گروه فرهنگی- امروزه رسانهای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
***
آرمان/وداع با طبيعتگرد ايران در يك روز سرد
اهالي
هنر و ورزش ديروز بدرقهگر صاحب صدايي پرطنين به سمت خانه ابدياش بودند؛ محمدعلي
اينانلو كه در توصيف زيباييهاي طبيعت ايران، شوق تماشاي اين زيباييها را در هر
مخاطبي ايجاد ميكرد، در كنار پدر و مادرش آرام گرفت. به گزارش ايسنا، پيكر زندهياد
محمدعلي اينانلو دیروز از مقابل مسجد بلال سازمان صداوسيما در ميان ازدحام جمعيت
تشييع شد. دكتر رضا پورحسين (قائم مقام معاون سيما)، داوود نعمتي اناركي (مديركل
روابط عمومي سازمان صداوسيما)، جهانگير كوثري، عادل فردوسيپور، مسعود اسكويي، علي
اكبر عبدالرشيدي، نيما كرمي، عليرضا جاويدنيا و محسن مهرعليزاده (رئيس پيشين
سازمان تربيت بدني)، اسماعيل ميرفخرايي، مريم نشيبي، حميد مجتهدي، حبيب رضايي و
غلامعلي پيرايراني (از گويندگان و پيشكسوتان ورزشي)، منصور ضابطيان، محمد صوفي،
رضا توكلي، ندا سپانلو، رضا اميراحمدي، داود قچاق، گيتي معيني و جمشيد گرگين از
جمله حاضران در مراسم بودند. مسعود اسكويي، پيشكسوت راديو كه يكي از دوستان نزديك
زندهياد اينانلو بود، در ابتداي اين مراسم طي سخناني كوتاه در حالي كه بهشدت
ناراحت بود، گفت: به عنوان دوست 50 ساله محمدعلي از همه شما ممنونم كه به اينجا
آمدهايد. طبق وصيت ايشان، پيكرش قرار است از اين مكان به سمت عصمتآباد بوئينزهرا
تشييع و در همان جا در كنار قبر پدر و مادرش به خاك سپرده شود. اسكويي در اين
مراسم كه با جمعيت فراواني همراه بود، چندين بار تذكر داد و خواهش كرد كه اطراف
پيكر مرحوم اينانلو را خلوت كنند. در ادامه شكرا... اينانلو - برادر كوچكتر زندهياد
محمدعلي اينانلو - كه حال مساعدي نداشت، ضمن تشكر از افرادي كه در مراسم تشييع
پيكر برادرش حاضر شده بودند، خاطرنشان كرد: من فكر ميكنم برادرم تمام سفرهاي خاكياش
را در اين كره زمين تجربه كرد و جايي باقي نماند كه نرفته باشد. ما بايد اكنون
راهش را ادامه بدهيم. او پيرمرديهاي آخرش را در استان قزوين در برف و كولاك
گذراند. او تمام كارهايش را كرده بود و حتي وصيتش را هم نوشته بود. چند وقت پيش با
هم به جوار پدر و مادرمان رفتيم و حتي جاي قبرمان را هم انتخاب كرديم. اكنون باورم
نميشود كه فوت كرده است. ايشان سفري به كائنات را شروع كرد. او عمرش را براي ملت
گذاشت. اكنون خوشحالم كه چنين كارنامهاي از خود بر جاي گذاشت.
در ادامه البرز اينانلو، يكي از فرزندان مرحوم محمدعلي اينانلو در يك جمله از حضار تشكر كرد و گفت: دست همه را ميبوسم كه به اينجا آمدهايد. جهانگير كوثري ، گزارشگر و مجري پيشكسوت تلويزيون، از ديگر سخنرانان اين مراسم بود كه در صحبتهايي كوتاه ضمن تشكر از دوستداران محمدعلي اينانلو، اظهار كرد: هوا سرد است و ممنون از اينكه از هشت صبح به اينجا آمدهايد، اين نشان ميدهد هنرمنداني كه در دل مردم جاي دارند تنها نميمانند. حضور تك تك شما باعث دلگرمي همه هنرمندان جامعه است. همانطور كه محمد علي اينانلو با مردم بود و همين مردم امروز او را تنها نگذاشتند. اينانلو در جامعه ورزش، مستندسازي و محيط زيست ما يك استنثا بود. وي در ادامه يادآور شد كه 54 سال با زندهياد اينانلو همكار بوده است. كوثري همچنين خاطرنشان كرد: مرحوم اينانلو هميشه ابتكار و خلاقيتهاي جديد گزارشگري از خود داشت. او يك آدم و نويسنده عادي نبود بلكه تحصيلات عالي ادبيات داشت. او كسي بود كه خودش مينوشت، اجرا ميكرد، راوي بود، كارگرداني ميكرد و فيلمبردار بود و رنج و درد سفر در كوهستانها را با بودجه شخصي خودش به جان ميخريد. ما مثل محمدعلي نداشتيم. اين مجري كارشناس پيشكسوت برنامههاي ورزشي در پايان صحبتهايش بار ديگر يادآور شد: طي سالهايي كه با مرحوم اينانلو همكاري كردم به عنوان تنبلترين شاگردش خيلي چيزها از او ياد گرفتم. مهمترين حُسن محمدعلي اين بود كه هميشه سمت مردم بود و مردم را دوست داشت. جايش هميشه خالي است و خوشحالم كه مردم او را دوست دارند. در پايان اين مراسم رئيس موزه طبيعت - نوايي - كه با مرحوم اينانلو همكاري داشت، گفت: محمد اينانلو چند نفر در يك نفر بود. او واقعا عكاس خوب و فعال محيط زيست قدري بود. ما در طبيعت با اينانلو با شرايط خاص بوديم. اينانلو خانِ ما بود. محمد علي اينانلو هنرمند پيشكسوت 12 ديماه بر اثر سكته قلبي درگذشت. مراسم ترحيم آن مرحوم روز چهارشنبه از ساعت 14 الي 15 و 30 دقيقه در مسجد بلال سازمان صداوسيما برگزار ميشود. طبق خواسته او كه در وصيتنامهاش قيد شده بود، پيكر مرحوم اينانلو در محله عصمتآباد، حوالي بوئين زهرا در كنار پدر و مادرش به خاك سپرده ميشود. محمدعلي اينانلو متولد 1326، كارشناس مطرح محيط زيست و ورزش، روزنامهنگار، مبتكر و پديدآورنده كلاسهاي آموزش اكوتوريسم در ايران بود و توانست چكيده تجربيات 40 ساله خود را در اختيار دانشجويان اين رشته بگذارد. در كارنامه فعاليتهاي وي اجرا و كارگرداني برنامههاي متعدد تلويزيوني از جمله «ايران، جهاني در يك مرز» از شبكه جام جم، «كجا بريم» در برنامه تلويزيوني «مردم ايران سلام» شبكه 2، مجري برنامه راديويي «گردش و ورزش»، كارگرداني و تهيهكنندگي مستندهاي جهانگردي به جاي نفت «مستند اسب در ايران»، «طبيعت ايران مركزي» مستند 26 قسمتي «طبيعت نصف جهان»، «توازن - طبيعت اطراف تهران» و فعاليت در مجلات و روزنامههاي مختلف به مدت 20 سال از جمله سردبيري مجله ايرانشناسي «گردش»، سردبيري مجله ايرانشناسي SILK ROUD به زبان انگليسي، سردبير مجله «شكار و طبيعت» و سردبيري مجله جهانگردان و سردبير و صاحب امتياز مجله «طبيعت» ديده ميشود.
مردمداري رمز موفقيت اينانلو
منوچهر واليزاده*
خيلي سخت و دشوار است كه يك هنرمند دست روي هركاري كه بگذارد، بتواند به قلههاي موفقيت برسد، اين را كساني كه در زمينههاي گوناگون هنري فعاليت كردهاند، به خوبي ميدانند. هرچند برخي از ويژگيهاي هنرمندان مانند ظاهر و صداي دلنشين، ذاتي هستند اما تنها با اتكا به چنين ويژگيهايي كسي نميتواند موفق و ماندگار شود. بنده عاشق صداي مرحوم اينانلو بودم و چه زماني كه در راديو فعاليت ميكردند و نريشن ميخواندند و چه زماني كه برنامههاي تلويزيوني اجرا ميكردند، از گيرايي صداي ايشان به وجد ميآمدم و حال كه ديگر از حضور اين مرد بزرگ در راديو و تلويزيون بيبهره شدهايم، كاري نميتوانم بكنم جز اينكه افسوس بخورم. رمز موفقيت امثال اينانو منضبط بدن و اخلاق گرا بودن شان است، اگر كسي هنرمند باشد، محبوب باشد، اخلاق خوب داشته و مردمدار باشد، ماندگار خواهد شد. همه ما بايد بدانيم در هر زمينهاي كه فعاليت ميكنيم اگر مخاطب نداشته باشيم، كسي نيستم و عددي به حساب نميآييم، بنابراين بايد با مخاطبين خود و با مردم جامعه با روي باز و گشوده رفتار كنيم تا آنها از ما به نيكي ياد كنند، بنده معتقدم جداي از صدا و تصوير گيرا و جذاب، مرحوم اينانلو بهشدت مردمدار و با اخلاق بودند و به مخاطبين احترام ميگذاشتند و اين دقيقا وجه اشتراك تمام هنرمندان موفق در تاريخ هنر است. بايد يادمان باشد كه روزي نوبت همه ما خواهد رسيد و اميدوارم تا آن روز همه ما مشق مردمداري و منش و معرفت كرده باشيم. در پايان اين ضايعه بزرگ را به تمام مردم كشور، خانواده مرحوم اينانلو و عموم صداپيشهها و فعالين عرصه رسانه تسليت عرض ميكنم.
آرمان/بازیگران پرکار جشنواره فیلم فجر
هانیه توسلی و سیامک صفری با سه فیلم پرکارترین بازیگران دوره سیوچهارم جشنواره فیلم فجر هستند.به گزارش ایسنا، توسلی امسال سه فیلم «سیانور»، «نقطه کور» و «هفت ماهگی» را در بخش اصلی دارد و صفری هم با سه فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی»، «امکان مینا» و «نفس» در جشنواره حاضر است.مریلا زارعی با دو فیلم «بادیگارد» و «دختر» در بخش سودای سیمرغ و «گیتا» در بخش نگاه نو، نوید محمدزاده با «خشم و هیاهو» و «لانتوری» در بخش اصلی و «ابد و یک روز» در نگاه نو، بهناز جعفری با «خشم و هیاهو» و «هفت ماهگی» در سودای سیمرغ و «گیتا» در نگاه نو، پانتهآ پناهیها با «عادت نمیکنیم» و «نفس» در سودای سیمرغ و «لاک قرمز» در نگاه نو،شیرین یزدانبخش با «عادت نمیکنیم» و «وارونگی» در سودای سیمرغ و «ابد و یک روز» در نگاه نو و شبنم مقدمی با «نفس» و «زاپاس» در سودای سیمرغ و «ابد و یک روز» در نگاه نو دیگر بازیگران پرکار این دوره جشنواره هستند.از دیگر بازیگرانی که با دو فیلم در بخش اصلی حضور دارند میتوان به رضا کیانیان (بارکد و کفشهایم کو؟)، میلاد کیمرام (آبنبات چوبی و امکان مینا)، شقایق فراهانی (آبنبات چوبی و نقطه کور)، آتیلا پسیانی (آخرین بار کی سحر را دیدی؟ و نیمه شب اتفاق افتاد)، سحر قریشی (آبنبات چوبی و رسوایی 2)، احمد مهرانفر (زاپاس و هفت ماهگی)، محمدرضا فروتن (عادت نمیکنیم و نقطه کور)، رویا نونهالی (کفشهایم کو؟ و نیمه شب اتفاق افتاد)، بهاره کیان افشار (کفشهایم کو و بارکد)، حامد بهداد (نیمه شب اتفاق افتاد و هفت ماهگی)، محسن کیایی (بارکد و نقطه کور) و رویا جاویدنیا (وارونگی و به دنیا آمدن) اشاره کرد.باران کوثری بهترین بازیگر زن سال گذشته با دو فیلم «لانتوری» و «هفت ماهگی» در جشنواره سیوچهار حاضر است و سحر دولتشاهی بهترین بازیگر نقش مکمل جشنواره قبل نیز با دو فیلم «بارکد» و «وارونگی» در این دوره حضور دارد.سعید آقاخانی بهترین بازیگر مرد سال قبل از غایبان این دوره است و هومن سیدی بهترین بازیگر مکمل دوره سیوسه نیز در این دوره «پل خواب» را به عنوان بازیگر در بخش نگاه نو دارد و به عنوان کارگردان نیز در بخش سودای سیمرغ با «خشم و هیاهو» حاضر است.
لیلا زارع و بهمن زرینپور هم که سال قبل دیپلم افتخار بازیگری دریافت کردند از غایبان این دوره محسوب میشوند.بابک حمیدیان که سال قبل با پنج فیلم پرکارترین بازیگر بود در این دوره دو فیلم «بادیگارد» و «سیانور» را در بخش اصلی دارد و مهتاب کرامتی دیگر بازیگر پرکار سال قبل که سه فیلم در جشنواره داشت امسال فیلمی را در جشنواره ندارد.از بازیگرانی هم که یک فیلم در بخش اصلی و یک فیلم در بخش نگاه نو دارند میتوان به امیر جدیدی (اژدها وارد میشود و من)، نادر فلاح (اژدها وارد میشود و گیتا)، ریما رامینفر (زاپاس و ابد و یک روز)، هنگامه حمیدزاده (آبنبات چوبی و متولد 65)، ساره بیات (عادت نمیکنیم و برادرم خسرو)، حمید آذرنگ (عادت نمیکنیم و گیتا)، ساعد سهیلی (مالاریا و پل خواب) و علی مصفا (وارونگی و خانهای در خیابان چهل و یکم) اشاره کرد.پرویز پرستویی، پریوش نظریه، امیر آقایی و فرهاد قائمیان با «بادیگارد»، رضا عطاران با «آبنبات چوبی»، فریبرز عربنیا و ژاله صامتی با «آخرین بار کی سحر را دیدی؟»، مینا ساداتی با «امکان مینا»، بهرام رادان و پژمان بازغی با «بارکد»، هدایت هاشمی با «به دنیا آمدن»، طناز طباطبایی با «خشم و هیاهو»، فرهاد اصلانی با «دختر»، هنگامه قاضیانی با «دلبری»، اکبر عبدی، محمدرضا شریفینیا و اسماعیل خلج با «رسوایی 2»، امیر جعفری و جواد عزتی با «زاپاس»، مهدی هاشمی با «سیانور»، جمشید هاشمپور و مهران احمدی با «نفس»، هدیه تهرانی با «عادت نمیکنیم»، مجید مظفری با «کفشهایم کو»، گوهر خیراندیش با «نیمه شب» و پگاه آهنگرانی و فرشته صدرعرفایی با «هفت ماهگی» از بازیگران مطرحی هستند که یک فیلم در بخش اصلی جشنواره دارند.پیمان معادی با «ابد و یک روز»، شهاب حسینی و بیتا فرهی با «برادرم خسرو»، اکبر زنجانپور با «پل خواب»، مهناز افشار با «خانهای در خیابان چهل و یکم»، مسعود کرامتی با «لاک قرمز» و لیلا حاتمی با فیلم «من» تنها در بخش نگاه نو حاضر هستند و شانسی برای دریافت جایزه بازیگری ندارند. مانی حقیقی هم که «اژدها وارد میشود» را به عنوان فیلمساز در بخش اصلی دارد به عنوان بازیگر با «من» در بخش نگاه نو حاضر است. در میان بازیگران حاضر در این دوره حضور کامران نجفزاده و آزاده نامداری که به عنوان مجری مطرح هستند با فیلمهای «بادیگارد» و «مالاریا» جلب توجه میکنند. همچنین در این دوره علاوه بر باران کوثری، پگاه آهنگرانی، ستاره پسیانی و ساعد سهیلی که به عنوان فرزندان سینماگران سالهاست فعالیت بازیگری دارند، ماهور الوند فرزند سیروس الوند با فیلم «دختر»، نیکی مظفری فرزند مجید مظفری با فیلم «نقطه کور» و آذرخش فراهانی فرزند بهزاد فراهانی با فیلم «مالاریا» حاضر هستند. حضور مریم پالیزبان بازیگری که سالها پیش با فیلم «نفس عمیق» وارد سینما شد در فیلم «مالاریا» و رابعه اسکویی در فیلم «نیمه شب اتفاق افتاد» از دیگر نکات قابل توجه این دوره است.از بازیگران مطرح غایب این دوره که سال قبل در جشنواره حضور داشتند میتوان به حمید فرخنژاد، نیکی کریمی، فاطمه معتمدآریا، صابر ابر، رویا تیموریان، حسین یاری، گلاب آدینه، ویشکا آسایش، میترا حجار، محسن تنابنده، پارسا پیروزفر، نگار جواهریان، علی نصیریان، لادن مستوفی و رامبد جوان اشاره کرد که اکثر آنها فیلمهایشان یا توسط هیأت انتخاب برگزیده نشد و یا آماده حضور در این دوره نشد.در جشنواره 34 علاوه بر غیبت بازیگران پیشکسوتی چون عزتا... انتظامی، جمشید مشایخی، داود رشیدی، داریوش ارجمند، سعید راد و پروانه معصومی،جوانتریهایی هم مانند امین حیایی، ترانه علیدوستی، یکتا ناصر و... فیلمی را به روال سال قبل در جشنواره ندارند.
آرمان/همکاری با شبکههای ماهوارهای جرم است
حسین نوش
آبادی سخنگوی وزارت ارشاد نسبت به پیگرد قانونی هرگونه همکاری هنرمندان ایرانی با
شبکههای
ماهوارهای فارسیزبان، هشدار داد و عنوان کرد این اقدام جرم است و پیگرد قانونی
دارد.به گزارش مهر، حسین نوشآبادی سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیش از ظهر
دیروز ۱۴ دی ماه در بیستودومین نشست خبری خود با نمایندههای رسانههای گروهی در
توضیحی درباره جشنواره فیلم فجر امسال گفت: کاخ مردمی جشنواره در پردیس سینمایی
ملت خواهد بود و به همین ترتیب برای اولین بار مردم می توانند در کنار عوامل دست
اندرکار و سازنده فیلم ها، به تماشای آثارشان بنشینند. کاخ جشنواره هم در سالن
همایش های برج میلاد خواهد بود و تعداد سالن های بخش مردمی ۲۷ سالن است که در ۱۴
سینما با ۸ هزار و ۴۳۴ صندلی دایر خواهد بود.به گفته وی، در بخش نگاه نو جشنواره
فیلم فجر ۳۴ اثر ثبت نام کرده اند که در نهایت ۱۱ اثر انتخاب شدند و اسامی آنها هم
روز شنبه اعلام شد. در بخش سودای سیمرغ، ۶۶ فیلم دیده شدند که در نهایت ۲۲ اثر
توسط هیات انتخاب معرفی شدند. در بخش انیمیشن ۷ اثر در برنامه جشنواره گنجانده
شدند. در بخش فیلم های مستند، ۸۵ اثر فرم تقاضا را پر کردند که از این تعداد ۷۶
اثر بازبینی شد و ۹ اثر هم به دبیرخانه نرسید. تصمیم درباره آثار این بخش در همین
هفته اتخاذ خواهد شد.
در بخش «هنر و تجربه» ۸۷ اثر فرم پر کردند که در پایان این هفته نتایج این بخش هم اعلام خواهد شد.سخنگوی وزارت ارشاد ادامه داد: مجموعا ۲۸۹ فیلم اعم از بخش نگاه نو، سودای سیمرغ، مستند، هنر و تجربه و انیمیشن در جشنواره فیلم فجر امسال حضور دارند که مراسم افتتاحیه آن ۱۲ بهمن در تالار وحدت و اختتامیه آن ۲۲ بهمن در برج میلاد برگزار خواهد شد. بخش بین الملل جشنواره فیلم فجر هم در اردیبهشت ۹۵ برگزار می شود.نوش آبادی در خصوص علت تخصیص نیافتن بودجه در حوزه تئاتر برای بازسازی سالن های تئاتر شهر هم گفت: ما سال ۹۴ را سال تئاتر نامگذاری کردیم به این جهت که به این هنر اهمیت داده شود، اما متاسفانه به دلیل تنگناهای مالی و محدودیت های اعتباری، بودجه کافی برای تکمیل و بازسازی اماکن مهم فرهنگی و هنری از جمله سالن های تئاتر اختصاص داده نشده است. البته در بازدیدی که وزیر ارشاد از سالن های تئاتر شهر انجام داد، دستورات لازم برای تسریع در تکمیل این سالن را در آینده نزدیک داد. با این وجود اعتبارات ما به دلیل محدودیت های کلی که در کل کشور در حوزه بودجه وجود دارد، پاسخگوی نیازهای جامعه هنری به خصوص در بخش تئاتر نیست.معاون حقوقی، پارلمانی و امور استان های وزارت ارشاد در عین حال از پیگیری های زیاد این وزارتخانه برای بازسازی به موقع سالن ها جهت برگزاری جشنواره تئاتر فجر خبر داد و گفت: وزارت ارشاد در حوزه بازسازی و تکمیل پروژه های عمرانی با مشکلات و تنگناهای اعتباری روبهرو است که امیدواریم با رشد حدودا ۲۰ درصدی دستگاه فرهنگی در سال ۹۵ این مشکلات کاهش یابد و تئاتر که جزو هنرهای مظلوم این کشور است، از این مظلومیت خارج شود.وی در مورد مشکلات مالی ارکستر سمفونیک هم گفت: بخش اول کمکهایی که قرار بود انجام شود، انجام شده و ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر سمفونیک ملی کارشان را شروع کردند و با حمایت رئیس جمهور و پیگیریهای وزارت ارشاد و شخص آقای جنتی و مدیریت جدید و برنامه ریزی و ساماندهی مطلوب، مشکلات این حوزه کاهش یافته است. البته دغدغه برای تامین نیازهای مالی همواره از سوی رهبر این ارکستر عنوان شده است، اما باید پذیرفت که تامین مجموعه ای که بتواند کار مطلوبی ارائه دهد امر دشوار و سختی است اما انشاءا... اتفاقی نخواهد افتاد که شاهد تعطیلی ارکستر سمفونیک باشیم.سخنگوی وزارت ارشاد در مورد اقدام وزارت ارشاد پیرامون حضور برخی از بازیگران سینما و تلویزیون در شبکه های ماهواره ای خارج از کشور نیز گفت: ما همواره متذکر شده ایم که هرگونه همکاری با شبکه های ماهواره ای خارج از کشور که غالبا هم شبکههای ضد انقلاب، معاند و مخالف جمهوری اسلامی ایران هستند، تخلف و جرم است؛ چه در قالب مصاحبه با این شبکه ها، چه ارائه آگهی و سفارش تبلیغاتی و چه ایفای نقش در آنها.وی ادامه داد: اما گاهی آثار برخی از هنرمندان ما توسط برخی از شبکه های رادیویی و تلویزیونی و بدون اطلاع و رضایت آنها در این شبکه ها پخش می شود که در این صورت، پیگردی متوجه هنرمندان ما نخواهد بود و این موضوع در حوزه کپی رایت و بحثهای حقوقی قابل پیگیری است که البته در این مورد هم آنها باید ضمن شکایت از موضوع، متقاضی احقاق حق خود باشند چراکه اگر این کار را انجام ندهند ممکن است این شائبه به وجود آید که پخش این آثار با رضایت خود این هنرمندان صورت گرفته است.نوش آبادی در مورد علت حمایت نکردن وزارت ارشاد از جشنواره فیلم «عمار» که یکی از خبرنگاران مدعی این موضوع شد، ضمن تکذیب اظهارات بیژن نوباوه وطن نماینده مجلس و عضو کمیسیون فرهنگی مبنی بر تخصیص حدود یک و نیم میلیارد تومان در مجلس برای حمایت وزارت ارشاد از این جشنواره گفت: چنین ردیف بودجه ای در سال ۹۴ در مجلس و با عنوان جشنواره «عمار» مصوب نشده است و تنها یک اعتبار برای حمایت از فیلمهای فاخر وجود دارد که آن هم از سوی سازمان مدیریت و برنامه ریزی به دستگاه فرهنگی ابلاغ نشد.وی در پایان تصریح کرد: وزارت ارشاد با اینکه بودجه ای برای حمایت های مالی از جشنواره ها ندارد اما همواره و از طرق مختلف برای همکاری و حمایت از آنها اعلام آمادگی کرده است، اما در این مورد به خصوص هیچ درخواست کتبی و رسمی از سوی مسئولان جشنواره «عمار» برای حمایت مالی وزارت ارشاد از این جشنواره به این وزارتخانه نرسیده است. با این وجود این جشنواره با توجه به اینکه از ظرفیت ها و توانمندیهای بخش مردمی برای ارائه الگویی مناسب در حوزه سینما بهره می گیرد و آثار مثبتی هم در سطح جامعه داشته است، مورد پشتیبانی وزارت ارشاد است اگرچه ما معتقدیم برخی از این جشنواره ها با وجود اینکه ممکن است از بودجه دولتی هم استفاده نکنند، اما بودجه های دیگری هم دارند که از طرق مختلف به آنها می رسد و از آن استفاده می کنند.
آرمان/بودجه سينما 10برابر موسيقي است
كيوان
ساكت گفت: تأثيرگذاري موسيقي در جامعه انكارناپذير است، اما بودجه جشنواره موسيقي
فجر سال به سال كمتر ميشود و اين در حالي است كه بودجه سينما 10 برابر بودجه
موسيقي است. كيوان ساكت - نوازنده تار - درباره حضورش در سيويكمين جشنواره موسيقي
فجر توضيح داد: گروه وزيري قرار است در جشنواره امسال با خوانندگي سالار عقيلي در
تالار وحدت روي صحنه برود. فكر ميكنم جشنواره امسال با رويكرد متفاوتي كار خودش
را آغاز كرده و حدس من اين است كه نسبت به سالهاي گذشته متفاوت باشد، زيرا
هنرمنداني كه به جشنواره دعوت شدهاند و همچنين تيم اجرايي آن، با سالهاي گذشته
تفاوت دارد.
به گزارش ايسنا، او ادامه داد: در جلساتي كه با آقاي رياحي و آقاي نوربخش داشتهام، بارها اين موضوع را مدنظر قرار دادهام كه جشنواره موسيقي فجر بايد يك اتفاق باشد و در هر دوره، يك اتفاق هنري در آن بيفتد. وي همچنين گفت: من بارها گفتهام كه جشنواره و اجراهايش بايد روي لوح فشرده و با كيفيت ضبط شود و با فاصله زماني اندكي در اختيار مردم قرار گيرد. گاهي چنين اتفاقهايي در سينما ميافتد كه به نظرم اتفاق خوبي است. اين آهنگساز اظهار كرد: موسيقي، عنصري است كه در ساير هنرها وارد ميشود و از همه نظر مورد استفاده قرار ميگيرد. اگر هنر موسيقي از هنر ديگري مثل سينما حذف شود، بسياري از سكانسها لطف خود را از دست ميدهند. بسياري از هنرمندان خوشنويسي ميگويند كه موسيقي گوش ميدادند و اثر خلق ميكردند. با اين اهميتي كه موسيقي در جامعه دارد و تأثيرگذاري انكارناپذيرش، چرا بايد بودجه جشنواره موسيقي فجر سال به سال كمتر شود؟ اين يك مسئوليتي است كه صرفا به متوليان جشنواره ربط ندارد و بايد به آن رسيدگي شود. ساكت در بخش ديگري از سخنانش بيان كرد: زماني كه متوليان جشنواره از من دعوت كردند تا امروز، برنامههايي را در قالب جلساتي با مدير فني اركستر برگزار كردهايم تا ببينيم اركستر را چگونه در جشنواره روي صحنه ببريم. او همچنين درباره بودجه جشنواره نيز توضيح داد: وقتي قرار است از استادان موسيقي در جشنواره دعوت كنيم، بايد بودجه مناسبي را هم براي اين كار در نظر بگيريم. اين بودجه براي جشنوارهاي با اين عظمت كافي نيست. بايد بودجهاي در شأن اين جشنواره در نظر گرفته شود تا دبير جشنواره بتواند با فراغ بال، كارهايش را انجام دهد. او درباره اجراي اركستر وزيري در جشنواره سيويكم توضيح داد: براي اجراي اركستر وزيري در جشنواره، برنامه ويژهاي تدارك ديدهام كه فكر ميكنم در نوع خود جذاب است. قرار است تركيبي از سازهاي كلاسيك غربي را با تركيبي از سازهاي ملي ايران روي صحنه ببريم. رپرتوآر كاملا متفاوتي را اجرا خواهيم كرد كه در اين سالها آن را اجرا نكردهايم، البته دنبال حمايتكنندگاني هم هستيم كه بدون هيچ منت و تقاضايي بتوانند اركستر وزيري را حمايت كنند. تا بتوانيم آنچه را كه در شأن مردم است روي صحنه ببريم. ساكت با بيان اينكه سعي كرده تمام ظرايف موسيقي اصيل ايراني را در اجرايش رعايت كند، افزود: ما چند جلسه گذاشتيم تا بتوانيم به يك تركيب مناسب و نو برسيم. قطعاتي هم كه براي اين اجرا در نظر گرفتهايم، غافلگيركننده است و ترجيح ميدهيم مخاطبان آنها را بعدا بشنوند. در نشستي كه صبح 14 ديماه در راستاي اجراي گروههاي شركتكننده در سيويكمين جشنواره موسيقي فجر برگزار شده بود، سالار عقيلي - خواننده - نيز در سخناني گفت: جشنواره امسال با مديريت آقايان نوربخش و رياحي برگزار ميشود كه زحمت زيادي براي آن كشيدهاند. امسال متوجه شدم تفكري در جشنواره وجود دارد و نسبت به سالهاي اخير، پيشرفت زيادي داشته است. وقتي در آيين گشايش جشنواره با گروههاي شركتكننده آشنا شدم، ديدم هنرمندان مطرحي، به ويژه از خارج از كشور به جشنواره دعوت شدهاند كه اين ناشي از توانايي مديريت جشنواره است. خواننده گروه وزيري همچنين بيان كرد: اين، نقطه عطفي براي جشنواره موسيقي فجر محسوب ميشود كه اميدوارم سال به سال بهتر شود. او درباره نحوه حضورش در جشنوارههاي فجر، اظهار كرد: من سال 1383 با همراهي محمد موسوي در جشنواره فجر شركت كردم و يكبار ديگر هم با گروه «راز و نياز» روي صحنه آمدم؛ اما در برههاي از زمان، احساس كردم جشنواره موسيقي فجر كيفيت لازم را ندارد و روبه افول است. بهگونهاي كه هنرمندان هم جبههاي نسبت به اين جشنواره گرفتند؛ اما امسال دعوت آقاي نوربخش را پذيرفتم و دليل شركت من اين است كه جشنواره سيويكم حرف براي گفتن دارد و من هم اميدوارم بتوانم اجراي خوبي داشته باشم.
ابتکار/مروری بر امکانات تماشاخانههای خصوصی میزبان جشنواره فجر؛
نوای «ارغنون» تئاتر زیر «باران» بهمن
تماشاخانههای خصوصی با همکاری دبیرخانه جشنواره تئاتر فجر، رپرتواری از آثار اجرا شده در تماشاخانه خود را در روزهای برگزاری سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر برگزار میکنند که تماشاخانههای آناهید، ارغنون، باران، دا، سه نقطه، مشایخی و موج نو از جمله این تماشاخانههای خصوصی هستند.
در پی رشد روز افزون سالنهای خصوصی تئاتر و فعالیتهای مثبت و خلاقانه این سالنها در جذب مخاطب و گروههای تئاتری، حمایت از این تماشاخانهها در جشنواره تئاتر امسال یکی از رویکردهای مهم مرکز هنرهای نمایشی محسوب میشود.مهدی شفیعی مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی با تاکید بر ضرورت برنامهریزیهای مناسب جهت فراهم آوردن شرایطی جهت تقویت تماشاخانههای خصوصی، تصریح کرد: دولت باید تصدیگری خود را در بخش سالن تئاتر و حتی برگزاری رخدادهای تئاتری کاهش دهد و صرفا نقش نظارتی و حمایتی داشته باشد. خوشبختانه امروز جریان تاسیس سالن تئاتر توسط بخش خصوصی سرعت مناسبی پیدا کرده و از همین رو باید شرایطی فراهم شود تا فضای لازم برای گسترش این بخش در سراسر کشور فراهم شود. او وضعیت تئاتر کشور را در حال دوران گذار توصیف کرد و افزود: ما در جامعه با شرایطی مواجه هستیم که اجرای تئاتر را نسبت به گذشته متفاوت میکند. جمعیت کثیری از فارغالتحصیلان و دستاندرکاران تئاتر به این حوزه افزوده شدهاند و از سویی دیگر هم در جامعه با افزایش مخاطب تئاتر مواجه هستیم که همه اینها موجب میشود نسبت به گذشته نگاه متفاوتتری به تئاتر داشته باشیم. به این ترتیب باید سختافزارهای تئاتری را متناسب با ظرفیت تئاتر افزایش دهیم. شفیعی همچنین خاطرنشان کرد: در حال حاضر بیش از ۲۲ تماشاخانه خصوصی داریم که نزدیک به هزار و نهصد صندلی به سالنهای تئاتر در تهران اضافه شده است. بر این اساس ما باید در نگاههای سیاستگذاری و حمایتی متناسب با شرایط جدید سیاستگذاری کنیم که بتوانیم حمایت خود را به سمت بخش خصوصی و توجه به مخاطب و گروههای مختلف تئاتری سوق دهیم تا وضعیت موجود تئاتر را ارتقاء دهیم.بر این اساس در راستای رویکرد اصلی اداره کل هنرهای نمایشی مبنی بر حمایت و تقویت تماشاخانههای خصوصی در دوره مدیریتی جدید؛ قرار است بخش جدیدی با عنوان "به علاوه جشنواره تئاتر فجر” در جشنواره سی و چهارم برگزار شود. دبیرخانه سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر نیز بر همین اساس و با هدف دستیابی به این هدف بخش جدیدی را با همکاری تماشاخانههای خصوصی در جدول برنامههای امسال گنجانده است.در این بخش تماشاخانههای خصوصی با همکاری دبیرخانه جشنواره، رپرتواری از آثار اجرا شده در تماشاخانه خود را در روزهای برگزاری سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر برگزار میکنند که تماشاخانههای آناهید، ارغنون، باران، دا، سه نقطه، مشایخی و موج نو از جمله این تماشاخانههای خصوصی هستند. از این رو برآن شدیم تا اطلاعاتی را درباره این تماشاخانههای خصوصی در اختیار مخاطبین این جشنواره قرار دهیم.
تئاترباران؛ سالن تئاتری هم طراز با سالنهای کوچک تئاتر شهر
تماشاخانه باران با سابقه چند سال فعالیت در حوزه آموزشی و بنا کردن پلاتوهایی برای تمرین تئاتر، امروز با کشف و معرفی فضایی مناسب تبدیل به یکی از مطرحترین سالنهای تئاتر شده است که نه تنها از سالنهای کوچک مجموعه تئاتر شهر چیزی کم ندارد، بلکه به لحاظ معماری از وضعیت مطلوب و استانداردی هم برخورداراست.
خانه نمایش دا؛ تماشاخانهای با تجهیزات و امکانات پرتابل
در میان تماشاخانهها و سالنهای خصوصی که در چند سال اخیر در سطح شهر تهران فعالیت خود را آغاز کردند، خانه نمایش "آو”، یکی از این تماشاخانههای خصوصی حاصل بازسازی یک سرداب قدیمی واقع در حوالی میدان فاطمی است که به دلیل اجرای مستمر آثار متفاوت و با کیفیت، توانسته کارنامه قابل قبولی از خود در بین سالنهای خصوصی تئاتر به جای بگذارد و مهمتر اینکه توانسته، تماشاگران ثابتی را نیز برای نمایشهایی که در این سالن اجرا میشدند، از بین علاقهمندان تئاتر دست و پا کند، مدتی قبل اما گروه نمایشی "آو” به سبب برخی مشکلات پیش آمده مجبور به تعطیلی این تماشاخانه و همچنین تغییر سرپرست خود شدند اما مدتی بعد این تماشاخانه با همین کاربری با نامی دیگر تحت عنوان خانه نمایش "دا” با مددیریت گروه تئاتری جدید بار دیگر فعالیت خود را ازسر گرفت.
سالن موج نو میزبان نمایشهایی با معیارهای هنری و تجربی
سالن موج نو نیز یکی دیگر از سالنهای خصوصی تازه تاسیس تئاتر است که در ساختمانی نسبتا قدیمی و کوچک اما صمیمی واقع در خیابان رودبار شرقی، میرداماد مشغول فعالیت است. تماشاخانه موج نو از آذرماه سال ۹۳ با اجرای نمایش "باغوحش شیشهای" به کارگردانی مهرداد مصطفوی آغاز به کار کرده و تاکنون بیش از ۱۷ اثر نمایشی را میزبانی کرده است. این تماشاخانه به اذعان گردانندگان آن سعی بر این دارد تا نمایشهایی بر اساس معیارهای هنری و تجربی را میزبانی کند.
