/بازیگری درانتظار آثار کمدی /
این بازیگر مطرح
سینما وتلویزیون همیشه آرزی بازی در فیلمهای کمدی را داشته است .بازیگری که
در تعدادی از فیلمهای مشهور مسعود کیمیایی چون بیگانه بیا ،خاک ،گوزنها
،ردپای گرگ ،تجارت ورییس حضور داشته در دیگر آثار کار گردانان مطرحی چون
بهمن فرمان آرا ،سیف الله داد،اصغر فرهادی ،یدالله صمدی، امیر قویدل
،ابوالحسن داوودی ،پوران درخشنده و... حضوری قابل توجه داشته است .
فرامرز
قریبیان در سالهای ابتدایی انقلاب و پس از بازی در فیلم سفیر در گفت وگویی
با شماره های ابتدایی ماهنامه فیلم می گوید : یکی از آرزوهایم بازی در
فیلم کمدی است و فکر می کنم در چنین نقشی هم موفق می شوم .متاسفانه چنین
پیشنهادی به من نشده است .قریبیان اگر چه سالها بعد در فیلم کمدی دونفر
ونصفی (یدالله صمدی )بازی کرد .
/قریبیان : بازیگری با کارنامه ای پر فراز ونشیب/
قریبیان
در کارنامه بازیگری خود کارنامه ای پر فراز ونشیب داشته از بازی در
فیلمهای مطرح سینما ی قبل از انقلاب مثل گوزنها گرفته تا فیلمهای مطرح
دیگری مثل غزل و.... فیلمهای پرتماشاگر پس از انقلاب مثل کانی مانگا وترن
و.....همچنین باید به حضور گسترده او در فیلمهای اکشن نیمه اول دهه هفتاد
اشاره کرد که شاید ضعیفترین دوران حضور او در سینما محسوب شود . قریبیان در
نیمه دوم دهه هفتاد بابازی در فیلم مرد بارانی ساخته ابوالحسن داوودی ،از
این فیلمهای ضعیف وکلیشه ای به شدت فاصله گرفت واین فیلم راباید بهترین
فیلم قریبیان در آن سالها دانست .او سپس بابازی در فیلمهای رقص درغبار و
شهر زیبا بار دیگر احیا شد .
او دردهه هشتاد در سریالهایی چون نیستان ،روز حسرت ،آخرین دعوت و... حضور داشته است .
/اعتراف به بازی درفیلمهای زیر متوسط/
خود
قریبیان همیشه پاسخ جالبی برای این کارنامه پر فراز ونشیب داشته . مثلا او
در مصاحبه ای گفته : خودم معتقدم كارهاي زير متوسط هم بازي كردم، اما همه
اينها آگاهانه بوده و مربوط به حرفه بازيگري ميشود، يك بازيگر هميشه تنها
كافي نيست كه بازيگر خوبي باشد تا مطرح شود.بازيگر ی مسائل جنبي زيادي هم
دارد كه بعضيها به آن آگاهند و بعضيها هم نيستند و آنهايي هم كه ميدانند
ماندگارتر ميشوند. من فيلمهايي كه خوب نبودند را آگاهانه بازي كردم، اما
به دليل اينكه فكر ميكردم فروش خوبي خواهند داشت، آنها را بازي كردم و
معتقدم فيلم بايد خوب باشد و اگر فروش نكند، مهم نيست و يا اگر فيلم خوبي
نيست اما فروش خوبي دارد، قطعا كمكي براي سينما است اما اعتقادي به
فيلمهاي خنثي ندارم..
