اين روزها آنتن رسانه ملي اختصاص به سريالهايي دارد كه در كنار ضعفها و حاشيه هايشان توانستهاند موجي از مخاطبان را هم پاي تماشاي خود بنشانند.
به گزارش بلولتن نیوز به نقل از روزنامه جوان، اين روزها آنتن رسانه ملي اختصاص به سريالهايي دارد كه در كنار ضعفها و حاشيه هايشان توانستهاند موجي از مخاطبان را هم پاي تماشاي خود بنشانند.
كيميا، نفس گرم و معماي شاه نام سريالهاي تقريباً تازهاي است كه در يكي دو ماه اخير به آنتن رسانه ملي پيوستهاند و حال و هواي نويي را در جو سريالي تلويزيون ايجاد كردهاند.
جبار آذين، منتقد رسانه در گفتوگو با «جوان» در اين خصوص ميگويد: استقبال مخاطبان رسانه ملي از مجموعههاي خانوادگي، اجتماعي و گاه تاريخي - سياسي، از مشوقهاي اصلي مديران صدا و سيما براي توليد مجموعههاي پرمخاطب است. در اين ميان سريالهايي كه موضوعهاي آنها برگرفته از رخدادهاي اجتماعي هستند، مخاطبان بيشتري را جذب ميكنند. اين استقبال باعث شده است تلويزيون در اقدامي تازه توليد سريالهاي چندين قسمتي را در دستور كار توليد كنندگان مجموعههاي تلويزيوني قرار دهد، از همين رو اين روزها شاهد پخش دو مجموعه تاريخي - اجتماعي كيميا و معماي شاه هستيم؛ مجموعههايي كه بيش از هر چيز از ضعف تحقيق و پژوهش رنج ميبرند.
مخاطب با شخصيتهاي كيميا همذات پنداري نميكند
آذين درباره مجموعه 100 قسمتي كيميا ميگويد: كيميا كه قرار بوده به عنوان ملودرام اجتماعي سرگذشت زني را در سه مقطع تاريخي كشور بازگو كند، در نخستين فصل خود به دليل روايت ضعيف رويدادها و رخدادهاي پيش و زمان انقلاب نتوانسته به توفيق چشمگيري دست يابد. با آنكه در مجموع عوامل كاربلدي در توليد اين سريال ايفاي نقش كردهاند، اما پرداخت ضعيف كاراكترها به ويژه شخصيتهاي منفي باعث شده تا مخاطب آدمهاي اين مجموعه را باور پذير نبيند و گاه با شخصيتهاي منفي همذات پنداري كند. اين روند اشتباه كه به ويژه در شكل دهي نيروهاي سركوبگر رژيم پهلوي، يعني عناصر ساواك رخ نموده، باعث تحريف و اختلاط دانش و بينش اجتماعي شده است. به گفته وي، از آنجا كه بخشي از مخاطبان اين مجموعه را جواناني تشكيل ميدهند كه موضوعهاي عاشقانه و اجتماعي باب پسند آنها است به دليل ارائه اطلاعات غلط و ناقص تاريخي دچار انحراف ميشوند.
آذين تأكيد ميكند: كيميا با پر رنگ كردن مثلث عشقي كيميا، آرش و پيمان، مخاطب را از پيگيري وقايع اجتماعي و تاريخي دور كرده است و در نهايت موفقيت يا عدم موفقيت كيميا ميتواند آغازگر يا پايان دهنده تولد سريالهاي 100 قسمتي ملودرام باشد.
معماي شاه پرداختي شعاري به تاريخ است
آذين در خصوص مجموعه تاريخي و سياسي معماي شاه ميگويد: اين سريال كه با صرف هزينه چند ده ميلياردي درطول هشت سال زمان توليد شده است، بنا دارد نقشي از تاريخ دوران پهلوي، به خصوص زمان شاهي محمدرضا پهلوي را به تصوير بكشد، اما به رغم حضور مشاوران تاريخي، معماي شاه همچنان دچار كاستيهايي در روايت تاريخي و وفاداري به رخدادهاي سياسي است. وي ميافزايد: آنچه در اين سريال به نمايش در آمده، نگاه ويژه محمدرضا ورزي، به تاريخ است، با وجود آنكه بايد يك هنرمند با نگاه هنري و دراماتيك وقايع تاريخي را تبديل به درام كند اما سلطه رويدادهاي تاريخي باعث شده است اين سريال به جاي جذابيتهاي نمايشي به سوي نقالي تاريخي سوق يابد. توليد چنين پروژه مهم و بزرگي كه ميتواند زير و بم دوران پهلوي، به خصوص آن بخش از مسائلي را كه تا كنون ناگفته مانده رسانه ملي را در توليد مجموعههاي فاخر به سوي تعالي ببرد اما كم كاري هنرمندانه در نگارش فيلمنامه، انتخاب بازيگران و فضاسازيهاي مناسب، باعث افت كيفي معماي شاه شده است. به گفته آذين، تا آنجا كه از زبان برخي از شخصيتها كه زاييده تخيل مجموعهساز هستند سخنراني و شعار ميشنويم. عناصري كه جايگاهي در درام و تصويرسازي ندارند و مخاطب را از تماشاي ادامه معماي شاه دلسرد ميكنند.