ارغنون؛ تماشاخانهای با استانداردها و امکانات حرفهای تئاتر
تماشاخانه ارغنون یکی از سالنهای خصوصی تازه تاسیس تئاتر است که در باغی زیبا و پر از درخت در خیابان نوفل لوشاتو واقع شده است. این باغ دارای دو عمارت قدیمی است که متعلق به بیش از ۷۰ سال پیش است که برای تبدیل کردن آن به پلاتو نمایشی و سالن اجرا بازسازی شده است. اما به گفته مدیر این تماشاخانه در این تعمیرات بافت اثر به هم نریخته و حتی پنجرههای آن هم تغییری نکرده است. این تماشاخانه از ۱۵ شهریورماه همزمان با آغاز اجراهای نمایش "چشم بر هم زدن" به کارگردانی محمد زیکساری افتتاح شده است.
"مان”؛ سالنی بلک باکس با ظرفیت ۵۱ نفر تماشاگر
تماشاخانه استاد جمشید مشایخی (مان) یکی دیگر از سالنهای خصوصی تئاتر است که با وجود اینکه زمانی بیشتر از دو سال از تاسیس آن نمیگذرد تاکنون بیش از ۵۰ اثر نمایشی از گروههای تئاتری خردسال و نوجوان گرفته تا هنرمندان برجسته و شناخته شدهای همچون منیژه محامدی را میزبانی کرده است. این تماشاخانه واقع در ضلع شمال غربی چهار راه ولیعصر و زیرمجموعه مرکز آفرینشهای هنری تئاتر مان است که فعالیت خود را از ۱۹ دی ماه ۹۲ با میزبانی کارگاه آموزشی "رویای پروانهای" به سرپرستی جونجو کیم از کره جنوبی و در قالب کارگاههای آموزشی سی و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر آغاز کرد و در سوم اسفندماه همین سال با حضور هنرمندان برجسته تئاتر کشور به طور رسمی افتتاح شد.
سه نقطه؛ با امکانات تئاتر شهر در مقیاس یک صدم
تماشاخانه سه نقطه یکی از فعالترین و قدیمیترین سالنهای نمایش خصوصی است که درحال حاضر به یک مجموعه فرهنگی و هنری تبدیل شده است و در حوزه هنرهای نمایشی در ساختمانی واقع در بلوار کشاورز، خیابان کبکانیان فعالیت میکند.
آناهید؛ تماشاخانهای با ظرفیت ۱۲۰ تا ۱۴۰ نفر تماشاگر
تماشاخانه آناهید اما در میان این هفت سالن تئاتر که قرار است در برگزاری سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر مشارکت کنند از همه تازه نفستر است و از زمان تاسیس آن تا کنون دو ماه بیشتر نمیگذرد. این تماشاخانههای در میدان فلسطین، خیابان طالقانی غربی، قبل از سینما عصر جدید واقع شده است.
ابتکار/همه حاشیههای اعلام لیست فیلمهای بخش مسابقه ایران جشنواره فجر؛
22 فیلم در سودای سیمرغ
در پی اعلام لیست فیلمهای بخش «سودای سیمرغ» (مسابقه ایران ) جشنوارهی فیلم فجر، طبق روال هر ساله حاشیهها و اعتراض برخی فیلمسازان نسبت به عدم انتخاب فیلمشان موج رسانهها را در اختیار گرفت. در حالی لیست اسامی فیلمهای بخش سودای سیمرغ جشنوارهی فیلم فجر در یک اقدام بیسابقه کمتر از یک ساعت پس از جمعبندی هیات انتخاب، اعلام رسانهای شد که دو روزنامه سینمایی در چاپ دوم این خبر را منتشر کردند و خبرگزاریها نیز بین ساعت 12 تا یک بامداد این خبر را بر روی خروجی رسانههای خود قرار دادند. همچنین در حالی این خبر در ساعتهای بامدادی منتشر شد که خبر قطع همکاری دیپلماتیک عربستان با ایران به عنوان یک خبر مهم در فضاهای مجازی و اینترنتی همزمان با انتشار لیست اسامی فیلمها منتشر میشد. ایسنا مروری داشته است بر برخی حواشی و خبرهای پس از انتشار لیست فیلمهای «سودای سیمرغ»:
اسامی 22 فیلم بخش سودای سیمرغ
هیات انتخاب سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر متشکل از آقایان محمد احسانی، شهرام اسدی، فریدون جیرانی، محمد باقر قهرمانی، حسین کرمی، علیرضا شجاع نوری، رضا مقصودی اسامی 22 فیلم راه یافته به بخش مسابقه سودای سیمرغ جشنواره را اعلام کردند. فیلم های بخش مسابقه سودای سیمرغ بر اساس حروف الفبا بدین شرح است: آبنبات چوبی/ حسین فرحبخش* امکان مینا/کمال تبریزی* آخرین بار کی سحر را دیدی/ فرزاد موتمن* اژدها وارد می شود / مانی حقیقی* بادیگارد / ابراهیم حاتمی کیا* به دنیا آمدن/ محسن عبدالوهاب* بارکد / مصطفی کیایی* خشم و هیاهو/ هومن سیدی* دختر/ سید رضا میرکریمی* دلبری/ سید جلال دهقانی اشکذری* رسوایی2 / مسعود ده نمکی* زاپاس/ برزو نیک نژاد* سیانور/ بهروز شعیبی* عادت نمی کنیم/ ابراهیم ابراهیمیان* کفشهایم کو/ کیومرث پور احمد* لانتوری/ رضا درمیشیان* مالاریا/ پرویز شهبازی* نفس/ نرگس آبیار* نقطه کور/ مهدی گلستانه* نیمه شب اتفاق افتاد/ تینا پاکروان* وارونگی/ بهنام بهزادی* هفت ماهگی/ هاتف علیمردانی.
هیچ فیلمی به بخش سودای سیمرغ اضافه نمیشود
دبیر جشنواره فیلم فجر تاکید کرد که هیچ فیلمی به بخش سودای سیمرغ اضافه نمیشود. محمد حیدری در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است دبیرخانه جشنواره فرصت بیشتری به بعضی از آثاری که هم اکنون در حال آماده سازی یا بعضا فیلمبرداری هستند بدهد، تا آنها نیز بتوانند در جشنواره شرکت کنند، توضیح داد: هیچ فیلم دیگری به بخش سودای سیمرغ اضافه نمیشود به جز فیلمهایی که از بخش «نگاه نو» به سودای سیمرغ نیز راه مییابند. وی ادامه داد: اسامی قطعی همین اسامی است که اعلام شده و فیلم دیگری اضافه نخواهد شد. حیدری همچنین خبر داد که فیلم اولیهای راه یافته به مسابقه سودای سیمرغ تا دو روز آینده اعلام میشوند.
چرا کارگردان «تنهای تنهای تنها» فیلم جدیدش در فجر انتخاب نشد؟
احسان عبدیپور کارگردان «تنهای تنهای تنها» که با فیلم «آه ای عبدالحلیم» متقاضی حضور در جشنوارهی فیلم فجر بود، درباره دلایل عدم انتخاب این فیلم تنها به بیان این جمله کوتاه بسنده کرد که: ما فیلم را به جشنواره ارایه کرده بودیم اما نمیدانم چرا پذیرفته نشد، چون معمولا در هیچ دورهای از جشنواره رسم نیست درباره دلایل رد شدن آثار توضیحی داده شود.
سکوت کارگردان «خشکسالی و دروغ»
پدرام علیزاده کارگردان فیلم «خشکسالی و دروغ» نیز فعلا ترجیح داد سکوت کند و در آینده سخنانش را بگوید.ظاهرا ابوالقاسم طالبی کارگردان فیلم «یتیم خانه» نیز متقاضی شرکت در بخش خارج از مسابقه جشنواره فجر است.با این حال وحید موساییان که با فیلم «قشنگ و فرنگ» یکی دیگر از متقاضیان شرکت در این دوره از جشنواره بود، بعد از باز ماندن این فیلم از حضور در جشنواره ترجیح داد در ساعات آینده گفتههایش را در قالب یادداشت منتشر کند.
جای خالی دو فیلم
اما در ادامه پیگریها؛ مجید برزگر توضیحاتی را درباره جای خالی دو فیلم «داستان خانواده فرشچی» و «یک شهروند کاملا معمولی» در فهرست آثار بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر ارائه کرد.او که کارگردان فیلم «یک شهروند کاملا معمولی» و تهیه کننده فیلم «داستان خانوداه فرشچی» است گفت: این دو فیلم از آغاز به بخش سودای سیمرغ ارائه نشده بودند و هیات انتخاب این دو اثر را ندیدند.این هنرمند سینما اضافه کرد: البته علاقهمند بودم فیلم «یک شهروند کاملا معمولی» را برای بخش سودای سیمرغ ارائه کنم اما متاسفانه مقررات جشنواره فجر چنین اجازهای را به ما نمیداد و من بارها اعتراضم به این قضیه اعلام کردهام. زیرا طبق این مقررات، فیلمی که قبل از جشنواره فجر در دیگر جشنوارههای جهانی نمایش داده شده باشد، امکان حضور در فجر را نخواهد داشت و برهمین اساس از آنجا که فیلم «یک شهروند کاملا معمولی» پیش از این در چند جشنواره بینالمللی اکران شده بود، نمیتوانست متقاضی اکران در بخش سودای سیمرغ باشد. با این حال ما فیلم را برای بخش «هنر و تجربه» ارائه کردهایم و امیدواریم در این بخش نمایش داده شود.برزگر درباره غیبت فیلم "داستان خانواده فرشچی” در بخش سودای سیمرغ تصریح کرد: این فیلم نیز از آغاز به این بخش ارائه نشد، زیرا تولید مشترک ما و فرانسه است و 70 درصد فیلم دیالوگهای فرانسوی دارد و از آنجا که زیرنویس آن آماده نشد،تصمیم گرفتیم فیلم را برای بخش بینالملل جشنواره که سال آینده برگزار میشود ارائه دهیم.
اعتراض آهنچ به یک انتخاب
اما کارگردان فیلم «من یک ایرانیام» معتقد است: فیلمش توسط هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر دیده نشده است.محمدرضا آهنج، با بیان اینکه نسخه کامل فیلم که مدتهاست آماده شده، تحویل دبیرخانه شده است، گفت: وقتی اسامی نهایی را شنیدم از عدم انتخاب فیلم تعجب کردم و تصور اولیهام این است که فیلم در بروکراسی دست و پا گیر جشنواره که فیلم اولم بوده است یا نه، گیر کرده است.وی افزود: خود من معتقدم «من یک ایرانیام» فیلم سینمایی دومام محسوب میشود، اما ظاهرا فیلم «زخم زیتون» را به دلیل اینکه پروانه اکران نداشته فیلم اول من محسوب نمیکنند. به خاطر همین، هم از بخش فیلم اول جا ماندیم و هم فیلم در بخش «سودای سیمرغ» ارزیابی نشده است و در واقع هم از این جا ماندیم و هم از آنجا رانده شدیم.
مهدی رحمانی و تمرین دمکراسی
و مهدی رحمانی تهیه کننده فیلم «گذر موقت» افشین هاشمی نیز گفت: اولین قدم برای تمرین دموکراسی، احترام گذاشتن به رای هیات انتخاب است چون به هر حال همیشه سلیقه در انتخابها نقش دارد و هر هیاتی با سلیقه خود، آثار را بررسی و انتخاب میکند و در این رهگذر گروهی خوشحال میشوند و گروهی دیگر غمگین.او ادامه داد: بهتر است اجازه دهیم فیلمها در جشنواره نمایش داده شوند و بعدا درباره آنها صحبت کنیم چون گذر زمان همیشه بهترین قاضی برای داوری فیلمهاست.
رحمانیان: اصلا ناراحت نیستم
محمد رحمانیان بعد از اعلام نتایج بخش «سودای سیمرغ» و «نوع نگاه» جشنواره فیلم فجر و عدم انتخاب فیلمش، گفت: اصلا هم ناراحت نیستم.این هنرمند تئاتر که امسال با اولین فیلمش «سینما نیمکت» متقاضی شرکت در جشنواره فیلم فجر بود، اضافه کرد: وقتی در پنجاه و سه سالگی اولین فیلمم را ارائه میدهم، یعنی خیلی در قید و بند بعضی از اتفاقات نیستم.رحمانیان ادامه داد: نبودن فیلم من در بخش سودای سیمرغ، قدری هم به بدشانسیام بر میگردد چون درست همان مدیرانی که سال 88 در تئاتر برای من مشکل آفرینی و مرا حذف کردند، حالا به عنوان مدیران جشنواره فیلم فجر تصمیم گیرنده هستند و ظاهرا همه چیز برای من دوباره از نقطه صفر شروع میشود و همچنان در مورد حذف و ممیزی همان داستانهای پیشین وجود دارد.او که فیلم «سینما نیمکت» را به سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر ارائه کرده بود، افزود: هیاتی که در تئاتر به هر نوع حذفی دست میزدند، در جشنواره فیلم فجر هم با کمال دقت و امانت این کارشان را انجام میدهند! از سوی دیگر در هیات انتخاب هم دوستانی داریم که پیدا بود با حضور آنها فیلم من نمیتواند جایی در جشنواره داشته باشد.کارگردان نمایشهای «هامون بازها» و «ترانههای قدیمی» با تاکید بر اینکه «اصلا ناراحت نیستم»، یادآور شد: به این وضعیت عادت دارم. در حوزههای دیگر هم به این حذف شدن عادت کرده بودم. خوشحالم در اولین کار سینماییام، دوباره به این حذف شدن خو گرفتم و ایمان آوردم که قرار نیست هیچ تغییری در حوزه فرهنگ رخ بدهد.او درباره احتمال نمایش فیلمش در بخش «هنر و تجربه» توضیح داد: فیلم من اصلا در این بخش نمیگنجد چون یک فیلم بسیار ساده وکلاسیک است و دیگر هم مهم نیست در کدام بخش باشد.رحمانیان خاطرنشان کرد: اصلا فیلم من درباره حذف است و هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر با این کارشان نشان دادند «آفتاب آمد دلیل آفتاب». اما نمیدانم چرا فکر میکنند جهان با خودشان شروع و تمام میشود؟! چند بار هنرمندان باید این آزمون و خطا را از سر بگذرانند؟!
دیگر غایبان جشنواره
فیلم «ربوده شده» بیژن میرباقری، «پارادیس» علی عطشانی،«هلن» علی اکبر ثقفی، «نیمرخها» زندهیاد ایرج کریمی، «مشکل گیتی» بهرام کاظمی و...از دیگر فیلمهای غایب هستند که پیش بینی میشود، برخی از آنها در گروه هنر و تجربه به نمایش درآیند که لیست آن در چند روز آینده منتشر میشود.اصغر فرهادی و حمید نعمتالله هم که همچنان مشغول فیلمبرداری فیلمهایشان هستند بنابراین فیلمهایشان به هیات انتخاب نرسیده است.غیبت نسل اول سینما، فیلمسازانی همچون مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، بهمن فرمانءآرا، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی و... از جمله نکات قابل توجه این دوره از این رویداد سینمایی است.با توجه به حضور هیات انتخاب، حق طبیعی دستاندرکاران فجر است که برخی فیلمها را انتخاب نکنند اما پس از تماشای فیلمهای راه یافته و راه نیافته بهتر میتوان در این زمینه قضاوت کرد! اما باید امیدوار بود که در یک اقدام کم سابقه هیات انتخاب در یک نشست رسانهای که تا به حال در جشنوارهی فجر سابقه نداشته است، برخی مواضع و ابهامها را برای فیلمسازان و مخاطبان سینما روشن کنند.
بازیگران پرکار جشنواره امسال
هانیه توسلی و سیامک صفری با سه فیلم پرکارترین بازیگران دوره سیوچهارم جشنواره فیلم فجر هستند.توسلی امسال سه فیلم «سیانور»، «نقطه کور» و «هفت ماهگی» را در بخش اصلی دارد و صفری هم با سه فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی»، «امکان مینا» و «نفس» در جشنواره حاضر است.
مریلا زارعی با دو فیلم «بادیگارد» و «دختر» در بخش سودای سیمرغ و «گیتا» در بخش نگاه نو، نوید محمدزاده با «خشم و هیاهو» و «لانتوری» در بخش اصلی و «ابد و یک روز» در نگاه نو، بهناز جعفری با «خشم و هیاهو» و «هفت ماهگی» در سودای سیمرغ و «گیتا» در نگاه نو، پانتهآ پناهیها با «عادت نمیکنیم» و «نفس» در سودای سیمرغ و «لاک قرمز» در نگاه نو،شیرین یزدانبخش با «عادت نمیکنیم» و «وارونگی» در سودای سیمرغ و «ابد و یک روز» در نگاه نو و شبنم مقدمی با «نفس» و «زاپاس» در سودای سیمرغ و «ابد و یک روز» در نگاه نو دیگر بازیگران پرکار این دوره جشنواره هستند.
اعتماد/علي حضرتي: ما كه سوداي سيمرغ نداريم
اعتماد|با نگاهي به ليست حاضران و غايبان جشنواره و اسامي آثار و صاحبانش در بخش سوداي سيمرغ، حس عجيبي پيدا كردم، ليستي روبهرويم بود كه انگار از ازل جايي براي «نيمرخها»ي ايرج نداشته است. خرسند شدم از اينكه نيمرخها در ميان ٢٢ اثر منتخب، به رقابت نميپردازد. بعد از نگاهي مجدد به ليست از زاويه ديگر، خوشحال شدم كه جشنواره فجر و دبير محترم و هيات انتخاب آن، يك بار براي هميشه تكليف خودشان را با سياستهاي سينما روشن كردند. هنوز صداي نگران آقاي كارگردان و نجواهاي دوستانه و استادانهاش در گوشم زنگ ميخورد كه «راه سختي در اين مسير داريم.» همچنان دلگرميهايش كه ميگفت «نبايد نااميد شويم و هميشه بدانيم كه در حاشيه جريان اصلي سينما هستيم»، در خاطرم ماندگار شده است. آن جملات، اين روزها و اين لحظات بيشتر به يادم ميآيد. من با افتخار نظارهگر حضور دوستان هنرمندم در اين جشنواره هستم. قطعا تا وقتي كه مديران عزيز و هنرمنداني كه در اين جشنواره دستاندركارند، در مسند قدرتند، آثار و فيلمهاي ما بهمذاق آنها خوش نخواهد آمد. طبعا در اين مسير، دوستان و هنرمندانمان را اذيت نخواهم كرد و ارادهاي براي ارايه فيلم ديگري به بخش رقابتي جشنواره فجر نخواهم داشت، تا وقتي اين بزرگان سكان جشنواره را در دست دارند. براي كارگردانان محترم و صاحبان اثري كه در جشنواره حضور دارند هم، آرزوي موفقيت ميكنم و اميدوارم در اين گزينش شبه يكدست هيات انتخاب، صاحبان آثار بتوانند گوي سبقت را ازميان دستان يكديگر بربايند و موفقيتهايي از جنس سيمرغ داشته باشند. من و تيم هنرمند همراهم كه واقعا بيچشمداشت و تنها و تنها براي اصالت هنر دور هم جمع شدهايم و كار مستقل خودمان را انجام ميدهيم، با انگيزهاي مضاعف ادامه كار خواهيم داد. اما ديگر هدف از توليداتمان، صرفا تجربههايي از جنس هنر و فرهنگ است و بس؛ نه جشنواره، نه جايزه و نه تشويقي از سوي دوستان. ما كه سوداي سيمرغ گرفتن نداريم. ضمن تشكر ويژه از تيم هنرمندم كه واقعا در خلق اين اثر، زحمت كشيدند و فقط به خاطر آنها بود كه ايستادم، اعلام ميكنم انتظار داشتم مديران جشنواره، براي اعتبار خود و جشنوارهشان هم كه شده از موقعيت آخرين فيلم ايرج كريمي بزرگ استفاده بهينهتري ميكردند و براي خودشان، خوشنامي بيشتري فراهم ميكردند. اما باز هم تاريخ تكرار شد و ما قدر بزرگان و مشاهيرمان را ندانستيم. به مثال شاعران ديگر، اينبار قدر شاعر سينماي ايران را ندانستيم.
اعتماد/احسان عبديپور: اعتراضي ندارم
اعتماد|هر جشنواره و فستيوالي سليقه مخصوص بهخود را دارد و نميتوان انتظار داشت تمامي آثار به بخش سوداي سيمرغ راه يابند. اما حقيقت اين است كه فكر نميكردم «آه اي عبدالحليم» از بخش سوداي سيمرغ كنار گذاشته شود. شايد به اين حذف شدن در ذهن خودم اعتراض داشته باشم اما اين اعتراض از جنسي نيست كه بخواهم آن را مكتوب پيگيري كنم و تابع نظر جمعي جشنواره هستم. به هر حال تعدادي فيلم از چرخه رقابت كنار گذاشته شدهاند و فيلم من هم يكي از اين آثار است. آثار راه يافته به بخش سوداي سيمرغ آثاري شايسته و انتخابهاي صحيحي هستند اما بايد پذيرفت كه هر جشنواره ملاحظات خاص خودش را دارد. داستان فيلم «آه اي عبدالحليم» در بوشهر ميگذرد و به طور كامل به شيوه كلاسيك فيلمبرداري شده است. فيلمنامه اين كار را بيشتر از آثار قبليام دوست دارم و فيلم به استفاده از چهرههاي آشنا و سرشناس سينما خيلي وابسته بود. همكاري با بازيگراني چون پگاه آهنگراني، مصطفي زماني، رضا يزداني، سوگل فلاتيان و حمزه مقدم تجربه و شانس خوبي براي من بود و همه عوامل فيلم در ساخت آن خيلي كمك كردند. هرگاه كه نظر اين بازيگران را درباره فيلم و روند آن جويا ميشدم همگي از آن به عنوان تجربه خوبي ياد ميكردند و در نهايت اين تجربه سبب شد، كار خوبي توليد شود. برخلاف دو فيلم قبلي يعني «تنهاي تنهاي تنها» و «پاپ» كه با هزينه شخصي خودم ساخته شد در فيلم «آهاي عبدالحليم» طهورا ابوالقاسمي و مهتاب كرامتي به ترتيب به عنوان تهيهكننده و سرمايهگذار با من همكاري داشتند. فيلم درباره چند نفر است كه روزهاي كسالتباري را در دوران سيسالگيشان طي ميكنند و ورود شخصيتي كه چندين سال از زندگياش را در دريا و عرشه كشتي گذرانده به زندگي اين افراد، تغييردهنده ريتم زندگي آنها و فضاي فيلم است.
اعتماد/محمد رحمانيان: در قيد بعضي اتفاقات نيستم
ايسنا| فيلم «سينما نيمكت» دومين ساخته بلند سينمايي محمد رحمانيان، كارگردان نامآشناي تئاتر، از بخش سوداي سيمرغ و نگاه نو جشنواره امسال كنار گذاشته شد. «وقتي در ٥٣ سالگي نخستين فيلمم را ارايه ميدهم، يعني خيلي در قيد و بند بعضي از اتفاقات نيستم. نبودن فيلم من در بخش سوداي سيمرغ، قدري هم به بدشانسيام برميگردد چون درست همان مديراني كه سال ٨٨ در تئاتر براي من مشكلآفريني و من را حذف كردند، حالا به عنوان مديران جشنواره فيلم فجر تصميمگيرنده هستند و ظاهرا همهچيز براي من دوباره از نقطه صفر شروع ميشود و همچنان در مورد حذف و مميزي همان داستانهاي پيشين وجود دارد. هياتي كه در تئاتر به هر نوع حذفي دست ميزدند، در جشنواره فيلم فجر هم با كمال دقت و امانت اين كارشان را انجام ميدهند! از سوي ديگر در هيات انتخاب هم دوستاني داريم كه پيدا بود با حضور آنها فيلم من نميتواند جايي در جشنواره داشته باشد، ولي«سينما نيمكت» را هم نميتوان حذف كرد حتي اگر همه دنيا بگويند فيلم بدي است، من ميدانم كه فيلمم خوب است و دست كم از بعضي آثار پذيرفته شده در بخش سوداي سيمرغ بهتر است. اصلا ناراحت نيستم. به اين وضعيت عادت دارم. در حوزههاي ديگر هم به اين حذف شدن عادت كرده بودم. خوشحالم در نخستين كار سينماييام، دوباره به اين حذف شدن خو گرفتم و ايمان آوردم كه قرار نيست هيچ تغييري در حوزه فرهنگ رخ بدهد. شايد بعضي فيلمها را در بخشهاي ديگري نمايش دهند تا كمتر ديده شوند. با اين حال موضع و احساس من نسبت به برگزاركنندگان جشنواره به قوت خود باقي است و معتقدم بعضي بخشها را به عنوان تبعيدگاه براي يكسري فيلمها در نظر گرفتهاند. فيلم من يك فيلم بسيار ساده و كلاسيك است و در بخش «هنر و تجربه» نميگنجد و ديگر هم مهم نيست در كدام بخش باشد. اصلا فيلم من درباره حذف است و هيات انتخاب جشنواره فيلم فجر با اين كارشان نشان دادند «آفتاب آمد دليل آفتاب». اما نميدانم چرا فكر ميكنند جهان با خودشان شروع و تمام ميشود؟! چند بار هنرمندان بايد اين آزمون و خطا را از سر بگذرانند؟!»
اعتماد/عادل يراقي: اخبار حذف فيلمم را از اخبار شنيدم
خبرآنلاين| عادل يراقي، كارگردان «امتحان نهايي» از علت قطعي حذف فيلمش از ليست فيلمهاي سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر اظهار بياطلاعي كرده است. « نفهميدم كه چه اتفاقي افتاد كه فيلم من از جشنواره حذف شد. فيلم من در ليست فيلمهاي جشنواره بود، همهچيز درست بود حتي از من خواسته بودند دو دقيقه از فيلم را براي تبليغات در اختيار جشنواره قرار دهم بعد هم شنيدم كه فيلم مميزي خورده است. البته اين خبر به صورت رسمي به من گفته نشده و من اين مطلب را در روزنامه اعتماد خواندم. «امتحان نهايي» دومين ساخته من است و به عنوان فيلم اول در جشنواره شركت داده شد. نخستين ساختهام «آشنايي با ليلا» مجوز پخش ويديويي داشت و مجوز سينمايي نداشت با اين حال اين فيلم در گروه هنر و تجربه اكران شد به همين دليل فيلم «امتحان نهايي» نخستين فيلم سينمايي من محسوب ميشود. فيلم من داستاني معمولي داشت. نه سياسي بود و نه پيچيدگي خاصي داشت. فيلم از وزارت ارشاد پروانه ساخت و مجوز نمايش داشت. نميدانم چرا چنين فيلمي بايد از جشنواره بدون هيچ توضيحي حذف شود.
اعتماد/علي سرتيپي: دراكولا فضاي جشنواره را گرم ميكرد
ايسنا| «دراكولا» دومين ساخته رضا عطاران به عنوان كارگردان و به تهيهكنندگي علي سرتيپي از بخش مسابقه جشنواره امسال كنار گذاشته شد. «خود من و رضا هدف اصليمان مردم است و آنها قطعا ميبينند و نظر ميدهند، اما اين فيلم ميتوانست گرماي خوبي به جشنواره بدهد و فضاي آن را گرمتر كند. البته رضا عطاران به دليل مريضي پدرش مجبور شد بعد از فيلمبرداري به مشهد برود و هنوز هم آنجاست و نسخه اوليه را در حد رافكات تحويل داديم كه شايد اين نسخه نتوانسته مبناي قضاوت درست هيات انتخاب قرار بگيرد. اما همانطور كه سال گذشته «نهنگ عنبر» در جشنواره پذيرفته نشد و امسال بعد از فيلم «محمد» پرفروشترين فيلم سال شد، معتقدم «دراكولا» هم ميتواند به لحاظ مردمي فيلم موفقي باشد.»
اعتماد/جشنواره فجر، قلب تپنده سينماي ايران
«هفت ماهگي» در ادامه فيلمهاي قبلي من است و به مسائل ميان يك زوج ميپردازد. موضوعاتي مانند عدم توجه افراد خانواده به يكديگر كه گاهي سبب ميشود زودتر از آنچه فكر ميكنيم دير شود. فضاي ناتوراليستي فيلمهاي قبلي من بر فضاي اين فيلم نيز حاكم است و در جنس بازيها و دكوپاژ سعي كردهام به فضاي رئال و مستندگونه نزديك شوم. به هر روي «هفت ماهگي» كاملترين فيلم من به حساب ميآيد. نسبت به فيلمهاي قبليام بودجه بيشتري براي ساخت آن داشتم و تجربه بيشتري را خرج آن كردهام. هر آنچه از سينما بلد بودم در اين فيلم بهكار بستهام. از طرفي بهطور معمول در فيلمهايم نخستين نكتهاي كه مدنظر قرار ميدهم ارتباط با مخاطب است و البته به موضوع فروش و گيشه هم توجه داشتهام. اخباري كه پيشتر درباره مميزي اين فيلم منتشر شده بود بهنظرم محلي از اعراب ندارد؛ چراكه حتي قصه فيلم را اشتباه نوشته بودند و جنس چنين خبرهايي از جنس اخبار زرد است. جشنواره فيلم فجر مسابقهاي براي بزرگان و بهترينهاي سينماي ايران است. خيلي از خوبترينهاي سينما در بخش سوداي سيمرغ حضور دارند و بسياري از بهترينها از اين بخش كنار گذاشته شدهاند؛ چراكه فضاي رقابت جشنواره بسيار نزديك است. امسال سال پرفيلمي در جشنواره و نويدبخش سال خوبي براي سينماي ايران است. كاركرد جشنواره فيلم فجر به غير از فضاي جشنوارهاي آن همانند قلب سينماي ايران است. فيلمهايي كه خون سينماي ايران هستند و توسط جشنواره به سينماي كشور پمپاژ ميشوند. شش سال متوالي است در جشنواره فيلم فجر حضور داشتهام و تمام فراز و نشيبهاي جشنواره را ميدانم. هر زمان كه جشنواره منضبط و مطابق اصول پيش رفته است، روند برگزاري جشنواره خوب بوده است. محمد حيدري، دبير جشنواره نيز امسال نويد خبرهاي خوبي داده است و از آنجا كه با ذرهبين اخبار جشنواره را پيگيري ميكردم بهنظرم روند برگزاري جشنواره متفاوت از دورههاي پيشين است. دورههاي پيش وقتي اسامي اعلام ميشد خيليها سعي ميكردند با خواهش و تمنا و رايزني فيلمهايشان را در جشنواره بگنجانند. هرچند اختلاف سليقه هم در جشنواره وجود دارد و ممكن است اعتراضهايي شود اما اين اعتراضها امسال در حد چند فيلم بوده و البته به اين اعتراضها هم بايد احترام گذاشت. فيلمهاي انتخابشده در بخش سوداي سيمرغ فيلمهاي حرفهاي هستند و بهنظرم تيم حرفهاي آثار اين بخش را انتخاب كردهاند كه بدون توجه به اسامي فيلمسازان اين انتخابها صورت گرفته است. از طرفي در ميان اخبار مرتبط به جشنواره خبرهاي خوبي مانند انتخاب پرديس سينمايي ملت به عنوان كاخ مردمي جشنواره به چشم ميآيد.
«هفت ماهگي» با بازي حامد بهداد، باران كوثري، پگاه آهنگراني، هانيه توسلي، احمد مهرانفر، فرشته صدرعرفايي، بهناز جعفري و رضا بهبودي است و فيلمبرداري آن توسط محمود كلاري صورت گرفته است
اعتماد/موازيكاري نهاد كتابخانهها و ارشاد در خريد كتاب
چرا اسامي هيات انتخاب و خريد كتاب نهاد كتابخانهها مشخص نيست؟
زينب كاظمخواه / صنعت نشر در كشور ما و در سالهاي اخير به سختي ميچرخد. ناشران زيادي كه چرخ زندگيشان از اين راه به كندي حركت ميكند به دليل مشكلات عديده در اين حوزه با مشكلات مالي مواجه شدهاند. يكي از راههايي كه اين چرخ را روانتر ميكند، خريد كتاب از سوي وزارت ارشاد و نهادهايي مانند نهاد كتابخانههاي عمومي كشور است. گرچه در اين زمينه همچنان گلايههايي از سوي ناشران مطرح ميشود مثلا اينكه از ناشران خاصي كتاب خريده ميشود، اما همين اندك كمكها هم ميتواند به ناشران در گام برداشتن در اين جاده پرپيچوخم كمك كند. وزارت ارشاد انگار گلايههاي ناشران از عدم شفافيت خريد كتاب را شنيده بود و اين طور بود كه سال گذشته در اقدامي جالب براي نخستينبار هيات انتخاب و خريد كتاب در وزارت ارشاد را معرفي كرد. اين كار اقدامي بيسابقه از زمان تشكيل اين هيات در معاونت فرهنگي بود و منظور اين وزارتخانه از اين معرفي شفافسازي وضعيت موجود بود. عملكرد غيرشفاف اين هيات در چند سال گذشته باعث بروز اختلافهايي شده بود. تركيب اين هيات يكي از فهرستهاي ممنوعهاي بود كه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي سعي ميكرد از انتشار آن خودداري كند. اما سيدعباس صالحي، معاون امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در حكمهاي جداگانهاي كه توسط روابطعمومي اين معاونت در اختيار رسانهها قرار داده شد كامران فاني، محمدعلي مهدويراد، علياصغر محمدخاني، علي اوجبي، محمدكاظم شمس، احمد كمالينژاد، مصطفي اميدي و حجتالاسلاموالمسلمين حميدرضا اربابسليماني را بهمدت دوسال به عنوان عضو «هيات انتخاب و خريد كتاب» منصوب كرد. اين هشتنفر تا دوسال در هياتي هستند كه يكي از موارد اختلافنظر بين ناشران و معاونت فرهنگي وزارت ارشاد در چند سال گذشته بوده است.
يكي از نهادهاي ديگري كه از ناشران كتاب ميخرد نهاد كتابخانههاي عمومي است. گرچه اين موضوع را ميتوان نوعي موازيكاري با ارشاد در زمينه خريد كتاب دانست ولي از سوي ديگر ميتواند كورسوي اميدي براي ناشران در وضعيت بد اقتصاديشان باشد. در هفتههاي گذشته اداره كل منابع نهاد كتابخانههاي عمومي كشور خبر از ارسال بسته ويژه قصه و رمان به كتابخانههاي عمومي كشور داد. به گفته اين نهاد اين ليست با توجه به تقاضاي اعضاي كتابخانههاي عمومي كشور به كتابهاي حاوي قصه و رمان تهيه شده و اداره كل منابع نهاد كتابخانهها، بعد از آن اقدام به ارسال بسته ويژهاي از كتابهاي اين ژانر به كتابخانههاي عمومي تحت پوشش نهاد كرده است. اين بسته شامل ۳۷ عنوان كتاب است كه براي ۲۱۴۰ كتابخانه ارسال شده اما عنوان كتابها اعلام نشده است و تنها اعلام شده كه اين بسته در بردارنده آثاري از ناشران مختلف كشور است كه در حوزه قصه و رمان داراي آثار پرشماري هستند.
محمد الهياري كه پيش از اين در كارنامهاش رياست اداره كتاب وزارت ارشاد را داشته است، معاون توسعه كتابخانهها و كتابخواني نهاد كتابخانههاي عمومي كشور است، با او درباره اين بسته و انتخاب كتابهايي كه در اين ليست قرار دارند صحبت كردهايم. يكي از نكاتي كه شايد ذهن عده زيادي را به خود مشغول كرده باشد اين است كه انتخاب كتابها در بسته رمان و قصه بر چه مبنايي است كه الهياري ميگويد به طور كلي ميزان درخواست و امانت كتب رده «ادبيات» و زيرشاخه آن «ادبيات داستاني» در كتابخانههاي عمومي بالاست و در اكثر مواقع درصدر ردههاي پرامانت كتابخانهاي قرار دارند. همين استقبال زياد اعضا اقتضا ميكند تا نگاه ويژهاي به خريد اين دسته از كتب وجود داشته باشد. لذا نهاد براي خريد كتب ادبيات داستاني، هم به تازههاي نشر در اين حوزه توجه دارد و هم به درخواست و نياز اعضا و كتابداران. در همين راستا يكي از سياستهاي جديد نهاد، مشاركت كتابداران در انتخاب و خريد منابع براي كتابخانههاست كه تاكنون در دو مرحله اين نظرخواهي انجام شده است. اين دو نظرخواهي هم به صورت موضوعي و هم مصداقي بوده و تلاش شده تا از اين طريق منابع مورد نياز اعضاي كتابخانهها با واسطه كتابداران دريافت شده و در خريد منابع مورد توجه قرار گيرد. گزارشهاي سامانه مديريت كتابخانههاي عمومي كشور به نام «سامان» هم تاييد ميكند كه كتابهاي اين بسته مورد تقاضاي اعضاي كتابخانههاي سراسر كشور بوده است. به طوري كه از زمان رسيدن اين كتابها به كتابخانهها، اين عناوين در صدر پرامانتها قرار گرفتهاند.»يكي از مواردي كه ناشران در سالهاي اخير در مورد خريد كتاب اعتراض داشتهاند رعايت نكردن عدالت در خريد كتاب است. اگر با ناشران در اين مورد صحبت كنيم آنها ترجيح ميدهند كه اين حرفها فقط در حد يك درددل بماند و پايشان به هيچ خبر و گزارشي باز نشود. ناشري ميگفت كه در سال گذشته ٢٠٠ عنوان كتاب چاپ كرده اما فقط سه عنوان كتاب از او خريداري شده است. اما الهياري در اينباره ميگويد كه نگاه ما در خريد منابع معطوف به محتواي اثر است و چنانچه كتابي به لحاظ محتوا، مورد نياز عموم مردم تشخيص داده شود؛ نسبت به سفارش و خريد آن اقدام لازم صورت ميگيرد. ضمن آنكه اگر محدوديت مالي و گنجايش قفسه كتابخانهها نبود، نهاد تمايل داشت خريد خود از ناشران را گستردهتر كند. نكته ديگر آنكه فرآيند مستمري در اصلاح مسير خريد وجود دارد كه از ثمره بازخوردگيري از ميزان امانت منابع ارسالي مورد نياز بودن يا نبودن خريدهاي صورت گرفته را محك ميزنيم و در صورت نياز در رويه خريد منابع تجديدنظر شده و اين روند اصلاح ميشود.
