رئیسجمهوری ترکیه رجب طیب اردوغان اخیرا در دو مورد همواره فشار آورده است: یکی اینکه ترکیه باید یک نظام ریاست جمهوری داشته باشد و دیگر اینکه بانک مرکزی ترکیه باید نرخ بهره واحد پول ترکیه را پایین بیاورد.
به گزارش
بولتن نیوز،رئیسجمهوری ترکیه رجب طیب اردوغان اخیرا در دو مورد همواره فشار آورده
است: یکی اینکه ترکیه باید یک نظام ریاست جمهوری داشته باشد و دیگر اینکه
بانک مرکزی ترکیه باید نرخ بهره واحد پول ترکیه را پایین بیاورد. رهبر
منتخب کشور، اردوغان، ممکن است از چنین عقایدی دفاع کند اما تلاشهای وی
برای بازتعریف حقایق اساسی و بنیادین سیاست و اقتصاد کمی بیشتر است. برای
حامیان وی، او رهبری غیرقابل پرسش است که محدود به واقعیت نیست بلکه قادر
به خلق واقعیتهای خودش است.
در مورد معضل نخست، اردوغان و مشاوران ارشد وی، این ایده را از 2 سال پیش
آغاز کردهاند، وقتی که روشن شد که اردوغان پس از 3 دوره خدمت در پست
نخستوزیری، این بار بهعنوان رئیسجمهوری عمل خواهد کرد.
مشکل اینجاست که تحت نظام پارلمانی موجود ترکیه، رئیسجمهوری عمدتا مقامی
تشریفاتی و نمادین است؛ در حالی که نخستوزیر، قدرت اجرایی واقعی را در دست
دارد. اما این امر اردوغان را از شروع یک «ریاستجمهوری متفاوت» باز
نداشته است. او میخواهد در چارچوب یک واقعیت قانونی، عملا بر دولت و
جنبههای گوناگون جامعه تسلط داشته باشد. این امر به معنی حذف سنت 140 ساله
پارلمانی ترکیه به نفع «نظام ریاستجمهوری» است که در آن رئیسجمهوری
انتخاب شده با کنترلها و تا حدودی توازن قدرت روبهرو است.
در حقیقت آنچه درمیان کشورهای توسعه یافته کمیاب است، نظام ریاست جمهوری
است. مشکل اینجاست که در اطراف اردوغان کسی وجود ندارد که جرات کند در مورد
ارائه نادرست حقایق به وی چیزی بگوید.
در حالی که این بحث سیاسی رخ داده بود، اردوغان فشار روی یک نظریه اقتصاد
کلان غیرمعمول را نیز ادامه داد. این نظریه بیان میکرد که نرخ بهره بالا،
منجر به تورم بالا میشود. هر چند که نظریههای اقتصادی پذیرفته شده خلاف
این مطلب را میگوید: نرخ بهره و تورم همبستگی منفی با هم دارند. اما
اردوغان بر نظریه شخصی خود پافشاری کرده و به شدت از بانک مرکزی ترکیه برای
پایین نیاوردن نرخ بهره لیر، باوجود تماسهای مکرر برای انجام این کار
انتقاد میکند. با این حال، هنوز هم کسی هست که خلاف اردوغان حرف بزند:
دورموس ییلماز، رئیس سابق بانک مرکزی ترکیه. ییلماز توسط حزب عدالت و توسعه
در سال 2006 به این سمت منصوب شد و در اداره این نهاد تا سال 2011 موفق
بود. وی پس از اتمام دوره کار خود، مشاور اقتصادی عبدالله گل شد.
ییلماز دشمن ایدئولوژیک اردوغان نیست. با این حال، او با ارعاب دائمی بانک
مرکزی در مورد نرخ بهره مخالف است و میگوید: این یک ادبیات 350 تا 400
ساله اقتصادی است. اگر این موضوع درست نباشد، پس بگذارید کتابهای آدام
اسمیت یا جان مینارد کینز را بسوزانیم و قانون بانک مرکزی را تغییر داده و
نرخ بهره را صفر کنیم. اگر (اقتصاد) اینگونه کار میکند از عموم مردم به
خاطر بیسوادی اقتصادیام عذرخواهی میکنم و میگویم که این شغل را بلد
نیستم.
تاکید ییلماز بر ادبیات اقتصادی قدیمی مهم است، زیرا فاصله بین حقایق
اقتصادی و ایدئولوژی شخصی اردوغان را مشخص میکند. تا سال 2011 حزب عدالت و
توسعه بهطور گستردهای در سیاست و اقتصاد موفق به نظر میرسید. این
موفقیت عمدتا به لطف پذیرش سیاستهای عملگرایانه مبتنی بر هنجارهای جهانی
به دست آمد. در زمینه سیاست خارجی نیز شعار «بدون مشکل بودن با همسایگان» و
در اقتصاد، «یکپارچگی با بازارهای جهانی» در دستور کار این حزب قرار داشت.
با این حال، موفقیت زیاد، این حزب را به وسوسه انداخت تا قرائت بسیار
جاهطلبانهتری در مورد نظم نوین منطقه و حتی نظم نوین جهانی داشته باشد.
اردوغان در چشم هواداران اصلیش، رهبری سیاسی نیست که سیاستهایی عملگرایانه
داشته باشد. او رهبری است که هر چیزی را بازتعریف میکند از مسائل مربوط
به خانواده گرفته تا اقتصاد یا حتی تعریف دموکراسی.
برای ترکیه ایمنتر است که به ادبیات اقتصادی اسمیت و کینز بپردازد تا
اینکه با نسخهای از نظریات نامرتبط دیگر تطبیق پیدا کند. مشکل اینجاست که
در کنار شخصیتهای شجاعی همچون ییلماز، افرادی نیز وجود دارند که در دنیای
حزب عدالت و توسعه سخن بگویند.