به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
آرمان/يك
روز برفي با «درحاشيه»
هواي تهران آن هم در روزهاي پاييزي اصلا قابل پيش بيني نيست، ممكن است يك روز آنقدر گرم باشد كه مثل تابستان لباس بپوشيد و يك روز آنقدر سرد كه با چتر و لباس گرم از خانه بيرون برويد. امروز هم كه قرار است از پشت صحنه سريال «در حاشيه» به كارگرداني مهران مديري گزارش تهيه كنيم، از همان روزهايي است كه به يكباره از دل تابستان به قلب زمستان رفتيم. شب قبل از حضور در لوكيشن اين سريال، باران تندي سراسر تهران را فراگرفت و طي آن و به رسم هميشگي باران در تهران، مسيرهاي كوتاه و قابل دسترس را باید در مدت دو الي سه ساعت طي كرد. با نگاهي اجمالي به آدرس و گشتن در (google map) كاملا ميتوان متوجه دوري مسير و البته سرماي آن منطقه از جغرافياي تهران شد و به اين فكر افتاد كه چطور ميشود از كوتاهترين مسير به اتوبان ارتش رسيد. بعد از طي كردن ترافيك باراني، تابلوي اتوبان ارتش از فاصله دور ديده ميشود. مسير سربالايي شده و نكته جالبتر اينكه هر چه بالاتر ميروي؛ همچنانكه به كوه نزديك ميشوي، مه شديدتر ميشود. به گزارش فارس، با هر سختي كه شده بالاخره تابلوي «باشگاه ديپلماتيك وزارت امور خارجه» و پس از آن ساختمان دايرهاي شكل كه در سري اول سريال «در حاشيه» بود، ديده ميشود. چند نفر جلوي در ورودي ساختمان ايستادهاند و از هوايي كه خاطره شمال را در ذهن تداعي ميكند، استفاده ميكنند. وارد ساختمان شده و به طبقه دوم كه اتاق وفا ملكزاده روابط عمومي سريال در آنجاست هدايت ميشویم، عوامل هر روز قبل از شروع كار، سر صحنه حاضر ميشوند تا براي ضبط سكانسها و كارهاي مربوط به سريال آماده شوند. منشي صحنه و دستيار لباس در اتاق ملكزاده هستند و بعد از چندي خداحافظي كرده و به اتاقهاي خود ميروند.
باريدن برف در اردوگاه
ضمن صحبت با ملكزاده درباره هواي عجيب امروز در اردوگاه متوجه ميشوم كه چند ساعت پيش برف باريده است. در همين هواي مه آلود با ملكزاده درباره روند ساخت پروژه صحبت ميكنم، ميگويد: در سري دوم از سريال «در حاشيه» كه هفت مهرماه كليد خورده است، تا الان فقط پنج بازيگر اصلي داريم كه ميتوان به سيامك انصاري، جواد رضويان، مهران غفوريان، نصرا... رادش و نيما فلاح اشاره كرد. ضمن اينكه هر روز حدود چهل نفر بازيگر ثابت حاضر در اردوگاه هستند كه در كنار اين بازيگران اصلي بازي دارند. وي ادامه ميدهد: هر روز بيشتر سعي بر اين است تا به صورت قسمت قسمت ضبط كنيم و امروز علاوه بر اين تعداد از بازيگران، نخستين خانم بازيگر در اين سري از سريال «در حاشيه» مقابل دوربين ميرود كه قرار است نقش مقابل سيامك انصاري را بازي كند. اينجا ساختمان انتشارات وزارت امور خارجه است. از طبقه دوم همراه با ملكزاده شروع به گشتن اين ساختمان با طراحي دايرهاي شكل كرده و به طبقه سوم رسيده كه اتاقهاي كارگردان و تدوين در آن قرار دارند، طبقه دوم اتاق روابط عمومي، دستيار كارگردان، استراحت بازيگران، تصوير برداران، توليد و در طبقه اول نيز اتاق گريم، لباس، استراحت بازيگران، تداركات تعبيه شدهاند. از آنجايي كه معماري اين ساختمان به صورت گرد طراحي شده است، براي رسيدن به تك تك اتاقها نيز ميبايست مسيري دايرهاي شكل را سپري كنيد و بعد از پيمودن اين طبقات كميسرگيجه مزمني را در سرتان حس ميكرديد. ديوار اتاق روابط عمومينيز با بريده روزنامه و مجلههايي كه شامل تيتر و عكس بزرگ از سريال «در حاشيه» بود، پوشانده شده است. در اتاق بازيگران سيامك انصاري و نصرا... رادش مشغول تمرين متنهايشان هستند. اتاق گريم به نسبت ساير اتاقها حجم بيشتري دارد، سه آيينه در كنار يكديگر قرار دارند كه جلوي هر كدام يك صندلي است و بالاي اين آيينهها به اندازه شخصيتهاي سريال، سرِ قالب گيري شده همراه با ريش و سبيل بازيگران قرار دارد. مهرداد شكرآبي در كنار مجريان گريم مشغول همفكري است و يكي از بازيگرهاي خانم كه امروز قرار است در نقش مقابل سيامك انصاري بازي كند، نيز روبهروي آيينه نشسته و زير دست گريمور است. كميجلوتر اتاق لباس ديده ميشود كه دستياران لباس در اينجا نشسته و منتظر آمدن بازيگران و پوشيدن لباسهايشان هستند، روي سه رگال بزرگ تعداد بسياري لباس آويزان شده و درست در پايين آنها تعدادي كفش از همه نوع چكمه، كفش زنانه، مردانه و... ديده ميشود.
خوردن آش در هواي سرد پاييزي
به طبقه همكف رسيده و براي ديدن محوطه خارجي و هواخوري اردوگاه از ساختمان دايرهاي شكل خارج شده كه پشت ساختمان بخش بزرگي را به هواخوري زندانيها اختصاص دادهاند، ديوارهايي از جنس فلز و با تركيب رنگ سفيد و قرمز كه دور تا دور اين محوطه را در بر گرفته است، تور واليبال و بسكتبال نيز در انتهاي اين مكان ديده ميشود و نيمكتهايي به رنگ قرمز كه دور اين فضا را پر كردهاند براي استراحت زندانيان تعبيه شده است. همچنان باران ميبارد و همزمان با ديدن مههايي كه از سمت كوه در نزديكي ما قرار دارند، برفهايي كه روي سبزههاي محوطه بيروني اردوگاه است، مقابل چشم خودنمايي ميكنند. از هواخوري اين اردوگاه خارج شده و در مسير، آشپز گروه همراه با يك كيسه بزرگ سبزي آش ديده ميشود. طبق اطلاعات ملكزاده گويا قرار است امروز عصرانه براي گروه آش بپزند و چقدر لذت بخش است خوردن آش در اين سرماي بيسابقه هواي تهران!بعد از گذشتن از پلهها به ساختمان رسيده و كميجلوتر و درست در سمت راست، چند پله ديگر اين راهرو را به سوله متصل ميكند كه در كنار پلهها اتاق نور را قرار دارد. وارد محوطه تاريك سوله شده و بنا به درخواست ملكزاده از گروهِ نور، كمياز نورهاي سوله روشن ميشود. اين سوله شامل دو بخش است، سمت راست كارگاه زندانيان و سمت چپ سالن اصلي اردوگاه است. به گفته عوامل حاضر در اتاق نور تا دو دقيقه ديگر برقها روشن ميشود و در همين فاصله با استفاده از چراغ قوه موبايل از فرصت استفاده كرده و تمام كارگاه را با نور چراغ قوه ديده و در تمام مدت علاوه بر ديدن روي ديوارها بايد در اين تاريكي كاملا روي زمين نخوردن نيز مسلط بود. اين كارگاه شامل قالي بافي، گلدوزي، كوبلن دوزي، نقاشي، چوب بري و... است كه همه دور هم در اين مكان جمع شدهاند. ضمن اينكه سولهاي كه در آن دكورها تعبيه شده، در گذشته محل چاپخانه ساختمان انتشارات بوده است. تا به حال مهران مديري كه در سري اول نقش سهراب كاشف را بازي ميكرد، هنوز جلوي دوربين سريال خودش بازي نكرده است. همچنين از اين سريال سي قسمتي حدود 13 قسمت به سرپرستي امير مهدي ژوله به نگارش درآمده و اين احتمال ميرود تا بازيگران ديگري نيز به كار اضافه شوند. همچنين جواد رضويان و نيما فلاح كه از نقشهاي اصلي اين سريال هستند، گويا امروز مقابل دوربين مديري بازي ندارند.
اكسسوارهاي طنز موجود در زندان
از درب سمت چپ سوله به محل تعبيه شدن دكورهاي اصلي رسيده و ابتدا در سمت چپ يك سالن انتظار بزرگ ديده ميشود كه به ديوارش يك ال سي دي بزرگ نصب شده و چندين صندلي به صورت رديفي در آنجا چيده شده است، اما سمت راست اتاق بهداري واقع شده و بعد اتاق مشاوره، اتاق ملاقات دو در دارد، يك در براي ورود ملاقات كنننده و درب ديگر كه در راهرو قرار دارد براي ورود ملاقات شونده تعبيه شده است، همچنين اتاقهاي بعدي براي رئيس و ورزش است كه ديوارهايي سبز رنگ دارد. بعد از گذر از راهرويي كه اين اتاقها در آن قرار دارد و عبور از پيچ انتهاي راهرو به اتاقهاي انفرادي و سپس جمعي زندانيان رسيده و در انتهاي اين راهرو هم دري قرار دارد كه گويا نهارخوري اين لوكيشن در آن قرار دارد. داخل هر كدام از اين اتاقها يكسري اكسسوار چيده شده كه براي حضور در لوكيشن زندان كميعجيب و غريب و البته طنز به نظر ميرسد، از جمله چاي ساز در اتاقهاي جمعي و شير آب خوري و دستشويي در اتاقهاي انفرادي! فقط اين نكته به ذهن ميرسد كه طراح دكور سعي در اين داشته تا از اين طريق به جنبه طنز داستان كمك دوچنداني كند. داخل اتاق بهداري يك يونيت دندان پزشكي هم ديده ميشود و كميآن طرفتر يك دستگاه شوك و سه تخت براي بيماران. در اتاق ملاقات پنج قسمت پارتيشنبندي شده وجود دارد كه از يكديگر جدا شدهاند و در هر كدام يك صندلي و يك گوشي تلفن نصب شده تا ملاقاتكنندگان بتوانند همراه خود را به راحتي ببينند. در اتاق ورزش نيز تعدادي وسيله براي ورزش كردن ديده ميشود كه همگي با چسب مشكي پوشيده شدهاند. حسين مجد طراح صحنه و دكور اين سريال كه تا به حال سريالهايي چون: «هوش سياه»، «گلهاي گرمسيري»، «نابرده رنج» و... را در كارنامه خود داشته است، درباره ساخت اين دكور كه مساحتي حدود 700 متر دارد، ميگويد: حدود چهل روز ساخت اين دكور زمان برد و در طراحي دكورها هميشه با آقاي مديري مشورت و تبادل نظر ميكنم. وي ادامه ميدهد: مرجع اصلي ما براي طراحي دكور همان متن سريال است و بعد از آن با مشورت با كارگردان شروع به ساخت ميكنيم. ما در ايران مكاني به نام اردوگاه نداريم و اين فضا را خودمان ابداع كرديم كه با المانهايي كه براي سريالي طنز بايد در نظر گرفت اين دكورها را پيش برديم. اين طراح دكور و صحنه درباره استفاده از رنگهاي شاد در طراحي اين دكور نيز ميگويد: ما براي طراحي و استفاده از رنگ سعي داشتيم تا به سمت خشن بودن نرويم و حالت دفرمه به آن داديم تا زياد حس نشود كه دكوري را تعبيه كرديم و فضا كاملا واقعي به نظر برسد. مجد درباره استفاده از وسايل صحنه و به عبارتي عجيب بودنشان نيز بيان ميكند: نظر شما درست است و ما به اين دليل كه ميخواهيم به مخاطب بگوييم كه اينجا زندان نيست تمامياين وسايل را در صحنه استفاده كرديم، از جمله قهوه و چاي ساز و شير آب داخل اتاق انفرادي و...
ضبط قسمت هشتم در روزي برفي
در
دست منشي صحنه عبارت قسمت هشتم ديده ميشود. كم كم گروه توليد در سوله مستقر شده و
مهران مديري نيز پشت دوربين ديده ميشود كه با رويي گشاده از حضورم تشكر ميكند. او
كه در حال چيدن جاي مناسب براي دوربين و نور است، با سيامك انصاري نيز در اين بين
صحبت ميكند. ساعت نزديك 17 است كه كارگردان فرمان سه دو
يك ميدهد و ضبط آغاز ميشود. اما بعد از يك برداشت مديري به دليل حساسيتي كه روي
جاي دوربين و ميزانسن دارد، سعي دارد ميزانسن را تغيير دهد و به همين خاطر با
فرمان كات به عوامل حاضر در صحنه ميگويد تا عينكش را برايش بياورند تا دقيقتر
ببيند. بعد از ديدن اين صحنه، سن و سال و سپيدي مو و تمام كارنامه كاري مهران مديري
از جلوي چشمانم رد ميشود. خاطره هفده سريالي كه او از سال 1371 تا الان ساخته مثل فيلمياز
ذهن ميگذرد، از «پرواز 57» گرفته
تا «ساعت خوش» يا «ببخشيد شما» و «پاورچين» تا «مرد هزار چهره» همگي را در ذهن ورق
زده و به كارگردان خوش سليقه طنز كه نه تنها در اين سالها بلكه از بيست سال پيش
در حوزه خودش يكه تاز بوده، تحسين گفته و جمله هنرمندي كه ميگفت من براي رسيدن به
موي سپيدم و چروكهاي صورتم تاوان زيادي دادم را به ياد آورده كه مديري براي تجربههايي
كه تا الان در حوزه طنز كسب كرده و البته سپيدي مويش، در اين سالها تاوان زيادي
داده است. مرجان قمري تنها خانمياست كه
تا به امروز مقابل دوربين مديري در سري دوم در حاشيه قرار گرفته است، پيش از اين
گفته شده بود كه اين سري از در حاشيه كاملا مردانه است و روايت گر داستاني است كه
فقط با حضور مردان ساخته خواهد شد. قمري با سيامك انصاري در راهرو روبهروي اتاق
انفرادي ايستادهاند و بخشي از ديالوگهاي خود را تمرين ميكنند. بعد از مدتي،
دستيار مديري اعلام ميكند كه براي ضبط آماده شويد و دو بازيگر حاضر در صحنه به
داخل اتاق رفته و در جاي خود مينشيند، مديري كه جاي دوربين و نور صحنه را چك ميكند،
به سرعت پشت مانیتور خود قرار ميگيرد و ضبط دوباره از سر گرفته ميشود. گويا
سكانسي كه در حال حاضر ضبط ميشود، مربوط به كابوس هومن صحرايي است. داستان جديدي
كه سيامك انصاري را شبيه به كاراكترهايي كه در «شبهاي برره» و باغ مظفر بازي كرده
است، ميكند و قصه فردي را به تصوير ميكشد كه ناخواسته وارد ماجرايي ميشود. «حالا
ديگه زن و بچه خودتو نميشناسي تيمور؟ اين بچهها بابا نميخوان؟» اينها جملاتي
بود كه بين اين دو بازيگر رد و بدل شد. مرجان قمري كه اين سالها در حيطه بازيگري
تئاتر متمركز بوده است، نخستين كار تصويرياش را در سريال «در حاشيه» تجربه ميكند.
او كه اين روزها مشغول تمرين تئاتر است به سرعت و بعد از بازياش سوله را ترك ميكند،
در همين حين درباره حضورش در اين مجموعه تلويزيوني ميگويد: سال گذشته براي حضور
در سري اول سريال «در حاشيه» صحبت كردم، اما قسمت اين بود كه در سري دوم آن بازي
داشته باشم. وي درباره كوتاه بودن نقش خود نيز اضافه ميكند: هنوز به اين دليل كه
متن كاملي نداريم نميدانم تا چند قسمت بازي خواهم داشت و بستگي به نظر نويسنده
دارد. بعد از اعلام كات توسط كارگردان، علي اوجي را ميبينيم كه آمده تا ديداري با
دوستان خود تازه كند. نصرا... رادش در طبقه دوم ساختمان مشغول استراحت است، طي
صحبت با او كه براي بازي در نقش سيروس تكراري انرژي زيادي ميگذارد، درباره نقشش
ميپرسم كه ميگويد: در حال حاضر روي نقشم متمركز هستم و صبر كنيد تا بعد از اتمام
پخش سريال گفتوگو ميكنم. در اتاق بازيگران سيامك انصاري مشغول خواندن متنهايش
است و با همان لحن مهربانش ميگويد: مدت زيادي است تصميم گرفتم مصاحبه نكنم و شما
هم لطفا مرا درك كنيد. از او درباره حضورش در سريال نوروزي شبكه دو ميپرسم كه ميگويد:
به تازگي صحبتهاي نهايي را براي حضور در سريال «ويلا» با آقاي مهام انجام داديم و
فعلا بيشتر از اين چيزي نميتوانم بگويم. سكانس بعدي را در نهارخوري اردوگاه ضبط
ميكنند. در اين سكانس دوربينها و گروه تصويربرداري در نهارخوري انتهاي راهروي
سوله مشغول به ضبط هستند. در نهارخوري سه رديف ميز و صندلي به صورت سر تا سري چيده
شده و سه دوربين در يك راستا اين سكانس را ضبط ميكنند. نصرا... رادش، سيامك
انصاري و دو تن از بازيگراني كه هر روز به صورت ثابت در اين لوكيشن حضور دارند،
پشت ميز وسط در اين نهارخوري نشستهاند و درباره موضوعي با يكديگر صحبت ميكنند. سه
دوربين و مانیتور جلوي ويترين غذاها گذاشته شده و مديري پشت مانیتور خود نشسته است.
مانیتور بزرگي كه در آن يك تصوير بزرگ از يكي از دوربينها و دو تصوير كوچك ديگر
از ساير دوربينها ديده ميشود. داستاني
كه در اين سكانس ديده ميشود مربوط به صحبتهاي صحرايي و تكراري براي آزادي
زندانيان است. اين سكانس با چند برداشت ضبط ميشود و بعد از اعلام ضبط نهايي به
گفته مديري گروه به مدت پانزده دقيقه به استراحت مشغول ميشوند تا صحنه بعدي چيده
شود، البته به بازيگران ثابت در اردوگاه اعلام ميشود كه براي بيان برخي از جزييات
سكانس بعدي در سالن انتظار حضور داشته باشند.
روي متنهاي جديدمان حساستر شدهايم
دقيقا زماني كه از وفا ملكزاده سراغي از حضور سرپرست نويسندگان سريال ميگيرم، اميرمهدي ژوله را پشت سر مهران مديري ميبينم كه ميتوان گفت امروز هم مهمان است و هم ميزبان. از او درباره حساسيتهايي كه براي نگارش اين سري از مجموعه داشته است، ميپرسم كه ميگويد: اساسا در سري دوم سريال «در حاشيه» به دليل وجود حساسيتهايي كه در جريان پخش ايجاد شد، فضاي موجود تغيير كرده است و ما از لوكيشن بيمارستان به لوكيشن زندان آمديم. وي ادامه ميدهد: در اين مدت نه تنها دستمان براي نگارش سريال بازتر نشد، بلكه حساسيتهاي بيشتري برايمان ايجاد شد. بر همين اساس و در زندان كه بخشي از آن به موضوعات پليسي امنيتي و قضايي مرتبط ميشود، ملاحظاتي را رعايت كرديم كه به مشكل خاصي برنخوريم. نويسنده سريال «قهوه تلخ» ادامه ميدهد: دوستان تمام قسمتها را تا به حال خواندهاند و نظارت كاملي روي متنها داشتهاند. براي همين در اين سري قصه تماتيكي نداريم، يعني اينكه اگر در سري اول نقدي بر كاستيهاي جامعه پزشكي داشتيم، اينجا صرفا به قصهگويي درباره خود شخصيتها پرداخته و راوي قصه افرادي هستيم كه در زندان افتادهاند و جنس شخصيتيشان با محيط زندان ناهمگون است كه بر همين ترتيب طنزي به وجود آمده است. بعد از صحبت با ژوله، خشايار الوند را ميبينم كه به همراه ژوله به سوله آمده است. الوند و ژوله به اتاق بازيگران ميروند و در كنار سيامك انصاري مينشينند. مديري پشت مانيتوري كه دقيقا روبهروي درب اتاق ورزش قرار گرفته است، ديده ميشود. اين سكانس با دو دوربين روي پايه و يك دوربين ميني كرين پوروجيپ ضبط ميشود، يك دوربين درون اتاق ورزش و ديگري كميآنطرفتر از درب پشتي قرار گرفته است، همچنين روبهروي مانيتور و جايي كه مديري نشسته است، دوربين مينيكرين پوروجيپاي توسط جمال شمس هدايت ميشود كه با شروع سكانس در مانيتور مقابل مديري، نمايي لانگ شات از راهرو و نام اتاق ورزش ديده ميشود. در اين سكانس، مهران غفوريان به جمع بازيگران پيوسته است و در كنار انصاري و رادش پشت يك وسيله ورزشي قرار گرفتهاند. داستان از اين قرار است كه هومن صحرايي را در زندان با فرد ديگري چون تيمور اشتباه ميگيرند.
پيشنهاد بازيگران براي ضبط سكانس
انصاري به مديري ميگويد اشكالي ندارد كه در شروع سكانس، همه بازيگران دست بزنند؟ و با پاسخ مثبت مديري مواجه ميشود. «بايد عرض كنم كه اين مراسم براي آزادي پرهام گرفته شده كه به خاطر عدم توانايي در پرداخت ديه به زندان افتادند» اينها جملاتي از زبان هومن صحرايي است كه در زندان با فردي به نام تيمور اشتباه گرفته ميشود و زندانيان به دفعات و به دلايل مختلف ميگويند كف مرتب بزن به افتخارش! زندانيان از تيمور- هومن صحرايي -توقع دارند تا ركورد وزنهبرداري خود را بزند و انصاري هنگام گفتن جمله 700 كيلو ركورد زدن، دو بار خندهاش ميگيرد و مديري كات ميدهد. صحرايي كه ميداند نميتواند اين كار را انجام دهد خود را به ناچار در مقابل عمل انجام شده ميبيند و به دوستانش ميگويد شما كه ميدانيد من تيمور نيستم! چرا با اينها همراهي ميكنيد؟!
يادآوري ژوله به غفوريان
اميرمهدي ژوله كه پشت مانيتور ايستاده و مشغول تماشاي سكانس است، به دستيار مديري ميگويد به غفوريان بگو بخشي از ديالوگش را فراموش كرده است كه ميگفت: مراقب باشيد ارنجها نشكنه. حين ضبط، غفوريان از اتاق بيرون آمده و به مديري بخشي را كه به صورت بداهه قرار است شكل بگيرد را پيشنهاد ميدهد و با موافقت مديري روبهرو ميشود. ساعت حوالي 9شب را نشان ميدهد و همچنانكه گروه تا پاسي از شب مشغول ضبط هستند، از اردوگاه خارج ميشوم. علاوه بر بازيگران اصلي ميتوان از بين بازيگراني كه هر روز بهطور ثابت در لوكيشن اردوگاه مقابل دوربين ميروند، به افرادي چون: حميد رضا آقا محمد، امير حسين اقبال آذر، پوريا ايرايي، محمد رضا بابازاده، چيا باباميري، مجيد بياتي، عباس پرنياني، هادي پيوند، امير جناني، امير محمد حاجي زاده، حامد خان بابايي، مهدي دانايي مقدم، محسن دليخون، هومن رمضاني، مهدي ساساني، پيام سليماني، حميد سليماني، محمد رضا صدوقيپور، مهدي صفري، مهدي عظيمي، سعيد علي پور، علي غلامي، بهادر فاضل، حسين فاضلي، مهبد قناعت پيشه، امير حسين قنواتي، مجتبی قهرمانزاده، محمد كار آزاد، بابك كمانگير، محمد گل محمدي، حسين لعل، كيارش محسن سجادي، مهدي مرادي، سيد صالح موسوي، مير محمد موسوي، محمد مولودي، عباس نايي، علي نعيمي، امير نگارش، سينا نورمحمد، علي ولياني اشاره كرد.
آفتاب یزد/زیبا بروفه از دلایل کم کاری اش رونمایی کرد
سینمای ایران کثیف نیست
زیبا
بروفه چهره ای آشنا برای سینما و تلویزیون ایران است.او که حرفه بازیگری را با
فیلم شب روباه به کارگردانی همایون اسعدیان آغاز کرد و با سریال مجید دلبندم معروف
شد، فارغالتحصیل حقوق قضایی است.این بازیگر سینما و تلویزیون مدت ها است که کمرنگ
شده و به همین دلیل شفاف با او به گفتگو نشسته که در ادامه می
خوانید.
* زیبا بروفه از جمله بازیگران سینما و تلویزیون است که چند وقتی است نسبت به قبل کم کار تر شده و کمتر در محافل هنری حاضر می شود دلیل آن چیست؟ چرا خانم بروفه را در محافل عمومی
نمی بینیم؟
واقعا بود و نبود من در چنین مراسمی زیاد اهمیت ندارد .بازیگر نفسش دیده شدن است اما اگر قرار باشد با حضور در فرش قرمز یا اکران خصوصی دیده شوم این چنین دیده شدنی را دوست ندارم و
نمی پسندم .
* شما زمانی ستاره سینما و به ویژه تلویزیون بودید اما در حال حاضر شکل کار کردن شما به گونه ای است که انگار کارهای دیگرتان را به این حرفه ترجیح می دهید؟
نه اگر در این زمان من کم کار هستم واقعا شرایط کاری مهیا نبوده است.
* پس شما هم حرف بازیگر کشف حجاب کرده را تایید می کند؟
کدام حرف !؟
* ایشان گفتند سینمای ایران کثیف است؟
نه اصلا من چنین چیزی را قبول ندارم ، شما در هر محیطی با یک سری مشکلات و معضلات مواجه هستید اما این نحوه برخورد شماست که به دیگران اجازه می دهد با شما چه گونه برخورد کنند و چه قدر وارد فضای شخصی زندگی ات بشوند .* شما چرا بعد از ازدواج کم کار شدید؟
من زمانی که وارد سینما و تلویزیون شدم ، درست بعد از اتمام اولین کارم بود که متاهل شدم و این کم کاری چند وقت اخیر دلایل مختلفی دارد که می توان نبود پیشنهاد خوب و فیلمنامه خوب را نام برد. هر چند در چند اثر به صورت رفاقتی و دوستانه حضور داشتم و آنقدر هم کم کار نبودم.
* انتشار فیلم عروسی شما در فضای عمومی چه تاثیر در زندگی هنری شما داشت؟
انتشار فیلم خصوصی زندگی ام لطمه بزرگی از لحاظ روانی و کاری به من زد، من برای شروع دوباره کارم باید از یک نقش کوچک شروع می کردم و این موضوع برای من که در اولین کارم نقش اصلی
داشتم واقعا آزار دهنده بود .
* فیلم عروسی شما به چه صورت منتشر شد؟
این فیلم را ظاهرا آتلیه برای نمونه کار به یک فرد دیگری داده بود که آن فرد هم بر خلاف اخلاق حرفه ای فیلم را منتشر کرد البته این قضیه با پیگیری ها قانونی و قضایی پایان گرفت ولی متاسفانه کار از کار گذشته بود .
* شما با فیلم پر پرواز با بازی در کنار شادمهر عقیلی
خاطره سازی کردید ،براساس شایعات چه قدر احتمال می دهید این خواننده به کشور برگردد؟
واقعا این مسئله چه اشکالی دارد یک هنرمند به زادگاهش برگردد شادمهر روحیه حساس و لطیفی داشت و به شدت به خانواده اش وابسته بود
اگر شرایط مهیا باشد و بدون مشکل بتواند به ایران بیاید قطعا این کار را می کند .
اعتماد/با رخشان بني اعتماد درباره «كارستان»
كارآفرينان الگوي مناسبي براي اميد هستند
فرزانه ابراهيمزاده/ رخشان بنياعتماد معتقد است: «زندگي تكتك كارآفرينان الگويي موثر در به وجود آوردن اميد در جامعه است.»
بنياعتماد بعد از ساخت «قصهها» كه در سال ٩٤ بعد از افت و خيزهايي اكران شد به همراه مجتبي ميرتهماسب پروژهاي را با نام «كارستان» آغاز كرده كه قرار است زندگي كارآفرينان ايراني را در آن، جلوي دوربين مستندسازان شناخته شده ايراني ببرد. مجموعهاي مستند در ابعاد ملي كه قرار است با جذب حمايتهاي مردمي تهيه و توليد شود.
آشنايي او با كارآفريني از زماني آغاز شد كه در سال ٨٧ از سوي فيروزه صابر به موسسه توسعه كارآفريني زنان و جوانان دعوت شد: «من و فيروزه صابر، در سالهاي شروع فيلمسازيام در تلويزيون با هم همكار بوديم. پژوهش فيلم تمركز كه درسال ١٣٦٦ ساخته شد، توسط او انجام شد و من در طول همه اين سالها شاهد فعاليتهاي جدي پژوهشي و اجتماعي فيروزه بودم. آشناييام با مقوله كارآفريني هم از طريق او بود كه در حال حاضر، مديرعامل و عضو هياتمديره بنياد توسعه كارآفريني زنان و جوانان است. شركت در جلسات بنياد و ارتباط با زنان پرانگيزهاي كه به نيروي خلاقيت و پشتكار و ريسكپذيري در زمينههاي مختلف فعاليت ميكردند، تحسينبرانگيزبود. »
بعد از اين دعوت بود كه بنياعتماد تصميم گرفت تا فيلمي درباره زنان كارآفرين بسازد؛ پروژهاي كه به دليل مشكل مهم سينماي مستند يعني جذب سرمايه در قدم اول متوقف شد. اما اين توقف باعث نشد تا قصد اين فيلمساز شاخص ايراني براي ساخت فيلمهايي با موضوع زندگي كارآفرينها متوقف شود: « پروژه در آن زمان متوقف شد، اما با اعتقاد جدي به اهميت ثبت زندگي حرفهاي كساني كه از ميان موانع، روزنههايي به نور جستوجو ميكنند هيچوقت پرونده اين كار در ذهنم بسته نشد تا دوسال پيش كه به همت مجتبي ميرتهماسب، دوباره تصميم به راهاندازي اين پروژه گرفتيم و با همكاري با بنياد توسعه كارآفريني، توليد مجموعه كارستان را طراحي كرديم.»
بنياعتماد و ميرتهماسب به اين نتيجه رسيدند كه سينما به ويژه سينماي مستند ميتواند تاثير خوبي در شناسايي سرمايههاي اجتماعي كه كارآفرينان بخشي از آنها هستند بگذارد و ميافزايد: «باور دارم زندگي تك تك كارآفرينان الگويي موثر در به وجود آوردن اميد در جامعه است. نيازي كه بهشدت در شرايط فعلي جامعه احساس ميشود. روشن نبودن چشماندازي براي آينده كاري در بين جوانان، نوميدي و ميل به رفتن از كشور، به اميد دستيابي به موقعيتهاي بهتر، مساله جدي جوانان ما است. به تصوير كشيدن ديدگاه و تفكر و تجربههاي با ارزش كارآفرينان ميتواند، منظري تازه از نگاه به زندگي و آينده و نقش افراد در توسعه ملي و پيشرفت كشور را ترسيم كند. »
به اعتقاد كارگردان گيلانه مخاطبان اصلي اين مجموعه علاوه بر اينكه عامه مردم ميتوانند باشند جوانان خواهند بود: «نخستين و اصليترين گروه مخاطب از نظر من دانشجويان و جوانان هستند، جوانان سردرگمي كه ميان الگوهاي متضاد و متفاوتي كه جامعه به آنها ارايه كرده است سردرگم هستند. بخشي از آنان به دنبال راههاي بيدردسر و آسان براي يك شبه ثروتمند شدن هستند و برخي روياي رفتن در سر دارند و سرنوشت خود را در آن سوي آبها جستوجو ميكنند. هرچه هست كاركردن براي خود كار نه صرفا با هدف كسب ثروت، موثر بودن و محيط خود را توسعه دادن در اولويت خيلي از جوانان نيست. شيوه زيستن كارآفرينان ميتواند دريچهاي اميدبخش به روي اين جوانان بگشايد. حتي باور دارم اين الگوها ميتوانند در ذهنيت بكر و كنجكاو نوجوانان دبيرستاني نيز تاثير بگذارد و سبب شود كه آيندهاي متفاوت براي خود ترسيم كنند. »
البته با وجود اين گروه اصلي مخاطبان كارستان اين گروه هستند. بني اعتماد ميگويد عموم جامعه هم بايد مخاطبان اين فيلمها باشند: « جامعهاي كه حق دارد سرمايههاي اجتماعي خود را بشناسد و به آن ببالد. »
او اين پروژه را هم با وسعتي كه براي آن در دو فاز در نظر گرفتند يك كارآفريني فرهنگي ميداند و ميافزايد: «پروژه كارستان خود يك تجربه كارآفريني فرهنگي، گروهي است و فيلمي از مجموعه شكلگيري اين پروژه از ابتدا تا انتهاي كار در دست ساخت است. »
كارستان براساس برنامهريزي انجام شده ميان گروه اجرايي متشكل از رخشان بنياعتماد و مجتبي ميرتهماسب با بنياد توسعه كارآفريني زنان و جوانان در دو فاز تعريف شده است. فاز نخست آنكه از سال ٩٢ مقدمات اجرايي آن آغاز شده است شامل ساخت پنج فيلم مستند از زندگي پنج كارآفرين است. اين پروژه در بخش دوم ١٢ فيلم خواهد بود. فاز اول اين پروژه در حال حاضر در نيمه راه خود قرار گرفته است و يك فيلم آن در مرحله تدوين و فيلم ديگر در مرحله فيلمبرداري است. سه فيلم ديگر نيز در مرحله پژوهش قرار دارد. مرحلهاي كه به صورت مشترك ميان گروه اجرايي و بنياد توسعه كارآفريني زنان و جوانان انجام ميشود. بنياعتماد درباره بخش پژوهشي پروژه كارستان ميگويد: « پژوهش در سه مرحله انجام ميشود. مرحله اول: از ميان ليست چند صدنفره كارآفرينان، شوراي راهبردي پروژه، كه متشكل از افراد صاحبنظر در اين زمينه هستند، بالغ بر ١٠٠ كارآفرين انتخاب شدند و پژوهش اوليهاي توسط همكاران بنياد كارآفريني در مورد آنها انجام شد. مرحله دوم: بعداز بررسيهاي مجدد و انتخاب نهايي افراد، پژوهش مفصلتري توسط بنياد انجام ميشود كه دستمايه شناخت و آشنايي فيلمساز با شخصيت ميشود. مرحله سوم: پژوهش تكميلي براي نگارش فيلمنامه به وسيله خود فيلمساز انجام ميشود. »
او اهميت و تاثيرگذاري مثبت مجموعه كارستان را پايداري دوساله او و مجتبي ميرتهماسب ميداند و ميگويد: « تا اين زمان و صرف وقت و انرژي متمركز براي محقق شدن ساخت اين پروژه است و تك تك فيلمسازان و افراد متخصصي كه براي ساخت اين پروژه دعوت به كار شدهاند، بر مبناي همين باور بوده است. »
بني اعتماد درباره انتخاب نام كارستان براي اين پروژه هم ميگويد: «مفاهيم مختلفي از اين نام ميتوان به ذهن آورد. كار بزرگ، عملي شدن كاري سخت، آوردگاهي براي كار و در يك جمله داستان آدمهايي است كه كاري ميكردند كارستان. »
بنياعتماد خروجي پروژه كارستان را ساخت ١٧ فيلم مستند ندانسته و درباره برنامههايي كه در كنار اين فيلمها انجام ميشود، توضيح ميدهد: « از مجموعه پژوهشهاي انجام شده، توسط چند فيلمنامهنويس حرفهاي، تعدادي فيلمنامه داستاني نوشته خواهد شد كه مطمئنا ميتواند دستمايه باارزشي براي توليد چند فيلم سينمايي شود، ضمن آنكه دوكتاب از خلاصه پژوهشها با مجموعه عكس منتشر خواهد شد. فيلمنامههاي مستند نوشته شده به همراه تجربههاي فيلمسازان، خود مجموعه با ارزشي از انتقال تجربه در سينماي مستند است. »
اعتماد/گفتوگو با محمدرضا شفيعي
فيلمهايي چون ماهي سياه كوچولو در گيشه مهجور ميمانند
بيتا موسوي/ فيلم سينمايي «ماهي سياه كوچولو» نخستين ساخته بلند سينمايي مجيد اسماعيلي به تهيهكنندگي محمدرضا شفيعي است. شفيعي پيش از اين تهيهكنندگي فيلمهاي موفقي همچون« زندگي خصوصي آقا و خانم ميم» و «سر به مهر» را برعهده داشته است. البته اين شبها نيز سريال «كيميا» به تهيهكنندگي او از شبكه دوم سيما در حال پخش است. «ماهي سياه كوچولو» فيلمي سياسي است كه به مقطع تاريخي بهمن ٦٠ و مبارزات مردم آمل به رهبري امام خميني(ره) در اوايل انقلاب ميپردازد، در سينماي ايران خصوصا در چند سال اخير كمتر فيلمي در ارتباط با انقلاب و فضاي سياسي ساخته شده است. اما شفيعي سعي كرده در اين فيلم كه هماكنون روي پرده سينماهاست به سراغ سوژهاي برود كه كمتر در سينما به آن پرداخته شده است. در اين فيلم مريلا زارعي، مصطفي زماني، همايون ارشادي با فيلمنامهاي از علي طالبآبادي به ايفاي نقش پرداختهاند. درباره اين فيلم با محمدرضا شفيعي گفتوگو كرديم.
شما چطور تصميم گرفتيد پس از ساخت دو فيلم موفق در حوزه سينماي اجتماعي، به سراغ چنين سوژهاي برويد كه كمتر سينماي ايران در اين سالها به آن پرداخته است.
در اصل از ابتدا قرار نبود اين فيلم را بسازيم. مدتها قبل از طرف تلويزيون ساخت كاري در ارتباط با شخصيتي به من پيشنهاد شد كه البته ترجيح ميدهم درباره نام آن صحبت نكنم. وقتي روي سوژه اين موضوع دقيق شدم، خيلي مورد توجهم قرار گرفت. پيش از اين، اطلاعات خودم در ارتباط با واقعه تاريخي بهمن سال ٦٠ بيشتر از طريق اخبار يا برنامههايي بود كه ديده بودم. به همين دليل وقتي روي اين سوژه كمي متمركز شدم اين موضوع را دريافتم كه اين واقعه مهم تاريخي خيلي مغفول واقع شده است. در حالي كه يكي از نقطه عطفهاي تاريخ انقلاب محسوب ميشود.
هدفم بيشتر از ساخت اين فيلم يادآوري اين مقطع تاريخي بود. در حقيقت در فيلم هم ما به دلايل وقوع اين واقعه پرداختيم و همانطور كه در فيلم هم ديديد در اصل در پايان «ماهي سياه كوچولو» واقعه اتفاق ميافتد. بيشتر تمركز فيلم روي شروع اين اتفاق و ماقبل آن است. در اصل دلايل چنين واقعهاي برايمان اهميت داشت.
«ماهي سياه كوچولو» فيلمي با جزييات است كه نياز به مخاطبي دارد كه بسيار دقيق باشد. مخاطبي كه مدام در سالن سينما حواسش به گوشي موبايلش باشد قطعا نميتواند چنين اثري را درك و با آن ارتباط برقرار كند. اگر لحظهاي از فيلم را از دست بدهيد قطعا ارتباطتان با آن قطع ميشود. قبول دارم فيلم بسيار سختي است اما مخاطب هم بايد با دقت و توجه به جزييات به تماشاي آن بنشيند.
اما مخاطب سينماي ايران، بيشتر ترجيح ميدهد در سالن سينما به تماشاي يك فيلم بنشيند كه در حوزه سينماي اجتماعي يا كمدي باشد و عملا طي اين سالها از فضاي آثار سياسي يا انقلابي فاصله گرفته است.
فكر ميكنم مخاطب اين روزهاي سينماي ايران سالهاست كه فيلم خوبي در چنين حوزههاي سياسي يا انقلابي نديده است. به همين دليل ذهنيتي نسبت به اين ژانرها دارد. ما ميدانيم كه جريان مخاطبان سينمارو در ايران كم است و افرادي كه اين روزها فيلمهاي روي پرده را دنبال ميكنند، كم و شامل طيف خاصي ميشوند. خصوصا در چنين حوزههايي كه كمتر فيلم خوب ديده است. به همين دليل نسبت به چنين آثاري هميشه گارد دارد.
از طرف ديگر وقتي تلويزيون يا رسانههاي ديگر در اين زمينه توليد انبوه دارند مخاطب سينمارو از چنين فضايي اشباع ميشود و ميخواهد وقتي به سينما ميرود فيلمهايي در ژانرهاي ديگر ببيند. به همين دليل چنين فيلمهايي هميشه در گيشه مهجور واقع ميشوند.
ما در سينماي اجتماعي توانستيم آثار خوبي توليد كنيم كه مخاطب براي ديدن آنها به سينما برود. اما در ژانر سياسي يا فيلمهاي انقلابي فقط تعداد محدودي آثار موفق داشتيم. در اصل ما سينماگران نتوانستيم در اين حوزه فيلمهاي خوبي توليد كنيم. البته بخشي از آثاري هم كه در اين حوزه عمدتا ساخته شده، سفارشي هستند. سفارش لزوما بد نيست. اما فيلمسازاني هستند كه در ساخت فيلمهاي سفارشي تلاش ميكنند نظرات مدير ارگان سفارشدهنده را لحاظ كنند و به ذايقه مخاطب اهميتي نميدهند. به همين دليل چنين فيلمهايي اصولا محبوب مدير يك سازمان يا ارگان است به جاي اينكه مورد توجه مردم باشد.
شما براي ساخت «ماهي سياه كوچولو» با هيچ نهاد يا ارگاني همكاري نداشتيد؟
اين فيلم با بودجه كاملا خصوصي ساخته شده و يك ريال از بودجه دولتي در آن هزينه نشده است. فكر نميكنم هيچ فيلمي در اين حوزه ساخته شده باشد كه كاملا بخش خصوصي هزينه آن را تامين كرده باشد. البته ما براي مشاركت به خيلي از ارگانها مراجعه كرديم اما هيچ كدام حاضر نشدند سرمايهگذاري كنند. در حال حاضر از مشاركت نكردن همه آنها خوشحالم چون فكر ميكنم آنها با نبودشان ضرر كردند.
در حال حاضر براي بخش تبليغات فيلم ارگانهاي دولتي حمايتي انجام دادهاند؟
در هر حال براي ديده شدن هر اثري بخش تبليغات نقش مهمي دارد. اما متاسفانه ما براي تبليغات اين فيلم از طريق تلويزيون و بيلبوردهاي شهري محروم هستيم. تلويزيون فقط اجازه ١٠ تيزر به ما داده است. در شهرداري هم هيچ حمايتي نشديم.
آيا اكران فيلم براي شما تا امروز راضيكننده بوده و با اين شرايط دوباره ممكن است در اين حوزه فعاليت كنيد؟
ما فقط در بخشي از موفقيت يك فيلم در اكران دخيل هستيم و بايد هميشه شرايط را هم در نظر بگيريم. به هر حال همانطور كه اشاره كردم اين فيلم نياز به حمايت دارد. هنوز به ساخت فيلم بعدي فكر نكردم و ممكن است دوباره در اين حوزه كار كنم. فعلا درگير پروژه تلويزيوني كيميا هستم و برنامه مشخصي براي ساخت فيلم بعدي ندارم.
اطلاعات/همایش ملی اربعین فردا در حوزه هنری برگزار می شود
همایش ملی ظرفیت های فرهنگی و تمدنی کنگره عظیم اربعین حسینی همراه با رونمایی از کتاب «مدنیت ، عقلانیت و معنویت در بستر اربعین» فردا چهارشنبه ۲۰ آبان در تالار سوره حوزه هنری برگزار می شود.
به همین منظور، نشست خبری با حضور نمایندگان رسانه ها دیروز در حوزه هنری برگزار شد که ضمن آن محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری گفت: کم کم به اربعین حسینی نزدیک می شویم و دنیا خود را برای دیدن بزرگ ترین رویداد و همایش انسانی آماده می کند.هرچند از قدیم به بزرگداشت اربعین از سوی اولیای دین تأکید شده است و همواره در سیره بزرگان و علمای ربانی پیادهروی به سمت مرقد شریف حضرت سیدالشهدا(ع) جایگاه ویژه ای داشته است، اما اتفاقی که در این ۱۲ سال اخیر در عراق می افتد، پدیده ای نوظهور و از نظر کمی و کیفی بی نظیر است. رئیس حوزه هنری ادامه داد: در سالهای نخست راهپیماییهای اربعین در کربلا تصور این بود این اتفاق ناشی از ممانعتها و مضایقی است که رژیم بعث عراق در حق شیعه روا داشته و اکنون با سرنگونی آن رژیم، انرژیها آزاد شده و به زودی این احساسات فروکش خواهد کرد؛ اما سال به سال بر عظمت و شکوه و گستردگی آن افزوده شد و حتی زائران و حماسه آفرینان آن در ملت عراق خلاصه نشدند وزائران و آزادگانی از سراسر جهان با وجود همه مخاطرات در این راهپیمایی حضور می یابند؛ طوری که در سال گذشته براساس گفتههای مقامات عراقی، بیش از چهل کشور در این همایش بی مانند شرکت کرده بودند و از کشور ما نیز بیش از یک میلیون نفر به همین منظور به عراق رفته بودند.
وی در پایان گفت: برخورد دنیای غرب و رسانه های آن با این حادثه ابتدا نادیده گرفته شد اما از دو سال پیش مجبور به انعکاس آن همراه با القای نظریات و افکار خود شدند. لذا لازم بود از سوی نظریهپردازان و متفکران عزیز خودمان از حوزه دین و محبان حضرت سیدالشهدا ابعاد مختلف این همایش بی مانند بررسی شود و ضمن بررسی ظرفیت های آن به آسیب های پیش روی آن نیز توجه شود و ان شاء الله از این رهگذر شاهد تولید محتوا و نظر باشیم. در این زمینه پژوهشگران حوزه هنری در برگزاری همایش اربعین پیش قدم بودند . این همایش چهارشنبه ۲۰ آبان برگزار می شود و در این زمینه بزرگان و پژوهشگرانی نظریات خود را ارائه می دهند اما این نظریات پیش از این همایش بررسی شده و در کتابی به چاپ رسیده است که در روز همایش رونمایی می شود.
در ادامه این نشست خبری ، مسعود معینی پور دبیر علمی همایش اربعین توضیح داد: در جهانی که هرچه سریعتر به سمت فردگرایی با محوریت رو به تفرعن انسان پیش میرود، برگزاری مناسکی نظیر همایش اربعین با عشق و حب به اولیای الهی همراه است. خروجی نهایی این مراسم، عبودیت حقیقی در دنیایی است که نسخه های تقلبی آن از قبیل عرفان های نوظهور به چشم می خورد.
معینی پور افزود: علما و اندیشمندان حوزه دین این وظیفه را به عهده دارند که ظرفیت مناسک دین را بشناسند. اکثر اوقات ابعاد معنوی این مناسک برجسته می شود اما داده های رفتاری مناسک دینی ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی ما را تحت تأثیر قرار می دهد.مثلاً در پیاده روی اربعین انواع نمونه های رفتاری ایثار، از خودگذشتگی و احسان که دوست داریم در جامعه جاری باشد و ببینیم را به صورت یک عرف عادی می بینیم. این ها داده های رفتاری است که در این مراسم دینی جمعی می بینیم و این موضوع باعث شد مناسک دینی جمعی را با مطالعه اربعین واکاوی کنیم و در مجموعه مقالات کتاب «مدنیت، عقلانیت، معنویت در بستر اربعین» که در روز همایش رونمایی خواهد شد ،این موضوع بررسی میشود. دبیر علمی همایش اربعین با بیان اینکه این همایش در سه بخش تنظیم شده است، افزود: افتتاحیه با سخنرانی محسن مؤمنی شریف ریاست حوزه و آیت الله حائری شیرازی برگزار می شود. پنل تخصصی صبح با حضور حجج الاسلام پیروزمند، بابایی و رهدار مباحثی را ارائه می کنند. بخش رونمایی کتاب صبح برگزار می شود. در پنل تخصصی عصر دکتر کچوئیان و شجاعی زند به ارائه بحث می پردازند و پس از آن آیت الله اراکی دبیر کل مجمع تقریب مذاهب سخنرانی می کند. بعد از نماز مغرب و عشاء مراسم اختتامیه با حضور دکتر رحیم پور ازغدی برگزار می شود.این همایش ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه صبح آغاز می شود و ساعت ۱۹ و ۳۰ دقیقه به پایان خواهد رسید.
ایران/فؤاد توحیدی، پژوهشگر موسیقی نواحی در گفتوگو با «ایران»:
با دست خالی نمیتوان موسیقی نواحی را نجات داد
ندا سیجانی
موسیقیای به گستردگی نقشهاش بر صفحه پهناور نقشه ایران دارد و سکوت کویر سرشار از ملودیهای زیبا و به یاد ماندنی. نواهای بکر و دست نخوردهای که از لالاییها، ترانههای کار، ترانههای شادمانی، سوگآواها، ترانههای عاشقانه، روایی و حماسی برخاسته است. کرمان از تنوع موسیقایی چشمگیر و حیرتانگیزی برخوردار است. اما افسوس که صدای نوازندگان و سازهای اصیل موسیقی نواحی ایران که از دل مردم و تاریخ سرزمینش برمیآید، کمتر به گوش مسئولان میرسد و یک به یک در حال فراموشی است و بیشک با از میان رفتن استادان موسیقی نواحی کرمان و کمرنگ شدن سازهای آن، دفتر خاطرات یک منطقه نیز برای همیشه بسته خواهد شد.
سید فؤاد توحیدی، موسیقیدان و از پژوهشگران حوزه موسیقی نواحی که از هشت سالگی نواختن ساز را آغاز کرد، توانست برای نخستین بار موسیقی نواحی مختلف کرمان را به علاقهمندان معرفی کند. او در محضر استادانی چون داریوش برهانی، محمد صدیق، محمود خیامی، داوود آزاد، بیژن کامکار، علیرضا فیض بشیپور، محمدرضا درویشی و علیاکبر مرادی به تحصیل موسیقی پرداخته و آثار متعدد پژوهشی را در قالب کتابهای «ترنم کویر»، «دایرئالمعارف موسیقی نواحی کرمان»، «کرمان سرزمین سورناها» و همچنین آلبومهای «صدا، صدای کویر، کویرانه، ذکرهای کرمان و مولتیمدیای ترنم کرمان» منتشر کرده است. برگزاری نهمین جشنواره موسیقی نواحی به میزبانی استان کرمان بهانهای بود تا با این پژوهشگر موسیقی نواحی گفتوگویی داشته باشیم که در ادامه میخوانید.
چه مدتی است که مشغول تحقیق و پژوهش در باب موسیقی نواحی کرمان هستید و این استان چه پیشینهای در این زمینه دارد؟
حدوداً 22 سال است که در مورد موسیقی نواحی استان کرمان تحقیق و پژوهش انجام میدهم؛ در واقع زمانی که این کار را با مشورت و همیاری آقای محمدرضا درویشی آغاز کردم کمتر کسی از موسیقی این استان اطلاعات داشت، همین امر سبب شد پای دیگر پژوهشگران نیز به کرمان باز شود.
استان کرمان دریایی از ملودی و دارای بیش از 35 نوع ساز است که بسیاری از این سازها حتی در دنیا منحصر به فرد بودهاند. آقای درویشی در جایی اشاره داشتند «استان کرمان معادل 7 استان موسیقیخیز ایران، ساز و ملودی دارد.» اما وسعت پهناور این استان باعث شده است موسیقی کرمان به صورت یکدست و یکنواخت نباشد. به عنوان مثال فواصل موسیقایی، گردش ملودیک، سازبندیها و حتی گویش اشعار شرق کرمان با جنوب و مرکز آن کاملاً متفاوت است.
چه میزان از سازهای آباء و اجدادی این شهر فراموش شدهاند؟
تعدادی از این سازها اکنون از بین رفتهاند. به طور مثال آخرین نوازنده ساز «سُرنا گِلی» که در هیچ کجای دنیا نواخته نمیشود، در زمان پژوهشهای من فوت کرد یا از ساز «چغور»-تنها ساز چهارگوش دنیا- تنها یک نوازنده باقی مانده است. از دیگر سازهای این استان میتوان به انواع «دایره»، «چنگ قطی» (از دیگر سازهای منحصر بهفرد استان کرمان است. این ساز آرشهای را با قوطی حلبی و چوب میسازند. پیش از این، جعبه صوتی ساز را با چوب و پوست میساختند، اما از حدود 40 سال پیش، از قوطیهای حلبی برای ساخت جعبه تشدید استفاده میکنند. صدای این ساز بسیار محزونتر از کمانچه است)، «گروتی» (که یک ساز کششی و کمانی است و فقط در منوجان نواخته میشود)، «جوغ» (ساز سنتی ساربانان استان است)، «دورک» (کُولیهای سیرجان و رفسنجان آن را مینوازند) و «سورنا» منوجان که بلندترین سورنا است، اشاره کرد.
علت فراموشی و از بین رفتن این سازها چیست؟
این سازها دیگر طالب ندارند و کسی از آموزش و یادگیری آن استقبال نمیکند به این علت که وقتی یک نوازنده کیبورد برای یک شب اجرا در یک محفل یا جشن یک میلیون تومان دریافت میکند و یک سورنا نواز 100 هزار تومان میگیرد، آن سورنا نواز ترجیح میدهد برای امرار معاش زندگیاش، کیبورد یاد بگیرد و بنوازد.
برای احیا و نگاهداری این سازها چه باید کرد؟
همیشه برای زنده نگاه داشتن سازهای اصیل ایرانی تلاش خود را کردهام و در بعضی مکانها در این زمینه موفق بودم. به طور مثال زمانی که به منطقه منوجان رفتم، نوازندگان چنگ که در کرمان به آن قیچک میگویند، تقریباً فراموش شده بودند. تصمیم گرفتم با آنها صحبت کنم تا این افراد نواختن سازها را به دیگران آموزش بدهند، همین امر سبب شد موسیقی سنتی منوجان احیا شود.
اما با دست خالی نمیتوان این مسیر را ادامه داد. برای نجات موسیقی نواحی باید دولت در اینباره بودجه ویژهای اختصاص دهد. حتی بودجه تشویقی در نظر بگیرند و کسی برای آموزش و یادگیری آن پولی پرداخت نکند و ساز را به صورت رایگان در اختیارشان بگذارند.
موسیقی نواحی کرمان از جمله موسیقیهایی است که نسبت به شهرهای دیگر ایران بکر و اصیل مانده است، با توجه به اینکه موسیقی اغلب شهرهای ایران با تغییراتی روبهرو شده، چرا موسیقی کرمان به اصالتش تأکید و پافشاری دارد و امروزه هنوز هم از موسیقی نواحی کرمان به عنوان یک موسیقی اصیل نام برده میشود؟
خاصیت استان کرمان و اینکه مدتی به قول معروف روی بورس است به علت بکر بودنش است. وقتی پژوهشگران به کرمان میروند، سازهای جدید و نوازندههای جدید برایشان جذابیت دارد وگرنه خطر از بین رفتن موسیقی اصیل همه مناطق ایران را تهدید میکند و باعث میشود روز به روز این موسیقی کمرنگتر شود. البته در مناطقی از این استان، موسیقی کرمان دستخوش نابودی قرار گرفته حتی در جاهایی در حال از بین رفتن است و اینگونه نیست که در امان باشد.
