۰۰۰ شهید هنرمند در شش رشته هنری شامل: سینما، تئاتر، هنرهای تجسمی، موسیقی، عکس و شعر و ادبیات در تهران برگزار میشود که بخش هنرهای تجسمی با عنوان «مشق شیدایی» در نگارخانه های خانه هنرمندان ایران برگزار می شود.
همزمان با نمایش آثار هنرمند شهید در نگارخانه های خانه هنرمندان ایران، مراسم گرامیداشت یاد و خاطره شهدای هنرمند سه شنبه ۲۹ دی ساعت ۱۸ در محل این خانه برگزار می شود.
اطلاعات/برپایی همایش بزرگداشت ابن هیثم در فرهنگستان علوم
همایش بزرگداشت ابن هیثم دانشمند بزرگ جهان اسلام صبح دیروز در سالن کنفرانس فرهنگستان علوم برگزار شد.
در مراسم افتتاحیه این همایش، دکتررضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم گفت: بسیار مایه خوشبختی است که سمیناری درباره کار علمی ابن هیثم برگزار شده است و این سمینار از چند جهت اهمیت دارد. اول اینکه ابن هیثم کمتر شناخته شده است و درباره او کم صحبت شده به طوری که او را اغلب مصری میدانستند؛ در حالی که اینطور نبوده و او متولد بصره بوده است. اگرچه سالهای زندگیاش را در مصر گذرانده است. به هر روی ابن هیثم پرورده این سوی عالم اسلام است و از اینجا به مصر رفته است.
وی افزود: اهمیت دیگر این سمینار این است که ابن هیثم یکی از نوادر پایهگذار پژوهش علمی است. ما معمولاً امروزه لفظ تحقیق و پژوهش را مترادف هم به کار میبریم. امروزه ما بیشتر پژوهش و کمتر تحقیق میکنیم. پژوهش به معنی پیشبرد علم یا حل مسائل تاریخی اجتماعی است. البته در گذشته پژوهش خیلی مطرح نبوده، ولی با این حال ابن هیثم خیال میکرده که کار پژوهشی انجام داده، پژوهش ابن هیثم در تنظیم جریان و بهتر بهرهبرداری کردن از آب رود نیل بوده است. اگر چه او فکر میکرد که با پژوهش علمی خودش راهی جدیدی در تکنولوژی باز کرده است، در حالی که او در این کار ناموفق بود و خلیفه فاطمی مصر هم از دست او بابت این ناموفق بودن ناراحت میشود.
داوری اردکانی با اشاره به اینکه ما به تاریخ علم کمتوجهی کردهایم، توضیح داد: فرهنگستان علوم از سالها پیش شروع کرده که با تاریخ علم رابطه برقرار کند. دلیلش هم این است که ما تا دوره جدید، تاریخ علم نداشتیم و از قرن ۱۸به بعد تاریخ علم مطرح میشود. تا قبل از قرن ۱۸هر چه بود و نوشته میشد تاریخ اشخاص بود، یعنی به اشخاص توجه میشد ولی به کاری که میکردند توجه نمیشد.
رئیس فرهنگستان علوم ادامه داد: تاریخ علم جدید، تاریخ نقد است و بدون نقد، علم میسر نمیشود و تفکر امروزی معنی ندارد. ما از همان اول که وارد عالم تجدد شدیم، این را فهمیدیم ولی نقد را بد فهمیدیم. اگر چه مستشرقان هم در این امر بیتقصیر نبودند.
داوری اردکانی با اشاره به اینکه این روزها نقد معنی ناسزا گویی میدهد، گفت: متاسفانه در عصر حاضر، نقد معنی فحاشی، ناسزاگویی و بدزبانی میدهد؛ در حالیکه نقد به معنی به دست آوردن آن چه که در گذشته بوده و برای امروز است. اروپا گذشته خود را با نقد آغاز کرده و ما هم به این نقد احتیاج داریم.
ایران/حجت الله ایوبی از اتفاقی بزرگ در سینمای ایران خبر داد
حضور 80 درصدی فیلمهای مستقل در جشنواره امسال
سینمای ایران به تدریج دارد روی پای خودش میایستد
دلنوشته ایوبی برای مدافعان حرم
حجتالله ایوبی رئیس سازمان سینمایی شامگاه ۱۶ دی ماه در ششمین جشنواره فیلم «عمار» حاضر شد و در جریان این بازدید با حضور در غرفه «پشتیبانی از رزمندگان جبهه مقاومت» دلنوشتهای را برای رزمندگان نوشت. متن دل نوشته رئیس سازمان سینمایی به شرح زیر است:
فرزند عزیزم
به عنوان کسی که توفیق حضور در جبهههای نبرد را ولو اندک داشتم به مظلومیت شما غبطه میخورم. ما هنگام رفتن به جبهه در مراسمی عمومی بدرقه میشدیم. همه میدانستند که به جبهه میرویم ولی شما آرام، بیهیاهو و فرسنگها دور از خاک ایران عزیز مظلومانه قدم به جبهههای حق گذاشتید، به شما غبطه میخورم. ما این روزها در تدارک برگزاری جشنواره فیلم فجر هستیم، در کمال آرامش بدون هیچ دغدغهای. بدانید که میدانیم این آرامش را مدیون شما هستیم، مدیون صبر خانواده هایتان. انشاءالله که به سلامت بازگردید. دستتان را میبوسم.
رئیس سازمان سینمایی کشور گفت: در سی و چهارمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر 80 درصد آثار سینمایی مستقل ساخته شدهاند و این اتفاق بزرگی در سینمای ایران است.
حجت الله ایوبی افزود: این خبر خیلی خوبی است. حتی بنیاد سینمایی فارابی هم در سال گذشته تنها از 73 فیلم حمایت کرده است. ایوبی با بیان اینکه جشنواره فیلم فجر امسال جشنواره خیلی خوب و پر رونقی است، درباره اکران و برگزاری جشنواره در دیگر استانها نیز گفت: جشنواره فیلم فجر رونمایی از سینمای ایران است و استانها باید با تهیه کنندههای آثار به توافقی برای نمایش آثار آنها در شهرهای دیگر برسند و برنامه ریزی کنند. چون اکران و نمایش آثار در شهرهای دیگر از توانایی سازمان سینمایی خارج است و کاری بسیار پر خرج خواهد بود.
وی در ادامه اضافه کرد: با این حال ما تأکید داریم که جشنوارههای موضوعی را در شهرستانها برگزار کنیم، البته این موضوع هم نیاز به همکاری از خود استانها و حمایت و کمک دارد که امیدوار هستیم این اتفاق بیفتد. ایوبی در ادامه با اشاره به بازار گرم شبکه نمایش خانگی گفت: کل فروش سینمای ایران در سال گذشته در حدود 53 میلیارد تومان بوده است، اما در شبکه نمایش خانگی بیش از 100 میلیارد درآمد داشته ایم، این آمارها در صورتی است که ما تنها میزان فروش در تهران را در نظر میگیریم، اما این بازار گرمی که وجود دارد میتواند به گردش اصلی سینمای کشور کمک کند و مدیران سازمان سینمایی در استانها مسئولیت گرم نگه داشتن این بازار را بر عهده دارند.
وی ادامه داد: همچنین با در نظر گرفتن پروژه VOD که زیرساخت هایش بیش از یک سالی میشود حاضر شده، میتوان با اطمینان گفت شرایط رقابت با ماهوارهها به وجود میآید و تولیدات مختلف داخلی در همه جای کشور دیده میشود.
ایوبی با تأکید بر اینکه نباید همیشه انتظار حمایت هایی از سوی دولت را داشته باشیم، اضافه کرد: سینمای حرفهای ما بعد از انقلاب با حمایتهای مستقیم دولت شکل گرفت، اما برنامه به این شکل بود که کم کم این حمایتها کمرنگ شود و سینما روی پای خودش بایستد، اتفاقی که به آرامی در حال رخ دادن است. رئیس سازمان سینمایی در بخشی از صحبت هایش به موج سالنسازی در کشور اشاره کرد و اظهار داشت: ما 60 مجتمع فرهنگی را تجهیز کرده ایم که البته خود من خیلی به این موضوع امیدوار نیستم، این مجتمعها نه باید به شکلی باشد که گاهی در آن فیلمی نمایش داده شود، بلکه باید کاملاً به سینما تبدیل شوند و به عنوان مکانی برای نمایش آثار و تولیدات سینمایی کشور از آنها استفاده شود. در این میان استانها میتوانند از کمکهای استانداری، نهادهای خصوصی و حتی اشخاص استفاده کنند و سالنهای سینمایی را به ناوگان سینمایی کشور اضافه کنند و با درآمدزایی از همانها برای تولیدات داخلی خود استانها استفاده کنند. حبیب ایل بیگی معاون ارزشیابی سازمان سینمایی هم در پایان این جلسه با تأکید بر این که تهیه کنندهها در سینمای ایران به شکلی تربیت شدهاند که از سازمان سینمایی کمکی را دریافت نکنند، گفت: این حوزه بدون حمایتهای دولتی خیلی بهتر میتواند کار کند و حمایتها بهتر است از استانداری ها، مراکز و نهادهای داخلی خود استانها بهدست بیاید.
ایران/در مراسم قدردانی از برگزیدگان پنجمین دوره جایزه دکتر فتح الله مجتبایی مطرح شد
فغان از فراموشی اخلاق و قانون
آیا دانشجویان به مشتریانی برای مدرک تحصیلی تبدیل شدهاند؟
هادی مشهدی
مراسم اهدای پنجمین دوره جایزه دکتر فتحالله مجتبایی روز سهشنبه پانزدهم دیماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. این جایزه همهساله به بهترین پایاننامههای دوره دکتری در رشتههای «زبان و ادبیات فارسی» و «ادیان و عرفان» اهدا میشود. فتحالله مجتبایی، ضیاء موحد، حسین معصومیهمدانی، شهرام پازوکی، محمد دهقانی و علیاصغر محمدخانی هیأت داوران این جایزه هستند که در این دوره علاوه بر دو پایاننامه برگزیده، دو پایاننامه را نیز مستحق تشویق دانستند.
در این مراسم که به همت دکتر فتحالله مجتبایی، مرکز فرهنگی شهرکتاب و بنیاد فرهنگی ترکمان برگزار شد، رسالههای «سنت تصحیح متن در ایران پس از اسلام» نوشته مجتبی مجرد از دانشگاه فردوسی مشهد و «نسبنامه و طریقه عرفانی شیخ اشراق» نوشته زهرا زارع از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات برگزیده شدند؛ همچنین از پایاننامههای «سنت شعر فارسی و غزلهای ادرین ریچ: بررسی ابهام در جستوجوی زبانی مشترک» نوشته ندا علیزاده کاشانی از دانشگاه مچراتا ایتالیا و «ماثورات امام علی(علی) در مفاهیم عرفانی تا سده پنجم» نوشته زهرا ابراهیمی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات قدردانی شد.
علی اصغر محمدخانی در این مراسم ضمن اشاره به آسیبهای موجود در حوزه تحصیلات تکمیلی، ضرورت شناسایی پایاننامههای مطلوب و کارآمد در حوزههای یادشده را تشریح کرد و اظهار داشت: در دورههای پیشین جایزه دکتر مجتبایی آسیبهای گریبانگیر آموزش عالی از نظرگاههای مختلف (پایاننامهها، مقالات پژوهشی و...) بررسی شدند. در سالهای اخیر دفتر مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم و نهادهای مشابه نیز به بررسی آسیبهای یادشده پرداختهاند و دستاوردهایی هم داشتهاند. در این زمینه پرسشهای متعددی مطرح است: چه نهادی باید در رفع این آسیبها بکوشد؟ آیا دانشگاه از اهداف اولیه خود فاصله گرفته و به نهادی تجاری بدل شده است؟ آیا دانشجویان به مشتریانی برای مدرک تحصیلی تبدیل شدهاند؟ چرا ۴۱درصد فارغالتحصیلان دورههای تحصیلات تکمیلی بیکار هستند؟
ضیاء موحد هم در این مراسم ضمن اشاره به خاطرهای دور به شرح ضرورت تصحیح متون و نیز ویژگیهای پایاننامه برگزیده (سنت تصحیح متن در ایران پس از اسلام) پرداخت؛ وی تصریح کرد: آن حافظ قدسی که ما در دوران جوانی و نوجوانی و کودکی میخواندیم در قیاس با نسخه خانلری و قزوینی ۱۰۰غزل اضافه دارد؛ حال تصور کنید اگر کسی بخواهد درباره حافظ و سبک شعر او مطلبی بنویسد باید چه کند؟ این نشان میدهد دخالت مصححان و ناسخان در دواوین شعرا بسیار مؤثر است. در ادامه این مراسم فتح الله مجتبایی بر اهمیت برگزاری چنین محافل و مجالسی تأکید کرد و اظهار داشت: امروز آفت بسیار بدی حیات فرهنگی ما را تهدید میکند؛ نمونههایی از آن بیان شد. مقدار بسیار زیادی از این آسیبها در نتیجه شرایط سیاسی و اجتماعی روزگار فعلی بروز یافتهاند؛ همهچیز سیاسی و اقتصادی شده است. در روزگار پیشین شرایط به این شکل نبود. من به یاد دارم وقتی زندهیاد خانلری را به آغاز کار دوباره مجله سخن تشویق کردیم، او به واسطه تجربه پیشین در اقدام به این امر اکراه داشت؛ ما چند نفری بودیم که زحمت این کار را بر عهده گرفتیم؛ به اینگونه که او در جمعآوری و گزینش و تصحیح مقالات هیچ زحمتی را نپذیرد و تنها نامش بر مجله باشد و مخارج چاپ را فراهم کند؛ گاه هزینههای چاپ را هم خودمان میپرداختیم؛ آیا کسی را از جوانان امروز میشناسید که چنین رویکردی داشته باشد؟ وی افزود: دو چیز در جامعه میتواند بسیار خطرناک باشد؛ یکی قدرت است و دیگری ثروت. اگر این دو با قانون و اخلاق توأم نباشند بدترین بلای جامعه و انسانیت خواهند بود. سعادت و نجات بشر نیز در این است که این دو با قانون و اخلاق توأم باشند. متأسفانه شرایط به گونهای است که اخلاق و قانون فراموش شده است. در همه نقاط دنیا نگاه اقتصادی حاکم است. اقتصاد یعنی پول و پول میتواند منشأ فساد باشد.
ایران/حسین نوشآبادی سخنگوی وزارت ارشاد:
در مجلس ردیف بودجهای برای حمایت از جشنواره عمار تصویب نشده است
«در سال 94 در ردیفهای اصلی، بودجهای برای کمک به جشنواره عمار در مجلس شورای اسلامی تصویب نشده است و درخواستی هم تاکنون برای کمک از طرف جشنواره مذکور به صورت رسمی و کتبی وصول نشده است.» این جملات بخشی از صحبتهای سخنگوی وزارت ارشاد در پاسخ به اظهاراتی است که در یک برنامه تلویزیونی مطرح شد. بیژن نوباوه که هفته گذشته میهمان برنامه «هفت» بود در بخشی از صحبتهایش از عدم پرداخت بودجه یک و نیم میلیاردی جشنواره عمار سخن گفته بود. با این حال آنطور که حسین نوشآبادی روز دوشنبه در نشست خبری با اصحاب رسانه اعلام کرد در مجلس ردیفی به نام حمایت از جشنواره عمار مصوب نشده است.
در پی این اظهارات سخنگو که البته در حیطه اختیارات معاونت پارلمانی وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی نیز هست، در برخی سایتهای خبری جدولی منتشر شد که برای اثبات مصوبه مجلس شورای اسلامی برای کمک به جشنواره عمار به آن استناد شده بود. این در حالی است که حسین نوشآبادی میگوید این سند به جشنواره عمار اختصاص ندارد بلکه قسمتی از جدول شماره 17 مربوط به کمک به اشخاص حقوقی غیردولتی است که نام جشنواره عمار نیز در کنار دهها مؤسسه و نهاد فرهنگی، علمی، مذهبی و اقتصادی کمک بگیر غیر دولتی در جزء سوم ردیف جدول شماره 9 ذکر شده است.
به گفته سخنگوی وزارت ارشاد در دولت یازدهم طی سالهای 92 و 93 به ترتیب 19 میلیارد و 800 میلیون ریال و پنج میلیارد و 335 میلیون ریال از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جشنواره عمار پرداخت شده است.
وی در عین حال میگوید در صورت ابلاغ و تخصیص اعتبار 10 میلیارد ریال سال 94 که در ردیف متفرقه کمک به اشخاص حقوقی در مجلس تصویب شده است، از طرف سازمان مدیریت و برنامه ریزی انجام شود، این کمک هم بلافاصله پرداخت خواهد شد.
ایران/پورتراب در واکنش به استعفای علیزاده: از موضع بالا صحبت نکنید
مناقشه در خانه موسیقی بالا گرفت
استعفای حسین علیزاده از دبیری شورای عالی خانه موسیقی
حسین علیزاده با انتشار یک نامه رسمی، از سمت دبیری شورای عالی خانه موسیقی استعفا کرد. در بخشی از نامه استعفای حسین علیزاده آمده است: با کمی دقت به بیانیه رسمی شورای عالی خانه موسیقی، به روشنی میتوان دریافت که اعضای شورا در جریان تمام امور خانه نیستند. اینجانب با ارادت و علاقهای که نسبت به اعضای شورای عالی خانه موسیقی دارم، اشارات مختصری را به شرایط مربوطه بیان میکنم:
٭ نقش شورای عالی خانه موسیقی در خانه موسیقی چیست؟
٭ آیا شورایی که در 18 ماه گذشته یک یا دو نوبت تشکیل جلسه داده (البته بدون حضور اینجانب) میتواند شورای مؤثری در حل موضوعات، بخصوص این دوره خانه موسیقی باشد؟
٭ آیا شورا، شورایی تشریفاتی نیست که فقط در شرایط بحران با تلاش هیأت مدیره تشکیل جلسه داده تا سپری مناسب برای مشکلات خانه باشد؟
٭ آیا رئیس و اعضای شورا در مسائل ریز و درشت موسیقی کشور و خانه موسیقی بهطور بیطرفانه قرار میگیرند، تا حضوری مؤثر برای راه حل موضوعات داشته باشند؟
مصطفی کمال پورتراب درباره انتقادهای حسین علیزاده از خانه موسیقی گفت: ایشان از موضع بالا صحبت میکنند.
او درباره استعفای حسین علیزاده از شورای عالی خانه موسیقی گفت: آقای علیزاده اگر میخواستند استعفا بدهند، باید نامه مینوشتند. این شورا افراد متخصصی دارد و آقای علیزاده هم به عنوان عضو شورا نمیتوانستند اینگونه انصراف دهند. او ادامه داد: من صحبتهای آقای علیزاده را در روزنامه خواندم. ایشان میگویند 2 سال پیش استعفا دادند در حالی که یک سال و نیم پیش در جلسه حضور داشتند. خانه موسیقی، خانه افراد سرشناس کشور است.
