کد خبر: ۳۱۳۵۱۹
تاریخ انتشار:

نئومحافظه کاران دوباره برای مردم خاورمیانه دل می سوزانند

نئوکان ها بار دیگر پیش قراول شده اند و خواهان اعزام نیروهای زمینی آمریکا به خاورمیانه هستند، این بار برای پیروزی بر داعش در سوریه و عراق. بیل کریستول، از چهره های مطرح نئومحافظه کار خواستار آن شده است که در صورت لزوم، تا 50 هزار تفنگدار آمریکایی به منطقه اعزام شوند.

به گزارش بولتن نیوز،نئوکان ها بار دیگر پیش قراول شده اند و خواهان اعزام نیروهای زمینی آمریکا به خاورمیانه هستند، این بار برای پیروزی بر داعش در سوریه و عراق. بیل کریستول، از چهره های مطرح نئومحافظه کار خواستار آن شده است که در صورت لزوم، تا 50 هزار تفنگدار آمریکایی به منطقه اعزام شوند.

شریک جرم کریستول، باب کیگن در مقاله خود به نام «بحران نظم جهانی» که روز شنبه هفته گذشته در وال استریت ژورنال منتشر شد، همین عدد از نظامیان آمریکایی را توصیه می کند. کیگن ادعا می کند که نتایج ناخوشایند تهاجم به عراق (فاجعه ای که وی و کریستول به طور مشترک از مشوقان اصلی آن بودند) و مداخله در لیبی باعث شده اند که آمریکا ریسک پذیری را کنار بگذارد. وی می نویسد:

تنها گزینه حل بحران در سوریه و عراق و تهدید تروریستی ناشی از داعش است. اما مانند دهه 1990، زمانی که اروپایی تنها تحت رهبری نظامی آمریکا توانستند بر بحران بالکان فائق آیند، باز هم آمریکا باید پیشگام شود، نیروهای لازم را فراهم آورد، اکثر بار حملات هوایی را به دوش بکشد و آنهایی که می خواهند و قادرند به نبرد بپیوندند را گرد هم آورد.

اما این امر چگونه امکان پذیر است؟ کیگن پاسخ می دهد: نخست باید یک منطقه امن در سوریه ایجاد شود تا میلیون ها پناهنده احتمالی جایی برای زندگی داشته باشند و صدهاهزار نفری که به اروپا رفته اند خانه ای برای بازگشت. برای ایجاد چنین منطقه ای، مقامات نظامی آمریکا تخمین می زنند که نه تنها به قدرت هوایی آمریکا، بلکه به 30 هزار نیروی زمینی نیاز است. زمانی که این منطقه امن ایجاد شد، خیلی از نیروها را می توان با نظامیان اروپایی، ترک، سعودی و دیگر اعراب جایگزین کرد، اما در آغاز عمده نیروها باید آمریکایی باشند. همچنین، به 10 تا 20 هزار نیروی دیگر برای ریشه کنی داعش در بهشت خود در سوریه و کمک به نیروهای محلی برای شکست آن در عراق نیاز است. بعد از تسخیر مناطق، می توان خیلی از نیروها را با نظامیان ناتو و دیگر کشورها جایگزین کرد تا منطقه را حفظ و امنیت را برای بازسازی مناطق جنگ زده فراهم کنند.

نئومحافظه کاران دوباره برای مردم خاورمیانه دل می سوزانند

اما باید طوری مردم آمریکا را راضی کرد که در بحبوحه بحران اقتصادی، اجازه دهند نقشه های بی سرانجام نئومحافظه کارانی که در سالهای گذشته بارها امتحان پس داده اند دوباره اجرا شوند. کیگن این طور استدلال می کند:

در هفتاد سال گذشته،هیچ گاه ایده فرستادن 50 هزار نیرو برای مبارزه با سازمانی مانند داعش از نظر آمریکایی ها خطرناک یا هزینه بر نبوده است. در سال های 1990 و 1991، رییس جمهور جورج بوش پدر، کسی که اکنون از وی به عنوان رهبری باهوش و جسور می توان یاد کرد، پانصدهزار تفنگدار آمریکایی را از سراسر جهان به به خاورمیانه فرستاد تا عراق را از کویت بیرون برانند، کشوری که تعداد معدودی از آمریکایی ها می توانستند روی نقشه پیدا کنند و آمریکا تعهدی برای دفاع از آن نداشت. در سال 1989، وی 30 هزار نفر را به پاناما فرستاد تا حکومت یک دیکتاتور نامشروع و موادفروش را براندازد. در طی جنگ سرد، زمانی که روسای جمهور آمریکا بیش از 300 هزار نیرو را به کره و بیش از 500 هزار نظامی را به ویتنام می فرستادند، فرستادن 50 هزار نفر برای مبارزه با یک سازمان تروریستی بزرگ و ضدآمریکایی مانند داعش که مناطقی را در خاورمیانه اشغال کرده است و حملاتی خونین در یک شهر مهم غربی ترتیب داده است، نیازی به دلیل نداشت.

ژنرال جک کین، یکی از معماران اصلی استراتژی های نظامی جورج بوش پسر، کمی تخفیف داده است و در جلسه استماع کنگره در دو هفته پیش طرحی را پیشنهاد داده است که نیازمند حداقل 10 هزار نیروی آمریکایی به همراه واحدهای احتیاط برای به کارگیری احتمالی است. به نظر می رسد این حداقل خواسته نئومحافظه کاران باشد.

این در حالی که است که آمریکایی ها طی حملات هوایی چندین ماهه خود ضد داعش نتوانسته اند دستاورد خاصی را کسب کنند. عدم جدیت آمریکا در مبارزه با داعش را می توان با مقایسه نتایج حملات آن با حملات روسیه ثابت کرد. این روزها حملات جنگنده بمب افکنهای روسی به تانکرهای نفتی و پالایشگاه های متعلق به داعش در استانهای رقه و دیرالزور سوریه خبرساز شده اند. سوالی که به ذهن می آید این است که آیا آمریکایی ها این تانکرها را نمی بینند؟

آنچه بدیهی می نماید این است که مقابله با گروهی مانند داعش که از ایدئولوژی خاصی برخوردار است و در گستره جغرافیایی وسیعی فعالیت می کند، بدون مقابله با تفکر آن و نیز از بین بردن امکان تجدید قوایش امکان پذیر نیست. آمریکایی ها در طی سال های گذشته کوچکترین تمایلی برای مقابله با تفکر اصلی حامی داعش و القاعده و دیگر گروه های افراطی یعنی وهابیت و سلفی گری که در لوای حکومت سعودی خانه امنی برای خود ایجاد کرده اند نشان نداده است. همچنین این کشور هیچ تلاشی برای از بین بردن درآمدهای نفتی داعش که از طریق قاچاق نفت به ترکیه به دست می آید نکرده است. ارسال تجهیزات و تسلیحات برای تروریست های «میانه رو» که به اعتراف خود آمریکایی ها، در موارد متعدد در نهایت به دست داعش رسیده اند را هم باید به این فهرست اضافه کنیم.

با توجه با سوابق بی شمار جنایات آمریکایی ها و یا بی تفاوتی آنها در قبال جنایات دیگران ضد مردم منطقه، می توان نتیجه گرفت که سیاستمداران آمریکایی، مخصوصا نومحافظه کاران، دلی برای مردم خاورمیانه نمی سوزانند. پس علت درخواست آنها برای ارسال نیروهای آمریکایی به سوریه چیست؟ شاید زمینه چینی برای ورود به جنگ ضد دولت سوریه، درست مانند آنچه در لیبی اتفاق افتاد. در جریان درگیری های لیبی، غربی ها ابتدا تحت لوای ایجاد منطقه پرواز ممنوع برای حفاظت از غیرنظامیان وارد این کشور شدند، ولی بعدا عملیات را به تهاجمی سنگین تبدیل کردند تا اینکه نظام لیبی سقوط کرد و این کشور در جنگ و خونریزی دائمی فرو رفت. شاید هم هدف تلاش برای تضعیف داعش و تقویت تروریست های مورد حمایت آمریکا به منظور ایجاد یک گزینه قابل قبول برای جایگزینی نظام کنونی سوریه باشد. اقدامات عملی آمریکایی ها در هفته ها و ماه های آینده پاسخ این سوال را مشخص خواهد کرد.

منبع: معاونت سیاسی وزارت دفاع

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین