کد خبر: ۳۱۶۴۴۴
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
با فردی نه تنها تندرو و جاهل بلکه ناصبی و دروغگو آشنا شوید؛

نکته ای مهم درباره وحدت اسلامی، ابن تیمیه و معاویه

نتیجه ای که امروز به آن رسیده ام اینست که ابن تیمیه صرفا یک فرد عجول ، تندرو یا جاهل نبوده بلکه یک ناصبی دروغگو و جاه طلب بوده است. شاید تصور شود خیلی دارم تند می روم ولی این ادعا قابل اثبات است. ما منتقدان ابن تیمیه وقتی کتابهای ابن تیمیه را به خوبی و به طور کامل و بادقت نمی خوانیم در مواردی فریبهای بزرگی می خوریم.
نکته ای مهم درباره وحدت اسلامی، ابن تیمیه و معاویهگروه دین و اندیشه: در یادداشت پیش رو که به قلم اسلام ملکی نگاشته شده، نگارنده مدعی است که ابن تیمیه صرفا یک فرد عجول، تندرو یا جاهل نبوده بلکه یک ناصبی دروغگو و جاه طلب بوده است و در مطلب حاضر ادعای خود را اثبات می کند.

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت بلندبالا که توصیه می شود همه آنرا مطالعه کنید به شرح زیر است: 

بنده تا چند سال گذشته خیال می کردم ابن تیمیه (عالم حنبلی مشهور قرن هفتم که از شخصیتهای مورد احترام و تقدیس وهابیهاست) صرفا در مواردی اشتباهات و جهل داشته و دچار شتابزدگی بوده وگرنه انسان قاطع ، صریح و صادق بوده است.

گمان می کردم محمد بن عبدالوهاب بوده که عقاید ابن تیمیه را مورد سوء استفاده قرار داده یا به نحو اغراق آمیزی عرضه کرده است. حتی سالها پیش یک مقاله با رویکرد تقریبا مثبت درباره او نوشتم که چاپ هم شد. اما در سالهای اخیر در اثر مطالعه برخی از مباحث برخی از محققانی که خودشان روزگاری از شیفتگان ابن تیمیه بودند و به آثار او احاطه و تسلط دارند فهمیدم که برداشتهای قبلی ام ساده اندیشانه بوده است.

نکته ای مهم درباره وحدت اسلامی، ابن تیمیه و معاویه

نتیجه ای که امروز به آن رسیده ام اینست که ابن تیمیه صرفا یک فرد عجول ، تندرو یا جاهل نبوده بلکه یک ناصبی دروغگو و جاه طلب بوده است. شاید تصور شود خیلی دارم تند می روم ولی این ادعا قابل اثبات است. ما منتقدان ابن تیمیه وقتی کتابهای ابن تیمیه را به خوبی و به طور کامل و بادقت نمی خوانیم در مواردی فریبهای بزرگی می خوریم.

حقیقت اینست که ابن تیمیه با شخصیتهای دیگر حنبلی ، سلفی ، وهابی و تکفیری فرق دارد. او رکن افراطیگری و تکفیرگری در میان سلفیه است. گیرم چند نقطه قوت هم داشته باشد ولی استفاده از نقاط قوت او به سرانجام نخواهد رسید زیرا پسماندهای فاضلاب را هر قدر بجوشانند و پاستوریزه کنند باز هم نمی توانند از آن برای آشامیدن استفاده کنند زیرا باز هم حاوی مواد سرطان زاست.

تصور نکنیم ابن تیمیه مثل سید قطب یا قرضاوی یا احمد حنبل یا ذهبی یا ابوالفرج ابن جوزی یا بن باز و دیگران است. او رکن افرطایگری و خونریزی است. در مواقع ضرورت و در حد بسیار محدود شاید بشود گاهی از برخی از حرفهای خوب او را از جهت جدال احسن و الزام طرف مقابل «بما یلزم به نفسه» برای بستن دهان تکفیریها استفاده کرد ولی چنین گزینه ای در غیر از موارد ضرورت خطرناک است. عموم مسلمانان دیر یا زود ناگزیرند بر ضد ابن تیمیه روشنگری کنند. اگر این کار به نحو عالمانه و مستند انجام نشود هر از چندگاه باید شاهد بروزالقاعده ها و داعشهای جدید باشیم که مسیحیان ، شیعیان ، صوفیه و حتی سنیهای غیرصوفی را ذبح کنند.