حسین علیزاده به جای اینکه مسائل را با مطبوعات و مردم درمیان بگذارد، باید با مسئولان خانه موسیقی مطرح کند تا مشکلات حل شود. وی با بیان اینکه جلسه شورای عالی برگزار شد تا به علیزاده بگوییم استعفا ندادهای، مطرح کرد: ما برای آقای علیزاده احترام قائلیم اما آقای علیزاده در صحبتهایشان گفته بودند اگر همه اعضای خانه موسیقی حق عضویت پرداخت کنند، خانه موسیقی نیازمند حمایت دولت نمیشود درحالی که خودشان میدانند همه اعضا، حق عضویت نمیپردازند.
خانه موسیقی ناچار است که با دولت ارتباط داشته باشد بعد هم مگر ارتباط با دولت چه ایرادی دارد؟ پورتراب گفت: من خیلی برای حسین علیزاده احترام قائلم اما ایشان از موضع بالا صحبت میکنند. آیا حسین علیزاده از وضعیت دانشگاهها خبر دارد؟ آیا میداند که اکثر اساتید دانشگاه شایستگی تدریس ندارند؟ به عقیده من اگر هم قرار است دولت را نقد کنیم، بهتر است در این ابعاد باشد.
جام جم/ترجمه موسوی گرمارودی از «نهجالبلاغه» منتشر شد
کتاب ارزنده «نهجالبلاغه» با ترجمه سیدعلی موسوی گرمارودی، پس از شش سال انتظار از سوی انتشارات قدیانی منتشر شد و تا ۲۰ دی ماه روانه بازار میشود.
تصویر ترجمه موسوی گرمارودی از «نهجالبلاغه» منتشر شد
به گزارش جام جم آنلاین، پس از شش سال تحقیق و بررسی، چندین مرتبه تصحیح و بازبینی متن عربی و فارسی، ترجمهسیدعلی موسویگرمارودی از سخنان حضرت علی(ع) منتشر شد.
شاخصه بارز این کتاب، سبک نگارش ادبی مترجم است. تفسیر جامع و کامل تمامی مطالب، حساسیت در پرداخت و انتقال صحیح مفاهیم به مخاطب، از دیگر خصوصیات ترجمهی دکتر گرمارودی به شمار میرود.
تاریخنگاران و حدیثدانان بسیاری در طول تاریخ به گردآوری سخنان و حکمتهای امام علی(ع) پرداختهاند. در این میان نهجالبلاغه به کوشش سیدرضی مورد توجه مولفان، مفسران و مترجمان بسیاری بوده است. ترجمههای متعددی از این کتاب به فارسی در دسترس است که از آن جمله میتوان به ترجمه سیدجعفر شهیدی و عبدالحمید آیتی یه عنوان بهترین ترجمهها اشاره کرد.
جدیدترین ترجمه از این کتاب در سه بخش خطبهها، نامهها و حکمتها به زبان فارسی از دکتر سیدعلی موسویگرمارودی توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده است.
متن عربی این کتاب بهاهتمام سیدحسین صدرالحفاظ، مدرس برجستهٔ زبان عربی، با ظرافت و دقت بالا در چگونگی اعرابگذاریها بارها مورد بررسی و بازبینی قرار گرفته است.
در آغاز کتاب در مقدمهٔ مفصلی که از مترجم آمده توضیحات کاملی در مورد چگونگی ترجمه، منابع و مآخذ آورده شده است. گرمارودی به گفته خود این ترجمه را پنج بار بازبینی و هر بار ۵۰۰ مورد را صیقل داده. از او پیش از این، ترجمه صحیفه سجادیه منتشر شده است.
جام جم/همزیستی رسانهها در سایه قانون
سخن گفتن از آینده شبکههای اجتماعی در ایران کار آسانی نیست. برخی از این شبکهها در حال حاضر فیلتر هستند و یک پدیده زیرزمینی محسوب میشوند و به همین دلیل، نمیتوان درباره آنها اظهارنظر قطعی کرد. به هیچ عنوان به شکست شبکههای اجتماعی در آینده اعتقادی ندارم. بدیهی است، رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی کارکردهای خاص خود را دارند و هیچ گاه جای یکدیگر را نمیگیرند.
تصویر همزیستی رسانهها در سایه قانون
همان گونه که رادیو نتوانست روزنامه را از گود خارج کند و تلویزیون نتوانست جای رادیو را بگیرد، شبکههای اجتماعی هم نمیتوانند رسانههای رسمی را محو کنند. در نهایت ممکن است سهم و تاثیرگذاری آنها را دستخوش تغییر و تحول کنند؛ در واقع سهم آنها را از بازار مخاطب تغییر خواهند داد.
3 فاکتور حیاتی برای رسانههای رسمی
بخشی از محتوای شبکههای اجتماعی را رسانههای رسمی مانند مطبوعات تولید میکنند و این گونه نیست که فقط کاربران این شبکهها به تولید محتوا در آن بپردازند. رسانههای رسمی، سهم قابل ملاحظهای در فرآیند تولید محتوا در شبکههای اجتماعی دارند. با این حال، رسانههای رسمی برای ماندن در کورس رقابت با شبکههای اجتماعی به چند فاکتور و عامل مهم و حیاتی نیاز دارند. برخی از این رسانهها ازجمله مطبوعات در شرایط و فضای عادی رشد نکردهاند و اگر نتوانند به چند پرسش پاسخ دهند، در آینده به مشکل برخواهند خورد. اول اینکه باید درباره شمارگان خود به صراحت صحبت کنند؛ دوم، میزان مخارج و درآمدهای سالانه خود را اعلام نمایند و سوم، مرز میان اطلاعرسانی و تبلیغاتشان به شکل شفاف مشخص است. اگر این سه فاکتور و عامل مشخص نشود، نمیتوان درباره آینده رسانههای رسمی به صراحت و قاطعانه سخن گفت.
رسانههای رسمی از بین نمیروند
بدون شک رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی، رقبای تازه نفسی برای رسانههای سنتی هستند، اما به طور قطع نمیتوانند این رسانهها را از بین ببرند. میزان تاثیرگذاری و سهمشان هم بستگی به نوع عملکرد و نقشآفرینیهایشان دارد؛ مثل سرعتشان در خبررسانی و انتقال اطلاعات. با این حال، هویت آنها همچنان چندان مشخص نیست و اعتقاد و اعتماد عمومی به شکل نسبی به رسانههای رسمی بیشتر است. رسانههای رسمی هنوز هم از جایگاه بهتری به نسبت مجازیها برخوردار هستند.
قانونمندی همه رسانهها
با تمام آنچه گفته شد، رسانههای رسمی و شبکههای مجازی باید به سمت یک همزیستی مسالمتآمیز حرکت کنند و برای یکدیگر شمشیر نکشند. انتقاد در حد متعادل و به شکل منصفانه بدون اشکال است و ایرادی بر آن وارد نیست اما به مرز تخریب و هجمه که برسد، خطرناک میشود. نایل شدن به این همزیستی هم الزاماتی دارد که قانونمندی از اهم آن است. برای قانونمندی ابتدا باید به رسانههای رسمی پرداخت و بعد سراغ شبکههای مجازی و اجتماعی رفت. رسانههای جدید به راحتی قانونپذیر نیستند و نمیتوان کنترل چندانی بر آنها اعمال کرد. ابتدا باید رسانههای رسمی را کنترل و پاسخگو کرد و بعد سراغ مجازیها و اجتماعیها رفت. با این کار، شاید در آینده شاهد رشد 70 درصدی شاخص پاسخگویی در میان شبکههای اجتماعی هم باشیم.
دکتر حسینعلی افخمی
استاد و مدرس ارتباطات
جام جم/گفتوگو با «شیرین بینا» بازیگر، به بهانه حضور فعالش در فضای مجازی
دنبال حواشی نیستم
شیرین بینا از سال 1372 با بازی در فیلم «تیکتاک» فعالیت سینماییاش را آغاز کرده است. او در سریالهایی همچون تصویر یک رویا، روزهای زندگی، مریم مقدس، تب، مسافری از هند، کمکم کن و رویای خیس، نقشهای متعددی بازی کرده است. بینا جزو آن دسته از بازیگرانی است که وقتی در اثری بازی میکند از فضاهای مجازی همچون اینستاگرام و فیسبوک برای معرفی کارهایش استفاده میکند. با او درباره فضای مجازی به گفتوگو نشستیم.
تصویر دنبال حواشی نیستم
اولین بار که وارد فضای مجازی شدید فعالیتتان را با کدام نرمافزار شروع کردید؟
بعد از ایمیل، اولین ابزار مجازی وایبر بود. البته در آن زمان، این نرمافزار خیلی پیشرفته نبود و از طریق کامپیوتر با وایبر در ارتباط بودیم و از این طریق از حال بستگان و اطرافیان دور و نزدیک با خبر میشدیم. به مرور زمان که گوشیهای تلفن مجهز شد، نرمافزار وایبر هم پیشرفت کرد و از طریق تلفن میتوانستیم پیام همراه با عکس ارسال کنیم. بعد از آن با نرمافزارهای ویچت و واتسآپ آشنا شدیم، ولی در حال حاضر از اینستاگرام و فیسبوک استفاده میکنم.
البته هفت - هشت روز یکبار به فیسبوک سر میزنم، اما هر شب قبل از خواب اینستاگرام را میبینم تا در جریان اتفاقات و خبرهای هنری قرار بگیرم. خودم از طریق این دو فضای مجازی هم برای معرفی کارهایم استفاده میکنم و هم از احوالات دوستان و آشنایان باخبر میشوم. چندی پیش یکی از بستگان ما در کرمانشاه فوت شد و من از طریق فیسبوک در جریان قرار گرفتم. به نظرم فضاهای مجازی برای معرفی آثار خیلی خوب است. نباید نگاه منفی به این نرمافزارها داشته باشیم، چرا که مفید هم هستند.
شما در طول روز چقدر با فضاهای مجازی درگیر هستید و از آن استفاده میکنید؟
هر شب قبل از خواب اینستاگرام را میبینم و عکس و خبر میگذارم، اما خیلی خودم را درگیر فضای مجازی نمیکنم. چون ممکن است ساعتها سرگرم فضای مجازی شویم که کاربرد چندانی هم ندارد. به همین دلیل من نگاهم به شبکههای اجتماعی به اندازه اطلاعرسانی از اخبار است. در ضمن اگر کاری داشته باشم از این فضا برای معرفی استفاده میکنم. به عنوان نمونه وقتی تئاتر اجرا میکردیم برای تبلیغ کار در فیسبوک و اینستاگرام عکسهای متنوع از کار میگذاشتیم. از هر چیزی به اندازه نیاز باید استفاده کرد، چرا که افراط در هر کاری جز ضرر، چیز دیگری نخواهد داشت.
آیا در اینستاگرام و فیسبوک نظر همه طرفداران خودتان را میخوانید؟
بله، حتماً وقت میگذارم و همه نظرات را میخوانم. اگر فردی به من محبت داشته باشد، حتماً تشکر میکنم. اگر هم سوالی کرده باشد به آن پاسخ میدهم. احترام به مردم اولین چیزی است که باید یک هنرمند رعایت کند. نباید از این مساله غافل باشیم.
پیش آمده کسی در پستهایی که میگذارید به شما انتقاد کند؟
بله، یک بار اتفاق افتاده است.
و برخورد شما چطور بود؟
یکی از دوستانم یک بار صفحه هواداران برای من باز کرده و یک نفر نوشته بود حالا ایشان کی هستند که صفحه هوادار هم باز کرده است. راستش ناراحت شدم، اما پاسخی ندادم. البته دوستانم به من گفتند هر کس سلیقهای دارد و نباید از چنین حرفهایی ناراحت شد.
آینده شبکههای اجتماعی را چطور میبینید؟ آیا دوام خواهند داشت یا نه؟
فضاهای مجازی در حال پیشرفت و گسترش هستند و هر از گاهی خدماتشان تغییر میکند. مسلماً اگر خدمات کمتر شود، ریزش مخاطب هم به همراه خواهد داشت. زمانی وی چت بود، ولی الان کسی از آن استفاده نمیکند. مسلماً هر یک از نرمافزارها که امکانات بیشتری در اختیار کاربران بگذارد، حتماً جایگاه خوبی هم خواهد داشت و آیندهدار است.
به نظرتان این نرمافزارها توانسته جایگاه مطبوعات را بگیرد؟
تعارف که نداریم، متاسفانه تا حدود زیادی گرفته است. همسر من 50 و اندی سالش است، ولی هر شب بعد از تلویزیون یک تا دو ساعت در فضاهای مجازی اخبار مختلف را رصد میکند. البته من کمی به او انتقاد میکنم که چشم هایش ضعیف میشود؛ اما معتقد است وقتی راحت به واسطه این فضاهای مجازی میتوان در جریان اخبار قرار گرفت، چرا نباید استفاده کرد.شخصاً هم از فضای مجازی استفاده میکنم و هم روزنامه میخوانم. راستش لذت کتاب خواندن در این است که کتاب به دست بگیرم تا این که بخواهم کتاب را دانلود کنم و از طریق تبلت یا گوشی بخوانم. به هر حال همه چیز در حال پیشرفت است. زمانی نامه بود، ولی الان ایمیل جایگزین شده است.
جام جم/فرجام شبکههای اجتماعی؛ ماندنی یا رفتنی؟
فرجام شبکههای اجتماعی چه خواهد بود و دست روزگار چه سرنوشت و عاقبتی را برایشان رقم خواهد زد؟ یک سیر قهقهرایی را در پیش گرفته و به زوال خواهند رفت یا بیش از پیش جان گرفته و بر ضریب نفوذشان در جامعه افزوده خواهد شد؟ در این میان، آتیه رسانههای رسمی از روزنامهها و جراید گرفته تا سایتهای خبری و خبرگزاریها و حتی دیداریها و شنیداریها چگونه خواهد بود؟
تصویر فرجام شبکههای اجتماعی؛ ماندنی یا رفتنی؟
آیا اعتبار گذشته خود را باز خواهند یافت و همانی میشوند که بودند یا ریزش مخاطبانشان ادامه یافته و میدان رقابت را یکسره به مجازیها واگذار کرده و در لاک مهجوریت و انزوا فرو خواهند رفت.
تبی که به سردی گرایید
شبکههای اجتماعی در مقام رسانههایی برآمده از فضای مجازی، شروعی توفانی داشتند. در ابتدا محبوبالقلوب بسیاری از اقشار جامعه شدند؛ پیر و جوان، خرد و کلان. جذابیتها، ظرفیتها و قابلیتهای این شبکهها آنقدر برای کاربران جذاب و کاریزماتیک بود که سهم ثابت و حتی عمدهای از اوقات خود را به آن اختصاص دهند.
با اینحال به نظر میرسد تب شبکههای اجتماعی هم مانند هر پدیده نوظهور دیگری در کشور افول کرده و رو به سردی گراییده است.
هر چند به باور برخی کارشناسان علوم ارتباطات، این رسانهها در نهایت خود را بازیابی کرده و با ارائه ابزارها و امکانات جدید و جذاب به مخاطبانشان، جایگاه از دست رفته را احیا خواهند کرد.
نکته قابل طرح و تامل دیگر، وضعیت رسانههای رسمی کشور در آینده است. آیا این رسانهها در برابر شبکههای اجتماعی شکست خورده و عرصه را خواهند باخت؟
دو نظریه قالب در این زمینه وجود دارد عدهای از کارشناسان و صاحبنظران عرصه رسانه و علوم ارتباطی اعتقاد دارند که شبکههای اجتماعی به مرور و به شکل کامل جذابیتهای خود را از دست داده و کاربران، دوباره به رسانههای رسمی رجعت کرده و این رسانهها جایگاه متزلزل خود را ترمیم میکنند.
در نقطه مقابل، هستند از اهالی فن که باور دارند شبکههای اجتماعی بازگشتی توفانی به مثابه آغاز غافلگیرکنندهشان خواهند داشت و دوباره میدان را در درست گرفته و رسانههای رسمی را بیشتر از گذشته به حاشیه رانده و به انزوا فرو میبرند.
پوستاندازی شبکههای اجتماعی در آینده
یک استاد و مدرس ارتباطات معتقد است شبکههای اجتماعی در آینده به این شکل باقی نخواهند ماند و یک رویه منطقی و معقول را در پیش خواهند گرفت.
دکتر داوود زارعیان با اشاره به شکلگیری و بروز یک هیجان با ورود هر فناوری جدیدی به کشور میگوید: این هیجان دو اثر دارد؛ اول، تعداد کاربران خیلی زود زیاد میشود و دوم، روشهای دسترسی به اطلاعات برای همه فراهم است، اما پس از مدتی این هیجانات فروکش کرده و میزان استفاده هم کاهش مییابد. برای مثال، در ابتدای ورود رسانه وبلاگ به کشور، ایران جزو پنج کشور اول در زمینه استقبال و استفاده از این ابزار بود، اما در حال حاضر این هیجان فروکش کرده است. این قاعده درباره شبکههای اجتماعی هم مصداق دارد و میزان استفاده از آنها در آینده کاهش یافته یا حداقل به این شکل نخواهد بود. در نهایت این شبکهها به برخی از نیازها پاسخ خواهند گفت.
وی با تاکید بر اینکه باید صبر کرد و دید رسانههای اجتماعی در آینده به کدام سمت میروند، میافزاید: قطعا این شبکهها با رسانههای رسمی همراه نخواهند شد اما به مشروعیت دست مییابند. در عین حال، در نقش مکمل در کنار رسمیها قرار خواهند گرفت. رسانههای رسمی هم اعتبار خود را در آینده خواهند داشت، چراکه هر رسانه کارکرد خاص خود را دارد.
همزیستی بیشتر رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی
با وجود این که رسانههای رسمی کشور برخی کارکردها و قابلیتهای فضای مجازی و بالطبع شبکههای اجتماعی را در خدمت خود گرفته و از آن بهرهبرداری میکنند، اما همچنان یک تقابل نیمه پنهان در روابط این دو نوع رسانه به چشم میخورد.
این هجمه بهخصوص از سوی رسانههای رسمی پررنگ تر است و معمولا کاربران خود را به دوری گزیدن و اجتناب از شبکههای اجتماعی ترغیب و تشویق میکنند.
پرسش قابل طرح دیگر اینکه آیا در آینده یک تعامل مثبت و همزیستی مسالمتآمیز میان رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی برقرار خواهد شد؟
به باور دکتر زارعیان، در حال حاضر هم یک همزیستی غیررسمی میان این دو رسانه وجود دارد و اتفاقا در حال توسعه هم هست.
این استاد ارتباطات تصریح میکند: به طور قطع در آینده و با تثبیت جایگاه رسانههای اجتماعی و منطقی شدن کارکردهای آنان، این همزیستی آشکارتر خواهد شد. در حال حاضر هم بیشتر رسانههای رسمی از کانالهای شبکههای اجتماعی بهره میبرند، اما در به رسمیت شناختن آنها تقیه کرده و به طور رسمی اعلام نمیکنند.
رسانههای رسمی همچنان مورد اعتماد هستند
دکتر زارعیان با تاکید بر این مهم که کارزار و مقابله فایدهای نخواهد داشت گفت: معتقدم رسانههای رسمی باید خودشان را برای یک همزیستی مسالمتآمیز با شبکههای اجتماعی آماده کنند. رسانههای رسمی همچنان مورد اعتماد مردم هستند و شبکههای اجتماعی میتوانند با توجه به سرعت بیشترشان در نقش مکمل رسمیها ظاهر شوند.