یا او در مصاجبه دیگری می گوید : مثلا در یک
سال چند فيلمنامه به دستم رسيد كه از هيچكدام خوشم نيامد و در آن سال يك
فيلم هم كار نكردم. درسال بعد فیلمنامه ای از یک کارگردان شناخته شده به
دستم رسيد كه ديدم اگر همين را هم كار نكنم، امسال هم كاري ندارم. يك
هنرپيشه سينما بايد همه اينها را در نظر داشته باشد و فقط نميتواند فيلم
خوب بازي كند. بزرگترين بازيگران دنيا هم گاهي مجبور به پذيرش كارهايي
ميشوند. منتقدين و تماشاگران بايد به نوعي حضور بازيگر را حس كنند و اگر
قرار باشد بنشينم و كاري كه خوشم بيايد را بازي كنم، ممكن است 2 سال بيكار
بمانم و تمام شوم و ديگر كسي سراغم نيايد و در اين حرفه اگر به سراغت
نيايند بسيار دردناك است. خودم هم ميدانم ممكن است يك فيلم اصلا مناسب من
نباشد اما بعضي مواقع به عنوان بازيگر مجبور هستي بازي كني.
/درباره فرامرز قریبیان/
دوران كودكي و نوجواني قریبیان در
خيابان آبشار، بازارچه نواب و كوچه دردار سپري شد و تحصيلات ابتدايي را در
دبستان "ترقي" و دوره دبيرستان را در دبيرستان "بدر" طي كرد. از 9 سالگي با
مسعود كيميايي رفيق بود چون خانههايشان كنار هم بود و در كوچه با هم
بازي ميكردند آنها حتی در دوران دبيرستان هم با هم همكلاسي بودند .
/نوجوانی پر شرشورو..../
مسعود کیمیایی تعریف کرده که قریبیان در دوران نوجوانی خیلی پر شرو شور بوده و حتی یک بار کار به درگیری اساسی کشیده شده و حتی وقتی کار به آنجا کشیده می شود قریبیان نوجوان کلانتری را هم به هم می ریزد.....
/هرچه سن بالاتر ،خوش تیپ تر/
از 13 سالگي بود كه به
سينما علاقمند شد و به همراه كيميايي و اسفنديار منفردزاده كه او هم در
محله آنها بود به دفاتر سينمايي سر ميزدند كه البته هيچكس هم آنها را
تحويل نميگرفت. در نهايت در سن 14 يا 15 سالگي بود كه به "آژير فيلم" می
روند دفتری که مرحوم خاچكيان فيلمهايش را در آنجا ميساخت و تنها كسي بود
كه براي اولين بار آنها را تحويل گرفت و استقبال خوبي از آنها كرد.خا
چیکیان حتی به قریبیان گفته بود : تو نگران نباش هرچه سن ات بالاتر می رود
تیپ ات بهتر می شود .خاچیکیان حتی به قریبیان وعده بازی در فیلم می دهد
البته آن طور که خود قریبیان تعریف کرده خاچیکیان هيچوقت به وعدهاش عمل
نكرد اما همين كه به او ورفقایش اميدواري می داد برای آنها بسيار خوشايند و
لذتبخش بود. قریبیان وآن زمان هر چه فيلم آمريكايي اكران ميشد به ديدن
آن ميرفتند. سينماهاي "ركس" و "ايران" با كمپانيهاي آمريكايي مانند
"متروگلدن" و "برادران وارنر" قرارداد داشتند و فيلمهاي آمريكايي را به
صورت منظم اكران ميكردند و پاتوق قریبیان وکیمیایی و رفقایشان آنجا بود.
در كنار آن فيلمهاي فرانسوي، ايتاليايي و روسي را هم كه كارهاي شاخصي
بودند ميديدند.
/فقط خاچیکیان/
از ميان فيلمهاي ايراني هم فقط كارهاي ساموئل خاچكيان را كه به
نظر ش از نظر تكنيكي يك سر و گردن بالاتر از فيلمهاي آن زمان بود را تماشا
ميكرد. اولین فیلمی که از مرحوم خا چیکیان دیدم فیلم چهارراه حوادث بود
که به گفته قریبیان آن زمان فیلم بدی نبود . البته گاهي هم آثاري از فرخ
غفاري و ابراهيم گلستان مثل "شب قوزي" و "خشت و آينه" را ميديدند . جالب
است بدانید قریبیان ورفقایش در ان زمان اعتقاد داشتند که اين فیلمها
تحولي در سينماي ايراني بوجود خواهند آورد و واقعا هم آوردند.