در واقع مناطقی که موسیقی از شهر دورتر بوده بیشتر در امان است به این علت که در این مناطق ماهواره، تلویزیون و رادیو کمتر ورود کرده و اصالتهایش حفظ شده است. در بعضی جاها نیز تعصبات باعث ماندگاری موسیقی است. عشایر کرمان تعصب بسیاری روی فرهنگشان دارند، این امر باعث شده هنوز هم قسمت بسیاری از فرهنگ موسیقایی ایران حفظ شود. اما خودباختگی باعث میشود فرهنگ را خیلی زود از دست بدهیم، یعنی افرادی که فکر میکنند «مرغ همسایه غاز است» و هرچه ماهواره پخش کند قابل دیدن و شنیدن است! خاطرم است به روستاهایی رفته بودم که آب و برق نداشتند اما نوازنده گیتار داشت واین جای تأسف است.
با توجه به همجواری استان کرمان با شهرها و استانهایی چون زاهدان، بندرعباس، شیراز و یزد که هر کدام به نوعی در موسیقی نواحی مدعی هستند. به نظر شما کدامیک از موسیقیها بر دیگری غالب شده و آیا موسیقی نواحی کرمان تحت تأثیر این موسیقیها قرار گرفته است؟
در موسیقی نواحی بحث غالب بودن معنایی ندارد. به طور مثال یک نوازنده «سوتک» در یک روستا بسیار با ارزشتر از 200 نوازنده ساز و دهل در یک منطقه است.
در واقع بهتر یا غالبتر بستگی به فرهنگ آن منطقه دارد؛ به این علت که موسیقی نواحی پژواک فرهنگ هر منطقه است. مثلاً در جنوب استان، موسیقی شادیانه قدرتمندی وجود دارد، اما موسیقی سوگآوا در منطقه شهداد پررنگتر دیده میشود و یا در جوپار، هوتک و زرند، موسیقی مذهبی قویتر است. به هر حال هر کدام از مناطق مختلف استان ژانر مخصوص به خود را دارند. در هر حال خیلی چیزها باید دست به دست هم بدهد تا یک موسیقی در یک منطقه ساخته شود. همیشه گفته ام و بازهم میگویم از روی موسیقی و اشعار نواحی یک منطقه حتی میتوان به تاریخ آن منطقه پی برد.
به اعتقاد من، با آنکه استان کرمان استان پهناوری است اما باید در بحث موسیقی نواحی، جغرافیا را کنار گذاشت و موسیقی را از نظر فرهنگی مورد بررسی قرار داد. به عنوان مثال جنوب کرمان از نظر مسافت به هرمزگان نزدیکتر است و همین امر سبب شده فرهنگشان هم به این مناطق بیشتر نزدیک باشد اما نباید بگوییم موسیقی کرمان یا هرمزگان، چر اکه بحث فرهنگ است و مرز نمیشناسد. موسیقی بلوچستان نیز از پاکستان شروع میشود و وقتی وارد بلوچستان میشود از قسمتی از کرمان و هرمزگان عبور میکند، اما در اینجا تنها باید موسیقی بلوچی را درنظر گرفت نه کرمان، بلوچستان و پاکستان.
برخی سازهایی که در کرمان وجود دارد مانند چنگ، سوتاکو (انار) و... از جمله سازهای اصیلی هستند که استفادههای زیادی دارند اما چرا پس از این همه سال، این سازها به کلانشهرهایی چون تهران راه پیدا نکرده و معرفی نشده است؟
«سوتاکو» سازی است که از انار خشک ساخته میشود و بعد از آنکه درون آن را خالی کردند چند سوراخ روی آن ایجاد کرده و شروع به نواختن میکنند. در قدیم چون وسیله تفریحی وجود نداشته از این سازها به عنوان سازهای کودکان و اسباببازی استفاده میکردند، یعنی سازهایی که برای سرگرمی هستند اما نسل امروز ترجیح میدهد که بیشتر با موبایل خود بازی کند تا سوتاکو بنوازد.
البته من در حد توانم سعی کردم این سازها را معرفی کنم و یک تنه از موسیقی کرمان دفاع کردم اما من یک نفر هستم! در هر جشنواره به تنهایی، گروههای موسیقی را به شهرهای مختلف بردهام و تمام پژوهشهای 20 سالهام فقط هزینه شخصی بوده حتی یک مدت مجبور شدم ماشینم را برای سفرهای پژوهشی بفروشم. دولت و دیگر ارگانها باید در این باره به پژوهشگران کمک کنند و به داد موسیقی نواحی کشور برسند؛ ما تنهایی نمیتوانیم کار زیادی انجام بدهیم.
بسیاری از این استادان موسیقی بر این باورند که موسیقی نواحی در ایران رو به اضمحلال است. آیا شما هم بر این باور هستید؟
من نمیگویم موسیقی نواحی نابود میشود بلکه معتقدم کمرنگ شده است، چون اگر قرار بود نابود شود طی چند هزار سال موسیقی ما از بین رفته بود. ما توانستیم زمانی که مغولها به ایران حمله کردند موسیقیمان را حفظ کنیم. اما با از دست دادن بسیاری از استادان و آخرین نوازندگان موسیقی نواحی دیگر کسی جایگزین آنها نشد و این موسیقی کم کم رو به کمرنگ شدن میرود؛ به این علت که دیگر کسی رغبت ندارد کار این افراد را ادامه بدهد و از نظر مالی برایشان صرف نمیکند. نکته مهم دیگر این است که بسیاری از کسانی که میتوانند به ما کمک کنند چهرههای ذینفوذ مذهبی در مناطق مختلف کشور هستند. کسانی که بر روی مردم تأثیر معنوی دارند.
همچنین مسئولان موسیقی میتوانند با راهاندازی مکتبخانههای موسیقی نواحی، برای زنده نگاه داشتن این موسیقی تلاش کنند.
در دولت گذشته برای اسم و رسم خودشان تعدادی مکتبخانه راهاندازی شد اما بودجه چندانی به آن اختصاص ندادند. در دولت جدید این مسأله را پیگیری کردم اما در حال حاضر دولت نمیتواند بودجه خاصی برای راهاندازی این مکتبخانهها اختصاص بدهد.
بازار موسیقی نسل نو مثل پاپ، راک، جاز و... در تهران بسیار گرم است و در مقابل، توجهات به موسیقی سنتی کمتر شده است. در کرمان وضعیت به چه صورت است؟
موسیقی سنتی یا بهتر است بگوییم موسیقی کلاسیک ایرانی، به نظر من نه تنها اصلاً در معرض خطر نابودی قرار ندارد بلکه مخاطب و نوازندههای آن بیشتر شده و اصولیتر کار میکنند و در دانشگاهها تدریس میشود.
در کرمان بازار موسیقی کلاسیک ایرانی گرم است؛ حتی به نظر من در مناطق دیگر ایران به این حد و اندازه نیست. کمتر خانهای در کرمان وجود دارد که یکی- دوتا از افراد خانواده کلاس موسیقی نروند و آموزش نبینند. اما موسیقی نواحی که بیشتر باید در روستاها به دنبال آن بود بسیار بیشتر در معرض نابودی و فراموشی قرار دارد. البته این اتفاق در کل ایران قابل توجه است نه در کرمان.
اوضاع موسیقی پاپ در کرمان به چه صورت است؟
بسیار خوب. همانطور که میدانید، استان کرمان از معدود استانهایی است که بیشترین کنسرت در آنجا برگزار میشود. البته نه فقط موسیقی بلکه در زمینه تئاتر هم همینطور است و شاید در یک شب در 6-5 فضای مختلف کرمان تئاتر برگزار میشود.
آیا راهکاری برای توجه بیشتر نسل جوان به موسیقی نواحی وجود دارد؟
بار دیگر تأکید میکنم مکتبخانههای موسیقی نواحی باید راهاندازی شوند، رسانهها بویژه تلویزیون که بیشترین اثرگذاری را بر مخاطب دارند، سعی کنند در برنامههای فرهنگی خود، مردم را با موسیقی نواحی آشنا کنند و بگویند این موسیقی چقدر بها دارد! البته تا زمانی که ماهواره در خانهها وجود دارد و افراد خانواده از طریق آن با موسیقی پاپ، گیتار و کیبورد آشنا میشوند، روشن است که موسیقی نواحی خود به خود بیارزش خواهد شد. فلان خواننده پاپ بعد از چند ساعت از انتشار اثرش موسیقی خود را میتواند ظرف یکی دو روز از گوشی موبایل مردم بشنود در صورتی که بسیاری از نسل امروز هنوز موسیقی نواحی منطقه خود را نمیشناسند.
به نظر من بهتر است موسیقی نواحی با موسیقی پاپ تلفیق شود؛ این اتفاق باعث میشود حداقل ملودی اصیل ما محفوظ بماند. حالا اگر با ساز موسیقی پاپ هم نواخته شد، چندان مهم نیست. همین امر باعث میشود کمکم سازهای نواحی وارد ارکسترها شود؛ همان کار ارزندهای که گروه موسیقی «رستاک» انجام داد.
ملودیهای موسیقی نواحی بسیار قدرتمند هستند و حساب و کتاب دارند. در صورتی که هر کسی که از خانهاش قهر میکند پاپخوان میشود و شعری را بدون آنکه معنای آن را بفهمد، میخواند. درواقع در موسیقی پاپ کمتر آثاری وجود دارد که تلفیق شعر و موسیقی آن یکی باشد.
چند سالی است که جشنواره موسیقی نواحی به طور منظم برگزار نمیشود در صورتی که میتواند در معرفی و احیای موسیقی ما بسیار مؤثر باشد.
کرمان همیشه میزبان جشنواره موسیقی نواحی بوده و هست. اتفاقاً پیشنهاد این کار زمانی که آقای مرادخانی (معاون هنری وزیر ارشاد) رئیس مرکز موسیقی بود، ارائه شد. این جشنواره تنها دو سال به صورت مشترک با تهران برگزار شد که ضعیفترین سالهای برگزاریاش بود به طوری که بازدید کنندههای جشنواره موسیقی نواحی در کرمان بیش از 3 هزار نفر بودند اما در تهران 50 نفر. مردم کرمان به خاطر علاقهشان به موسیقی نواحی مخاطب و کارشناس حرفهای این موسیقی هستند و حتی میتوانند موسیقی نواحی یک منطقه را آنالیز کنند.
جشنوارهها چقدر میتوانند در معرفی موسیقی نواحی اثرگذار باشند؟
جشنوارههای موسیقی هم نکات مثبتی دارند و هم منفی. نکات مثبت آن این است که علاوه بر اینکه موجب زنده کردن موسیقی میشوند، باعث میشوند نوازنده یا خواننده به نوعی تشویق شود و این کار را ادامه بدهد. حتی میتوان در این جشنوارهها از کارهای پژوهشی دانشجویان بهره برد و از دانشجویان و پژوهشگران دعوت کرد بهصورت رایگان این جشنوارهها را از نزدیک ببینند و با استادان موسیقی |
صحبت کنند.
البته ضرر آن هم میتواند این باشد که نوازنده کرمانی از نوازندگی نیانبان بوشهر خوشش بیاید و سال بعد میبینیم ایشان به جای آنکه کرمانی بنوازد، ساز هرمزگان را میزند.
اما جشنواره موسیقی فجر که چندین سال است نام بینالمللی به خود گرفته تنها از یکی- دو گروه دعوت میکنند و هیچ کار پژوهشی در آن صورت نمیگیرد. تنها یک سال که آقای درویشی دبیر آن بود، چند جلسه پژوهشی برگزار شد. پیشنهاد من به مسئولان برگزارکننده جشنواره موسیقی فجر این است که به جای دعوت از گروههای موسیقی قزاقستان یا تاجیکستان، چند گروه از مناطق دیگر ایران دعوت کنند.
حرف آخر..
امیدوارم در جشنواره موسیقی نواحی که بار دیگر در کرمان برگزار میشود، اتفاق خوبی رقم بخورد. حتی به گونهای طراحی و برنامهریزی شود که موسیقی را به دل مردم ببرند و به صورت زنده برای آنها اجرا داشته باشند.
جام جم/با شکرخدا گودرزی، کارگردان تئاتر و بازیگر
مامون ولایت عشق، رستم میشود
شکرخدا گودرزی بازیگر، مدرس، کارگردان، نویسنده و بازیگر تئاتر است که شاهد نقش آفرینیاش در سریال «معمای شاه» در نقش امام خمینی (ره) هم در روزهای پیش رو خواهیم بود. این هنرمند همچنین در حال آماده کردن یک نمایش برای حضور در جشنواره تئاتر فجر است و قصد دارد برداشت تازهای از داستان رستم و اسفندیار را روی صحنه ببرد. با او در این باره گفتوگویی کوتاه انجام دادیم.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
اول از همه این که در انتظار تماشای سریال «معمای شاه» با کارگردانی خوب آقای ورزی هستم. همان طور که میدانید در این سریال فرصت بازی در نقش حضرت امام خمینی را داشتم و حالا منتظرم تا بازی خودم و نتیجه زحمات دیگر اعضای گروه این سریال را ببینم. امیدوارم بتوانیم رضایت مردم را هم جلب کنیم.
شما از فعالان هنر تئاتر محسوب شده و در این عرصه شناخته شده هستید. این در حالی است که چند سالی روی صحنه نمایش فعال نیستید. منتظر کار تازهای از شما باشیم؟
بله. این روزها در حال کار روی نمایش «راه مهر، راز سپهر» هستم و قصد دارم آن را به جشنواره تئاتر فجر برسانم.
موضوع نمایش چیست؟
داستان یک نوع برداشت از داستان رستم و اسفندیار است. این داستان یکی از بینظیرترین آفرینشهای ادبی جهان است و شاید بتوان گفت بهترین داستان شاهنامه است. چون یک داستان حماسی صرف نیست یک منشور تمام عیار اخلاقی است در بیان یک حماسه عظیم. دو پهلوان یکی رویین تن در مقابل پهلوان ملی ایران که رستم است قرار میگیرد؛ لذا این چالشی در مسیر آزاداندیشی و کرامت انسانی است. لایههای دیگری این کار دارد: عناصری مثل فرزند کشی که بحث جانشینی برای پادشاه یکی از درون مایههای اصلی این کار است. این تعارضی که بین دین نو یعنی زرتشت و آیین مهرپرستی در ایران هست، خودش یک نوع اتفاق بسیار مهم است. توجه به ویژگیهای پهلوانی، فتوت و جوانمردی یک بحث بسیار اساسی در این نمایش دارد. از دیگر مواردی که در این نمایشنامه مورد نظر قرار گرفته، این است که میبینید یکی از معیارهای اصلی که بشر همیشه با آن درگیر بوده تضاد ازلی ابدی است که با خوبی، بدی، زشتی و زیبایی همراه است.
اصولا وقتی برای خلق در عرصه هنر سراغ بازخوانی و بازآفرینی میرویم که یا حرف تازهای داشته باشیم یا اینکه وجوهی در آن یافته باشیم که مساله زندگی امروز و جهان کنونی ما هم باشد. شما این وجوه را در داستان رستم و اسفندیار دیدهاید؟
یکی از مهمترین موضوعاتی که در این داستان مطرح میشود، استفاده از امر قدسی برای حکومت است. اگر امر قدسی در جایگاه خود درست استفاده شود میتواند ناجی ما باشد؛ اما اگر در دست کسانی قرار بگیرد که قرائتهای خشن و بیمنطق و غیرانسانی دارند، امر قدسی را به یک عامل ضد انسانی تبدیل میکنند. نمونههای این اتفاق را هم در داعش و طالبان و دیگر تکفیریها دیدهایم که موجب بیخانمانی آوارگی و کشتار هزاران انسان بیگناه میشوند و حتی مظاهر تمدن و میراث معنوی بشر را هم نابود میکنند. اگر امر قدسی در جای خود استفاده شود، موجب اعتلای انسان شده و اگر با باور کاذب ساخته و پرداخته ذهنهای پوسیده باشد، به یک چیز رعبانگیز و وحشتزا تبدیل میشود. یعنی از یک طرف خداوند با ارائه امر قدسی برای استعلا و کرامت انسانی به او لطف کرده است، از طرف دیگر اگر این امر در دست انسانهایی قرار بگیرد که درک درستی ندارند، به یک چیز خشن و بیمنطق تبدیلش میکنند و بنبست به وجود میآورد و جهان را به سمت خالیشدن از معنویت میبرد. این امر بسیار مهم است و سعی شده به آن پرداخته شود.
عوامل این نمایش چه کسانی هستند؟
دکتر محمد صادقی «رستم»، کاظم هژیرآزاد «پشوتن»، نوید گودرزی «اسفندیار»، ساغر عزیزی «کتایون»، محمد ساربان «گشتاسب»، مجید جعفری «جاماسپ»، مانلی حسینپور «ماهچهر»، بهزاد جاودانفر «سیمرغ»، مهدی علی نژاد «پیک» و رضا جعفری نقش «بهمن» را دارد. فرشته لیوانی و نیما گودرزی هم نقش خنیاگران را بازی میکنند. موسیقی کار بهزاد عبدی است، طراح صحنه فریبرز قربانزاده، طراح لباس مژگان عیوضی، مجری هادی کرمی، مدیر تولید و دستیار کارگردان نیما گودرزی و میلاد حسینی هستند.
پیش از این هم اعلام شده بود نمایش «سیمرغ و سهرورد» را روی صحنه میبرید که این اتفاق نیفتاد. سرنوشت این نمایش چه شد؟
قرار است این نمایش در تالار وحدت اجرا شود و فعلا منتظریم.
جوان/يك انيميشن پيشتاز اكران و ديگري در راه اسكار است
سلام پويانمايي ايراني به بلوغ و پويايي
انيميشنهاي ايراني در حال تجربه عبور از مرزهاي موفقيت هستند، اتفاقي كه با اكران فيلم سينمايي «شاهزاده روم» و راهيابي انيميشن «استريپي» به جمع انتخابهاي اوليه اسكار بيش از پيش به چشم ميآيد.
نویسنده : محمدصادق عابديني
انيميشنهاي
ايراني در حال تجربه عبور از مرزهاي موفقيت هستند، اتفاقي كه با اكران فيلم
سينمايي «شاهزاده روم» و راهيابي انيميشن «استريپي» به جمع انتخابهاي اوليه اسكار
بيش از پيش به چشم ميآيد.