معاون توسعه نهاد همچنين در پاسخ به اين سوال كه آيا در فهرست خريد از ناشران، نويسندگاني هستند كه كتابهايشان با وجود داشتن مجوز انتشار از وزارت ارشاد؛ در خريد ناديده گرفته شوند؟ به بيان ديگر آيا در اين زمينه فهرستي از نويسندگان وجود دارد كه از آنها كتاب خريداري نشود؟ اين موضوع را تكذيب كرده و تاكيد دارد كه ملاك در ارزيابي عمومي بودن محتواي آثار است و چنين فهرستي در نهاد وجود ندارد.
يكي از ملاكهاي خريد كتاب از سوي وزارت ارشاد اولويتسنجي و در درجه بعد بودجه است. هيات انتخابي كه نامشان از سوي ارشاد اعلام شده با توجه به نيازهاي مخاطبان، آثار ناشران را انتخاب ميكنند. نهاد كتابخانهها هم تقريبا همين شيوه را دنبال ميكند. به گفته الهياري ارسال منابع با شيوههاي مشخصي از سوي اداره كل منابع نهاد صورت ميگيرد كه بخشي از آن مربوط به خريد مستمر نهاد از ناشران است كه براي پاسخگويي به سلايق و سنين مختلف به صورت بستههاي ماهانه در قالب نورسيدهها به همراه يك دفترچه معرفي و خلاصه به كتابخانهها ارسال شده و بخشي نيز در قالب بستههاي ويژه موضوعي و مناسبتي آمادهسازي و ارسال ميشوند. بستههاي ارسالي امسال تاكنون بسته ويژه كودك و نوجوان، بسته ويژه دفاع مقدس و آخرين بسته موضوعي نيز بسته ويژه قصه و رمان بود كه همزمان با ٢٤ آبانماه روز كتاب و كتابخواني و كتابدار در تمامي كتابخانههاي عمومي سراسر كشور در اختيار مراجعهكنندگان قرار گرفت.
به گفته الهياري اصليترين ملاك خريد، نياز مخاطبان است كه با مطالعه پيمايشهاي ملي، بررسي ردههاي پرامانت كتابخانههاي عمومي كشور، رصد كارشناسان اداره كل منابع و نظرسنجي از كتابداران شناسايي ميشود. ملاك دوم قابل استفاده بودن كتاب براي عموم مردم است. لذا كتب تخصصي و آموزشي از دايره انتخاب خارج ميشوند و كتابخانه عمومي عهدهدار ارايه آنها نيست. نكته ديگري كه لازم به ذكر است محدوديت نهاد به لحاظ مالي و گنجايش مخازن كتابخانههاست. در واقع با وجود اين محدوديتها چارهاي جز اين نيست تا نهاد به انتخاب برترين كتاب از ميان كتب مشابه در يك موضوع بپردازد و اثري را كه عموميت بيشتري دارد و محتواي غنيتري دارد جهت خريد انتخاب كند.
اما يكي از نكاتي كه در اين زمينه نامشخص است اسامي هيات انتخاب و خريد كتاب در اين نهاد است، برخلاف وزارت ارشاد اعضاي اين هيات مشخص نيستند گرچه الهياري ميگويد كه در اين زمينه مخفيكاري وجود ندارد و براي خريد كتاب نهاد چون كارگروههاي مختلفي دارد كه هر چند وقت يك بار تغيير ميكنند شايد به اين خاطر اساميشان اعلام نشده باشد. ولي با انجام تغييرات جديد ممكن است كه اسامي را اعلام كنيم چراكه تاكنون اينطور نبوده كه نخواهند اسامي را اعلام كنند.
اعتماد/گفتوگو با مريم سالور درباره حضور در هيات انتخاب فراخوان ورسوس
آزادي بيان بهترين قسمت هنر است
مريم رهنما/ مريم سالور، هنرمند مجسمهساز، سفالگر و نقاش، اخيرا حضور در هيات انتخاب دومين فراخوان تجسمي ورسوس را پذيرفته است تا بعد از برگزاري آخرين نمايشگاه انفرادياش كه دو سال پيش برگزار شد، دوباره و اينبار در قامت يك داور خبرساز شود. به بهانه همين رويداد با او درباره هنرمندان جوان، داوري آثار هنري هنرمندان جوان، آموزش هنر و حمايت بنگاههاي اقتصادي از فراخوانها و جشنوارههاي هنري گپ زديم.
آثار هنرمندان جوان، بهخصوص مجسمهسازان جوان را تا چه حد تعقيب ميكنيد؟ آيا كارها را ميبينيد؟
بله، ميبينم.
چقدر به داوري علاقهمنديد؟ به عنوان يك هنرمند ترجيح ميدهيد در اين جايگاه بنشينيد؟
آن قسمت بينام و نشان من دوست دارد در كارگاهش در آرامش كار كند. اما آن قسمت با نام و نشان مسووليت حرفهاياش را در مقابل جامعه ميپذيرد.
داوري چقدر ميتواند به كار يك هنرمند كمك كند؟ اين داوري در روند خلاقه كارش مانع ايجاد نميكند؟
اگر به اين حركتها به عنوان يك اتفاق خوب و اينكه آدمهايي كه نقاط مشترك دارند را دور هم جمع ميكند و باعث يك كار گروهي ميشود و در واقع وحدتي اتفاق ميافتد؛ نگاه كنيم فكر ميكنم خيلي مثبت است ولي اگر بخواهيم رقابت را تحريك و مهم كنيم براي همه مخرب است... هنرمندي كه به درستي داوري شده باشد بايد بتواند با مبلغي كه برنده شده به روياهايش شكل دهد.
در كارهاي شما گاه ايده بر تكنيك و مفهوم بر شيوه و ماده كار پيشي ميگيرد. در قضاوت كار يك مجسمهساز جوان نوپا تا چه حد به تكنيك توجه ميكنيد و تا چه حد به ايده يا مفهوم اهميت ميدهيد؟
هر اثر هنري كه توانسته باشد احساسات، عواطف و انديشه هنرمند را برساند (داراي شعر باشد) پذيرفته است؛ تكنيك وسيلهاي براي بيان است و مواد جزيي از بيان.
آموزش مجسمهسازي تا سالها تنها به دانشكدههاي هنري محدود ميشد. در سالهاي اخير نهادهايي چون سازمان زيباسازي، آموزشگاههاي آزاد و فراخوانهاي هنري، مانند ورسوس، حمايت از هنرمندان را آغاز كردهاند. ميزان تاثير اين نهادها در پيشرفت هنرمندان چقدر است؟ در اين مسير آيا بايد به شكلي با پيشنهاد دادن ايده يا ماده كار به هنرمندان جوان آنها را محدود كرد، يا بالعكس، آزاد گذاشتن آنها در انتخاب موضوع و ماده كار، برايشان موثرتر است؟
هر حركت درست فرهنگي كه باعث روشن شدن ذهن جامعهاي بشود قابل تقدير است و اينكه يك شركت معتبر صنعتي براي يك اقدام فرهنگي اينچنين پيش قدم شده است، ارزش آن را افزون ميكند. آزادي بيان بهترين قسمت هنر است ولي پيشنهاد موضوع يا مواد خاص هم هميشه ميتواند بهانه خوبي براي كار باشد.
موسسات اقتصادي هم اخيرا به حمايت از هنر علاقهمند شدهاند، همان طور كه ورسوس هم با ايده يك شركت برگزار ميشود و از هنرمندان جوان حمايت ميكند. در كل به نظر شما تاثير بنگاههاي اقتصادي روي هنر چگونه است؟
هنرمند؛ گالريدار و موزه، مجموعهدار و هنردوست و صاحبان صنعت و سرمايه بايد در كنار هم باشند و كار كنند براي ايجاد فضايي نرم و انسانيتر و در جهت بالا بردن سطح فرهنگ و تمدن در جوامع.
اعتماد/موضع وزارت ارشاد در مورد حاشيههاي مالي اركستر سمفونيك
در ادامه واكنشها به حاشيههاي مالي اركستر سمفونيك در اين روزها حسين نوشآبادي، سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي در نشست رسانهاي ديروزش اعلام كرد كه اين حاشيهها باعث تعطيلي اركستر سمفونيك نميشود. نوشآبادي در اين نشست درباره اركستر سمفونيك تهران و مشكلاتي كه براي آن به وجود آمده با اين توضيح كه بهدليل تنگناهاي مالي، فعاليت اركسترسمفونيك ممكن است افت پيدا كند، اما اين اركستر تعطيل نميشود، گفت: «بخش اول كمكهاي مورد نياز در ابتداي فعاليت دولت يازدهم پرداخت شد و به اين ترتيب اركسترسمفونيك و ملي كه جزو وعدههاي رييسجمهور بودند كار خود را آغاز كردند اما دغدغه، براي ادامه كار و تامين نيازهاي مالي همواره توسط رهبر اركستر و دستاندركاران مجموعه وجود دارد. تامين منابع، كار مشكلي است ولي اطمينان دارم اتفاقي نخواهد افتاد كه شاهد تعطيلي اركستر سمفونيك باشيم چون اين مشكلات و دغدغهها از چشم مسوولان كشور دور نيست.» يكي از پيشنهادات مطرح شده در مورد بودجه اركستر سمفونيك و اركستر ملي واگذاري آن به بخش خصوصي بوده كه نوشآبادي واگذاري اين دو اركستر را به بخشخصوصي خارج از برنامههاي وزارت ارشاد و در حد طرح يك پيشنهاد توصيف كرد. سخنگوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي درباره بودجه ارايه درخواستي بخش فرهنگ هم گفت: «احتمال هرگونه تغيير در بودجه وجود دارد ولي ما نيازهاي خودمان را بررسي كرده و به سازمان مديريت برنامه و بودجه ارايه دادهايم. برهمين اساس پيشبيني ميشود بودجه سال آينده با رشد ٢٠ درصدي همراه باشد اما اينكه درنهايت چه اتفاقي در مجلس رخ دهد، قابل پيشبيني نيست.»
افکار/فیلمی به سودای سیمرغ اضافه نمیشود
افکارپرس: دبیر جشنواره فیلم فجر تاکید کرد که هیچ فیلمی به بخش سودای سیمرغ اضافه نمیشود.
محمد حیدری در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است دبیرخانه جشنواره فرصت بیشتری به بعضی از آثاری که هم اکنون در حال آماده سازی یا بعضا فیلمبرداری هستند بدهد، تا آنها نیز بتوانند در جشنواره شرکت کنند، توضیح داد: هیچ فیلم دیگری به بخش سودای سیمرغ اضافه نمیشود به جز فیلمهایی که از بخش «نگاه نو» به سودای سیمرغ نیز راه مییابند.
وی ادامه داد: اسامی قطعی همین اسامی است که اعلام شده و فیلم دیگری اضافه نخواهد شد.
حیدری همچنین خبر داد که فیلم اولیهای راه یافته به مسابقه سودای سیمرغ تا دو روز آینده اعلام می شوند.
شامگاه گذشته 13 دی ماه اسامی فیلمهای بخش سودای سیمرغ فیلم فجر اعلام شد.
اطلاعات/تجلیل از خدمات فرهنگی دکتر احمد احمدی
مراسم اعطای ششمین جایزه علمی استاد دکتر علیمحمد کاردان و بزرگداشت استاد حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمد احمدی با حضور وزیر آموزش و پرورش، معاون وزیر علوم و چهرههای برجسته علمی و دانشگاهی به همت مؤسسه روانشناسی و علوم تربیتی دکتر کاردان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ما، دکتر سیدمصطفی محقق داماد، رئیس گروه علوم و معارف اسلامی فرهنگستان علوم در ابتدای مراسم که در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد با اشاره به جایگاه والای معلمی گفت: در عرفان اسلامی جهان مظهر اسماء الله است و معلم، صفاتی از صفات خداوند است. کسی حق ندارد نامی برنامهای خداوند بیفزاید و به یقین یکی از اسماءالله، رب است و معلم مظهر نام رب و نمایانگر خداوند است.
وی افزود: برای تکریم از دو معلم اینجا هستیم. یکی مرحوم دکتر کاردان که از بنیانگذاران علوم تربیتی است و دیگری دکتر احمدی که بیش از نیم قرن است به محضرش ارادت دارم.
دکتر محقق داماد، دکتر احمدی را شخصیتی خواند که تمامی عمر و لحظات زندگیاش را با خلوص صرف تعلیم و تربیت کرده و گفت: خداوند در زندگی هرشخص نفحات به معنی پیشامدهای خیری دارد که باید سعی کرد قدر آنها را دانست و خداوند به دکتر احمدی نیز چند نفحه ارزشمند عنایت فرمود.
وی ادامه داد: خداوند از روز نخستینی که دکتر احمدی به حوزه علمیه بروجرد رفت، استاد و فقیهی بزرگ به نام مرحوم آیتالله شیخ علی محمد بروجردی را برای ایشان فراهم آورد که مجسمه تربیت، اخلاق و عرفان بود.
رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم تصریح کرد: در قم استاد علامه طباطبایی نصیب ایشان شد که دکتر احمدی همواره همراه استادشان بودند و حتی زمانی که علامه طباطبایی کسالت پیدا کردند، همراه ایشان به لندن رفتند.
وی گفت: علامه طباطبایی شاگردان علمی زیادی داشتند ولی مانند خودش کم است، اما دکتر احمدی اخلاقش مانند علامه طباطبایی است. ایشان علم، اخلاق و تواضع را با هم جمع کردند و مانند علامه طباطبایی تمامی عمرش به خدمت گذشت.
دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم در ادامه مراسم ضمن قدردانی از مؤسسه دکتر کاردان در سنت حسنه تکریم استادان فرهیخته، گفت: نزدیک به ۵۰ سال است با دکتر احمدی آشنا هستم یعنی از زمانی که در مؤسسه در راه حق فعالیت داشتند. وی افزود: مؤسسه در راه حق که بعداً مؤسسه آموزشی امام خمینی(ره) از دل آن بیرون آمد، سعی کرد علوم انسانی را وارد حوزه کند.
وی ادامه داد: من و دکتر احمدی در دوره دکتری با هم بودیم. در آن زمان در مجموع چهار نفر در دوره دکتری حضور داشتیم و مانند اکنون نبود که یک دانشکده با یک استاد نیمه وقت۳۰ تا ۴۰ نفر دانشجوی دکتری پذیرش کند. در آن زمان با ۱۴ تا ۱۵ نفر استاد تمام وقت فقط چهار دانشجوی دکتری پذیرش میشد.
دکتر حداد عادل با اشاره به اینکه از نظر سیاسی و اعتقادی بسیار نزدیک به دکتر احمدی است، گفت: من شبهای پنجشنبه به منزل دکتر احمدی در قم میرفتم تا در کلاسهای درس تفسیر علامه طباطبایی حضور داشته باشم و من مبهوت فضائل این علامه بزرگوار میشدم. وی با تأکید بر اینکه دکتر احمدی از نظر اعتقادی، بینش و جهانبینی یک مؤمن، مسلمان، درست اعتقاد و پاکیزه طبع است، افزود: دکتر احمدی از نظر سیاسی مخالف رژیم سابق بود و پس از انقلاب نیز خدماتی صادقانه در شورای عالی انقلاب فرهنگی و انتشارات دانشگاهی سمت ارائه داد.
دکتر حداد عادل، دکتر احمدی را از نظر اخلاقی یک استاد خلیق و مؤدب به آداب اسلامی دانست و تصریح کرد: تواضع و فروتنی و دوری از حب مال و مقام از خصوصیات ایشان است. او با ۸۲ سال سن مانند همان ۵۰ سال پیش کار میکند و عشق ایشان به ایران و تربیت جوانان برای خدمتگزاری ستودنی است. وی افزود: دکتر احمدی نمونه عینی وحدت حوزه و دانشگاه است. ایشان فلسفه غربی را میخوانند و هرگز تعصب غیرعلمی نسبت به یک فکر و استدلال ندارند. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: دکتر احمدی علاوه بر آشنایی با فلسفه غربی و اسلامی به ادبیات فارسی علاقهمند است و علاوه بر زبان عربی در زبان انگلیسی هم استادی مثال زدنی است که شاهد آن ترجمههای ایشان است. وی، دکتر احمدی را وجودی نافع و چهره دلسوز و خیرخواه برای کشور دانست.
دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم هم به عنوان سخنران بعدی مراسم گفت: من همواره این بخت را داشتم که با دوستان خوب زندگی کنم. دکتر کاردان مرد بزرگ و جامعی بود که علم و اخلاق را توأمان داشت. وی افزود: من هم نزدیک به ۵۰ سال است دکتر احمدی را میشناسم و معتقدم هرگز کسی در محضر ایشان خسته نمیشود چون خوش سخن هستند و صفا دارند.
دکتر داوری اردکانی ادامه داد: روزی در گروه فلسفه یکی از تکالیف دانشجویان را درباره علیت خواندم که مجذوب آن شدم. نام نویسنده آن دکتر احمدی بود و ایشان همچنان پرتوان و پرنشاط است. ضمن آنکه ایشان همچنان مانند من گرفتار علیت هستند.
رئیس فرهنگستان علوم دکتر احمدی را شخصیتی حقیقتاً دیندار به تمامی معنا دانست و گفت: وجه نزدیکی ما به هم این است که هر دو به فلسفه علاقه داریم و فلسفه در لغت به معنای دوستی و دانشی است که عین دوستی معنا مییابد.
وی تصریح کرد: با شناختی که از دکتر احمدی دارم میدانم که ستایش دیگران از ایشان، لحظات سختی را برای دکتر احمدی باعث میشود و این هم از فضیلتهای ایشان است.
دکتر داوری اردکانی افزود: هرگز از دکتر احمدی دورویی و تملق ندیدم. هرگز غیبت و تظاهر نمیکنند و از دنیا چیزی نمیاندوزند. شاگردان خوبی دارند و رضایت شاگردان از استاد مقام بزرگی است که ایشان مانند علامه طباطبایی از آن برخوردارند. وی دکتر احمدی را شخصیتی خواند که همواره حرمت استادش مرحوم علامه طباطبایی را حفظ کرد.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمد احمدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هم ضمن تشکر از خانواده مرحوم کاردان گفت: دکتر کاردان با اخلاص تمام همیشه و حتی در گرمای تابستانهای طاقت فرسا برای تدریس در قم حاضر میشد و هرگاه کاری را در انتشارات سمت به ایشان واگذار کردیم، بسیار دقیق عمل کردند. وی افزود: دکتر کاردان برادری در یزد داشتند که میراب بود. ایشان گفتند پس از آنکه برادرشان از دنیا رفت مردم مجلس بزرگداشت بسیار بزرگی برای وی برگزار کردند چون او آب را چنان تقسیم میکرد که حق کسی ضایع نشود. چون معتقد بود آب مهریه حضرت زهرا(س) است. دکتر احمدی تصریح کرد: حضرت علی(ع) فرمودند: از کوچکی عمل پروا نداشته باشید فقط ببینید با تقوا همراه است یا خیر؟ وی با بیان اینکه من طفیلی تکریم دکتر کاردان هستم، گفت: دکتر محقق داماد با کرامت ذاتی خود مرا مورد لطف قرار دادند و من از خودم شرمنده هستم. معتقدم آنچه مهم است آن است که رفتار آدمی به گونهای باشد که مردم از آن چیزی بیاموزند.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: من به خاک و مردم ایران عشق میورزم و حبالوطن منالایمان است. من داستانهای رستم اسفندیار را هر چند وقت یکبار با بچهها میخواندم تا مردانگی آنان از یادمان نرود. وی ادامه داد: زبان فارسی برای من حیات است و زبان شاهنامه لذت بخش است. همواره هم گفتهام که آدمی اگر هنری دارد باید آن هنر آموزنده باشد. دکتر احمدی با اشاره به اینکه همچنان با مرحوم علامه طباطبایی زندگی میکند، گفت: یقین دارم همه آنچه که دارم از دعای مادرم و ایشان است در ادامه مراسم لوحهای تقدیر از سوی مؤسسه روانشناسی و علوم تربیتی دکتر کاردان، فرهنگستان علوم و شهرداری به دکتر احمدی اهدا شد. گفتنی است، دکتر طاهره بهمنی با کسب رتبه اول، دکتر الهام حکیمی راد با کسب رتبه دوم، دکتر نامدار ابراهیمی با کسب رتبه سوم و دکتر شهره شکرزاده با کسب رتبه چهارم ششمین جایزه علمی دکتر کاردان را از آن خود کردند.
ایران/فرهاد هراتی رهبر گروه کر نامیرا در گفتوگو با «ایران» از کنسرت < زمین مقدس> میگوید
نت هایی برای نجات محیط زیست
همه اهالی فرهنگ و هنر اعم از هنرمندان، فرهیختگان، نویسندگان و همه کسانی که صاحب نفوذ در جامعه هستند باید تلاش کنند تا همه ما محیط زندگیمان را یک محیط سالم و به دور از آلودگی نگه داریم. جمعیت دنیا رو به افزایش است و هفت میلیارد نفر هم اکنون در دنیا زندگی میکنند و گازهای گلخانهای و صنایع آلوده کننده، جنگها و شکارهای غیرقانونی عواملی است که باید با آنها مقابله و تلاش کنیم تا محیط سالمی را برای خودمان ایجاد کنیم.خوشبختانه امروزه خطر آلوده شدن محیط زیست در سراسر جهان احساس میشود؛همایشهای بینالمللی که برگزار میشود بخصوص همایشی که اخیراً در پاریس برگزار شد و تصمیمات خوبی برای کاهش گازهای گلخانهای در آنجا گرفته شد و امثال این اقدامات میتواند کمک مؤثری برای نجات و سالم بودن محیط زیست باشد. خوشبختانه در کشور ما ریاست سازمان حفاظت محیط زیست بر عهده خانم دکتر ابتکار است که ایشان انگیزه بسیار زیادی دارد برای اینکه همه دستگاههای دولتی و غیر دولتی را به حفظ محیط زیست ترغیب کند. البته در این راه هنرمندان نیز با ساخت فیلمهای مستند، اجرای نمایشهای با کیفیت و آثار موسیقایی که شاهد اجرای یکی از آنها بودیم، میتوانند جامعه را ترغیب کنند تا همه حافظ محیط زیستمان باشیم و با آلودگیها مقابله کنیم.این یک باور جمعی است که بیان واقعیات و دردهای جامعه از زبان هنر، بسیار اثر گذارتر و قابل تأمل تر از سایر شیوه هایی است که گاه و بیگاه به کار برده میشود؛ خصوصاً زبان موسیقی که قابل دسترس تر و تأثیر گذارتر از سایر هنرهای معاصر است. این روزها فاجعه بزرگی در دنیا در حال رخ دادن است و همه جا صحبت از نابودی زمین و محیط زیست است. زمین مقدسی که اکنون گرفتار مرگ یا کشتار حیوانات و انسانها، بیماری هایی چون ایدز، ازبین رفتن جنگل، آب شدن یخهای قطبی و از همه مهم تر جنگ و تروریسم شده است ؛ معضلی فراگیر که تهدیدی جدی برای تمامی سرزمینها به حساب می آید. فرهاد هراتی آهنگساز و بنیانگذار و رهبر گروه کر «نامیرا» در کنسرتی که چندی پیش در تالار وحدت به روی صحنه برد، مرثیه زمین را به اجرا گذاشت. هراتی در این اثر ارکسترال به جای بهره بردن از اشعار یا کلام، از آواهای خوانندگان و اعضای گروه کر بهره گرفته است که همین امر باعث بداعت کار او شده است.گفتوگو با فرهاد هراتی در خصوص هدف از اجرای کنسرت «زمین مقدس» را در ادامه میخوانید:
در ابتدا در خصوص شکلگیری این آواها برایمان بگویید؟ این آواها از کجا میآیند؟
از مدتها پیش تصمیم گرفتم آثارو فعالیت موسیقایی ام را درزمینه موسیقی بیکلام متمرکز کنم البته نه به این دلیل که مشکلی با کلام داشته باشم بلکه سعی کردم از موسیقی با کلام پرهیز کنم به این سبب که وقتی کلام به موسیقی افزوده میشود نه تنها دست و بال اندیشه آهنگساز بسته میشود بلکه ذهن مخاطب کاملاً به سمت معنای شعر یا ترانه میرود در حالی که به عقیده من بهتر است مخاطب قدرت تخیل خود را به کار گرفته و خودش تصویرسازی ذهنی اش را انجام بدهد. برای انجام آن مدتی از اسامی نتها استفاده میکردم و بعد از آن کم کم به این نتیجه رسیدم که باید به ادبیات تازهای در این زمینه رسید و با کنار هم قرار دادن تعدادی حروف بیمعنا، آواهایی تشکیل شد که درست مانند یک لهجه بود. حتی بسیاری از دوستان بر این نظر بودند که این آواها شباهت بسیاری به لهجههای ایتالیایی، اسپانیایی یا عبری دارد اما در واقع هیچ کدام از آنها نبود تا اینکه به مرور زمان مردم زبان آن را فراموش کردند و فقط به درک خود آن موسیقی رسیدند و دوست داشتند با خود موسیقی ارتباط برقرار کنند.
شما اشاره دارید کلام دست و بال آهنگساز را میبندد در صورتی که ساخت موسیقی برای یک شعر یا ترانه بسیار راحت تر از ساخت چنین آواهایی است که به مرور زمان شبیه به هم خواهد شد به طوری که مخاطب به این فکر میرسد که این آواهایی که می شنود تکرار کارهای گذشته است؟
بله. البته کم کم کارهایم را به صورت یک لغتنامه جمعآوری کردم و تمام هجاهای بهوجود آمده را در آن یادداشت کردم تا بعد از آن بتوانم بر اساس وزن و ریتم از آن استفاده کنم، کاری که برای شعر و ادبیات هم انجام میشود. بهطور مثال امکان دارد واژه «عشق» یا «پرستش» در هزاران شعر یا ترانه به گوش شما برسد اما مهم آن است که این واژه کجا به خدمت گرفته میشود و چه تأثیری بر مخاطب خواهد گذاشت. اما من درساخت این آثاراول ریتم و موسیقی را خلق میکنم و بعد ازآن براساس هجاهایی که به کار برده شده خط کر یا ملودی خواننده سولو را نوشته و شروع به طراحی میکنم و زمانی که احساس کردم کار زیبایی است در زیر نتها قرار میدهم.
با توجه به اینکه ذائقه شنیداری و گفتاری مردم ما با شعر و ادبیات مأنوس شده چرا بر این نظر هستید که موسیقی با کلام تأثیرکمتری خواهد داشت؟
ما با زبان عامیانه و محاوره بارها پیام وهشدارهایی را چون مراقب باشید، جنگ نکنید و... اعلام کرده ایم بنابراین نمیخواستم با همان ادبیات این کلمات را تکرار کنم مضاف براینکه هنر و تخصص کاری من موسیقی است و حتی میتواند موسیقی بدون کلام باشد. من تأثیر صدای انسان را بسیار دوست دارم و بارها گفته ام صدای انسان را الهیترین صوت میدانم و تمام زندگی حرفهایم را صرف تربیت خوانندههای کر کرده ام.
اما بسیاری از مخاطبان با این ژانر کاری و مفهوم آن آشنا نیستند؟
بله. مردم این موسیقی را نمیشناسند و مقصراین اتفاق ما هستیم. البته من این ناآگاهی را در سه مسأله میدانم؛ اول حمایت نکردن دولت و سیاستگذاری بخش فرهنگی نسبت به اشاعه این گونه کارها، دوم رسانهها و فضای مجازی که البته در این اجرا سر تعظیم در برابر خبرنگاران و مطبوعات فرود میآورم و بسیاری که ما را همراهی کردند، اما سؤال این است که چند درصد از مردم با دنیای مجازی ارتباط دارند؟ در حالی که بیشتر ارتباط رسانهای مردم با رادیو و تلویزیون است و وقتی رسانهای چون تلویزیون آثار کرال را پخش نمیکند چه دلیلی وجود دارد مردم این موسیقی را بشناسند. مورد سوم اجرا در شهرستانها است و چون تعداد اعضای این گروه زیاد است، اجرا در شهرستانها مشکلات بسیاری خواهد داشت و کار آسانی نیست و یک عزم و حمایت ملی میخواهد.
اگر بخواهیم این گونه اجراها به صورت یک فریاد عالمگیر باشد و به گوش همگان (حداقل مردم ایران برسد) نیاز است بلیت کنسرت با هزینه کمتری به فروش برسد تا مردمی که توان پرداخت هزینه آن را ندارند از این اجراها لذت ببرند!
کاملاً درست است این حق مردم است از یک کار فرهنگی دیدن کنند و لذت ببرند بنابراین اگر دولت برای این کاردوسال زمان بگذارد و به افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند سوبسید بدهد قطعاً شاهد اتفاقهای خوبی خواهیم بود. البته این سوبسیدها فقط شامل مسأله مالی نمیشود بلکه میتوان در تعامل با سالنهای اجرای کنسرت هزینهای بابت اجاره سالن دریافت نکنند درواقع انجام این کارها یکسری حمایتهای تهاتری برای پایین آوردن قیمت بلیت است به این علت که ما با این اجراها به دنبال مال اندوزی نیستیم و تمام تلاشمان بر این است که مشکلات را به صفر برسانیم و بدهکار کسی نباشیم.
شاید نخستین سؤالی که در خصوص گروه «نامیرا» در ذهنمان بهوجود بیاید بحث شعار دادن و کلیشهای حرف زدن پیش از هر اجرا است. مباحثی چون «آنچه در زندگی میگذرد»، «احساس متفاوت»، «احساسات شخصی»، «زمین پاک» و... مواردی هستند که چون غالباً به شکل شعاری در کشور ما بیان میشود صحبتهای گروه هم در راستای همین بیانات دیده میشود و در عین حال جدی گرفته نمیشود. به نظر میرسد این پیامها و جملات پیش از آنکه واقعگرایانه باشد، کنجکاوکننده و حساسکننده است. این مسأله را هم در نظر دارید که جوانهای امروزی از شعار دادن و توصیه خیلی خوششان نمیآید؟
بخشی از کار ما موج تبلیغات است و معتقدم تبلیغات برای آغاز هر پروژه و تولید هر محصول از مدتها قبل شکل میگیرد بهطوری که هر فردی سعی میکند محصول خود را به بهترین شکل ممکن معرفی کند. من مشکل و ایرادی در این کار نمیبینم و در کنسرتهای بعدی هم خواهیم گفت گروه موسیقی نامیرا با این هدف و ایده کارجدیدی را به اجرا خواهد گذاشت.
زمانی که شما یک کنسرت پاپ را انتخاب میکنید کسی نمیگوید من فلان ترانه را میخواهم بخوانم اما وقتی کار روایتی و محتوایی است لازمه اش رساندن پیام است. مانند کارهای «قیامت عاشورا» یا «چه دنیای قشنگی» که پیش از این اجرا کردیم.
اما اکثریت مردم بر این باور هستند که کارهای روایتی در اپرا اجرا میشود و کمتر با چنین سبک کارهایی در موسیقی آشنایی دارند؟
بله حرف من هم همین است. تصورمردم از اپرا اشتباه است، آنها هر کاری را که با تم فکریشان کمی متفاوت باشد در ژانر اپرا قرار میدهند. درواقع فرهنگ شنیداری موسیقی در ایران بسیار محدود است و این گناه بر گردن مردم نیست. من بعد از این اجرا اولین پیشنهاد و خواهشم از آقای روحانی مدیر پروژه ام این است که خیلی زود این کار را دراستودیو ضبط کنیم تا این فراخوان فروکش نکند.
بیان دغدغههای ملی و بشری از زبان موسیقی چقدر میتواند در جهت اصلاح امور مرتبط با این مؤلفهها (ملی و بشری) مؤثر باشد؟ آیا تا به امروز بازخورد مثبتی در خصوص کارهایی که در گذشته اجرا کرده اید داشتهاید؟
اگر فقط درحد اجرا و معرفی برنامه باشد قطعاً هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، در واقع یکی از راههای ماندگاری و اثر بخشی آن ضبط این آثار و پروژهها و تبدیل به یک اثر صوت و تصویری است، راه دیگر این است که در دیگر ژانرهای ملی و هنری مانند تئاتر، هنرهای تجسمی، عکس و نقاشی عزم ملی وجود داشته باشد و درباره این موضوع آثار بسیاری را تولید کنند.
در زمینه محیط زیست سالهاست کارشناسان امور محیط زیست فریاد میزنند و هیچ کس هم توجه به فریادها نمیکند، حالا فکر میکنید یک آلبوم در این فضای غبار آلود بیتوجهی چقدر تأثیرگذار خواهد بود؟
شاید برای افرادی که تا به امروز نگذاشتند مسئولان کار خود را انجام بدهند بازهم اتفاقی نیفتد اما کاری که ما باید انجام بدهیم تمرینات فردی خانواده مانند تفکیک زبالههای تر و خشک،الگوی مصرف، استفاده بهینه از انرژی و... است.
خود شما دراین زمینه انتظار دارید که به واقع تأثیر عملی و محسوس آن را در اجرا و آلبوم موسیقی ببینید یا فقط به عنوان یک وظیفه و یک قدم جلو به آن نگاه میکنید؟
خیر اگر این کار در نطفه خفه شود تأثیر آن را قطعاً نخواهم دید، این اتفاق یک کار ملی است و یک عزم ملی میخواهد. من یک نفر هستم و نیازمند حمایت مسئولان هستم.
در بحث موسیقی روایتی که پیش از این به آن اشاره داشتید به نظر شما این موسیقی چقدر ارجح از موسیقی پاپ است؟
من هیچ ژانری را به ژانر دیگر ارجح نمیدانم، چیزی که نسبت به آن گله دارم حجم اسپانسرها یا حمایت کنندهها از یک نوع موسیقی است. در دنیا تمامی ژانرهای موسیقی مخاطبان خودشان را دارند و مشکل مالی هم نیست.
آیا فکر میکنید در جامعهای که بستر مناسبی برای ارتقای سطح دانش مخاطبانش نسبت به موسیقی فراهم نشده تفاوت و تمایز موسیقیها مسأله خوبی خواهد بود؟
اگر اطلاعرسانی و تبلیغات بخوبی فراهم شود دیگر ژانرهای موسیقی مخاطبان خود را کم کم پیدا خواهند کرد و قطعاً فردی که در طول سال چهار بار به کنسرت میرود هر چهار بار موسیقی پاپ را انتخاب نمیکند.
فکر میکنید چند درصد از مخاطبان موسیقی در کشور ما موسیقی روایتی را میشناسند؟
کسی که مخاطب موسیقی است موسیقی ما را میشنود و آن را دنبال خواهد کرد.
آیا لازمه اجرای این موسیقی همراهی آن با کلیپ و تصویر است یا مخاطب متوجه موضوع خواهد شد؟
بستگی به موضوع اجرا دارد. البته من پیش از اجرا به مخاطبم احترام میگذارم و بروشور یا رپرتوار اجرا را در اختیار او قرار می دهم. اما ناگفته نماند که در دنیا مدیاها برای ارائه هنر خودشان در هم ادغام میشوند.
هنگام تولید این اثر به ابعاد و اجرای بینالمللی کار هم دقت و توجه داشتهاید به طوری که قطعات قابلیت اجرا در همه کشورها را داشته باشند و بدون ساب تایتل مخاطبان به مضمون آن پی ببرند؟
ساختار موسیقی من بینالمللی و به زبان دنیا است.
شما از حمایت نکردن مسئولان و پرداخت نکردن یارانه انتقاد داشتید، با این تفاسیر و اوضاع مالی گروه کرال از کجا تأمین اقتصادی میشود، این گروه توان ادامه حیات را با شرایط فعلی خواهد داشت؟
گروه موسیقی« نامیرا»از هیچ کجا حمایت نمیشود و هر سال با معجزه کارمان را ادامه میدهیم اما تضمینی برای ادامه اش وجود ندارد و هر سال که میگذرد خدا را شاکریم که امسال هم گذشت.