وی در پاسخ به این پرسش که رفع فیلترینگ از شبکههای اجتماعی تا چه حد میتواند در مشروعیت بخشیدن به آنها موثر باشد، بیان میکند: هنور نمیتوان به طور قطع درباره رفع فیلترینگ صحبت کرد. به هر حال، مشکلات برخی شبکههای اجتماعی رفع نشده است، اما به هر حال این اتفاق خواهد افتاد. در آینده پیشرفت امکانات، زمینه و بستر مدیریت این شبکهها را فراهم خواهد کرد.
شبکههای اجتماعی از سکه نیفتادهاند
دکتر بهروز مینایی یک آینده روشن را برای شبکههای اجتماعی در آینده پیشبینی میکند و میگوید: شبکههای اجتماعی بهخصوص از نوع پیامرسانش در آینده فراگیرتر خواهند شد. این شبکهها امروزه جزیی از زندگی کاربران خود شدهاند و با وجود این که عدهای معتقدند ممکن است رونق خود را از دست بدهند نظیر آنچه برای فیسبوک پیش آمد، اما معمولا خود را با تکنولوژیها و ابزار جدید به روز کرده و مخاطبانشان را حفظ میکنند. نشانهای مبنی بر افول و از سکه افتادن این شبکهها مشاهده نمیشود.
استاد دانشگاه علم و صنعت درباره آینده رسانههای رسمی نیز تاکید میکند: اعتقاد ندارم رسانههای رسمی مخاطبان خود را از دست دادهاند. ممکن است رقبای پرقدرتی را در مقابل خود ببینند اما ماهیت آنها با رسانههای مجازی متفاوت است. ذات شبکههای اجتماعی ایجاد ارتباط متقابل با مخاطب و رد و بدل پیام است، اما رسانههای رسمی امکان برقراری چنین ارتباط پررنگی را ندارند. رسانههای رسمی و مجازی از این منظر، تفاوتهای ماهوی دارند. متاسفانه شبکههای اجتماعی بومی و داخلی کارآمد نیز در کشور نداریم که بتوانند مخاطبان را جذب خود کنند.
حفظ جایگاه رسانههای رسمی
دکتر مینایی تصریح میکند: رسانههای رسمی با وجود کاهش نسبی مخاطب، اما همچنان جایگاه خود را حفظ کردهاند. رسانههای مجازی و شبکههای اجتماعی شاید بتوانند با جذابیتها، سرویسدهی و نوع تعامل متفاوتی که با مخاطب دارند اثرات رسانههای رسمی را کمرنگ کنند، اما حذف کامل آنها امکان ندارد. این مساله بهخصوص در کشور ما غیرممکن به نظر میرسد.
این استاد دانشگاه در واکنش به این پرسش که آیا امکان همزیستی میان رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی در آینده وجود خواهد داشت، میگوید: بله، امکانپذیر است. شبکههای اجتماعی برای آینده هدفگذاری کردهاند و ممکن است ابزارهای جدیدی را نیز طراحی کنند. نباید در مواجهه با این شبکهها نظر منفی داشت و ساز مخالف زد. روشهای قهری و هجومی، مقبول کاربران جوان این شبکهها نیست و اثرات معکوس دارد. باید به کاربران آموزشهای رسانهای لازم را داد و تاثیرات فضای مجازی را مدیریت کرد. موضعگیری منفی بدون دلیل و برهان، کارآیی چندانی ندارد. رسانههای رسمی نه تنها نباید به شبکههای مجازی به عنوان یک تهدید بنگرند بلکه از این بستر و فرصت به نفع خود استفاده کرده و بر تعداد مخاطبانشان بیفزایند.
جوان/اکران فیلم امریکایی سفارش شده سادهلوحانه و شکستخورده در تهران!
«كمپ ايكس ري» را براي مصرف ايرانيها با هدف تبلیغ اسلام امریکایی ساختهاند!/ با اكران فيلم سينمايي «كمپ ايكسري» در چند پرديس سينمايي، بعد از مدتها يك فيلم خارجي در سينماهاي ايران اكران عمومي گرفت...
نویسنده : محمدصادق عابديني
با اكران فيلم سينمايي «كمپ ايكسري» در چند پرديس سينمايي، بعد از مدتها يك فيلم خارجي در سينماهاي ايران اكران عمومي گرفت، اين در حالي است كه ترافيك سنگين فيلمهاي ايراني اكران نشده باعث شده بسياري از تهيهكنندهها نتوانند فيلمهايشان را به اكران برسانند.
«كمپ ايكس ري» با بازي پيمان معادي روايتي از زندان گوانتانامو است و بازيگر ايراني نيز در اين فيلم نقش مسلماني را بازي ميكند كه بيگناه به زندان افتاده و در طول فيلم با زندانبانش ارتباط پيدا ميكند.
نگاهي به كمپ ايكس ري
در ميان فيلمهاي مشهور سينماي هاليوود
كه برخي از آنها نيز كاملاً شرايط اكران در سينماهاي كشور را دارند، چرا بايد فيلم
ناشناختهاي به نام «كمپايكسري» به شهرت برسد و سر از اكران عمومي درآورد؟ پاسخ اين
سؤال تنها در حضور پيمان معادي در اين فيلم است، بازيگر ايراني كه تابعيت ايالات متحده
امريكا را نيز دارد و بعد از حضور در فيلمهاي اصغر فرهادي به شهرت رسيد. معادي به
غيراز «كمپ ايكس ري» فعاليتهاي ديگري نيز در هاليوود داشته است. بازي در «13 ساعت: راز سربازان بنغازي» و «آخرين
شواليه» به همراه صداپيشگي در انيميشن «Window Horses» از جمله اين فعاليتها هستند.
«كمپ ايكس ري» را پيتر ستلر كارگرداني كرده است. اين فيلم اولين و تا امروز آخرين كارگرداني سينمايي ستلر به شمار ميرود. اين كارگردان پيش از اين بيشتر يك طراح گرافيك بوده است. گفته ميشود ديدن يك عكس از زندان گوانتانامو باعث شد جرقه ساخت اين فيلم در سر ستلر زده شود. «كمپ ايكس ري» با بودجه حدود يك ميليون دلار ساخته شده كه فروش پايين فيلم باعث شد تا فيلم با شكست تجاري روبهرو شود. در صفحه ويكي پديا اين فيلم به نقل از «اريك كوهن»، منتقد سينمايي «آيندي واير»، آمده است كه كمپ ايكس ري را «نمايش اخلاقي و گاه سادهلوحانه از شرايط فاجعهآميز بازداشتگاه زندانيان سياسي ارتش امريكا» خوانده است. شايد در ميان امريكاييها پيدا كردن شخصي كه بتواند فيلم «كمپ ايكس ري» را به خاطر بياورد سخت باشد، اما این فیلم در ايران دنبال تماشاگر میگردد و با محتواي ضعيف از سینماهای تهران سردرآورده است.
كمپ ايكس ري فيلمي با رگههاي سياسي
شايد پرداختن يك فيلم اولي به موضوع چالشبرانگيز زندانيان گوانتانامو كه از نظر حقوق بشر دولت امريكا را هميشه برابر افكار عمومي جهان قرار داده است، تنها برگ برنده ستلر در ساخت «كمپ ايكس ري» باشد. اين فيلم تلاش دارد تا اسلام امريكايي را كه در آن مسلمانان زير پرچم دولت امريكا ميتوانند آزاد باشند و زندگي متمدنانهاي را تجربه كنند به تصوير ميكشد. حتي تصوير نهايي فيلم از نماز خواندن مسلمانان به سمت پرچم امريكا كه بسيار گل درشت نيز از آب درآمده است، نشانهاي از پروپاگاندا بودن «كمپ ايكس ري» دارد. از اين رو برخي از منتقدان ايراني عقيده دارند اين فيلم «نه براي مصرف ايالات متحده كه با حضور بازيگري ايراني و براي مصرف ايرانيان ساخته ميشود خود گواهي است بر اينكه توليد فيلم از جاي خاصي به كارگردان سفارش شده است.»
اين فيلم كپيرايت دارد!
پخش فيلمهاي خارجي بدون پرداخت حق مؤلف
يا همان كپيرايت بارها در «جوان» مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. پيش از اين نيز
«جوان» با انتشار گزارشهايي نسبت به اكران فيلمهاي خارجي به صورت غيرقانوني در چند
پرديس سينمايي اعتراض كرده است. جالب اينجاست كه «كمپ ايكس ري »نيز در چنين پرديسهايي
به روي پرده رفته است. از اينرو با شركتي كه مديريت اجرايي «كمپ ايكس ري» را در ايران
بر عهده دارد، تماس گرفتيم تا درباره چگونگي اكران فيلم سؤال كنيم. در اين تماس شخصي
كه خودش را كارمند ساده شركت معرفي كرد از طي شدن تمامي مراحل خريد كپيرايت فيلم خبر
داد و گفت: مدتها اين شركت در حال انجام مذاكره براي خريد كپيرايت و دوبله فيلم به
فارسي بوده است. البته اين شخص از ارائه اطلاعات بيشتر درباره هزينه پرداخت شده براي
خريد كپيرايت خودداري كرد و از اينكه چرا بايد در شرايطي كه فيلمهاي ايراني نميتوانند
اكران شوند اين فيلم توانسته اكران بگيرد نيز اظهار بياطلاعي كرد.
تضييع حق فيلمهاي ايراني
از زمان اكران فيلم «كمپ ايكس ري» در سينماهاي امريكا بيش از يك سال ميگذرد و ديگر فيلمي نو و تازه به شمار نميرود. در عوض فيلمهاي ايراني هستند كه هنوز اكران نشده و تلاش ميشود در يك ماهه باقي مانده تا جشنواره فيلم فجر اين فيلمها به نحوي اكران شوند. در اين شرايط سپردن چهار سالن سينما در مجهزترين پرديسهاي سينمايي كشور به «كمپ ايكس ري» جز تضييع حقوق فيلمهاي ايراني معنايي ندارد. هماكنون تهيهكنندگان ايراني مجبورند براي به دست آوردن اكران حتي دعوا هم بكنند در عوض فيلم متوسطي مانند «كمپ ايكس ري» بيسروصدا توانسته اكران بگيرد! اين موضوع حتي از سوي مهدي معزي، مدير اجرايي فيلم كمپ ايكس ري، مورد تأييد قرار گرفته. معزي درباره اكران «كمپ ايكس ري» در اين روزها، ميگويد: «تعداد فيلمهاي ايراني كه در نوبت اكران قرار دارند، قابل توجه و طبيعي است كه حق داشتن سالن براي نمايش فيلمها، براي تهيهكنندگان ايراني باشد كه سياستگذاري درست شوراي صنفي اكران هم با اولويت فيلمهاي ايراني است. سعي ما هم بر اين بود كه با هماهنگي با اين شورا و قوانينش پيش برويم.»
جوان/به صدا درآمدن زنگ هشدار سلطه تفكر روشنفكري در موزه هنرهاي معاصر ايران
رنگ و بوی غربی نمایشگاه آثار فریده لاشايي
موزه هنرهاي معاصر ايران، به عنوان بزرگترين و پيشروترين گالري نمايش آثار هنري ايران، اين روزها شاهد برپايي مجموعهاي از آثار مكتوب- نقاشي، صنايع دستي و آثار نمايشي مدرن مرحومه فريده لاشايي، مترجم نقاش و فيلمساز متوفي در سال 1391 است.
موزه هنرهاي معاصر ايران، به عنوان بزرگترين و پيشروترين گالري نمايش آثار هنري ايران، اين روزها شاهد برپايي مجموعهاي از آثار مكتوب- نقاشي، صنايع دستي و آثار نمايشي مدرن مرحومه فريده لاشايي، مترجم نقاش و فيلمساز متوفي در سال 1391 است.
از آنجا كه اين مجموعه دولتي و برخوردار
از حمايتهاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است انتظار ميرود گزينش نوع و نحوه نمايش
آثار برگزيده در گالريهاي هشتگانه اين تالار، شامل ملاحظات و ترتيبات مبتني بر درونمايههاي
تعريف شده در حدود و معيارهاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي باشد.
طبيعتا ضوابط چيدمان و نوع آثار ارائه شده در اين مجموعه هر چه قدر هم كه مدرن و امروزي باشد با نمايش امثال آن در گالريهاي كذا و كذا كه به نمايشخانههاي زيرزميني شبيهتر ميباشد، متفاوت است. سايت خبري تحليلي «تابش كوثر» در اين باره نوشته است. وقتي در 15 ديماه براي تماشاي آثاري با نگاه متفاوت و امروزيتر گذارمان به سرسرههاي با شكوه اين مجموعه افتاد، درطول بازديد از راهروهاي عريض و طويل و گالري آن، به چيدماني برخورديم كه گويا در يكي از آرت گالريهاي لندن يا نيويورك قدم ميزنيم. با توجه به اينكه دفتر مدير مجموعه در مجاورت گالريهاي هشتگانه اين مجموعه فرهنگي هنري است بسيار بعيد به نظر ميرسد كه جناب ملانوروزي از محتوا و شكل مجموعه تحت امرش بياطلاع باشد. الغرض مدخل ورودي اين نمايشگاه در پوشش ويترينهاي شيشهاي نمايشگر بيوگرافي و اسناد سجلي و آموزشي فريده لاشايي است. در اين بين نمايش عكسهاي خصوصي و آلبوم هنرهاي نمايشي نام برده به صورت بيحجاب اولين نكتهاي است كه زنگ هشدار سلطه تفكر روشنفكري را در اين مجموعه فرهنگي به صدا در ميآورد. در طول نمايشگاه علاوه بر نمايش ابراز ارادتهاي خاص فريده لاشايي به نويسندگاني همچون برتولت برشت و برخي از هنرمندان دنياي غرب، آثاري برگزيده از پيشروان هنر معاصر در غرب و ايران از جمله جكسون پولاك و سهراب سپهري به نمايش گذاشته شده است. در ادامه يكي از سؤالاتي كه برايمان مطرح شد، اين بود كه چه ارتباطي ميان فضاي غنايي و البته نوستالژيك صداي مشهورترين خواننده كلاسيك دنياي عرب با حال و هواي مدرن نمايشگاه بود. واقعاً يكي از دستاندركاران برپايي اين نمايشگاه به اصطلاح مدرن، ارتباط ميان صداي خواننده متوفي دهههاي گذشته جهان عرب با حال و هواي امروزي يك آرتيست مدرن را براي ما تشريح كند كه در اين زمينه گفتنيها بسيار است، اين زمان بگذار تا وقت دگر.
حمایت/والدین مراقب فرزندان خود باشند
اثرات منفی بازیهای رایانهای بر نسل جدید
دنیای بازیهای رایانهای گرداب مخوفی است که کودکان و نوجوانان را آرام و بیصدا میبلعد و آنان را در فضایی رها میسازد که خلاصی از آن به سختی دشوار امکانپذیر است.
آنچه که بیشتر نوجوانان و جوانان را اسیر خود کرده همان چیزی است که به آن «بازیهای رایانهای» میگویند و این همان معضلی است که اگر به موقع درمان نشود و تحت کنترل قرار نگیرد به تهدیدی بزرگ برای قشر جوان تبدیل میشود و این امر میتواند به بروز بیماریهای روانی و افسردگی در میان جوانان منجر شود. پرداختن به مشکلات و مضرات استفاده از بازیهای رایانهای و استفاده بیش از حد از فضای مجازی در رسانههای مختلف قابل توجه بوده است اما هر اندازه به این مسئله مهم پرداخته شود کافی نیست چرا که هنوز بسیاری از والدین نسبت به خطرات استفاده بیش از حد از این بازیها بیاطلاع هستند و نمیدانند اگر فرزندانشان در گرداب بازیهای رایانهای گرفتار شوند به راحتی نمیتوانند از آن خلاصی یابند.
فضای مجازی چیست؟
فضای سایبری یا مجازی به یک محیط الکترونیکی گفته میشود که در آن رد و بدل کردن اطلاعات صورت میگیرد و ارتباطاتی ایجاد میکند که فراتر از مرزهای جغرافیایی است. «سهیل عتیقهزاده» کارشناس روانشناسی درباره استفاده نوجوانان و جوانان از اینترنت و بهویژه بازیهای رایانهای میگوید: کودکان و نوجوانان به دلیل اینکه در مرحله تکوین و تکمیل شخصیتی قرار دارند و هویت آنان در حال شکلگیری است از فضای مجازی و اینترنت بیشترین آسیب را میبینند، بهویژه اگر به هنگام استفاده از رایانه کنترلی بر فعالیت آنان صورت نگیرد.
مضرات بازیهای رایانهای
بازیهای رایانهای در کنار دهها مشکلات و معضلاتی که دارند از دیدگاه کارشناسان فوایدی هم دارند که نادیده گرفتن آن سرپوش گذاشتن بر واقعیت است. به اعتقاد برخی کارشناسان تعدادی از بازیهای فکری و معمایی دقت و مهارت کودکان را افزایش میدهد و در رشد ذهنی و خلاقیت فکری آنها تاثیر زیادی دارد. همچنین سرعت یادگیری آنان را افزایش میدهد و دریافت مفاهیم و مبانی ریاضیات، تاریخ و جغرافیا را آسانتر خواهد کرد. اما این فواید در صورتی تحقق پیدا خواهد کرد که والدین در انتخاب نوع بازی برای فرزندان خود نهایت دقت را داشته باشند و در هنگام استفاده کودکان و نوجوانان از رایانه نظارت و کنترل دائمی داشته باشند تا فرزندانشان به جای آموزش به مسیرهای انحرافی و غیراخلاقی کشیده نشوند. به همین دلیل است که کارشناسان معتقدند بازیهای رایانهای با همه فوایدش دارای مضراتی است که آسیبهای فردی و روانشناختی بیشتری به کاربران وارد خواهد کرد.
تربیت صحیح فرزند مهمترین رسالت والدین
کارشناسان امور نرمافزار و رایانه معتقدند که برخی از والدین بیتوجه به نوع بازیها و عوارض جسمی و روانی آن فقط میخواهند کودکانشان ساعاتی آرام و ساکت داشته باشند تا آنان به کارهای روزانه خود بپردازند. «رضا باقریاصل» معاون دولت الکترونیک سازمان فناوری اطلاعات و مدیر سابق فناوریهای مرکز پژوهش مجلس تاکید میکند توسعه محتوا یکی از اهداف و راهبردهای دولتها برای مدیریت فضای مجازی است و رفتار کاربران به ویژه کودکان و نوجوانان از مهمترین راهبردهای توسعه محتوا است. به گفته وی بازیهای رایانهای از جمله مصادیق توسعه محتوا به حساب میآیند و در کنار مدیریت و نظارت صحیح بر فرهنگ استفاده صحیح از بازیهای رایانهای باید فرهنگسازی شود و با اتکا به فرهنگ غنی ایرانی، اسلامی بازیهایی ایجاد شود که رشد و بالندگی کودکان را در مسیر صحیح هدایت کند. به طور مثال غزوات پیامبرگرامیاسلام(ص) و یا جنگهای صدر اسلام به بازیهای رایانهای تبدیل شوند تا کودکان و نوجوانان با اسلام و فرهنگ غنی اسلامی بیشتر آشنا شوند.