اینکه برخی از فضلا بخواهند نوعی آتش بس بین ابن تیمیه و صوفیه یا شیعه برقرار کنند فقط در موارد خاص و حالات نادر و در حد ضرورت مفید است و در سایر موارد یعنی در قریب به اتفاق موارد آسیب می زند.

برداشت بنده حقیر اینست که اگر خواهان وحدت امت هستیم باید استخوان به این بزرگی را لای زخم تحمل نکنیم. شیعیان و صوفیهای اهل سنت نمی توانند با کسانی که مرید ابن تیمیه هستند دوستی درازمدت داشته باشند زیرا اینها همیشه در مقاطع زمانی مختلف به حملات مسلحانه یا تکفیر شیعه ، صوفیه و سایر سنی ها مشغول می شوند. 

ابن تیمیه همانند خلفای راشدین نیست. ابن تیمیه با امامان چهارگانه اهل سنت همردیف نیست که بخواهیم حرمتش را نگه داریم. اگر خیال کنیم حرمت ابن تیمیه هم مثل حرمت احمد حنبل است یعنی اصل و فرع را اشتباه گرفته ایم. همانطور که یاسر الحبیب نماینده تشیع نیست ابن تیمیه نیز نماینده اهل سنت نیست. اگر در عمل طوری رفتار کنیم که گویی ابن تیمیه مساوی با امام احمد حنبل است یعنی وهابیها توانسته اند قاعده بازی را بر عموم مسلمانان تحمیل کنند. اگر مسلمانانِ اعتدال گرا و وحدت طلب بخواهند ابن تیمیه را در حد امام احمد بپذیرند باخت آنان در مبارزه با تکفیر و افراطیگری حتمی است. دقیقا مثل اینست که بگوییم برای دستیابی به وحدت اسلامی ، «ضرورت جنگ فرقه ای» را بپذیریم. «دعوت به وحدت اسلامی» با «تمجید از ابن تیمیه یا سکوت درباره انحرافات او» تعارض کامل دارد. این بت باید شکسته شود تا همه مذاهب اسلامی طعم صلح ، آسایش ، تفاهم و برادری را بچشند.

 برخی بر این باورند یکی از رازهای انحراف برخی از گروههای اخوانی و اشتباهات فاحش آنها در سالهای اخیر همین است که نسل کنونی اخوان در اکثر کشورها متاثر از ابن تیمیه شده اند حال آنکه نسلهای قبلی آنها از حسن البنا (که ضد تکفیر بود) متاثر بودند. ابن تیمیه با سید قطب تفاوت زیادی دارد. عجیب است که کسانی انحرافات اخوان را به سید قطب منتسب می کنند ولی از ریشه اصلی که ابن تیمیه است غافل می شوند. سید قطب فرد دارای حسن نیت و اندیشه های مثبت بوده و در مواردی نیز جای نقد دارد حال آنکه ابن تیمیه یک ناصبی جاه طلب و دروغگوست.

شاید برخی از عزیزان بگویند: وضعیت افکار عمومی جهان اسلام طوری شده که ناگزیر باید ادبیاتمان را درباره ابن تیمیه تعدیل کنیم. برداشت بنده اینست که این سخن دقیقا یک برآورد و ارزیابی نادرست از شرایط کنونی و یک خطای استراتژیک است زیرا مخصوصا در شرایط کنونی که داعش اینهمه فضاحت به بار آورده فرصت بزرگی برای افشای انحرافات عمیق ابن تیمیه فراهم شده است. امروزه در کشورهای عربی موج انتقاد از ابن تیمیه به عنوان مسؤول بسیاری از انحرافات داعش و القاعده شروع شده است. دقیقا امروز که این تنور داغ است باید برای وحدت شیعه و سنی کار زیربنایی بشود. اگر این تنور سرد شود و دیر بجنبیم سی سال بعد مجددا با یک نسل قوی تر از داعش و القاعده مواجه خواهیم شد. اگر سی سال بعد چنین نشود 50 سال بعد چنین خواهد شد. ابن تیمیه چشمه جوشان خونریزی ، تفرقه و افاطیگری است.

فقهای اهل سنت یا صحابه یا خلفای راشدین از ارکان «طرز تفکری داعشی» نیستند بلکه ابن تیمیه منشأ بروز اینهاست. ابن تیمیه نظریه پرداز اصلی «افراطیگری به اسم اسلام» و «قتل مسلمانان بیگناه» است.