/بی علاقه به فیلمهای رقص و آواز/
قریبیان
در گفت وگویی که چند سال پیش با طهماسب صلح جو وجواد طوسی در ماهنامه
فیلم کرده از بی علاقه گی خود و رفقایش از فیلمهای رقص وآوازی آن زمان یاد
کرده ومی گوید :از همان اول از فیلمهای رقص و آوازی بی محتوا خوشمان نمی
آمد و خوش آیند گروه ما نبود.
/از احمد رضا احمدی تا نعمت حقیقی/
.خود قریبیان اعضای گروه خود را در همان مصاحبه افرادی چون حسین
حسین زاده ،احمد رضا احمدی ،سعید پیر دوست ،اسفندیار منفرد زاده و نعمت
حقیقی عنوان می کند.بد نیست بدانید از این گروه حتی فردی مثل اسفندیار
منفرد زاده هم می خواست بازیگر شود اما بعدها موسیقی را انتخاب کرد.یا
فرامرز قریبیان خاطرات جالبی از رفاقت با احمدرضا احمدی دارد .مثل خاطره که
قریبیان درباره آن گفته :اولین کتابی را که احمد رضا احمدی نوشت ما برایش
فروختیم .مثلا من می رفتم سراغ آشنایان ودوستان پنج تومان به زور می گرفتم و
کتاب را به طرف می دادم!
/ورود به سينما با "بيگانه با"/
كيميايي قرار بود "زخميها" را به عنوان اولين كارش مقابل دوربين
ببرد و قریبیان به اتفاق چند نفر ديگر از دوستان او وکیمیایی بازيگر آن
باشند و آگهي هم براي جذب سرمايهگذار در يك مجله سينمايي چاپ می کنند كه
در نهايت سرمايهگذاري پيدا نمی شود تا اينكه خاچكيان "خداحافظ تهران" را
براي "برادران اخوان" در مولن روژ ميسازد و انها هم در سر صحنه اين
فيلم حاضر ميشود و گاهي وقتها كيميايي نظراتي راجع به ديالوگهاي فيلم به
خاچكيان ميداد تا خاچكيان از او خواست تا به عنوان دستيار همكاري داشته
باشد كه اين باعث آشنايي كيميايي با برادران اخوان شد و مقدمات ساخت
"بيگانه بيا" اولين فيلم كيميايي فراهم شد.در آن سالها تعداد محدودي
تهيهكننده، كارگردان و بازيگر نقش اول بودند كه اينها با هم كار ميكردند
و هيچكس را هم داخلشان راه نميدادند و وقتي چنين موقعيتي براي كيميايي
فراهم شد قریبیان به وارد شدن به سينما اميدوار شد. چون كيميايي سابقه كار
نداشت قرار شد از او تست بگيرند و مقداري فيلم خام به همراه فيلمبرداري در
اختيارش گذاشتند تا او يك سكانس را كارگرداني كند و در اين سكانس چند
دقيقهاي قریبیان و احمدرضا احمدي ، براي اولين بار مقابل دوربين رفتند و
بازي كردند و در حاليكه آن زمان موسيقي فيلمها انتخابي بود، كيميايي از
اسفنديار منفردزاده خواست تا براي همين فيلم تست موسيقي بسازد. كيميايي
بعدهااز اين فيلم در تيتراژ فيلم "تجارت" استفاده كرد. در نهايت آن كار
مورد پسند برادران اخوان قرار گرفت و قرار شد كيميايي "بيگانه بيا" را
بسازد اما چون تجربه اول قریبیان در بازيگري بود با حضورش در فيلم موافقت
نكردند و بهروز وثوقي كه آن زمان بازيگر مطرحي بود و فرخ ساجدي كه دو سه
فیلم در دفتر آنها بازی کرده بود و ارتباط خانوادگی هم با تهيهكنندگان
داشت به عنوان بازيگران نقش اول و دوم مقابل دوربين رفتند و قرار
شدقریبیان دستيار كارگردان باشد و يك نقش خيلي كوتاه را هم در فيلم بازي
كرد.