انيميشن ايران امسال 57 ساله شد، عمري طولاني كه سالهاي زيادي از آن در مهجوريت و گمنامي گذشته است، به طوري كه چند نسل از كودكان ايراني كه طي اين حدود شش دهه رشد و نمو پيدا كردهاند، هيچ خاطره ماندگاري از انيميشن ايراني نداشتهاند، اما همين افراد خاطرات زيادي از كارتونهاي امريكايي، به خصوص محصولات والت ديزني، غول انيميشنسازي جهان دارند، محصولات شركت دولتي انيميشنسازي ژاپن نيز از دهه 50 حضور پررنگي در تلويزيون ايران پيدا كرده و تاكنون نيز با انواع و اقسام سريالهاي كارتوني مهمان خانه ايرانيها بودهاند. بهرغم اينكه مراكزي مانند «صبا» كه متعلق به سازمان صدا و سيماست در كار توليد انيميشن فعاليت كردهاند بايد بدون تعارف گفت كيفيت پايين آثار توليدي آنها هيچ وقت اجازه نميداده كه نام آثار از مرزهاي داخلي بيرون برود و اگر صدا و سيما از سر اجبار اين آثار را پخش نميكرد هيچ خانوادهاي كودكش را پاي آن محصولات نمينشاند، اما اين روند نا اميدكننده گويا به انتهاي خط خود رسيده است.
انيميشنهاي ايراني در حال پوستاندازي هستند و نشان دادهاند ميتوانند شگفتيساز شوند. هماكنون انيميشن «شاهزاده روم» در سينماهاي سراسر كشور در حال اكران است. طي آخرين خبر از ميزان فروش فيلمهاي در حال اكران اين فيلم در سه روز نخست اكرانش فروش 37ميليون توماني داشت و با ادامه اين روند هفته آينده به رتبههاي بالاتري در جدول فروش هفتگي سينماها خواهد رسيد. اين فيلم روز چهارشنبه 7ميليون و 800 هزار تومان در تهران و پنجشنبه 13 ميليون تومان فروش داشت و در سه روز نخست اكرانش توانست بالاتر از فيلمهاي سرگروهداري چون «ماهي سياه كوچولو» و «عاشقها ايستاده ميميرند» قرار بگيرد.
محمدتقي فهيم، منتقد سينما و سردبير پيشين مجله تخصصي انيميشن، درباره وضعيت انيميشن ايراني و فيلم پويانمايي «شاهزاده روم» ميگويد: ما در ايران در هر زمينهاي به جز فرهنگ پيشرفت كردهايم و توفيقهاي زيادي به دست آوردهايم. انيميشن ميتواند ما را در اين زمينه جلو بيندازد زيرا ديگر با خطوط قرمز سينما مواجه نيست و ظرفيتهاي كشور ما در اين زمينه زياد است. «شاهزاده روم» گامي رو به جلو است اما فضاي كلي انيميشن كشور وضعيت خوبي ندارد. پس از سالها توليد انيميشن هنوز صدا و سيما اثري نساخته كه بتواند به انيميشنهايي مانند تام و جري تنه بزند. ما در سينما وضعيت خوبي نداريم و شرايط در حوزه انيميشن بسيار بدتر از حوزه رئال است. دليل اين وضعيت نبود مديران متخصص در عرصه انيميشنسازي كشور است. در دنيا ۱۴۰ كشور مصرفكننده انيميشن هستند. ما با توجه به ظرفيتهاي خود ميتوانيم صادركننده انيميشن باشيم تا از اقتصاد تكمحصولي نفتي خود خارج شويم اما در اين زمينه مديريت درستي وجود ندارد. ما انيماتورهاي بسيار قوي در سراسر كشور داريم كه بسيار توانمند و بلندپرواز هستند اما حيف كه متوليان سينماي رئال را نميشناسند، چه برسد به سينماي انيميشن. با وضع موجود توليد «شاهزاده روم» ما را شگفتزده ميكند. بسياري از انيميشنسازان ايراني در ردههاي مياني پروژههاي بزرگ جهاني مشغول به فعاليت هستند كه نشان از ظرفيت عظيم ايران در اين عرصه دارد. سينماي انيميشن ما حتي ميتواند سينماي رئال ايران را نجات دهد به شرطي كه به آن توجه شود.
در
كنار اين موفقيت هماكنون انيميشن ايراني «استريپي» توانسته مجوز حضور در بخش فيلم
كوتاه انيميشن جوايز اسكار را به دست آورد. اتفاقي نو و بيسابقه براي صنعت
پويانمايي كشورمان كه باعث ميشود نام آثار ايراني در ميان توليدات برتر انيميشن
جهان ديده ميشود. «استريپي» كه در استوديو گنبد كبود، با تكنيك دوبعدي در سه
دقيقه و 35 ثانيه ساخته شده، تاكنون در
بيش از 30 جشنواره معتبر چون انيماموندي
برزيل، ايماجيناريا ايتاليا، اكسپوتونز آرژانتين، كليك هلند و انيمست روماني شركت
كرده و موفقيتهايي به دست آورده است.
در كنار اين موفقيت ها، انتشار تصاوير اوليه از يك اثر پويانمايي ايراني حرف و حديثهاي زيادي را برانگيخته است. سازمان فرهنگي و رسانهاي اوج در حال توليد اثري پويانمايي به نام « بازگشت» است كه به اولين هولوكاست تاريخ بشر ميپردازد. كيفيت بالاي طراحي و ساخت اين انيميشن حتي صدا و سيما را مجاب كرد تا از روند ساخت اين اثر گزارش تهيه كند. هماكنون بخش خصوصي فعالتر از بحش دولتي در زمينه توليد انيميشن وارد شده و شبكه كودك و نوجوان قول داده است تا حداقل 50 درصد پخش خود را به آثار شركتهاي ايراني اختصاص دهد.
جوان/رئيس صدا و سيما هم عذرخواهي كرد
معاون سيما: پخش برخي برنامهها ديگر «زنده» نخواهد بود
محمد سرافراز، رئيس سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران هم بابت اتفاقي كه در برنامه «فيتيله» افتاده از مردم آذري زبان ايران عذرخواهي كرد.
نویسنده
: وحيد مهري
به گزارش «جوان»، اين عذرخواهي به دنبال آن صورت ميگيرد كه اجراي فيتيلهايها در هفته گذشته باعث رنجش خاطر هموطنان آذريزبان شده بود. به دنبال اين اتفاق سه مجري برنامه ممنوعالتصوير شدند و دو نفر از مديران شبكه 2 و تعدادي از عوامل توليد و نظارت برنامه توبيخ يا بركنار شدند. سرافراز با ابراز تأسف عميق از خطا و سهلانگاري غيرقابل گذشت در بخشي از برنامه «فيتيلهايها» در روز جمعه 15 آبان، گفت: با مديران و عناصر دخيل در اين مسئله تأسفبار كه موجب رنجش خاطر هموطنان عزيز آذريزبان شده است، برخورد جدي و رسيدگي كامل ميشود. او به بركناري و توبيخ دو نفر از مديران شبكه 2 سيما و چند نفر از عناصر و عوامل توليد و نظارت اين برنامه اشاره كرد و افزود: رسانه از خطاي به وجود آمده پوزش ميطلبد و در ايفاي وظايف خود در تحكيم وحدت اقوام و انسجام ملي با همتي مضاعف تلاش خواهد كرد. در همين زمينه معاون سيما هم با حضور در استوديوي خبر ساعت 14 از سهلانگاري عموهاي فيتيلهاي در يك آيتم نمايشي در اين برنامه عذرخواهي كرد. وي در گفتوگويي با مرتضي حيدري گفت: برنامهسازان تلويزيون حق توهين به هيچ كدام از اقوام و مردم ايران را ندارند، خصوصاً اقوامي كه خدمات ارزندهاي براي كشورمان داشتهاند و جزو هويت ملي ايرانيان محسوب ميشوند. وي ادامه داد: برنامه فيتيلهايها پس از اين سهلانگاري تعطيل شد و قائممقام پخش شبكه 2 و كساني كه از روند پخش برنامه آگاهي داشتهاند، توبيخ و از كار بركنار شدهاند و احتمال اخراج آنها از سازمان صدا و سيما هم وجود دارد. پورمحمدي تصريح كرد: مدير گروه كودك شبكه 2 توبيخ شده و پرونده وي در كميته تخلفات عنوان و احتمال بركناري او نيز مطرح شده است. معاون سيما در پاسخ به اين سؤال كه چه تمهيداتي براي تشديد نظارتها بر برنامههاي سيما انديشيدهايد، پاسخ داد: به دستور دكتر سرافراز، بسياري از برنامههاي سيما كه قبلاً زنده بودند، به خاطر همين مسائل توليدي شدهاند. وي افزود: آييننامه پخش و توليد در حال بازنگري است و با كميته تخلفات هم جلساتي داشتهايم كه با متخلفين برخورد جديتري داشته باشند. وي در پايان سخنان خود ضمن عذرخواهي از مردم ايران به خاطر اتفاق روي داده در برنامه فيتيلهايها، گفت: از مردم ايران به خصوص آذريزبانها، زنجانيها، همدانيها و كساني كه با زبان تركي صحبت ميكنند عذرخواهي ميكنم.
جوان/مشاور رئيسجمهور: دولت را نقد کنید یارانه نمیدهیم!
حسامالدين آشنا، مشاور فرهنگي رئيسجمهور در گفتوگو با خبرگزاري بسيج درباره شركت نكردن رسانههاي منتقد دولت در نمايشگاه مطبوعات گفته است هرچه ميزان انتقاد به سياستهاي دولت بيشتر باشد يارانه آن رسانه كاهش مييابد.
نویسنده : مصطفي شاهكرمي
نمايشگاه مطبوعات امسال كه با شركت نكردن بخش قابل توجهي از رسانههاي تأثيرگذار كشور كه در جريان رسانهاي به «رسانههاي ارزشي و اصولگرا» اشتهار دارند، كسادي محسوسي را تجربه ميكند، با موضعگيري عصبي و بر زبان راندن سخنان تند و عجيب مسئولان دولتي كه سعي كردند تا اين اعتراض صنفي و محقانه رسانههاي منتقد را به لجبازي سياسي يا تعابير غيرمنطقي ديگري الصاق كنند، وخامت مضاعفي گرفت. نكته ديگري كه در بين اظهارات سخنرانان نمايشگاه امسال وجود داشت بحث رسانههاي خصوصي و دفاع از عملكرد و حمايتهاي صورت گرفته از آنها بود. مسئولان اعتدالي دولت تدبير و اميد در حالي به دفاع از رسانههاي به اصطلاح خصوصي! پرداختند و از آنها حمايت كردند كه اكثر اين رسانههاي به ظاهر خصوصي با يكي دو واسطه به برخي چهرهها يا دستگاههاي دولتي متصل هستند. اما در بين اظهارات متعدد و متكثر مسئولان دولتي، حرفهاي حسامالدين آشنا به عنوان مشاور فرهنگي رئيسجمهور پرده از واقعياتي برداشت كه طي دو سال و اندي اخير بارها و بارها در رسانهها منتشر شده و هر بار از سوي مسئولان اعتدالي دولت تدبير و اميد با قوت تكذيب و رد شدهاند. از جمله مدعاهاي رسانههاي معترض در طول اين دو سال «عدم توزيع عادلانه و صحيح يارانه مطبوعات» بين رسانههاي كشور طبق اصولي كه توسط معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد همين دولت اعلام شده، است. از جمله اين مؤلفهها كه بايد مبناي تقسيم يارانه مطبوعاتي قرار بگيرد (نقل به مضمون) رعايت اصول حرفهاي صفحهآرايي و توزيع ميباشد، اما مشاور فرهنگي رئيسجمهور با تفهیم اينكه ملاك پرداخت يارانه بيشتر به رسانهها، مجيزگويي و تعريف از دولت است نه چيز ديگري درستي و منطقدار بودن اقدام رسانههاي ارزشي و اصولگرا نسبت به شركتنکردن در نمايشگاه مطبوعات امسال را نيز روشن كرد. از سوي ديگر با فرض تأييد اظهارات علي جنتي در زمينه اين اعتراض صنفي رسانهها مبني بر اينكه «با عدم شركت آنها هيچ ثلمهاي به اسلام وارد نميشود» شرح تازه و بديعي از انحصارگرايي و اقتدارطلبي متولد ميشود. چه اينكه با تعميم اين نوع نگاه در زمينههاي ديگر هر اقدام يكجانبه و ديكتاتورمابانهاي قابل رفع و رجوع است. واقعيت اين است كه هيچكدام از اين رسانهها با دولت فعلي عناد و دشمني ندارند اما از طرفي حق و حقوقي صنفي دارند كه ناديده گرفته شدن آنها از جانب مسئولان دولتي باعث چنين اقدام اعتراضي گرديده است.
جوان/همكاري حوزه هنري و جشنواره سراسري تئاتر مقاومت
مركز محافل و جشنواره و همچنين مركزهنرهاي نمايشي حوزه هنري پانزدهمين جشنواره سراسري تئاتر مقاومت را همراهي ميكنند.
حوزه هنري به عنوان پايگاه فكري انقلاب اسلامي در برگزاري پانزدهمين جشنواره سراسري تئاتر مقاومت مشاركت دارد. به اين ترتيب تالارهاي مهر و انديشه به دو اثر منتخب بخش مهمان و بخش ويژه منا اختصاص پيدا كرد. تماشاخانه مهر ميزبان اجراي عمومي نمايش «تاريخ انقضا» نوشته كاوه مهدوي و به كارگرداني مريم معترف است كه از هماكنون و در طول برگزاري جشنواره ميزبان هنرمندان و شركتكنندگان اين دوره از رويداد هنري تئاتر مقاومت خواهد بود.
همچنين نمايش «پلهپله تا ملاقات» نوشته ميلاد اكبرنژاد، طراحي علي براتي و كارگرداني نادر رجبپور در تالار انديشه هفته اول آذرماه منتخب بخش ويژه منا اجراي عمومي خواهد داشت. حوزه هنري همچنين در بخشي از امور تبليغي و چاپ اين جشنواره مشاركت خواهد داشت. نمايش «تاريخ انقضا» از 17 آبان تا 10 آذرماه در تماشاخانه مهر حوزه هنري ساعت 19 بر صحنه خواهد بود. پانزدهمين جشنواره سراسري تئاتر مقاومت به همت انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس و بنياد فرهنگي روايت با دبيري حسين پارسايي در قالب اجراي عمومي آثار منتخب تهران و ساير شهرهاي ايران از 31 شهريور تا هفتم آذر 1394 در حال برگزاري است.
شرق/پس از «دید در شب»، نوبت «جمعه ایرانی» رسید
کوچ برنامهسازان تلویزیون به فضای مجازی
شرق: خبرهایی که اینروزها از رسانه ملی به گوش میرسد برای دستاندرکاران این مدیوم خیلی خوشایند نیست. مدتی قبل علی ضیاء، یکی از مجریان مطرح صداوسیما، بهدلیل خطایی که بیرون از صداوسیما مرتکب شده بود توبیخ شد و باوجود عذرخواهیهایی او، تا اطلاع ثانوی حق اجرای برنامه ندارد. به فاصلهای کوتاه از این اتفاق، فیتیلهایها که سالهاست برای طیف وسیعی از کودکان و نوجوانان برنامهسازی میکنند و اتفاقا برنامهای پرمخاطب را روی آنتن داشتند، به دلیل آنچه «توهین به اقوام آذریزبان» عنوان شده، برنامهشان متوقف شده است. اما نکتهای که در این دو مورد اخیر درباره فعالیت برنامهسازان و مجریان رسانه ملی چشمگیر است، برخورد قاطعانه مدیران رسانه ملی با آنهاست. محمد سرافراز، رئیس رسانه ملی، با ابراز تأسف از خطا و سهلانگاری غیرقابلگذشت در بخشی از برنامه «فیتیلهها» در روز جمعه ۱۵ آبان گفت: با مدیران و عناصر دخیل در این مسئله تأسفبار که موجب رنجش خاطر هموطنان عزیز آذریزبان شده است برخورد جدی و رسیدگی کامل میشود.
سرافراز با اشاره به برکناری و توبیخ دو نفر از مدیران شبکه دو سیما و چند نفر از عناصر و عوامل تولید و نظارت این برنامه افزود: رسانه از خطای بهوجودآمده پوزش میطلبد و در ایفای وظایف خود در تحکیم وحدت اقوام و انسجام ملی با همتی مضاعف تلاش خواهد کرد.
در دوران ریاست عزتالله ضرغامی در سازمان صداوسیما، او بارها در گفتههایش به این موضوع اشاره کرد که اساسا ممنوعالتصویر نداریم و ممکن است در مقاطعی برخی پرکار و برخی دیگر کمکار شوند. این صحبتها در حالی مطرح شد که بسیاری از چهرههای سرشناس رسانه ملی در آن مقطع اجازه فعالیت نداشتند. بسیاری از چهرههایی که در رأس آنها مجریان قرار داشتند به دلایل مختلف از آنتن تلویزیون خداحافظی کردند و هر یک به کاری مشغول شدند.
این در حالی است که دغدغه بسیاری از مدیران و برنامهسازان رسانه ملی در سالهای اخیر جلوگیری از قدرت شبکههای فارسیزبان در میان مخاطبان ایرانی است؛ خطری که بیشازپیش رسانه ملی را به جهت ریزش مخاطب تهدید میکند. قطع برنامههای قدیمی تلویزیون که سالها تلاش کردند تا مخاطبانشان را پیدا کنند از آن دست مواردی است که ریزش مخاطب را بیشتر میکند و مدتی قبل بود که برنامه «جمعه ایرانی» طبق گفته سعید توکل، سردبیر و تهیهکننده این برنامه، به دلیل ایرادهای حوزه نظارتی متوقف شد.
توکل در گفتوگویی با «مهر» اعلام کرد که بعد از سالها کار در رسانه ملی چارچوبهای نظام و صداوسیما را بهخوبی میشناسد و با توجه به توقعی که شنوندگان دارند و مجموع عناصر برنامه که شامل طنزبودن، بانمکبودن، شوخیها و... میشود این برنامه مورد پذیرش مردم بوده و از طرف دیگر در طی پخش این برنامه در طول این سالها هیچ اتفاق وحشتناکی نیفتاده است و این برخوردها شایسته نیست.