ایران/«ایران» در گفتوگو با صاحبنظران به بحث گذاشت
نگاهی به مأموریت کانون خبری تلویزیون
مریم رضازاده
هفته گذشته همزمان با میلاد پیامبر اکرم(ص) مراسم افتتاح رسمی خبرگزاری صدا و سیما در ساختمان شیشهای جام جم برگزار شد. همزمان با آمدن محمدسرافراز به عنوان رئیس جدید صداوسیما این سازمان دچار تغییراتی شد و یکی از این تغییرات راهاندازی خبرگزاری صداوسیما بود. اما براستی صداوسیما به عنوان نهاد عریض و طویلی که خودش رسانههایی همچون روزنامه جام جم یا باشگاه خبرنگاران جوان را در اختیار دارد، چه نیازی به یک رسانه دیگر دارد و آیا خبرگزاری صداوسیما میتواند به عنوان یک خبرگزاری حرفهای عمل کند؟ کارشناسان و صاحبنظران به این سؤالات «ایران» پاسخ دادند.
هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده است
محمدمهدی فرقانی کارشناس ارتباطات معتقد است: «هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده و فقط واحد مرکزی خبر به خبرگزاری صداوسیما تغییر نام داده است. این خبرگزاری ساختار و ماهیت و کارکردش در همان راستا است و به همین دلیل یک آیتم خبری جدید یا یک پدیده رسانهای محسوب نمیشود. وی میگوید: زمانی یک پدیده جدید رخ میدهد، پس میشود دربارهاش پیشبینی کرد و مثلاً گفت موفق میشود یا نمیشود یا میتوانید آینده آن اتفاق را تحلیل کنید اما در این باره اتفاق خاصی نیفتاده است. قبل از پیروزی انقلاب، خبرگزاری رادیو و تلویزیون ملی وابسته به رادیو-تلویزیون بود و بعد از پیروزی انقلاب همان خبرگزاری تبدیل به واحد مرکزی خبر شد و حالا واحد مرکزی خبر به خبرگزاری تبدیل شده است.
این اتفاق ابعاد مثبت و منفی دارد
حسین باهر کارشناس رسانه نیز میگوید: باید مدیران صداوسیما توضیح دهند که چه نیازی به راهاندازی رسانه جدید داشتهاند. در واقع این اتفاق دو بعد مثبت و منفی دارد؛ بعد مثبت اینکه شاید صداوسیما میخواست از بعد دیگری اخبار را دریافت و منتشر کند اما غیرمؤثر بودن احتمالی چنین خبرگزاری ای را میتوانیم بعد منفی بدانیم.
این یک شیوه متعارف در دنیاست
سیدمهرداد سیدمهدی مدیرعامل خبرگزاری صداوسیما نیز درباره ضرورتهای تأسیس این رسانه میگوید: صدا و سیما یک رسانه بزرگ است. اقتضای یک رسانه بزرگ، حضور و فعالیت در همه عرصههای رسانهای است. این، شیوهای متعارف در دنیا است. رسانههای بزرگ دنیا در عرصه مطبوعات، در عرصه رسانههای دیداری و شنیداری و در عرصه فضای مجازی، حضور همزمان دارند. بنابراین صدا و سیما هم از این روال مستثنی نیست. انتشار روزنامه جام جم هم که در دوره دکتر لاریجانی آغاز شد، بر همین مبنا و کار بسیار درستی بود. خبرگزاری صدا و سیما در واقع تکمیل بخشهای مختلف یک رسانه بزرگ به نام رسانه ملی است. با توجه به تغییراتی که در سالهای اخیر در عرصه اطلاعرسانی در فضای مجازی و بویژه با ظهور رسانههای نوپدید به وجود آمد، ضروری بود که رسانه ملی حضور جدیتر و مؤثرتری در فضای مجازی داشته باشد.
وی میافزاید: بر همین اساس در دوره جدید مدیریت صدا و سیما، تصمیم گرفته شد که با تغییر ساختار در معاونت خبر، واحد مرکزی خبر تبدیل به خبرگزاری صدا و سیما شود. وظیفه واحد مرکزی خبر، عمدتاً پشتیبانی خبری و تصویری بخشهای مختلف خبری رادیو و تلویزیون بود اما خبرگزاری صدا و سیما علاوه بر وظیفه قبلی واحد مرکزی خبر، وظیفه اطلاعرسانی عمومی و حضور تأثیرگذار در فضای مجازی را با استفاده از مزیتهای نسبی خود بویژه در حوزه تصویر، برعهده دارد. او دسترسی صدا و سیما به تصاویر مختلف داخلی و خارجی را یکی از مزیتهای نسبی رسانه ملی میداند و میگوید: با توجه به این مزیت نسبی، اولویت خبرگزاری صدا و سیما ارائه اخبار همراه با تصویر است. در خبرگزاریهای دیگر، عمدتاً متن و عکس، حرف اصلی را میزنند اما در خبرگزاری صدا و سیما علاوه بر متن و عکس، تصاویر خبری برجسته خواهند بود.
سیدمهدی رسیدن به یک خبرگزاری تراز اول در کشور و منطقه و حتی جهان را از اهداف این خبرگزاری میداند و تصریح میکند: «معتقدیم که میتوان به این هدف رسید و بر همین اساس، شعار خود را «صحت، دقت و صداقت» تعریف کردیم و بنا داریم که بتوانیم مرجعیت خبری را در داخل و خارج کسب کنیم. البته این را هم میدانیم که رسیدن به این هدف بسیار سخت اما امکان پذیر است. منظور ما از رسانه تراز اول، علاوه بر سرآمدی در اطلاعرسانی درچارچوب شعار تعیین شده، نگاه واقع گرایانه و مستقل از نگاه امپراتوری رسانهای استکبار به رویدادهای منطقهای و بینالمللی است. همانطور که میدانید اخبار مکتوب و تصویری بینالمللی عمدتاً از طریق دو خبرگزاری بزرگ امریکایی و انگلیسی به جهان مخابره میشوند. یعنی رویدادها را آنگونه که آنها میخواهند، به جهان مخابره میکنند. حتی برخی رویدادها را مخابره نمیکنند و برخی رویدادها را نیز وارونه جلوه میدهند. در این میان خبرگزاری صدا و سیما به عنوان تنها رسانه دیداری و شنیداری نظام اسلامی و یکی از اجزای اصلی قرارگاه مرکزی مقابله با جنگ نرم، رسالت خود را ارائه مستقل و واقع بینانه رویدادها و اخبار منطقه و بینالمللی میداند. خبرگزاری صدا و سیما رویدادهایی را پوشش خواهد داد که هیچ گاه رسانههای غربی، آنها را به طور واقعی پوشش نمیدهند. امیدواریم در آینده نه چندان دور به این هدف بزرگ برسیم.»
ایران/شجاع نوری: هیچ فیلمی به خاطر ممیزی حذف نشد
علیرضا شجاعنوری، یکی از اعضای هیأت انتخاب سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر با اشاره به وضعیت فیلمهایی که توسط هیأت انتخاب بررسی شده، گفت: امسال فیلمهای بسیار خوبی را تماشا کردیم و کیفیت فیلمها و همچنین کمیت آنها بسیار امیدوارکننده بود. وی با اشاره به اینکه هیأت انتخاب به صورت کاملاً مستقل آثار را بررسی کرد، گفت: به هیچ عنوان از طرف هیچ فرد یا نهادی برای انتخاب فیلمها تحت فشار نبودیم. عضو هیأت انتخاب سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر در پاسخ به این سؤال که آیا فیلمی به دلایل ممیزی از جشنواره کنار گذاشته شده یا به هیأت انتخاب گفته شده بود که این فیلم را نمیتوانند انتخاب کنند، گفت: تا پایان شب یکشنبه ۱۳ دی، مشغول تماشای فیلمها بودیم و به محض آنکه به جمعبندی رسیدیم، نظر خود را به دبیر جشنواره اعلام کردیم که در کمتر از یک ساعت اسامی فیلمها از طرف روابط عمومی به رسانهها اعلام شد. همین امر نشان میدهد هیأت انتخاب به هیچ عنوان به خاطر ممیزی و یا براساس سفارش کار نکرده است.
ایران/سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست هفتگی با خبرنگاران اعلام کرد
وزارت ارشاد بودجهای برای حمایت مالی از جشنوارهها ندارد
مکان برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، تنگناهای مالی فعالیت ارکستر سمفونیک تهران و سرنوشت حج پس از قطع رابطه با عربستان مهمترین مواردی بود که روز گذشته در نشست هفتگی سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حسین نوش آبادی، مطرح شد. حسین نوش آبادی در بیست و دومین نشست با نمایندگان رسانههای خبری در مورد مکان برگزاری نمایشگاه کتاب تهران گفت: علیرغم اعلام ارسال پاسخ به نامه وزیر ارشاد از سوی شهردار تهران، تاکنون در این خصوص نامهای دریافت نشده است اما طبق اظهارنظر رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، شهرداری تهران از اینکه مکانی را که قبلاً قرار بود برای برگزاری نمایشگاه کتاب مهیا کند، استنکاف کرده و گزینه «شهر آفتاب» را که نزدیک حرم امام راحل است، پیشنهاد داده است. وی ادامه داد: زیرساختهای کافی برای نمایشگاه کتاب در شهر آفتاب فراهم نیست و بعید است در این مکان برگزار شود. به گفته نوشآبادی به احتمال قریب به یقین مصلای تهران سال آینده نیز میزبان نمایشگاه کتاب خواهد بود.
ارکستر سمفونیک تهران تعطیل نمیشود
حواشی ایجاد شده پیرامون فعالیت ارکستر سمفونیک تهران به دلیل مشکلات مالی یکی دیگر از محورهای سؤالهای مطرح شده در این نشست بود که نوشآبادی در پاسخ گفت: ممکن است بهدلیل تنگناهای مالی، فعالیت ارکستر سمفونیک افت پیدا کند، اما این ارکستر تعطیل نمیشود. وی همچنین در پاسخ به سؤالی مبنی بر احتمال واگذاری این ارکستر به بخش خصوصی اظهار کرد: ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی به دولت وابستهاند و از اعتبارات دولتی استفاده میکنند. تا کنون نیز بحث واگذاری آنها به بخش خصوصی مطرح نشده و ممکن است این بحث در حد یک پیشنهاد باشد؛ ولی واگذاری به بخش خصوصی بهصورت رسمی هنوز مطرح نشده است.
سرنوشت حج پس از قطع رابطه عربستان با ایران
سخنگوی وزارت ارشاد درباره اقدام سعودیها در قطع رابطه دیپلماتیک با ایران و تأثیر آن بر روابط فرهنگی و اعزام در حج عمره و تمتع گفت: گرچه سیاست سازمان حج و زیارت بر این بوده که خودش را درگیر مسائل سیاسی و روابط دیپلماتیک نکند، چون حج یک مسأله دینی است و خارج از مسائل دیپلماتیک تعریف میشود، اما به طور طبیعی، قطع روابط سیاسی بر حوزههای دیگر نیز تأثیر میگذارد. وی افزود: ما فعلاً نمیتوانیم اظهارنظر صریحی درباره برنامههای حج و زیارت داشته باشیم که آیا در اعزامهای حجاج عمرهگزار و تمتع سال آینده تأثیرگذار خواهد گذاشت یا نه. او همچنین درمورد حمله به سفارت عربستان گفت: ظاهراً حمله به سفارت عربستان مشکوک بوده و این اقدام از طرف مردم صورت نگرفته، از این رو ممکن است سناریوی افرادی باشد که به دنبال تنش هستند. وی ادامه داد: مراکز دیپلماتیک در هر کشور از مصونیت برخوردار هستند و تعرض به آنها بر اساس حقوق بین الملل خلاف عرف است؛ هر چند عناصر مشکوک در این ماجرا بازداشت شده و پرونده آنها برای شناسایی انگیزه به نهادهای قضایی ارجاع شده است.
بودجهای برای جشنواره عمار مصوب نشده
در بخش دیگر این نشست درباره اظهارات نوباوه در برنامه سینمایی «هفت» مبنی بر تخصیص اعتبار یک میلیارد و نیمی نمایندگان مجلس برای کمک به جشنواره فیلم عمار و قرار نگرفتن این بودجه از سوی وزارت ارشاد سؤال شد که نوشآبادی آن را تکذیب کرد و اینگونه توضیح داد: در مجلس ردیفی به نام حمایت از جشنواره عمار مصوب نشده است. بلکه اعتباری برای فیلمهای فاخر تصویب شده که آن هم از سوی سازمان مدیریت و برنامهریزی ابلاغ نشده است. وی در پایان تصریح کرد: وزارت ارشاد با اینکه بودجهای برای حمایت های مالی از جشنوارهها ندارد اما همواره و از طرق مختلف برای همکاری و حمایت از آنها اعلام آمادگی کرده است، اما در این مورد بخصوص هیچ درخواست کتبی و رسمی از سوی مسئولان جشنواره «عمار» برای حمایت مالی وزارت ارشاد از این جشنواره به این وزارتخانه نرسیده است.
ایران/در نشست مدیران بخش بینالملل و تئاتر خیابانی سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر مطرح شد
تئاتر ایران در انتظار یک جشنواره متفاوت
مدیر بخش بینالملل سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر میگوید امسال در بخش خارجی این رویداد هنری 16 گروه نمایشی آثار خود را به نمایش میگذارند. مهرداد رایانی مخصوص در نشست رسانهای مدیران بخش بینالملل و تئاتر خیابانی سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر که به میزبانی خبرگزاری جمهوری اسلامی برگزار شد، افزود: فعال کردن بخش خصوصی در تئاتر بینالملل و سازماندهی اجراهای عمومی در این بخش، دو هدف مورد توجه ما در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر هستند. وی افزود: اینکه گروههای تئاتری ما بتوانند در فضای بینالملل حضور یافته و ارتباط داشته باشند هدفی بوده که سالها قبل در اداره کل هنرهای نمایشی وزارت ارشاد مورد توجه قرار گرفت. وی ادامه داد: امسال با همفکری مدیر کل هنرهای نمایشی به این نتیجه رسیدیم که باید فعالیتهای بینالمللی را سازماندهی کنیم و بخش خصوصی نیز در این زمینه فعال شود. یکی از پیشبینیهای ما این است که گروههای تئاتری مختلف خودشان بتوانند سازماندهی اجراها در بخش بینالمللی را بر عهده گیرند و ما از آنها حمایت کنیم؛ به عنوان مثال، تسهیلات روادید را برای آنان فراهم کنیم یا برخی جاها یارانه هایی را در این زمینه در نظر بگیریم.
حضور مطرح ترین کارگردان جهان در ایران
رایانی مخصوص گروه نمایشی «هملت» از کشور آلمان را معروف ترین گروه در این میان برشمرد و گفت: کارگردان این اثر یعنی توماس اوسترمایر یکی از مطرح ترین کارگردانان جهان است و اگر قرار باشد 10 کارگردان تراز اول در سطح جهان را نام ببریم اوسترمایر جزو آنان قرار میگیرد؛ چیزی حدود 4 یا 5 ماه پیش، قرار خود را با این کارگردان تثبیت کردیم. مدیر بخش بینالملل سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر هیأت انتخاب این بخش را نیز معرفی کرد که علاوه بر خود، سعید اسدی و پیمان شریعتی را شامل میشد. وی تصریح کرد: پس از اینکه ما آثار را انتخاب میکردیم باید به تأیید مدیرکل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز میرسید. در کل 225 گروه نمایشی متقاضی حضور در بخش بینالملل جشنواره تئاتر فجر بودند و آثار خود را به ما ارائه دادند که در نهایت 16 گروه انتخاب شدند.
سامان خلیلیان مدیر بخش خیابانی سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر نیز در این نشست اظهار کرد: امسال با توجه به رویکردی که شاید چند سال گذشته مغفول مانده بود و فضای بازی که در بخش بینالملل به وجود آمد، به بخش تئاتر خیابانی نگاه ویژهای شد.
معرفی آثار برگزیده بخش بین الملل
مدیر بخش بینالملل سی و چهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر سپس به معرفی 16 نمایش برگزیده این بخش پرداخت که عبارتند از:
1- «بازی سایه» از ژاپن 2- نمایش «هملت» از آلمان 3 و 4- دو نمایش ویدئوآرت کوتاه با عنوان های «انقلاب بدن» و «انتزاع» از بلژیک 5 و 6- «خانه ای در آسیا» و «فاجعه» از اسپانیا 7 و 8 و 9- «دگردیسی پروانه شدن»، نمایش خیابانی «سربازها» و «سطح زنده» از مجارستان 10- «آ مِده آ» از گرجستان 11- نمایش خیابانی «پری گرینوس» از لهستان 12- «شیزوفرنی» از عراق 13- «بی لالا» اثری مشترک از ایران (یاسر خاسب) و آلمان 14- «هداگابلر» از نروژ 15- «سپنمندان» اثر مشترک ایران (قطب الدین صادقی) و ترکیه و 16- «سلطان مار» اثر مشترک ایران و آذربایجان که به غیر از نویسنده و کارگردان آن، همه عوامل آذربایجانی هستند؛ کارگردان این اثر خیرالله تقیانی پور و نویسنده آن بهرام بیضایی است.
جام جم/استعفای «شهاب حسینی» از یک پست تشریفاتی
موضعگیری دبیر جشنوارهی سی و چهارم فیلم فجر در قبال فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» باعث استعفای شهاب حسینی از عنوان مشاور هنری جشنواره فیلم فجر شد.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از فارس، شهاب حسینی در پی اظهار نظر محمدحیدری در نشست خبری جشنواره فیلم فجر در ابتدای هفته جاری در مورد فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» طی نامهای استعفا کرد.
متن نامه بدین شرح است:
«پذیرش سمت مشاور دبیر جشنوارهی سی و چهارم فیلم فجر در خلال مشغله ی کاریام، صرفا به این دلیل بود که تصور میکردم در این دوره، وجود نگاهی نو و اندیشهای تازه موجب عدم تکرار اشتباهات گذشته و رفع نواقص دورههای قبل خواهد شد؛ چراکه در دورههای پیشین، وجود نواقص و اشتباهات بود که آن مهم را از ذات جشنواره بودنِ خود دور کرده و عملا آوردگاه حواشی بعضا تاسفبار شده بود.
اما متاسفانه، موضعگیری دبیر جشنوارهی سی و چهارم فیلم فجر در قبال فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» و اطلاق اصطلاحِ «معضل» به این اثر که با مجوز قانونی وزارت محترم ارشاد ساخته شده و طی چند دورهی گذشته در محاق بدبینی و سیاهنگری قرار گرفته، امری قابل تامل بوده و نشانگر بطلان تصورات پیشین بنده است. این در حالی است که تهیهکننده و کارگردان فیلم آقای محسن امیر یوسفی صبورانه و بدون ایجاد حواشی، طی سه سال اخیر به لحاظ روحی، مادی و معنوی، فشار و خسارات زیادی را متحمل شده است.
اینجانب، سید شهاب الدین حسینی به عنوان بازیگر فیلم مذکور برای کاهش معضلات دبیر محترم جشنواره فیلم فجر، بدین وسیله از سمت مشاور جشنواره ی سی و چهارم، اعلام انصراف و کنارهگیری میکنم.
امید که یگانه یار متعال، دل های ما را به نور مهربانی و امید روشن گرداند.
با احترام
سید شهاب الدین حسینی»
جام جم/اسم و رسم یک جشنواره
ترکیب کارگردانان حاضر در بخش سودای سیمرغ جشنواره فیلم فجر امسال کنجکاویبرانگیز است و مجموعهای از چند نسل سینماگران در این دوره حضور دارند؛ از فیلمسازان قدیمیتر همچون کمال تبریزی، ابراهیم حاتمیکیا، کیومرث پوراحمد و پرویز شهبازی تا کارگردانان جوان و خوبی همچون هومن سیدی، مصطفی کیایی و تینا پاکروان. حتی حضور کارگردانی مثل مسعود دهنمکی با فیلم «رسوایی 2» هم از کنجکاویها و نکات جالب جشنواره امسال فیلم فجر است.
تصویر اسم و رسم یک جشنواره
البته شاید هنوز برای قضاوت زود باشد، چون ما خیلی از فیلمهایی را که به جشنواره راه پیدا نکرده است، ندیدیم و حتی خیلی از فیلمهایی را که موفق به حضور در جشنواره شده است هم هنوز ندیدهایم. اما به هر حال این قدر نام بزرگ و کنجکاویبرانگیز میان فیلمهای راهیافته به جشنواره هست که بتوانیم توقع روزهایی گرم و شلوغ را در جشنواره امسال فیلم فجر داشته باشیم. مثل همه جشنوارههای سینمایی دنیا حضور نامها و کارگردانان بزرگ و شناخته شده یک امتیاز مهم برای جشنواره فیلم فجر محسوب میشود و قدرتبخش مسابقه را با حضور فیلمسازانی بزرگ میشناسند و میسنجند. با نگاهی به همین ترکیب به نام فیلمسازانی برمیخوریم که علاقهمندان خودشان را دارند و میتوانند باعث رونق جشنواره شوند. از سوی دیگر، غیبت نام بزرگان دیگر هم تاثیر خود را بر جشنواره خواهد گذاشت و شاید اگر برخی از آن فیلمها هم به جشنواره راه پیدا میکرد، باعث جلب توجه بیشتری میشد.
بعضی از فیلمها به دلیل این که هنوز ساخت و مراحل فنی آنها به پایان نرسیده به جشنواره راه پیدا نکرده است و برخی هم به دلیل تشخیص هیات انتخاب موفق به حضور در جشنواره نشد. مثلا شخصا دلم میخواست فیلم «یتیمخانه ایران» ساخته ابوالقاسم طالبی در بخش مسابقه جشنواره امسال حضور پیدا میکرد؛ زیرا نام و فیلم ایشان برایم کنجکاویبرانگیز است. یا مثلا فیلمهایی چون «دراکولا» (رضا عطاران)، «آه ایعبدالحلیم» (احسان عبدیپور)، «ربوده شده» (بیژن میرباقری) و «نیمرخها» (زندهیاد ایرج کریمی) فیلمهایی است که متاسفانه در بخش سودای سیمرغ حضور ندارند و دوست داشتم آنها را در جشنواره میدیدم. به هرحال این انتخاب سلیقهای است و اگر ترکیب هیات انتخاب عوض میشد، شاید با فیلمهای دیگری در بخش مسابقه روبهرو بودیم. اما آنچه اهمیت دارد، احترام به نظر اعضای هیات انتخاب است.
یکی از مهمترین ویژگیهای جشنواره فیلم فجر امسال، پایبندی به نظم و انضباط در معرفی فیلمهای بخشهای سودای سیمرغ و نگاه نو در زمان تعیین شده است. ضمن این که معرفی زودهنگام فیلمها این فرصت را در اختیار رسانهها قرار میدهد تا با آرامش و در زمانی مناسب پروندهها، گزارشها و گفتوگوهای مرتبط با جشنواره را آماده کنند. امیدوارم این نظم در روزهای برگزاری جشنواره هم رعایت شود و شاهد برگزاری جشنواره باشکوهی در شان نام دهه فجر و ایران باشیم. یادمان نرود جشنواره فیلم فجر مهمترین رویداد هنری کشور است و اثرات مثبت و اعتباری آن به نفع فیلمها در اکران عمومی تمام میشود؛ بنابراین برگزاری باکیفیت آن نتایج مثبتی برای سینمای ایران به همراه خواهد داشت.
دکتر حمیدرضا مدقق ؛ منتقد سینما و استاد علوم ارتباطات
جام جم/گفتوگو با سعید پیردوست، بازیگر نام آشنای تلویزیون
چای یکی یهریالی، تازه و کهنه نداره!
سریال برره را حتما دیدهاید و تکتک کاراکترهای آن را به خاطر میآورید؛ شیرفرهاد، سحرناز، بگور، لیلون، جاننثار و بقیه که هر یک بخشی از وجود خود را در قالبی شاد و شیرین به بینندگان تقدیم میکردند. در آن میان، دو خان به نامهای سالارخان و سردارخان حضور داشتند که هر یک به نحوی بر سر پایین برره و بالابرره نفسکش میطلبیدند.
تصویر چای یکی یهریالی، تازه و کهنه نداره!
سردارخان صاحب بالابرره بود و مردمی ثروتمند و مرفه را هدایت میکرد و سالارخان به بخش متوسط جامعه برره حکومت میکرد.
بگذریم از این که دختر و پسر این دو خان به یکدیگر علاقهمند شدند و دست آخر این نبردها به یک جشن عروسی رسید؛ جشنی که عامل اصلیاش پدر عروس یعنی سردارخان بود.
این هفته با سعید پیردوست، بازیگر نقش سردارخان گفتوگو کرده و از زندگی شخصی و علایقاش پرسیدیم. آنچه میخوانید حاصل گفتوگوی ماست.
ابتدا کمی راجع به خودتان صحبت کنید. چه سالی و در کجا به دنیا آمدید؟
16 دی 1319 در خیابان ری، کوچه آبشار به دنیا آمدم. این خیابان جزو مناطق اصیل تهران است و حمام نواب که ازجمله بخشهای قدیمی تهران است در آنجا قرار دارد.
خیابان ری هنرمندپرور است و من در آنجا چند دوست هم مدرسهای پیدا کردم که بعدها به عرصه هنر پیوستند؛ مثل مسعود کیمیایی، جلالالدین معیریان (گریمور) و حسین گیل. با فرامرز قریبیان و اسفندیار منفردزاده (آهنگساز) هم مدرسهای بودم.
آن محله قدیمی است و صحنه حمام فیلم قیصر هم در همان حمام نواب فیلمبرداری شد. من با مسعود کیمیایی دوست بودم و به همین دلیل بازیگری را با فیلمهای ایشان شروع کردم.
خاک، گوزنها، غزل، سفر سنگ، خط قرمز، تیغ و ابریشم و سایر فیلمهای کیمیایی را با او بودم تا فیلم ردپای گرگ. بعد از آن مدتی وقفه افتاد تا فیلم سربازهای جمعه، حکم و مانند اینها.
شما چند خواهر و برادر دارید؟
پنج خواهر و برادر دارم. یکی از خواهرانم به رحمت ایزدی پیوسته و چهار تای دیگر کنار ما هستند.
کمی راجع به پدر و مادرتان صحبت کنید.
پدرم در اداره پست کار میکرد. رئیس باجههای ادارههای پست و تمبر بود. پدرم خلق و خوی بسیار آرامی داشت. وقتی یاد آرامش او میافتم احساس خوبی به من دست میدهد.
مادرم هم خانمی صبور و دوستداشتنی بود. در زمان گذشته والدین نمیتوانستند از حد محدودی بیشتر برای فرزندان رفاه بیاورند، اما عشقی که نسبت به ما روا میکردند مثال زدنی بود. هر دوی آنها فوت کردهاند، اما یادشان همچنان باقی است.
از دوران کودکی چه خاطراتی دارید؟
دوستان فراوانی داشتم. من به دبستان اعتضاد میرفتم که به خیابان سیروس میخورد. تا کلاس ششم آنجا بودم و بعد در دبیرستان بَدِر درس خواندم که کیمیایی در فیلم ضیافت نام آن را آورده بود.
من در آن دبیرستان با همکلاسیهایم ازجمله فرامرز قریبیان خاطرات فراوانی دارم. پاتوق ما در همان بازارچه حمام یا قرینه آن کوچه دردار بود.
بچهها بیشتر آنجا جمع میشدند و در آنجا روزهای بسیار شادی داشتیم. قدیم خاطرهها عمق بیشتری داشت و هر اتفاقی که میافتاد در قلب ما حک میشد.
من تا کلاس دهم دبیرستان بدر بودم و بعد به دبیرستان ادیب واقع در لالهزار رفتم. راستش را بگویم، من جزو شاگردان پرانرژی و شیطان بودم و شاید به همین دلیل مجبور به تغییر مدرسه شدم، اما رابطه را با دوستان مدرسه قبلیام حفظ کردم.
با خیلیها بسیار صمیمی بودم، اما متاسفانه بعدها آنها را گم کردم. آن زمان مانند الان عصر ارتباطات نبود.
حتی بعدا با آقای کیمیایی هم راجع به دوستان قدیمی صحبت میکردیم و تلاشهایی برای پیدا کردن آنها انجام دادیم که راه به جایی نبرد.
خانواده دوست داشتند وارد دنیای سینما شوید؟
دوستانم مانند آقای قریبیان زودتر توانستند وارد شوند، اما من در شرایطی بودم که حتما باید کار میکردم و بازیگری باید شغل دوم من میبود.
خانواده من نمیپسندید دنبال بازیگری به عنوان شغل اصلی بروم. مدتی کارمند بانک شدم، در پارکینگ کارکردم، در دو سه تا دفتر خصوصی کار کردم، حدودا در سال 47 در کمپانی ماک هم استخدام شدم و چیزی حدود 21 سال در آنجا مشغول بودم.
همان ابتدای اشتغالم قرار بود من به بازیگری روبیاورم. در فیلم داش آکل با آقای کیمیایی توافق کردم که بازی کنم، اما چون فیلم در شیراز بود و برای من امکان مرخصی گرفتن وجود نداشت، نتوانستم بازی کنم.
در فیلم بلوچ هم قرار بود بازی کنم، اما باز هم نشد و فقط در مقام یک دستیار فعالیت کردم. تا این که فیلم خاک پیش آمد و من با برگه مرخصی یک ماهه به همراه گروه به دزفول و اندیمشک رفتم. فیلم در جنوب بود.
نقش کوتاهی داشتم و تنها یک جمله میگفتم که: «چای یکی یه ریالی، تازه و کهنه نداره!» بعد در فیلم گوزنها یک سکانس مهم بازی کردم. بعد در فیلم غزل و سفر سنگ بازی کردم.
سپس خط قرمز که راجع به ازدواج یک زن بچه مسلمان و یک مرد ساواکی بود؛ براساس داستان آقای بیضایی به نام شب سمور. اولین کار خانم فریماه فرجامی بود. دندان مار، گروهبان و دیگر فیلمهای آقای کیمیایی را بازی کردم تا ردپای گرگ.
حقیقتش را بگویم من در آن زمان خودم را بازیگر نمیدانستم و به همین دلیل فقط در فیلمهای آقای کیمیایی بازی میکردم.
با خود میگفتم او دوست من است و من میخواهم کاری را در کنار او انجام داده باشم، اما بعد از آن یک روز با خودم خلوت کردم و گفتم من یا بازیگر هستم یا نیستم.
فهمیدم به بازیگری علاقه دارم برای همین از شرکت بیرون آمدم و در این حوزه به فعالیت پرداختم.
هنرپیشگی عشق است و من پای این عشق تا سرحد امکان ایستادهام، اما واقعیت آن است که عشق گاهی اوقات انسان را به اوج میرساند و گاهی بر زمین میزند.
شرایط گاهی سخت میشود، اما انسان به چیزی که دوستش دارد وفادار میماند و سختترین شرایط را هم به خاطر آن تحمل میکند.
از این که مردم شما را میشناسند، خوشحالید؟
شیرینی این کار است. این که از خانه بیرون میروم تا نان بخرم یا از سوپر خرید کنم و مردمی را میبینم که من را میشناسند و با لبخندی از ته دل سلام میکنند و احوالم را میپرسند زیباترین پاداش برای من است، اما این حرفه مشکلات خودش را دارد.
من اوایل میخواستم بازیگری را به عنوان شغل دوم داشته باشم، اما این کار عملی نبود. پاورچین و نقطهچین هر کدام چیزی حدود 6، 7 ماه زمان برد.
چطور میتوانستم این مدت زمان را مرخصی بگیرم؟! کسی که میخواهد فیلم و سریال بازی کند، نمیتواند این شغل را به عنوان حرفه دوم داشته باشد، اما در عین حال داشتن این شغل به عنوان حرفه اول از لحاظ مالی هم مشکلاتی دارد.
در دنیای ورزش قراردادهای مالی جدی است، اما متاسفانه این وضعیت در سینما رخ نمیدهد. من الان چند دهه است که در این کار هستم. ما تامین مالی نداریم.
برای سریالی چهار سال به من حقوق ندادهاند و بعد از چهار سال چیزی کمتر از نصف به من پرداخت شده است.
گذشته از این در بسیاری مواقع پستهای بالا به جوانان صفر کیلومتر داده میشود که ما را نمیشناسند و به همین دلیل حرمت ما را آن طور که باید و شاید نگاه نمیدارند.
اما با تمام اینها بازیگری یک دنیای شیرین است و آشنا شدن با هموطنان عزیز زیباترین اتفاقی است که برای یک هنرمند شناخته شده رخ میدهد.
بعضی از کارگردانها هم کارهایی عالی میسازند و کارکردن با آنها توقعات ما را ارضا میکند. من کار کردن با برخی مجموعهها مثل سریال کارآگاه علوی به کارگردانی آقای حسن هدایت یا سریال غیرمحرمانه با آقای رسام را خیلی دوست داشتم.
حیف که آقای رسام به دلیل بیماری سرطان خون از میان ما رفت و آن همه شور و اشتیاق و استعداد را با خود برد.
یادش همیشه در دل ما زنده است. گذشته از مسائل مالی، گاهی اوقات ما باید ساعات زیادی را بعد از گریم منتظر باشیم تا نقش به ما برسد و این سخت است، اما برخورد شیرین مردم خستگی را از تنمان به درمی آورد.
چه سالی و در چند سالگی ازدواج کردید؟
من سال 53 روز تولد امام رضا ازدواج کردم و 34 سال داشتم.
همسرتان را خودتان انتخاب کردید یا این انتخاب را به والدین سپردید؟
تقریبا والدینم انتخاب کردند، چون ایشان از بستگان من هستند. شوهرخاله من دایی همسرم است. خانوادهها با هم صحبت کردند و ما با هم آشنا شدیم و از زندگیام راضی هستم.
هیچ وقت به یاد نمیآورم از دست همدیگر ناراحت شده باشیم. همسرم خانواده خوبی دارد و ما توانستیم یک زندگی بیسر و صدا و فارغ از ناراحتی داشته باشیم.
مادر همسرم از آن خانمهای بسیار خوب است که همواره فرزندانش را به خوب زندگی کردن هدایت کرده است.
کدام ویژگی همسرتان را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
صبر؛ همسر من خانمی بسیار صبور و بادرایت است. زندگی من هم شاید مثل هر فرد دیگری پیچ و خمهای خود را داشته بهخصوص این که حرفه بازیگری خود به خود مشکلاتی دارد.
مثلا من یک ماه برای فیلمبرداری باید به یزد میرفتم. او توانمندانه و مدبرانه در دوران نبود من بچهها را نگاه میداشت، حتی اگر سختی و بیماری هم پیش میآمد باز هم او توانا بود.
به راستی زنان موجودات پیچیده و فوقالعادهای هستند و میتوانند مشکلات را با تواناییهای مخصوص خود حل کنند.
زنی که زندگیاش را دوست دارد شوهر و بچه را هم دوست دارد و برای خوشبخت شدن آنها هر کاری میکند و تمام نیروها و استعدادهای ظریف زنانهاش را به کار میبرد.
همسر من در این زمینه نمونه بود و من همواره بابت خوبیهایی که در حق من و فرزندانش کرده از او ممنونم و خود را مرهون محبتهای ایشان میدانم.
چند فرزند دارید؟
یک دختر به نام شهرزاد دارم و یک پسر به نام نیما. شهرزاد 12 سال است که ازدواج کرده و دختری 11 ساله به نام روژان دارد. در حال حاضر هم در یک دفتر مسکن کار میکند. نیما هم به انجام کارهای کامپیوتری مشغول است. من هم مانند هر پدر دیگری با رشد کردن فرزندانم رشد کردم و از دیدن لحظه لحظه زندگی آنها لذت بردهام.
آیا در دوران کودکی بچهها با آنها بازی میکردید؟
بله. من برای بچهها خیلی وقت میگذاشتم. شاید گاهی به آنها سخت میگرفتم، اما همواره تلاش میکردم در دلشان ناراحتی باقی نماند. در زمان ما به دلیل شرایط دشوارتر زندگی گاهی اوقات کمبودهایی بود. البته من پدر و مادر بسیار خوبی داشتم و همواره از خدای مهربان شادی روحشان را خواستارم، اما در هر صورت باز هم دوست داشتم فرزندانم در شرایط بهتری رشد کنند. آنها را به پارک میبردم، تاب میدادم، سوار الاکلنگ میکردم، هر بازی را که برایم مقدور بود با آنها انجام میدادم، از بچهها فیلم میگرفتم، در زمان بارش برف با آنها برف بازی میکردم. گلولههای برفی را به این سو و آن سو پرتاب میکردیم، دنبال هم میکردیم، با هم آدم برفی میساختیم و دیگر کارهای شادیبخش انجام میدادیم. پدر و مادر فرزندشان را دوست دارند و فرزند هم باید به حرمت این عشق به نصیحتهای والدین توجه کند، چون شاید در این دنیا بعد از خدا هیچ کس آنها را به اندازه پدر و مادر دوست نداشته باشد. خدا را شکر که من فرزندانی خوب و صالح دارم.
در تربیت فرزند چه چیزهایی برای شما بسیار اهمیت داشت؟
دوست داشتم اصول زندگی را به آنها یاد بدهم؛ چیزهایی را که خودم طی گذشت سالها یاد گرفته بودم و حالا دلم میخواست آنها بدانند.