خشونت در اغلب بازیهای رایانهای
بررسی نوع بازیهای رایانهای کودکان و نوجوانان نشان میدهد اغلب بازیها از نوع خشن هستند. در واقع در میان بازیهای رایانهای خشن از هر پنج بازی که برای کودکان شش سال و بالاتر مناسب تشخیص داده شده است در سه بازی به ازای کشتن یا صدمه زدن به کاراکتر رایانهای امتیاز کسب میشود. اینگونه بازیها میتوانند باعث بروز رفتارهای ضد اجتماعی، ناسازگاری و اضطراب در کودکان شوند و پس از مدتی با نوجوانان و جوانانی مواجه خواهیم شد که خالی از هرگونه عواطف انسانی هستند. به گزارش تسنیم، کارشناسان معتقدند تنها برنده بازیهای رایانهای نه کودکان و نوجوانان بلکه طراحان، برنامهریزان و سیاستگذارانی هستند که از افکار پاک و بیآلایش نوجوانان برای اغراض و اهداف سیاسی و شوم خود استفاده میکنند.
به عقیده کارشناسان والدینی که فرزندان خود را برای ساعتهای طولانی در مقابل تلویزیون، کامپیوتر، گوشیهای هوشمند و... رها میکنند مقصران اصلی در تهدید سلامت روانی فرزندانشان هستند.
حمایت/در گفتوگوی«حمایت» با کارشناسان بررسی شد
سراب موفقیت در آن سوی مرزها
گروه فرهننگی-فرزانه دیانتی: علیرغم همه تاکیداتی که سخنگوی وزارت ارشاد در غالب نشستهای هفتگی خود مبنی بر ممنوعیت همکاری هنرمندان با شبکههای تلویزیونی و رادیویی معاند در خارج از کشور دارد اما به نظر میرسد بازیگران نه چندان چهره و صاحبنام، طعمه خوبی برای مطامع شبکه های ماهوارهای هستند.البته دلایل مختلفی را در این آشفته بازار بازیگری میتوان برای این مهاجرت اندک بازیگران برشمرد از جمله اینکه اکثر بازیگران مهاجر ، در ایران از شهرت زیادی برخوردار نبودهاند پس در گام اول بازتاب خبری این اقدام، خود گامی برای مشهور شدن آنهاست. البته از حواشی فضای مجازی هم نباید غافل بود . به هرحال سودای شهرت آنقدر برای این افراد اهمیت دارد که آن را در آن سوی مرزها هم جستجو کردهاند.«حمایت» این موضوع را در گفت و گو با کارشناسان بررسی کرد.
هنرمندان جریانات فرهنگی خارج از کشور را رصد کنند
یک عضو هیات علمی دانشگاه سوره در گفت و گو با «حمایت» با بیان اینکه شبکههای ماهوارهای فرهنگ ایرانی – اسلامی را هدف قرار دادهاند اظهارکرد: متاسفانه ارائه پیشنهادهای اغواکننده به برخی هنرمندان هم در راستای اهداف شوم آنها صورت گرفته است.دکتر «امیدعلی مسعودی» ادامه داد: اما اکثر هنرمندان ارزشی کشور اسیر پیشنهادهای وسوسه انگیز این شبکهها نشده اند. این هنرمندان میدانند که چنین شبکههایی، فاقد پایگاه اجتماعی و فرهنگی در بین مردم ایران است . بنابراین به هیچ وجه حاضر نیستند جایگاه اجتماعی خود را به خاطر شبکه های برون مرزی که هیچ مقبولیتی ندارند از دست دهند.وی البته تصریح کرد: اما متاسفانه بعضی از هنرمندان - به دلیل اینکه از پشت پرده نیت این شبکهها آگاه نیستند - دربرابر پیشنهادهای اغواگرانه این شبکهها از کشور خارج میشوند. البته بسیاری از این افراد با این انتخاب و سکنی در این کشورها متوجه میشوند که چقدر دچار خسران شده اند و چقدر ارزان پایگاه و جایگاه خود را به کسانی فروختند که ارزشی برای هویت و شخصیت آنها قائل نیستند.این استاد حوزه ارتباطات و رسانه با بیان اینکه هنرمندان با هنر خود میان مردم مقبولیت پیدا میکنند خاطرنشان کرد: پیشکسوتان هنر یک شبه پیشکسوت نشدهاند و محبوبیتی که این افراد دارند بخشی از سرمایههای ملی ماست که قابل خرید و فروش نیست. به طور قطع هنرمندانی که میخواهند جاودانه بمانند جلب پایگاهها و شبکههای یک روزه و دوروزه آن سوی آبها نمیشوند.مسعودی با اشاره به اخبار رسانهها مبنی بر خروج برخی هنرمندان و حضور در شبکههای ماهواره ای هم اظهارکرد: این افراد میتوانستند در آینده جزو سرمایههای کشور محسوب شوند ولی متاسفانه اندوخته اندکی داشتند و این اندوخته اندک را هم نتوانستند حفظ کنند.وی اضافه کرد: بعضی از این دوستان بهانههای واهی همچون اینکه در ایران فرصت مناسب و فیلمنامه خوب وجود نداشت،را مطرح کردهاند اما من میخواهم از این عزیزان بپرسم چرا فیلمنامه خوب وجود ندارد؛ مگر بسیاری از فیلمهای ما در فستیوالها و جشنوارههای خارجی جوایز بزرگ دریافت نمیکنند؟ یعنی فیلمنامه هایی که در حوزه دین، آیین و هویت ماست فیلمنامه های خوبی نیستند؟این جامعه شناس خاطرنشان کرد:من پیشنهاد میکنم که هنرمندان ما حتما جریانات فرهنگی خارج از کشور را رصد کرده و مورد مطالعه قرار دهند .مورد دیگر اینکه مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی هم به این مسائل بیشتر توجه کنند تا موانع برای حضور هنرمندان ارزشی ما برداشته شود.
لزوم استفاده از ظرفیت هنرمندان در رسانه ملی
یک عضور کمیسیون فرهنگی مجلس معتقد است که دلایل بسیاری در مهاجرت هنرمندان میتواند دخیل باشد.«ایرج ندیمی» در گفت و گو با «حمایت» در این باره اظهارکرد: پایان دوره بازیگری به این معنا که فیلمسازان از حضور این افراد در فیلمهایشان دیگر استقبال نمیکنند ، کسب درآمد کافی که البته ممکن است در قیاس با درآمدهای قبلی و انتظار بازیگر سازگار نباشد، محدودیتهای فردی، جاذبههای موقت بیرونی و وسوسه سایر افراد مهاجر شاید بخشی از این دلایل باشد.وی ادامه داد: البته با توجه به مشکلات معیشتی هنرمندان انتظار میرود که رسانه ملی با توجه به گسترش شبکههایش از ظرفیت هنرمندان استفاده بیشتری کند، درواقع تولید آثار مناسب جهت به کارگیری هنرمندان و مخاطبان را در دستور کار خود قرار داده و نسبت به از دست دادن فرصتها بیتفاوت نباشد.
روزان/واکنش ویشکا آسایش به حذف "دراکولا" و "سکوت"
روزان نیوز- ویشکا آسایش هم به جمع معترضین جشنواره فجر پیوست.
ویشکا آسایش که امسال با دو فیلم «دراکولا» ساخته رضا عطاران و «در سکوت» ساخته ژرژ هاشم زاده در جشنواره فیلم فجر امسال حضور دارد، از اینکه هیچیک از این آثار به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر راه نیافته است، ابراز تعجب کرد.
ویشکا آسایش از حذف دو فیلمش از جشنواره فیلم فجر ابراز تعجب کرد و در صفحه اینستاگرامش نوشت:
«این همه زحمت آخرش هیچ. دو تا فیلمى که امسال کار کردم و خیلى خیلى دوستشون داشتم و شک نداشتم به جشنواره راه پیدا میکنه!! «در سکوت» به کارگردانى ژرژ هاشم زاده و «دراکولا» به کارگردانى رضا عطاران. اصلا نمیفهمم چرا !!»
در ادامه مطلب، ویشکا آسایش به انعکاس واکنش علی سرتیپی (تهیهکننده دراکولا)، درباره حذف فیلمش از سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر پرداخت و نوشت: «علی سرتیپی درباره عدم انتخاب فیلم «دراکولا» در جشنواره فیلم فجر گفت: با تمام احترامی که برای نظر هیات انتخاب قائل هستم اما مردم بهترین قاضی هستند و در زمان اکران خودشان درباره فیلم نظر خواهند داد.
این تهیهکننده درباره انتخاب نشدن فیلم رضا عطاران اظهار کرد: خود من و رضا هدف اصلیمان مردم است و آنها قطعا میبینند و نظر میدهند، اما این فیلم میتوانست گرمای خوبی به جشنواره بدهد و فضای آن را گرمتر کند.
وی ادامه داد: البته رضا عطاران به دلیل مریضی پدرش مجبور شد بعد از فیلمبرداری به مشهد برود و هنوز هم آنجاست و نسخه اولیه را در حد رافکات تحویل دادیم که شاید این نسخه نتوانسته مبنای قضاوت درست هیات انتخاب قرار بگیرد. اما همانطور که سال گذشته "نهنگ عنبر" در جشنواره پذیرفته نشد و امسال بعد از فیلم محمد پرفروشترین فیلم سال شد، معتقدم "دراکولا" هم میتواند به لحاظ مردمی فیلم موفقی باشد.»
روزان/"محسن سلیمانی"رییس فرهنگسرای ارسباران شد
روزان نیوز- «محسن سلیمانی» به عنوان رییس فرهنگسرای ارسباران منصوب شد. رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران درحکمی، محسن سلیمانی را به ریاست فرهنگسرای ارسباران منصوب کرد.محسن سلیمانی در حکمی از سوی محمود صلاحی، رییس سازمان فرهنگی هنری شهرداری به عنوان مدیرفرهنگی هنری منطقه 3 و رییس فرهنگسرای ارسباران منصوب شد.در این حکم آمده است: با عنایت به حسن سوابق، تخصص و تعهد جنابعالی، شما را به عنوان مدیر فرهنگی هنری منطقه 3 و رییس فرهنگسرای ارسباران منصوب میکنم.توجه ویژه به هویت اسلامی– ایرانی کلانشهر تهران، ضرورت پرداختن به اصالت فرهنگ انقلاب اسلامی و نهادینهسازی روح دیانت و اخلاق اسلامی در فضای شهر از اقدامات بایسته در توسعه و تعالی فرهنگ شهر تهران به شمار میرود؛ فرهنگسازی و اثرگذاری در سه حوزه بومی، دینی و انقلابی و سبک زندگی شهروندان از دو منظر زیست شهری و اخلاق و رفتار شهروندی و مدیریت تغییرات فرهنگی از اهم مأموریتهای این سازمان است که لازم است با استناد به قرآن و سیره اهل بیت (ع) و بهرهگیری از تجارب سالهای گذشته و در هماهنگی و تعامل با معاونت هنری ستاد محور اقدامات فرهنگی هنری قرار گیرد.
از خداوند متعال آرزوی توفیق روزافزون شما را در جهت تحقق منویات مقام معظم رهبری (مدظله عالی) در خدمت به آحاد شهروندان شریف تهرانی مسئلت میکنم. محسن سلیمانی فارغالتحصیل دکترای هنر، پژوهشگر و طراح گرافیک پیش از این مدیر هنرهای شهری و اداره نقاشی دیواری سازمان زیباسازی را برعهده داشته است.
روزان/واکنش سحر دولتشاهی حذف به فیلمش از جشنواره
روزان نیوز- سحر دولتشاهی به حذف فیلم «نیمرخها» از جشنواره فیلم فجر واکنش نشان داد.
سحر دولتشاهی حذف فیلم «نیمرخها» ساخته زنده یاد ایرج کریمی از جشنواره فیلم فجر را مایه دلگیری توصیف کرد و «نیمرخها» را فیلم عزیزش نامید.
سحر دولتشاهی، با انتشار یک نوشته در اینستاگرام به حذف فیلم «نیمرخها» ساخته مرحوم ایرج کریمی، از سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر واکنش نشان داد.
«براي «نيمرخ ها» دلم گرفت. آقاي كريمي عزيز اين عكس رو انتخاب كردم به خاطر نگاه شما. نگاه هوشمند و دقيق و نگران شما. مطمئنم اگر بوديد چندان براتون فرق نميكرد كه فيلم شما در جشنواره باشه يا نباشه. اگه درست يادم باشه به اصرار ما شما و علي حضرتي قبول كرديد كه تا جشنواره بعدي كه امسال باشه فيلم رو نگه دارين كه اي كاش اصرار نمي كرديم. اينجوري شايد اين فيلم اكران ميشد و لا اقل شما براي اكرانش بودين. علي حضرتي براي «نيمرخ ها» يادداشت زيبايي نوشته. من فقط مي تونم بگم چه خوب كه قبل رفتن بعد از هشت سال سكوت فيلم ساختين. «نيمرخ ها» فيلم عزيز منه و اميدوارم فيلم عزيز خيلي ها بشه. مطمئنم خيلي ها كه بايد، قدر شما رو مي دونن. من كمترين اونهام.»
«نیمرخها» پنجمین و آخرین ساخته ایرج کریمی، فیلمساز و منتقد سینمایی است . او که از بیماری سرطان مغز استخوان رنج میبرد ۱۱ شهریور سال ۱۳۹۴ شمسی درگذشت.
روزان/اعلام فیلم های بخش مسابقه مستند جشنواره فجر
روزان نیوز- فیلمهای بخش مسابقه مستند جشنواره فیلم فجر ۳۴ اعلام شد.
هیات انتخاب بخش مستند سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر آثار راه یافته به بخش رقابتی این بخش را اعلام کرد.
هیات انتخاب بخش مستند جشنواره فیلم فجر متشکل از محمدرضا اصلانی، مجید خالقی سروش، مرتضی شعبانی، آزاده بیزار گیتی، آرش لاهوتی اسامی ۱۱ فیلم راه یافته به این بخش رقابتی را بدین شرح اعلام کردند:
* A ۱۵۷ به کارگردانی بهروز نورانی پور
* آزادی به کارگردانی رضا فرهمند و کمیل سهیلی
*اهالی خیابان یکطرفه به کارگردانی مهدی باقری
*خوان بی خان به کارگردانی هادی معصوم دوست
*خاطرات خانه متروک به کارگردانی مهدی فارسی
*رویاهای دم صبح به کارگردانی مهرداد اسکویی
*زمناکو به کارگردانی مهدی قربانپور
*فصل هرس به کارگردانی لقمان خالدی
*کارنامه بنیاد کندی به کارگردانی محمد جعفری – آذر مهرابی
*مجتبی به کارگردانی محمد حسن دامن زن
*همراه با فرات به کارگردانی فرشاد اکتسابی
سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر به دبیری محمد حیدری ۱۲ تا ۲۲ بهمنماه برگزار میشود.
سیاست روز/نقدی بر مجموعه تلویزیونی کیمیا که این شبها به روی آنتن سیما قرار دارد
بیدقتیهای تمام ناشدنی
بخش نخست: ساخت سریال یا فیلمهای تلویزیونی و سینمایی و یا اساسا هرکالای تصویری که به مرور تاریخ گذشته کشورمان بپردازد، کار چندان آسانی نیست. به هرحال تغییر شکل جامعه نسبت به سالهای قبل سبب میشود که به روایت قصهای در تاریخ گذشته، سختیهای زیادی را به همراه داشته باشد.
به خصوص آنکه این داستان بخواهد روایت یک زندگی شهری را برعهده بگیرد. به هرحال سرعت تغییرات در جامعه شهری به مراتب بیشتر از جوامع روستایی است. همین سختی هم سبب میشود که برخی از فیلمسازان اساسا به سراغ چنین سوژههایی نروند و یا اگر هم به مرور تاریخ ایران بپردازند، یا به روستاها پناه ببرند و یا سه پایه دوربین خود را به تاریخ دورتر ببرند. جایی که شهرکهای سینمایی و کاخهای به جا مانده از آن دوران به کمکشان میآید و دیگر نیازی نیست رنج طراحی و ساخت دکور را به جان بخرند.
اما ظاهرا یکی از سختترین برهههای تاریخی در ساخت فیلم و سریال، به تاریخ معاصر کشورمان بر میگردد. به اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت. جایی که بزرگ ترین اتفاق تاریخ ایران به وقوع پیوسته و دوره وقوع انقلاب اسلامی است و اغلب فیلمسازان ما از پس در آوردن این دوره بر نمیآیند. البته در سینمای ما و اتفاقا همین چند سال اخیر فیلمهایی ساخته شدهاند که به خوبی توانستهاند یک تصویر واقعی را به مخاطب ارائه دهند. فیلم سینمایی «کیمیا و خاک» عباس رافعی یا «چ» ابراهیم حاتمیکیا نمونههایی از این دست هستند. یا مجموعههای تلویزیونی نظیر «وضعیت سفید» حمید نعمتالله و «خاک سرخ» ابراهیم حاتمیکیا که با اقبال مخاطب هم روبهرو شدند. اما در مقابل فیلمها و سریالهایی هم بودهاند که بعد از تماشای آن به قول معروف «گاف»های زیادی را در تصاویر خود قرار داده بودند.
چند سال قبل سریال فاخر «در چشم باد» به
روی آنتن رفت. مجموعه تلویزیونی ساخته مسعود جعفریجوزانی که در فصلهای اول و دوم
به شدت جذاب و پرمخاطب بود. یک سریال اصطلاحا شسته و رفته که به سختی میشد از آن اشکال
گرفت. اما وقتی کار به فصل سوم داستان رسید و قرار شد سالهای ابتدایی انقلاب و دفاعمقدس
را روایت کند، کار آنقدر ضعیف و پراشکال شد که حتی مخاطب عام به راحتی میتوانست، اشکالات
طراحی صحنه و دکور را به وضوح مشاهده کند. کار به جایی رسید که طراح صحنه کار مجبور
به واکنش شد و اشکالات و نقدها را غرضورزی دانست. اما واقعا نقدها با قصد و غرض خاصی
بیان نمیشد. بلکه مخاطبان توقع داشتند، سریالی که آنقدر خوب شروع کرده بود، اینقدر
بد تمام نشود.
کیمیاگری بلد نیستند
وقتی خبر ساخت اولین مجموعه تلویزیونی با بیش از ۱۰۰ قسمت منتشر شد، خیلیها خوشحال شدند. به هرحال در روزگاری که صداوسیمای ما به لحاظ بودجه در شرایط سختی به سر میبرد و دولتمردان و مدیران فرهنگی هم وقع چندانی به موضوع فرهنگ نمینهند، در زمانی که شبکههای ماهوارهای به تولید و پخش سریالهای بالای ۲۰۰ قسمت رو آوردهاند و هر آنچه میخواهند را به خورد مخاطب میدهند، اتفاقی مثل «کیمیا» میتوانست حال مخاطب را خوب کند. وقتی میشود یک سریال کاملا ایرانی با کیفیت بالا و البته در چارچوبهای اخلاقی، ملی و مذهبی ساخت، طبیعی است که مخاطب هم استقبال کند. به همه اینها این نکته را باید اضافه کرد که فهرست بلندبالای بازیگران این سریال هم مخاطب را سر شوق آورد تا برای شروع قصه کیمیا لحظهشماری کند.