او در بخش دیگری از صحبتهایش نیز گفت: ما باید حرف دل مردم را با توجه به نیازها و انتقاداتی که به مسئولان وارد است مطرح کنیم. اتفاقا کار طنز همین است که در یک لفافه شیرین و با استفاده از ابزار شیرین، تیزترین نکات و انتقادات اجتماعی را بیان کند طوری که برخورنده نباشد تا مردم ساعات اولیه روز جمعهشان را با شادی آغاز کنند. باوجود تمام این حرفها و استدلالهایی که در این سالها آوردهام، وقتی این تذکرات را میشنوم این احساس به من القا میشود که گویی طی این سالها نمیدانستم چهکار میکنم.
مدتها پس از این اتفاق، هنرمندان برنامههای طنز «جمعه ایرانی» پس از سه دهه فعالیت در رادیو تصمیم گرفتهاند تا از طریق فضای مجازی با مخاطبانشان ارتباط دوبارهای داشته باشند.
رضا رشیدپور، از دیگر مجریان جنجالی رسانه ملی، نیز از دیگر چهرههایی است که بعد از غیبت در تلویزیون به فضای مجازی کوچ کرد و با تهیهکنندگی و اجرای یک برنامه ترکیبی در شبکه اجتماعی آپارات بار دیگر به خانه مردم برگشت. برنامه «دید در شب» برنامهای است که با اجرای او و از طریق فضای مجازی با مردم در ارتباط است. نخستین قسمت این برنامه جمعه ٢٧ شهریور ساعت ١٧ روی سایت آپارات قرار گرفت. در این برنامه علی کفاشیان میهمان بود که گویا با استقبال مخاطبان نیز مواجه شده است.
بهجز برنامههای ترکیبی، چندی قبل حسین مسافرآستانه، مدیر پیشین مؤسسه رسانههای تصویری، نیز اعلام کرد، بیش از ١٠ هزار فیلم سینمایی در فضای مجازی منتشر شده است. این در حالی است که در سینمای ایران به طور میانگین سالانه کمتر از صد فیلم تولید میشود و از این صد فیلم تعداد بسیار کمتری بخت اکران یا توزیع خانگی را دارند و تعداد قابلتوجهی از این فیلمها معمولا هرگز به دست مخاطب نمیرسد. تعداد پرشمار فیلمها در فضای مجازی که طبیعتا متشکل از فیلمهای ایرانی و غیرایرانی است، این امکان را برای مخاطب فراهم میکند تا در هر زمانی به آرشیوی بسیار گسترده از فیلمها، اطلاعات آنها، نظرات مخاطبان و... دسترسی داشته باشد و انتخاب دلخواهش را انجام دهد.
نفوذ شبکههای مجازی در بین مخاطبان ایرانی روزبهروز بیشتر میشود و از طرف دیگر رویکرد و خطوط قرمز این شبکهها با رسانه ملی متفاوت است. با توجه به اینکه حضور چهرههای مطرح در اینگونه شبکهها هنوز به امر متداولی تبدیل نشده است اما به نظر میرسد کوچ چهرههای مطرح رسانه ملی اتفاقی است که تلویزیون را بیشازپیش تهدید میکند.
فرهیختگان/فریدون جیرانی و بهروز افخمی درنمایشگاه مطبوعات مطرح کردند
بی اعتنایی نسل جدید به فرهنگ کاغذی
دو کارگردان سینمای ایران مدتهاست که جدای از فیلمهایشان رفتار رسانهای آنها را در ردیف حاشیهسازان سینمای ایران قرار داده است. فریدون جیرانی که از روزنامهنگاری به سینما رفت، هیچوقت بیخیال کار خبری نشد و در دورههای مختلف حضور پررنگی در رسانه داشت. برنامه «هفت» خیلی زود از او چهرهای جنجالیتر ساخت؛ به نحوی که بر اکران کارهایش نیز تاثیر گذاشت. حالا جیرانی دوباره به کار روزنامهنگاری روی آورده است و میخواهد با سردبیری روزنامه سینما، جریانساز باشد.
او در غرفه روزنامهاش از بهروز افخمی، مجری و تهیهکننده سری جدید برنامه «هفت» دعوت کرد و این مجال را فراهم آورد تا کارگردان حاشیهساز این روزهای سینمای ایران در نمایشگاه مطبوعات هم با پافشاری بر مواضعش بار دیگر خبرساز شود. جیرانی و افخمی بعد از برگزاری نشستشان به دعوت گروه ادبوهنر به غرفه روزنامه «فرهیختگان» آمدند.
جیرانی اما در غرفه «فرهیختگان» درباره نگرانیهای این روزهای اهالی فرهنگ یعنی وضعیت کتابخوانی گفت: «نسل جدید به کتاب و فرهنگ کاغذی توجه ندارد. در دهه 40 کتابهای ما پنج هزار نسخه تیراژ داشته و بسیاری از آنها به چاپ چندم هم رسیدهاند. الان کتابهای ما به تیراژ 1500 نسخه رسیده است. من همین دیروز یک کتاب خریدم که در ابتدای کتاب تیراژ آن را زده بودند. حالا خیلیها میگویند که تیراژ کتابها به 500 نسخه هم رسیده و وضعیت خیلی خوبی نداریم.» کارگردان فیلم سینمایی «قرمز» در تشریح وضعیت امروز اهالی فرهنگ گفت: «هر تلاشی داریم، دلی است و افرادی مثل ما هر کاری میکنند برای دل خودشان و فرهنگشان این کار را میکنند. کسی الان کتاب نمیخواند. آمار کتاب خواندن بسیار پایین آمده است. برای کارهای فرهنگی نمیتوان فایده اقتصادی متصور بود.» این کارگردان درباره وضعیت فعلی مطبوعات هم گفت: «قدیمها وقتی از خواب بیدار میشدم، سر صبحی میرفتم 10تا روزنامه میخریدم و میخواندم. سالهای 59 و 60 بسیار میخواندیم. کتاب نخواندن ما به وضعیت تلخی رسیده است.»
بهروز افخمی: سعی میکنم خودم باشم
حضور بهروز افخمی در نمایشگاه مطبوعات این مجال را فراهم میآورد تا از او بپرسیم اگر جای خودش در برنامه «هفت» را به یک مجری میداد، بهتر نبود؟ تهیهکننده و مجری و کارشناس برنامه هفت در پاسخ به این پرسش خبرنگار سرویس ادب و هنر «فرهیختگان» گفت: «معلوم است که فکر میکنم بهتر نیست، چون این شیوه کاری من است. این شیوه کاری بهروز افخمی است. من علاقه دارم که بتوانم برنامهای سرگرمکننده و جذاب برای مخاطب تولید کنم تا مخاطب بتواند تمام مدت برنامه، پای کار ما بنشیند. من دوست ندارم در برنامهام به صورت ژورنالیستی عمل کنم. میخواهم که برنامه من با برنامههای گذشته تفاوت فاحشی داشته باشد و به صورت تحلیلی باشد.» کارگردان فیلم «روباه» درباره انتقادها و حاشیههای زیادی که درباره برنامه هفت شدت یافته است، گفت: «خیلی از مردم دوست دارند که من شبیه آن چیزی شوم که دوست دارند. این برای من خوب نیست. خیلی علاقه دارم برنامهای مخصوص به خود، با مهر و امضای خودم را داشته باشم. من مانند خیلی از همکارانم نیستم که با بیننده تلهپاتی داشته باشم و آنچه را در نظر اوست، پیاده کنم. اصلا ما جوری برنامهسازی میکنیم که انتظارات مخاطبان را بشکنیم. برنامه هفت از جمله دریچههایی است که میتواند انتظارات مردم را تغییر دهد. هدف ما هم این است که بتوانیم متفاوت عمل کنیم، یک برنامه ژورنالیستی بیطرف. گزارشگر مسلما نمیتواند چیزی را تغییر بدهد و اثرگذار باشد. من به دنبال اثرگذاری و تغییر هستم. جذابیت و غیرمنتظره بودن هدف اصلی یک برنامه تلویزیونی خوب است. کسانی که مرا میشناسند میدانند این ادبیات من است. ادبیات من به این شکل است و هیچ توهین و بداخلاقیای نیز در آن وجود ندارد. صحبتهایم غیرمنصفانه نیست. من سعی میکنم که خودم باشم و به راحتی حرفهای سینما را بزنم. شاید حالا کمی بیادبانه باشد؛ ولی به هیچ عنوان غیرمنصفانه نیست. عصا قورتدادگی و مبادی آداب بودن جزء عادات برنامههای تلویزیونی ما شده است و باید عوض بشود.» بهروز افخمی ارزیابی خوبی از نمایشگاه مطبوعات امسال دارد. او در پاسخ به اینکه آیا بهتر نبود نمایشگاه مطبوعات به روال سابق همزمان با نمایشگاه کتاب برگزار میشد، گفت: «در این صورت وقت نمیکردیم، ببینیم چه خبر است.»
قانون/نواي غريب يك خانه
کیخسرو پورناظری(نوازنده و مدرس پیشکسوت تنبور و آهنگساز) تشکیل خانه موسیقی را به عنوان یک اتفاق مهم معرفی کرد و در این باره گفت: دوستان و هنرمندان زیادی هستند که برای جا افتادن و فعال شدن خانه موسیقی زحمت می کشند. البته موسیقی در ایران توسط هیچ بخشی به طور کامل حمایت نمی شود و اگر هم یکی دو مرکز از آن حمایتهایی انجام می دهند اصلا سازمان یافته و صاحب چشم انداز نیست.
نباید از خانه موسیقی انتظارات بیش از حد داشت
این پیشکسوت موسیقی ایرانی با اشاره به امکانات محدود خانه موسیقی تاکید کرد: با این شرایط نمی توان از خانه موسیقی انتظار بیش از حد داشت. همین که خانه ای با این نام و برای موسیقی تشکیل شده و در آن فضا فراهم است تا هنرمندان این حوزه در کنار هم بنشینند و با هم دیدار کنند، بسیار خوب است.
او
با مثبت ارزیابی کردن عملکرد هیات مدیره خانه موسیقی گفت: در طول این چند
سال، فعالیتهای خوبی از جانب مدیران خانه موسیقی و روسای بخشها و کانونهای
مختلف انجام شده. انشاءا... که روزی های خوب فرا میرسد و در آن حمایت مورد
نیاز خانه موسیقی اتفاق می افتد تا دوستان فعال در خانه موسیقی بتوانند قدم
های موثری در جهت اعتلای این هنر ارزنده بردارند.
پورناظری گفت: خانه موسیقی برنامه های زیادی برای هنرمندان زیرمجموعه اش دارد که به امکانات و شرایطی مالی بهتر از آنچه در آن قرار داریم، محتاج است. این برنامهها در راستای اعتلای این هنر است. هدف دوستان در این جا برگزاری بهتر کنسرت ها، انتشار مناسب تر آثار و رسمیت بخشیدن موسیقی در جامعه است که نیاز به امکانات بیش از این دارد.
کمبود حمایت مشکل اصلی خانه موسیقی است
پورناظری با تاکید بر برنامه های مختلف خانه موسیقی گفت: با توجه به امکانات مالیاي که در اختیار است، خانه موسیقی برای رفاه هنرمندان و اعتلای موسیقی کارهای خوبی انجام داده. برنامه هایی برای آینده در خانه موسیقی طراحی می شود که بیش از هر چیز نیاز به پشتیبانی مالی دارد. هیات مدیره هم سعی می کنند اسباب رشد هنر کهن ایرانی را فراهم کنند اما با در نظر گرفتن داشتههایشان. خانه موسیقی هنرمندان عضو را بیمه کرده که با وجود شرایط سخت حاکم بر موسیقی اقدام بزرگی بوده است.
تلاش هیات مدیره کانون های مختلف فعالیت با کیفیت در حوزه خودشان و ارائه امکانات بیشتر به جامعه موسیقی کشور بوده است اما باز هم تاکید می کنم کمبود حمایت در این شرایط، مشکل اصلی است.
اگر بودجه باشد با پیشنهادات همه هنرمندان موافقت خواهد شد و کارها به سرعت به نتیجه خواهد رسید. این امکان از دست خانه موسیقی خارج است. حاکمیت و دولت باید این مسیر را هموار کند و با اختصاص بودجه ای شایسته موسیقی کشور را مورد حمایت قرار دهد.
قانون/نیاز به همدلی اهالی موسیقی
اردشیر کامکار گفت: در شرایط کنونی نیاز به همراهی و همدلی داریم تا کم کم مشکلات موسیقی را رفع کنیم و مسیر بالندگی موسیقی ایران در شرایط سختی که با آن رو به رو هستیم، فراهم نماییم.
اردشیر کامکار، نوازنده و مدرس پیشکسوت کمانچه در خصوص عملکرد خانه موسیقی و دیدگاهش نسبت به این نهاد گفت: خانه موسیقی می تواند تاثیرات مثبت زیادی در زمینه موسیقی داشته باشد. این نهاد می تواند اقدامات موثری در این زمینه داشته باشد. هنرمندان حوزه های مختلف در این مکان در کنار هم جمع می شوند و می توانند نظراتشان را با هم در میان بگذارند. درواقع این خانه مکانی متعلق به موسیقی و موسیقیدانان است.
انتقاد باید برخاسته از حقیقت باشد
این نوازنده بر لزوم استفاده از شیوه درست انتقاد تاکید کرد و دراین باره گفت: باید بدانیم که چطور انتقاد کنیم. این کار نیاز به آموزش دارد تا بتواند تاثیر مثبتی بر نقاط ضعف داشته باشد. البته توان انتقاد پذیری نیز امر مهمی است که باید به آن توجه شود. انتقاد باید برخاسته از حقیقت باشد. خانه موسیقی امکاناتی دارد که بسیار محدود است، منابع مالی که در اختیار خانه موسیقی قرار می گیرد، اصلا کافی نیست و برخی از هنرمندان این خانه را با چنگ و دندان نگه داشته اند. ما در این شرایط نیاز به همراهی و همدلی داریم تا کم کم مشکلات موسیقی را رفع کنیم و مسیر بالندگی موسیقی ایران در شرایط سختی که با آن رو به رو هستیم، فراهم کنیم. موسیقی باید توسط ارگانهای مختلف حمایت شود. اما امروز این وظیفه به گردن خود هنرمندان افتاده و کار را مشکل کرده است.
او در ادامه گفت: من امروز را زمان مناسبی برای طرح دشمنی و انتقادهای بی اساس نمی دانم چون خانه موسیقی نوپاست و نیازمند دستیابی به استقلال است. در شرایط استقلال کامل خانه موسیقی و موقعیت تثبیت صنف هنرمندان است که می توانیم از عملکرد آن انتقاد سازنده کنیم.
می توان کنسرت هایی به نفع خانه موسیقی اجرا کرد
اردشیر کامکار با اشاره به جلسات ماهانه ای که در خانه موسیقی برگزار می شود هنرمندان را مکلف به حضور در این جلسات دانست و گفت: هنرمندان با حضور در این جلسات و طرح پیشنهاد ها و نظرات خود می توانند عملکرد خانه موسیقی را برای حرکت در مسیر درست کمک کنند. حتی می توان کنسرتهایی را به نفع خانه موسیقی به اجرا در آورد. ما باید برای موسیقی کشور یک اتاق فکر ایجاد کنیم چون نیاز به این اتاق فکر در شرایط اجتماعی و امکانات فرهنگی کشور بیش از اندازه احساس میشود. باید این جلسات با هدف گذاری ویژه همان جلسه برگزار شود. البته کسانی هم باید در این جلسات حضور داشته باشند تا جلسه در مسیر موضوعی که به خاطرش برپا شده، حرکت کند.
لازم به توضیح است، به مناسبت شانزدهمین سالگرد تاسیس خانه موسیقی با برخی از اعضای این نهاد به گفتوگو نشسته ایم تا عملکرد خانه را ارزیابی و با انعکاس نظرات و پیشنهادهای این عزیزان مسیر درست تری را پیش پای نهاد مدنی خانه موسیقی ترسیم کنیم.
قدس/گفتوگو با « گرمارودی» شاعری که شعرهایش عطش کربلا دارد؛
شعر من بیرون بارگاه تو مانده است؛ یا حسین
ملیحه پژمان - برای آشنایی: استاد دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی در سال ۱۳۲۰ در قم به دنیا آمد، پدرش از دانشـــمندان اهل گرمارود الموت قزوین بود...
وی مدرک کارشناسی خود را در رشته علوم قضایی و کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفته است.
استاد موسوی گرمارودی در عرصه شعر و ادبیات کشور حضور مؤثر داشته که راه اندازی و مدیریت گلچـــرخ، نمونهای از تلاشهای این شاعر و ادیب نام آشناست. کارنامه شـعری گرمــارودی مشتمل بر 9 کتـاب شـعر به نامهای: عبور، در سایه ســـار نخل ولایت، ســرود رگبار، چمن لاله، خط خون، دســتچین، باران اخــم، گزیده شـــعر نیســـتان، تا ناکجــا آبــاد و گزیـــنه شــعر به انتــخاب بهاءالدین خرمشــاهی است.
انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به پاس سالها فعالیت علمی و فرهنگی وی، طی برگزاری مراسم بزرگداشتی در شهریور سال 90 وی را به عنوان یکی از مفاخر ایران زمین معرفی و لوح تقدیری همراه با نشان زرین انجمن به استاد اهدا کرد.
گفتوگوی متفاوت «دیدار» را با این ادیب فرهیخته بخوانید.
جناب موسوی گرمارودی! شما گنجینهای از ادبیات و شعر ایران زمین هستید، موافقید به بخشی از زندگی شما رجوع کنیم؟
- بله ولی اول از همه بگویم که بنده قطرهای کوچک از دریای بی انتهای ادبیات سرزمینم هستم و اینکه مرا گنجینه خواندید مبالغه کردید، چرا که خودم را در این حد نمیبینم. اما در این مجال دوست دارم کمی به کودکی و نوجوانی هایم رجوع کنم که در جوار پدرم مقدمات را آموختم و پس از آن به دبستان ملي باقریه رفتم؛ دوران دبیرستان را هم در دبیرستان شهيد بهشتي فعلی و دين و دانش سابق سپري کردم. یاد دوران دبستان و آن ترکههای اناری که در حوض بزرگ مدرسه خیسانده میشد تا کف دستهای شاگردان متخلف را نوازش کند، کابوس دوران مدرسهام بود و هنوز هم آنها را به خاطر دارم. اگر چه که محیط تحصیل و درس را همیشه دوست داشتم و هنوز هم جویندگی علم را عاشقانه دوست دارم.
بعد از آن خاطره ترکههای انار چه رویدادهای دیگری دوران جوانی شما را به زهرخند دبستان متصل کرد؟
- پرسش خوبی است، گرچه که دستهای كوچك و نحیفم در دوران دبستان آن ترکههای خیس خورده انار را لمس نکرد، اما سالهای دراز بعد، یعنی دوران جوانیام وقتي در زندان شاهنشاهی، زير ضربههای خشم كابلهاي سيمي ساواك، از درد به خودم ميپيچيدم، چهره خشن ناظم دبستان را در صورت بی روح و غضبناک شكنجه گر خودم دیدم و آن لحظه یادم آمد که چه میکشیدند کودکانی که دستهای نحیف شان به طعم سخت و تلخ ترکه انار آشنا میشد.