همان طور که پدرم به من یاد داد. قبلا هم به شما گفتم که پدرمن فردی آرام و بسیار فهمیده بود. یادم میآید در دوران کودکی یک بار به همراه او از خیابان سعدی رد میشدیم.
چراغ قرمز شده بود، اما رانندهای همچنان راند و به پای پدرم زد. پدرم یک کلمه گفت: «آقاجان کمی یواشتر» گفتن همین کلمه کافی بود تا آن مرد سراسیمه از ماشین پیاده شود و یک کشیده به صورت پدرم بزند.
پدرم چیزی نگفت، دست من را گرفت و با خود برد. من پرسیدم که پدرجان، چرا پاسخش را ندادید؟ او هم به من گفت صحبت کردن با فردی که فهم و شعورش این اندازه پایین است چه فایدهای دارد؟
او خود مقصر است، اما به خود اجازه میدهد به حق دیگری تجاوزکند. من او را ترک میکنم تا با همین روحیه و اخلاق به مسیرش ادامه دهد و سزای عملش را ببیند. مطمئنا آن فرد سزایش را دیده، اما در عوض پدر آخر و عاقبت به خیر شد. پدر و مادرم افرادی آرام و زحمتکش بودند. همان طور که او به من نکات فراوانی را یاد داد من هم دوست دارم به فرزندانم آنچه آموختهام را یاد بدهم. بهخصوص دختر که آسیبپذیرتر است.
نظرتان راجع به زنسالاری و مردسالاری چیست؟
به هیچ وجه آن را نمیپذیرم. متاسفانه در فرهنگ قدیمی ما پدرسالاری وجود داشت و علائق و سلائق خانمها آن طور که باید جایگاه خود را پیدا نکرده بود. آن زمان اهمیت زیادی نمیدادند که یک خانم چه چیزی را دوست دارد و بیشتر این جاافتاده بود که مرد به تنهایی ناخدای کشتی زندگی است. اما خوشبختانه گذشت زمان و رشد علم و دانش باعث شده که مردم درک بهتری پیدا کنند و هم زن و هم مرد به جایگاه نسبی خود نزدیکتر شوند.
آیا شما هم مانند خیلی از پدر و مادرها دوست داشتید فرزندتان حتما دکتر و مهندس شود یا به او حق انتخاب میدادید؟
من با زورگویی و تحمیل عقاید مخالفم. پدر و مادر باید شرایطی را برای فرزند خود فراهم آورند که موجب شکوفایی فرزند شود. هر انسانی برای خود هویت دارد و باید راه درست خود را پیدا کند.
به نظر شما یک پدر چگونه میتواند با فرزند خود به شکلی درست ارتباط برقرار کند؟
در فرهنگ ما در دوره قدیم جایگاه پدر تا حدودی اشتباه جاافتاده بود. میگفتند مهر مادر و قهر پدر. گویی مادر باید مهربان باشد و پدر بداخلاق. این درست نیست. والدین باید بهترین دوست فرزند خود باشند و در عین حال بدانند چگونه به فرزند خود یاد بدهند که برای والدین حرمت قائل باشند و حرفشان را گوش کنند. سختگیری تا حدودی قابل قبول است وگرنه اگر چیزی را بیش از حد سفت در دست بگیری، میشود. حکایت همان صابونی که اگر زیاد محکم در دست بگیری از دستت به هوا میپرد و به هر سمت میلغزد.
شما مهریه بالا را ضامن خوشبختی میدانید؟
مهریه
بالا را بد میدانم. این ضامن دوام یک زندگی نیست. آنچه به زندگی دوام میبخشد باز
کردن چشمها پیش از ازدواج و بستن چشمها پس از ازدواج است. سازگاری
پیشه کردن، تفاهم داشتن، گذشت، یکدیگر را دوست داشتن و به هم محبت کردن است که به
یک زندگی دوام میبخشد.
در انجام کارهای خانه هم کمک میکنید؟
بله، کمک میکنم. وقتی برایمان مهمان میآید همسرم خیلی زحمت میکشد و من هم بعد از رفتن آنها به همسرم میگویم اجازه بده من ظرفها را بشویم. او کلی کارکرده و خسته است و انصاف نیست که بعد از مهمانی همچنان کار کند. ظرفها را میشویم و هر کدام را در جای خود قرار میدهم. در نظافت خانه کمک کرده و حتی گاهی اوقات آشپزی میکنم. بیشتر غذاها را بلدم و به کارکردن علاقه دارم. زندگی سخت است و به نظر من خیلی خوب است که زن و مرد برای راحتتر کردن آن به هم کمک کنند.
نظرتان راجع به رفت و آمد فامیلی چیست؟ آیا خودتان اهل رفت و آمد هستید؟
من رفت و آمد را دوست دارم و برای این کار وقت زیادی گذاشتهام. رفت و آمد میتواند کمک روحی و فکری به ما بدهد، اما ما در این دوره رفت و آمدها را کم کردهایم و خلأ آن را حس میکنیم. کمی مهربانتر بودن و به فکر همنوع خود بودن میتواند خیلی کمک حالمان باشد. امیدوارم مردم ما دوباره به آن ساده زیستی و همنوع دوستی قدیم برگردند و با هم نشست و برخاست بیشتری داشته باشند.
چند سال است که شهران را برای زندگی انتخاب کردید؟
من 26 سال در شهرک اکباتان زندگی کردم. جای خوبی بود، اما گاهی اوقات واقعا یک تحول و تنوع لازم است و من ترجیح دادم محل زندگیمان را تغییر دهم. یک سال در فلکه دوم شهران زندگی کردم و حال به این خانه نقل مکان کردیم. من اجارهنشینی را هم تجربه کردهام و میدانم چقدر سخت است. امیدوارم تمام مستاجرها به زودی بتوانند صاحبخانه شوند.
شما در یک آپارتمان زندگی میکنید. فرهنگ آپارتماننشینی را توصیف کنید.
آپارتماننشینی یعنی بلد باشی با همسایه نزدیک خود برخورد درست داشته باشی و خیلی چیزها را به نحوی با او تقسیم کنی که عادلانه باشد. یک عده این فرهنگ را یاد گرفتهاند و عده دیگر نه. من احساس میکنم هنوز این فرهنگ برای مردم ما جوان است و درست جانیفتاده. شاید در سالهای بعد بهتر شود.
مدیر آپارتمان باید چه کار کند؟ آیا شما خودتان هم مدیر آپارتمان بودهاید؟
بله، من و همسرم مدیر آپارتمان بودهایم؛ مدیریت یعنی مسئولیتپذیری. ما در دوران مدیریت سعی میکردیم به همه چیز رسیدگی کنیم به نحوی که آپارتمان امنیت و نظم داشته باشد. همسر من خیلی اهل پرورش گل و گیاه است و به این کار علاقه دارد. خانه ما و راه پلهها پر از گلدانهای رنگ و وارنگی است که ایشان زحمت کشیده و پرورش داده است. دورانی که ما رئیس ساختمان بودیم، همسرم باغچه ما را سراسر گل کرده بود و رسیدگی فراوانی به این کار میکرد. به طوری که حتی در فصل زمستان هم این باغچه پر از گل بود. خود من هم به برقراری نظم و انضباط در ساختمان اهمیت میدهم. مثلا اگر هنگام اثاثکشی یکی از همسایگان باشد، نظارت دارم تا ببینم چه کسانی وارد و خارج میشوند.
تلویزیون را بیشتر دوست دارید یا سینما را؟ آیا تاکنون تئاتر هم کار کردهاید؟
سینما عشق اولم بود، اما کمکم تلویزیون غالب شد و وقت زیادی صرف تلویزیون کردم. قبل از این که وارد سینما شوم تئاتر هم کار کردم که آخرینشان موشها و آدمهای جان اشتاینبک بود. راستش در حال حاضر توان بازی در تئاتر را در خودم نمیبینم. باید متنهای طولانی را حفظ و روی صحنه پیاده کنم و این کار در این سن و شرایط برای من کمی سنگین است، اما برای تمام عزیزانی که تئاتر کار میکنند آرزوی موفقیت دارم.
رابطهتان با آن دو فرزندتان در مجموعه برره، یعنی کیوون و لیلون چطور بود؟
راستش آنها را در همان زمان مانند فرزندانم میدانستم. رابطهام با لیلون خیلی خوب بود. مدتی بیمار شدم و در بیمارستان بستری بودم. ایشان به دیدار من آمد و در نهایت محبت با من برخورد کرد و گفت که واقعا نسبت به من احساس پدری دارد، اما کیوون کاراکتری زورگو و قلدر داشت. این را شوخی میکنم. بازیگر این نقش اصلا زورگو نیست و او هم لطف خود را دارد.
وقتی به خرید میروید عکسالعمل مردم با شما چگونه است؟
عالی است. مردم ما واقعا خوش قلب و مهرباناند. وقتی به همراه همسرم به سوپر و ترهبار و هرجای دیگر میروم از مردم چیزی جز عشق و مودت دریافت نمیکنم.
به پارک هم میروید؟
بله. تقریبا روزی یک ساعت و نیم به همراه همسرم در پارک نزدیک منزلمان پیادهروی میکنم. آنجا هم مردم ارتباط بسیار خوبی با من دارند. برنامههایی که در تلویزیون بازی کردهام بیشتر از فیلمهای سینما ما را مردمی میکند.
اهل سفر هستید؟
همه جای ایران را رفتهام. معمولا عید به شمال میروم و همه جا را دوست دارم. از اخلاق مردم شیراز خوشم میآید و مهماننوازیشان را خیلی دوست دارم. شیرازیها خونگرم هستند.
چقدر اهل مطالعهاید؟
قدیم زیاد مطالعه میکردم. یادم میآید یکی از کتابهایی که خیلی خوشم آمده بود جان شیفته بود.
چه فصلی را دوست دارید؟
من عاشق پاییز رنگارنگ هستم. هنگامی که به شاخهها نگاه میکنم و برگهای زرد و قرمز و قهوهای را میبینم به درون خود فرو میروم. پاییز به من حالتی میبخشد که بهار و تابستان نمیدهد.
ساده زیستی را بیشتر دوست دارید یا تجملگرایی را؟
صدالبته ساده زیستی. من به هیچ وجه نمیتوانم با تجملگرایی ارتباط برقرارکنم.
عضو شبکههای اجتماعی هستید؟
نه نیستم، ولی پسرم هست.
برای صداقت چقدر ارزش قائلید؟
خیلی زیاد. من در همه جنبههای زندگی به دنبال صداقت بودهام. خودم سعی کردهام صادق باشم و به دنبال دوستانی هستم که با من یک چهره دارند.
با چه تعداد فرزند موافقید؟
دو تا. اگر زندگی خوب باشد باید بیش از یک فرزند داشته باشد. هر کس به خواهر و برادر نیاز دارد و والدین نباید فرزندشان را از این نعمت محروم کنند.
اوقات فراغتتان را چگونه میگذرانید؟
بیشتر فیلم میبینم. گاهی هم به برادرم سر میزنم و ساعتی را با هم میگذرانیم.
آیا به طبیعت علاقه دارید و به دامان طبیعت میروید؟
بله، دوست دارم و اگر هوا خوب باشد به دامان طبیعت میروم. جاده کرج را دوست دارم و از بودن در جاهای خوش آب و هوا لذت میبرم.
غذای مورد علاقهتان چیست؟
من همه غذاها را دوست دارم، ولی آلبالوپلو و فسنجان را بیشتر دوست دارم.
برای داشتن دوران سالمندی خوب چه توصیههایی دارید؟
سالمندان به آرامش و رفاه احتیاج دارند. آنها میتوانند وقتشان را با انجام کارهای مفید مثل مطالعه، تماشای فیلم و پیادهروی در پارک و محیطهای قشنگ پر کنند تا لحظات زیباتری داشته باشند.
و کلام آخرتان برای تمام هموطنان.
برای همه آنها آرزوی خوشی و خرمی دارم و دوست دارم در دل تمام همنوعانم شادی موج بزند، امید و آرزوهای قشنگ پا بگیرد و بردباری و پشتکار رموز رسیدن به اهدافشان باشد.
جوان/پايان رقابت 8روزه نخبگان قرآني كشور
جوانترين قاري شگفتي آفريد
سي و هشتمين دوره مسابقات سراسري قرآن كريم كه با شركت بيش از 630 قاري، حافظ، مؤذن و شركتكننده در رشته معارف در كرمانشاه آغاز شده بود، پس از هشت روز رقابت نفسگير ميان نخبگان قرآني كشور با ثبت يك شگفتي و معرفي نفرات برتر به كار خود پايان داد.
به گزارش «جوان»، سي و هشتمين دوره مسابقات سراسري قرآن كريم جمهوري اسلامي ايران كه از روز شنبه 28 آذر در تالار انتظار كرمانشاه آغاز شده بود با برگزاري رقابتها در سه بخش شامل رشتههاي حفظ 10و20 جزء، اذان و معارف قرآن و قرائت و حفظ كل با حضور و داوري استادان مطرح كشور به كار خود پايان داد.امسال بر اساس سنتي كهن قرعه فال ميزباني به نام كرمانشاه زده شد تا پس از سالها ميزبان بزرگترين رويداد قرآني كشور و ميهمان نخبگان قرآني از سراسر ايران باشد كه بحمدالله توانست با بسيج تمام امكانات به خوبي از عهده اين كار برآيد.
همه شركتكنندگان برندهاند!
اما
سخنران مراسم افتتاحيه و اختتاميه امسال نماينده ولي فقيه و رئيس سازمان اوقاف
بود.حجتالاسلام
والمسلمين محمدي در آيين پاياني اين دوره از مسابقات گفت: خدا را شاكريم كه توفيق
داد تا سي و هشتمين دوره مسابقات سراسري قرآن كريم را در شهر كرمانشاه برگزار كنيم
و لازم است از همه دستاندركاران و مسئولان استان تقدير و تشكر كرد.
نماينده ولي فقيه در سازمان اوقاف همه شركتكنندگان مسابقات را برنده دانست و گفت: همه كساني كه در اين رقابتها حضور يافتند برندهاند و هر كس كه به قرآن خدمت كند، برنده است.
رفتار و منش قاري و حافظ قرآن
وي با اشاره به اينكه خداوند در قرآن حق تلاوت را از ما طلب ميكند، گفت: اينكه خداوند ميفرمايد حق تلاوت بايد ادا شود اين است كه قاري يا حافظ قرآن اخلاق و رفتارش قرآني باشد و منظور از حق تلاوت اين نيست كه قرآن را حفظ كنيم و آموزش دهيم بايد در آيات الهي تدبر و به احكام و دستورات آن عمل كرد.محمدي وحدت بين مسلمانان را راه عمل به دستورات قرآن دانست و گفت: دشمنان درصدد تفرقه در بين مسلمانان هستند اينها دشمن اسلام و قرآن هستند، اهل سنتي درست ميكنند كه سازمان جاسوسي امريكا از آن حمايت ميكند و اهل شيعهاي درست ميكنند كه مورد حمايت انگلستان است در حالي كه اسلام مسلمانان را به وحدت و همدلي دعوت ميكند. پس يكي از احكام قرآن اين است كه نقشه دشمن را بشناسيم و نگذاريم اوامر دشمن در ما نفوذ كند.
فتنه 88 را فراموش نكنيم
وي با اشاره به فتنه سال 88 گفت: فتنه 88 را نبايد فراموش كرد زيرا ديديم كه به خاطر همراهي برخي از عناصر ناآگاه و مغرض زمينه براي حمايت سران استكبار از فتنه فراهم شد.بعد از رئيس سازمان اوقاف ماموستا قادري هم در سخناني به تأثيرگذاري كلام خدا روي مسلمانان و غيرمسلمانان اشاره كرد و افزود: زماني كه مهاجران از مكه به حبشه رفتند، دو نفر از مشركان به حبشه اعزام شدند تا مؤمنان را بازگردانند بر همين اساس آنها به حضور نجاشي رسيدند و داستان را تعريف كردند و نجاشي نيز گفت كه بايد مؤمنان را احضار كند. پيش از اينكه مسلمانان وارد شوند جعفربن ابيطالب كه فردي خالص و مخلص بود به نجاشي گفت كه مردم مكه مشرك بودند و اجازه نميدادند كه ما در آنجا به راحتي زندگي كنيم به همين دليل ما نيز هجرت كرديم.وي با بيان اينكه ايران و قرآن پيوندي ناگسستني دارند، گفت: مملكت ما مملكتي قرآني است و رهبري داريم كه همواره به قرآن اقتدا ميكند بر همين اساس مردم ايران هم بايد افرادي قرآني باشند و به وحدت مسلمانان توجه ويژهاي داشته باشند.
اشك اهل سنت پاوه بر لبيكگويان حسني كارگر
ماموستا قادري با اشاره به اينكه در طول 35 سال گذشته ما در سايه قرآن، سنت و عترت زندگي كرديم و از ترفند و توطئههاي دشمنان محفوظ مانديم، افزود: روز اول كه به سالن مسابقات آمدم تصاوير پنج قاري قرآن را كه در حادثه دلخراش منا شهادتگونه از دنيا رفتند، ديدم كه مرا تحت تأثير قرار داد.وي با بيان اينكه حادثه دلخراش منا براي هر مؤمني دردناك بود، خاطر نشان كرد: اين فاجعه به دليل سوءمديريت آلسعود رخ داد. چند روز بعد از اين حادثه دردناك فيلمي از محسن حاجيحسني كارگر به شهر ما رسيد. وقتي صداي او را شنيدم و سيماي او نزديك صبح و لبيكگويان ديدم به شدت تحت تأثير قرار گرفتم. وي به سفر مقام معظم رهبري به كرمانشاه اشاره كرد و افزود: آقا در اين سفر از ما گلايه كردند و فرمودند بايد معنوياتمان را بيشتر كنيم. اميدواريم اين اقدام يعني برگزاري مسابقات قرآن كريم در كرمانشاه نور را به شهرمان بياورد تا همواره در كنار قرآن زندگي كنيم و خانههايمان را به نور قرآن روشن بداريم.
شگفتيساز اين دوره از مسابقات
اين دوره
از مسابقات در حالي پايان يافت كه در دور نيمه نهايي رشته قرائت با رقابت 32 قاري
راهيافته شگفتي رقابتها رقم خورد و سيدمصطفي حسيني قاري جوان اعزامي از قزوين
اين مسابقات كه تنها 18 سال دارد در رقابت با برترين قاريان كشور بالاترين نمره را
كسب كرد و به عنوان نفر اول راهي فينال مسابقات شد. تلاوت او در مرحله نهايي هم با
پيروي ماهرانه از سبك استاد منشاوي شور و حال زايدالوصفي را در ميان شنوندگان و
بينندگان ايجاد كرد و در نهايت رتبه سوم رشته قرائت را به دست آورد، اما جامعه
قرآني به افق روشن و دورنماي درخشان اين پديده مسابقات اميدوار است.سيدمصطفي
حسيني متولد 1374 قزوين است. وي سال 1392 به مسابقات بينالمللي كويت اعزام شد و
در حالي كه تنها 15 سال داشت مقام سوم اين رقابتها را كسب كرد. همچنين در بين فيناليستهاي
اين مسابقات چهرههايي چون مهدي غلامنژاد، حامد وليزاده و محمدحسن موحدي نفر اول
مسابقات بينالمللي دانشجويان به چشم ميخورد. سطحبندي شركتكنندگان براي نزديك
شدن به عدالت هم يكي ديگر از تغييرات مهم امسال بود.
حذف رتبهبندي در مسابقات و ايجاد مدل سطحبندي
رئيس مركز امور قرآني سازمان اوقاف هم در اين باره با اشاره به سطحبندي شركتكنندگان مسابقات گفت: همانطور كه سال گذشته وعده داده بوديم مدل سطحبندي براي انتخاب نفرات برتر مشخص شد و امسال به جاي نفرات اول، دوم و سوم شركتكنندگان در دو سطح عالي و ممتاز تجليل شدند. همچنين اين كار براي عدالت بيشتر در داوري رقابتها انجام خواهد شد زيرا در برخي از موضوعات مانند صوت و لحن ملاك و معيار مشخصي وجود ندارد و خود داور بايد به شركتكننده نمره بدهد از اين رو با سطحبندي نفرات برتر رقابتها به عدالت نزديكتر ميشود. حجتالاسلام سيد مصطفي حسيني در خصوص تغييرات و مسابقات رشته معارف هم گفت: اين مسابقات تا سال گذشته عمدتاً به صورت كتبي برگزار میشد و تعدادي از نفرات برتر به مرحله كشوري ميآمدند اما امسال 31نماينده از 31 استان در مرحله نهايي مسابقات حضور يافتند و در سالن مسابقات با هم به رقابت پرداختند. نظر به تعداد زياد اسامي تنها برگزيدگان برخي از رشتهها معرفي ميشوند.
برترين قاريان كشور در سال جاري
بر اساس رأي هيئت داوران قاريان ذيل به عنوان نفرات برتر اين مسابقات معرفي شدند:
- حامد وليزاده از آذربايجان غربي با نمره 20/86 حائز رتبه ممتاز
- مهدي ساعد از همدان با نمره01/84 حائز رتبه عالي
- سيدمصطفي حسيني از قزوين با نمره 87/83 حائز رتبه عالي
- مهدي غلامنژاد از تهران با نمره 61/83 حائز رتبه عالي
- مجتبي محمدبيگي از تهران با نمره 28/83 حائز رتبه عالي.
برترينهاي رشته حفظ كل قرآن
با پايان مسابقات سراسري قرآن كريم برترينهاي اين رشته به عنوان حافظان حائز رتبه ممتاز و عالي معرفي شدند.
جوان/مسئولان فرهنگي به فكر مديريت صحيح شبكههاي اجتماعي باشند
رسانه ملي سواد رسانهاي جامعه را ارتقا دهد
بنا به گفته رئيس مركز پژوهش و سنجش افكار صدا و سيما، نظرسنجي این مركز پژوهش نشان ميدهد كه درصد اعتماد به اخبار تلويزيون ۶۱ درصد و اخبار صدا ۶۲ درصد است و كمترين اعتماد به اخبار شبكههاي اجتماعي و موبايلي با ۲۷ درصد و شبكههاي ماهوارهاي با ۲۹ درصد است. شايد كمتر خانوادهاي را بتوان يافت كه با رسانههاي جمعي و شبكههاي اجتماعي آشنايي نداشته و با اين قبيل شبكهها درگير نباشد. هر شخصي كه در اين جامعه زندگي ميكند و درگير امور روزمره است، با انواع مختلف شبكههاي اجتماعي آشنايي دارد و از آنها استفاده ميكند. اما در رابطه با زندگي افراد در جوامع امروزي و ارتباط آنها با رسانههاي ارتباط جمعي، دنياي مجازي و شبكههاي اجتماعي سؤالاتي مطرح است كه بهتر است كارشناسان مربوطه و متوليان امر نسبت به آنها تأملي داشته و به اين سؤالات ذهني پاسخ دهند.استفاده از انواع شبكههاي اجتماعي چه ضرورتي دارد؟ اهداف صاحبان و بنيانگذاران اين شبكهها چيست؟ مزايا و معايب وجود اين شبكهها در زندگي امروزه چيست؟ نقاط ضعف و آسيبهاي مخرب آنها چيست؟ راهحلهاي موجود براي مبارزه با اين آسيبها چه هستند؟ و سؤالات مختلف ديگر كه در اين زمينه وجود دارد.
در مورد ضرورت وجود شبكههاي اجتماعي بايد به اين نكته توجه داشت كه در جوامع مختلف در هر دورهاي رفتارهاي جمعي گاهي به شكل يك موج در سطح جامعه ايجاد شده و افراد جامعه به آن روي ميآورند. به عنوان مثال انواع آداب و رسوم ملل گوناگون يا قوانين صادر شده از جانب حكومتها نيز از اين دست هستند.
تحول در هر جامعه و تمدني از امور بديهي و غيرقابل انكار است و در هر عصري به شكلهاي گوناگون وقوع يافته است. بنابراين نميتوان با آن به طور كامل سينه به سينه شده و ايستادگي كرد بلكه بنا بر فرموده آيتالله امام خامنهاي مدظله العالي بايد به مديريت آن پرداخت. البته ذكر اين مسئله مهم است كه بايد مديريت تحولات جامعه حساب شده و با برنامهريزي هدفدار باشد و تمامي نقاط مثبت و منفي آن تحول مورد بررسي دقيق قرار بگيرد. از طرف ديگر نيز نبايد مديريت را در سطح مسائل نظري، تئوري و دانشگاهي مطرح كرد بلكه بايد به مديريت عيني (در صحنه) اهتمام ويژهاي داشت.
عبدالمجيد خرقاني، كارشناس فرهنگي در اين خصوص ميگويد: مسئله شبكههاي اجتماعي به عنوان پديدهاي در متن جامعه ما مورد اقبال عمومي قرار گرفته و اين تحول در جامعه ما در راستاي حركت عمومي بشر به سمت تكنولوژي برتر ايجاد شده است. بنابراين مسئولان مربوطه فرهنگي بايد خود را به واقعيت جامعه نزديكتر كنند و به فكر مديريت صحيح آن باشند. پس نميتوان وجود شبكههاي اجتماعي را نفي كرد و مديريت آن نيز به وسيله فيلتر كردن آنها صورت نميپذيرد.
ايجاد تنش و پس زدن جامعه
وي در ادامه ميگويد: البته شايان ذكر است كه اين مهم در حوزه مسائل جنگ نرم و فرهنگي و شاخههاي كلان مديريت جامعه مطرح است اما بايد مسائل مربوط به آن بار ديگر بازخواني شود و مورد بحث قرار گيرد. پس در نتيجه ضرورت استفاده از شبكههاي اجتماعي اين گونه قابل تبيين است كه تحول و موجي در جوامع مختلف تحت عنوان استفاده از رسانههاي جمعي و بدون مرز ايجاد شده و جامعه ما نيز مستثني از آن نبوده است. اين تحول به گونهاي است كه هر نوع برخورد دافعانه و سلبي با آن جز ايجاد تنش و پس زدن جامعه چيز ديگري در بر نخواهد داشت. اما بهتر است قبل از هر چيز نگاهي عميق به اهداف صاحبان شبكههاي اجتماعي مختلف همچون تلگرام، فيس بوك، اينستاگرام، تانگو، واتساپ و... داشته باشيم تا به شناخت بهتر و جامعتري از اين شبكهها در راستاي آسيبشناسي آنها دست يابيم.
هدف شبكههاي اجتماعي تنها منافع خودشان است
به گفته خرقاني، اولين كاركرد اين شبكهها براي مديران و صاحبان اصلي خود، هدايت و جهتدهي به اذهان در راستاي اهداف و منافع خودشان است. كاركرد شبكههاي اجتماعي، فضاي مجازي و ديگر رسانههاي ارتباط جمعي در زمينه جنگ نرم اين است كه در ابتدا با تأثيرگذاري بر ذهن افراد جامعه و انگارهسازي، تفكر و پذيرشي در تك تك آن افراد به وجود ميآورند و در حوادث مختلف (اهداف كوتاه مدت) نفوذهاي كلان (اهداف دراز مدت)، رفتارها را سازماندهي ميكنند. پس از اين طريق براي پذيرش سخن خود از قبل در جامعه اقدام به ظرفيتسازي ميكنند و سپس دست به اقدام عملي ميزنند. به عنوان مثال انواع شبهات و ترديدافكني در مورد حكومت و اسلام كه در كانالهاي مختلف تلگرام از ناكجا آباد طرح ميشود از اين دست اقدامات هستند. جنگ نرم در تمام سطوح مختلف آن هميشه از دورانهاي گذشته تاكنون مبتني بر (كاشت، داشت، برداشت) بوده است.
ايجاد نظم نوين و دهكده جهاني براي سلطه
اين
كارشناس معتقد است بديهي است دشمني كه قصدش تنها اين است تفكر خود را در دل جامعه
نهادينه كند، بايد تفكر و فرهنگ قبل را به عنوان مانع از سر راه خود بردارد. فرهنگ
قبل براي هر فكر مهاجمي نوعي مانع محسوب ميشود و از طرفي نيز بزرگترين ضربه به
تفكر مهاجم، باز كردن مشت او و خواندن افكار پنهان اوست.در همين
زمينه دشمنان ما و جوامع ديگر درصدد هستند تا در راستاي ايجاد نظم نوين و دهكده
جهاني، از طريق سلاحهاي نرم خود (انواع رسانهها) زمينه را براي سلطه خود فراهم
كنند. نمونههاي زيادي از اين دست اقدامات در تاريخ به ثبت رسيده است كه نمونهاي
از آن را به عنوان مثال ذكر ميكنم. همان گونه كه گفته شد در عرصه جنگ نرم سه
مرحله (كاشت، داشت، برداشت) محورهاي اصلي در اين جنگ هستند. اين مهم در فتنه سال
88 به وضوح ديده شد.
شبكههاي اجتماعي سلاحهاي خوبي براي صاحبانشان هستند
خرقاني در ادامه اظهار ميكند: روند سمپاشي و ترديدافكني برخي از روزنامهها و رسانههاي داخلي و رسانههاي برونمرزي مانند فيسبوك، توئيتر، سايتهاي خبري و راديوهاي فارسي زبان از هفت ماه قبل از انتخابات تا به خيابان كشاندن بخشي از مردم كاملاً مشخص بود. در عرصه جنگ نرم به اين دست از مبارزات، مبارزات خشونت پرهيز ميگويند. به هر حال شبكههاي اجتماعي و رسانههاي جمعي سلاحهاي بسيار خوبي در دست صاحبانشان هستند و اگر نتوانيم امواج آن را مديريت كنيم شاهد آسيبهاي بيشتري از سوي آن خواهيم بود.
در قبال شبكههاي اجتماعي چه كنيم؟
به اعتقاد اين كارشناس، همانگونه كه شبكههاي اجتماعي مانند تلگرام داراي يكسري آسيبها و آفات هستند كه در آن هيچ شكي نيست، چراكه در اين شبكهها بستر و محتواي ضد اخلاقي بسيار مناسب براي انواع ناهنجاريهاي اخلاقي و فساد يا القاي شبهات اعتقادي مختلف كاملاً فراهم است اما با در نظر گرفتن تمامي اين موانع ميتوان به مديريت صحيح اين شبكهها در جامعه پرداخت و به اصطلاح استراتژي آن را مهندسي معكوس كرد. در راستاي اين مديريت، ابتدا بايد بعد از آسيبشناسي، مزيتهاي اين شبكهها را شناخت و درصدد تقويت آن برآمد. واقعيت مطلب اين است كه مزيت نسبي شبكههاي اجتماعي در اطلاعرساني و آموزش بيش از خطرات آن است. بنابراين بايد با سرمايهگذاري بيشتر، مديريت دقيقتر و سعه صدر افزونتر در چارچوب قانون اين مسئله بررسي و كاركرد مثبت و خوب آن از لحاظ فني، ساختاري و محتوايي تقويت شود.
رسانه ملي بايد سواد رسانهاي جامعه را ارتقا دهد
وي در خاتمه تأكيد ميكند: البته بايد اعتراف كرد كه نميتوان مخاطرات اخلاقي يا امنيتي اين شبكهها را به صفر رساند. از سوي ديگر رسانه ملي بايد نسبت به آموزشهاي مرتبط با اين شبكهها اهتمام بيشتري بورزد و به اصطلاح سواد رسانهاي جامعه را ارتقا دهد. اين امر نيز مستلزم رشد يافتن جامعه است. بنابراين در رابطه با شبكههاي اجتماعي در ابتدا نيازمند يك شناخت صحيح و تفصيلي از بحث هستيم و بعد از آن بايد در متن جامعه به طور همه جانبه نقاط ضعف را شناسايي كنيم و با يك برنامهريزي حساب شده درصدد كمرنگكردن آنها برآييم.
جوان/مجمع ناشران انقلاب اسلامي شهادت «شيخ نمر» را به محضر رهبري تسليت گفت
تغيير ويترين كتابفروشيها در اعتراض به اعدام شیخ نمر
برخي كتابفروشيهاي تهران در واكنش به اعدام رهبر شيعيان عربستان به دست رژيم آلسعود اقدام به تغيير ويترين خود كرده و با استفاده از پوسترها و تصاوير شيخ نمر اعتراض خود را نسبت به اعدام شهيد باقر النمر اعلام كردند.به گزارش
«جوان»، كتابفروشي كيهان واقع در خيابان انقلاب اسلامي با نصب پوستر شيخ نمر باقر
النمر كه جمله «خون مظلوم دامان ظالم را ميگيرد» اعتراض خود را نمايان كرد.
همچنين كتابفروشي ترنجستان سروش که در خيابان انقلاب اسلامي بين خيابان ابوريحان و
فلسطين قرار دارد هم با نصب تصويري از شيخ شهيد و پارچه نوشتهاي اين مصيبت را به
حضور حضرت صاحبالزمان(عج) تسليت گفت و اعتراض خود را اعلام كرد. در پي شهادت آيتالله
نمر باقر النمر، اين مبارز خستگيناپذير كه مدت مديدي در چنگال رژيم آلسعود اسير
بود، اعتراضهاي مختلفي به اين اقدام جنايتكارانه صورت گرفت كه اهالي كتاب و نشر
نيز اعتراض خود را با توجه به موقعيت خود اعلام كردند. كتابفروشيهايي كه دغدغه
اين موضوع را داشتند نيز در اين بين با تغيير در ويترين كتابفروشي خود اعتراض
كردند و ديگران را نيز به اعتراض عليه اين جنايت ضدبشري فرا خواندند.
بيانيه مجمع ناشران انقلاب در محكوميت اعدام شيخ نمر توسط آلسعود
مجمع ناشران انقلاب در بيانيهاي آورده است: شايد برخورد قاطع دولت با جسارتهاي قبلي آلسعود ميتوانست آنان را از جنايات امروزشان بازدارد و مادامي كه برخوردي جدي از سوي دولت صورت نگيرد، بايد هر روز منتظر گستاخي جديدي باشيم. اين مجمع در اين بيانيه آورده است: اين بزرگترين خيانت به جامعه مسلمانان است كه در ايامي كه نماد وحدت فِرَق گوناگون اسلامي است، با جنايتي اينچنين، بر طبل تفرقه بكوبند و اين همان خواست غرب، وهابيت و صهيونيسم است. البته اين فاجعه و فجايع تلخ ديگري از اين دست، در كنار تلخي جانسوز و جانكاهشان، نويدبخش فتحي قريب هستند. مجمع ناشران انقلاب اسلامي ضمن عرض تسليت به محضر امام خامنهاي(مدظلهالعالي) و محكوم كردن اين جنايت بزرگ، از دولت جمهوري اسلامي ايران بهويژه از وزارت خارجه ميخواهد كه با مجموعه اقداماتي كه شايسته نام و جايگاه جمهوري اسلامي ايران است، قاطعانه و فعالانه با خائنين حرمالله برخورد كند و اجازه ندهد خون شريف اين شهيد بزرگوار پايمال شود.
جوان/سخنگوي وزارت ارشاد در نشست هفتگی با خبرنگاران:
در مورد حج سال آینده نمیتوان اظهارنظر صریح کرد
سخنگوي وزارت ارشاد در نشست هفتگي خود با اشاره به اينكه حج يك موضوع ديني و معنوي است از لزوم دنبال كردن اين مسئله فارغ از مباحث سياسي خبر داد.
جوان/مستند «كار در واگن» رونمايي شد
مستندهاي اجتماعي زواياي پنهان جامعه را به تصوير ميكشد
مستند «كار در واگن» با موضوع فعاليت دستفروشان زن در مترو كه نگاهي انساني به اين پديده اجتماعي دارد، رونمايي شد.
«كار در واگن» به تهيهكنندگي و كارگرداني پريسا عشقي، محصولي از شبكه مستند سيماست كه در جشنواره سينماحقيقت نيز حضور داشت، در اين مستند، نگاه متفاوتي از فعاليتهاي دستفروشان در مترو روايت شده است. امير تاجيك، مدير شبكه مستند سيما در مراسم رونمايي از «كار در واگن»، گفت: پرداخت به مسائل اجتماعي يكي از اولويتهاي شبكه مستند است. تاجيك تصريح كرد: تلاش داريم موضوعاتي را در اولويت قرار دهيم كه بخشي از جامعه را درگير خود كردهاند. در ادامه اين مراسم پريسا عشقي، محقق، تهيهكننده و كارگردان مستند «كار در واگن»، با بيان اينكه اگر برند شبكه مستند نبود، شايد اين مستند ساخته نميشد، گفت: مستندسازي اجتماعي كار پرالتهابي است. هر جايي را كه انگشت بگذاريم شايد سر و صداي بعضيها بلند شود.
حمایت/حسین پارسایی:
تولیدات غیرسینمایی را به استانها میسپاریم
همايش يک روزه سازمان سينمايی با هدف تفويض وظايف اداره كل نمايش خانگی در حوزه توليد فيلمهای بلند غير سينمايی به ۱۵ استان كشور امروز برگزار خواهد شد.
«حسین پارسایی» مدیر كل نمایش خانگی مستند و فیلم كوتاه با اعلام این خبر، درباره فرآیند اجرایی کردن تفویض وظایف اداره كل نمایش خانگی در حوزه تولید فیلم های بلند غیر سینمایی (٩٠ دقیقهای) به ۱۵ استان كشور گفت: اساس آییننامههای تولید و تامین برنامههای ویدیویی در اداره كل نمایش خانگی مبتنی بر این است که بخشی از وظایف اداره كل نمایش خانگی مستند و فیلم كوتاه به ادارات كل استان هایی كه واجد شرایط لازم هستند واگذار شود.