اما حکایت مجموعه تلویزیونی کیمیا که این شبها به روی آنتن میرود، با آثاری شبیه به خود کاملا متفاوت است. این سریال هم قرار است زندگی یک شخص را در سه برهه تاریخی روایت کند. سریالی که یکی از طولانیترین و یا شاید طولانیترین سریال درام تلویزیون باشد و نمونه اینچنینی نداشته باشد. داستان از ماههای منتهی به پیروزی انقلاب شروع میشود. با دفاعمقدس ادامه مییابد و بعد هم به زمان حال میرسد.
با شروع پخش مجموعه تلویزیونی کیمیا مخاطب خیلی زود متوجه شد که آنچه میخواسته را نمیتواند به تماشا بنشیند. این سریال برخلاف «در چشم باد» شروعی ناامیدکننده داشت. البته اشکالات این سریال در بخش ابتدایی خود که دوران پیش از انقلاب و اتفاقات پیرامون پیروزی انقلاب را روایت میکند، شامل دو بخش میشود. بخش نخست به اشکالات فنی، تکنیکی و داستانی مربوط میشود و بخش دوم ایرادات محتوایی سریال را شامل میشود.
جای خالی مطالعه
شاید بزرگترین ایرادی که میشود به کیمیا گرفت، این باشد که نویسنده و عوامل ساخت با کمترین مطالعه ممکن پای خود را به تاریخ پیش از انقلاب گذاشته بودند. گویی سازندگان این سریال زحمت مطالعه در سبک زندگی و اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعهی ایرانی را به خود نداده بودند. وقتی افرادی که در دهه شصت زندگی کرده اند تصاویر این مجموعه تلویزیونی را مشاهده میکردند، گویی با تصویری غیر از زندگی واقعی مردم ایران در آن زمان مواجه میشدند. خانوادههای دههی شصت که اغلب آنها زندگی ساده و بیآلایش و به دور از کوچکترین تجملاتی داشتند مجبور بودند نمایشی از خانوادههایی را تماشا کنند که شباهتی به زندگی آنها نداشتند. خانوادههایی که خانهشان مبله بود، اغلب دارای یک اتومبیل بودند و منزلشان مجهز به امکاناتی مانند تلفن بود. همان روزها هم تحمل این خانوادههای نمایشی در فیلم و سریالها برای جامعهی دههی شصت سخت و آزاردهنده بود. در سریال کیمیا، در خرمشهر، دوربین وارد هر خانهای که میشود، هم آیفون وجود دارد، هم تلفن هست و هم مبل! جالب است پدیدهی کولر هم گاهی حضور دارد. در تهران هم همین وضع تکرار میشود. ملت روی تختخواب میخوابند، خانهها آیفون دارد، مبله است و همه در خانهشان تلفن دارند. انگار یادمان رفته یکی از شیرینیهای دههی شصت همین تلفن بود. از هرچند خانوار یکی تلفن داشت و مجبور بود در نقش تلفنخانهی همسایهها ایفای نقش کند. خانوادهای که تلفن داشت به همین سبب، آشنایی مستقیم با تمام اقوام همسایگان داشت و شبکهی خانوادگی آنها را بهخوبی میشناخت! اما در سریال کیمیا گویی امکانات به وفور وجود داشته و به عنوان مثال خانواده پارسا هم در تهران تلفن (و میز و مبل تلفن) دارند و هم در خرمشهر.
طراحیهای بیشباهت به تاریخ گذشته
نکته دیگری که باید به اینها اضافه کرد، گریمها و طراحی لباس عوامل جلوی دوربین است. گویی در این زمینه هم عوامل تمایلی به تحقیق بررسی آنچه در آن دوره میگذشته نداشتند. به عنوان مثال در عرف عموم خانوادههای ایرانی از پیش از انقلاب تا همین سالهای اخیر آرایش صورت و بخصوص دستکاری ابروها برای دخترها نهتنها موردپسند نبوده که حتی مذموم نیز بوده و هست. اما دخترخانمهای دبیرستانی همکلاس کیمیا گویی سوار بر ماشین زمان شدهاند و از امروز به آن روزها رفتهاند. چراکه با اینکه آنها درون خانوادههای سنتی و مذهبی زندگی کردهاند، اما اغلبشان هم آرایش دارند و هم از جدیدترین متدهای آراستن ابرو بهره بردهاند. بدتر آنکه چهرهی مردم آبادان و خرمشهر که به سبزه و گندمگون شهرهاند، تبدیل به صورتهای تیره و سیاه شده که کمتر قرابتی با نژاد ایرانیان دارند.
درخصوص لباس هم داستان به همین شکل است.
در ساخت فیلم یا سریال که زمان شاه را باید به نمایش بگذارد، یک اشکال جدی وجود دارد.
اینکه فیلمسازان فراموش میکنند پوشش بانوان باحجاب و حتی بیحجاب در دوره پهلوی دوم
تفاوتی جدی با زمان شاه پیشین دارد. سبک لباس پوشیدن زنان در دوره پهلوی اول یا با
انواع و اقسام کلاهها پیوند خورده و زیرپوشش این کلاهها میتوان در فیلم این شخصیتها
را نشان داد و به تصویر کشید یا با آن روبندههای معروف و چادرهای بلند. اما در دورهی
پهلوی دوم خبری از این لباسها نیست. سبک لباس پوشیدن مردم تغییر کرده است، کلاه اقبال
عمومی ندارد و آن حجابهای دوره رضاخانی هم جای خود را به چادرهای معمولی داده است،
اما همچنان در محصولات تصویری ما برای نشان دادن زنان دوره پهلوی دوم از کلاه استفاده
میشود.تنها انتخاب فیلمسازان ایرانی در اینباره استفاده از مقنعهی خلیجی، یکجور
کلاه زنانهی بیریخت و اعصاب خورد کن و یک شال است. ترکیبی که کلاً شخصیتهای خودش
را از فضای زمانی داستان جدا میکند. باعث میشود در ذهن بیننده شخصیتها باورناپذیر
باشند. شخصیتهایی که مشخص نیست مربوط به کدام دوره زمانی هستند.
درخصوص بازی بازیگران هم شاید همین جمله کفایت کند که حرکات سینوسی در اغلب اوقات به چشم میخورد. سکانسهایی که بازیگران از پس نقش به خوبی برآمده اند و توانستهاند حس خود را به مخاطب منتقل کنند و صحنههایی که آنقدر شعاری و خشک و سرد به تصویر کشیده شده که بیننده را آزار میدهد.
سهم زیاد بیدقتی
اما شاید کماهمیتترین قسمت داستان «گاف»هایی باد که متاسفانه تعدادشان آنقدر زیاد شد که تبدیل به لطیفههای مردمی شد. گویی تیم کارگردانی نمیخواسته دقت چندانی داشته باشد و البته تحقیق هم همچنان عنصر مفقوده است. عوامل ساخت سریال معتقد بودند، هدفشان روایت زندگی یک زن ایرانی در سه برهه تاریخی است و در این میان چندان هم مهم نبوده که شرایط جامعه را خیلی دقیق به تصویر بکشند. اما سوال اینجاست آیا واقعا چنین حرفی پذیرفتنی است؟ آیا میشود زندگی یک انسان در یک برهه تاریخی را جلوی دوربین برد اما اولیات و مقتضیات آن زمان را مد نظر قرار نداد؟ شاید مثال واضح و تا حدی خنده آور باشد، اما مثلا میشود توجیه کرد که در سریال حضرت یوسف با این نگاه که قرار است تاریخ زندگی یکی از پیامبران را روایت کنیم، به جای لباسهایی که بر تن بازیگران بود، از کت و شلوار استفاده کرد؟ آیا میشد به جای سوار شدن بر تخت روان، از یک خودروی چهارچرخ بهره برد؟ پاسخ قطعا منفی است چون کاملا واضح است که ظرف و مظروف باید با هم سنخیت داشته باشند.
اینکه در دهه پنجاه و شصت تبلیغات یک اپراتور تلفن همراه دیده میشود، پشتبام خانهها ایزوگام دارد، روی در منزل خانم طاهری صندوق پست وجود دارد، خیابانهای تهران و خرمشهر همه شسته و رفته است، ماشین آمریکایی تولید شده در سال ۱۹۹۰ پیش از ساختش حضور دارد، به جای چادر عربی، چادر عبایی با آستینهای توردوزی شده بر سر بازیگر قرار میگیرد، قطارهای امروزی خانواده پارسا را در دهه پنجاه در خود جای میدهد، میوهها به جای قرارگیری در پاکت در کیسه پلاستیکی گذاشته میشود و... برخی به جهت بیدقتی است و بعضی دیگر هم به خاطر عدم آگاهی است. بخش اول را میشد تاحدودی به شیوه ویژوال افکت اصلاح کرد و با جلوههای بصری خیابانها و محلههای تهران و خرمشهر را مطابق الگوی دهه ۵۰ ساخت، اما عدم مطالعه و آگاهی فقط یک راه داشت: پژوهش جدی.
به هرحال این تجربه هم نشان داد که همچنان برخی فیلمسازان دوست ندارد وقت خود را بیشتر به مطالعه اختصاص دهند و ترجیحشان این است که کار جلوی دوربین برود و تمام شود. مرحله پیشتولید همچنان در غربت به سر میبرد و با این نوع تفکر هم نمیتوان انتظار بیشتری داشت.
اما در بخش دوم نقد سریال کیمیا به مواردی میپردازیم که به مراتب مهمتر از آن چیزی است که تا اینجا مطالعه کردهاید.
شهروند/واکنش عوامل سینمایی به انتخاب نشدن فیلمهایشان در بخش مسابقه سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر همچنان ادامه دارد حق دارم، حق ندارم...
محمد صدیقی| بعد از اعلام اسامی فیلمهای منتخب برای شرکت در بخش مسابقه سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر، عوامل فیلمهایی که انتخاب نشدهاند در خبرگزاری و سایتها یا فضای نوشتاری شخصی خود به اظهارنظر راجع به نحوه انتخاب پرداختهاند و انتقادهایی به اعضای هیأت انتخاب وارد کردهاند. این انتقادها گاهی در قالب جملات تند و گزنده محمد رحمانیان بیان شده و گاهی نیز با رویکردی خالی از هرگونه اعتراض، مثل علی عطشانی. گذشته از اینکه این هجمه انتقاد در هیچ یک از کشورهای صاحب سینما دیده نمیشود، باید در نظر داشت کارگردان و تهیهکننده قبل از پر کردن فرم شرکت در بخش مسابقه، از شرایط آن آگاهی داشتهاند و میتوانستند به هر دلیلی در جشنواره شرکت نکنند اما انتقاد بعد از عدم انتخاب فیلم، چندان جالب به نظر نمیرسد. در ادامه بخشی از این انتقادها و رویکردها را خواهید خواند. همچنین نظر علی معلم بهعنوان یکی از اعضای سابق هیأت انتخاب.
محمد رحمانیان (کارگردان)
محمد رحمانیان، کارگردان فیلم سینمایی نیمکت، عنوان کرده است که فرم شرکت در جشنواره را پر نکرده و این کار را تورج منصوری (تهیهکننده فیلم) انجام داده است. درواقع تلویحا اعتقاد خود را مبنی بر عدم صلاحیت اعضای هیأت انتخاب بیان کرده است. همچنین در گفتوگو با ایلنا گفته: «زمانی که اسامی هیأت انتخاب فیلمهای بخشهای سودای سیمرغ و نگاه نو اعلام شد، متوجه شدم با فیلم سینمایی نیمکت چه رفتاری شده است. همانگونه که حکومتهای مختلف با مخالفانشان رفتار سیاسی میکنند و به نوعی آنها را تبعید میکنند، جشنواره فیلم فجر نیز به نوعی سیاسی عمل کرد و فیلم من را به بخش دیگری فرستاد. فیلمهای هنر و تجربه از منظر من آثاری هستند که به دنبال یک نگاه نو و نوآوری در سینما هستند و این نگاه را به شکل تجربی ارایه میکنند اما فیلم من کاملا یک فیلم کلاسیک است که روایتی ساده دارد. بسیار از گروه انتخاب این بخش متشکرم که تحتتاثیر فشارها و شانتاژهای مختلف قرار نگرفت و فیلم مرا در گروه هنر و تجربه قرار داد.(ضمنا) اینکه گفته میشود هیچ فیلمی به دلیل مشکلات ممیزی از بخش اصلی حذف نشده است را قبول ندارم و رفتاری که با فیلم سینمایی نیمکت رخ داد، موید این مسأله است.»
علی عطشانی (کارگردان)
علی عطشانی، کارگردان سینما، طی یادداشتی درباره انتخاب نشدن آخرین ساخته سینماییاش، پارادیس، آورده: «با نگاه به اعضای هيأت انتخاب و سابقه آنها كه از همكاران و بعضا پيشكسوتان هنر هستند، نهتنها اعتراضی به اين عدم حضور ندارم بلكه اين حق طبيعی را برای هيأت انتخاب و مسئولان برگزاری تمام و كمال قایل هستم كه به دلايلی كه شايد در برخی موارد به سياستگذاریها و رويكرد جشنواره نيز مربوط شود، از بين آثار رسيده تعداد محدودی را انتخاب كنند... بهعنوان جزء كوچكی از خانواده سينما از هيچگونه تلاشی برای برگزاری هرچه باشكوهتر اين جشن بزرگ ملی فروگذار نخواهم کرد.»
ویشکا آسایش (بازیگر)
ویشکا آسایش که امسال با دو فیلم «دراکولا» ساخته رضا عطاران و «در سکوت» ساخته ژرژ هاشمزاده در جشنواره فیلم فجر حضور دارد، از اینکه هیچیک از این آثار به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر راه نیافته، ابراز تعجب کرده و در صفحه اینستاگرامش نوشته: «این همه زحمت، آخرش هیچ. دو تا فیلمى که امسال کار کردم و خیلى دوستشون داشتم و شک نداشتم به جشنواره راه پیدا میکنه! «در سکوت» به کارگردانى ژرژ هاشمزاده و «دراکولا» به کارگردانى رضا عطاران. اصلا نمیفهمم چرا!»
سحر دولتشاهی
سحر دولتشاهی در واکنش به حذف فیلم «نیمرخها» ساخته زندهیاد ایرج کریمی در اینستاگرامش نوشته: «براي «نيمرخها» دلم گرفت... مطمئنم اگر بوديد چندان براتون فرق نميكرد كه فيلم شما در جشنواره باشه يا نباشه. اگه درست يادم باشه به اصرار ما شما و علي حضرتي قبول كرديد كه تا جشنواره بعدي كه امسال باشه، فيلم رو نگه دارين كه ايكاش اصرار نميكرديم. اينجوري شايد اين فيلم اكران ميشد و لااقل شما براي اكرانش بودين....»«نیمرخها» پنجمین و آخرین ساخته ایرج کریمی، فیلمساز و منتقد سینمایی بود. او شهریورماه امسال به خاطر ابتلا به سرطان مغز استخوان درگذشت.
طهورا ابوالقاسمی (تهیه کننده)
تهیهکننده فیلم «آه ای عبدالحلیم» به ایسنا گفته: «امیدوار بودم تلاش تمام عزیزانی که در این فیلم فعالیت داشتند، دیده شود و مورد قضاوت تماشاچیان قرار بگیرد ولی متاسفانه پیشپیش قضاوت و داوری شدیم. از همه آنها تشکر و قدردانی دارم. نمیدانم باید معذرتخواهی کنم یا نه. چون یک فیلم مال کارگردان یا تهیهکننده نیست، مال همه عوامل آن است... خصوصیت جشنواره ما این است که چه در انتخاب و چه در داوری همیشه همه را شگفتزده میکند، به فکر فرو میروی و مدتها با خود در چالشی... ولی دو سوال همیشه برام بوده، یکی اینکه چرا آن زمان که محصولات در عرض یک سال، بیست تا بوده ما در جشنواره٢٢ تا فیلم داشتیم حالا هم که به این تعداد محصولات داریم، باز هم ٢٢ فیلم باید منتخب بشن؟»«آه ای عبدالحلیم» سومین تجربه کارگردانی احسان عبدیپور است.
دچار« بیماری جشنواره» ایم
علی معلم تهیه کننده و کارگردان
عدهای از اول میآیند با یک جریانی همراه میشوند و بعد قواعد آن را زیر سوال میبرند. درواقع چنین رفتاری به لحاظ ساختاری غلط است. وقتی شما قایل به انتخاب شدید، بعد از آن باید نتیجه را بپذیرید. ضمن اینکه این دوستان باید توجه داشته باشند، جشنواره پایان جهان نیست! درهرحال فیلمها دیده خواهند شد و اگر آثاری باشند که مستحق بوده باشند بهطور طبیعی از اعتبارات لازم برخوردار خواهند شد؛ کمااینکه خیلی سالها بوده که آثاری در جشنواره نبودهاند اما فیلمهای خوبی بودهاند و بعدها زمان نشان داده و به جایگاه واقعیشان رسیدهاند. درواقع میخواهم بگویم هر جشنواره انتخابهایی دارد و این انتخاب، چه غلط باشد چه درست، انتخابی است که انجام شده و طبق قواعد هم باید به آن احترام گذاشت. اینکه شما به لحاظ ساختاری با انتخابها مشکل داشته باشید و بگویید چرا فیلم من انتخاب نشد یا داوریها درست انجام نشد و چه و چه منطقی نیست. چراکه وقتی شما قواعد شرکت در یک مسابقه را پذیرفتی، به تبع آن، نحوه انتخاب را هم پذیرفتهای. و این جار و جنجالهای بعد از آن درست به نظر نمیرسد. زمان داوری خواهد کرد که جایگاه واقعی یک فیلم کجاست و همینطور خود داوریها هم بعدها داوری خواهد شد. برای همین است که میگویم این آخر جهان نیست. البته انتقادی هم به جشنواره دارم که انتقادی ساختاری است. اینکه جشنواره فیلمهایی را به شکل نصف و نیمه و در شرایط بحرانی بگیرد و اعضای داوری آنها را ببینند و انتخاب کنند، صدمات فراوانی به ساختار سینمای ایران زده است و کاری کرده که جشنواره کمکی به حال سینمای ایران نکند. این رویکرد دارد به نحوه ساخته شدن فیلمها هم ضربه میزند. همینکه سینماگران فکر میکنند جشنواره پایان خط است؛ یعنی به نوعی «بیماری جشنواره» دچار شدهایم. سینماگر ما مگر دارد برای جشنواره فیلم فجر فیلم میسازد که اگر فیلمش انتخاب نشد، کار را تمام شده بداند؟! درواقع این انتقادها نشان میدهد که متاسفانه فقط نمایش یک فیلم در «کاخ جشنواره» مهم شده است والسلام! انگار مأموریت سینماگر ما با رسیدن به بخش مسابقه جشنواره و نمایش، به پایان میرسد! این نگاه جشنواره محور، باعث فلاکت سینمای امروز ایران شده است؛ سینمای بیمخاطب، محفلی و جشنوارهپسند.
فرهیختگان/سرانجام فیلمهای ایرج کریمی، مجید برزگر و محمد رحمانیان به جشنواره راه یافتند
اعتراض ها و رایزنیها
گروه ادب و هنر: با اعلام اسامی 11 فیلم راهیافته به بخش «هنر و تجربه» تقریبا پرونده فیلمهایی که در جشنواره سیوچهارم حضور دارند، بسته شد. هیات انتخاب بخش هنر و تجربه سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر متشکل از جمال امید، هوشنگ گلمکانی، ایرج تقیپور، سیفالله صمدیان، جعفر صانعیمقدم، شهرام مکری و امیرحسین علمالهدی اسامی ۱۱ فیلم راهیافته به مسابقه این بخش را اعلام کردند.