/سفر به آمریکا/
بعد از "بيگانه بيا" نقش جوان
اول فيلمي به نام "روزهاي تاريك يك مادر" توسط شخصي به نام زرندي به
قریبیان پيشنهاد می شود كه وقتي آن شخص قصهاش را برای او تعريف می کند
می بیند همان فيلم آمريكايي "مادام ايكس"است كه خودهمان شخص هم گفته بود
که آن را ايراني كردهايم . فرامرزقریبیان در اظهار نظر جالبی درباره
حضور دراین گونه کارها گفته :می دانستم اگر در آن روال كار قرار گيرم مثل
بقيه ميشوم و نميخواستم كارم را با آن فيلمها شروع كنم . مي دانستم اگر
در آن نوع فيلمها بازي كنم مسير ديگري مي روم كه برايم پذيرفته نبود و
ميخواستم تفاوت داشته باشم براي همين تصميم گرفتم براي تحصيل در رشته
بازيگري به آمريكا بروم.البته بعد ا نیز قرار می شود که سر فیلم دیگری
ظاهر شود.و زمانی که قرار بود کیمیایی دستیار ژان نگلسکو باشد قریبیان را
به عنوان بازیگر پیش اخوانها می برد .آنها از او می پرسند که انگلیسی بلدی ؟
قریبیان می گوید نه و قضیه منتفی می شود کیمیایی به او می گوید چرا گفتی
بلد نیستم ؟قریبیان نیز در جواب می گوید خب وقتی بلد نیستم چرا باید بگویم
بلدم؟ .
/تحصيل بازيگري در مدرسه ويژو آل آرت/
این بازیگر مطرح سینما در آن زمان که می خواست به آمریکا برود وضع
مالی چندان خوبی نداشت .خود او دراین مورد گفته :براي رفتن به آمريكا
خانوادهام وضع مالي چندان خوبي نداشت و پدر و مادرم نميتوانستند كمك مالي
بكنند و كسي هم نبود من را كمك كند. 5500 تومان پول پاسپورت، خروجي و بليط
هواپيما را از داييهايم قرض كردم و با 50 دلاري كه از پسر و دختر عمهام
كادو گرفتم راهي آمريكا شدم و از روز اولي هم كه رسيدم شروع به كار كردم به
طوريكه در تابستانها سه شيفت كار ميكردم تا خرج تحصيل خود را فراهم كنم
و با اينكه مشكلات زيادي داشتم اما آنقدر عاشق حرفهي بازيگري بودم كه
حاضر بودم هرگونه سختي را متحمل شوم تا به هدفم برسم تا اينكه بعد از سه
سال و نيم در ترم آخر رشته بازيگري مدرسه ويژوآل آرت بودم كه نامهاي
ازكيميايي كه آن زمان كارگردان معروفي شده بود و چند فيلم از جمله
"قيصر"،"داش آكل" و "رضا موتوري" را ساخته بود به دستم رسيد تا براي بازي
در فيلم "زخميها" به ايران برگردم و من هم كه عاشق بازيگري بودم فوري
تصميم به بازگشت گرفتم. البته قبل از آن هم براي دستياري فيلم "قيصر"به من
پيشنهاد بازگشت داده بود كه من قبول نكرده بودم."زخمي ها" داستانش شبيه
فيلم "مرسدس" بود كه در نهايت ساخت آن ميسر نشد.
/خاك/
كيميايي درسال 52 فيلم "خاك" را بر اساس كتاب معروف محمود دولت
آبادي ساخت كه قریبیان به همراه بهروز وثوقي در يكي از نقشهاي اصلي آن به
نام "مصيب" بازي می کند با اين فيلم بود که خيليها او را شناختند . بعد
از آن هم در فيلم "صلوه ظهر" به كارگرداني سعيد مطلبي بازي می کند .. به
گفته قریبیان در مصاحبه ای بامسعود نجفی درایسنا وقتی او فيلمنامه اين فيلم
را می خواند می بیندسنگين تر از كارهاي مرسوم آن دوران است ضمن اينكه مي
خواسته همكاري با كارگردان هاي ديگر را هم تجربه كند.