ویژ گی های بومی و فرهنگی استان ها در ساخت آثار
وی ادامه داد: بی تردید استانهای علاقمند و واجد شرایط در حوزه تولید و عرضه آثار بلند غیر سینمایی استقبال شایسته ای از طرح مذكور خواهند داشت و از این پس میتوانند متناسب با ویژه گی های بومی و فرهنگی استان خود به برنامه ریزی در راستای تولیدات جدید بپردازند.مدیر كل نمایش خانگی همچنین با اشاره به سابقه تولیدات آثار غیر سینمایی كوتاه در استانهای متقاضی تصریح کرد: اساس فرآیند تفویض خواست و اراده مقام عالی وزارت و ریاست سازمان سینمایی است و امیدواریم تولید فیلمهای ویدیویی (غیر سینمایی) تا سقف زمانی ۹۰ دقیقه، در آیندهای نزدیک بتواند چشمانداز جدید و متفاوتی با هدف جایگاه و نقش مستقل شبكه نمایش خانگی در استانها ترسیم کند؛ از همین رو تولید آثار بلند غیر سینمایی با اختیارات تفویضی به استانها موثر و مفید خواهد شد. مدیر كل نمایش خانگی در ادامه صحبت های خود با اشاره به همایش یک روزه تفویض وظایف اداره كل نمایش خانگی در حوزه تولید فیلم های بلند غیر سینمایی به ۱۵ استان كشور هم گفت: تفویض وظایف اداره كل نمایش خانگی مقدمه ای برای توجه جدی تر به اهمیت تولیدات نمایش خانگی و مخاطبان است.
وی یادآور شد: میزان تاثیر گذاری تولیدات نمایش خانگی و ضرورت توجه به ارتقای ذائقه و سلیقه مخاطبان یاری رسان سینمای حرفهای است و علاوه بر مخاطب سازی میتواند به اقتصاد سینمای ایران و تقویت نیروی كار كمک کند. پارسایی در پایان صحبت های خود معیار انتخاب این استان ها را سابقه فرهنگی و فعالیت های موثر مدیران و سینماگران و میزان تقاضا و تولیدات هر استان در زمینه آثار ویدویی عنوان کرد.
گفتنی است با برگزاری همایش یک روزه تفویض اختیار تولیدات آثار ویدیو یی به استان ها، تمامی برنامه ها بلند ویدیویی ( غیر سینمایی) تا سقف ۹۰ دقیقه اعم از داستانی، مستند، آموزشی، تركیبی و... با مجوز ادارات كل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان ها انجام می شود و فرآیند صدور پروانه ساخت اعم از بازخوانی با استفاده از كارشناسان متخصص بومی انجام خواهد شد. همچنین صدور پروانه نمایش تا سقف زمانی ۴۵ دقیقه برای نمایش خانگی و ۶۰ دقیقه برای نمایش در سالن های عمومی در استان های واجد شرایط بلامانع خواهد بود.آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اصفهان، البرز، خراسان رضوی، خوزستان، فارس، كردستان، كرمان، كرمانشاه، گیلان، مازندران، مركزی، هرمزگان و همدان از جمله استان های واجد شرایط هستند كه در همایش یک روزه تفویض اختیار تولید آثار غیر سینمایی حضور خواهند داشت.
رسالت/گزارشي از افتتاحيه ششمين جشنواره عمار
مادر شهيدان خالقي پور: مردم ايران عمارهاي رهبري اند
اولين دوره جشنواره عمار در سالگرد حماسه نهم دي ماه سال 89 برگزار شد و حدود 20 اثر، همزمان در سي نقطه از کشور، از جمله چند روستا، به صورت مردمي اکران شدند. شکل و شمايل غير متعارف اولين دوره جشنواره عمار در ساختار سينمايي کشور، توجهات بيشتري را به سوي خود جلب کرد، به طوري که در سال دوم برگزاري، با استقبال مردم مواجه شد و 320 اثر ارسالي هنرمندان و فيلمسازان به جشنواره دوم عمار در 300 نقطه از کشور اکران شدند. نقطه عطف جشنواره در يک اسفندماه 91 و بعد از جشنواره سوم اتفاق افتاد. ديدار جمعي از دست اندرکاران، داوران و برگزيدگان جشنواره فيلم عمار با رهبر معظم انقلاب، مسير اين جشنواره را استوارتر از گذشته پيش برد. حالا بعد از گذشت شش سال، جشنواره مردمي عمار روز به روز بزرگتر ميشود و ششمين دوره آن با حضور جوان هاي فيلمساز و مردم انقلابي ايران بر پا ميشود. هفته گذشته آيين افتتاحيه ششمين دوره جشنواره عمار، در سالن حجاب با قرائت قرآن آغاز شد. در افتتاحيه اين جشنواره که با حضور خانواده شهداي مسيحي و شهداي اهل سنت مبارزه با داعش برگزار شد، از برگزيدگان بخشهاي «نماهنگ»، «تيزر تبليغاتي و آگهي بازرگاني»، «فيلم ما» و «نقد و مقالات سينمايي» و «پوستر فيلم» تقدير شد. در اين مراسم خانواده شهيد مصطفي صدرزاده فرمانده محبوب گروهي از رزمندگان فاطميون و خانواده شهيدان تقوي فر، غلامحسين حيدري، نوروزي، باغباني و... نيز حضور داشتند که دو رديف ابتدايي صندليهاي سالن را به همراه تعداد ديگري از خانوادههاي اين عزيزان و رزمندگان فاطميون و... تشکيل ميدادند.
در اين دوره با کلوچههاي محلي بانوان پيشمرگ نهاوندي از مهمانان مراسم افتتاحيه پذيرايي شد؛ بانوان پيشمرگ نهاوندي علاوه بر تهيه و ارسال کلوچههاي محلي براي رزمندگان، بهدليل خيانتهاي منافقين مواد غذايي را پيش از ارسال به جبههها تست ميکردند تا مبادا توسط منافقين آلوده و مسموم شده باشد و به همين خاطر هم به زنان پيشمرگ معروف شدند. علي رضا افتخاري و محمد گلريز از هنرمندان عرصه موسيقي در اين مراسم حضور داشتند. گلريز عضو هيئت داوران بخش نماهنگ اين جشنواره مردمي بود. نادر طالبزاده دبير اين دوره از جشنواره عمار بههمراه سيد رسول منفرد دبير اجرايي اين جشنواره نيز حضور داشتند. علي صدرينيا اجراي اين مراسم را بهعهده داشت. محمد حسين نيرومند، رئيس انجمن سينماي انقلاب و دفاع مقدس و مسعود اطيابي کارگردان سينما، حجت الاسلام آقايي که به واسطه يک مستند تلويزيوني به آخوند چيني معروف شد، سينا واحد محقق تاريخ شفاهي جبهه فرهنگي اسلامي و نويسنده کتاب ارزشمند قيام گوهرشاد، علي واحدي از فعالان فرهنگي افغانستان و... نيز در اين مراسم حضور داشتند.
پخش زنده اين مراسم از شبکه پنج سيما نيز انجام شد. در ادامه اين مراسم کليپي کوتاه از «ننه عصمت» پخش شد. او بانويي بود که براي رزمندگان دفاع مقدس در دوران جنگ تحميلي دستکش ميبافت و در اين کليپ از زنان اين مرز و بوم خواست تا براي رزمندگان مدافع حرم دعا کنند و در اظهار نظري نمادين براي جلب کمکهاي مردمي از مخاطبان اين جشنواره دعوت کرد تا به حمايت از مدافعان حرم بپردازند. در انتهاي اين کليپ اعلام شد که جشنواره عمار در روزهاي برگزاري جشنواره آماده دريافت کمکهاي مردمي به جبهه مقاومت اسلامي است.
* مادر شهيدان خالقي پور: همه مردم ايران عمارهاي رهبر انقلابند
مادر شهيدان خالقي پور بههمراه پدر اين شهدا يکي از مهمانان اين جشنواره بود که در ابتداي اين مراسم به روي سن آمد و به ايراد سخنراني پرداخت. او با تبريک ايام ولادت حضرت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) گفت: خدا را شاکرم که جشنواره عمار هر سال بهتر از قبل و پربارتر از گذشته در حال برگزاري است. اميدوارم که اين جشنواره که از نام آن مردمي بودنش مشخص است، همچنان مردمي بماند. از انقلاب به اين طرف رسم بر اين است که عدهاي چهره مشهور و مسئول مشخص در جشنوارهها حضور پيدا ميکنند اما مهمانان اين جشنواره همه از جنس مردم و خانواده شهدا هستند، خانوادههايي که از شيرينتر از جانهايشان گذشتند و امروز در حاشيه قرار گرفتند، مجدداً در رأس توجهات اين جشنواره قرار گرفتند.
مادر شهيدان خالقيپور به مهمانان ساده و بيآلايش اين جشنواره در دورههاي گذشته اشاره کرد که قهرمانان واقعي و حامي انقلاب هستند و همچنان بيادعا پاي کار انقلاب ميمانند و گفت: اگر روزي عمار، يار نابي براي اميرالمؤمنين (ع) بود، امروز تمام مردم ايران عمارهاي رهبر معظم انقلاب هستند. اين انقلاب و ان شاء الله اين جشنواره بيش از گذشته، جهاني و بينالمللي شده و پرچم انقلاب را در گوشه گوشه جهان به اهتزاز در خواهند آورد.
طالب زاده: عمار سينماتک را به کل ايران گسترش داد:
صدري نيا، مجري مراسم پس از سخنان مادر شهيدان خالقيپور يادي از فرجالله سلحشور کارگردان سينماي ايران کرد و براي او آرزوي صحت و سلامتي کرد و پس از آن اشارهاي به کسالت چندي پيش نادر طالبزاده کرد و بعد براي ايراد سخنراني از او دعوت کرد. طالبزاده دبير اين دوره از جشنواره عمار با بيان خير مقدم به حضار گفت: عمار يک خلأ در ويترين رسانهاي ايران را پر ميکند. يک حرکت بسيجي و جهادگرانه است که فهم رسانه و سينما در سرتاسر ايران را ارتقا ميبخشد. عمار سينماتک را به کل ايران گسترش داد. ايران کشور روشني است و روشنفکري در آن در تراز بالايي قرار دارد. ايران لکوموتيو حرکتهاي اسلامي در منطقه و جهان است و امروز شعار عمار هم حمايت از همين خط است. او ادامه داد: عقبه عمار بر آموزش استوار است که ابتدا با خط مستندسازي آغاز شد و بعد بخش داستاني در آن شکل گرفت و تقويت شد.
دبير اين دوره جشنواره مردمي عمار با طرح اين سئوال که چرا سينماي ايران گيشه ندارد؟ گفت: شايد يک دليل آن، اين باشد که موضوعات و دغدغههاي مطلوب ايران هنوز کشف نشده است و بارها ديده شده که برخي از آثار اين جشنواره که در قالب انيميشن و مستند خلق شدهاند، توانستهاند در تراز خود گيشه شکن باشند. آموزش فيلمسازي در اين جشنواره بسيار اهميت دارد و شخصيتهاي برجستهاي براي تقويت اين مسير فعاليت ميکنند.
طالبزاده با اشاره به مردمي که پاي کار انقلاب ايستادهاند و با تقدير از خانواده شهدا بهعنوان خط شکنان اين مسير گفت: چند شب پيش مناظره کانديداهاي آمريکا در باره اسلام و آنچه آنها خطر اسلام ميخوانند در تلويزيونها و رسانههاي آنها اکو شد. بايد در برابر اين موج اسلام هراسي که آنها به راه انداختهاند، ايستاد. چرا که حرف امروز جهان چيزي جز اسلام نيست. ما حقيقت اسلام را ميشناسيم و امروز رسانههاي ما و همين جشنواره عمار بايد از حقيقت اسلام پشتيباني کنند تا در جهان، لکوموتيو انقلاب اسلامي بتواند به حرکت خود ادامه دهد و به نتيجه برسد و ما بتوانيم اين الگوي راستين و حقيقي را به جهانيان معرفي کنيم.
* تقدير از برگزيدگان:
در ادامه مراسم برگزيدگان بخش نقد، مقالات و پژوهشهاي سينمايي و پوستر معرفي شدند. رضازاده محمدي، محمدتقي فهيم و مجتبي نامخواه داوران اين بخش بودند. همچنين محمد علي ساعد، حسين يوزباشي، علي حياتي داوران بخش پوستر اين دوره جشنواره بودند. خانواده شهيدان مسيحي آقاخانيان و خاچاتوريان، خانواده شهيد سيد رضا حسيني شهيد مدافع حرم، خانواده شهيدان سيد حميد يزداني، سيد علي اصغر موسوي از رزمندگان فاطميون و خانواده شهيد جاويدالاثر نگهبان براي اهداي جوايز دعوت شدند. در بخش «نقد، مقالات و پژوهشهاي سينمايي»، براساس نظر هيئت داوران از بين 23 اثر راهيافته به بخش مسابقه، در قسمت نقد و مقالات، «درباره فيلم بينستارهاي نولان» و «خانه سبز؛ از هستي شناسي فانتزي تا اعوجاج هويتي» به نويسندگي علي اللهياري، «اقتصاد مقاومتي و نقش شبکههاي استاني در فرهنگ سازي» به نويسندگي رضا دميرچي، «جنگ نرم در شاهنامه» به نويسندگي هنگامه قاسمي، «نقش عبوديت در رئاليزم ديني» به نويسندگي مجيد حسيني نصر و در بخش پژوهشهاي سينمايي، «سينماي سياسي، سياست سينمايي» به نويسندگي جواد امين خندقي، «بازنمايي روحانيت در سريال پردهنشين» به نويسندگي محمدجواد کربلايي و «سينماي متعهد و فرهنگ ناب اسلامي» بهنويسندگي محمد اسماعيلزاده بهعنوان نامزدهاي دريافت فانوس «نقد، مقالات و پژوهشهاي سينمايي» ششمين جشنواره مردمي فيلم عمار اعلام شدند. در اين بخش هيئت داوران ضمن تقدير از علي اللهياري، لوح افتخار اين بخش را به رضا دميرچي براي مقاله «اقتصاد مقاومتي و نقش شبکههاي استاني در فرهنگ سازي» اهدا کرد و دومين لوح افتخار اين بخش به مجيد حسيني نصر براي مقاله «نقش عبوديت در رئاليزم ديني» تقديم شد. در بخش پژوهشهاي سينمايي لوح افتخار به جواد امين خندقي براي مقاله «سينماي سياسي، سياست سينمايي» هديه شد. دومين لوح افتخار اين بخش به محمدجواد کربلايي براي اثر «بازنمايي روحانيت در سريال پردهنشين» هديه شد. در اين بخش جشنواره به هيچيک از آثار هيچ فانوسي تعلق نگرفت.
از بين سه اثر راه يافته به بخش مسابقه «لوحنگار»، «بررسي ادعاي تقلب در انتخابات 88» به نويسندگي محسن کريميآذر، «دلتافورس» به نويسندگي احسان صفرزاده و «پروازي بهمقصد آسمان» به نويسندگي محمد فرزانه يگانه را بهعنوان نامزدهاي کسب فانوس جشنواره عمار در بخش «لوحنگار» انتخاب کردند که محسن کريمي آذر و احسان صفرزاده دو لوح افتخار اين بخش را دريافت کردند. همچنين در بخش «پوستر فيلم» بين 11 اثر راه يافته به بخش مسابقه، «جيره» اثر مهدي همتيان، «وام اهلي»، اثر محمد اسفندياري، «خاکستر و برف»، اثر امين دايي، «قهرمانان خانه ما» اثر مهدي باديه پيما و «چالش سطل آب و يخ» اثر اسماعيل چشرخ از طرف هيئت داوران، بهعنوان پنج نامزد دريافت فانوس ششمين جشنواره مردمي فيلم عمار در بخش «پوستر فيلم» شناخته شدند که اسماعيل چشرخ لوح افتخار اول اين بخش و امين دايي لوح افتخار دوم اين بخش را هديه گرفتند. فانوس بخش پوستر فيلم به محمد اسفندياري براي طراح پوستر فيلم «وام اهلي» تعلق گرفت. پس از اهداي جوايز اين بخش کليپي پخش شد از تلاش زنان پيشمرگ در دوران جنگ تحميلي و با کلوچههاي پختهشده توسط آنان از مهمانان پذيرايي شد.
* تقدير از «گردان نانوايان خانوک»:
صدري نيا در ادامه مراسم با اشاره به جايزه «ننه عصمت» که ديگر جايزه رسمي اين جشنواره شده است، گفت: امسال اين جايزه به يک کارگردان جوان رسيد؛ «محمدباقر مفيديکيا». او کارگردان فيلم داستاني «لکه»، نماهنگ «ايستادهايم» و تيزر کتاب «دختر شينا» بود که با استقبال مردم مواجه شد. پيش از تقدير از او گوشههايي از کليپ دختر شينا به نمايش درآمد. اين کتاب شامل خاطرات بانو قدم خير محمدي کنعان همسر شهيد ستار ابراهيمي است. مفيديکيا با حضور پشت تريبون گفت: با حضور در عمار احساس ميکنم در خانه خودم هستم و دستاندرکاران اين جشنواره فداکارانه فعاليت ميکنند و اولين سالي که همراه اين بچهها خدمت رهبر معظم انقلاب رفتيم، اتفاقي پشت صحنه افتاد. وقتي راهي دفتر رهبر معظم انقلاب شديم، به دليل کمبود صدور کارت دعوت، دبير اجرايي جشنواره با ما همراه نشد و کارت خود را به ديگران داد تا بچههاي شهرستان به ديدار رهبر معظم انقلاب بروند. همان موقع اين احساس را دريافت کردم که اين جشنواره به جاهاي خوبي خواهد رسيد. او ادامه داد: اين باعث افتخار من است که جايزه از جشنوارهاي گرفتم و در جايي به من لطف شد که برند آن خانوادههاي شهدا هستند.
حامد بامروت نژاد در دوره مذکور دبير اجرايي جشنواره عمار بود. براي تقدير از مفيديکيا، نمايندگاني از يک گردان خاص روي صحنه آمدند. آنها زناني بودند نانوا از خانوادههاي شهدا و زنان روستاي خانوک که براي رزمندگان جنگ تحميلي بادگير ميدوختند، نان براي جبههها ميپختند، آموزش نظامي به زنان ميدادند، در دل جنگ اردوي راهيان نور به راه انداخته بودند و سردار قاسم سليماني در توصيف آنان عبارتهاي عجيبي به کار برده بود. فرمانده آنان «کل زهرا» بود که سردار سليماني گفته بود روي سنگ مزار او بنويسند چريک پير.
مفيديکيا پس از دريافت جايزه «ننه عصمت» گفت: عمار تقدير از خانواده شهداست نه ما، ولي حالا که اينجا هستم، دوست دارم از اين فرصت براي بيان برخي حرفها استفاده کنم؛ چه کسي فکر ميکرد که دانشمندان هستهاي بهخاطر فن و دانششان در ليست ترور موساد قرار بگيرند؟ آرزوي قلبي ماست که بهواسطه هنرمان روزي در ليست ترور موساد قرار بگيريم. پس از تقدير از محمدباقر مفيديکيا، عليرضا افتخاري، خواننده برجسته ايران براي خواندن ترانه خانوک و به ياد «کل زهرا» روي سن رفت و به اجراي زنده پرداخت. او در ابتدا با بيان "دورهاي بر من گذشت که دوستان 30ساله ام
مرا به خانه شان راه ندادند"، با اشاره به تمثيلي از حکايت کريمخان و مرد لر، گفت: با همه اين فشارها من دستم را جلوي کسي دراز نکردم تا راحت باشم.
او با اشاره به دستکشهاي بافته «ننه عصمت» گفت: حتماً خلوصي در بافت اين دستکش بوده است که اين چنين عزت پيدا کرده است. من خاک پاي امثال ننه عصمت را توتياي چشم خود ميکنم. اما هنوز ناراحتم از آن آقايي که يک بار کلمه افتخاري متأسفم را نگفت اما من بلند شدم و با او روبوسي کردم.
در ادامه اين مراسم از برگزيدگان بخش تيزر، فيلم ما و نماهنگ تقدير به عمل آمد. براي تقدير از برگزيدگان اين بخش از خانواده شهيدان باغباني، صدرزاده و نوروزي براي حضور دعوت شد. در بخش «فيلم ما»، هيئت داوران ميان
36 اثر راهيافته به قسمت مسابقه، «عامل مشترک» بهکارگرداني مسعود دهنوي، «وظيفه خصوصي» بهکارگرداني حامد عليزاده، «کانون فرهنگي - هنري امام کاظم عليه السلام»، بهکارگرداني کمال حسني، «نماز قربة الي الله» بهکارگرداني امير حسين صادقي، «برادرانه» بهکارگرداني سپيده شراهي، «تکاتف» بهکارگرداني امير حيدري، «سبک زندگي» بهکارگرداني اکرم ناظمي، «روميزي» بهکارگرداني سيد محمد علي محمودي و «چماق و هويج» بهکارگرداني محمدحسين سليمانيان را بهعنوان نامزدهاي دريافت فانوس ششمين جشنواره مردمي فيلم عمار معرفي کردند.
لوح افتخار اين بخش بر اساس نظر هيئت داوران به اثر «برادرانه» بهکارگرداني سپيده شراهي، لوح دوم افتخار به «روميزي» بهکارگرداني سيد محمد علي محمودي و سومين لوح افتخار به «چماق و هويج» بهکارگرداني محمدحسين سليمانيان تعلق گرفت. همچنين جايزه فانوس عمار در اين بخش به فيلم «عامل مشترک» بهکارگرداني مسعود دهنوي اختصاص پيدا کرد. در بخش «تيزر تبليغاتي و آگهي بازرگاني»، هيئت دوران ميان 13 اثر راهيافته به بخش مسابقه، تيزر فيلمهاي «فرزند CIA» و «شهداي ترور» بهکارگرداني ايمان گودرزي، تيزر فيلم «خواب سوم»، بهکارگرداني مجتبي داروغهزاده، تيزر فيلم «خاکستر و برف»، بهکارگرداني نقي نعمتي، تيزر فيلمهاي «صالحآباد» و «چند قطره خون»، بهکارگرداني ميثم کريمي و تيزر تبليغاتي «دختر شينا» بهکارگرداني محمدباقر مفيديکيا را بهعنوان هفت اثر نامزد دريافت فانوس جشنواره عمار معرفي کردند. لوح افتخار اين بخش به نقي نعمتي براي کارگرداني تيزر فيلم «خاکستر و برف» رسيد و فانوس جشنواره عمار در اين بخش به تيزر «شهداي ترور» بهکارگرداني ايمان گودرزي هديه شد. در بخش «نماهنگ»، هيئت داوران بين 30 اثر راهيافته به بخش مسابقه، در نهايت هفت اثر «اشک آينه»، بهکارگرداني وحيد اميني، «تکفرزندي»، بهکارگرداني محمدحسن فلاح، «شبيه افسانهها»، بهکارگرداني محمدرضا رضائيان، «لبيک» و «مرگ = آمريکا»، بهکارگرداني مشترک حسين و محمد بوشهري، «ماه نيزهها»، بهکارگرداني مصطفي هيودي و «من کالاي ايراني را انتخاب ميکنم» بهکارگرداني محمد رضوانيپور را بهعنوان نامزدهاي دريافت فانوس بخش «نماهنگ» ششمين جشنواره مردمي فيلم عمار، انتخاب کردند. لوح افتخار اول اين بخش به اثر «من کالاي ايراني را انتخاب ميکنم» بهکارگرداني محمد رضوانيپور و لوح افتخار دوم به «شبيه افسانهها»، بهکارگرداني محمدرضا رضائيان هديه شد. فانوس اين بخش از جشنواره عمار به هيچيک از آثار فوق تعلق نگرفت.
در اين مراسم فرزند سردار دلاور شهيد مدافع حرم حسين همداني نيز حضور داشت. سردار همداني چندي پيش در جريان مأموريت مستشاري در سوريه به شهادت رسيد. او به «حبيب سپاه» مشهور بود. در آخرين بخش از جشنواره مردمي عمار، لوح افتخار جشنواره به فيلم کوتاه «علمک» به عنوان پربازديدترين فيلم اکران مردمي در دوره گذشته اين جشنواره اهدا شد. در مراسم افتتاحيه مهمانان اين مراسم به تماشاي انيميشن «بچرخ تا بچرخيم» نيز نشستند.
رسالت/دکتر قناديان:
الگوسازي از شهداي هنرمند مقابله با تهاجم فرهنگي است
دکتر حسين قناديان رئيس سازمان بسيج هنرمندان گفت: به نظر ميرسد به دليل تهاجم فرهنگي، انحرافات تجاري، سياسي و اخلاقي از طرف غرب در ميان هنرمندان در حال ترويج است که ميتوان از طريق الگوسازي از شهداي هنرمند با اين نقشه شوم مبارزه کرد.
به گزارش سينماپرس، حسين قناديان با بيان اين مطلب افزود: کنگره سراسري 2000 شهيد هنرمند، بازروايي جرياني است که ادعا دارد هنر اصيل يک طيف گلخانهاي و بيمسئوليت نيست و تعهد در آن امري عيني و عملي است. به گفته وي، هنر متعهد و فاصله آن با بخشي ديگر که در آن هنر، يک تفنن و يک راه کسب تلقي ميشود؛ امري جدي و کاملا واقعي است.
دکتر قناديان با بيان اينکه کنگرههاي بزرگداشت شهدا، بنا به انتساب به مقام شهيد همواره مقدس هستند، خاطرنشان ساخت: شهداي شهري و روستايي ما، عشاير و کارگران ما، دانشجو و استاد، مهندسي و بازاري، دانشآموز و همه و همه براي حماسه دفاع مقدس جانفشاني نمودهاند و براي ما عزيز و ارزشمند هستند. با اين حال به نظر ميرسد اين کنگره سراسري که براي اولين بار پس از دفاع مقدس در اين سطح برگزار ميشود به دليل ويژگيها و حساسيتهاي عمومي که در حوزه هنر و هنرمندي وجود دارد همواره حساسيتهاي خود را داشته و خواهد داشت.
وي اضافه کرد: به نظر ميرسد فارغ از تکريم مقام شهدا، بازروايي که درباره ارتباط هنر و شهادت در اين کنگره صورت ميپذيرد، جذابيت و ملاحظات تازهاي دارد و جامعه را فرا روي اطلاعات و معرفتي ارزشمند از ابعاد وجودي شهداي هنرمند کشور قرار خواهد داد.
روزان/نظر مداح معروف درباره سریال «کیمیا»
روزان نیوز- سعید حدادیان مداح اهل بیت در یادداشتی از سریال «کیمیا» نوشت.
سعید حدادیان مداح اهل بیت در یادداشتی به سریال «کیمیا» و ویژگی های آن اشاره و بیان کرد که بسیاری از صحنه های این مجموعه مخصوصا در خرمشهر دل هر ایرانی خداپرست را می لرزاند. سعید حدادیان مداح اهل بیت در یادداشتی از سریال «کیمیا» ساخته جواد افشار و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی که شب ها از شبکه دو سیما پخش می شود و تاثیر آن سخن گفت. وی درباره این سریال که در سه فاز قبل، دوران دفاع مقدس و بعد از انقلاب ساخته شده، بیان کرده است که دیدن بسیاری از صحنههای این مجموعه به ویژه آنچه مربوط به خرمشهر میشود، دل هر ایرانی خداپرست را لرزانده است.
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند...
مدتی است که مجموعه پرطرفدار «کیمیا» شبهای گرم خانوادههای ایرانی را گرمتر میکند. بازخوانی خاطرهها که خود موجب به وجد آمدن نسلهای جدید برای پرسش و به شوق آمدن نسلهای قبل برای پاسخ و شرح بیشتر میشود از یک سو و تجمع حوادث و فراوانی بازیگران بسیار خوب از سوی دیگر موجب سرافرازی هر چه بیشتر این مجموعه شده است.
دیدن بسیاری از صحنههای این مجموعه به ویژه آنچه مربوط به خرمشهر عزیز میشود، دل هر ایرانی خداپرست را لرزاند. یکی از مهمترین ویژگیهای این مجموعه توجه به معرفت، معنویت و عظمت شهید بزرگوار محمد جهانآرا بود که الحق والانصاف تدارک و تنظیم گفتگوها و اجرای بسیار موفق حامد بهداد به زیبایی و رویاییتر شدن هر چه بیشتر این صحنهها انجامید.
البته اگر بخواهیم از بازیهای بسیار حرفهای و هوشمندانه بازیگران زن و مرد این مجموعه تعریف کنیم، باید برای تک تک این هنرمندان محترم قلمفرساییها کرد، اما اجازه بدهید در این مجال به مهمی بپردازم که انگیزه اصلی حقیر در نگارش این چند سطر است.
دیروز دخترانم با شادی و غرور وصفناپذیر نوشته بسیار ارجمند و تامل برانگیز سرکار خانم مهراوه شریفینیا را که مسلماً یکی از قویترین بازیگران جوان روزگار ماست، برایم خواندند. با شنیدن این متن صادقانه و صمیمانه و البته از سوی دیگر حکیمانه، به نظرم رسید بنویسم «ما در حق هنرمندانمان جفا کردهایم!» جفا کردهایم که برایشان زمینههای مناسب برای آشنایی هر چه بیشتر با تاریخ و آرمانهای دفاع مقدس را فراهم نکردهایم. ایران پر است از هنرمندانی که میتوانند مس وجود مخاطب را طلا کنند، به شرط آن که کیمیاگرانی باشند که کیمیا بسازند!»
روزان/ماجرای پیوستن یک بازیگر دیگربه شبکه (GEM TV)
روزان نیو- رابعه اسکویی اولین حاشیه فیلم فجر را رقم زد.
شاید بتوان اولین حاشیه جشنواره فیلم فجر را برای فیلم سینمایی دانست که چند روزی است خبر پیوستن بازیگرش به یک شبکه غیر اخلاقی سر و صدا به پا کرده و وی هم هیچ تکذیبیهای نداده بعید است با گستردگی رسانهها این خبر به گوشش نرسیده باشد. فیلم سینمایی «نیمه شب اتفاق افتاد» به کارگردانی تینا پاکروان است که بعد از فیلم سینمایی «خانوم» که برای وی تجربه خوبی محسوب می شد قرار است در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر تجربه دیگری را برای خود رقم بزند و از همین ابتدای کار شاید میتوان اولین حاشیه جشنواره فیلم فجر را حول محور این فیلم سینمایی یافت.
در این اثر سینمایی چند بازیگر شاخص و مخاطب پسند حضور دارند حامد بهداد و رویا نونهالی از این دست بازیگران هستند. البته سینا رازانی بازیگر شناخته شده تئاتر نیز در این اثر سینمایی ایفای نقش کرده است. گوهر خیراندیش، آتیلا پسیانی و ستاره اسکندری نیز دیگر بازیگران چهره آخرین فیلم تینا پاکروان هستند و در این بین میتوان به کریم امینی و یسنا میرطهماسب نیز اشاره کرد. اما بازیگری که در این فیلم سینمایی به احتمال زیاد در چند پلان حضور خواهد داشت امروز به مهمترین چهره این فیلم تبدیل خواهد شد که شاید خود نیز در رویاهایش نمیدید که با وجود حضور بازیگرانی چون حامد بهداد و رویانونهالی او در صدر توجه قرار بگیرد.
رابعه
اسکویی که این روزها خبر پیوستنش به شبکه ماهوارهای ضد اخلاق و ضد خانوادهای GEM TV سر و صدا به پا کرده است در این فیلم بازی
کرده است. او تلفنش
را پاسخ نمیدهد و از دسترس نیز خارج است به نظر میرسد با حجم رسانهها بعید است
که این خبر به گوش این بازیگر نرسیده باشد و او میبایست در صورت خلاف بودن این
خبر تکذیب آن را اعلام میکرد که اکر این کار را با تاخیری که صورت گرفته انجام
دهد پر بیراه نگفتهایم که وی به دنبال خبرسازی بوده و یا از فضای موجود به نفع
خود در حال بهره وری است. به هر
حال بازیگر دیگری به نام رابعه اسکویی طبق خبرها به یک شبکه ضد اخلاق و فرهنگی
دیگری پیوسته است و گویا پا در مسیر چکامهچمن ماه که چندی پیش مسیر تهران GEM TV را طی کرده بود نهاده است. اما باید دید که
برای این فیلم چه اتفاقی خواهد افتاد و با مشکل اکران مواجه خواهد شد یا خیر؟!
در چنین شرایطی میتوانیم اولین حاشیه جشنواره را برای فیلمی در بخش سودای سیمرغ به اثر تینا پاکروان به نام «نیمه شب اتفاق افتاد» نسبت داد. متاسفانه گروهی با سلامت کارکردهاند و تلاش داشتند تا زحمتشان در مهمترین رویداد سینمایی کشور دیده شود و در نهایت به اکران برسد که قطعاً تیم سازنده به حق نگران زحمتها و شب بیخوابیهای شان هستند که باید به دلیل یک اتفاقی که جدیدا مرسوم شده زیر علامت سوال برود. امید بر این است که با تدبیر درست این فیلم به درستی مسیر خود را طی کند.
شرق/نقد و بررسی چند نمایش
پاییز باشکوه تئاتر
رضا آشفته
برخلاف بهار و تابستان ٩٤ که اکثر نمایشها نمیتوانستند انتظارات تماشاگران را برآورده کنند، به دلیل آنکه دچار فرمزدگی شده بودند و از معنا تهی یا اینکه در مسیر منحطی قرار گرفته بودند که دیگر با معیارهای تئاتر اصیل و حقیقی همخوانی نداشتند، اما پاییز تئاتر باشکوه بود و در آن نمایشهای بسیاری به صحنه آمد که هر یک بهنوعی میتوانست بیانگر یک تئاتر درستودرمان باشد.
جنایت و مکافات کار ایمان افشاریان، «در پروازهای خارجی بود که ریحانه گم شد» کار مهدی مشهور، «مونس» کار مهرداد کوروشنیا، «کمدی اتفاقات» کار میثم عبدی، «شب کوتاه کریسمس» کار امید طاهری و... اما هدف این است که در این مقاله به آثاری بپردازیم که در آذرماه شروع شدهاند اما دیماه هم اجرایشان تمدید شده است.
پرکردن زیبایی
نمایش «خاطرات و کابوسهای یک جامهدار از زندگی و قتل میرزاتقیخان فراهانی» با نویسندگی، طراحی و کارگردانی دکتر علی رفیعی توانست اجرائی آبرومندانه را در تالار وحدت تدارک ببیند؛ تنها به این دلیل که در ابعاد گسترده این تالار بزرگ طراحی و فضاسازی عنصر برجستهای بود. ما پیش از این کمتر نمایشی را در تالار وحدت دیده بودیم که بتواند از هر نقطه این تالار به قاعده درست استفاده کند. زیباییشناسی یک تالار بزرگ بسیار متفاوت با یک تالار کوچک است، برای همین آنهایی که خرده میگیرند که میشود با یک تشت هم بهجای یک حوض آب این نمایش را بازی کرد، باید گفت که میشود اما نه در تالار وحدت که باید بزرگی ابعادش در یک نگاه گسترده و زیباییشناسی وسیع نمود عینی بیابد. از سوی دیگر آبشخور ذهنی و مدل کارگردانی علی رفیعی ریشه در سه آدم بزرگ دارد که هر سه آنها اصالت اجرا را در فضاسازی و به اعتبار انجام طراحیهای بزرگ صحنهای میبینند. آدولف آپیا، گوردن گریک و میرهولد در آغاز قرن بیستم انقلاب عظیمی در تئاتر ایجاد کردند با این هدف عمده که فضاسازی رکن سازندهای در تئاتر باشد. بنابراین اینها اعتقادی به دکور نداشتهاند بلکه هدف چیدمان درستی از اشیا و دکور است که در حین بازی و القای فضا میتوانند بیانگر میزانسنی متکی بر تصاویر باشند. آیا با چنین ترفند و تمهیدی میشود همهچیز را از صحنه منها کرد؟ دیگر آن مفهوم و بیان و شیوه دیگری از تئاتر است که نمیتواند ما را با تئاتر تصویری متکی بر طراحی و فضاسازی همراه کند. بیایید با خلوص بیشتری اینهمه زیبایی را ببینیم و با برداشت حقیقی، اینهمه ترکیببندی و قابهای باشکوه و زیبا را انکار نکنیم. کمتر کارگردانی به این درجه و اعتبار رسیده است که با درک درست از میزانسن و فضا بتواند شکوه و اقتدار دوباره را به تئاتر ما بدهد. ما وقتی در سال ٨٠ و در جشنواره فجر، نمایش باشکوه ریچارد دوم از کلاوس پیمان را دیدیم، حسرت خوردیم که کدام کارگردان ما میتواند بهدرستی تالار وحدت را لبریز از تصویر و زیبایی کند؟! این آرزو برآورده شد با نمایش «شکار روباه» دکتر رفیعی در سال ٨٧، اما در خاطرات و کابوسهای... این آرزو ابعاد تازهای یافته و حتی باشکوهتر از حرکت قبلی در این تالار نمایان شده است. آری، بازیهای این نمایش اقتدار بازیهای شکار روباه را ندارد و متن هم در اندیشه و بازنمایی آن باز هم برابری نمیکند با شکار روباه، اما این بیانصافی است که نخواهیم میزانسن باشکوهتر و فضاسازی برجستهتر دکتر علی رفیعی را نادیده بینگاریم.