نفس گرم؛ سريالي تكراري با بازيهاي ضعيف
آذين در ادامه در خصوص سريال نفس گرم اظهار ميكند: پيام اصلي نفس گرم، اين است كه انسانها از جمله روحانيون هم ميتوانند دچار مشكل و خطا شوند لذا نبايد از آنها چهرههاي بيگناه و مقدس ترسيم كرد. اين پيام كه سخن بنيادين نفس گرم است در قالب يك روحاني مرد نميتوانست در سيما و حتي سينما به تصوير در آيد از اين رو محمدمهدي عسگرپور با گزينش كاراكتر يك خانم متدين موعظه گر حرف هايش را مطرح كرده است. وي تصريح ميكند: نفس گرم درامي اجتماعي است كه با تنيدن چند داستانك قوام يافته تا كارگردان بتواند از تقدس كاذب خرافاتزدايي كند، ولي اين حرف قابل تأمل به دلايلي از جمله گرايش متن سريال به سوي آثاري خانوادگي از زاويه تكرار و كليشه و بازيهاي ضعيف و انتخاب نه چندان مناسب شخصيتها نتوانسته است پيامرسان محتوا و مضمون نفس گرم باشد. در هر حال نفس گرم از نظر مضمون مجموعه قابل بحث و نقدي است كه اشكالهاي زياد پرداختي باعث شده مخاطب در انتظار پايان آن بماند تا در پايان اين سريال را نقادي و ارزيابي همه جانبه كند.
كيميا؛ روايتي ناشيانه و ساختاري آماتور
سعيد مستغاثي، منتقد، هم در خصوص سريال كيميا به «جوان» ميگويد: سريال كيميا هم به لحاظ محتوا و هم ساختار دچار مشكلات اساسي است، سريال شخصيتهاي اضافهاي دارد، شخصيتهايي كه در طول قصه رها ميشوند و به نسبت همين شخصيتها، صحنههاي اضافي هم در سريال وجود دارد. وي ادامه ميدهد: سريال پر است از شخصيتهاي ناپخته و بازيهاي غلوآميز و خارج از صحنه و با افكتهاي اضافي، طراحي و پرداختهاي آماتوري. اين سريال نشان از اين دارد كه چنين پروداكشني در حد اين فيلمساز نبوده است. مستغاثي در پايان خاطر نشان ميكند: فارغ از ساختار آماتوري در اين سريال ما يك محتواي ناشيانه از روايت انقلاب داريم، روايتي كه هر كسي ذرهاي از آن بداند متوجه ميشود چه به نظر تاريخي و چه شخصيتي به هيچ وجه به شرايط مبارزاتي كه در سريال روايت ميشود همخواني ندارد.
وي با اشاره به واكنشهاي دور از ذهن كاراكترهاي داستان ادامه ميدهد: شخصيتهاي سريال كيميا، كوچكتر از سنشان نشان داده ميشوند و از طرف ديگر در انقلاب اسلامي اساس كار روي امام و روحانيت بود كه در اين سريال ناديده گرفته شده است و انقلاب را به عنوان يك مبارزه بيهويت ميبينيم كه رهبري ندارد. مستغاثي تصريح ميكند: كيميا روايت خنثي است كه تاريخ پردازان آن ور آبي آن را انجام ميدهند، روايتهاي ناقص از حضور مردم در تظاهراتها و كنار گذاشتن رهبري مبارزات و گافهاي متعددي كه در سريال بوده از نشانههاي اين سبك از پرداخت است.
در نهايت از اظهارات منتقدان رسانه اينگونه ميتوان نتيجه گرفت كه سريالهاي اين روزها رسانه ملي به رغم صرف هزينهها و مدت زمانهاي طولاني توليد در نهايت نتوانستند كيفيت محتوا و ساختار را حفظ كنند و مخاطبان را راضي نگه دارند.