/گوزنها و رسيدن به اوج شهرت/
در سال 54 در نقش "قدرت" كه يك چريك شهري بود در فيلم "گوزنها"
بازی می کند ، به خاطر ويژگيهايي كه اين نقش داشت تمام ايران این بازیگر
را شناختند به طوري كه بعد از نمايش دوم اين فيلم در جشنواره بينالمللي
فيلم تهران در سينما "پارامون" كه با حضور عوامل فيلم انجام شد با وجود
اينكه بهروز وثوقي كه آن زمان يك سوپراستار محسوب ميشد و در سالن حضور
داشت اما بعد از پايان فيلم جوانهايي كه بودند سراغ قریبیان آمدند و روي
دوششان بلندش كردند و تا ميدان كاخ بردند و "اسفنديار منفرزاده" با ماشينش
دنبالش ميآمد تا او را زمين گذاشتند. خود قریبیان دراین باره گفته : ولی
هیچ کس بهروز وثوقی را روی دست بلند نکرد . اصلا اورا فراموش کردند باهمه
شهرتش...
يعني آن نقش، آنقدر تأثيرگذار بود كه بواسطهي آن قریبیان در
ايران شناخته می شود. بعد از نمايش فيلم در فستيوال، فيلم توقيف شد و ساواك
خواست پايان فيلم عوض شود وعوامل فیلم صبر کردند تا تابستان و دوباره صحنه
آخر را فيلمبرداري كنند . ساواکی ها ميگفتند اين شخص به جاي "چريك" بايد
دزد باشد و براي دزد هم پليس خانه را محاصره نميكند و بايد اهالي خانه
باشند و يك افسر با يك پاسبان بيايند و دزد سالم دستگير شود كه با گرفتن
.اين صحنهها ،فيلم اينگونه اكران عمومي شد، اما با وجود اين تغييرات مردم
اين آدم را درك ميكردند. به همين دليل فيلم فروش فوقالعادهاي داشت و سه
میلیون تومان فروخت كه اگر با بليطهاي امروزي و جمعيت امروز سنجيده شود
جزء پرفروشترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران خواهد بود. قریبیان براي
بازي در اين فيلم 10 هزار تومان دستمزد گرفت و وثوقي هم 120 هزار تومان .
/سایه های بلند باد/
بعد از "گوزنها" پيشنهادات زيادي به فرامرز قریبیان می شود، اما
اوبه گفته خودش نه بازی در آن نوع فيلمهايي كه آن زمان ساخته ميشد را
بلد بود و نه خوشش هم نميآمد. آن فيلمها فرمول خاص خودش را داشت و
بيشتر عشق و عاشقي و رقص و آوازي بود تنها چند كارگردان مطرح مثل كيميايي،
مهرجويي و بيضايي بودند كه كارشان را شروع كرده بودند و كارهاي متفاوتي
ميساختند كه بازي در اينها هم هميشه براي قریبیان پيش نميآمد. كيميايي
كه سالي يك فيلم ميساخت كه به من پيشنهاد بازي ميداد و ساير اين
كارگردانها هم يا گروه خودشان را داشتند و يا نقش مناسبي براي او نداشتند.
به همين دليل در ان سالها کم کار شد . سال 56 در اولين فيلم بلند محمدعلي
نجفي به نام "جنگ اطهر" در نقش يك آموزگار انقلابي بازي كردم و آخرين كارم
در قبل از انقلاب فيلم "سايههاي بلند باد" به كارگرداني بهمن فرمان آرا
بود كه فيلمبرداريش ارديهبشت سال 57 به اتمام رسيد.