او توانسته تأثیر خود از نقاشیهای فرانسیسکو گویا و رنه مارگریت و دیگران را به نحو احسن در خدمت اجرا به کار گیرد. این قابلیت تئاتر است که میتواند از دیگر هنرها وام بگیرد و در قالب و کالبد خودش دگرگونی ساختاری بدهد و درواقع به بیان خودش آن تأثیر را بازنمایی کند. در صحنههای بسیاری چنین روال و کارکردی وجود دارد و این به درایت و خلاقیت رفیعی برمیگردد که هیچگاه خود را در سطح نگه نمیدارد و هیچگاه مقلد و کپیکار نبوده است، بلکه تأثیرپذیریهایش را در خدمت مدیوم تئاتر قرار میدهد و هیچگاه هم این منابع و رفرنسهایش را انکار نکرده است. حتی در تئاتر خود را وامدار برشت میبیند به همین خاطر هم هست که هیچگاه فرم را غالب بر اندیشه قرار نداده و همواره بالانسی بین این دو برقرار کرده است. چه در گزینش متون ایرانی و چه در متون بیگانه، همواره رکن اساسی کارش پرداختن به اندیشهای درخورتأمل بوده است؛ با آنکه این اندیشه در لفافه و زیر لایهها قرار میگیرد. حتی اگر بهناچار همانند گالیله برشت فریاد بزند که بیچاره ملتی که بهدنبال قهرمان هستند، باز هم هدف بیان این شعار و گفتن اندیشهای در سطح نیست. یعنی حرف اصلیاش که دیگران کمتر آن را درک میکنند اصل صنمشکنی و بتشکنی و بهعبارت بهتر اسطورهشکنی است. منتقدان این متن از اینکه رفیعی، امیرکبیر را میرزاتقیخان فراهانی نامیده است براق شدهاند. درحالیکه دوره این قهرمانپروریها و اسطورهسازیها تمام شده است و این قهرمان در روشنگری جامعه و خرد جمعی شکوه و جلال خود را بازخواهد یافت. غفلت عمده ما این است که هنوز هم کم مطالعه میکنیم، کم فکر میکنیم و کمتر کار و عمل را پیشرویمان قرار میدهیم. این بیکاری فکر و بدن بطالت را بر ما سوار میکند.
علی رفیعی به بیان شاعرانهای از یک وضعیت تکرارشونده رسیده است. او میخواهد برابریها و همسوییهایی بین ملت و دولت برقرار کند و این مانع از نفوذ بیگانه خواهد بود؛ بیگانهای که هنوز هم باعث اختلاف و جنگ است و ما را چون دو دشمن مقابل هم قرار میدهد. درحالیکه در هر جامعهای اندیشههای متضاد میتوانند چون روز و شب مکمل هم باشند برای آنکه چرخه درستی برای گردش روزگار ترسیم شود. بنابراین تئاتری چون خاطرات و کابوسها... بیانگر گامهایی رو به پیش است برای آنکه ما بتوانیم و بخواهیم با روشنگری که در آن دیالوگ جایگزین خشم، اعتصاب، اعتراض، جنگ و بلواست، جامعه خود را به آرمانها و مطلوبهایش نزدیکتر کنیم. حلوفصل اختلافات در تئاتر و روزنامه و رسانه خیلی بهتر از دادوهوارهای بینتیجه است! این تئاتر هم خواسته و توانسته است که چنین وضع و حالی را ایجاد کند. بنابراین چالش با رفیعی ما را به جلو نخواهد برد مگر آنکه دلایل اساسیتر یا کشف بهتری برای این مجادله فکری داشته باشیم وگرنه بقیه موارد به درجازدنی بیهوده میماند تا حرکتی که به قاعده و اصولی باشد.
بهشت گمشده
«ترور» که اجرا شد گفتیم چه خوب که میشود در نمایشهای مذهبی هم دخلوتصرف کرد برای آنکه آن قالبهای جاافتاده بسیار پوسیده و غیرکارآمد است که اگر بود الان نسبت به تئاتر برابریهایی داشت و حتی با توجه به حمایتها و سوگلیبودنش میتوانست بیشتر هم ابراز وجود کند اما متأسفانه کمتر پیش میآید که خود تماشاگران به سراغ تئاتر مذهبی بروند و اصطلاحا این نوع نمایشها به شکل اتوبوسی از سوی ارگانها و نهادهای دولتی لبریز میشوند، درحالیکه این نوع نمایش هم باید در مواجهه با مردم خودی نشان دهد. ترور سرآغاز این خودنمایی مستقل و آزاد است. با آنکه حمایت از ترور وجود دارد اما گروه هنرمندان فرمایشی کار نکردهاند بلکه با نگاه مستقل بهدنبال بیان تازه و خلاقهای از یک اتفاق نو بودهاند و این دقیقا جایش بسیار خالی بوده است. علاوه بر ترور نمایش اریحا به نویسندگی ناصر حبیبیان (برگرفته از نمایشی از میلاد اکبرنژاد) و با کارگردانی سهراب سلیمی در قم دربردارنده چنین شکوه و جلالی است. سلیمی هم به بدیعترین شکل ممکن توانسته در تئاتر مذهبی نگره نو و اتفاق تازهای را تزریق کند. او هم به حُر و تردیدهایش در مواجهه با دو نیروی خیر (امام حسین(ع)) و شر (یزید) میپردازد اما او توانسته راه سومی را به ما نمایان کند. اینبار حُر عاشق میشود و راه کج میکند که اریحا، همسرش، را بیابد. اریحایی که چون سرزمین گمشده یا بهشت موعود مینماید و خاورمیانهای که پتانسیل چنین رؤیا و آرمانی را دارد قرنهاست که به میدان جدل و جنگ تبدیل شده است. این همان معنای ژرف و کارسازی است که ما را در مذهب با عشق به بیداری میخواند. مفهوم حقیقی مذهب هم همواره همین بوده و متأسفانه آشوبگران هستند که زایشگاه سه دین بزرگ ابراهیمی را به چالشگاه اتفاقات تلخ و تراژیک تبدیل کردهاند و تازگی تفکر حبیبیان و سلیمی است که این نکته را بر ما گوشزد میکند که اینگونه هم میشود تئاتر مذهبی کار کرد.
سلیمی توانسته حدود ٣٠ نفر را به مدت سهماه آموزش بدهد و آنها را طوری هماهنگ کند که در یک نمایش با فضاسازی پر از تصویر و القاگری اندیشه در ترکیبهای تصویری حضور پررنگی داشته باشند. گروه هم در هماهنگی و ارائه حرکت موفق است. متأسفانه در شبهای آغازین کار را دیدم و تمرکز گروه هنوز بر درست راهرفتن و انجام هماهنگیهای لازم بود و هنوز آن تمرکز بر درون و خودباوری و ارائه انرژی مضاعف نمایان نبود. ایمان دارم که اگر چنین شود که خواهد شد، اجرائی تکاندهنده از اریحا را خواهیم دید.
سلیمی در بهکارگرفتن طراحی صحنه (روحالله امامی)، طراحی لباس (هدی فرهنگ) و نور (سهراب سلیمی) توانسته هماهنگی و خلاقیت ویژهای را صرف نمایش اریحا کند. به این دلیل که بتواند ما را با تئاتری تصویری همچون علی رفیعی و حمیدرضا نعیمی مواجه گرداند؛ تئاتری که سختتر مینماید اما بودنش ضروریتر است برای آنکه بشود به بیان غیرمستقیم در تئاتر دامن زد. البته نمیشود انواع تئاتر را انکار کرد اما بودن چنین جریانی به دلیل کمرنگبودن حضورش ما را با یک نگاه جهشی برای جبران عقبماندگیهایمان در تئاتر روبهرو میکند.
لباسها ساده و چندتکهاند و با یک نشانه سرخ و سبز قلمرو اولیا و اشقیا را چون تعزیه بر ما نمایان خواهند کرد. یعنی در این فضای مدرن هنوز عناصر سنتی نمایش ایرانی هم حضور پررنگی خواهند داشت. دکور حالت چرخان دارد و میتواند حرکتهای چندگانه را انجام دهد که ما با تنوع تصویری و حرکتی روبهرو باشیم. فقط کافی است بازیگران این دایرهها را به سویههای دلخواه بگردانند. نور هم حد و مرز سبز و سرخ و زرد را میپیماید که بتواند بر فضاسازی آشکاری دلالت کند. بنابراین عناصر دیداری حضور پررنگ و مؤثری خواهند داشت. موسیقی (مهدی نادری) هم عنصر برجستهای در انجام حرکات و بیان کار است بنابراین با اجرائی موزیکال، باشکوه و حماسی مواجه خواهیم شد که در آن وجوه عاشقانه هم حضور دارند و میتوانند فضا را بهگونهای متفاوت و نو سمتوسو دهند. هرچند که آوازخوانی گروهی نیازمند توجه بیشتر بازیگران است که با صلابت و رهایی صدا بر این حضور در صحنه دلالت کنند.
یک فراتئاتر یا دردهایش
«بهمن» نمایشی است درباره تئاتر و آنچه پیرامونش میگذرد که در ایران عزیز ما نظارت و ممیزی همواره با سوءتفاهمات و برخوردهای شخصی و سلیقهای مواجه بوده است و این سد و مانعی برای استقرار تئاتر به مفهوم حقیقیاش بوده است. اگر بپذیریم که در همه دنیا نظارت و ممیزی و ارزشگذاری هنری وجود داشته است اما در ایران این قضیه آنقدر گاهی شخصی میشود که دیگر تبدیل به عنصری توقیفکننده میشود تا اینکه بپذیریم باید نظارتی هم باشد. در دنیا شورای هنری همین کار ممیزی را انجام میدهد و اگر بهلحاظ محتوایی هم مشکلی داشته باشد، از طریق دادگاه و شکایت عموم به این مشکلات رسیدگی میشود. اما در ایران هر ممیزی خود دستورات و فرمایشات شخصیاش را اعمال میکند و این میشود یک بوم و چند هوا.
افروز فروزند که با «اتاق رویا» و «روی زمین» تبدیل به کارگردانی جوان و خلاق در دهه ٨٠ شده بود، نزدیک به یکدهه از صحنه فاصله گرفت و الان هم که با نمایش بهمن به صحنه برگشته است، دارد درباره چیزهایی میگوید که شاید همان دلایل اصلی کارنکردنش در این سالها باشد و چه حیف! چون مثل افروز فروزند کم داریم و حمایت و توجه به اینان است که ما را در مواجهه با تئاتر به مرزهای رؤیاییتر، و هنریتر و زیباتر رهنمون خواهد کرد. تئاتر هم حرکت گروهی است و با یک یا دو نمونه و مثال به جایگاه معتبری نخواهیم رسید. در چالش نگاهها و فراوانی نمونههاست که تئاتر حقیقی محقق خواهد شد چنانچه در سینمای ما چنین اتفاقی افتاده است اما تئاتر با همه ابهت و تاریخ طول و درازش انگار که هنوز اندر خم یک کوچه است. شاید تئاتر چون هنر فرهیختگان است و دامنه تأثیری آنی و بیشتری را دربرمیگیرد حساسیت بر آن بیشتر شده است و این خود چون سدی مانع از استقرارش خواهد شد. با یک گل هم بهار نمیشود! ما نیازمند تئاتری با دادههای بسیار هستیم و باید که همگانی باشند که یک راه اصلی و بزرگراه شکل بگیرد که در آن آمدوشد خلاقیتها را به تماشا بنشینیم. افروز فروزند در یک فراتئاتر انتقاد خودش را از حالوهوای تئاتر به نمایش گذاشته است. سیما تیرانداز در نقش کارگردان سعی میکند نویسنده کارش را متقاعد کند که در آخرین لحظات با خطخوردگیهای ممیزی کنار بیایند و بتواند جایگزینی هم داشته باشد و درعینحال باید دکورش را هم بچیند و بازیگران را هم راضی کند که با این تغییرات کنار بیایند. سخت است که اجرا را سروسامان بدهند وگرنه بنابر تصمیم مدیریت تئاتر بهناچار دو، سهسالی از کارکردن محروم خواهند شد و این کار را پیچیده و سختتر هم میکند! بنابراین نویسنده باید تن به ممیزی بدهد که گروه بتواند همواره در تئاتر فعال باشد! مغلطه عجیبی است و در حذف این صحنهها و دیالوگها باید که حرکت رو به جلو هنوز باشد وگرنه توقف و توقیفی در راه خواهد بود که فقر و تنگدستی بر آنان روا خواهد شد. بیان اعتراضی «بهمن» که چون بهمنی بر سر و شکل تئاتر فروکش خواهد کرد، ما را متوجه وضعیتی بهناچار خواهد کرد که در آن خلاقیت و هنری نخواهد ماند. مگر شکلی بیسروته که باید پذیرایش باشیم. این همان درد تئاتر است که در این فضای نسبی باز و آزاد اینروزهاست که دربارهاش تئاتری شکل گرفته است که شاید متولیان فرهنگی را به چارهاندیشی بخواند. باید تئاتر با وضعیت و قوانین معلوم هدایت و نظارت شود وگرنه باز هم درجا خواهیم زد.
سوداگران
جانگز درباره بازیافتن غواصانی است که ٢٩سال پیش خود را جاننثار کردهاند. جانگز نمایشی اجتماعی و واقعبین است که البته در فضایی جادویی و شهودی بر آن است ما را با چنین مسئلهای همراه کند. در شش اپیزود به نویسندگی هاله مشتاقینیا که از نویسندگان تجربهگراست، نیما دهقان بر آن است که آدمهای روزگارش را با حقایق تلخی چون جنگ تحمیلی آشنا کند. اینکه در آن روزگار باورهایی محکم برای دفاع بوده است و آدمهایی راسخ و استوار که پایمردی کردهاند برای جریانیافتن زندگی، اما امروز فضای مجازی همه را انگار به بیان بدیهیات و چرندیات وامیدارد بیآنکه بخواهند درسی بگیرند و عبرتی از تاریخ و گذشته و همه انگار بهدنبال بیان حرفهای دمدستی هستند؛ البته فرصتطلبیهایی که خیلی هم سودای مال و نام دارند.
جانگز از جنگ میگوید بیآنکه جنگی در میان باشد و پارههایی از زندگی که در آن بهگونهای زوال و تباهی مشاهده میشود تا اینکه شوروشعفی در میان باشد مگر آنان که خود با قصه غواصها سالهاست که زندگی میکنند چنانچه آن خانم دکتر (دیانا فتحی)، خاله (ناهید مسلمی)، عروسخانم (ویدا جوان)، پدر (حسین مسافرآستانه) و... نمونههاییاند که با این درد عجین هستند. همچنین سوداگرانی چون آقای مدیر (علیرضا آرا)، آقای دکتر (احسان بهلولی) و پسر ناخلف (فرزین صابونی) که میخواهند صیادانی باشند که نانونوایی را برایشان در پی داشته باشد.
این نگرش به موضوع است که زوایای خاصی به آن داده است. البته دراینبین اپیزود پدر و پسر به حد اعلای تأثیر نمیرسد و فقط قصهای را دربر میگیرد بیآنکه علت و معلولها در آن مشخص باشد؛ همچنین اپیزود خاله که باز هم در اتکای به روایت نمیتواند آنچنان تأثیرگذار باشد. اپیزود بازمانده غواصها که نیازمند پول و حمایتی است برای رفتن به آلمان و انجام درمان، با آنکه شبیه به آژانس شیشهای است ولی باز هم تأثیرگذار است. در اینجا هم حمایت دیر انجام میشود و بازمانده به خدایش میپیوندد. در جانگز، بازی هومن کیایی، فرزین صابونی و رؤیا میرعلمی، جان و حضور مؤثری گرفته است و آنان هر یک بهگونهای دارند مسیر درست بازی را میپیمایند. هومن کیایی انرژی مضاعفی را صرف بازی یک قاچاقچی مواد مخدر میکند که دارد با جانش بازی میکند و حتی همسرش را هم وامیدارد که در این خطا همکارش باشد! فرزین صابونی میخواهد پدر را دور بزند و از قضیه غواصها نهایت سوءاستفاده را برای چپاول مال ازکفرفته انجام دهد. رؤیا میرعلمی در کمدی موفق است و برای این منظور ظرافت و دوراندیشی را هم پیشه کارش کرده است بنابراین چهره متفاوتی را پیشروی مخاطبانش قرار میدهد.
البته هستند کارهایی که هنوز موفق به دیدنشان نشدهام و در آینده نزدیک به آنها هم خواهیم پرداخت و امید که زمستان هم چون پاییز با شکوه و جلالی همراه باشد برای دیدن تئاتر... .
شرق/در حاشیه برگزاری جشنواره سیوچهارم تئاتر فجر
کشتی هزارناخدا مغلوب موج است
تئاتر ایران از یک وضعیت چندگانه، از یک آشوب چندسلیقهای، از هجوم ایدههای مدیریتی، از عدم ثبات و عدم تکامل طرحها و برنامههای مختلف راهبردی و از عدموجود مرجعیت کیفی در تأیید یا عدمتأیید تولیدات نمایشی رنج میبرد. تئاتر ایران بهواقع دارد دوران گذاری را سپری میکند که اگر چه از یکسو طیفها و اشخاص مختلف، معمولا یکدیگر را برنمیتابند و برخلاف ذات تئاتر که دیالوگ و گفتوگوست، از دیالوگ و گفتوگو فراری هستند، اما از دیگرسو کمیت گروهها، تولیدات و ارتباط بیشتر طبقه متوسط با تئاتر، میتواند نقاط روشن و امیدواریهای فردا باشد. در این وضعیت، گامهای بلند تئاتر، در برخی استانها و رشد تئاتر در میان برخی گروههای ساکن در شهرستانهای کشور، نقاط امیدواری روشنتر و بزرگتری هستند که تا پیش از این بسیار مورد غفلت مدیران و متولیان مرکز قرار گرفته بود. بسیاری از گروههای تئاتر شهرستان که به درک درستی از تئاتر دست یافتهاند و تولیدات آنها در ارتباط با مخاطبان خود، موفقیت بالایی داشتهاند معمولا در دل مدیران و متولیان استانی جایگاهی ندارند چراکه اساسا تئاتر، برای بسیاری از این مدیران، اولویت محسوب نمیشود. نادیدهانگاشتن این گروهها توسط نهاد ملی تئاتر که در مرکز مستقر است اجحاف بزرگتری در حق این گروههاست. این نادیدنها، باعث سرخوردگی و در نهایت، ترک جغرافیای کاری یا زیرزمینیشدن رفتارها میشود. سیوچهارمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، در گزینش آثار در بخشهای مختلف، نشان داده که رویکرد تازهای به تئاتر شهرستان دارد. اختصاص حدود ٥٠ درصد جدول این جشنواره به آثار شهرستانهای کشور، اتفاق شایستهای است که در این دوره از جشنواره رخ داده و از معدود دفعاتی است که شعار مدیران مرکز، مبنیبر حمایت از تئاتر شهرستان به عمل تبدیل میشود.
اگرچه حضور همین تعداد گروه در ویترین تئاتر کشور، همچنان گویای تمام ظرفیت تئاتر شهرستان نیست. اما نمیتوان از جشنوارهای که در زمانی محدود و با بودجهای اندک برگزار میشود انتظار داشت تمام این ظرفیت را بنماید. تیم اجرائی جشنواره سیوچهارم، از همان ابتدا نشان داده که قصد تغییر در برخی روشها را دارد. حذف جشنوارههای مناطق یکی از رفتارهای آزمونی این تیم بود و اکنون توجه ویژه به تئاتر شهرستان، تغییر رفتار دیگری از مدیریت مرکز، دبیر جشنواره، سعید اسدی و تیم اجرائی جشنواره سیوچهارم تئاتر فجر است. بعد از حذف جشنوارههای مناطق، صدای اعتراض بسیاری از گروههای شهرستانی بلند شد. کسی نمیتواند منکر رکود و سکون در جشنوارههای استانی و مناطق طی دو دهه اخیر باشد. بالاخره یک جایی باید دست به آزمون زد تا رفع رکود و ساختاری تازه ایجاد شود و همیشه آزمونها با خطاهایی نیز همراه هستند. معمولا مدیرانی که چندان تمایلی به دردسر و شنیدن صدای اعتراض زیرمجموعهها ندارند، ترجیح میدهند بر مدار کلیشههای قبلی پیش بروند و تغییری در روشها ایجاد نکنند. اما از آنجایی که اغلب ما خیلی سخت با تغییرات کنار میآییم، بنابراین معمولا اجازه آزمودن نیز به کسی نمیدهیم. اما واقعیت این است که تئاتر کشور صرفا با نشستن و حرفزدن، به ساختار مدیریتی و انسجام مطلوب دست نمییابد. باید از جایی حرکت کرد، هرچند این حرکات باعث تغییر برخی الگوهای قبلی و در نتیجه اعتراض دیگران شود.
به نظر میرسد جشنواره سیوچهارم تئاتر فجر، نقطه آغازی برای ایجاد برخی تغییرات در سازوکارهای اجرائی و مدیریتی تئاتر کشور باشد. در این مسیر مدیران و متولیان باید بههوش باشند که هیچ روش نوآزمودهای، قطعی و صددرصد درست نیست. این تفکر در برابر اعتراضها به آنها صبوری میدهد و گوشها را برای شنیدن باز میگذارد. از سوی دیگر جامعه تئاتر کشور، باید به یک ترکیب مدیریتی اعتماد کند. حداقل برای مدتی نهچندان کوتاه. باید سکان هدایت را به دست کسانی بسپارد و اجازه دهد تا روشها و آزمونها به نتیجه برسند. با این دیدگاه مخرب که هرکس دبیر شد، اگر من نبودم یا دوست من نبود، علیهش وارد عمل شویم، راه به جایی نمیبریم. گاهی باید صبر کرد. گاهی باید از خودخواهی دست برداشت و به همکاران خود اعتماد کرد و برای مدتی منطقی منتظر ماند تا برنامهها آزموده شوند.
آنچه در جشنواره تئاتر سیوچهارم درخصوص انتخاب آثار شهرستانها- از لحاظ کمیت عرض میکنم و نه کیفیت، چراکه هنوز اثری را ندیدهایم که قضاوت کیفی کنیم- اتفاق افتاد، نشان داد که مدیران این دوره، قصد تغییر دارند. همین که قصد تغییر وجود دارد ارزشمند است. بنابراین بهجای پیش داوری و شلیک بهسوی مدیران، کمی صبر پیشه کنیم و رصد کنیم که حاصل این تغییرات آیا بهنفع تئاتر کشور هست یا خیر. شکی وجود ندارد که جامعه تئاتر کشور، فرهیختگی بالایی دارد. اساسا تئاتریها خصوصا کارگردانهای تئاتر، در امر مدیریت دارای ایده و نظر هستند چراکه تولید یک اثر نمایشی و بهاجرابردن آن خود قدرت مدیریتی بالایی میطلبد. بنابراین جامعه تئاتر همیشه پر است از مدیران بالقوه؛ بسیاری از این افراد اگر در جایگاه مدیریت تئاتر قرار بگیرند و سکاندار آن شوند، این کشتی را به سویی هدایت خواهند کرد. اما بسیار بدیهی است که در یک کشتی که دهها ناخدا وجود دارد، بالاخره باید به یک ناخدا اعتماد کرد و سکان را به یکنفر سپرد و اجازه داد تا در کوران باد و موج و توفان، مدتی جستوجو کند و راه را بیابد. تغییر زودهنگام مدیران تئاتری، گرههای تئاتر کشور را کورتر میکند و بر مشکلات میافزاید. جشنواره سیوچهارم تئاتر فجر هنوز برگزار نشده است. کمی صبر کنیم تا حاصل عمل تیم اجرائی این دوره را ببینیم. پس از آن میتوان نقاط ضعف را دید و با نیت اصلاح گوشزد کرد. باید کمی باهمبودن را بیاموزیم نه همیشه برهمبودن را.
شرق/علی رهبری در مورد وضعیت این روزهای ارکستر سمفونیک:
گدایی از دولت را کنار بگذاریم
ارکستر سمفونیک تهران باز هم به میان خبرها آمد؛ اینبار اما نه بهواسطه اجراهایی که در برنامه آن تعیین شده بود بلکه بهواسطه مشکلاتی که هنوز یکسال از بازگشایی آن نگذشته، به سراغش آمده است.
بازگشایی ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی ایران، وعده رئیسجمهور به اهالی موسیقی بود که ٢٥ اسفند سال گذشته با آمدن علی رهبری به ایران محقق و ارکستر بازگشایی شد. رهبری فارغالتحصیل آکادمی وین و دارای مدال طلای مسابقات جهانی رهبری ارکستر در فرانسه، چک و اسلواکی، دارای بالاترین نشان هنری از چک، اسلواکی، بلژیک و اسپانیاست و رهبر بیش از ۱۲۰ ارکستر سمفونیک است. او ١٠ سال قبل هم برای رهبری ارکستر سمفونیک تهران به ایران آمده بود که به گفته خودش به دلیل بیمهریهایی که دید، بازگشت. او اما از اسفند سال گذشته مدیریت هنری ارکستر سمفونیک تهران را برعهده گرفته است و در شهریور امسال در نشستی با اهالی رسانه، برنامههای این ارکستر را در قالب «مهر تا مهر» شرح داد. بااینحال از یکی، دو هفته قبل این ارکستر باز هم خبرساز شد و از رهبری تا دیگر مسئولان ارشاد در مورد وضعیت آن صحبت کردند. به گزارش ایسنا، حسین نوشآبادی، سخنگوی وزارت ارشاد، روزگذشته، ١٤دی گفت: «بهدلیل تنگناهای مالی، فعالیت ارکستر سمفونیک ممکن است افت پیدا کند اما این ارکستر تعطیل نمیشود».
بهرام جمالی، مدیرعامل بنیاد فرهنگی- هنری رودکی، نیز روز ١٢ دی به مهر گفت: «از چندی قبل درباره مسئله دستمزدها و مباحث مربوط به اعتبارات ارکسترها با آقای رهبری صحبت کردیم. همچنین ما از آقای رهبری خواهش کردیم برنامهریزی را طوری انجام دهد که روزهای شنبه و دوشنبه هر هفته مجموعه ارکستر سمفونیک تهران برنامه نداشته باشد زیرا ما از آنسو تمرینها و برنامههای ارکستر موسیقی ملی ایران را هم داشتیم. ضمن اینکه برخی از سازها باید بین دو ارکستر تقسیم میشد».
آنچه تابهحال در مورد ارکستر سمفونیک تهران عنوان میشود، بیشتر مشکلات مادی بوده است. علی رهبری که این روزها در وین بهسر میبرد، معتقد است تمام مشکلات به مسائل مالی مربوط نمیشود. او در ابتدای صحبتهایش با بیان اینکه به علی مرادخانی (معاون هنری وزارت ارشاد) قول داده است تا چهار هفته آینده مصاحبه نکند اما اگر کسی راجع به او صحبت کرد، توضیح خواهد داد، به «شرق» گفت: «آقای جمالی راهی را در پیش گرفته که باعث تعجب من است. اگر او میگفت که آمادگی چنین ارکستری را نداشتیم و نمیدانستیم تا این حد قرار است جدی باشد، آنوقت میشد مشکل را یکجوری رفع کرد اما او از اواخرمهر ماه موضوع را اینطور مطرح کرد که برنامهریزیها با بودجه مطابقت ندارد. این موضوع، دروغ محض است چون هیچ برنامهای بدون کنترل چندباره و خارج از نظارت او نبوده است. ما در خدمت ایشان و در مقابل رسانهها برنامه مهر تا مهر را اعلام کردیم البته صحبتهایی در مورد بودجه شده بود اما این صحبتها در مورد ششماهه دوم بود که اپرا و... هم به برنامهها اضافه میشد و ربطی به برنامهریزی ما از مهر تا اسفند نداشت».
او افزود: «در یکی از جلسات که با حضور یزدانی، مسئول اداری و مالی، مشفق و تهمورس پورناظری بهعنوان مشاوران آقای جمالی و چند حسابرس و بهرام جمالی برگزار شد، این بحث مطرح شد که مشکل آنها پیداکردن مخاطب است. در این جلسه آقای جمالی چنان جرئت و جسارتی از خود نشان داد که من متحیر شدم. او گفت محتوای برنامه رهبری آنقدر باارزش است که خودم شخصا مسئولیت را برعهده میگیرم تا مخاطب پیدا کنم و بلافاصله با آقای عمیدی که مسئولیت روابطعمومی بنیاد رودکی را برعهده دارد، صحبت کرد و گفت تمام انرژی خود را برای حل مسئله پیداکردن مخاطب بگذارد. بعد از آن هم من و ایشان در خدمت رسانهها برنامه مهر تا مهر را اعلام کردیم. پس آنچه بیان شده است، حقیقت ندارد». رهبری در مورد کمبود بودجه گفت: «آقای جمالی میگوید عدمپرداخت بهموقع حقوق نوازندگان به دلیل کمبود بودجه بوده اما اگر اینطور است چرا حقوق فروردین و اردیبهشت نیز با دو، سهماه تأخیر پرداخت شد؟ من این ششماه را تحمل کردم و تمام سعیام این بود که به من بهعنوان مدیر هنری نیاز نباشد و بعد از مهرماه کارها را مدیر اجرائی انجام دهد اما حالا به یک مبصر، موکل و جنگجو تبدیل شدهام».
رهبری در پاسخ به صحبتهای جمالی در مورد تمریننداشتن ارکستر در روزهای شنبه و دوشنبه گفت: «این موضوع نمیتواند حقیقت داشته باشد چون در برنامهریزیای که در خردادماه انجام دادیم، ١٠ هفته برای تمرین و استفاده از سالن برای ارکستر ملی در نظر گرفتیم البته آنموقع آقای جمالی و من اعتقاد داشتیم ارکستر ملی از ابتدای مهر به این شکل نخواهد بود و با ارکستر سمفونیک کار میکند. بههمیندلیل روزهای شنبه و دوشنبه از تمرینهای ارکستر سمفونیک کم نشد اما به دلیل ضعف مدیریت، بیبرنامگی و بداههسرایی از مهرماه موضوع شنبهها و دوشنبهها دوباره مطرح شد و ما را در گرفتاری انداخت چون این مسئله پیشبینی نشده بود».
رهبر ارکستر سمفونیک در ادامه عنوان کرد: «این مشکل در ایام محرم خیلی حاد نبود تا اینکه در آبان، ضبط آهنگسازان ایرانی را داشتیم که اختلاف من و جمالی به صورت واضحی شروع شد. بهرام جمالی گفت روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه تعطیل و روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه به ضبط اختصاص داشته باشد تا سالن در سه روز ابتدایی هفته خالی باشد. اینجا بود که من عصبانیتر شدم و به سراغ آقای مرادخانی رفتم که با واسطه ایشان و آقای پیروزپی مسئله حل شد و ارکستر سمفونیک ١١ اثر آهنگسازان ایرانی را ضبط کرد».
نبود تالاری برای تمرین
بهرام جمالی در بخشی از صحبتهایش با خبرگزاری مهر در مورد لغو کنسرت ارکستر سمفونیک تهران به رهبری ارول اردینج نیز چنین عنوان کرده بود: «پیتر باران، نوازنده خارجی این کنسرت، به دلیل شرایط نامساعد جوی، یک روز دیرتر به تهران رسید که با این حساب ما یک روز کامل را از دست دادیم؛ ضمن اینکه بعد از ورود این هنرمند به تهران، ساز وی شکست که همین موضوع موجب مشکلات دیگری شد. رپرتوار انتخابشده هم دارای محتوای سنگینی بود که به دلیل کمبود زمان تمرین عملا نتوانست به کیفیت موردنظر دست پیدا کند. بنابراین آقای رهبری اعلام کردند که به دلیل این مشکلات، نمیتوانند کنسرت را برگزار کنند».
اما رهبر ارکستر سمفونیک تهران روایت دیگری از این ماجرا بیان کرد: «رهبر مهمان ترک قرار بود شنبه ایران باشد. به دستور آقای جمالی هیچ سالنی برای ارکستر سمفونیک حاضر نبود؛ درحالی که از شنبه تا سهشنبه برای تمرین مشخص شده بود. با نگرانی دنبال سالنی برای تمرین بودیم و موفق نشدیم. درنهایت از روز یکشنبه اردینج شروع به تمرین کرد که متوجه شد چند نفر از نوازندههای خوب ارکستر نیامدهاند. این نوازندهها به دلیل نگرفتن چند ماه حقوق اعلام کرده بودند که دیگر به ارکستر نمیآیند و ما تمرین یکشنبه را با بدی گذراندیم. دوشنبه باز هم متوجه شدیم سالنی برای ارکستر سمفونیک درنظر گرفته نشده است. با کمک آقای پیروزپی ٧٠، ٨٠ نوازنده را به یک سالن کُر که گنجایش ٤٥ نفر را دارد، منتقل کردیم. جمالی همان روز دستور داده بود سازهای کنتراباس را در اختیار گروه دیگری قرار بدهند و نوازندههای ما باید سازهای خودشان را میآوردند».
رهبری ادامه داد: «آقای باران نیز که قرار بود شنبه بیاید با یک روز تأخیر یکشنبه آمد و از دوشنبه برسر تمرینها حاضر شد؛ اما مجبور شدیم به او بگوییم به سالن کر نرود چون جا نداشت. او دوشنبهشب رسیتالش را اجرا کرد و این درحالی بود که هیچ تبلیغی انجام نشده بود. اگر من با دوستان خبرنگار و آقای عمیدی هماهنگی نکرده بودم شاید او تنها در مقابل هشت نفر مینواخت. سهشنبه هم تمرین خوبی نداشتیم چون دو نوازنده جدید فلوت به جای نوازندگانی که حقوق نگرفته بودند، وارد گروه شده بودند که درنهایت وقتی چهارشنبه به اجرای ارکستر گوش کردم، فورا به سراغ شورای مشورتی رفتم و گفتم این ارکستر در سطح ما نیست و به دلیل دوستیای که با اردینج داشتم این مسئله را برای او نیز توضيح دادم. شورا هم گفت با تمام تلاشی که باران و اردینج انجام دادهاند ارکستر در سطحی نیست که روی سن برود».
امیدواری به حل مشکلات
رهبر سابق اپراهای لندن، ژنو، برن، پالرمو، بارسلونا و مالاگا درباره وضعیت ارکستر سمفونیک گفت: «باید گدایی از دولت را کنار گذاشت. دولت گناهی ندارد. وزیر و معاون وزیر هم تمام انرژی خود را صرف حمایت از ما کردهاند. اگر شما تهران را با هر شهر دیگر دنیا مقایسه کنید هیچکدام شرایط و امکانات و کمکهای دولتشان را مانند بنیاد رودکی ندارند. اینهمه سالنهای مختلف را هم در اختیار ندارند. اگر در لندن، وین، پراگ و استانبول بنیادی با امکانات بنیاد رودکی وجود داشت، میبایست حداقل مخارج خودش و حقوق کارمندان و نوازندگانش را دربیاورد. حالا سودش را فراموش کنید».
او به بیبرنامگی در این زمینه اشاره کرد: «اگر آنها تنها ارکستر حرفهای مملکت را با این ۷۵ نوازنده بسیارعالی در اختیار داشتند، با این امکانات طوری مدیریت میکردند که با تبلیغ درست، قیمتهای درست و تخفیفهای درست مخاطب را جلب میکردند و مخارج را بهجای گداییکردن از دولت خودشان در میآوردند؛ نه اینکه مانند ۱۰ ماه گذشته یک هفته مانده به کنسرت تازه به فکر درستکردن پوستر بیفتند که اغلب چهارروزمانده به کنسرت با شرایطی بسیار بد و غیرحرفهای آماده میشد».
رهبری با وجود این از خوشبینیاش برای حل مشکلات خبر داد: «با وجود تمام این مسائل، احساس من منفی نیست. قبل از پرواز به اتریش چند ساعت با آقای مرادخانی و پیروزپی صحبت کردم و با وقتی که آنها گذاشتند، به من ثابت شد که با جان و دل میخواهند کارها درست شود. آنها از من چهار هفته وقت گرفتند تا مشکلات را برطرف کنند. من هم در ١٨ ماده مسائل را مطرح کردم که ١٣ ماده آنها به مسائل مالی و پولی ارتباطی ندارد و بقیه موارد به قرارداد نوازندگان ارتباط دارد. من امید زیادی دارم که مسئله حل شود. امیدوارم شغلی را که یکعمر در کشورهای دیگر انجام دادهام بتوانم در کشور خودم انجام دهم».
