خیلی وقتها در جمع افراد سالخورده میشنویم که دیپلمههای قدیم باسوادتر بودند، مثل الان نبود که! چرا این تصور در جامعه رواج یافت و افراد تفاوت کیفی بین سطح سواد در گذشته و امروز را به طور بارز احساس کردند؟
به گزارش بولتن نیوز، علم در گذشته بیش از آنکه اسباب کسب معاش و پیشرفت اقتصادی باشد، برای کمال و فهم بیشتر زندگی بشر بود؛ بعد از عصر صنعتی، علم در خدمت سرمایهداری و کسب سود اقتصادی قرار گرفت.
این رویه بعد از انقلاب مشروطه نیز کم کم در ایران پا گرفت و علم، یک ابزار برای کسب درآمد شناخته شد. علم شرقی و علم غربی تا حدی در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند زیرا علم شرقی بیشتر بر اخلاقیات و کمال بشری متمرکز بود و علم غربی بر علم تجربی و قابل مشاهده و اندازهگیری.
تقابل این دو رویکرد موجب این شد که تخصص گرایی و پیشرفت در یک رشته تحصیلی به قدرتمندتر شدن فرد در کسب درآمد ختم شود و علم نه به واسطه ذات خود، که به دلیل سودی که به فرد میرساند، مورد پذیرش قرار گیرد. این، در حالی است که در برنامههای توسعه کشور و از سوی رهبر نیز پیشرفت کمی که منجر به پیشرفت و استقلال کشور شود، مد نظر است. در سیاستهای کلی علم و فناوری[1] که در سال 93 از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ شد، تاکید بر جهاد علمی و لزوم همگامی توسعه کمی و کیفی علم در مسیر توسعه کشور قرار گرفت:
• جهاد مستمر علمی با هدف کسب مرجعیت علمی و فناوری در جهان
• بهینه سازی عملکرد و ساختار نظام آموزشی و تحقیقاتی کشور به منظور دستیابی به اهداف سند چشمانداز و شکوفایی علم
• حاکمیت مبانی، ارزشها، اخلاق و موازین اسلامی در نظام آموزش عالی، تحقیقات و فناوری و تحقق دانشگاه اسلامی
• تقویت عزم ملی و افزایش درک اجتماعی نسبت به اهمیت توسعه علم و فناوری
• ایجاد تحول در ارتباط میان نظام آموزش عالی، تحقیقات و فناوری با سایر بخشها
• گسترش همکاری و تعامل فعال، سازنده و الهام بخش در حوزه علم و فناوری با سایر کشورها و مراکز علمی و فنی معتبر منطقهای و جهانی به ویژه جهان اسلام همراه با تحکیم استقلال کشور
سهم اعتبارات پژوهشی از بودجه کل کشور طی سالهای 90 تا 94 تغییراتی داشته است اما اینکه چه میزان از این بودجه به تولید علم و آبادانی کشور ختم شده، جای تامل دارد:
همچنین مسئله کسب امتیاز داخلی و خارجی در چاپ مقالات علمی- پژوهشی به افزایش ناگهانی کمیت مقالات در مجلات خارجی انجامید:
کسب امتیاز رفته رفته باعث شد که تولید علم جایگاه خود را از دست دهد و بیشتر برای سنگین تر شدن پرونده فرد برای گرفتن پروژههای مختلف و به اصطلاح نان و آب دار مفید باشد. با اینکه بسیاری از مقالات چاپ شده نیز تکرار مکررات بوده، اما همین روند ارسال مقالات برای چاپ در مجلات علمی خارجی نیز در سالهای اخیر با کاهش مواجه بوده و در سال 2014 تمایل برای تولید مقاله در سطح بین الملل با رشد 3 درصد ارزیابی شده است:
کمینگری و تقلیل تولید علم برای چاپ در مجلات خارجی، هم جامعه علمی را دچار علم زدگی کرد و هم منبع داوری و قضاوت درباره پیشرفت علمی کشور را در اختیار خارجیان قرار داد. همچنین باید گفت که اخلاق علمی که متاثر از تولید علم جدید، صداقت در بیان یافتهها، کشف دقیق روابط بین پیدیدهها، کاربردی و مفید بودن پروژهها برای حیات کشور و مواردی از این دست تا حد زیادی به دست فراموشی سپرده شده است.
قوانین دانشگاهها در کسب امتیاز برای دانشجو به خصوص در تحصیلات تکمیلی، پذیرش مقاله در ژورنالهای علمی خارجی یا کنفرانسهای بین المللی بود. به همین ترتیب، بازتولید مطالب گفته شده و آزمون مجدد و چند باره نظریات علمی، حجم بزرگی از مقالات تولید شده را در بر گرفت. از سوی دیگر، به دلیل دریافت وجه در قبال چاپ مقالات در برخی ژورنالهای علمی، برند تولید علم نیز زیر سئوال رفت و اعتبار چندانی از نظر محتوای علمی تولید شده در این مجلات به چشم نمیخورد.
در دانشگاهها و دیگر مراکز علمی و پژوهشی، اولویت کارها و تحقیقات منوط به اخذ پروژه بود. گذران معیشت و تغییر سبک زندگی، فرد را در ورطهای وارد کرد که از هر تخصص و هنری که دارد، در جهت کسب منافع بیشتر اقتصادی بهره ببرد و به جای عمیق شدن بر یک موضوع، کشف روابط علت و معلولی پدیدهها و به طور کلی تولید علم بومی، به مصرف و بازانجام نظریات کشورهای دیگر پرداختند و با کپی کردن کارهای آنان، تولید علم در ورطه ابطال قرار گرفت.
برخی معتقدند با توجه به اینکه اساتید دانشگاه، حقوق و مزایای قابل توجهی دریافت نمیکنند، درگیر شدن در بازار کار و گرفتن پروژههای مختلف توجیه پذیر است و نباید بر آنان خرده گرفت. در حالی که با یک مقایسه، در مییابم در کشورهای دیگر، اساتید و پژوهشگران تنها در برخی پروژههایی که تخصص آنان است وارد شده و با دقت و اهتمام بیشتری سعی در بررسی همه جانبه موضوع دارد.
کم شدن کیفیت علمی و تولید علم بومی، هم به هزینه چندباره برای انجام یا ترمیم پروژهها ختم شد و هم خلاقیت و نوآوری به عنصری گم شده در این میدان تبدیل شد. مراکز علمی و دانشگاهها که کانون پرورش ایده و خلاقیت هستند، به دلیل اشتغال اساتید و پژوهشگران اصلی در پروژههای مختلف، دیگر به انجام کار خلاقانه یا پژوهشهای جدید رغبت نشان نمیدهند زیرا این کار هم مستلزم صرف زمان بیشتر و هم منابع مالی کمی را پیش رو دارد.
شاید بودجه پژوهش در کشور چندان بالا نباشد، اما گاه این گونه احساس میشود که همین بودجه نیز صرف امور پژوهشی نمیشود و کسی برای تولید علم جدید در کشور دل نمیسوزاند. در نمودار زیر سهم اعتبار تحقیقات آموزش عالی کل کشور بر حسب درصد آورده شده است:
بودجه تخصیص داده شده، گاه به کارهای تکراری و هدر رفت سرمایه و امید پژوهشی در کشور منجر میشود و نیروی فعال و با ایده در این فضا را مایوس کرده یا راهی اخذ اقامت و مهاجرت به خارج از مرزهای ایران میکند. اساتید راهنما و مشاور نیز به جای نظارت بر کارهای پژوهشی دانشجوانشان، درگیر انجام پروژههای مختلف برای بخش خصوصی و دولتی میشوند و دانشجو در این مسیر رها میگردد.
دانشجویان، آینده پیشرفت در جامعه را شکل خواهند داد و بر همین اساس ضروری است که اتاق فکری برای پرورش ایده و هدایت کارهای پژوهشی به سمت نیازهای کشور طراحی و تدوین شود تا هم بودجه با ساماندهی بیشتری هزینه شود و هم با مدیریت صحیح، توان فکری و تولید علمی در کشور مطابق با نیازها ارتقاء یابد. شاید بتوان چند عامل را در این رویه نادرست اخلاق علمی برشمرد:
• عدم توجه به زکات علم در توسعه و آبادانی کشور از سوی محققان، پژوهشگران و اساتید دانشگاه
• نبود دستگاه نظارتی بر کنترل بودجه و دستاوردهای دقیق علمی
• مکفی نبودن نظام دستمزد در بین اساتید دانشگاه
• نبود حضور موثر اخلاق علمی در نظام آموزشی کشور
• عدم کنترل درونی فرد در هنگام انجام امور پژوهشی
• تفویض ارزیابی توسعه علمی کشور بر عهده مجلات خارجی
پی نوشت ها:
[1] http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=27599
منبع: روزنامه جوان - سودابه قيصري