به گزارش بولتن نیوز؛ عليرضا منصوريان بار ديگر در قامت مدافع كارلوس كروش ظاهر شد و از مشكلاتي گفت كه سرمربي تيمملي را به مرز انفجار رسانده است. او كه يكي از مربيان جوان و موفق ليگ برتر بوده، اين بار سعي كرده از مشكلاتي بگويد كه كارلوس كروش را اين قدر عصبي كرده است. او ميگويد: «واقعاً فكر ميكنيد داريم هنر ميكنيم كه اينجا كارلوس كروش را پير و مريض كرديم؟ اين هنر است كه او را از ايران فراري بدهيم؟ هر تهمتي كه ميتوانستيم را به او زديم و ولكنش هم نيستيم، تنها چيزي كه اصلاً يادمان نيست، اين است كه داريم سرمربي تيمملي كشور خودمان را اينگونه تخريب ميكنيم.»
* كروش دوباره گفته ما با هم همقدم نميشويم. فكر ميكنيد چه اتفاقي ميافتد كه اين همه تنش و درگيري به وجود ميآيد؟
با تمام احترامي كه براي كفاشيان قائلم و ميدانم آدم خوب و سالمي است، اولين دليل قاطع و مستقيم اين است كه آقاي كفاشيان رأساً نميتواند تصميم بگيرد.
*يعني دقيقاً چه اتفاقي ميافتد؟
يعني كفاشيان به عنوان رئيس فدراسيون بايد ورود كند و بگويد من حرف اول و آخر را ميزنم ولي چون نميتواند و با يك سياست خاصي مصلحتانديشي و عاقبتانديشي ميكند اين مشكلات به وجود ميآيد. به يكي، دو سال گذشته بعد از حضور ما در جامجهاني نگاه ميكند تقريباً در هيچ تصميمي علي كفاشيان خودش ورود نكرده به همين دليل هم هست كه نه مردم و نه ما فوتباليها متوجه نميشويم كه كفاشيان پشت كروش هست يا نه! من بيش از 50بار با كروش صحبت كردم و او درددل كرده. يكي از مشكلاتش همين است كه واقعاً نميداند در فوتبال ايران با چه كسي طرف است. هنوز ما تعيين نكردهايم كه نفر تصميمگيرنده در مورد كروش کیست؟ وزارت ورزش، كفاشيان، يا خود وزير، يا رئيسجمهور، يا دبير كل و... بالاخره كيست؟ هيچكس نميداند. مشكل اول كروش همين است كه نميداند با چه كسي بنشيند بگويد من اين خواستهها را دارم و اين امكانات را ميخواهم. با هر كدام كه مينشيند چه دبيركل، چه وزير، چه كفاشيان هر كدام كه هستند حرف اول و آخر را نميزنند. به نظر من تقسيم توانايي در اين چند پست و عدم تصميمگيري صددرصد توسط علي كفاشيان - كه بخشي از آن را من پاي آيندهنگري و عاقبتانديشي او براي يك سال آينده و شايد علاقهمندي او به ماندن در سمت رياست فدراسيون فوتبال ميگذارم- است كه او را به اين نقطه ميرساند كه خيلي اوقات حرفها را گوش كند و تعامل كند، مشكل عمده سرمربي تيمملي است. ما وقتي به عملكرد كفاشيان بعد از جامجهاني نگاه ميكنيم ميبينيم اين عاقبتانديشي هميشه وجود داشته، بحث كروش هم نيست حتي محمد خاكپور كه يك مربي ايراني است هم اين مشكل را داشته و دارد. چرا محمد خاكپور در تورنمنت غرب آسيا قهرمان ميشود و بلافاصله استعفا ميدهد؟ براي اتفاقاتي است كه در فدراسيون رخ ميدهد. من خودم 5سال آنجا بودم.
*همين مشكلات بود كه باعث شد خودت هم استعفا بدهي؟
دقيقاً! من ميخواهم يك مسئله ساده را بگويم، مشكل كروش اين است كه نميداند تصميمگيرنده و صاحب فوتبال ما چه كسي است. فقط با او يك قرارداد بستهاند و چون ما ميآييم قرارداد او را در تومان ضرب ميكنيم نسبت به سقف فوتبال خودمان ميگوييم واي چه قرارداد سنگيني! ولي وقتي ميآييم يك مقدار اين طرفتر و در حوزه خليج فارس نگاه مياندازيم من با يك تيمي به اسم الاهلي بازي كردم كه مربياش يك رومانيايي بود سالي 12ميليون دلار بدون ماليات پول ميگرفت به اضافه خانه، ماشين، خورد و خوراك و...
*البته او تيمش را به فينال ليگ قهرمانان آسيا رساند. در چند سال اخير هم خيلي موفق بوده است.
اصلاً يك پله اين طرفتر بياييم. من نميخواهم كروش را با تاپهاي شماره يك دنيا مقايسه كنم، من او را با صبري لاموشي مربي الجيش كه ما او را در تهران اوت كرديم، مقايسه ميكنم. خيلي راحت او غير از خانه و ماشين، بدون ماليات و بدون دردسر با تمام امكانات سختافزاري و نرمافزاري در سال دو و نيم ميليارد گرفته است.
*يعني قراردادي برابر با قرارداد كروش؟
نه بالاتر از كروش. كروش بعد از نتايجش به دو و نيم ميرسد. چرا محمد خاكپور استعفا ميدهد؟ كروش ناراحت است، خاكپور، مربي جوانان، نوجوانان، بانوان همه ناراحت هستند. ما با كروش قرارداد بستيم ناراحت است، با خاكپور نبستيم ناراحت است. شأن و پرستيژ يك مربي به مبلغ قراردادش است. مبلغي كه آقاي كفاشيان به مربي ايراني ميدهد عملاً توهين مستقيم است. هيچوقت ما نيامديم بررسي كنيم كه چرا بازيكنهاي ملي ما حاضر نميشوند بيايند تيمهاي پايه ما را بگيرند. براي اينكه عملاً نوع قرارداد توهين به آنهاست. از طرفي ميرويم مربي سابق رئالمادريد يعني يك مربي درجه يك را ميآوريم با او قرارداد ميبنديم، به چه وضعي قرارداد ميبنديم؟ با خودش قرارداد مورد علاقهاش را ميبنديم اما در مسائل سختافزاري اصلاً همكاري نميكنيم و نميگوييم كه اين مربي در هر تيمي كه سرمربي بوده كمترين امكاناتي كه داشته زمين، البسه و كمپ بوده؛ اينها حداقل امكانات سختافزاري هستند.
*الان چيزي كه در مورد كروش ميگويند اين است كه در 5 سال گذشته همه خسته شدند. بالاخره يكسري امكانات را نداريم كه به او بدهيم. چرا باورش نميشود؟
شما مگر نميگوييد نيست، من يك سؤال دارم. پارسال ما با نفت به يك كمپ معمولي در آنتاليا رفتيم، 11 زمين كنار هم بود آنهم يك شهر تفريحي - توريستي در تركيه نه يك شهر فوتبالي، من ميگويم در 5سالي كه كروش اين قدر جيغ زد بابت البسه....
*كروش مدام انتقاد ميكند. اصلاً او چه ميخواهد كه اين قدر اعتراض ميكند؟
او بابت البسه 5سال است جيغ ميزند، هم شما ميداني هم من ميدانم، اگر البسه تيم اورجينال نباشد نمونهاش در منيريه توليد ميشود كه تيمملي بايد بپوشد. الان كروش بابت البسه مشكل دارد. حالا ميگوييم براي البسه شخص خود وحيد جعفري از آلاشپورت ورود كرد و اين مشكل حل شد. مشكل بعدي اين است كه ميخواهد اردو بگذارد ولي ما يك كمپ مناسب نداريم. اصلاً درباره اوايل كار اين مربي حرف ميزنم. چون الان من صحبت ميكنم ميگويند اين آقا طرفدار و رفيق كروش است. روزهاي اول كه بعد از بازي روسيه من تيم را به او تحويل دادم كه رفيق نبوديم، اصلاً روي من شناختي نداشت و قرار نبود من دستيارش شوم يا مربي اميد شوم. من تيم را به او تحويل دادم؛ به اولين چيزي كه گير داد چمن كمپ بود. ما تحقيق كرديم ديديم هر جا كه بوده حداقل 10، 15زمين در اختيارش بوده است. ما به جايي رسيديم كه براي اينكه باغبانها متوجه شوند او چه ميخواهد قيچي باغباني برداشتيم و رفتيم با هم نمونه اصلاح چمن را انجام داديم. من سرمربي تيمملي اميد، او سرمربي تيمملي. من آنجا بودم به او قول دادند كه در كمپ چمن درجه يك به او تحويل ميدهند. 5سال است من به كمپ تيمملي ميروم چمن محل تمرين باشگاه نفت 10 برابر آن چمن كيفيت دارد.
*مشكل چمن كمپ چرا هيچ وقت حل نميشود؟
چطور ممكن است كه مهندسهاي تهرانسر كه ما يك سال است تمرين ميكنيم چمن را به ما دسته گل تحويل ميدهند، ولي اينها نميتوانند؟ يك بار قرار شد كروش هفت روز در استاديوم آزادي تمرين كند. من ميخواهم شما اين قطعات پازل را كنار هم بگذاريد بعد ببينيد چرا كروش بدبين شده؛ قرار بود يكشنبهشب تا شنبهشب هفته بعد بروند آنجا تمرين كنند. من به او زنگ زدم، گفتم من با مديران باشگاه صحبت ميكنم تو بيا در زمين نفت تمرين كن، گفت نه من با مسئولان صحبت كردم، ميروم در آزادي تمرين ميكنم. دقيقاً اين صحبت ما ساعت 5 بعد از ظهر بود هشت و نيم شب زمين را شخم زده بودند! من پيش او رفتم، ديدم بههم ريخته و داغون است. البسه تيمش را هم به او نداده بودند، مربيای كه شايد اسپانسر شخصياش در اروپا نايك يا آديداس يا هر برند ديگري بوده اينجا ميآيد و دغدغه پوشيدن لباس دست اول تيمش را دارد.
*من شنيدم يك بار خود شما هم سر ماجراي لباسها مشكل داشتيد.
ما كه بارها مشكل داشتيم. كروش سوپروايزر تيمم بود. به من گفت حرص نخور هر وقت مشكل داشتي بيا به خودم بگو! از بد حادثه دقيقاً من زماني رفته بودم كه خودش هم مشكل داشت. من در هتل آزادي پيش او رفتم و گفتم من براي البسه تيمم خيلي مشكل دارم و نميدانستم خودش هم مشكل دارد. علي كريمي يا جواد نكونام نميدانم كدامشان را صدا كرد، خيلي راحت به آنها گفت برويد شورت و پيراهن و گرمكن بچههاي تيمملي را بگيريد بياوريد. بعد آنها را به ما داد، ما به اتوشويي داديم و بعد برديم استفاده كرديم. اينجا به اين مشكل خورده. از يك طرف هم براي كمپ مشكل دارد، از طرفي هم چند بار برايش اردو گذاشتهاند كنسل شده؟
*منتقدين ميگويند وقتي هم ميخواهد اردو بگذارد، تيم را به جاهايي ميبرد كه خودش ميخواهد، مثلاً جاهايي كه خيلي هم كيفيت ندارند.
فرض كن من مربي تيمملي پرتغال شدم و در آنجا اين اتفاقات برايم افتاده؛ پول و امكانات به من نميدهند، براي البسه مشكل دارم، زمينم مشكل دارد، اردو برايم نميگذارند؛ اولين كاري كه ميكنم ميآيم ايران و با مسئولان ورزش ايران صحبت ميكنم؛ ميگويم من آنجا به مشكل خوردم. امكانش هست به من امكانات بدهيد يا پيش دوستانم در دبي يا تركيه ميروم ميگويم ميتوانيد به من امكانات بدهيد؟ طبيعي است كه وقتي ما اينقدر او را تحت فشار ميگذاريم به فوتبال ما بدبين ميشود. من ميخواهم بگويم عمده مشكل كروش الان اين است كه به ما بدبين شده. يعني آن فرد را پيدا نميكند كه بيايد بگويد حرف اول و آخر را من ميزنم و فقط با من طرف هستي. وقتي اين اتفاق نميافتد درست است، اردويش را به آفريقاي جنوبي ميبرد. به نظرتان از آفريقاي جنوبي رفتن سودي حاصلش ميشود؟
*فكر ميكنم اردوي پرتغالش بدون پول بليت 170هزاردلار شده بود.
كارلوس كه 7سال كمك فرگوسن بوده، سرمربي رئال و آفريقاي جنوبي و امارات و پرتغال بوده و آدمي كه يك جزيره و يك سافاري دارد، به دنبال اين است كه اعتبار خودش را زير سؤال ببرد مثلاً از اردوي پرتغال چيزي گيرش بيايد؟ اينها را بايد مردم بدانند. شايد هم كارلوس اينها را بخواند از من ناراحت شود. يك اردو مثلاً ميگوييم 170هزار دلار، آدمي كه 270ميليون تومان پولش را در كمپ بين كاركنان كمپ و باغبانها و x و y تقسيم ميكند....
*واقعاً اين كار را كرده؟ چون همه ميگويند كارلوس به شدت پولكي است.
پرستيژ او قراردادش است. براي همين از حقش نميگذرد اما براي پرداخت آن پولها، افراد هستند و ميتوانند شهادت بدهند. ميدانم كارلوس از اينكه اين چيزها را ميگويم ناراحت ميشود. او كارهايي در ايران كرده كه اگر مردم بدانند، ميخواهند شهروند افتخاري كشورمان باشد.
*ولي چنين شخصيتي از او ساخته نشده، مثلاً خود كفاشيان يك بار مصاحبه كرده و گفته بود من به عباسي گفتم اين خيلي پول دوست دارد. بعد از بازي ايران- كره برايش 50ميليون تومان تراول 50هزار توماني برد يعني يك گوني تراول برده بودند.
من يك مسئله بگويم، كسي كه 270ميليون تومان از پاداشش را تقسيم ميكند يا آدمي كه اين وضعيت زندگياش است و تمام امكانات زندگي را دارد. يا يك پنتهاوس در لندن دارد كه شايد من نتوانم قيمتش را بگويم يا يك سافاري يا جزيره دارد يا كسي كه در رئالمادريد سرمربيگري كرده چه نيازي به درصدش از مثلاً فلان اردوي تيمملي دارد؟ همه اينها را كنار بگذاريد همان منچسترش زندگي شخصياش را ميسازد. آن وقت ما به همه چيز متهمش ميكنيم بدبين ميشود. به دلالي متهمش ميكنيم، زمين به او نميدهيم، لباسهايمان مشكل دارد و... يك روز در اردو من را صدا كرد و گفت من دو سال است سايزم را گفتهام، تمام البسهاي كه براي من آمده دبل ايكس لارج است. من دو سال است ميخواهم اين اردو را داشته باشم، ميخواهم با اين تيم بازي كنم نميتوانم. من خودم را ميگويم، اگر قرار باشد در كشوري سرمربي تيمملي باشم به سختي پرچم كشور ديگري را دور گردنم مياندازم نه كه خداي نكرده بگويم خيلي دگم و متعصب هستم اما فقط پرچم كشور خودم را مياندازم اما كسي كه بعد از صعود جامجهاني ميآيد و پرچم كشور ما را دور گردنش مياندازد و ميگويد يكي از علايق من در اين كشور مردم هستند من به آنها احترام ميگذارم و خيلي دوستشان دارم و... بعد ما همه اين اتفاقات مثبت را فراموش ميكنيم.
*به نكته خوبي اشاره كردي. اتفاقاً منتقدان ميگويند او با اين كارها حركت پوپوليستي و مردمفريبي ميكند.
اين را در نظر بگيريد كه او كه يك آدم معمولي نيست. كارهايش بازتاب جهاني دارد.
*همان تصويري كه مچبند ايراني دارد و پرچم ايران را به بازويش بسته بارها و بارها در دنيا بازنشر شده است.
اين را در زماني بسته كه ما در بدترين شرايط تحريم بوديم. همه دنيا با ما بد بودند و همه اروپا ما را تحريم كرده بودند. او پرچم ما را دور بازويش بسته و شما فكر كنيد وقتي به اروپا ميرود و مصاحبه ميكند ميگويد ايران آن كشوري نيست كه شما فكر ميكنيد، به نظرتان اين تبليغ براي ما قيمت دارد؟
*كسي كه محبوبترين آدم مربيگري در دنياست.
