جذبهی لحن و نگاهت تیغ برّان دو دم
تازه اینها جلوهای از ذوالفقار حیدریست
هم شجاع و هم بصیر و هم مدير و هم فقيه
غبطهی جنّ و مَلَک بر این ثمار حیدریست
سهل اندیشی ست نقد تو امام المسلمین
سیرهات وقتی که راه استوار حیدریست
اعتدال و نقد مولا؟! این تناقض چیست این
سکّهی تزویر فارغ از عیار حیدریست
نیست باک از فتنههای نهروانی و جمل
تا بصیرت زاییات آیینه دار حیدریست
ضربهی کاری تو بر خیبر هشتاد و هشت
مشتي از خروارها قهر شرار حیدریست
بر زیادهخواهی قوم زبیر و طلحهها
آهنین وار ایستادن؛ اقتدار حیدریست
از اُميّه پوستين هاشم اندازيم باز
تا بداند خلق كه او در كارزار حيدريست
با خراساني نجنگ اي سامري فتنه گر
فتنهات این بار هم در تارومار حيدريست
کفر، میدان آمده گیرم که با کل توان
لشکر ایمان در اینجا پای کار حیدریست
سازش ما را مگر مغرب به گورش میبرد
روزگار اهل مشرق بر مدار حیدریست
دشمنان همواره مرعوب علی و شک مکن
تا که ما را رهبری از سایهسار حیدریست
بیرق حبِّ ولایت دیگر عالمگیر شد
نه بهار سامیان بلکه بهار حیدریست
نسخهای برداشته از دكترين ساغرت
شیخ زكزاكي كه اينك او خمار حیدریست
شد سيه از خون اين شيخ سيه كاخ سفيد
اين فقط يك ميثم از آن بیشمار حیدریست
اهل کوفه نیست اصلاً خانهزاد كربلا
بر لب ما کربلائیان شعار حیدریست
همچو مولانا علیاکبر به پاي اين حسين
هر که پرپر شد یقیناً از تبار حيدريست
مسعود فريدوني/آذرماه ۹۴