همانطور که در میان شخصیتهای سیاسی قرن اول معاویه و یزید عامل کشتار مسلمانان (اعم از سنی و شیعه و اهل بیت ع و صحابه ) بوده اند در عرصه فکری نیز ابن تیمیه چنین جایگاهی دارد هرچند ما بخاطر عجله متوجه این واقعیت نباشیم.

امیرالمومنین ع در صفین اجازه توهین به خلفای راشدین ندادند و حتی در انتقاد از خلفا نیز معتقد بودند باید با ادبیات درست و با رعایت ملاحظاتی صحبت شود ولی درباره معاویه معتقد به نبرد مسلحانه بودند و در برخی از منابع تاریخی هست که در قنوتشان صریحا نام معاویه را می آوردند و لعن می فرمودند. بنده خود از مخالفان تظاهر به لعن با ذکر نام هستم ولی با اینهمه احتمال اینکه امیرالمومنین ع واقعا در زمان جنگ صفین در قنوتهای نماز جماعت با صدای بلند و با ذکر نام معاویه را لعن فرموده باشند قوی است و به سادگی نمی شود آن را رد کرد. البته شرایط جنگ اقتضائات دیگری دارد و ادبیات طرفین به صورت عادی تند و صریح می شود. بنده نمی خواهم بگویم از امروز در تلوزیون جمهوری اسلامی معاویه را لعن کنند ولی عرضم اینست که به احتمال قوی در زمان جنگ صفین امام علی صلوات الله علیه چنین قنوتی در لعن معاویه خوانده اند زیرا حساب معاویه از خلفای راشدین جداست هرچند برخی از ما از این ظرایف غافل باشیم.

نکته ای مهم درباره وحدت اسلامی، ابن تیمیه و معاویه

اگر بخواهیم با معاویه همان تعاملی را داشته باشیم که با خلفای راشدین یا سایر صحابه داریم خطا کرده ایم و از آنطرف بام افتاده ایم. 

همچنین است درباره ابن تیمیه که باید حسابش را از علمای عالیقدر اهل سنت مثل شافعی و ابوحنیفه و دیگران جدا کنیم.

لزومی ندارد به ابن تیمیه فحش بدهیم یا لعن کنیم ولی قطعا باید افکارش را درست بشناسیم و نقاط ضعف او را به درستی معرفی کنیم نه اینکه خطاهای فاحش او را توجیه کنیم. توجیه برخی از نظرات او در غیر از موارد اضطرار آسیبهای جبران ناپذیری برای درازمدت دارد. نباید طوری شود که امر بر نخبگان و فضلا نیز مشتبه شود و گمان کنند ابن تیمیه کبریت بی خطر بوده است.

ما شیعیان چون ابن تیمیه را خوب نمی شناسیم به سرعت توجیهاتی که برای تطهیر وی بیان شده است را می پذیریم و این نقطه ضعف ماست. بنده مطالب برخی از نویسنده ها که می خواهند بگویند ابن تیمیه ناصبی نبوده یا قایل به قتل شیعه نبوده را دیده ام و از آن بی اطلاع نیستم ولی واقعیت اینست که اگر مطالعات جامعتر و عمیقتری داشته باشیم این توجیهات برایمان قابل قبول نخواهد بود.

کسانی مثل استاد سعید فودة(اندیشمند اردنی) و علامه حسن بن علی السقاف(اندیمشند اردنی) و علامه حسن فرحان المالکی(اندیشمند سعودی) و شیخ جیل صادق(اندیشمند لبنانی) و دکتر احمد الطیب(شیخ الازهر) و دیگران نقدهای جدی بر ابن تیمیه دارند که برخی از آنها مکتوب است و برخی به صورت ویدیو در یوتیوب قابل دسترسی است.

بسیاری از علمای صوفیه و محدثان مثل برادران صدیق الغماری نیز در این زمینه کارهای خوبی دارند.