كسي كه حرفش در دنيا خريدار دارد و خودش هم آدم منطقي و باسياستي است و ميداند كه پرچم كشوري مثل ايران كه همه اروپا تحريمش كردهاند را دور گردنش بيندازد تبعات خاص خودش را دارد. اصلاً اينها به كنار، شادي حضور در جامجهاني براي ما چه قيمتي داشت؟ شادي 90دقيقهاي مساوي بودن با آرژانتين چقدر براي ما قيمت داشت؟ ما همه اينها را فراموش ميكنيم و ميآييم او را همهجوره تحت فشار ميگذاريم. من ميدانم اين اواخر خودش هم يك مقدار گاز زياد داد، به خيلي چيزها اعتماد نكرد ولي همه اينها را ما برايش فراهم كرديم.
*يك اختلافي كه با او دارند اين است كه ميگويند نميتواند با مربيان ليگ ديالوگ و ارتباط برقرار كند. تو يكي از كساني هستي كه توانستي با او ارتباط طولاني داشته باشي. فكر ميكني مشكل چه ميتواند باشد؟
زماني كه او به ايران آمد من را نميشناخت، هميشه هم به من ميگويد يكي از دلايل علاقهمندي من به كار در ايران بازي ايران و روسيه بود كه تيم آنقدر خوب كار كرد و من ديدم در تيم ايران ستاره وجود دارد. من راحت بعد از 6ماه با او رفيق شدم و اطمينانش را جلب كردم. اوايل هم شرايط خيلي نزديك به هم نبود. يك بار از من يك گزارش درباره فوتبال ايران خواست من همه چيز را خيلي تلخ نوشتم. نكته جالب اينكه همه اتفاقات امروز را برايش پيشبيني كرده بودم كه فكر نكن تو اين امكانات را در ايران داري، مربيهاي قبلي هم به دنبال اين بودند كه مثلاً پرواز اختصاصي يا خيلي امكانات ديگر داشته باشند. وقتي يك بار در اردو گفت هر مربي بيايد قدمش روي چشم، هر مربي كه رفت واقعاً هم با احترام با او برخورد كرد ولي وقتي شما ميبينيد مربیاي كه يك سال دو سال تازه از دوران مربيگرياش ميگذرد در مورد مسائل فني كروش نظر ميدهد، خب روي او فشار ميآيد يا در فوتبال ما يك باره 5، 6 مربي به او حمله ميكنند. خب معلوم است احساس عدم امنيت ميكند ولي اگر يادتان باشد قبل از جام ملتها گفت هر مربي كه ميخواهد بيايد قدمش روي چشم، خيلي از مربيها هم رفتند با او هم صحبت كردند. كروش يك آدم منطقي است. البته ميدانم كه در لجاجت هم خيلي يكدنده است و از ايده خودش عقبنشيني نميكند.
*فكر نميكنيد زياد انرژياش را روي دعوا ميگذارد؟
كروش بهترينها را براي بازيكنانش ميخواهد يعني زماني كه در اردو است تمام مجموعه وظيفه دارند فقط در اختيار بازيكنان باشند و آنها در رفاه باشند. با بازيكنان هم رفيق است، يك مواقعي خشن است، يك مواقعي هم مثل برادرشان است. نمونه بارزش هم اينكه در اردوي تيمملي بچهها مثل پدر دوستش دارند. اين دوست داشتن از طرف يك نفر دروغ باشد، دو نفر دروغ باشد، همه بازيكنان كه دروغ نميگويند. يك كلمه حرف رفتن زد تمام اردوي تيمملي برايش بلند شدند. در كل من ميدانم شايد اين مصاحبه هم به مذاق خيليها شيرين نيايد اما ميخواهم خيلي راحت و ساده بگويم ما بايد علممان را بالا ببريم و اين فقط مستلزم مطالعه داشتن و بهروز بودن است. فقط به اين نياز داريم اما ما اكثراً مبارزه ميكنيم و به عنوان حريف با او برخورد ميكنيم. اگر نتيجه گرفت وظيفهاش بوده، اگر هم نتيجه نگرفت كه هيچ! بعد هم ما بايد بدانيم ما كارلوس كروش را آورديم! هر مربي يك قيمتي دارد، اين قيمت را به تومان نگاه نكنيم. اگر شرايط فراهم بود قطعاً رئالمادريد دنبال من هم ميآمد. پس لابد در فوتبال دنيا يك تفاوتهايي وجود دارد.