/سفیر اولین فیلم پس از انقلاب/
اولين فيلم بعد از انقلاب قریبیان "سفير" به كارگرداني فريبرز صالح است
كه فيلمبردارياش اواخر پاييز شروع شد كه با وسواسي كه كارگردان داشت تا
اواخر سال 60 ادامه داشت و فينال فيلم در گرماي بسيار طاقت فرساي "برازجان"
فيلمبرداري شد و فيلم در اولين دوره جشنواره فيلم فجر به نمايش
درآمد.قریبیان در این فیلم در نقش قیس بن مسهر بازی می کند خود او در
مصاحبه ای در همان زمان بایکی از نشریات سینمایی درباره بازی دراین فیلم
گفته :من تاریخ اسلام را خواندم اما درباره این شخصیت بیش ازیک خط به
اشاره نیافتم. جایی هم نداشتم که بگردم وتوضیح بیشتری درباره آن پیدا کنم .
/فیلمهایی برای گذران زندگی/
قریبیان
در آن سالها در فیلمهای زیادی بازی می کند که به گفته خودش تعدادی از آنها
برای گذران زندگی بوده است خود او دراین باره گفته : من پس از سفیر در
حدود دوازه فیلم بازی کردم که تعدادی از آنها فقط برای گذاران زندگی بود
.البته بعضی از فیلمها صرفا تجاری وسرگرم کننده هستند که من باآنها مخالفتی
ندارم .
/تمجید از سینمای پس از انقلاب/
این بازیگر
سینما در همان سالهای بعد از پیروزی انقلاب مصاحبه جالبی می کند ومی گوید
:وضعیت بازیگران پس از انقلاب با گذشته بسیار متفاوت است .قبل از انقلاب می
دیدم که هنگام حضوربازیگران در مکانهای عمومی مردم آنها را مسخره می کنندو
متلک می گویند .البته برای خودمن چنین موقعیتی پیش نیامده بود .زیرا من
فیلم مبتذل بازی نکرده ام و در چند فیلم بد هم دست کم نقش بدهم ،دست کم نقش
مبتذل وقابل تمسخر نداشته ام ولی در موارد بسیاری از تمسخر بازیگران را
دیده بودم .ولی پس از انقلاب رفتار مردم با احترام توام شده است .
/فرامرزقریبیان وکار گردانی/
در سال 65 "جدال در تاسوكي" را به اين دليل می سازد كه بتواند به
نوعي وارد حيطه كارگرداني بشود .این فیلم با همه مشكلات آن زمان ساخته
شد. در حاليكه نقش اصلي براي خود قریبیان نوشته شده بود، اما مسوولان وقت
سينما در دوره رياست "آقاي انوار" اجازه نداند، خود او بازي كند و گفتند
يك نفر نميتواند چند كار انجام دهد، بنابراين قریبیان فقط دراین فیلم
كارگرداني می کند اما به هر حال با توجه به اينكه فيلمهايي كه بازي كرده
بود همه سودآور بودند عدم حضورش در این فیلم باعث شد كه اين فيلم زياد
سودآور نباشد. براي فيلم "قانون" كه كاري پليسي بود به عنوان بازيگر سراغ
قریبیان آمدند ولی وقتی می فهمد كارگردان چه كسي است،متوجه می شود که
نميتواند با آن كار كند و عذرخواهي می کند بعد از مدتي دست اندرکاران آن
فیلم برای کارگردانی همان فیلم به سراغ قریبیان آمده ومی گویند كه با آن
كارگردان به توافق نرسيده اند و خودت آنرا بساز . البته بعدها قریبیان
اعتراف می کند که این فیلم فیلم مورد علاقه اش نبوده است .فیلم بعدی او
چشمهایش است که خوش درباره این فیلم گفته :فيلم "چشمهايش" را خودم انتخاب
كردم و مسعود جعفري جوزاني قرار شد فيلمنامهاي آن را بنويسد كه ساختش در
توان من باشد و با توجه به فيلمنامه خوبي كه در اختيار داشتم سعي كردم در
حد توان خودم فيلم خوبي ساخته شود، هر چند كه در زمان اكران به خاطر كم
لطفي مسوولان خوب نفروخت و به همين دليل نتوانستم فيلم بعديام را بسازم.
با "چشمهايش" اولين جايزه بينالمللي خودم را از فستيوال فيلم "زيمبابوه"
گرفتم.
