در طول چهل سال تعامل مصر با غرب و اسرائیل، وضعیت کنونی این کشور در اقتصاد گویای نتیجه دست کشیدن از مبارزه است و اکنون وضعیت اقتصادی آن بسیار اسفبار است. این در شرایطی است که مصر از پتانسیل اقتصادی فراوانی در زمینههای توریسم، منابع معدنی، کانال سوئز و رود نیل و خط ساحلی دریای سرخ و مدیترانه برخوردار است
گروه بین الملل: در این نوشتار که در کانال باشگاه تحلیل گران اقتصادی منتشر شده مروری کوتاه بر وضعیت اقتصاد کنونی کشور مصر دارد تا به عنوان آیینه ای از نتیجه تعامل با غرب و امریکا، جواب سوال کسانی باشد که پیشرفت و رفاه اقتصادی را تنها با دست کشیدن از مبارزه بااستکبار و رفتن به دامان کدخدا [امریکا] میبینند.
✅ گام اول: انقلاب اول ۱۹۵۲ مصر رهبر مبارزه با رژیم صهیونیستی
مصر قسمتی از دولت عثمانی بود و در سال ۱۸۸۲ به استعمار انگلیس درآمد و بعد از جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۲ استقلال یافت ولی حاکمان آن هنوز در خدمت استعمارگران انگلیسی بودند، تا اینکه افسران نظامی در سال ۱۹۵۲ ملک فاروق پادشاه مصر را از قدرت برکنار و جمال عبدالناصر رئیس جمهور این انقلاب شد.
به گزارش بولتن نیوز، مصر قبل از رفتن به دامان غرب و مخصوصاً امریکا از مهمترین کشورهای جهان اسلام، منطقه خاورمیانه و قاره آفریقا بود و جمال عبدالناصر رئیس جمهوری آن، رهبری جهان عرب را در مبارزه با اسرائیل در دست داشت. وی کانال سوئز را در سال ۱۹۵۶ ملی نمود و از دست استعمارگران انگلیسی نجات داد و این کانال را از منابع مهم درآمدی اقتصاد کشور مصر کرد. کانال سوئز چون مسیر ارتباطی میان سه قاره اروپا، آسیا و آفریقا میباشد، از اهمیت استراتژیک برخوردار است. ناصر طرح ساخت سد بزرگ آسوان بر روی رود نیل، برای رونق کشاورزی و تأمین انرژی مصر را اجرایی کرد، وی همچنین تمام بانکهای انگلیسی- فرانسوی در مصر، کارخانجات و موسسات حمل و نقل و ... را ملی اعلام کرد و همراه با استقلال سیاسی به دنبال استقلال اقتصادی و خودکفایی مصر بود و آرمان نجات قدس و سرزمین فلسطین از چنگال اسرائیل را دنبال می کرد.
✅ گام دوم: دوران تعامل با غرب و به رسمیت شناختن اسرائیل
پس از مرگ جمال عبدالناصر در سال ۱۹۷۰ جانشین وی انور سادات راه تعامل با رژیم صهیونیستی و آمریکا را در پیش گرفت و قرارداد ننگین «کمپ دیوید» را در آمریکا برای به رسمیت شناختن اسرائیل امضا کرد، سادات سازشکار به دلیل صلح با اسرائیل، به دست مبارز مسلمان به نام خالد اسلامبولی اعدام انقلابی شد و حسنی مبارک قدرت را در سال ۱۹۸۱ به مدت سی سال به دست گرفت و سیاست تعامل با اسرائیل و غرب را ادامه داد، تا اینکه در انقلاب مردم مصر در ۲۲ بهمن سال ۱۳۸۹ ش. سرنگون شد و به اتهام کشتار مردم و فساد گسترده مالی به زندان افتاد. در دوران وی وضعیت اقتصادی به گونهای شد که در سال ۲۰۱۱ مردم در تهیه نان خود نیز ناتوان بودند.
محمد مرسی در انتخابات مردمی اولین رئیس جمهور انقلاب مصر شد. وی نیز در کمتر از یکسال به کمک امریکا و با کودتای نظامی ارتش مصر برکنار و زندانی شد و عبدالفتاح السیسی نظامی مصری حامی غرب رئیس جمهور شد و مبارک دیکتاتور مخلوع نیز از زندان آزاد شد.
✅ گام سوم: اقتصاد ضعیف و بیشترین فقیر و بی خانمان، ثمره تعامل
در طول چهل سال تعامل مصر با غرب و اسرائیل، وضعیت کنونی این کشور در اقتصاد گویای نتیجه دست کشیدن از مبارزه است و اکنون وضعیت اقتصادی آن بسیار اسفبار است. این در شرایطی است که مصر از پتانسیل اقتصادی فراوانی در زمینههای توریسم، منابع معدنی، کانال سوئز و رود نیل و خط ساحلی دریای سرخ و مدیترانه برخوردار است. ولی به دلیل مدیریت فاجعهبار سیاسی که به کمک امریکا در مصر وجود دارد، مصریها نمیتوانند از این پتانسیل اقتصادی استفاده کنند و دولت حتی در کالاهای اساسی مردم، ناتوان است. واقعیت این است که حدود ۵۰ میلیون مصری، یعنی ۲/۳ جمعیت، از نان یارانهای استفاده میکنند.
مصر از دوران سادات به اقتصاد لیبرالی روی آورد و سیاست درهای باز [انفتاح] را پیاده کرد و به دنبال خصوصیسازی بود که ناموفق بود. سیاستهای نامناسب اقتصادی مصر و دخالت آمریکا در امور اقتصادی این کشور، منجر به افزایش نرخ بیکاری و رشد نرخ فقر در بین مردم مصر شد. به طوری که تا پیش از سال ۲۰۱۱ نیمی از جمعیت ۸۵ میلیون نفری مصر زیر خط فقر قرار داشتند. همزمان با افزایش کرایه خانهها میلیون ها نفر به قبرستانها برای زندگی مهاجرت کردهاند؛ ۲۸ میلیون زاغه نشین در مصر وجود دارد و شمار زیادی از مردم مصر نیز روی بام ساختمانها و در قایق هایی بر روی رودخانه ها زندگی می کنند. بیش از ۵ میلیون مصری در ۲۵ استان این کشور در گورستان ها زندگی می کنند و تعداد آنها فقط در قاهره بزرگ که شامل قاهره [پایتخت مصر]، جیزه و قلیوبیه است، به یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر می رسد. [العالم ۱۳۹۳/۲/۱]