گرچه سلفیهای افراطی در نیم قرن اخیر با تکیه به دلارهای نفتی عربستان توانسته اند در بسیاری از محافل دینی و علمی اهل سنت چنان جلوه دهند که گویی ابن تیمیه بالاتر از امامان چهارگانه (شافعی و ابوحنیفه و احمد و مالک) است ولی ما نباید تسلیم شویم. وهابیها سعی کردند در نیم قرن اخیر نوعی اجماع در میان اهل سنت ایجاد کنند که "ابن تیمیه شیخ الاسلام است" و این ظلم به امامان چهارگانه اهل سنت بود. خطر ابن تیمیه را باید جدی گرفت. او هم برای مذاهب اربعه اهل سنت و هم برای شیعه و هم برای صوفیه و هم برای همه مسلمانان معتدل خطر جدی است. وهابیها گرچه به ظاهر برای چهار امام عالیقدر اهل سنت ارزش بالایی قایل می شوند ولی در واقع پیرو ابن تیمیه هستند و او را بر همه ترجیح می دهند. او را شیخ الاسلام می دانند گویی بعد از پیامبر ص فقط همین شخص بوده که فوق نقد است!! توجه کنیم که گروهی از پیروان ابن تیمیه ، جناب ابوحنیفه را کافر می نامند.

بی تردید ابن تیمیه از یک سو دچار دشمنی با اهل بیت ع بوده (گرچه سعی می کند این دشمنی را پنهان کند) و از سوی دیگر با علمای بزرگ اهل سنت دشمنی داشته و از سوی دیگر معتقد به تجسیم بوده (یعنی خداوند را جسم می دانسته است). برخی از دوستان نگویند که اینطور نیست. توجیهاتی که ارائه شده واقعا ناشی از عجله ماست که ابن تیمیه را خوب نمی شناسیم. آن دسته از علمای منصف اهل سنت که آثار ابن تیمیه را به طور کامل خوانده اند مواردی ذکر می کنند که قابل توجیه نیست و نشان می دهد ابن تیمیه یک دانشمند بی تقوا ، ناصبی ، دروغگو ، جاه طلب و معتقد به جسمانیت خداوند بوده است. البته دروغگو بودن ابن تیمیه و جاه طلب بودنش را بسیاری از منتقدانش نیز هنوز نمی دانند ولی برخی از محققان اهل سنت این را اثبات کرده اند.

برداشت بنده اینست: نباید ابن تیمیه را توجیه یا تبرئه کنیم یا خطر او برای امت اسلامی را کوچک جلوه بدهیم یا در مبارزه با او کوتاهی کنیم. 

پیشنهاد این حقیر به دوستان فاضلم اینست که درباره ابن تیمیه عجله نفرمایند. پیشنهاد می کنم به اظهارات و تحقیقات استاد سعید فوده و استاد حسن السقاف و حسن فرحان المالکی درباره ابن تیمیه رجوع کنند و مقدار قابل توجهی از مباحث را استماع یا مطالعه کنند و بعد هر تصمیمی که خواستند بگیرند.

البته در میان شیعیان نیز برخی از مباحث استاد سید کمال حیدری و دیگران شنیدنی است اما ترجیح اینست که مباحث علمای عالیقدر اهل سنت را درباره ابن تیمیه در اولویت قرار دهیم زیرا مصداق «و شهد شاهد من اهلها» و قانع کننده تر خواهد بود.

بعد از آنکه بنده مطالب فوق را در یکی از محافل فضلای فعال در عرصه وحدت منتشر کردم یکی از عزیزان در واکنش به عرایض بنده نوشتند که اگر واقعا ابن تیمیه اینطور است پس چرا سید قطب و رشید رضا و همه کسانی که در پی تجدید فکر دینی بوده اند به ابن تیمیه استناد می کنند؟!

در پاسخ این بزرگوار مطالب زیر را افزودم:

شخصیتهای بزرگی که اسم بردید همگی مجتهدند و از ابن تیمیه در مواردی متاثرند نه اینکه مقلد او باشند. یک شخصیت نوگرا گاهی برای اینکه بتواند حرف جدید خود را مطرح کند مجبور است به برخی از شخصیتهای قبلی تکیه کند. اگر رشیدرضا یا سید قطب در مواردی به ابن تیمیه استناد کند بخاطر اینست که حرف نو دارند بنابراین در میان علمای گذشته جستجو می کنند و هر کسی با نظرات نوی آنان موافقتی داشته مورد استناد قرار می دهند تا نگویند که رشیدرضا و سید قطب نظرات شاذی دارد که بی سابقه یا بدعت است. امثال رشید رضا بریا اینکه به مخالفت با عموم علما متهم نشوند مجبورند گاهی به سخنان امثال ابن تیمیه استناد کنند. تفاوت میان ابن تیمیه و سید قطب از زمین تا آسمان است. سید قطب در کتاب عدالت اجتماعی ، دیکتاتوری اموی را مورد انتقاد قرار می دهد حال آنکه ابن تیمیه اساسا دلداده بنی امیه است. حتی دکتر عدنان ابراهیم (اندیشمند فلسطینی شافعی) گرچه سعی می کند همواره از همه علما با احترام یاد می کند ولی در لا به لای یکی از سخنرانی هایش تصریح می کند که « ابن تیمیه "عاشق بنی امیه" بوده است».