/ رقص در غبار و شهر زیبا اصغر فرهادی/
این
بازیگر قدیمی سینما هميشه طرفدار جوانها بوده چون اعتقادداشته سينماي ايران
احتياج زيادي به جوانهاي با استعداد دارد، به همين دليل همیشه از افرادي
كه فيلم اول خود را ميخواهند بسازند با شناختي كه از سابقه كاريشان دارد و
فيلمنامهاي كه در اختيارش ميگذارند استقبال ميكند.همکاری قریبیان
بافرهادی حاصل این نگرش قریبیان بود .خود قریبیان درباره همکاری با فرهادی
در دو فیلم رقص در غبار وشهر زیبا گفته : آقاي فرهادي از آن نوع فيلمسازاني
است كه از همكاري با او بسيار راضي هستم. "رقص در غبار" فيلم بسيار موفقي
بود كه همه جاي دنيا هم مطرح شد و خود من سه جايزه براي آن فيلم گرفتم كه
مهمترين آن جايزه بينالمللي مسكو بود و در آسيا پاسفيك و جشن خانه سينما
هم جايزه گرفت. اما متاسفانه فروش خوبي در ايران نداشت و اين جاي تاسف است
كه بايد ببينيم چرا از اين نوع فيلمها، مردم استقبال نميكنند و از
فيلمهاي حادثهاي بيشتر استقبال ميشود و متاسفانه فيلمي مثل "رقص در
غبار" مهجور ميماند. "شهر زيبا" را هم با فرهادي كار كردم كه آن هم فيلم
خوبي است ولي در فروش موفق نبود.
در "شهر زيبا" نقشم كوتاه است اما حساس و اصلي است و نميشود يك سكانس از آن را حذف كرد.
/علاقه مند به ساخت فیلمهای اجتماعی/
قريبيان كه تجربه ساخت سه فيلم را در كارنامهاش دارد، همواره از
علاقهمنديش به ساخت يك فيلم اجتماعي بهتر بعد از «چشمهايش» ياد كرده و
گفته است : فيلم آخرم فروش خوبي نداشت و نتوانستم فيلم بعديام را بسازم،
ترجيح ميدهم در كار آيندهام با تهيه كننده شراكت داشته باشم تا بتوانم
مطابق ميل خودم كار كنم..
/بازیگری که از شهرت خوشش نمی آید/
زمانی از قریبیان پرسیده
شده بود هیچ وقت در دوستی پیش قدم نمی شوید و او گفته بود :من دراین زمینه
سعی نمی کنم . اگر خودش پیش بیاید خب دوستی سر می گیرد .چون اگر سعی کنم
موضوع قلابی می شود .الان هم با هیچ یک از همکارانم معاشرت نمی کنم .این
راهمه می گویند که این روحیه من با حرفه سینما وبازیگری تناقض عجیبی دارد .
اما باور کنید من از شهرت بازیگری خوشم نمی آید .
/هیچ وقت اشک ندارم/
من آدمی هستم که درزندگی ام هیچ وقت اشک ندارم .حتی اگر نزدیک ترین
کسم فوت کند گریه ام نمی گیرد .تنها موردی که اشکم سرازیر می شود صحنه
ایست که رویم اثر بگذارد .هیچ وقت در صحنه هایی که برمن اثر گذاشته انداز
گریم قطره اشک استفاده نکرده ام .در اکثر فیلمهایی که با کیمیایی کار کرده
ام صحنه چنان مرا تحت تاثیر قرار داده که به طور طبیعی اشکم در آمده است .
/از فیلمهای بی و خاصیت خوشم نمی آید/
جالب است بدانید قریبیان حدود دو دهه قبل در مصاحبه ای گفته بود : چند فیلمنامه به من دادند که اکثر خنثی بودند .من اصولا از فیلم بی بو و خاصیت خوشم نمی آید . حتی دوست ندارم این طور فیلمها را ببینم .البته مشکلات اقتصادی برای تن دادن به هر کار ضعیفی دلیل قانع کننده ای نیست. (گفت وگو با ماهنامه فیلم شهریور 1366)
منبع: گام نو
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com