شرق/انصراف مهدی نادری از جشنواره فجر
شرق: مهدی نادری که با فیلمش متقاضی بخش «هنر و تجربه» فیلم فجر بوده است، پیش از اعلام رسمی اسامی فیلمهای این بخش، از حضور در این رویداد انصراف داد. در متن نامهای که این کارگردان به محمد حیدری، دبیر جشنواره فیلم فجر، نوشته، آمده: «با توجه به حجم آثار ارسالی به دفتر جشنواره و اتفاقاتی که به نظر، ناظر بر تراکم سنگین آثار ارسالی در دبیرخانه جشنواره فجر میباشد، شایسته دیدم آنچنان که در اختیارات شما میباشد، انصراف بنده را برای خروج فیلمم از گردونه تصمیمگیری بخش گرانقدر هنر و تجربه بپذیرید تا بلکه اینگونه راه بر جوانی امیدوار یا سرمایهگذار و عوامل اثری که شوق حضور یا نگرانی از عدم حضور دارند در این رویداد پرچالش باز شود. «افسانه شکارچیان گرگ» راه خود را بازشناخته و امید دارد تا در اکران هنر و تجربه و دیگر سرزمینها و جشنوارهها به حیات هنری خود ادامه دهد و مخاطبان خود را بازشناسد. با احترام فراوان به هیأت انتخاب فرهیخته بخش هنر و تجربه که بزرگترین اعتبار جشنواره امسال هستند. از همینجا دعوت صمیمانه بنده و همکارانم را برای اکران خصوصی و عمومی آتی پذیرا باشید». ذبیح افشار، میسا مولوی، مهدی نادری، با معرفی: یاسر خاسب از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. «افسانه شکارچیان گرگ» روایت زازای لوچ و کورراج، شکارچی گرگ است. این فیلم برداشتی از افسانههای شرقی است که در فضای بیزمان و مکان به ریشههای خشونت و افراطیگری میپردازد.
شرق/کلید موسیقی دست روحانی است؟
حسین عبدالهاشمپور
١- دوازدهم مرداد سال پیش، استاد حسین علیزاده به رسانهها گفته بود: «کاش آقای روحانی بهجای کلید معمولی، کلید سل در دست داشت»؛ ایشان اول دیماهی که گذشت، گفت: «متأسفانه کلید آقای روحانی هم نتوانست مشکل موسیقی را حل کند». او در هر دو جلسه نکاتی را طرح کرد که چون زخمهای بر تار دل هنرمندان و هنردوستان است، همه دربست درست، مثال صدق و صداقت؛ اما استاد ناخودآگاه در این واگویههای تلخ پاسخ خود را دادند: «...تابهحال نشده کنسرتی را اجرا کنیم و تا آخرین لحظه منتظر لغو آن نباشیم... ٣٦ سال است نمیتوانیم در حافظیه کنسرت بدهیم... در هیچجای دنیا با موسیقی چنین رفتاری نمیکنند... برایم سخت است در کشور خودم صحبت از سختبودن اجرای موسیقی کنم... اصلا چرا نباید «ربنا» پخش شود؟ ... موسیقی هنوز بین مسئولان جا نیفتاده است...».
آری به روایت خود استاد، درد امروز موسیقی مزمنتر از این دو سال است، بنابراین نهتنها کلید آقای روحانی بلکه کلید هیچ رئیسجمهور دیگری هم نمیتواند بهتنهایی قفل موسیقی را بگشاید؛ ارجاع بنبستهای موسیقی به کلید رئیسجمهور، مصداق همان در جستوجوی یک قهرمانبودن است و بس؛ گمشده موسیقی را جای دیگری باید جست و نشانی اشتباهدادن وقت هدردادن است.
٢- دولت در تسهیل امورِ مهم است، بههمیندلیل رأی میدهیم تا راحتتر زندگی کنیم و مطالبات قانونی و منطقیمان با قدرت قوهمجریه اجرائی شود، اما تجربه میگوید اگر جامعه گوشهای بنشیند و به دولت بگوید لنگش کن، نهتنها آب از آب تکان نمیخورد بلکه برخی از سر دلواپسی یا لجبازی با دولت جلو همان دو قطره آب، سد میسازند؛ اتفاقی که اکنون هم رخ داده؛ کار به جایی رسید که وزیر فرهنگ در شفافگویی بیسابقهای اظهار کرد: «البته همه لغو کنسرتها بهعهده» نیروی انتظامی «نبوده است، بعضی از جاها «ائمه جمعه» مخالفت کردهاند و در پی آن «عناصر مذهبی» جلو برگزاری کنسرت را گرفتهاند، در بعضی از جاها «قوه قضائیه» جلوگیری کرده است».
یکی از تفاسیر این جمله آقای جنتی این است که دولت خواسته، اما نتوانسته است؛ پاسخ به چرایی این مسئله شاید نوشداروی موسیقی باشد.
٣- درود به شجاعت حسین علیزاده؛ استاد به لطف دردانهنوازی سازش میتواند بر خوان نعمت تکیه دهد و عافیتطلبی پیشه کند؛ اما از سر دلسوزی و تعهدی که به اعتلای فرهنگ والای سرزمین مادری دارد همواره در صف اول کمالخواهی برای موسیقی است؛ اتفاقا کلید موسیقی در همینجا خفته است؛ تا جامعه موسیقی یک دل و یکصدا نخواهد، کلید هیچ رئیسجمهوری در این قفل نخواهد چرخید؛ هنرمندان موسیقی ما مانند دیگر هنرمندانمان، جزیرههای دورازهماند، همان «دو هنرمند در اقلیمی نگنجند» است که هفت بهمن پارسال در همین ستون روایتشان را گفتهام؛ و هفته قبلترش در هشت پرسش از لغوکنندگان کنسرتها حال دانشجوی دختر رشته نوازندگی در دانشگاه تهران را جویا شدم و یادداشتهای دیگر که حیرتمان را از سکوت جامعه موسیقی در قبال دومینوی لغو کنسرتها بازتاب دادیم! اما هیچگاه آنی نشد که باید میشد؛ اعتراض به وضع موسیقی باید از تکمضرابها به یک سمفونی و خواست عمومی بدل شود؛ راست گفت آن استاد عزیز که برای ایران و ایرانی امروز، موسیقی درمان است و باید اتمسفری شکل گیرد که این دارو را بیمار مطالبه کند... . کاش رسانههای ما هم بهجای خبرمحوری، با تحلیل و بسط دلگفتههای استادانی مانند علیزاده، زمینه همگرایی هنرمندان و نائلآمدن به رفتاری نهادمند و مدنی را بسترسازی کنند تا دیوارهای کاذب و غیرقانونی پیشروی موسیقی فرو ریزد.
فرهیختگان/نگاهی به شهرزاد ساخته حسن فتحی
قصه گو، قصه بگو!
سریال
شهرزاد به کارگردانی حسن فتحی مولفههای زیادی برای جذب مخاطب دارد؛ ستارههای
سینما همچون ترانه علیدوستی، شهاب حسینی، مصطفی زمانی و بازیگر برجستهای همچون
علی نصیریان و خوانندههایی همچون علیرضا قربانی و محسن چاوشی (که سه ترانه به نامهای
کجایی، به رسم یادگار و همخواب خوانده است)، مضمون سیاسی در کنار فضایی عاشقانه و
درنهایت خود حسن فتحی که آثار بنام و
مورد قبولی همچون پهلوانان نمیمیرند(1376-1374)، شب دهم(1380)و مدار صفر
درجه(1386) را در کارنامه دارد. این عوامل و البته تبلیغات فراوان در رسانههای
مختلف، کافی است که تماشاگر به سوی شهرزاد جذب شود و قصههای او را بشنود. اما
باید گفت شهرزاد تا امروز، خود را بهعنوان اثری ممتاز نشان نداده است و این به
چند دلیل اساسی و البته قابل مشاهده بازمیگردد. فضای شهرزاد، قبل از هر چیز ما
را به یاد اثری همچون کیف انگلیسی( سید ضیاءالدین دری، 1378) میاندازد، ولی در
اینجا قصد مقایسه نداریم، بلکه بحث بر سر چنین مضامین و آثاری است. بسیاری از
عاشقانههای سینمایی و تلویزیونی دارای فضای سیاسی بودهاند، ولی در بیشتر سریالها
و فیلمهای ایرانی تمرکز اصلی و خط روایی فیلم یا سریال به سمت عشق و روابط عاطفی
میرود.
شهرزاد قرار است برههای مهم و تعیینکننده در تاریخ این سرزمین را روایت کند؛ مقطعی از تاریخ که نهتنها اکثریت مردم ایران با آن آشنا هستند، بلکه هرگز آن را فراموش نمیکنند. داستان فیلم به دهه 30 و 40 بر میگردد؛ دورانی که به سبب شخصیتی همچون دکتر مصدق و ملی شدن نفت و همچنین کودتای 28 مرداد، هنوز هم بحثبرانگیز است. اما شهرزاد راه دیگری را انتخاب میکند و با نگاهی بسیار سطحی در حد نام بردن از این شخصیتها، استفاده از دکورهایی شبیه آن دوره، نمایش عوامل حکومتی در سطحی ابتدایی و با دیالوگهایی قابلپیشبینی و... از این دوران یاد میکند و روی رابطهای عاشقانه(مثلث عشقی) تمرکز میکند و مسائل سیاسی و اجتماعی در حاشیه قرار میگیرند. این اتفاق بسیار دردناک است. مساله وجود یک داستان عاشقانه برای جذب مخاطب یا به هر دلیل دیگر نیست، بلکه دغدغه اصلی این است که مضمونی چنین حیاتی نباید در حاشیه قرار بگیرد یا به صورت اجمالی روایت شود. نکته بعدی، عنصر زبان و لحن است. اینکه مردم آن زمان چگونه صحبت میکردهاند و چه تفاوتهایی با امروز داشتهاند، نیست. مساله اصطلاحات، کلمات و عبارات رایج معاصر یعنی دهه 1380 و 1390 در چنین اثری است. نغمه ثمینی در نگارش فیلمنامه با حسن فتحی همکاری داشته است و این پرسش را جدیتر میکند؟ چگونه این اتفاق افتاده است و به چه دلیل؟ اگر قرار است اثری را در بعد تاریخی حرکت دهیم و به زمانهای مختلف بکشانیم چه چیزهایی باید تغییر کند؟ مثلا اگر قرار است یک اسطوره را همچون داستان آستریون بورخس، باززایی کنیم، آیا صرفا تغییر شکل و لحن دیالوگ، یا گویش و لهجه یا حتی تغییر در ساختار روایی اثر موجب پدید آمدن روایتی امروزی از تاریخ یا اسطوره میگردد؟ نغمه ثمینی نمایشنامه و پژوهشهای بسیاری را در کارنامه دارد و چنین اشتباهی در حقیقت، نابخشودنی است، وگرنه چه دلیلی دارد دکور، صحنه، لباس و... را همچون سالهای 1332 بازنمایی کنیم. دیالوگهای شهرزاد بهویژه در لحظاتی که حول سیاست و وضعیت بحرانی جامعه میچرخند، شعارگونه هستند و تناسبی با شخصیتها ندارند. فرهاد در ابتدا بهعنوان شخصیتی ماجراجو، سیاسی یا دانشجویی آگاه معرفی میشود، ولی سپس با یک بار اسارت و نمایش طردشدنش در چند پلان از طرف دوستان، خود را بازنده میپندارد و درگیر عشق شهرزاد و وصل او میشود. در حقیقت از طریق شخصیتها و دیالوگهایشان، فضاسازی شکل نمیگیرد، بلکه صرفا آنها را میبینیم که گریه میکنند، میخندند یا در بند بزرگآقا هستند. شاید تنها شخصیتی که در کنار بازی نصیریان، برجسته و کاریزماتیک و تا حدودی منحصربهفرد است، همین بزرگآقاست که سمتی همچون پدرخوانده دارد. نکته پایانی اینکه این سریال قصهای ندارد و به عبارتی شهرزاد سخن نمیگوید و قصه تعریف نمیکند، اگر هم در برخی موارد داستانی شکل میگیرد، داستان تازهای نیست. این موضوع البته به قول فرمالیستهای روسی، ایراد نیست، مهم، چگونه گفتن یک داستان یا مضمون تکراری است که البته تا امروز اتفاق قابلتحسینی نیفتاده است. حسن فتحی کارنامه برجسته و تحسینبرانگیزی بهویژه در تلویزیون دارد و تقریبا مقاطع حساسی از تاریخ این کشور را همچون قاجار در پهلوانان نمیمیرند، شب دهم و آیین عاشورا، جنگ جهانی دوم و شخصیتی همچون عبدالحسین سرداری در مدار سفر درجه، به تصویر کشیده است. امیدواریم سریال شهرزاد در کنار کارگردانی و بازیهای تحسینبرانگیز بازیگرانش، روایتی دقیق، جذاب، محکم و فراموشنشدنی را ارائه بدهد و شهرزاد سخن بگوید و با قصههایش، تاریخ را از دست مرگ برهاند.
قدس/«جعفر والی» از زندگی و فعالیتش در هنر نمایش میگوید/ وضعیت تئاتر متزلزل است
قدس/ هنر/ آیسان نوروزی: جعفر والی بازیگر و کارگردان تئاتر متولد ۱۳۱۲ محله سرچشمه تهران است. خرداد سال ۱۳۳۲ از هنرستان هنرپیشگی فارغالتحصیل شد و بعد از شرکت در کلاسهای «دیوید سن» و «کویین بی» دو استاد آمریکایی، به همراه دوستانش بنیان گروه تئاتر ملی را گذاشتند.
هرچند آخرین نمایش والی به نام «نمایش طولانی» اردیبهشت سال 57 در تالار 25 شهریور به روی صحنه رفت و او مدتی است که بیشتر در کانادا اقامت دارد، اما در این سالها هیچگاه از تئاتر ایران فاصله نگرفته و اگر کارگردانی نکرده، به عنوان بازیگر فعالیت داشته است. حرفهای او را درباره زندگی و فعالیتهایش در تئاتر میخوانیم.
بچه بازیگوشی بودم که در مدرسه مروی درس میخواندم. آن زمان در مدرسه یک نمایش کمدی برای اجرا آماده میشد و مربیمان برای یکی از نقشها دنبال یک بچه بازیگوش بود. مرا انتخاب کردند. همان شلوغ بازيهاي حياط مدرسه را در صحنه انجام دادم. جالب است که روز اول نقش کوتاهی به من داده بودند اما هرچه جلوتر رفتيم نقش من هم در آن نمایش بيشتر شد. همان سال براي اولين بار عکسم را هم با سری تراشیده و یقه سفید در مجله دانش آموز چاپ كردند.
ورود به هنرستان هنرپیشگی
«پرنده آبی» به کارگردانی مرحوم عبدالحسین نوشين اولين تئاتری بود که در عمرم ميديدم. حال عجیبی به من دست داد و تا مدتها به این فکر میکردم که تئاتر چه چيز عجيب و بزرگی است. من در آن نمایش برای اولین بار دیدم درخت، گربه، آتش، نور و همه چيز حرف میزنند. آن زمان هنوز تلویزیون نبود و ما انیمیشن نمیدیدیم. آن نمایش باعث شد تا مدتها ذهن من درگير تئاتر باشد و فهميدم تئاتر يك كار بسیار جدي است. به عشق تئاتر در هنرستان هنرپیشگی ثبتنام کردم.
بعد از کودتای 28 مرداد هيچ جايي برای کار نداشتيم. ما يك عده مشتاق تئاتر بوديم كه از همه چيز نااميد شده بوديم. تا اينكه «شاهين سركيسيان» پيدا شد و ما را دور هم جمع كرد خانه سركيسيان میرفتیم. برای اینکه کسی متوجه تجمع ما نشود پردهها را هم ميكشيديم و راجع به تئاتر حرف ميزديم. همه بچه محلههای پایینشهر بودیم. من و عباس جوانمرد بچه سرچشمه بودیم، علی نصیریان بچه شاپور، جمشید لایق بچه راهآهن و... . بعد از مدتي در گروه يك سري مسائل مطرح شد از جمله اينكه چرا به جامعه خودمان نگاه نميكنيم؟ چرا تئاتر ملي نداريم؟ و از خودمان ميپرسيديم چگونه ميتوان يك تئاتر ملي بوجود آورد؟ با هم صحبت كرديم كه تئاتر ملي بايد چه خصوصياتی داشته باشد. همه از طرح استقبال كردند و گروه تئاتر ملی تاسیس شد. بعدها فضا کمیبازتر شد. من وارد دانشگاه شدم و فعالیتهایم را ادامه دادم. سایر دوستان هم بيكار ننشستند و هر کدام راه خود را پیدا کردند.
شما آقای مشایخی هستید؟
بعد از انقلاب شرایطی پیش آمد که مجبور شدیم از اداره تئاتر بیرون بیاییم. دور هم جمع شديم تا تئاتر كار كنيم. حتی بنیاد مستضعفین حاضر شد سينمایی را با بهترين قرارداد برای تمرين و اجرا در اختیار ما بگذارد. ما همه كارهايمان را انجام دادیم و نامهاي براي مديركل وقت نوشتیم. من رفتم تالار وحدت پیش ایشان! میدانید از من چه پرسید؟ از من پرسيد شما آقاي مشايخي هستيد؟
دوران دكتر منتظري در تئاتر یک دوره استثنائي بود. يكي از كساني كه واقعا بچههاي تئاتر دوستش دارند دكتر منتظري است. آن زمان برنامهريزي كردند و قرار شد من كار كنم. در تئاتر شهر برای من كلاس گذاشتند. جلسه اول کلاس را برگزار کردم. جلسه دوم برق تئاتر شهر قطع شد. جلسه سوم هم از من كارت شناسايي خواستند. خلاصه علیرغم همه تلاشها نشد کار به سرانجام برسد. بودجه فیلم «تا غروب» را هم منتظری از جهاد دانشگاهي برای من گرفت، به همه هنرمندان برای انجام کار کمک میکرد. ولي منتظری رفت. بعد از آن به دلیل اینکه به بن بست رسيده بودم و دچار افسردگي شدم، بیست سال پیش به کانادا رفتم و آنجا هم بلافاصله شروع به كار كردم.
تئاتر در کانادا
وقتي کسی جستوجوگر باشد قطعا به نتيجه ميرسد. خاطرم هست يك روز که در کلاس انگلیسی بودم يك آقاي روسی از من پرسيد: تئاتر خواندهای؟ گفتم:هم تئاتر خواندهام هم تئاتر کار کردهام. از من پرسيد: ميخواهی تئاتر کاركنی یا نه؟ وقتی اشتیاق من را دید گفت: ما میخواهیم يك گروه بینالمللی تشكيل دهيم.
ده نفر درس خوانده و مشتاق تئاتر بودیم که با هم یک گروه به اسم «بروكن اينگليش تياتر كمپاني»، یعنی كساني كه انگليسي را قاطي پاتي حرف ميزنند تشکیل دادیم.
در حال
حاضر هیچ برنامهای برای اجرای نمایش ندارم مگر اینکه مسؤولان بخواهند به قول و
قرارهایی که قبلاً داده بودند پایبند شوند. سال قبل حسین طاهری برای اجرای نمایش
قول وقرارهایی با ما گذاشت و حالاکه استعفا داده نمیدانم چه خواهد شد!
متأسفانه وضعیت متزلزلی بر فضای تئاتر حاکم است و این کار را برای جوانها که تجربه و تحمل کمتری دارند، دشوار میکند. با این حال میبینم که نسل جدید تئاتر، صمیمانه تلاش میکند و زحمت میکشد. به اعتقاد من همین جوانها هستند که تئاتر را سرپا نگه داشتهاند و بار تئاتر امروز را بر دوش میکشند. همانطور که گفتم آن زمان ما اداره تئاتر را داشتیم که عدهای از اهالی این حرفه، آنجا کارمند بودند و زندگیشان به این نحو اداره میشد. اما امروز درآمد تئاتریها منحصر به کاری شده است که روی صحنه انجام میدهند. این چیزها کار را برای تئاتریها سخت میکند.
مردم سالاری/محمدرضا آهنج در اعتراض به اعلام اسامي فيلمهاي جشنواره فجر
فيلم من توسط هيأت انتخاب جشنواره ديده نشده است
کارگردان فيلم «من يک ايرانيام» معتقد است: فيلمش توسط هيأت انتخاب جشنواره فيلم فجر ديده نشده است.
محمدرضا آهنج در گفتوگويي با ايسنا، با بيان اينکه نسخه کامل فيلم که مدتهاست آماده شده، تحويل دبيرخانه شده است، گفت: وقتي اسامي نهايي را شنيدم از عدم انتخاب فيلم تعجب کردم و تصور اوليهام اين است که فيلم در بروکراسي دست و پا گير جشنواره که فيلم اولم بوده است يا نه، گير کرده است. وي افزود: خود من معتقدم «من يک ايرانيام» فيلم سينمايي دومم محسوب ميشود، اما ظاهرا فيلم «زخم زيتون» را به دليل اينکه پروانه اکران نداشته فيلم اول من محسوب نميکنند. به خاطر همين، هم از بخش فيلم اول جا مانديم و هم فيلم در بخش «سوداي سيمرغ» ارزيابي نشده است و در واقع هم از اين جا مانديم و هم از آنجا رانده شديم.
اين کارگردان ادامه داد: به گواه کساني که فيلم را ديدهاند «من يک ايرانيام» آنقدر شرافت دارد که اگر در جشنواره نباشد، جايش خالي است. فيلمبرداري اين فيلم که توسط احمد نجفي تهيه ميشود، در شرايط بد آب و هوايي اوکراين ادامه دارد و با تدوين همزمان توسط اميرحسين آهنج تلاش ميشود اولين نمايش «من يک ايرانيام» در جشنواره فيلم فجر باشد. اين اولين تجربه بازيگري عليرضا حيدري قهرمان کشتي کشورمان است که در نقشي خاص مقابل دوربين رفته است. در خلاصه داستان «من يک ايرانيام» به تهيهکنندگي احمد نجفي و بازي عليرضا حيدري، احمد نجفي، ويتالي سمنتوف، سرگي موخورت، ديما چميخوف وسرگي وليانوفسکي آمده است: پايان قهرماني، آغاز افسانه است ناگزير به گذشتن از زمانها و مرزها براي جاودان ماندن. رفتن و سفر تا نهايت تلخي روزگاران و آغازي دوباره همچون زايش يک اسطوره تا سرانجام ابرپهلواني همچون سياوش...
وطن امروز/گفتوگوی «وطن امروز» با بهروز نورانیپور، کارگردان مستند ضد داعشی «A157»
دختران سرزمین سوخته
مرتضی اسماعیل دوست: قلبهای تاریک داعشیها با دستان خونین غرب همقرینه شد تا جدیدترین جنایات عظیم تاریخی را در سرزمینهای مختلف صورت دهد و آوارگان بسیاری را دور از نگاه امید به سوی گریزگاه غربت بکشاند. فیلم مستند «A157» داستانی است دهشتناک از زخم عمیقی که وهابیون سلفی داعش بر پیکر دخترانی از جنس معصومیت روا داشتند. «روکن»، «هیلین» و «سولاف» دختران آواره سوری در فیلم ساخته شده توسط بهروز نورانیپور بخشی از حکایت غریب جنگافروزی در جهان رسوایی هستند. گفتوگو با بهروز نورانیپور، کارگردان مستند ضدداعشی «A157» که بعد از حضور در جشنواره «سینما حقیقت»، این روزها میهمان «عمار»یهاست، به تلخترین واژهها عیان میشود.
چگونه به حکایت غریب دختران سوری در فیلم «A157» رسیدید؟
در سفری به عراق که برای پیشتولید اولین فیلم بلند سینمایی رفته بودم با عکاسی با نام زبیر آشنا شدم که اصالتی سوری داشت و پیش از آن در سرزمینش، عکاسی آماتور بود. بعد از جنگ به مناطق اشغالی آمده بود و عکسهایی از آوارگان و جنگزدهها میگرفت. در میان عکسهای زبیر، عکسی از دختربچهای 9 ساله توجهم را به خود جلب کرد. وقتی گفت آن دختربچه پدر و برادرانش را از دست داده است، اگر چه ناراحتکننده بود اما میان آن همه مصیبتها باز هم میشد پذیرفت. وقتی زبیر باز هم گفت که مادرش هم ناپدید شده درد مضاعفی برایم پیش آمد. او همینطور از مصیبتهای آن دختر گفت تا اینکه رسید به اینکه او باردار است. با شنیدن این حرف انگار پتکی به سرم خورده باشد، به او گفتم دیگر گفتههایش را ادامه ندهد. با شنیدن آن حرف مانند آدم بهتزدهای شده بودم. درک آن برایم خیلی سخت بود که چگونه دختر بیگناهی در آن سن کم مورد تجاوز وحشیانه داعشیها قرار میگیرد.
و همچنان درگیر با سوژه دردناک دختر ماندید!
2 روزی طول
کشید تا دوباره درباره آن عکس حرف بزنیم چون واقعا تداعی آن مساله برایم سخت بود. بعد
که فهمیدم 2 خواهر دیگرش هم به این درد دچار شدهاند، اوضاع سختتر شد و تصمیم خود
را گرفتم تا برای انعکاس دردهایشان و افرادی شبیه آنها فیلمی مستند از این مساله بسازم.
2 هفته بعد سراغ دختران رفتیم و با آنها صحبت کردیم اما به هیچوجه رضایتی برای قرار
گرفتن مقابل دوربین نداشتند.
بحث مهمی فارغ از فیلم شما شکل میگیرد که یک مستندساز در برابر وضعیت روحی سوژه خود و تصمیمی که برای ساخت اثر دارد باید کدام را مقدم بداند. برای شما مساله انسانی در چه مرتبهای از اهمیت قرار داشت که حتی قید فیلمی را بزنید که شخصیتهایش برای شرم حاضر به قرار گرفتن مقابل دوربین نبودند؟
ببینید! من چنین نگاهی نداشتم. میخواستم فیلمی شرافتمندانه درباره تاریکترین مساله انسانی بسازم. در پایان فیلم «A157» مخاطب حس بدی نسبت به دختران پیدا نمیکند و با دردهای آنها همراه میشود. به طور حتم مسائل انسانی برایم مهمتر از هر چیزی است و پرداخت زندگی آن دختران در جهت انعکاس دردهای انسانی بود.
چگونه دختران رضایت دادند در این فیلم حضور یابند؟
ما 4 بار برای فیلمبرداری رفتیم و موفق نشدیم تا اینکه دخترها به بهانه پیدا کردن مادرشان جلوی دوربین قرار گرفتند. این را باید بدانیم که یکی از موارد مهم در مستندسازی، پیگیری سوژه برای پرداخت است. برای رسیدن به نتیجه مطلوب باید اصرار و سماجت کرد اما وقتی نتیجه نداد باید دنبال سوژهها و موضوعات دیگری رفت.
بعدها نشانهای از مادر گمشدهشان پیدا شد؟
متاسفانه مادر و برادر کوچکشان را در گوری دستهجمعی مابین ترکیه و سوریه پیدا کردیم!
مهمترین مسالهای که موجب شد دوربین خود را میان آوارگان غریب سوری ببرید، چه بود؟
با این نگاه به سمت ساخت مستند «A157» رفتم که گوشهای از واقعهای بزرگ را نشان دهم. آن دختران جزئی از دردهای گستردهای بودند که در این سالها برای مظلومان و مردمان بیدفاع و آواره سوریه، عراق و کشورهای دیگر رخ داده است. در واقع جنگ به تعداد آدمهایی که با آن روبهرو هستند با خود حادثه و مصائبی را به دنبال دارد. آنها نمایندهای از مسلمانان مظلوم در حال شکنجه توسط تکفیریها بودند. من در آن واقعه با یک تراژدی گسترده انسانی روبهرو بودم که نمیتوانستم بیتفاوت باشم. داعشیها و افراطیهای سنگدل قربانیان بسیاری در این سالها گرفتهاند و متاسفانه جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی هم کاملا بیتفاوت عمل کردهاند و تنها نظارهگر هستند!
میان گونههای مختلف مستند با چه نگاه و دغدغهای سراغ مستندی در دل بحران و با نگاهی گزارشی رفتید؟
مستندهای گزارشی که در بحران ضبط میشود، شرایطی کاملا متفاوت از دیگر بخشهای مستند دارد. در مستند بحران با جغرافیا، موقعیت و شرایط خاصی روبهرو میشوید و باید در آن شرایط قرار گرفت تا به درک موقعیت رسید. شما در این نوع از مستندها با خطرات و اتفاقات سخت و پیشبینی نشدهای مواجه میشوید و هر لحظه امکان رخدادهای تازهای میرود که باید در لحظه در برابر وضعیتهای ناگوار تصمیم بگیرید. این نوع مستندها شکل متفاوتی برای تولید دارند و نیاز به افرادی زبده برای ساخت آنهاست.
به نوعی با «مستند محض»ی روبهرو هستید که خیلی از اتفاقات باید در لحظه ضبط شود و نیاز به تمرکز بالایی دارد.
بله، همین طور است. برای همین نیاز به هوش و جسارت بالایی است که بتوانید بهترین صحنهها را ضبط کنید. در این نوع مستندها همه چیز بستگی به تصمیماتی دارد که در شرایط میگیرید. البته در روندی کلی چارچوبی در نظر گرفته میشود و حتما باید طراحی و نقشه از پیش تعیین شدهای وجود داشته باشد اما برخی مواقع در اتفاقاتی ناگهانی باید تصمیماتی درست و سریع گرفت.
در میان چنین وضعیت دشواری، نقش احساسات انسانی برای تمرکز مستندساز چگونه رقم میخورد؟
شما وقتی در مناطق جنگی و در شرایط سختی از زندگی مردمان مصیبتزده قرار میگیرید، بار عاطفی مضاعفی پیدا میکنید و با وضعیت متفاوتی برخورد میکنید. من در دل موقعیتی قرار گرفته بودم که افراد بسیاری، همه بستگان خود را از دست داده بودند و در شرایط بسیار نامطلوبی زندگی میکردند اما باید بتوانیم بر اوضاع مسلط شویم. این برای من خیلی دردناک و زجرآور بود که فرزندان کوچکی را میدیدم که والدین، برادران و خواهران خود را از دست داده و سرگردان بودند. دختران فیلم ما تنها نمونهای از افراد بسیاری بودند که مورد ظلم و شکنجه و تجاوز قرار گرفته بودند و آنقدر وضعیت ناگواری داشتند که انسان متحیر میشود.
مستند «A157» تنها به ثبت وقایع میپردازد یا در دل صحنهها به دنبال تولید مفاهیم دیگری هم بوده است؟
مستند «A157» را میتوان از ابعاد مختلفی مورد توجه قرار داد. فیلمی که هم برای مخاطبان داخلی و هم خارجی میتواند ارزنده باشد. ما در این فیلم با دردهای بشری و حوادثی غیرانسانی که جهان امروز را فرا گرفته به شکلی ملموس مواجه میشویم که با واکنشهای مخاطبان نیز همراه بوده است. به نظرم این فیلم میتواند قابلیت توجه بیشتری برای بیننده ایرانی داشته باشد، چرا که بخشهای مختلفی که در فیلم «A157» وجود دارد موجب تامل و نگاههای بسیاری برای مخاطب میشود.
مساله تثبیت امنیت در کشورمان به عنوان بخش مهمی از این برداشت خواهد بود؟
بله! وقتی با چنین حوادثی برخورد میکنیم واقعا از این همه امنیت و آزادی موجود در ایران اظهار خوشایندی خواهیم داشت. خیلی خوب است که اقوام و بستگانمان براحتی میتوانند زندگی کنند، دخترها و زنان سرزمین ما در امنیت به سر میبرند، فرزندان ما میتوانند بدون دردسر تحصیل کنند و آسایش در زندگی مردم وجود دارد. این مساله جای تقدیر بسیاری از افرادی دارد که امنیت کشور را در مرزها و داخل کشور فراهم میکنند.
بازخورد مخاطبان در اکرانهایی که داشتید چگونه بود و چنین مواردی را با شما در میان میگذاشتند؟
فیلم بازتابهای خوبی داشت و در جشنواره «سینما حقیقت» 2 بار به سانس فوقالعاده رسید و واکنشهای خیلی زیادی از سوی مردم پیش آمد. در گفتوگوی مخاطبان به این مساله رسیدم که آنها لایههای مختلفی از فیلم را دریافت کرده بودند. آنجاست که پی میبریم چقدر حفظ خاک و سرزمین مهم است و آبرو و ناموس آدمی محسوب میشود.
به نظرتان گروه مخوفی مانند داعش چگونه توانسته به این راحتی در منطقه جولان دهد؟!
آنچه مسلم است بسیاری از قدرتها از رفتارهای گروهکهایی مانند داعش سود میبرند و به شکلی روشن مشخص است که غربیها به شکلی دغلبازانه به دنبال ایجاد جنگ در جهان هستند تا بتوانند کارخانههای اسلحهسازی خود را سرپا نگاه داشته و به سود برسند.
پس داعش را دستپرورده غربیهایی میدانید که در ظاهر ادعای مقابله با تروریسم در جهان سر میدهند؟!
ببینید! ایجاد عملیات تروریستی داعش به این راحتی صورت نگرفته است و نیاز به حمایتهایی از سوی غربیها داشته تا از این طریق کشتار و جنگ را وارد مرزهای مختلف کرده و بتوانند به منافع خود دست یابند. دولتهای آمریکایی و اروپایی از ملت مظلومی مایه گذاشتند که بیگناه وارد این بازی جنگافروزی شدند و در آن اعتبار و حیثیتشان به تاراج رفت. این روند تا زمانی که ملتها بیدار نشده و مقابل استکبار قرار نگیرند ادامه خواهد داشت. باید مردم جهان به سمت حقایق بروند و بیداری مردم جهان در این مساله بسیار مهم است.
مستندسازان و سازندگان فیلم کوتاه وقتی سراغ فیلمسازی بلند سینمایی میروند، نوع نگاه و ساختار آثارشان تغییری فاحش مییابد. اشارهای به پیگیری جهت ساخت اولین فیلم بلندتان داشتید. در آن آثار هم نگاه اکنونتان استوار خواهد ماند؟
به طور قطع در ساخت آثار بلند سینمایی هم این نوع نگاه انسانی را خواهم داشت. همانطور که در آثار مستند هم سعی کردم روح داستانگویی را حفظ کنم در ساخت فیلم بلند نیز به دنبال آثاری قابل تامل و فکر شده برای بیننده خواهم بود. سبک و سیاق آثارم در این سالها همچنان ادامه یافته و باز هم سعی میکنم روایتی صادقانه در آثارم داشته باشم.
دوره ششم جشنواره فیلم «عمار» در حال برگزاری است. وجود چنین رویداد مردمی را چگونه ارزیابی میکنید و سطح کیفی آثار این دوره را چگونه دیدید؟
متاسفانه چند روزی است که دچار بیماری سختی شدم و نتوانستم فیلمهای این دوره را ببینم اما خودم در همه دورههای گذشته جشنواره حضور داشتم و معتقدم برگزاری جشنواره فیلم «عمار» به طور کلی خوب است. تنها پیشنهادم این است که این جشنواره باید به فکر عدم تمرکز کامل بر تهران باشد و بتواند هر دوره را در شهرهای مختلف ایران برگزار کند تا در نقاط دیگر ایران هم شور برگزاری جشنواره شکل گستردهای به خود بگیرد.
با توجه به نگاه فرامرزی فیلم «A157» به دنبال اکرانهای بینالمللی آن نیستید؟
سازمان توسعه سینمایی سوره و امور بینالملل حوزه هنری به دنبال شرایط مناسبی جهت ارائه بینالمللی فیلم هستند و برنامههایی دارند تا این فیلم اکرانهای خارجی داشته باشد. فیلم «A157» تازه اکران شده و میتوان اقدامات بسیاری انجام داد و باید منتظر ماند تا بعد از تعطیلات کریسمس شرایط نمایش در خارج از کشور فراهم شود.
وطن امروز/جمال شورجه:
آلسعود با اعدام شیخ نمر خودزنی کرد
کارگردان «سیوسه روز» گفت: عربستان با به شهادت رساندن شیخ نمر اقدامی انتحاری انجام داده و در حقیقت خودزنی کرده است. به گزارش نسیم، جمال شورجه افزود: نمر به جرم افشارگری جنایتهای آلسعود به شهادت رسیده و رژیم سفاک و ستمکار و مستبد عربستان شیخ نمر را به همراه تعدادی دیگر به شهادت رساند که این حرکت ددمنشانه و مستبدانه آلسعود را به نوبه خود محکوم میکنم. شورجه با بیان اینکه رژیم آلسعود جنگ نیابتی را با همکاری آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه و عراق انجام میدهد و در حقیقت این رژیم، رژیمی ستمکار و یزیدی است، تصریح کرد: آلسعود خود را شبیه به مسلمانان و اسلام میکند؛ در حالی که ریشه این رژیم قطع به یقین به ابوسفیان و یزید میرسد و ستمکاری را از آنها به ارث برده است. کارگردان «سیوسه روز» تصریح کرد: رژیم صهیونیستی آلسعود دست در دست رژیم صهیونیستی به جان جهان اسلام افتادهاند و هنرمندان باید این مساله را افشا کنند. وی خاطرنشان کرد: اگر در میدان نمیتوانیم از ملت مظلوم یمن، سوریه و عراق دفاع کنیم؛ میتوانیم از طریق آثار هنری این تکلیف را انجام دهیم و این وظیفه سینماگران و مستندسازان ماست که در این برهه باید نسبت به آن دست به عمل بزنند؛ از سوی دیگر دولت هم باید از این حرکتها هم از لحاظ مالی و هم معنوی پشتیبانی کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com