نکته ای مهم درباره وحدت اسلامی، ابن تیمیه و معاویه
آتش زدن کتابهای ابن تیمیه در اردن


شاید بتوان گفت هنوز در ایران کار قوی و جامع و عمیق درباره ابن تیمیه نشده یا اگر شده به خوبی نشر نشده و همانطور که عرض کردم بنده هم تا مدتی پیش خیال می کردم محمد بن عبدالوهاب قرائتی افراطی از نظرات ابن تیمیه ارائه کرده اما با گذشت زمان و مطالعه و استماع برخی از مباحث اندیشمندان معاصر اهل سنت متوجه شدم مشکل عمیقتر از این حرفهاست و دقیقا به خود ابن تیمیه بر می گردد.

اگر شما از سید قطب بپرسید که آیا امام حسین ع باید با یزید بیعت می کرد یا نه؟ بدون تردید می گوید: حسین ع حق بود و یزید باطل بود و این پرسش شما حاکی از انحراف یا سوء فهم شدید شماست. معنا ندارد بگوییم نواده صالح رسول الله ص موظف است با دیکتاتور فاسقی همچون یزید بیعت کند.

اما اگر همین سوال را از ابن تیمیه بپرسید یا با لطایف الحیل از پاسخ دادن طفره می رود تا عموم اهل سنت را که علاقمند به سیدالشهدا صلوات الله علیه هستند نرنجاند یا اینکه نظر صریحش را چنین می گوید که «یزید خلیفه مشروع بود و حسین باید با او بیعت می کرد و اصلا حسین هم می خواست برود نزد یزید و با او بیعت کند ولی لعنت خدا بر کسانی که حسین را کشتند و نگذاشتند که به شام برود با یزید بیعت کند»!!!!!

ابن تیمیه قاتلان امام حسین ع را به این خاطر لعن می کند که "با کشتن امام حسین ع مانع از بیعت کردن ایشان با یزید شدند"!!!

او به روایتی اعتماد دارد که می گوید: حسین ع از ابن زیاد خواست به او اجازه بدهد که زنده نزد یزید برود و با او بیعت کند ولی ابن زیاد نپذیرفت!!!

البته این روایتی که ابن تیمیه باور کرده به نظر عموم محققان اهل سنت و شیعه جعلی است.

شما اگر از رشیدرضا بپرسید که بنی امیه چطور بودند با اینکه رشیدرضا سلفی است اما هرگز دفاع جانانه از بنی امیه نمی کند. او حتی درباره نزاعی که در میان علمیا اهل سنت درباره لعن معاویه درگرفته بود سعی کرد حتی الامکان وارد بحث نشود و از دفاع جانانه از معاویه پرهیز داشت. اما ابن تیمیه به معاویه علاقه دارد و نسبت به امام علی ع و فاطمه س و حسنین ع دلچرکین است. دلچرکینی او از روی جهل نیست بلکه از روی بی تقوایی و گاهی عجله در بررسی روایات و علاقه به بنی امیه است.

ابن تیمیه شاید تنها عالم سنی است که حدیث غدیر را زیر سوال می برد. اساسا نوعی نفرت و بدبینی شدید و جزم گرایانه نسبت به روایات فضایل اهل بیت ع دارد.

علامه حسن فرحان المالکی شواهدی می آورند که استفتائات عقیدتی و شرعی که از ابن تیمیه شده و در آنها القاب عجیبی برای تمجید از ابن تیمیه ذکر شده توسط خود او نوشته شده یعنی سوال را خودش از زبان دیگران مطرح می کرد یا به خادمش می گفت با این تعبیر از من سوال کن و بعد جواب می داد وگرنه در واقع چنین مرجعیتی نداشت و اینگونه مورد سؤال عموم مسلمانان نبود. گویی ابن تیمیه عاشق این بود که از او با القاب آنچنانی (به عنوان عالم ربانی و شیخ الاسلام و غیره) یاد کنند. این سوالاتی که از او شده و او پاسخ داده همه در واقع استفتائات ساختگی است برای مطرح کردن خود. البته حجم تالیفات ابن تیمیه خیلی زیاد است و اغلب مدافعان و منتقدان او احاطه کافی به اینهمه کتاب را ندارد.