*خيلي از همكاران تو به تعطيلات ليگ انتقاد دارند.
الان مگر در اروپا در يك هفته دو بازي نميگذارند؟
*تقريباً هر 10 تا 12 روز دو بازي.
فكر ميكنيد براي چه اين كار را ميكنند؟ علتش اين است كه مربيهاي تيمملي هم سهم كار تاكتيكي خود را ميخواهند. آنها كه ماشين نيستند كه يك دكمه را بزنند يكباره تاكتيك پياده شود. فوتبال ورزشي است كه فقط تمرينات كمك ميكند شما نتيجه بگيريد. براي همين هم يوفا الان هر دو بازي را در 10، 12 روز تنظيم ميكند و بعد 10 روز تعطيلي ميگذارد، اين 10 روز تعطيلي را براي اين ميگذارند كه سرمربيها از كار تاكتيكي خود دفاع كنند و منافع تيمملي را در نظر بگيرند. اصلاً من ميخواهم يك چيز ديگر بگويم، چرا ما خودمان را با آلمان و هلند و اسپانيا مقايسه ميكنيم؟ مگر چه چيز ما شبيه اينهاست كه فقط اين يك مسئله را در نظر ميگيريم؟ در آلمان، يوآخيم لو 72 ساعت قبل از بازي، بازيكنان تيمملي را فراميخواند اما شما 18 تيم بوندسليگا را نگاه كنيد هر 18تيم ادبيات بدنسازي يكساني دارند. ليگ آلمان را با ليگهاي انگليس و اسپانيا و فرانسه و ايتاليا مقايسه كنيد، در تمام تيمهاي دنيا كارهاي بدنسازيشان تقريباً يكشكل است يعني كار فيزيكي به نحو احسن انجام ميشود، حالا چه چيز ما شبيه آنهاست؟ من خودم را ميگويم نوع بدنسازي تيم من امسال اصلاً 50درصد نبود چون نيمي از بازيكنان من بعد از بدنسازي به تيم ملحق شدند. اگر كارلوس بخواهد 72 ساعت قبل بازيكن من را بگيرد من تيمم را براي ليگ ايران آماده ميكنم، در سطح شماره يكهاي آسيا مثل جيليگ و كيليگ كه آماده نميكنم، شايد بازيكنان ما در سطح ليگ ايران آماده باشند ولي وقتي در فيلتر نهايي آسيا در بازي با كره و ژاپن ميرويم ميبينيم چقدر از لحاظ بدني از آنها عقب هستيم. پس سرمربي تيمملي مجبور است اردو بگذارد. در اردو كه نميآيد تيمش را ليگ برتري آماده كند تورنمنتي آماده ميكند. وقتي ميخواهد تورنمنتي آماده كند مجبور است ظرف 15روز فيزيك تيمش را كامل بالا ببرد. اگر قرار باشد 72ساعت قبل بازي از علي منصوريان بازيكن بگيرد بازيكن من براي ليگ ايران آماده است و مثلاً براي يك تورنمنت 4بازي فشرده آماده نيست، به مشكل ميخورد و دقيقاً براي همين است سالهاي گذشته ما در تورنمنتها به مرور افت ميكرديم. من ميخواهم اين را از مربيها بپرسم؛ اولين چيزي كه ما بايد در نظر بگيريم منافع فوتبال كشورمان و بعد منافع فوتبال باشگاهي است، آيا همه ما يك مدل بدنسازي ميكنيم؟ برنامه همه ما تنظيم است؟ آيا به لحاظ فيت بودن بازيكنانمان همه تاپهاي شماره يك آسيا هستند كه 72ساعت جلوتر آنها را صدا كنيم؟ اگر فقط در آسيا هم در نظر بگيريم از لحاظ فني يا كيفيت فيزيكي و تمريني شماره يك هستيم؟ پس نياييم خودمان را با هلند يا حتي اتريش يا حتي يونان و ليگهاي پايينتر اروپايي مقايسه كنيم. براي اينكه كيفيت كار آنها به گونهاي است كه از اول فصل همه چيز روي حساب و كتاب است و برنامهريزي و تقويم فصلي دارند.
*حالا بالاخره همه اين اتفاقات رخ داده و امروز هم كروش قرار است دوباره با كفاشيان جلسه داشته باشد و معمولاً هم اينطور است كه نه خودش دلش ميآيد برود و نه كفاشيان ميخواهد او برود.
من نتيجهاش را از همين الان پيشبيني ميكنم. كارلوس با كفاشيان به جلسه ميرود از جلسه كه بيرون بيايد متوجه هيچ چيز نشده! يعني علي كفاشيان به او قولهايي ميدهد كه هم خودش ذينفع هست، هم نيست، يعني به نوعي ميشود گفت فقط يك چسب زخم روي مشكلات ميزند و اصل مشكل را نميتواند حل كند.
*و دوباره اين زخم مدام نو ميشود، ولي يك سؤال وجود دارد آيا الان براي ما افتخار بزرگي است كه كروش را از ايران فراري بدهيم؟
ما اگر كروش را از ايران فراري بدهيم ادبيات جديدي را در فوتبال دنيا ميآوريم كه مربي خارجي، اگر ميروي در فوتبال ايران كار كني مواظب باش، چون هر لحظه ممكن است برايت يك اتفاقي بيفتد ايران را ترك كني. چون رئيس فدراسيون فوتبال كاملاً و صددرصد تصميمگيرنده نهايي نيست. اين يك پيغام جديد از طرف فوتبال ما به فوتبال دنياست و بعد يك موضوع ديگر، به لحاظ تبليغاتي ما وحشتناك ضربه ميخوريم. چون اگر كروش را فراري بدهيم او هم آرام نمينشيند و ميرود درد دل پنج سالش را ميگويد. يك نكته ديگر را ميخواستم بگويم؛ آنهايي كه ميگويند كروش براي سياهكاري پرچم كشور ما را روي دوشش مياندازد، بعضيها هم خيلي وضعشان خوب است جرأت دارند رقم خيلي بالايي را صرف امور خيريه در كشور خودشان كنند يا اگر هم اين كار را كردند به صد تا سايت ميگويند كه كار تبليغاتي انجام بدهند؟
*كروش چنين كاري كرده؟
البته اصلاً دوست ندارد كسي درباره اين كارهايش چيزي بداند. فقط من اين را به منتقدان بگويم كه اگر ما بچه مسلمانها دنبال كار خير هستيم، كار خيري كه در دو سال گذشته اين فرد در كشور ما انجام داده، من اگر مسئول بودم و مسئوليتي داشتم ايشان را شهروند افتخاري ايران اعلام ميكردم. گرچه خودش اصلاً دوست ندارد خيلي چيزها عنوان شود، ولي ميخواهم بگويم شايد به اندازه يك بچه مسلمان كه خيلي كار خير انجام ميدهد، او براي ما كار خير انجام داده است. ما يكجا بايد قبول كنيم كه او كشور ما را دوست دارد. مگر نميگويند صد هزار دلار از آلاشپورت گرفته ايشان فقط 270ميليون تومان در كمپ تقسيم كرده، من نميتوانم خيلي چيزها را بگويم، اصلاً راضي نيست چون مسائل شخصي خودش است.
*از بحث انتقادهاي فني درباره تعطيلات ليگ دور شديم.
از مربيها هم خواهش ميكنم استادهاي بزرگ مدرس مثل محصص، امير حاجرضايي، فريدون معيني و... در فوتبال ما هستند برويد از آنها سؤال كنيد، آيا لازم است هر 20روز تعطيلي ما بدنسازي كنيم؟ خيلي ساده است 20روز تعطيل است، دو سه روز به تيمت استراحت ميدهي، 4 روز تمرين ميكني يك بازي دوستانه برگزار ميكني، 4روز ديگر تمرين ميكني يك بازي دوستانه ديگر انجام ميدهي، هفته بعد از آن هم مسابقاتت شروع ميشود. من خودم و علي دايي را مثال ميزنم 6روز تمرين كرديم، روز هفتم بازي كرديم، دوباره 6روز تمرين ميكنيم بازي بعديمان را در ليگ انجام ميدهيم. در كل ميخواهم بگويم من خودم به شخصه كسي هستم كه پرچم كشورم را به اندازه خدا و خانوادهام دوست دارم. اگر كسي ناخنش خداي نكرده به پرچم كشورم بگيرد حاضرم سرم را بدهم كسي به پرچم كشورم بياحترامي نكند، صحبتي هم ميكنم شايد ادبياتم اين نيست كه بگويم من حافظ منافع كروش هستم و... من سرمربي تيم نفت هستم. يك سال و نيم بعد از جامجهاني خودم رفتم به كروش گفتم ما هميشه برادر هستيم و من مشاور تو خواهم ماند اما نفت به من يك پيشنهاد خوب داده، ميخواهم بروم مربيگري باشگاهي بكنم. ميدانيد كه سر اين موضوع بسيار هم از من ناراحت شد اما من دوست دارم همه مردم اين حرفها را بدانند و خودشان نظر بدهند. فقط يك جور مشكل اين فرد حل ميشود، آن هم اينكه يك نفر در ورزش ما بگويد تو تا پايان قراردادت فقط با من طرف هستي، فقط با من صحبت كن. ما 4زمين در كمپ، 6زمين هم در استاديوم آزادي داريم. در اين 5سال به جاي اين همه جنگ و درگيري....
*اگر همه اين 10 زمين را ميخواستند زيرسازي كنند چقدر هزينه داشت؟
استاديوم آزادي نگهداري يك سالش چقدر هزينه دارد؟ تا جايي كه من اطلاع دارم ساخت يك زمين چمن يك ميليارد هزينه دارد ولي زميني را كه بخواهند آماده كنند بين 200 تا 500ميليون هزينه دارد. اصلاً ميگوييم 500ميليون تومان، اصلاً ميخواهند بهترين چمن دنيا را يك ميليارد بكارند. 4 تا زمين كمپ را درست كنند، 4تا هم از استاديوم آزادي درست كنند، 8 زمين كه 4تاي آن را براي تمام تيمهاي فوتبال بگذارند 4تا را هم براي تيمملي بزرگسالان بگذارند. حالا مشكل مالي داريم به جاي 8تا 4تا زمين كمپ را فقط درست كنند. دو زمين كمپ در اختيار پايهها باشد، دو زمين اين سمت هم در اختيار تيمملي باشد. اين امكان هم فراهم نشد؛ من اصلاً ميگويم براي كروش كه نميخواهيم درست كنيم 10 زمين را 10 ميليارد درست كنيم، سالي 200 تا 300 ميليون هم هزينه نگهداري آنهاست. به خاطر فوتبالمان اين كار را انجام بدهيم. كروش شايد پسفردا نباشد. در ليگ ما به چمن اهميت داده نميشود براي همين به كمپ تيمملي هم اهميت نميدهند. الان فقط گسترش تبريز و استقلال و پرسپوليس زمين خوب دارند. شما يك زمين ديگر را بگو كه الان مخمل است.
*استاديوم آزادي هم مخمل نيست.
ما فقط در ايران يك زمين تاپ داريم آنهم زمين گسترش فولاد تبريز است. براي مملكتي كه 80 ميليون جمعيت دارد خيلي زشت است.
*چمن آزادي را هم بلند ميكنند كه چالههايش مشخص نشود.
چمن آزادي را هم اگر بخواهند با ماشین شماره يك بزنند با اولين تكل رول آن كنده ميشود، اين را حتماً بنويسيد ولي با همه اين تفاسير بهترين چمنهاي ما آزادي و گسترش فولاد تبريز است، غير از اينها اصلاً زمين نداريم پس نميتوانيم كار تاكتيكي خوب انجام بدهيم و فيزيكي كار ميكنيم. مربي تيمملي هم ميگويد من بازيكنانم را تاكتيكي ميخواهم ارد
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com