استاد موسوی گرمارودی که علوم قضایی خوانده بود، چطور شد که به حوزه شعر و ادب ورود کرد؟
- شعر و ادبیات علاقه ذاتی و همیشگی من بوده و هست، در آن روزگارانی که علوم قضایی هم میخواندم باز رگههای احساسیام متمایل به اشعار و نثرهای ادیبانه بود. نمیخواستم در حصار علوم قضایی و حقوق بمانم و در تحصیلات تکمیلی علاقهام را به جد و تا سطح دکتری دنبال کردم. در دوران تحصیل مدتی نزد آیتا... شهید مرتضی مطهری «شرح منظومه» را دنبال کردم و در سال 52 به علت فعالیتهای انقلابی علیه رژیم پهلوی توسط ساواک دستگیر شدم و چهار سال از زندگیام در زندان طی شد، اما پس از آزادی از زندان، شرح ماجرای دستگیری و دوران زندانم را طی مقالهای در روزنامه «کیهان» با عنوان «از دوزخ بگو» در سال 57 منتشر کردم و از آن پس آثارم یک به یک منتشر شد که مجموعه شعر «عبور» و سپس «سایهسار نخل ولایت» و آنگاه «سرود رگبار» را عرضه کردم.
شما در سال 85 به عنوان چهره ماندگار شعر انتخاب شدید، خودتان این انتخاب را توصیف کنید.
- در آن سال بنياد چهرههاي ماندگار بنده را در حوزه شعر انتخاب کرد که در آن مراسم بخشي از شعر پيامبر اعظم (ص) را قرائت کرد. یادم هست آن سال به نام پیامبر اعظم(ص) نامگذاری شده بود و بنده به عنوان شاعر آیینی در این مراسم تجلیل شدم که لطف خدا و عنایت حضرت رسول(ص) شامل حالم شد.
سالهاست که در فضای شعر آیینی مینویسید، شعر گفتن برای معصومین(ع) و اهل بیت(ع) چه حال و هوایی دارد؟
- شعر گفتن برای اهل بیت(ع) و ائمه هدی(ع)، ترنم دلانه است، از دل بر میآید، دلی که به این خاندان با شرافت اتصال دارد. دلی که از محبت آنها لبریز است و اگر این محبت خدای ناکرده از دلهای ما خارج شود مثل حبابی توخالی و سرگردان میشویم. آن وقت دیگر زندگی دنیا ارزشی ندارد. برای من که با شعر علوی بزرگ شدهام و دل و جانم با این گونه شعر انس دیرینه دارد، گفتن شعر آیینی یک افتخار بزرگ است.
جناب گرمارودی! شعر آیینی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده و در ادامه این مسیر، طی سالهای اخیر شاهد شکوفایی و توجه خاص شاعران به این گونه شعر هستیم، ارزیابی شما از اشعار آیینی چیست؟
- شعر آیینی یکی از گونههای شعر است که درکنار انواع دیگراشعار مانند سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، تغزلی و ...در طول زمان، دستخوش تغییرات مختلف شده و اتفاقاً این تغییرات، وابسته به استعداد و تفکرات افرادی است که به این گونۀ شعر اهتمام دارند. اما یکی از مهمترین مسایلی که موجب رشد و تعالی شعر آیینی در کشور شده، علاقهای است که مردم ما به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) دارند. در حال حاضر اشعار آیینی بسیار خوبی سروده شده و البته استعدادهای خوبی هم در میان شعرای جوان وجود دارد که قطعاً برای تداوم این مسیر امیدوار کننده است.
اساساً سرودن شعر برای ائمه هدی(ع) از چه ماهیتی پیروی میکند؟
- ببینید، سرودن شعر برخاسته از جوشش درونی شاعر است، بنده در کتابی به عنوان «جوشش و کوشش در شعر» که نشر «هِرمِس» آن را منتشر کرده است، به صورت مبسوط و مستوفی، این مطلب را شرح دادهام که شعر باید خودش سراغ شاعر بیاید. اگر شاعر سراغ شعر برود حتی اگر استاد مسلم ادبیات هم باشد، شعر نگفته بلکه سخنوری کرده است! شعر حقیقی، آن است که خود بجوشد و به سراغ شاعر بیاید و اگر غیر از این باشد «شعرِ به معنی الاخص» نخواهد بود.
در میان اشعار آیینی کشور که در رثای معصومین(ع) سروده شده، آثاری هم به وجود مقدس امام رضا(ع) اختصاص دارد، از نگاه شما سرودن شعر برای این امام همام در چه قالبهایی مطلوب تر است؟
- برای هیچ گونه شعر از جمله شعر برای ثامن الحجج(ع) نمیتوان بخشنامه صادرکرد، بلکه قالب اینگونه اشعار هم در هنگام سرودن، خود به ذهن شاعر تراوش میآید؛ حال ممکن است قصیده باشد یا رباعی و یا ترجیع بند.
جنابعالی گذرزمان را در اشعار ولایی کشور چطور ارزیابی و جایگاه امام رضا(ع) و زیارت ایشان را در شرایط حاضر چگونه میبینید؟
- واکاوی این مسأله نیاز به زمان و پژوهش دقیق و تحقیق میدانی دارد. باید گروهی در اشعار آیینی و ولایی کشور پژوهش کنند تا کم و کاستیها و نقاط ضعف و قوت آن روشن شود. اما در یک نگاه کلی میتوانم بگویم که با توجهی که آستان قدس رضوی به اشعار آیینی و بخصوص رضوی داشته، آثار خوبی به لحاظ کمیت و کیفیت در این زمینه خلق شده است.
مهمترین آفتها و آسیبهایی که شعر آیینی و ولایی را در شرایط حاضر تهدید میکند، چیست؟
- دو آفت بزرگ در این گونه شعر وجود دارد که سالهاست در همایشهای ادبی و گفتوگوهای خبری مختلف به آن تأکید کرده ام؛ اول که از همه مهمتر است، غلو است. باید توجه داشته باشیم که از یک سو سوژههای شعر آیینی حَضَراتِ معصومین، سلام ا... علیهم اجمعین، هستند و این بزرگواران از همۀ خلایق بالاتر و والاترند و از سوی دیگر یکی از آرایههای شعر، مبالغه و بزرگ نمایی است. مثلاً فردوسیِ بزرگ میگوید:
«ز سمّ ستوران در آن پهن دشت
زمین شد شش و آسمان گشت
هشت»
او با صنعتِ مبالغه میگوید، غباری که از سم اسبان در میدان جنگ برخاست، به حدّی بود که یک طبقه از زمین (که به اعتقاد قدما هفت طبقه بود)، فرو کاست وآن را شش طبقه کرد و یک طبقه به آسمان افزود وآن را هشت طبقه کرد. در توصیفهای شعری این یک، آرایه ادبی است و نه تنها عیبی ندارد، بلکه چنانکه گفتیم از آرایهها محسوب میشود . اما همین آرایه ادبی مبالغه اگر در مورد ائمه به کار برده شود وخدای ناکرده به غلو بینجامد، ممکن است شاعر بی آنکه بخواهد به شرک بیفتد. روایتی از امام رضا(ع) را از پدرم شنیدم به این مضمون که فردی در مورد ایشان غلو آمیز توصیفی کرد، رنگ صورت امام علیه السلام تغییر کرد و اورا به استغفار واداشت. «متأسفانه این آفت در برخی اشعار آیینی وجود دارد، مثلاً در شعری این چنین آمده که «فاش گویم زینب اللهی شدم!» این گونه تعبیرات دام چالههایی است که شاعر را تا مرحلۀ سقوط به شرک پیش میبَرَد و یقیناً معصومین علیهم السلام از آن بیزارند. افتخار ما به حَضَراتِ معصومین، سلاما... علیهم اجمعین در این است که صحیحترین توحید قرآنی را به ما آموختهاند.
آفت دیگر در شعر آیینی این است که در شرح مظلومیت آنها، وجه حماسی و ساحتِ ظلم ستیزی آنان مغفول بمانَد و حال آنکه زندگی این ذوات مقدس هرگز از حماسه و دلیری تهی نبوده است. شهید مطهری به آن ترکیب بند محتشم کاشانی که از شاهکارهای شعر آیینی فارسی است، این ایراد را میگیرد که بیشتر در آن به سوگواری و مظلومیت امام حسین(ع) پرداخته شده و حماسه آفرینیهای میدان کربلا در سایه مانده است؛ بنابراین همه شعرا باید به این دو آفت بزرگ توجه جدی داشته باشند.
اولین شعری که برای حضرت رضا(ع) سرودید یادتان هست به چه دورانی اختصاص دارد؟
- «سپیده هشتم» اولین شعری است که برای حضرت ثامن الحجج(ع) در زمستان سال 1358 سرودم که به این شرح است:
درود بر تو
ای هشتمين سپيده
-اگر از سايهساران درود ميپذيری-
باران نيز به اِزای تو پاک نيست
و بر ما درود
گر فاصله خويشتن تا تو را،
تنها بتوانيم ديد
ای آفتاب
ما آنسوی ذرّه ماندهايم!
***
من آن پرنده مهاجرم
که هزار سال پريده است
امّا هنوز،
سواد گنبدت
پيدا نيست
نيرويی ديگر در پرم نه!
و مگر در سينه،
عشق میافروخت
که چراغ مهر تو
روشن ماند
***
رشتهای از فرش حَرَمت
زنجير گردن عاشقان است
و سلسله وحدت؛
و خطّی که دلها را به هم میپيوندد
پولاد و نقره ضريحت
قفسی است
که ما
يارايی خود را
در آن به دام انداختهايم
تو، سرپوش نمیپذيری
طلای گنبدت
روي زردی ماست
از ناتوانی ادراکمان
که بر چهره داريم
***
تو مرکز وفوری
کشتهای ما از تو سبز
پستانهای ما از تو پر شير
و گنبد تو
تنها و آخرين آشتی ما
با زر
***
شتر از مسلخ
به پولادِ ضريح تو میگريزد
پولادِ تو
پيوند جماد و نبات و حيوان
و بخشش تو،
اعطای پاکترين بنده خدای سبحان است؛
وقتی تو ميبخشی
دست مرّيخ نيز
به سوی سقّا خانهات
دراز است
ناهيد و کيوان و پروين،
صف در صف
در کنار من و آن مرئ روستا،
در مُضيف [خانه] تو
کاسه در دست
به نوبت آش
ايستادهايم
***
کاش «ايستاده» باشيم!
تو ايستاده زيستی
شهادت
تو را ايستاده، درود گفت
و اينک جايی که تو خوابيدهای
همه کاينات به احترام ايستاده است
***
من با اشک و عشق مینويسم
شعر من چون مور
بر کاغذ راه افتاده است
سليمانوار
به نيم نگاهی بر من درنگ کن!
***
تو امامی!
هستی با تو قيام ميکند
درختان به تو اقتدا ميکنند
کاینات به نمازتو ايستاده
و مهربانی
تکبيرگوی توست
عشق
به نماز تو
قامت بسته است
ودر این نماز،
آنکه مأموم تو نيست،
مأمون است!
***
تاريخ چون به تو میرسد
طواف میکند
عرفان در ايستگاه حرمت
پياده میشود
و کلمه
چون به تو میرسد
به دربانی درگاهت
به پاسداری ميايستد!
شعر من نيز
که هزار سال راه پيموده
هنوز،
بيرونِ بارگاه تو مانده است.
و اگر همچون دعبل بخواهید به محضر امام هشتم(ع) شعری تقدیم کنید، کدام یک از اشعارتان را انتخاب میکنید؟
- من هیچ کدام از اشعارم را شایسته حضرت نمیدانم و همین که توانستهام تا حدودی در این فضا زندگی و ابیاتی ارایه کنم، عنایت و مرحمت ایشان و سایر معصومین(ع) است که امیدوارم قبول کنند.
اما در کارنامه شاعرانگی شما شعری زیبا در رثای حضرت اباعبدا... الحسین(ع) چشم نوازی میکند، از حال و هوای این شعر هم بگویید.
- بله، «خط خون» را در بیان حالات عرفانی و الهی امام حسین(ع) و همه شهدای کربلا سرودم. واقعه کربلا اگر چه سرشار از دردهای بیشمار برای خاندان عترت بود، اما سرچشمه ولایت و رستگاری از آبشخور کربلای 61 هجری قمری روزی میگیرد و اگر در این روز سیدالشهدا(ع) پذیرای شمشیرهای دشمن نمیشد،از اسلام دیگر نه نامی میماند و نه نشانی برای رهایی از ظلمت نفس. این شعر را در حال و هوای محرم سرودم و همه عشقم این بود که در پرونده زندگیام نام حسین(ع) طور دیگری ثبت شود. این شعر، عاشقانه من برای امام شهیدی است که لب تشنه جان داد تا جهان بشری تشنه معرفت نماند.
«خط خون» به شرح زیر است:
درختان را دوست دارم
که به احترام تو قیام کردهاند
و آب را
که مهر مادر توست،
خون تو شرف را سرخگون کرده است
شفق، آینهدار نجابتت
که تو در آن
نماز صبح شهادت گزاردهاى
در فکر آن گودالم
که خون تو را مکیده است
هیچ گودالى را چنین رفیع ندیده بودم
در حضیض هم مىتوان عزیز بود
از گودال بپرس
شمشیرى که بر گلوى تو آمد
هر چیز و همه چیز را در کاینات
به دو پاره کرد:
هر چه در سوى تو، حسینى شد
و دیگر سو یزیدى
اینک ماییم و سنگها
ماییم و آبها
درختان، کوهساران، جویباران، بیشهزاران
که برخى یزیدى
و گرنه حسینىاند
خونى که از گلوى تو تراوید
همه چیز و هر چیز را در کاینات به دوپاره کرد
در رنگ
اینک هر چیز: یا سرخ است
یا حسینى نیست
آه اى مرگ تو معیار
مرگت چنان زندگى را به سُخره گرفت
و آن را بىقدر کرد
که مردنى چنان
غبطه بزرگ زندگانى شد
خونت
با خونبهایت، حقیقت
در یک تراز ایستاد
و عزمت ضامن دوام جهان شد
و خون تو امضاى راستى است
تو را باید در راستى دید
و در گیاه
هنگامى که مىروید
در آب
وقتى مىنوشاند
در سنگ
چون ایستادگى است
در شمشیر
آن زمان که مىشکافد
و در شیر
که مىخروشد
در شفق
که گلگون است
در فلق که خنده خون است
در خواستن
برخاستن
تو را باید در شقایق دید
در گل بویید
تو را باید از خورشید خواست
در سحر جست
در خوشهها چید.تو را تنها باید در خدا دید
هر کس، هرگاه، دست خویش
از گریبان حقیقت بیرون آورد
خون تو از سر انگشتانش تراواست
ابدیت، آینهاى است:
پیش روى قامت رساى تو در عزم
آفتاب لایق نیست
و گرنه مىگفتم
جرقه نگاه تو است.
…نام تو خواب را بر هم مىزند
آب را طوفان مىکند
کلامت قانون است
خرد در مصاف عزم تو جنون
تنها واژه تو خون است؛ خون
اى خداگون
مرگ در پنجه تو
زبونتر از مگسى است
که کودکان به شیطنت در مشت مىگیرند
و یزید، بهانهاى
دستمال کثیفى
که خلط ستم را در آن تف کردى
و در زباله تاریخ افکندى
یزید کلمه نبود
دروغ بود
زالویى درشت
که اکسیژن هوا را مىمکید
مخنثى که تهمت مردى بود
بوزینهاى با گناهى درشت:
«سرقت نام انسان»
و سلام بر تو
که مظلومترینى
نه از آن جهت که عطشانت شهید کردند
بل از این رو که دشمنت این است.
مرگ سرخت
تنها نه نام یزید را شکست
و کلمه ستم را بىسیرت کرد
که فوج کلام را نیز درهم مىشکند
هیچ کلامى بشرى نیست
که در مصاف تو نشکند
اى شیر شکن
خون تو بر کلمه فزون است
خون تو بر بسترى از آن سوى کلام
فراسوى تاریخ
بیرون از راستاى زمان
مىگذرد
خون تو در متن خدا جارى است
یا ذبیحا...
تو اسماعیل گزیده خدایى
و رؤیاى به حقیقت پیوسته ابراهیم
کربلا میقات توست
محّرم میعاد عشق
و تو نخستین کس
که ایام حج را
به چهل روز کشاندى
و اتممناها بعشر
آه
در حسرت فهم این نکته خواهم سوخت
که حج نیمه تمام را
در استلام حجر وانهادى...
در این شعر از سیدالشهدا(ع) به عنوان اسماعیل گزیده خدا و رؤیای به حقیقت پیوسته ابراهیم(ع) یاد کردهاید، این تمثیل و تصویرسازی برابر با چه فرازی از تاریخ است؟
- امام حسین(ع) در راه خدا قربانی شد، چنانکه خداوند متعال با فرستادن قوچ، اسماعیل را از قربانگاه رهایی داد. اما رؤیای ابراهیم(ع)خدمت به خدا و حرکت در راستای قرب و رضایت پروردگار بود که حتی حاضر بود از فرزند عزیزتر از جانش بگذرد که محقق نشد؛ اما امام حسین(ع) هم قربانی الیا... شد و هم در این مسیر نورانی قربانیهای بسیار از برادر گرفته تا فرزندان و محبان خویش را پیشکش حق تعالی کرد و این زیباترین تصویر هستی است که برای خدا جان بدهی و همه وجودت غرق در خدا و تسلیم مشیت او باشد. در ابیاتی این چنین اشاره کردهاید: «اینک هر چیز، یا سرخ است،
یا حسینى نیست» از آوردن این تعبیر چه نکتهای را مد نظر داشتید؟
- شهادت امام حسین(ع) راه حق و باطل را برای همه روشن کرد، اگر چه ایشان در مسیر اصلاح دین و احیای ارزشهای جد بزرگوارش مظلومانه و بی یاور به شهادت رسید، اما راه سترگ سیدالشهدا(ع) مرز حق و باطل را ترسیم کرد. یا حسینی هستیم و یا دور از حسین. آنکه رهنمودهای حسین را در زندگی خویش پیاده میکند عظمت این معصومیت الهی را درک کرده و آنکه حتی توفیق بر زبان جاری کردن نام سیدالشهدا(ع) را ندارد، در مسیر مخالف حضرت حرکت میکند. مراقب باشیم از خط ترسیم شده حسینی خارج نشویم، زیرا خط سترگ حسینی با خون اباعبدا... الحسین(ع) جا گرفته و باید تا قیامت روشنگر راه راست قامتان و حق طلبان تاریخ باشد.