نکته دیگر دروغهای ابن تیمیه است که مجال دیگری می طلبد. وقتی می گوید فلان روایت در فلان کتاب نیست یا سندش صحیح نیست هیچ معلوم نیست راست بگوید. او برای یاری بنی امیه از توریه ، تحریف بلکه از دروغ صریح پرهیز ندارد ولی بسیاری از علمای اهل سنت و شیعه کار جدی روی این اشکالات او نکرده اند و هنوز خیال می کنند ابن تیمیه صرفا عجول بوده و باور نمی کنند که دروغ هم می گفته است.

در هر حال آنچه بنده از مجموع مطالبی که «ابن تیمیه شناسانِ سنی» نوشته اند اینست که اگر قرار است یک کار جدی برای وحدت انجام شود باید بر ضد ابن تیمیه روشنگری شود.

اگر ابن تیمیه چند حرف خوب زده و مثلا باب اجتهاد را مفتوح دانسته صدها حرف خطرناک هم زده که عطایش را باید به لقایش بخشید. خطاهای فاحش ابن تیمیه در مباحثی است که به «نفرت بین مسلمانان» و «جنگ داخلی» منجر می شود.

در مجموع تقویت جریان صوفیانه معتدل در میان اهل سنت به نفع وحدت همه مسلمانان است و راهش این نیست که آنها را به ابن تیمیه نزدیک کنیم بلکه باید از صوفیه و شیعه در مقابل ابن تیمیه دفاع کرد و نقاط ضعف ابن تیمیه را به نحو کافی و مستند و عمیق به رخ همگان کشید. گرچه دشوار است اما باید به وهابیت قبولاند که «ابن تیمیه نه از نظر علمی و نه از نظر صداقت قابل اعتماد نیست»

بعد از نگارش این مطالب کتابچه ای به فارسی در نقد ابن تیمیه دیدم که در زیر آن را معرفی کنم:

دشمنی ابن تیمیه با اهل بیت علیهم السلام

نویسنده: علی اصغر رضوانی

ناشر: مؤسسه فرهنگی هنری مشعر

چاپ دوم – بهار 1391 ش

تلفن مرکز فروش:

تهران 64512003 – 021

قم 7838400 - 0251

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
آریا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۲۹ - ۱۳۹۴/۰۹/۲۹
0
3
موثر ترین عامل بوجود آمدن مذاهب منحرف در اسلام و همچنین اختلافات بین مسلمانان همین ملعون بوده و دشمن نیز از احادیث و نوشته های او استفاده ابزاری بسیار کرده، مخصوصا وقتی مخاطبان آنها انسانهایی ساده لوح و دارای تعصبات احمقانه هستند.
حمیدرضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۰ - ۱۳۹۴/۰۹/۳۰
1
0
خلاصه اینکه اینهمه چرند و پرند گفتی و خودت را مطرح کردی. آفرین بایک ا... بم بم جان تو هم میتونی مقاله بنویسی، هم خودکار داری، هم کاغذ اما از همه مهمتر اون چیزی را که باید داشته باشی نداری، دید عمیق و قلم روان.
قنبر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۴/۰۹/۳۰
0
1
احسنت به شما برادر عزیز که به عامل اصلی تفکرات کثیف و مرکز ثقل فتنه در جهان اسلام اشاره نمودید.
متاسفانه برخی مسلمانان ساده لو که جهل به تفکرات افراطیگری امثال ابن تیمیه ملعون و عبدالوهاب دارند اسلام را دینی خشن نزد ادیان دیگر جلوه داده اند.
بر همه اندیشمندان دینی چه شیعه و چه سنی واجب است نسبت به روشنگری مسلمانان با تفکرات این ملعون اهتمام ورزیده تا ان شالله این اختلافات و خونریزیها جایش را به وحدت و دوستی مسلمین دهد.
لعنت خدا بر ابن تیمیه باد.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین