نکته ی اول :
اعداد جمع عدد و عدد اسم و مشتق از «ع د د» است. واژه عدد در لغت غالباً به
معنای شماره و رقم و گاه به معنای شمارش تعداد یا به معنای معدود (شمرده و
مقدار) است. نماز و تسبیحات اربعه و نیز تسبیحات حضرت فاطمه (س) هر کدام
به اعدادی خاص محدود شده اند. در خواندن برخی ادعیه و اذکار نیز عدد و روز
خاصی سفارش شده است. .امام صادق(ع) فرمود: بدانید که اسماءاللّه به منزله
گنجند و عدد به منزله ذراع، اگر ذراع را کمتر بگیری به گنج نمیرسید و اگر
بیشتر بگیری از آن رد میشوید. عدد چهل نیز، از اعدادی است که داری تقدس و
راز و رمزهای فراوان است.
خمیرمایه طینت حضرت آدم، در چهل روز به اتمام رسید. سهروردی مینویسد:
خداوند انسان را در چهل روز آفرید و هر روز صفتی به او اعطا کرد که هریک
حجابی و مایه تعلق وی به دنیا بود تا اینکه در روز چهلم حجابها کامل شد.
عارفان و سالکان، چلهنشینی را از همین آفرینش چهل روزه حضرت آدم اقتباس
کردند. حضرت آدم در مرگ هابیل چهل شب گریه کرد. حضرت آدم در فراق بهشت چهل
روز گریست، کمال عقل انسانی در چهل سالگی است، همهی پیامبران (غیر از حضرت
عیسی) در چهل سالگى به مقام رسالت رسیدند، حضرت موسی(ع) چهل روز در کوه
معتکف بود تا الواح هفتگانه را دریافت کرد، قوم بنیاسراییل به دلیل کفران
نعمت و پرستش گوساله به سرگردانی چهل ساله محکوم شدند، تأکید بر حفظ چهل
حدیث، دعا به چهل نفر در نماز شب، زمین چهل روز در مرگ مومن گریه میکند
و…، گویای عظمت عدد مذکور است. حافظ نیز میگوید:
سحرگه ره روی در سرزمینی/ همیگفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف/ که در شیشه برآرد اربعینی
خاندان رسول الله(ص) نیز در اربعین شهادت امام حسین (ع)، به کربلا آمدند و
امام سجاد (ع) سر مبارک امام حسین (ع) را از شام آورد و در کربلا به بدن
امام حسین (ع) ملحق کرد. سید مهدى بحرالعلوم در مورد جایگاه عدد چهل
میفرماید :«خود به عیان دیدهام و به بیان دانستهام که این مرحله
شریفه، از مراحل عدد را خاصیتى خاص و تأثیرى مخصوص است، در ظهور استعداد و
تتمیم ملکات، در طى منازل و قطع مراحل؛ به هر حال مثالهای فراوانی را
میتوان در اهمیت عدد چهل در آیات و روایات یافت ولی در نهایت همانند
بسیاری موارد که برای انسان نامکشوف است سّر عدد چهل نیز برای ما نامشخص
است. مولوی میگوید:
بر لبش قفل است و در دل رازها/ لب خموش و دل پر از آوازها
عارفان که جام حق نوشیدهاند/ رازها دانسته و پوشیدهاند
هر که را اسرار حق آموختند/ مهر کردند و دهانش دوختند
نکتهی دوم:
کلمه اربعین در لغت به معناى چهلم است و از نظر تاریخى روز بیستم ماه صفر،
روز اربعین است. از دیدگاه علماى امامیه خاندان امامت و نبوت روز بیستم صفر
که مصادف با اولین اربعین شهادت امام حسین (ع) بود، به کربلا آمدند و امام
سجاد (ع) سر مبارک امام حسین (ع) را از شام آورد و در کربلا به بدن امام
حسین (ع) ملحق کرد و در همان قبر دفن کرد. و نخستین کسى که در اربعین مزار
امام را زیارت کرد جابربن عبدالله انصارى صحابى رسول خدا (ص) بود.
آیهالله جوادى آملى
گرامىداشت یاد متوفا پس از مرگ او در همه ملل و ادیان رسمیت دارد و بعضى
با گذشت یک ماه و بسیارى نیز پس از چهل روز از متوفاى خود تجلیل مىکنند.
در میان مسلمانان، به ویژه شیعیان، پس از شهادت امامان معصوم (ع) در نخستین
اربعین آنان مراسم گرامى داشت انجام مىشده است، ولى شهادت امام حسین (ع)
این ویژگى را دارد که روز اربعین حسینى هر ساله تا قیامت ادامه خواهد داشت و
به خاطر اهمیت اربعین حسینى، زیارت اربعین وارد شده است. شکوفایى عقل در
پرتو نهضت حسینى، ص. ۲۳۱
ابراهیم آیتی نیز مینویسد: «جابر بن عبدالله انصاری نیز فرمودهاند:
بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد ازشهادت امام وارد کربلا شد و سنت زیارت
اربعین امام به دست او تأسیس گردید.
نکتهی سوم:
در این اواخر «میرزاى نورى» آمدن اسیران به کربلا را در اربعین اول بعید
دانست و شاگردانش هم از او پیروى کردند. برداشت آنها این بوده است که
اسیران در کوفه و شام مدت زیادى ماندهاند در حالى که اسیران را در کوفه و
شام نمىتوانستند به مدت زیاد نگه دارند و نیز فکر کردهاند که مسافت
طولانى شام و عراق را نمىتوان به این زودى طى کرد. غافل از این که اولا
اسیران در کوفه و شام کم ماندهاند، ثانیا مسافت شام و عراق را در کمتر از
ده روز هم مىتوان سیرکرد. علاوه بر این عربهاى عقیل مسافت بین شام و عراق
را در مدت یک هفته طى مىکردند. این مطلب را صاحب «اعیان الشیعه» آورده
است و نویسنده کتاب اعیان الشیعه، خودش اهل دمشق است و ایرانى نیست. او
بهتر از میرزاى نورى راههاى شام به عراق را مىشناسد. ایرانىها راههاى
صحراى کبیر میان شام و عراق را خوب نمىشناختند.
نکتهی چهارم:
چرا فقط براى امام حسین(ع) روز اربعین تعیین شده است؟
۱ فداکارىهاى امام حسین (ع) دین را زنده کرد .گرامیداشت روز عاشورا و
اربعین، در حقیقت زنده نگهداشتن دین اسلام و مبارزه با دشمنان دین است.
۲- از پنج تن فقط امام حسین(ع)مانده بود، شهادت امام به منزله شهادت جمیع
پنج تن بود.علاوه بر این مصیبت امام حسین (ع) از همه مصیبتها بزرگتر و
سختتر بود.
۳- در روز اربعین شهادت امام حسین(ع) اسیران داغدیده به کربلا رسیدند و همه
مصائب روز عاشورا در آن روز تجدید شد و آن روز روز سختى براى خاندان
پیامبر شد.
۴- دشمنان اسلام با به شهادت رساندن امام حسین (ع) قصد نابود کردن دین
اسلام را داشتند. دشمنان امام حسین (ع) تلاش کردند تا حادثه کربلا به کلى
فراموش شود و حتى گاهى کسانى را که براى زیارت امام حسین (ع) مىآمدند
مىگرفتند، شکنجه مىکردند و مىکشتند و در زمان متوکل عباسى همه قبرهاى
کربلا را شخم زدند، مزرعه کردند و مردم را از آمدن براى زیارت قبر امام
حسین (ع) منع کردند. شیعیان هم براى مقابله با اینها از هر مناسبتى
استفاده مىکردند. یکى از این مناسبتها حادثه روز اربعین است.
۵- از حضرت امام حسن عسکرى (ع) روایت شده است که علامت مؤمن پنج چیز است:
پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر به
دست راست کردن، پیشانى بر خاک نهادن در سجده و بسم الله را بلند گفتن.
نکتهی پنجم:
سند زیارت عاشورا:
امام باقر (ع) این زیارت را به شخصى به نام «علقمه بن محمد حضرمى» آموخت و
او نیز به «صالح بن عقبه» و «سیف بن عمیره» آن را یاد داد. ابن قولویه قمى
نیز در کتاب «کامل الزیارات» مىنویسد: «صالح بن عقبه» و «سیف بن عمیره»
نقل کردهاند که «علقمه بن محمد حضرمى» خدمت امام باقر (ع) رسید و از
ایشان خواست به وى زیارتى بیاموزد که دو کار بُرد داشته باشد بدین معنا که:
هم بتواند آن را در روز عاشورا هنگام تشرف به حرم امام حسین (ع) بخواند و
هم اگر توفیق زیارت قبر امام را نداشت بتواند بوسیله آن، امام را از راه
دور و یا از خانه خود زیارت کرده باشد. آن گاه امام زیارت عاشورا را به وى
آموخت.