زیباترین حسی که در «خط خون» به دنبال نشاندن آن بر جان مخاطب بودید؟
- درک جایگاه سیدالشهدا(ع) و عظمت قیام کربلا.
فکر میکنید برای دست یافتن به این حقیقت چقدر توفیق داشته اید؟
- نمیدانم، فقط میدانم «خط خون» برگ سبزی تحفه درویش بود.
و یک آرزوی دیرینه؟
- حسین وار زیستن و حسینی از دنیا رفتن.
قدس/روایت حسن جوهرچی از حال و هوای این روزهای سینما
متولی سینما در ایران مشخص نیست/علت کاهش تماشاگر در سینماها
هنرمند فعال تلویزیون و سینما پیرامون کاهش تماشاگر در سینماهای کشور تاکید کرد: این امر علل مختلفی میتواند داشته باشد که از آن جمله به ساخت سریالهای تلویزیونی مناسب و افزایش قیمت بلیت اشاره کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد، حسن جوهرچی ظهر امروز در سالن اجتماعات دانشکده معماری دانشگاه آزاد واحد مشهد اظهار کرد: زبان هنر به عنوان یک وسیله ارتباطی میان هنرمند و مخاطب عمل میکند به طوری که فیلمساز با بیان آنچه که در جامعه وجود دارد به مخاطب آگاهی میدهد اما نتیجه را به وی واگذار میکند.
وی با اشاره به اینکه سینما در کشور ما با قدمتی نزدیک به 104 سال یک هنر وارداتی محسوب میشود، تصریح کرد: سینما در هالیوود و حتی اروپا به عنوان یک صنعت مورد توجه قرار گرفته در حالی که کشور ما هنوز از این هنر به عنوان یک صنعت بهرهمند نیست.
این هنرمند تلویزیون و سینما هنر هفتم را بسیار جذاب دانست و خاطرنشان کرد: متاسفانه امروز متولی سینما در کشور ما مشخص نیست به طوریکه گاهی اداره فرهنگ و ارشاد و برخی مواقع حوزه هنری متولی سینما شناخته میشوند.
جوهرچی با بیان اینکه فیلم 300 اثری دروغ درباره ایران اسلامی است، افزود: در مقابل مجید مجیدی با دعوت از بزرگترین هنرمندان فعال و برجسته کشورهای خارجی همچون ایتالیا فیلم محمد رسول الله را ساخت که امروز برای اکران در سطح جهانی آماده میشود.
وی پیرامون کاهش تماشاگر در سینماهای کشور تاکید کرد: این امر علل مختلفی میتواند داشته باشد که از آن جمله به ساخت سریالهای تلویزیونی مناسب و افزایش قیمت بلیت اشاره کرد.
قدس/حجتالاسلام محمدرضا زائری عنوان کرد؛
«شاهزاده روم»، تأثیرگذار و قابل تحسین
انیمیشن «شاهزاده روم» گامی بسیار بلند و محکم توسط یک گروه جوان و پرتوان بود که با دست خالی وارد این عرصه شدند.
به گزارش قدس آنلاین، حجتالاسلام محمدرضا زائری، کارشناس فرهنگی گفت: به نظر من ورود به حوزه تولید انیمیشن با توجه به اهمیت کار قالب انیمیشن در جریان سازی فرهنگی و اثرگذاری بر مخاطب کودک و نوجوان و حساسیت این موضوع و کوتاهی هایی که تاکنون در این زمینه صورت گرفته، بسیار مهم است و انیمیشن سینمایی «شاهزاده روم» یک گام بسیار بلند و خدمت بسیار ارزشمند توسط یک گروه جوان و پرتوان بوده که با دست خالی وارد این عرصه شدند و محکم قدم برداشتند.
این کارشناس فرهنگی با اشاره به بیانات رهبر انقلاب بیان داشت: به تعبیر رهبر انقلاب این اثر نشان داد که جوانان متعهد و مومن انقلابی چگونه توانستند به تولید چنین اثر هنری ارزشی دست بزنند که خوشبختانه با استقبال خوب مخاطبان نیز مواجه شده است و در نخستین روزهای اکران خود به خوبی مورد توجه قرار گرفته است.
زائری با اشاره به کیفیت بالای فنی این اثر آن را قابل رقابت با نمونه های خارجی دانست و گفت: فکر می کنم این کار از این جهت نیز اثری قابل دفاع است. البته طبیعتا نباید انتظار داشت تجربه طولانی و مستمر غرب و به خصوص آمریکا در این حوزه، نظیر استودیوی والت دیزنی و... که سال ها سابقه دارند به راحتی پشت سر گذاشته شود. این تجربه یکبار باید توسط دوستان ما سعی شود. غرب به طور طبیعی این تجربه را طی سال های مستمر و در حوزه های مختلف تولید کتاب، رمان و داستان مصور طی کرده است و آنها را به فیلم و انیمیشن تبدیل کرده است و سپس براساس آن کاراکترها، انواع و اقسام محصولات سینمایی فرهنگی- اقتصادی از تندیس، عروسک و... تولید کرده است.
وی افزود: این گردونه اقتصادی و چرخه فرهنگی را نمی توان نادیده گرفت. ما در این عرصه کوتاهیهای زیادی کرده ایم. مخصوصا در زمینه کمیک استریپ.
زائری نهایتا بیان داشت: لذا انیمیشن «شاهزاده روم» به نظر من آغاز خوبی برای ورود به این عرصه است و فیلم ضعف های ناچیزی دارد که در مقابل کار بزرگی که کرده است، نادیدنی است. قطعا باید به این اثر نمره بالای قابل قبولی داد.
منبع:صراط
مردم سالاری/ وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي:
ممنوعالکار و ممنوعالقلم نداريم
علي جنتي صبح سومين روز از نمايشگاه مطبوعات، از غرفههاي رسانهها بازديد کرد و سپس در کنفرانس مطبوعاتي با خبرنگاران حاضر شد. جنتي درباره اينکه گفته ميشود 25 نفر از هنرمندان موسيقي پاپ کشور ممنوعالکار شدهاند گفت: 25 نفري که گفتيد من خبر ندارم و نميدانم که از کجا درآمده است. ما اصلا چنين چيزي نداريم. سخنگوي وزارتخانه هم رسما اين موضوع را تکذيب کرده که ما ممنوعالکاري به اين معنا داشته باشيم.
وي در ادامه گفت: ما در بخش موسيقي سنتي مشکلي نداشتيم و در مورد موسيقيهاي پاپ هم با اين عنوان مشکلي نداريم. منتهي برخي از گروهها هستند که احيانا ممکن است در خارج از کشور بعضي از موسيقيهاي مبتذلي را اجرا کرده باشند و يا در داخل کشور عليرغم تذکراتي که به آنها داده ميشود باز هم رعايت برخي اصول را نميکنند. از نظر ما موسيقي پاپ اشکال ندارد. وقتي يک خواننده ميآيد و به يک شهر مذهبي ميرود و در جمع مردم جمعيتي را وادار و تحريک ميکند که عملا بايستند و برقصند، ديگر به او اجازه داده نميشود؛ مخصوصا پس از اينکه يکي دو بار هم به او تذکر داده شده است؛ بنابراين مواردي از اين قبيل وجود داشته که با آنها برخورد شده اما چيزي به عنوان ممنوعالکار و حتي در حوزه کتاب ممنوعالقلم، نداريم. وزير ارشاد درباره رعايت اصل صداقت در خبر و اينکه اين اصل در حال حاضر تا چه اندازه در رسانههايمان ديده ميشود و رعايت آن به فضاي رسانهاي کمک ميکند؟ خاطرنشان کرد: اکثر نشريات و رسانهها عموما تلاش ميکنند واقعيتها را درک و منتشر کنند، اما حالا ممکن است در برخي از رسانهها اشتباهاتي هم ديده شود که گاهي ما متأسفانه مجبور ميشويم در هيات نظارت بر مطبوعات، از برخي رسانهها به عنوان رسانه متخلف ياد کنيم و به آنها تذکرات کتبي و شفاهي بدهيم. جنتي تاکيد کرد: در نهايت هر نشريه و رسانهاي براي اينکه بتواند اعتماد عمومي را جلب کند، بايد بر اصل بيان واقعيتها بدون هرگونه تحريف تأکيد داشته باشد.
او سپس در پاسخ به پرسشي درباره صحبتهاي اخير رئيسجمهور در افتتاحيه بيست و يکمين نمايشگاه مطبوعات و خبرگزاريها تصريح کرد: رئيسجمهور صحبتهاي خودشان را انجام دادند و به نظرم صحبتهايشان کاملا شفاف، روشن و قابل فهم براي همه بود و نيازي به شرح و توصيف بنده ندارد. خودشان هر آنچه که بايد صحبت ميشد، فرمودند. جنتي همچنين درباره حمايتهاي معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد از روزنامهنگاران و رسانهها در مقابل انتقاداتي که وارد ميشود گفت: يکي از شعارهاي اساسيمان در دولت تدبير و اميد، بحث آزادي مطبوعات در رسانهها در چارچوب قانون بوده است؛ همانطور که روز گذشته هم در مراسم افتتاحيه در صحبتهايم اشاره کردم، بدون سختگيريهاي نابجا و فقط در چارچوب قانون، حُسن استفاده را خواهيم کرد. همچنين در قانون سعي شده که با مطبوعات و رسانههايي که تخلف ميکنند برخورد شود، اما ما به هيچ وجه خارج از قانون عمل نميکنيم و همانطور که اشاره کردم ما ميتوانيم فضا را باز کنيم تا افراد بتوانند مطالب خود را بگويند.
وي همچنين اظهار کرد: خوشبختانه همانطور که ملاحظه ميکنيد در کشور ما همه کساني که ميخواهند انتقاد کنند به راحتي مطالبشان را مينويسند و حتي در جاهايي فراتر از آزادي بيان هم گام برداشته ميشود؛ بنابراين در اين زمينه هر انتقاد سازندهاي که تا به حال بوده دولت با آغوش باز پذيرفته است و ما هيچ فرقي ميان مطبوعات و نشرياتي که موافق و مخالف دولت هستند در اهداي مجوزها، برخورد با تخلفات و دادن يارانهها نميگذاريم و تنها بر اساس معيارها و ضوابط کاملا روشن و مشخص به شکل قانوني عمل ميکنيم. وزير ارشاد در بخش ديگري از صحبتهاي خود در جمع خبرنگاران، درباره نحوه اجراي قوانين براي رسانههاي متخلف توضيح داد: تاکيد ما بر مماشات با مطبوعات و رسانههاست و در هيات نظارت بر مطبوعات بنا نداريم که حتما با رسانهها برخورد کنيم، بلکه به آنها تذکر داده ميشود.
در هيات نظارت بر مطبوعات حتي برخي نشريات به خاطر عملکرد خوبي که داشتند تشويق ميشوند و همانطور که ديروز هم در صحبتهايم اشاره کردم و آقاي رييسجمهور هم تاکيد کردند، توقيف و تعطيلي نشريات آخرين راهحل است و ما در جهت اصلاح امور بايد حرکت کنيم و گاهي بايد تذکر شفاهي و کتبي به نشريات داده شود که اين کار را هم ميکنيم؛ لذا اصل بر مماشات و حمايت از مطبوعات و در عين حال رعايت قانون است. وي همچنين درباره کوچ هنرمندان «جمعه ايراني» به فضاي مجازي و اينکه نگاه وزارت ارشاد در مطبوعات به طنز چطور است؟ اظهار کرد: «جمعه ايراني» کار بسيار خوبي است و ما واقعا استقبال ميکنيم. ما همين مجلات طنز و کاريکاتوري که تعداد زيادي از آنها منتشر ميشوند را هم واقعا تشويق و ترغيب ميکنيم و سعي ميکنيم کمک و حمايت کنيم؛ چرا که واقعا کشورمان به طنز نياز دارد. به عنوان مثال گلآقايي که ما داشتيم چقدر موثر بود و با توجه به طنز فاخري که داشت الان چقدر جايش خالي است؛ لذا بايد ما آنقدر به نشريات و پايگاههاي خبري طنز کمک کنيم تا افزايش پيدا کنند و چندين گل آقا در هفته داشته باشيم که واقعا بتوانند براي مردم شاديآفرين باشند.
جنتي درباره برخورد وزارت ارشاد با رسانههايي که به انتشار دروغ و افترا درباره روزنامهنگاران دستگيرشده اخير پرداختند، اظهار کرد: ما در اين زمينه برنامهاي نداريم، به هر حال آنهايي که بازداشت شدند بايد در دادگاهها اتهاماتشان بيان شود. مهمترين نکته شگفتانگيز براي ما، اين بود که افرادي که به عنوان مثال اختلاس سه هزار ميليارد توماني دارند و يا دو ميليارد و 800 ميليون دلار از کشور و پول دولت را خارج کردهاند ما با کلماتي مثل «م.ر»، «ج. ق» و از اين قبيل از آنها ياد ميکنيم و حتي عکسها و اسمهايشان را هم هيچ جا نميگذاريم تا زماني که دادگاههايشان تشکيل شود و زماني که اتهاماتشان در دادگاه روشن شد از آنها اسم ميبريم، اما با کمال تاسف ميبينيم افرادي بودند که صرفا به آنها اتهامي وارد شده است اما در رسانه ملي اسمشان اعلام ميشود و اطلاعاتي هم از آنها زده ميشود که واقعا خلاف رويه اصلي قضايي ماست که بايد مورد توجه دستگاههاي ذيربط قرار بگيرد و آقاي رييسجمهور هم تذکرات را در اين زمينه داد.
وزير ارشاد در زمينه عدم حضور برخي رسانهها در نمايشگاه مطبوعات امسال توضيح داد: ما از همه رسانهها، نشريات، خبرگزاريها و پايگاههاي خبري دعوت کرديم که در نمايشگاه امسال شرکت کنند و خدا را شکر استقبال خوبي هم شد و بيش از 600 نشريه در اين نمايشگاه مشارکت کردند؛ حالا برخي از رسانهها به هر دليلي علاقهمند نبودند که در اين نمايشگاه شرکت کنند که هيچ ثلمهاي به اسلام وارد نميشود.
وي در بخش ديگري درباره عملکرد رسانههاي جمعي در حوزه اطلاعرساني بخش کشاورزي و اينکه چقدر ميتواند تاثيرگذار باشد، خاطرنشان کرد: اينکه مجموعهاي از کساني که در حوزه کشاورزي، دامپروري و شيلات فعاليت ميکنند در يک جا به صورت جمعي با يکديگر همکاري داشته باشند و حالا هم تجسم آن را در اين نمايشگاه ميبينيم که در يک غرفه با هم جمع شدهاند، به نظرم کار ارزشمند و ارزندهاي بوده و اصولا کاري که امسال در نمايشگاه صورت گرفته خيلي از واحدهايي که به نوعي با يکديگر همخواني و همدلي داشتند جمع شدهاند در يک غرفه که بايد در اين زمينه از دکتر انتظامي به خاطر ساماندهي اين طرح تشکر کرد. جنتي در پاسخ به اينکه انتظار شما از رسانههاي جمعي در فضاي پساتحريم چيست؟ تصريح کرد: در فضاي پساتحريم ما اولا بايد به گونهاي عمل نکنيم که مردم ما فکر کنند در حال حاضر که تحريمها برداشته شده همه مسائل کشور حل ميشود. همانطور که رييسجمهور هم اشاره فرمودند به هر حال بخشي از مسائل و مشکلاتي که ناشي از تحريم بوده و سيستم بانکي ما عمل نميکرده و ارتباط بانکي ما کلا با دنيا قطع بوده و بسياري از مسئولان نميتوانند وارد شوند اين تسهيلات براي کشور فراهم ميشود اما اينطور نيست که در حال حاضر که پساتحريم وجود دارد و تحريمها برداشته شود، ديگر بيکاري حل شود بلکه اين امر بايد به تدريج صورت گيرد؛ اين چيزي است که رسالت مطبوعات است و توقعاتي است که در ميان مردم وجود دارد.
وطن امروز/تولید برنامه «نقش تازه» براساس پرسشهای رهبری
حمید نوبهار، تهیهکننده «نقش تازه» که قرار است بزودی سری جدید آن از شبکه یک پخش شود بیان کرد که این برنامه با توجه به ۱۳ پرسش رهبر معظم انقلاب با محوریت سبک زندگی تولید شده است. به گزارش مهر، حمید نوبهار گفت: سری جدید برنامه «نقش تازه» در ۱۳ قسمت ۱۵ دقیقهای از شبکه یک پخش میشود و در این ۱۵ دقیقه بستهای از آیتمهای متنوع و بخشهای مختلف به مخاطبان ارائه خواهد شد. وی با اشاره به بخشهای مختلف این برنامه عنوان کرد: در این برنامه یک بخش کارشناسی داریم که متخصصانی با رویکردهای اجتماعی، معارفی و روانشناسی انتخاب شدهاند و از زاویههای حرفهای خود به بحث درباره موضوع مورد نظر میپردازند. ما در هر برنامه بین ۴ تا ۶ کارشناس داریم و از آنجا که ریتم برنامه بسیار تند است، این کارشناسان در مدت زمان چند دقیقه محتوا را ارائه میکنند. این تهیهکننده با اشاره به اینکه سری جدید این برنامه پرسشهای رهبر انقلاب را مدنظر قرار داده است، تصریح کرد: رهبر معظم انقلاب زمانی در حوزه سبک زندگی پرسشهایی را در جمع جوانان خراسان شمالی مطرح کردند که ما از میان آنها موضوعاتی را که بیشتر به خانواده نزدیک بود انتخاب کردیم. ما ۱۳ مورد را به عنوان سوژههای برنامه از جمله دروغ، مصرف زدگی و برندپوشی، درک همسر و خانواده و... تعیین کردیم.
معرفی محصولات جبهه فرهنگی انقلاب در اکرانهای عمار
موسسات و مراکز تولید محصولات جبهه فرهنگی انقلاب، میتوانند جهت تبلیغ موسسه یا معرفی محصول خود، تیزر خود را در اختیار جشنواره عمار قرار دهند. دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار مانند ادوار گذشته این جشنواره، در راستای حمایت از جناح مومن انقلابی سراسر کشور و معرفی موسسات و محصولات فرهنگی از تمام فعالان و مراکز تولید محصولات فرهنگی انقلاب دعوت میکند تیزرهای تبلیغاتی خود را برای قرار گرفتن در بستههای اکرانهای مردمی ششمین دوره این جشنواره تا 30 آبان ماه سال جاری در اختیار دبیرخانه عمار قرار دهند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com