با این اوصاف ایرج کریمی، مجید برزگر و محمد رحمانیان که در روزهای اخیر راهنیافتن فیلمهایشان به جشنواره با حاشیههایی همراه بود، در این رویداد سینمایی حضور دارند. 11 فیلم راهیافته به بخش هنر و تجربه عبارتند از: «اینجا کسی نمیمیرد» به کارگردانی حسین کندری، «برداشت دوم از قضیه اول» به کارگردانی پویان باقرزاده، «تمرینی برای اجرا» به کارگردانی محمدعلی سجادی، «چهارشنبه» به کارگردانی سروش محمدزاده، «سینمانیمکت» به کارگردانی محمد رحمانیان، «سگ و دیوانه عاشق» به کارگردانی علیمحمد قاسمی، «قیچی» به کارگردانی کریم لکزاده، «گاهی» کار گروهی به هدایت محمدرضا رحمانی، «ممیرو» به کارگردانی هادی محقق، «نیمرخها» به کارگردانی زندهیاد ایرج کریمی و «یک شهروند کاملا معمولی» به کارگردانی مجید برزگر. تا نمایش این فیلمها در جشنواره فیلم فجر باید منتظر ماند و آنگاه قضاوت کرد که چه تعداد از این فیلمها واجد مولفههای سینمای گروه هنر و تجربه هستند و از این 11 فیلم کدامیک بنابر فشارها و اعتراضها و رایزنیهای عوامل تولیدشان در این بخش گنجانده شدهاند.
گفتنی است محمد رحمانیان بعد از راهیافتن فیلمش در بخش نگاه نو، کنارگذاشتن فیلمش را از بابت مدیران تئاتری مستقر در سازمان سینمایی دانسته و این کار را ادامه جریانی عنوان کرده بود که او را همین مدیران در دولت دهم از تئاتر کنار گذاشتند و باعث و بانی مهاجرتش به خارج از کشور شدند. همچنین علی حضرتی، تهیهکننده فیلم «نیمرخها» با انتشار یادداشتی از کنار گذاشتهشدن فیلم ایرج کریمی انتقاد کرده بود و این اتفاق را ربط داده بود به جریانی که این روزها بر سینمای ایران حاکم است. مجید برزگر نیز از دیگر معترضان به کنار گذاشتهشدن فیلمش از بخش سودای سیمرغ بود و خواسته بود مقررات جشنواره اصلاح شود تا فیلمهایی که قبل از نمایش در جشنواره فیلم فجر در جشنوارهای خارجی به نمایش در میآیند، با مشکلی روبهرو نشوند. فیلم «یک شهروند عادی» در جشنواره فیلم شیکاگو به نمایش درآمده و دعوتنامه حضور در چند جشنواره خارجی دیگر را نیز دریافت کرده است. محمد رحمانیان به پذیرفتن شدن فیلمش در بخش هنر و تجربه هم واکنش نشان داد و گفت: «جشنواره فیلم فجر به نوعی سیاسی عمل کرد و فیلم مرا به بخش دیگری فرستاد. فیلمهای هنر و تجربه از منظر من آثاریاند که به دنبال یک نگاه نو و نوآوری در سینما هستند و این نگاه را به شکل تجربی ارائه میکنند، اما فیلم من کاملا فیلمی کلاسیک است که روایتی ساده دارد. اینکه گفته میشود هیچ فیلمی به دلیل مشکلات ممیزی از بخش اصلی حذف نشده است را قبول ندارم، چراکه رفتاری که با فیلم سینما نیمکت رخ داد، موید این مساله است.»
قدس/گفتوگو با « منوچهرآذری» بازیگر رادیو و تلویزیون
همه برنامههای شاد رادیو را تعطیل کردهاند
قدس/ هنر/ تکتم بهاردوست: گویا این آدم خیال پیر شدن ندارد. هنوز جوان است و پر انرژی. چنان مسلسلوار صحبت میکند که توان کنترلش را نداری. پراز حرف و خاطره است. منوچهرآذری مرد فراموش نشدنی برنامه «صبح جمعه با شما» بازنشسته رادیو است و این روزها که فعالیت رادیویی ندارد، برای خودش کلی برنامه روزانه و سرگرم کننده دارد. با آذری از هر دری گفتوگو کردهایم که میخوانید.
آقای آذری! این روزها کجایید و چه میکنید؟
در منزلم و به امور خانواده میرسم. به همسرم کمک میکنم و با نوههایم سرگرمم و خوش میگذرانم. سعی میکنم از فضای هنر دور نمانم، گاهی دوبله میکنم، به دیدن تئاتر میروم، خلاصه شادم و خودم را سرگرم میکنم، زندگی میکنم و خدا را شاکرم.
خوب است که امورتان میگذرد و گلایهای ندارید.
گلایه که نه، ولی ناراحتم از این که دیگر کار نمیکنم. منی که حدود چهل سال هر صبح جمعه مهمان خانههای مردم بودم و دلشان را با برنامه صبح جمعه با شما شاد میکردم الان باید بیکار در خانه بمانم. من هنوز میتوانم کار کنم.
چرا برنامه «صبح جمعه با شما» دیگر فعالیت ندارد؟
نمیدانم با چه تصمیمی این برنامه را تعطیل کردند. اصلاً ظاهراً همه برنامههای شاد رادیو را تعطیل کردهاند و حتی مرکز نمایش هم فعالیتی ندارد. به سعید توکل سردبیر و تهیه کننده برنامه «جمعه ایرانی» هم گفته شده بیایید برنامه داشته باشید ولی انتقاد نکنید، ازآهنگهای آرشیوی استفاده کنید و... خواستند به شکلی برنامه اجرا شود که با روحیه سعید توکل جور در نمیآمد، او هم نپذیرفت.
جداً حیفم میآید از پخش نشدن این برنامه. ما در این رادیو بهترینهایی مثل فرهنگ مهرپرور، منوچهر نوذری، مهین بزرگی،... را از دست دادهایم.
هنوز هم برنامههای رادیو را دنبال میکنید؟
بله برنامههای رادیو را دنبال میکنم. رادیو عشق من بوده و هست من جوانیام را در این راه گذاشتهام. چهل سال در رادیو فعالیت کردهام و هنوز هم آمادگی دارم که به رادیو برگردم. منی که الان آمادگی کار داریم چرا باید در خانه بنشینم؟
از دوستان آن برنامه از هنرمندانی مانند علیرضا جاویدنیا خبر دارید؟
بله با هم در تماسیم. اتفاقا چند شب پیش جاویدنیا تماس گرفت. او هم فقط هفتهای یک شب برنامه راه شب را دارد و تمام.
زمانی فعالیت تصویری هم داشتید.الان پیشنهادی برای بازی در سینما یا تلویزیون ندارید؟
باید از من بخواهند که بروم. الان خیلی از هنرمندان هم سن و سال من بیکارند. این قضیه باید درست برنامه ریزی شود که از همه هنرمندانی که مثل من هنوز توان کار کردن دارند استفاده شود. از پیشکسوتان و قدیمیهای این هنر آنطور که باید استفاده شود نمیشود. الان در تلویزیون سریالهایی ساخته میشود که گروه خاصی فقط کار میکردند. من نمیگویم چرا جوانان؛ آنها هم باید کار کنند ولی در کنار اینها ازتجربه هنرمندان پیشکسوت هم استفاده کنند.
ازچه زمانی وارد دوبله شدید؟
قبل از انقلاب در فيلمي به نام «آخرين لحظه» با صادق عاطفي و فرهنگ مهرپرور بازي ميكرديم. در آن زمان که صدابرداري سر صحنه نبود، عزتالله مقبلي مدیر دوبلاژ آن فیلم بود و ما را هم که میشناخت پیشنهاد داد ما خودمان بجای خودمان صحبت کنیم و این شد که پایمان به دوبله باز شد.
اجازه میدهید سری به خاطرات شما بزنیم؟ بد نیست ازآشناییتان با مرحوم فرهنگ مهرپرور بگویید.
زمانی که به دبیرستان میرفتم سالی یکی دو بار جشنوارهای در تالار فرهنگ برگزار میشود و از دبیرستانها میخواستند که اگر نمایشنامهای دارند بیاورند و اجرا کنند. در آن سال من با تئاتر«یعقوب لیث صفاری» و فرهنگ مهرپرور هم با یک پانتومیم به آن سالن آمده بودیم. از آنجا با هم آشنا و رفیق شدیم. بعد مدتی هم با دیدن آگهی که حسن خیاط باشی برای پذیرش بازیگر داده بود به تلویزیون رفتیم و فعالیتمان را شروع کردیم. بعد از آن هم با حسین خیاط به رادیو رفتیم.
چگونه ازمرگ آقای مهرپرور آگاه شدید؟
ظاهراً فرهنگ در منزل پسرعمویش مهمان بوده و برایشان برنامه اجرا میکرد که سکته مغزی کرد و او را به بیمارستان رسانده بودند. همسرش با من تماس گرفت که فرهنگ بستری شده و وقتی من رفتم مهرپرور در «آی سی یو» بود، حالش خوب نبود و بعد ازچند روز که در کما بود، از دنیا رفت.
ازخانوادهشان اطلاعی دارید؟
بله. فرهنگ دو دختر داشت که هر دو ازدواج کردهاند. همسرش نیز هنوز با ما درتماس است.
با منوچهر نوذری چگونه آشنا شدید؟
من در رادیو با شاهرخ نادری تهیه کننده «شما و رادیو» که کارگردانیاش را «حمید قنبری» برعهده داشت آشنا شدم. منوچهر نوذری کارهای من را در آن برنامه دیده بود و از من دعوت کرد که به گروهش که بزرگانی چون مرتضی احمدی، عزتالله مقبلی و... در آن فعالیت داشتند بروم. میگفت تو آدم با استعدادی هستی، هم میتوانی بخوانی هم بداهه اجرا کنی.
تا جایی که به خاطر دارم اجرای برنامه راه شب راهم داشتید؟
بله، يادش به خير، برنامه بسيار قوي و پرمخاطبي بود. پيدرپي و هرشب بود و در آن داستانهايي نظير خوشههاي خشم و نمايشنامههاي معتبر را ميخوانديم. اين برنامه از راديو دو پخش ميشد و مردم خیلی از این برنامه استقبال میکردند.
ما شما را همیشه خندان دیدهایم، رمز این سرزندگی و شادابی چیست؟
علاقهای که به همسر و بچههایم دارم. سالم زندگی کردهام و هیچ وقت هم هیچ مشکل جسمی نداشتهام.
قدس/مدیرعامل مؤسسه سینما شهر:
دیگر سینمای غیر دیجیتال نداریم
قدس/ هنر/ تکتم بهاردوست : مهندسمجید مسچی، مديرعامل مؤسسه سينماشهر وابسته به سازمان سينمايي که عصر سهشنبه، ۱۵دیماه برای بازدید از مراحل بازسازی سینما آفریقا به مشهد رفته بود، در جلسه پرسش و پاسخی در جمع خبرنگاران گفت: سینما آفریقا از نظر سابقه و تأثیر اقتصادی و فروش یکی از سینماهای مطرح کشور است و ما مطمئن بودیم که اگر این سینما شرایط بهتری داشته باشد هم شاهد فروش بهتر و هم استقبال گسترده مردم خواهیم بود.
وی با بیان اینکه هزینه پیشبینی شده برای بازسازی این سینما، حدود 950میلیون تومان است؛ اظهار داشت: سینما تک سالنه بودنش را همچنان حفظ میکند ولی بقیه جزئیات آن تغییر میکند. تمام سعی ما بر این است تا زمان برگزاری جشنواره فیلم فجر، این سینما را به بهرهبرداری برسانیم تا فشاری کمتری بر سینما هویزه باشد.
مسچي در پاسخ به این سؤال که آیا تجهیزات سینما و فروش مکانیزه بلیتها میتواند در فروش فیلمها مؤثر باشد، گفت: فروش فیلم به شرایط زیادی بستگی دارد؛ اینکه چه سالی چه فیلمهایی اکران میشود؛ مردم وضعیت معیشتی مناسبی داشته باشند یا اصلاً حالشان برای سینما رفتن خوب باشد یا نه و... در فروش فیلم تأثیرگذار است ولی تغییر تکنولوژی نمایش از آپارات به دیجیتال شرایطی فراهم کرده که باعث افزایش فروش شده است.
وی افزود: ما پیش از این حدود 4میلیون تومان صرف چاپ کپی هر فیلم میکردیم، و این بدین معناست که این فیلم باید 10میلیون تومان بفروشد تا بتواند هزینه کپی پخشکننده را تأمین کند.
وی ادامه داد: با این هزینههای سنگین بسیاری از سینماهای شهرستانها چنین فروشی نداشتند؛ بنابراین تعداد کمی از فیلم، چاپ میشد که تنها در تهران و یکی 2مرکز استان اکران میشد، پس از 2ماه این کپیها در شهرهای درجه 2نمایش داده میشد و باز پس از 2ماه در شهرهای کوچکتر. در نهایت یک شهر کوچک پس از یک سال یک کپی خشدار را برای نمایش دریافت میکرد و این درست زمانی بود که فیلم دیگر وارد بازار شده بود.
به گفته مسچی، تغییر تکنولوژی باعث شده است هزینه کپی به صفر برسد، بنابراین فیلمها در مدت کوتاهی در تمام سالنهای سینماهای کشور از تهران تا یک شهر کوچک نمایش داده میشود.
مديرعامل مؤسسه سينماشهر در پاسخ به این پرسش که چند درصد از سینماهای کشورتاکنون مکانیزه شدهاند، تصریح کرد: اکنون دیگر سینمای غیردیجیتال نداریم. بیشتر سینماها خدمات فروش مکانیزه دارند ولی با این همه در حال حاضر حدود 30سینما در کل کشور وجود دارد که هنوز مکانیزه نشدهاند که تا بیست و پنجم اسفند این سینماها نیز مکانیزه خواهند شد. ضمن اینکه تعداد سینماهایی که خدماتی بیش از مکانیزه شدن، مثل فروش از طریق اپلیکیشنهای موبایلها را ارائه میدهند نیز در حال افزایش است.
این مسؤول درباره بازسازی و راهاندازی سینماهای فرسوده در شهرستانهای دورافتاده گفت: سینما پدیدهای فرهنگی- اقتصادی است. شما اگر فیلم را در سالن سینما نمایش بدهید ولی به اندازه کافی تماشاچی نداشته باشید طبیعتاً این فعالیت به خصوص اگر در بخش خصوصی باشد، ادامه پیدا نمیکند. برخی فعالیتها به شکل طبیعی در شهرهای بزرگ امکان بروز بیشتری دارد.
مسچی تصریح کرد: شهرهای کوچک راهحلهای تکمیلی میخواهد و این الگویی است که در شهرهای کوچک جواب میدهد، مثل اتفاقی که به برکت نمایش فیلم «محمد رسول الله» افتاد و برخی مجموعههای فرهنگی برای نمایش این فیلم تجهیز شدند.
وی افزود: سینماشهر در گناباد سینمایی دارد که از نظر تجهیزات با سینمایی در تهران برابری میکند با این حال در سال حدود 200میلیون تومان هزینه میکنیم که چراغش روشن بماند چرا که استقبالکننده چندانی ندارد. این شعار بزرگی است که بگوییم، میخواهیم در همه شهرها سینما داشته باشیم چون جواب نمیدهد. در بزرگترین شهرهای دنیا هم چنین اتفاقی نمیافتد. به نظر میرسد مجتمع فرهنگی برای این امور کارسازتر است.
قدس/برای «دختر شینا» که ۱۷ دی ۱۳۸۸ درگذشت
قهرمان بودن به سبک «قدم خیر»
قدس/ ایستگاه/ مجید تربت زاده: بیشتر از اینکه «قهرمان» باشد، مظلوم و گمنام است. قهرمان کتاب «دختر شینا» را میگویم که حتی در روایت داستان زندگی اش ، مظلومیت به خرج میدهد وخودش را ساده و بی آلایش ، بدون بزرگنمایی و پنهانکاریهای رایج، روایت میکند تا همسر و سایر مردان زندگی اش را قهرمان اصلی داستان زندگی اش معرفی کند.
«قدم خیر» نمونه دختران و زنان بسیاری است که در گمنامی، قهرمانانه زندگی کردند تا قهرمانان این مرز و بوم را بپرورند. زنانی که همه کودکی و نوجوانی شان را گره زدند به دشواریهای دوره ای سخت و زودتر از آنچه باید بزرگ شدند تا بار سنگین مسؤولیت را به دوش بکشند. در نهایت نیز با همان گمنامی و مظلومیت از میان ما رفتند.
17 دی ماه، ششمین سالگرد در گذشت «قدم خیر محمدی کنعان»یا همان «دختر شینا» است. گزارش امروز را معطر کرده ایم به یاد و خاطره زنی که ترجیح داد گمنام از میان ما برود، پیش از آنکه حتی کتاب زندگی اش چاپ شود و قهرمانی اش را پیش روی ما بگذارد.
نور چشمی بابا
سال 1341 ، اردیبهشت از نیمه گذشته است، اما پدر هنوز در بستر بیماری سخت و طولانی مدت افتاده است. همسرش که وضع حمل میکند، انگار معجزه میشود و پدر یکباره از بستر بر میخیزد! نوزاد ،دختر خوش قدمی است و برای همین نامش را «قدم خیر» میگذارند. شاید برای همین خوش قدم بودن است که میشود نورچشم پدر و مادرش. آن قدر نورچشمی که برخلاف همه دختران روستای «قایش» از توابع شهر «رزن» در استان همدان، پدر و مادر او را طوری بار میآورند که اهل رفت و روب و آشپزی و سایر کارهای مرسوم در خانه نیست. همه دختران روستا دوست دارند جای او باشند و «قدم خیر» هم خودش را خوشبخت ترین دختر دنیا میداند، اما نور چشمی بودن زیاد دوام نمی آورد و قدم خیر در 14 سالگی و در میان باور و ناباوری خودش، همسر صمد (ستار) ابراهیمی میشود، جوان 21 ساله ای که عاشق دخترک شده است و در نهایت هم او را به دست آورده است. کار درست و حسابی ندارد و برای کارگری ساختمان به همدان و تهران میرود. قدم خیر تا به خودش میآید، انگار پرت میشود وسط معرکه زندگی و همه کارهای سخت خانه داری که تا آن روز تجربه نکرده است و علاوه بر آن کمک به مادر همسرش، میافتد به گردنش. همسرش سرباز است و هیچ وقت در خانه نیست. این در خانه نبودن همسر و تنهایی انگار تا سالها دست از سر قدم خیر بر نمی دارد. انقلاب میشود، صمد ابتدا به انقلابیون و سپس به کمیته و سپاه ملحق میشود، قدم خیر مادر فرزندانی میشود که بزودی تعدادشان به پنج نفر میرسد، جنگ تحمیلی در میگیرد و... او هنوز بیشتر روزها تنهاست و با سختی و تنهایی زندگی را میگذراند.
«مادر» بودن
مادر است و همسر. همه قهرمانی قدم خیر در داستان زندگی اش به همین «صبر،مادری و همسری» ختم میشود.جایی که با همه سوختن و ساختنهایش و در پاسخ به عشق بی حد و اندازه همسرش ، فضا و شرایطی را رقم میزند تا «صمدش» بتواند با خیالی آسوده به نبرد با دشمن بپردازد. او از جمله قهرمانان حاضر در صحنه جنگ نیست , ذره ای شبیه به قهرمان «دا» نیست ، اما در صبر و استقامت و همراهی با همسرش که سردار دلاور عرصه جنگ است، چیزی از قهرمانان هم عصر خودش کم ندارد. قهرمانی که ثابت میکند دلاوری فقط در میدان جنگ و آتش و خون نیست .
راز «دختر شینا» شدن
باید زن باشی ، مادر و همسر باشی تا التهاب روزهای چشم انتظاری ، تنهایی و راز و رمز «دختر شینا» شدن او را بفهمی. پای عشق و عاشقی به همسرت بایستی و با همه بریدنها و خسته شدنها و نا امیدی ها، از مسؤولیت مادری و همسری شانه خالی نکنی. این قهرمان بودن را با خودت بکشانی تا شهادت همسر. آن هم زمانی که فقط 24 سال داری و پنج فرزند قد و نیم قد. انگار فصل سخت تر تنهایی و گمنامی ات آغاز شده است. باید هنوز همان طور منتظر، مظلوم و گمنام مادری کنی تا 23 سال بعد. 23 سال بعد که بیماری کهنه ات سر باز کند و تور ا به آغوش خاک ببرد. آن وقت نسل امروز فرصتی پیدا کند و روایت قهرمانیهای خاموش تو و امثال تو را در لابهلای کتابها جستوجو کند. چقدر جای مادری ها، صبوری ها، صداقتها و قهرمانیهای تو و هم نسلهایت میان ما خالی است!
قدس/آغاز پخش «غیرمحرمانه»
چمران مناظره میکند
پخش مستند مناظره «غیر محرمانه» با اجرای محمود احمدی افزادی که به واکاوی و بررسی موضوعات اجتماعی میپردازد، از این هفته آغاز می شود.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس، مستند «غیر محرمانه» که دو شب پایانی هر هفته پخش می شود، در نخستین برنامه خود، 17و 18 دی ماه، به مساله شهرسازی و موضوع «معماری ایرانی- اسلامی» می پردازد و مهندس مهدی چمران؛ رئیس شورای شهر تهران زنگ اولین مناظره این برنامه را در شب دوم خواهد نواخت.
از مشخصات ویژه «غیر محرمانه» تفاوت ساختار شب نخست با شب دوم است. بدین ترتیب که در شب اول برای ارزیابی مشکلات اجتماعی ابتدا طرح موضوع کلی می شود. سپس پیرامون محور بحث، اتاق فکری با حضور عوامل برنامه و کارشناسان تشکیل شده تا ذهن مخاطب برای مناظره شب دوم آماده شود. «غیرمحرمانه» به گونه ای تولید شده که مستند شب اول تکمیل کننده مناظرهِ شب دوم است. همه اتفاقات اتاق فکر نیز توسط راوی و به صورت مرحله به مرحله برای مخاطب توضیح داده می شود.مخاطب این برنامه در شب نخست، به مدت 15 دقیقه مستند گزارشی را می بیند که یک گروه شهروند_ خبرنگار در اختیار طرف اول مناظره (در این برنامه مهندس چمران؛ رئیس شورای شهر) با داشتن یک راهبرد اصلی برای تهیه گزارش به سطح شهر می رود. گروه مستندساز اطلاعاتی را جمع آوری می کند که در شب بعد مورد بحث قرار می گیرد. گروه مستندساز دیگری نیز در اختیار طرف دوم مناظره (که تا شب دوم نامشخص است) قرار می گیرد تا مستندات لازم را برای او تهیه کند.
در شب مناظره (شب دوم) حضار می توانند طی مناظره در بحث وارد شوند و در موافقت و یا مخالف مناظره کنندگان گفت و گو و مشارکت کنند.مستند مناظره «غیر محرمانه» به تهیه کنندگی علیرضا عاصم یوسفی، اجرای محمود احمدی افزادی با روایت مهدی بابایی کاری از گروه امور اجتماعی است که پنجشنبه ها و جمعه ها ساعت 21 از شبکه دو به روی آنتن خواهد رفت.
قدس/حاشیه های هفتمین روز از جشنواره عمار
ایوبی به کمپین«ننه عصمت»پیوست
سه شنبه، هفتمین روز اکران جشنواره فیلم مردمیعمار نیز با برنامهها و حاشیههایی سپری شد.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس، روز گذشته هفتمین روز اکران جشنواره فیلم عمار نیز با برنامهها و حاشیههایی سپری شد.
ایوبی با رضاداد آمد/ ایوبی هم به کمپین «ننه عصمت» پیوست
سه شنبه حول و حوش ساعت 18:00 رئیس سازمان سینمایی به اتفاق دبیر سال گذشته جشنواره فیلم فجر به سینما فلسطین آمد تا از این رویداد فرهنگی بازدید کند. حضور ایوبی از چند جهت جالب توجه بود، اول آنکه ایوبی نتوانست بودجه مصوب مجلس برای این جشنواره را تامین کند و عمار به معنای کلمه مردمی و با سختی برگزار شد اما برای بازدید از جشنواره آمد تا شاید مجبور نشود در اختتامیه شرکت کند. دوم آنکه بعد از جشنواره فجر سال قبل و تغییر دبیر جشنواره فیلم فجر توسط رئیس سازمان سینمایی، رضاداد و ایوبی خیلی با هم دیده نشدند و بنا بر شنیده ها روابط این دو چون قبل نبود. اما جشنواره فیلم عمار باعث شد این دو در یک قاب رسانه ای قرار بگیرند. نکته بعدی نوشتن یادداشت برای کمپین«ننه عصمت» بود، تقریبا هیچ چهره هنری و مردمی نبوده که به جشنواره عمار بیاید و با نشان ننه عصمت عکس یادگاری نگیرد، ایوبی نیز از این قاعده مستثنی نبود.
بخشهای جنبی که امسال نیستند
هرسال نیم طبقه دوم جشنواره عمار محل حضور بخشهای جنبی جشنواره عمار بود و برخی هنرمندان در این قسمت تقریبا بلااستفاده حضور یافته و خلق اثر میکردند، اما امسال خبری از این بخش در جشنواره نیست، کاش رویهای در نظر گرفته شود که اگر بخشی به جشنواره اضافه میشود برپایه تدبیر بلند مدت باشد.
گنج پنهان
نمایش مستند«گنج پنهان» در جشنواره با نقد و بررسی همراه بود. این اثر که مرتبط با اردوهای جهادی در کشور است پس از نمایش با نقد و بررسی حجت الاسلام رشیدزاده و دکتر سید بشیر حسینی، استاد دانشگاه صدا و سیما همراه شد.
دلنوشته ایوبی برای مدافعین حرم
ایوبی بعد از حضور در جشنواره عمار سری به غرفه ویژه مدافعین حرم زد و دلنوشتهای زیبا و کوتاه نوشت:
فرزند عزیزم
به عنوان کسی که توفیق حضور در جبهه های نبرد را ولو اندک داشتم به مظلومیت شما غبطه میخورم. ما هنگام رفتن به جبهه در مراسمی عمومی بدرقه می شدیم. همه می دانستند که به جبهه می رویم ولی شما آرام، بی هیاهو و فرسنگ ها دور از خاک ایران عزیز. مظلومانه قدم به جبهه های حق گذاشتید، به شما غبطه میخورم.
ما این روزها در تدارک برگزاری جشنواره فیلم فجر هستیم، در کمال آرامش بدون هیچ دغدغهای. بدانید که می دانیم که این آرامش را مدیون شما هستیم، مدیون صبر خانوادههایتان.
کارگاه ابوالقاسم طالبی امروز در عمار
آخرین نشست جشنواره عمار را طالبی با موضوع «بازیگردانی در سینما» برگزار خواهدکرد، ابتدا موضوع را بازیگیری در سینمای ایران گذاشته بودند که بالاخره این عبارت به همان بازیگردانی تغییر کرد، احتمالا مخاطبان امروز کارگاه طالبی علاقهداند بدانند فیلم «یتیمخانهایران» او چرا در بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر شرکت نکرد.
قدس/تهیهکننده فیلم «کوچه بینام» مطرح کرد
تاثیر تبلیغات ماهواره ای بر فروش فیلم ها
تهیهکننده فیلم «کوچه بینام» از مسئولان سازمان سینمایی درخواست کرد که این فیلم نوروز سال آینده اکران شود و در عین حال از تاثیر تبلیغات ماهواره بر فروش فیلمهای سینمایی ابزار شگفتی کرد.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایسنا، منصور لشکری قوچانی درباره آخرین وضعیت اکران عمومی فیلم «کوچه بینام» گفت: براساس محاسبات و فروش فیلمها برنامهریزی ما این بود که این فیلم دو هفته پیش اکران شود اما از آنجا که یکی از کانالهای ماهواره تیزر رایگان برای فیلمهای سینمایی ایران پخش میکند، فروش فیلمها به طور کاملا محسوسی بالا رفته و همین موضوع سبب شد فروش فیلمهای روی اکران به کف نرسد.
این تهیهکننده سینما با اشاره به تأثیر غیرقابل انکار تبلیغات فیلمهای سینمایی ایران در ماهواره خاطر نشان کرد: بعد از پخش این تبلیغات، فروش فیلمها به طرز شگفتانگیزی بالا رفت به طوری که حتی فیلم «حکایت عاشقی» که یک اثر دفاع مقدس است نیز به فروش قابل قبولی رسید و در همین راستا فروش فیلم «شیفت شب» هم بالا بود و این در حالی بود که ما پیشبینی کرده بودیم فیلم به کف فروش میرسد اما مجموعه این موارد نشانگر این است که اطلاعرسانی از طریق کانالهای ماهواره تا چه اندازه میتواند، تأثیرگذار باشد چون به جز این هیچ اتفاق دیگری نیفتاده که فروش فیلمها را بتواند بالا ببرد.
وی یادآور شد: فیلم «شیفت شب» نیز دو هفته دیرتر اکران شد و حالا هم فروشش بالاتر از کف فروش است و طبق صحبتی که در شورای صنفی نمایش داشتیم از آنجا که این فیلم هنوز به کف فروش نرسیده، نباید از پرده برداشته شود و من هم تابع قانون هستم و از این تصمیم تمکین میکنم.
لشکری قوچانی در عین حال اظهار تأسف کرد: همه ما از فروش هر فیلمی در سینما خوشحال میشویم اما اتفاق بد این است که یک سری فیلمها در تلویزیون دولتی ایران تبلیغات بسیاری دارند مانند فیلمهای «محمدرسولالله (ص)» یا «شاهزاده روم» و یکسری دیگر هم به صورت رایگان در ماهواره تبلیغ میشوند. در نتیجه فروش هر دو گروه بالا میرود. اما فیلمهای دیگری هم هستند که نه در ماهواره تبلیغ میشوند و نه امکان پرداخت هزینه تیزر تلویزیونی ایران را دارند و همین فیلمها هستند که خیلی زود زمین میخورند و باید برایشان فکری کرد.
تهیهکننده فیلم «عصر یخبندان» متذکر شد: تبلیغات در شبکههای ماهوارهای خلاف قانون است اما متأسفانه صداوسیما هم با هنرمندان همراه نمیشود به همین دلیل بعضی فیلمها از دو ناحیه مورد ظلم قرار میگیرند.
لشکری قوچانی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اینکه مدتی است تبلیغات شهری فیلم «کوچه بینام»آغاز شده و با در نظر گرفتن شرایط فعلی، این فیلم چه زمانی اکران میشود؟ توضیح داد: به محض اینکه «شیفت شب» از کف فروش پایینتر بیاید، «کوچه بینام» اکران خواهد شد و نمایشاش تا عید ادامه دارد اما معتقدم این شیوه اکران باعث میشود فیلم به لحاظ فروش ضربه بخورد و در این وضعیت تصمیمگیری درباره اکران فیلم قدری مشکل است. به همین دلیل از مسئولان سازمان سینمایی و صداوسیما خواهش میکنم فکری اساسی برای سینمای مستقل داشته باشند.
وی با اشاره به استقبال مخاطبان از فیلم «کوچه بینام» در سیوسومین جشنواره فیلم فجر یادآور شد: این فیلم سال گذشته سومین فیلم پرفروش جشنواره فجر بود و خوب نیست که در حقش ظلم بشود. به همین دلیل روز گذشته (14 دیماه) از شورای صنفی نمایش درخواست کردم در صورت امکان به این فیلم اکران نوروزی بدهند اما آنان گفتند از حالا نمیتوان درباره اکران نوروزی سال آینده تصمیمگیری کرد.
لشکری قوچانی گفت: حیف است فیلمی که مورد استقبال قرار گرفته در زمان و شرایطی اکران شود که دیده نشود. اگر سازمان سینمایی و تلویزیون به این گونه فیلمها توجه نکنند، نه تنها من به عنوان تهیهکننده این فیلم سرخورده میشوم که بخش دیگری از سینماگران نیز از مسئولان سینمایی ناامید و دلسرد میشوند و انرژیشان را برای فعالیتهای آینده از دست میدهند.
او در پایان صحبتش بار دیگر از سازمان سینمایی درخواست کرد که فیلم «کوچه بینام» را برای اکران نوروزی سال 95 انتخاب کنند.
پیش از این تبلیغات شهری فیلم «کوچه بی نام» آغاز شده بود و در کنار آن در فضای مجازی نیز درباره اکران این فیلم اطلاع رسانی شده بود با این حال فعلا اکران عمومی این فیلم وضعیت مبهمی دارد.
«کوچه بینام» کار هاتف علیمردانی داستان دو خانواده در کوچه شهید بینام است که جایی در جنوب شهر زندگی میکنند. آنها دچار معضل بزرگی در درون خود میشوند و حاج مهدی (فرهاد اصلانی) که معتمد خانواده و محله است، راه را در تعامل در درون خانواده میداند اما این تمام ماجرا نیست... .
فرهاد اصلانی، باران کوثری، ستاره پسیانی و فرشته صدرعرفایی در این فیلم به ایفای نقش میپردازند.
کاروکارر/از سوی دبیر سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر
زمان برگزاری نشستهای مطبوعاتی و آغاز اکران فیلمها در برج میلاد اعلام شد
محمد حیدری دبیرسی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر اعلام کرد که برنامه نشستهای امسال با سالهای گذشته متفاوت است
به گزارش ایلنا، محمد حیدری برنامه ریزی نوبت عصر برای پخش فیلمهای اکرانی در برج میلاد را ناظر بر ایجاد نظم و انضباط عنوان کرد و افزود: «دوستان هر ساله به این موضوع اعتراض داشتند؛ همچنین جلسات نقد بعد از فیلمها بی نظمی را تشدید میکرد. نقد کاری تخصصی است و به همین دلیل جلسات نقد از 10:30 صبح و اکرانها از 14 آغاز می شود».وی با اشاره نرسیدن برخی فیلمها به سودای سیمرغ گفت: با توجه به احترامی که برای همه کسانیکه امسال فیلم ساختند، اجباراً باید روی عددی که قبلاً اعلام کردیم؛ یعنی 22 فیلم میماندیم و نمیتوانیم همه را راضی نگه داریم.دبیر جشنواره فیلم فجر در برنامه "صبح و گفت وگو" در پاسخ به چرایی تعیین تکلیف دیر هنگام فیلمهای بخش سودای سیمرغ در مصاحبه با رادیو گفت وگو اظهار کرد: «چون قرار بود تا جمعه این اسامی اعلام شوند، جلسه نهایی شنبه شب انجام شد و طبق قولی که داده بودیم و بر اساس پیش فروش فیلمها تا بیست و پنجم، مردم بدانند چه فیلمی حضور دارد.»وی پرداخت برخی اخبار از سوی رسانهها قبل از اعلام رسمی را دیگر دلیل این اقدام دانست و گفت: «انتشار اخبار برای همه رسانهها باید یکسان اتفاق میافتاد؛ بنابراین 22 فیلمی که از طرف هیئت انتخاب معرفی شدند، بلافاصله روی تلکس خبری گذاشتیم و اسامی را اعلام کردیم.»دبیر جشنواره فیلم فجر همچنین در پاسخ به چرایی انتخاب مسئولان برگزاری جشنواره فیلم فجر از حوزه تئاتر اینطور پاسخ داد: «مدیران فرهنگی کشور در تئاتر، حوزه سینما را به خوبی میشناسند و اکثر بچههای حوزه سینما نیز از فعالان موفق تئاتر هستند و بنده با این مسئله موافق نیستم که در اینباره دسته بندی صورت گیرد.»
حیدری ادامه داد: «حضور فیلمسازان خوب در بخش سودای سیمرغ هر سال این مسئله را ایجاد میکند که با عدم حضور بخشی از این فیلمسازن فشار وارد میکنند که تعداد آثار این بخش اضافه شود که به کیفیت این بخش لطمه می زند.»وی بیان داشت: «با توجه به احترامی که برای همه کسانیکه امسال فیلم ساختند، اجباراً باید روی عددی که قبلاً اعلام کردیم؛ یعنی 22 فیلم میماندیم و نمیتوانیم همه را راضی نگه داریم.»حیدری بر لزوم قاعده مند شدن هنر تاکید کرد و افزود: «درست است که این جشن سینمای ایران است ولی هر ساله با حضور مردم و افزایش آثار این بخش، روی کیفیت تأثیر میگذارد. هرچند بخشی از قاعده انتخاب سلیقهای است.»
کاروکارگر/توضیح درباره چند دیالوگ «شهرزاد»
سرمایه گذار سریال «شهرزاد» با اشاره به دیالوگی از این سریال که درباره مردم کرمان در قسمت ۱۱ آورده شده بود بیان کرد که این دیالوگ ها برای دلجویی از مردم کرمان بود.
سیدمحمدهادی رضوی در گفتگو با مهر با اشاره به کلیپ های جدیدی که قرار است در آینده برای سریال «شهرزاد» آخرین ساخته حسن فتحی در شبکه نمایش خانگی تولید شود، گفت: تاکنون از کلیپ های محسن چاوشی برای سریال «شهرزاد» استقبال خوبی صورت گرفته است و ما در تلاشیم که از قسمت های ۱۴ و ۱۵ کلیپ های جدیدی را تولید کنیم.وی درباره دلایل تغییرات در موسیقی و خواننده ها و همچنین ارزیابی از استقبال خوانندهها عنوان کرد: علیرضا قربانی و فردین خلعتبری برای مجموعه ما افتخار بودند. ما نظرسنجی هایی داریم و از طریق بازرس هایی که به فروشگاه ها می فرستیم، می توانیم میزان رضایت و فروش آثار را متوجه شویم.سرمایه گذار سریال «شهرزاد» همچنین درباره قسمت های اخیر سریال و کاهش جذابیت های داستانی توضیح داد: ممکن است اینطور به نظر برسد که قسمت های اخیر کار افت پیدا کرده است که البته این قسمت ها به نوعی حلقه وصل هستند و موقتا زمینه را برای یک سیر جدید در داستان فراهم می کنند که در قسمت های ۱۲، ۱۳ و ۱۴ می بینیم.رضوی درباره قسمت یازدهم سریال «شهرزاد» و خرابی فنی که بعضی از سی دی های این قسمت در هنگام پخش داشتند، بیان کرد: همه مشتریانی که با سی دی های خراب مواجه شدند، می توانند آنها را برگردانند چراکه این مشکل فنی در بسیاری از آنها مشاهده شد.وی درباره دیالوگ های بزرگ آقا و یکی از شخصیت های داستان در این قسمت درباره مردم کرمان که در واکنش به اعتراضات کرمانی ها آورده شده بود و به صورت گل درشتی به تعریف و تمجید پرداخته بود، یادآور شد: جمله ای که در قسمت هشتم باعث ناراحتی عده ای از کرمانی ها شد باعث شد که در قسمت ۱۱ به نوعی به سمت دلجویی برویم، من از بعضی دیگر هم شنیده ام که این دیالوگ ها کمی تو ذوق زده است و برجسته شده است با این حال برای دلجویی از مردم کرمان بود.
سرمایه گذار سریال «شهرزاد» در پایان درباره پیش آمدن اتفاقی که باعث رنجش مردم کرمان شد نیز اظهار کرد: البته دیالوگی که پیش از این باعث رنجش مردم کرمان شد از طرف شیرین بود که نقش یک دختر درباری را دارد که همه چیز را به سخره می گیرد و نباید باعث این رنجش می شد.
مزدم سالاری/ رئيس سازمان سينمايي اعلام کرد:
80 درصد آثار جشنواره فيلم فجر امسال غيردولتي است
حجتالله ايوبي ميگويد: در جشنواره سي و چهارم فيلم فجر 80 درصد آثار سينمايي مستقل ساخته شدهاند.
به گزارش ايلنا؛ ايوبي با اشاره به بازار گرم شبکه نمايش خانگي گفت: کل فروش سينماي ايران در سال گذشته در حدود 53-53 ميليارد تومان بوده است، اما در شبکه نمايش خانگي بيش از 100 ميليارد درآمد داشتهايم، اين آمار در صورتي است که ما تنها ميزان فروش در تهران را درنظر ميگيريم، چون بازار استانهاي ديگر بيشتر قاچاق است، اما اين بازار گرمي که وجود دارد ميتواند به گردش اصلي سينماي کشور کمک کند و مديران سازمان سينمايي در استانها مسئوليت گرم نگه داشتن اين بازار را برعهده دارند.
وي ادامه داد: همچنين با در نظر گرفتن پروژه VOD که زيرساختهايش بيش از يک سالي ميشود حاضر شده، ميتوان با اطمينان گفت شرايط رقابت با ماهوارهها به وجود ميآيد و توليدات مختلف داخلي در همه جاي کشور ديده ميشود. در اين ميان بايد توجه داشته باشيم که ممکن است برخي توليدات بومي براي ديگر استانها جذابيت نداشته باشد، اما همان آثار در شهر خودتان به دليل آشنا بودن با فضاي شهر و بازيگرها اثري خواهد بود که مورد توجه قرار ميگيرد، به همين دليل اعتقاد دارم که توليدات استاني گنجهايي هستند که ميتوانند اين بازار را احيا کنند.
ايوبي با تاکيد بر اينکه نبايد هميشه انتظار حمايتهايي از سوي دولت را داشته باشيم، اضافه کرد: سينماي حرفهاي ما بعد از انقلاب با حمايتهاي مستقيم دولت شکل گرفت، اما برنامه به اين شکل بود که کمکم اين حمايتها کمرنگ شود و سينما روي پاي خودش بايستد، اتفاقي که به آرامي در حال رخ دادن است. در جشنواره فجر امسال 80 درصد آثار سينمايي مستقل هستند و اين خبر خيلي خوبي است. حتي بنياد سينمايي فارابي هم در سال گذشته تنها از 73 فيلم حمايت کرده است.
رئيس سازمان سينمايي در بخشي از صحبتهايش به موج سالن سازي در کشور اشاره کرد و اظهار داشت: ما 60 مجتمع فرهنگي را تجهيز کردهايم که البته خود من خيلي به اين موضوع اميدوار نيستم، اين مجتمعها نبايد به شکلي باشد که گاهي در آن فيلمي نمايش داده شود، بلکه بايد کاملاً به سينما تبديل شوند و به عنوان مکاني براي نمايش آثار و توليدات سينمايي کشور از آنها استفاده شود. در اين ميان استانها ميتوانند از کمکهاي استانداري، نهادهاي خصوصي و حتي اشخاص استفاده کنند و سالنهاي سينمايي را به ناوگان سينمايي کشور اضافه کنند و با درآمدزايي از همانها براي توليدات داخلي خود استانها استفاده کنند.
ايوبي با بيان اينکه جشنواره فيلم فجر امسال جشنواره خيلي خوب و پررونقي است، درباره اکران و برگزاري جشنواره در ديگر استانها نيز گفت: جشنواره فيلم فجر رونمايي از سينماي ايران است و استانها بايد با تهيهکنندههاي آثار به توافقي براي نمايش آثار آنها در شهرهاي ديگر برسند و برنامهريزي کنند. چون اکران و نمايش آثار در شهرهاي ديگر از توانايي سازمان سينمايي خارج است و کاري بسيار پرخرج خواهد بود. وي در ادامه اضافه کرد: با اين حال ما تاکيد داريم که جشنوارههاي موضوعي را در شهرستانها برگزار کنيم، البته اين موضوع هم نياز به همکاري از خود استانها و حمايت و کمک دارد که اميدوار هستيم اين اتفاق بيفتد.
وطن امروز/تأثیر هنرهای تجسمی بر فرهنگ و نوع زیست آدمی
ابزاری برای انتقال معرفت جمعی
هنرهای تجسمی قابلیت زیادی در ایجاد فضا
و انتقال حس و پدید آوردن شرایط مساعد برای درگیر شدن مخاطب دارند که در حاشیه هنرهای
دیگر رشد میکنند. ساحت رفتار افراد هم بشدت تحت تأثیر هنر است. رفتارهایی که در صورت
تکرار، میتوانند قسمت مهمی از هویت را تشکیل دهند و حتی به بخش اصیل آن بدل شوند.
در این میان گستردگی هنرهای تجسمی باعث میشود هیچ ساحتی از دسترس این هنرها دور نماند.
حتی یک بررسی ساده تجربی هم میتواند ردپای این هنرها را روی بینش، گرایش، رفتارهای
انسان و ابزارها نشان دهد. اثرات این هنرها، هم به صورت مستقیم است و تحولی در این
ساحت نفسانی ایجاد میکنند و هم به صورت غیرمستقیم. به گزارش پایگاه تحلیلی برهان،
جریان مهمی از نقاشیهای سنتی و مدرن، اثری مستقیم بر مخاطب میگذارند. اغلب آنها که
حاوی نوعی روایت از جهان و انسانند، بینش نقاش را به نمایش میگذارند. در ادامه نقاشی،
گرافیک پدید میآید که اثرات بینشی مستقیم بیشتر و آشکارتری دارد. بویژه پس از تولد
رسانه و نقش بیبدیلی که ایفا میکند، گرافیک و طراحی بسیار اهمیت پیدا کرده و با شکلهای
گوناگون سراغ مخاطب میرود. خوشنویسی به خاطر پیوند با قرآن و شعر، ارتباط تنگاتنگی
با بینش مخاطب پیدا میکند. خوشنویسی نقطه اتصال معارف شهودی و ماورایی با بینش افراد
است. تازه این اثرات مربوط به ارتباط مستقیم این هنر و مخاطب است. ویژگی برجسته این
هنر آن است که توانایی انتقال در بسترهای مختلف را به مخاطب دارد.
مثلاً در پردههای نقالی، در دسته بسیار متنوع بافتنیها، مانند فرشها و جاجیمها، یا در ظروف و ابزارهای زندگی یا اماکن و بناهای مختلف، همه و همه، قابلیت حضور این هنر و اثرگذاری بر بینش مخاطب وجود دارد. اما اثر اصلی هنرهای تجسمی بر بینش افراد، به صورت غیرمستقیم است. دسته اصلی هنرهای متعددی که با ادبیات پیوند میخورند نیز اینگونهاند. هنرهای تجسمی مرتبط با شعر یا متون خاص دیگر، بویژه قرآن، زمینه را برای ارتباط بهتر افراد با متون فراهم میکنند. اساساً هنر تذهیب برای همین به وجود آمده است. دسته بزرگتر مربوط به هنرهای نمایشیاند که تأثیرات آن را شدید و عمیق میکنند. طراحی لباس، طراحی دکور، گریم، عکاسی و فیلمبرداری اثری غیرقابل تفکیک از تئاتر و سینما دارند بهگونهای که حاشیه را کاملاً در دست میگیرند و متن را به سوی خاصی از بینشها هدایت میکنند. در گرافیک ابعاد جدیدی به نقاشی اضافه میشود که پیوند آن را با جامعه و در نتیجه، مفاهیم جمعی بیشتر میکند؛ یعنی تداعی معانی طیف وسیعتری را شامل میشود. عکاسی مبنایی غیر از نقاشی دارد. با آنکه عکاسی نیز به دلیل داشتن کادر، هویت خود را از نقاشی میگیرد، ولی به علت توجه خاص به دنیای بیرون بدون حضور ذهن در انتخاب سوژه، وجوه هنری بسیاری را از دست میدهد و البته وجوه جدیدی را هم پیدا میکند. همین توجه خاص به سوژه در عکاسی، نقش مفاهیم را نابود میکند تا جای آن را به تمامی احساس بگیرد. شاید بتوان گفت عکاسی هنری بر همین انتزاع مفاهیم از دریای احساسات متمرکز است تا از این طریق، وجه هنری خویش را بازیابد البته اکثر عکسها تنها برای انتقال احساسی شخصی یا جمعی (بدون حضور معانی) استفاده میشوند. این موارد مربوط به آثاری بود که به صورت مستقیم با مخاطب ارتباط برقرار میکرد. درباره آثار ترکیبی مورد اشاره در بند قبل که حاشیه هنرهای دیگر را به وجود میآورند، اثر چندین برابر است؛ یعنی هنرهای تجسمی قابلیت زیادی در ایجاد فضا و انتقال حس و پدید آوردن شرایط مساعد برای درگیر شدن مخاطب دارند که در حاشیه هنرهای دیگر، مانند معماری، ادبیات، تئاتر و سینما رشد میکنند. امروزه هنرهای تجسمی نقش ویژهای در ارتقای بینش اجتماعی و انتقال معرفت جمعی دارند. این نقش خاص در بستر پدیدهای نوظهور به نام رسانه صورت میپذیرد. اما اثربخشی مهم هنرهای تجسمی بر ابزارهاست. هویت ابزارها و فضاها، با امتداد زندگی انسان تا محیط شکل میگیرد و سخت و محکم و صلب میشود که یکی از عوامل بسیار مهم در شکلگیری و قوام این هویت، هنرهای تجسمی است. چه در هنرهای سنتی که در تولید بسیاری از ابزارها حضور مستقیمی داشتند و چه در هنرهای جدید که بیشتر نقش حاشیهای را در ساخت ابزارها ایفا میکنند، پیوند مستقیم هویت ابزار با هنر، مشهود و معلوم است. هر ابزاری بخشی از هویت انسانی را تجسد میبخشد و با فراگیر شدن، به سوی هویت جمعی حرکت میکند. از این روست که نقش معماری و هنرهای تجسمی در هویتبخشی به جامعه، اساسی و بیبدیل است و میتواند هویت تاریخی و تمدنی را هم شکل دهد. خیل عظیم هنرهای دستی، از سفال و فلز تا چینی و سنگ و نیز بافتنیها، از لباس تا فرش، همه و همه، هویتبخش ابزارهای زندگیاند. هویتی که از طرفی بازتابنده و مقوم فرهنگ مردم و از طرفی پیشبرنده و مروج آن است. کارکرد مهم هنرهای تجسمی در این بخش، معنابخشی به زندگی است. دمیدن روح انسانی در اشیا و خلق طبیعتی نو در جهت زندگی خاص انسان است؛ خلقی که سعی میکند اشیا و دیگر اجزای طبیعت را به سوی حیات انسانی ارتقا بخشد و روحی واحد را در کالبد آنان بدمد. هنرهای تجسمی چنان هویت را به تجسد میکشند که نخ تسبیح الهامبخشی در زمانهای مختلف میشوند. روح جامعه به وسیله هنرمندان و معماران، در فضاها و ابزارها مجسد میشود و شکل و صورت مییابد. به همین دلیل است که با مراجعه به آثار معماری و محصولات صنایع مختلف مرتبط با یک جامعه، میتوان اطلاعات زیادی از سبک زندگی آنها به دست آورد، چرا که ارتباطات اجتماعی، جایگاه خانواده، روابط اقتصادی، محصولات اصلی تولیدی و تجاری، تعاملات مردم با حکومت، دین مردم و نسبت آنها با نهاد رسمی دین، جایگاه و شکل اخلاق، حتی دستور زبان و هزاران مساله مهم دیگر که در زندگی مردم حضور مستقیم دارند، خود را در فضاها و ابزارها نشان میدهند. آثار مرتبط با هنرهای تجسمی و معماری، نشانههایی برای پی بردن به بخش مهمی از عناصر اجتماعی مهم جامعه هستند. این نوع نگاه به صنایع دستی است که میتواند تفاوت عمده آن را با طراحی صنعتی امروزی مشخص کند و اگرنه اگر فقط به ظرایف تکنیکی بهکاررفته در ساخت آنها توجه شود، اختلاف عمده این دو و جدایی عمیق این نوع صنایع از هم، درک نخواهد شد. علاقه بسیار مدیران به مدرن کردن صنایع دستی از همین عدم شناخت تفاوتهای معنادار نشأت میگیرد. شناخت هنر یقیناً نیازمند شناخت اقتصاد جامعه و از جمله روشهای تولید است که بدون توجه به این نکات، شناخت جامعی از هنر به دست نخواهد آمد. هر هنری با هر ابعادی، میتواند اثراتی عظیم در سبک زندگی آیندگان داشته باشد. ممکن است اثری چندان پیچیده و عجیب نباشد اما در انسانها و جوامع و حتی تمدنها نفوذ کند، گسترش بیابد و سبک زندگی خاصی بیافریند. از میان آثار هنری که بر هویت جامعه اثرگذارند، قلههایی سر برمیآورند که از حصار زمان بیرون رفته و الهامبخش جوامع آتی میشوند و بدین ترتیب، نمودی تمدنی مییابند. از میان انبوه آثاری که در یک جامعه به وجود میآیند، برخی هویتی فرازمانی پیدا میکنند و حامل آن تمدن میشوند.
وطن امروز/برگزاری مراسم تجلیل از مقام آیتالله شیخ نمر
محمد خزاعی، دبیر کنگره ملی «۲۰۰۰ شهید هنرمند» از برگزاری مراسم تجلیل مقام شامخ آیتالله شیخ نمر و برپایی مراسم گرامیداشت ۳ تن از شهدای مدافع حرم در این کنگره خبر داد. محمد خزاعی، دبیر کنگره ملی «۲۰۰۰ شهید هنرمند» با اعلام این خبر در نشست رسانهای که با حضور غلامرضا منتظری رئیس سازمان بسیج هنرمندان و عضو شورای سیاستگذاری این کنگره در مرکز فرهنگی اسوه برگزار شد، گفت: هنر شهادت تنها مختص به ۸ سال دفاعمقدس نبوده است و هر زمان که پای دفاع از حقانیت اسلام به میان بیاید، شهادت یک هنر محسوب میشود. ضمن محکوم کردن اعدام آیتالله شیخ نمر اعلام میکنم در کنگره ملی «۲۰۰۰ شهید هنرمند»، مراسم گرامیداشتی برای ۳ تن از شهدای مدافع حرم برگزار خواهیم کرد و خانواده این شهدا تقدیر میشوند. غلامرضا منتظری، رئیس سازمان بسیج هنرمندان و عضو شورای سیاستگذاری کنگره ملی «۲۰۰۰ شهید هنرمند» با اشاره به برگزاری ۸ کنگره تخصصی در مراکز استانها گفت: هنرمندان شهید به نماد ایثار و مقاومت برای عصرها و نسلها مبدل شدهاند و ما وظیفه داریم شکوه اندیشه آنها را در قالب هنر نمایان کنیم.
وطن امروز/حذف نام هنرمندان ایران
در موزه قطر
رئیس هیأتمدیره انجمن هنرمندان نقاش ایران گفت: این انجمن حتما به حذف نام «ایران» از آثار هنری موزه قطر واکنش نشان خواهد داد. به گزارش ایسنا، معصومه مظفری درباره حذف نام «ایران» از روی برخی آثار هنری که در موزه قطر بهنمایش گذاشته شده است، اظهار کرد: یکی از اعضای انجمن به ما گفت چند کار قدیمی ایرانی متعلق به دورههای صفوی و قاجار در موزه قطر به نمایش گذاشته شده که نامی از ایران در آنها برده نشده است. وقتی به سایت موزه مراجعه کردیم متوجه شدیم، نام ایران بهصورت ناقص در برخی آثار آمده و در برخی آثار هم نامی از هنرمندان نیست. او ادامه داد: کشور قطر برای اینکه بتواند برای خودش تاریخی دستوپا کند، هزینههای زیادی میکند. انجمن تصمیم گرفته است نامهای به موزه قطر بنویسد و در آن اعلام کند آمادگی دارد کارشناسی را برای دادن هرگونه اطلاعات درباره آثار ایرانی به موزه معرفی کند.
وطن امروز/برگزاری دهمین یادواره ملی شهدای عرفه در باغموزه دفاعمقدس
دهمین یادواره ملی پاسداشت شهادت سردار رشید اسلام حاج احمد کاظمی و جمعی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز پنجشنبه (امروز) در باغموزه دفاعمقدس برگزار خواهد شد. بهگزارش تسنیم، سرتیپ پاسدار احمد نوریان، دبیر ستاد مردمی بزرگداشت شهدای عرفه گفت: این مراسم به همت خانواده و فرزندان شهدای عرفه و با مشارکت سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی از جمله معاونت فرهنگی سپاه حضرت محمدرسولالله(ص)، سازمان بسیج شهرداری تهران، بنیاد شهید و امور ایثارگران، سازمان صداوسیما، نیروی انتظامی، معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، قرارگاه فضای مجازی سپاه تهران، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاعمقدس و... برگزار میشود. دبیر ستاد مردمی بزرگداشت شهدای عرفه با اشاره به حضور همرزمان و مسؤولان عالیرتبه نظام در این مراسم، اضافه کرد: اجرای برنامههای فرهنگی، تجلیل از خانواده شهدای مدافع حرم، برپایی نمایشگاه عکس و آثار شهدای عرفه، قرائت پیام خانواده شهدا و... از جمله برنامههای پیشبینی شده در این یادواره است. سرلشکر پاسدار شهید حاج احمد کاظمی، فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه پاسداران و همقطارانش در روز 19 دی سال 1384 حوالی شهرستان ارومیه براثر سقوط هواپیمای نظامی (جت فالکون) به دیدار حق شتافتند و به دلیل همزمانی آن ایام با مراسم عرفه، این شهدا به شهدای عرفه مشهور شدند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com