همه چیز طوری طراحی شده که خودت گلیمت را از آب بیرون بکشی. این که پسر و دختر آمریکایی باید خودش برود دنبال زوج مورد علاقهاش یا از هجده سالگی به بعد دستش توی جیب خودش باشد از همین جاست. میگویند در این کشور فاصله رفاه با بیخانمان شدن فقط شش ماه است. کافی است که از کارت اخراج شوی و ظرف شش ماه نتوانی کار دیگری پیدا کنی ...
گروه بین الملل: واقعیتی که در زندگی آمریکایی وجود دارد این است که مبنای این زندگی بر پیشرفتهای مادی فردی ایجاد شده و بقیه مسائل تبعات آن است. این که در این جامعه، قوانین و قواعد کوچکترین چیزها در حد خرید یک خودکار در حد قانون اساسی یک کشور پیچیده است از همین جا نشأت میگیرد.
به گزارش بولتن نیوز، در این رقابت پیچیده اقتصادی، رقبا منتظرند که گافی در رفتار رقیبشان ببینند و او را از صحنه رقابت حذف کنند. حالا در چنین جامعهای کارمند یا کارگر هم باید حواسش جمع باشد که با کوچکترین خطایی از عرش حقوق بخور و نمیر به فرش (سنگفرش) خیابانخوابی نرسد.
روی دیگر این سبک زندگی، فردگرایی است. همه چیز طوری طراحی شده که خودت گلیمت را از آب بیرون بکشی. این که پسر و دختر آمریکایی باید خودش برود دنبال زوج مورد علاقهاش یا از هجده سالگی به بعد دستش توی جیب خودش باشد از همین جاست. میگویند در این کشور فاصله رفاه با بیخانمان شدن فقط شش ماه است. کافی است که از کارت اخراج شوی و ظرف شش ماه نتوانی کار دیگری پیدا کنی ... اگر مستأجر باشی که نمیتوانی اجارهات را پرداخت کنی و اگر خانهدار باشی نمیتوانی مالیات و قسط خانه را بپردازی ... والسلام... هیچ کس هم نیست که بیاید کمکت کند و دستت را بگیرد.
هر سال صدها و هزاران شرکت نوبنیاد با ایدههای نو و بکر تأسیس میشود و دولت هم قوانین دست و پا گیر برایشان نمیگذارد و آخرش هم از این صدها و هزاران، درصد خیلی کمی موفق میشوند. البته بماند که این موفقها تا آخر عمرشان باید سهمشان را به سرمایهگذاران اولیه که همان سرمایهداران اصلی جامعه هستند، بدهند.
بگذارید یک مثال واقعی از بیکار ننشستن سرمایهدارها بگویم. ایالت کالیفرنیا یکی از پردرآمدترین و البته مرفهترین مناطق زندگی در آمریکا است و نبض کشاورزی و فناوری اطلاعات در این منطقه است. این منطقه یک مشکل اساسی دارد و آن حمل و نقل عمومی است. مثلاً اگر بخواهید بدون خودروی شخصی از جایی به جای دیگر بروید باید تا چند ساعت وقت بگذارید. چرا این گونه است؟ داستان این است که شرکتهای خودروسازی میبینند که با این وضع رشد حمل و نقل عمومی در این ایالت نانشان آجر شده است. لذا تصمیم میگیرند سهام حمل و نقل عمومی را بخرند و بعد خرد خرد فتیله آن را پایین بکشند و از آن طرف بر حجم تبیلغات خودروهایشان بیفزایند؛ به همین سادگی.
در عرف آمریکایی باید هر روز یک پیراهن جدیدی پوشیده شود و هر پیراهن نیز باید عرفاً بیست روز یک بار دوباره استفاده شود. خب، اینجا هم شرکتهای پوشاک که بیکار ننشستهاند. گاهی اوقات حس می کنید این تنوعگرایی جزئی از وجودتان شده است و دوست دارید همه چیز را متنوع ببینید، حتی اگر واقعاً تنوعی در کار نباشد! ظاهرا دهها شرکت پوشاک با قیمتهای مختلف و اجناس متنوع وجود دارد ولی همهشان متعلق به دو سه شرکت اصلی است که به صورتی کاملاً صوری رقیبسازی کردهاند و خودشان را به چند شرکت مثلاً رقیب تبدیل کرده اند.
انتهای پیام/
منبع: کانال تلگرام فرنگ نوشت
خود من آخرین بار که چکاب داشتم رو یادم نیست.
لنگ سرمایه هستم لنگ کار هستم و....
شعار ندید آمریکا ال و بله وترکیه و عربستان و ...و...و....و....
بسه بابا