همه ما حمله کاربران ایرانی به صفحه شخصی لیونل مسی، فوتبالیست آرژانتینی، هجوم به فیسبوک علیرضا حقیقی، سنگربان کشورمان و "میلوراد مازیچ" داور دیدار ایران و آرژانتین در جام جهانی 2014 را از خاطر نبرده ایم، این حمله های ناشیانه روایتگر جامعه ای است که راه و رسم ایستادن در برابر ناکامیها و شکستها را نیاموخته و به همین علت برای به کرسی نشاندن حرف خود به خشونت کلامی روی میآورد.
گروه فرهنگی-همه ما حمله کاربران ایرانی به صفحه شخصی لیونل مسی، فوتبالیست آرژانتینی، هجوم به فیسبوک علیرضا حقیقی، سنگربان کشورمان و "میلوراد مازیچ" داور دیدار ایران و آرژانتین در جام جهانی 2014 را از خاطر نبرده ایم، این حمله های ناشیانه روایتگر جامعه ای است که راه و رسم ایستادن در برابر ناکامیها و شکستها را نیاموخته و به همین علت برای به کرسی نشاندن حرف خود به خشونت کلامی روی میآورد.
به گزارش بولتن نیوز،البته ماجرای حملات شخصی کاربران به همین چند مورد خلاصه نمی شود، چرا که هجوم کاربران ایرانی به صفحه شخصی هنرمندانی همچون مهناز افشار، بهاره رهنما و هانیه توسلی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و هموطنانمان با به کاربردن الفاظی ناپسند حسابی از خجالت همه در آمدهاند.
جامعه ما با کوچکترین تلنگری فریاد می کشد و وقتی تیم فوتبال کشورش میبازد و یا هنرمند محبوبش مطابق معیارهای خود رفتار میکند به حریم شخصیاش تعدی می کند، این جامعه از زمانی که بازار شبکههای اجتماعی داغ تر شد، گمان کرد که میتواند برای خالی کردن خشم و خشونتش به صفحه شخصی افراد مشهور هجوم ببرد، هجومی که در اغلب موارد ناشیانه و از سر استیصال و نه از منظر قدرت صورت میپذیرد.
نداشتن قدرت تاب آوری در برابر شکست
جامعه شناسان معتقدند: ما ایرانی ها به محض شکست در مسابقاتی نظیر فوتبال و والیبال رفتارهای خشنی را از خود بروز می دهیم، زیرا این مطلب را درک نکردهایم که ناکامی و شکست پلهای به سمت پیروزی و موفقیت است. آنان بر این نکته اذعان دارند که اگر مردم جامعه در برابر شکست، قدرت تاب آوری نداشته باشند، خیلی زود شکست بزرگتری را تجربه خواهند کرد.
امروز با تاملی در گذشته و نگاهی به موج حملات ایرانیها به صفحات شخصی افراد مشهور، در مییابیم که جامعه ما به ویژه قشر جوان دچار هیجانات لحظهای و خشم آنی است. در همین زمینه رئیس انجمن مددکاران ایران، حسن موسوی معتقد است که در جامعه ما به افراد مختلف مدیریت رفتار در زمان شکست یا حتی پیروزی و کنترل خشم آموخته نشده است.
وی با بیان اینکه ضرورت دارد تا عکس العمل مناسب در زمان خشم به افراد جامعه یاد داده شود، میافزاید: اینکه جامعه زود خشمگین میشود ناشی از نبود زمینه ای برای تخلیه سالم انرژی و هیجان است به همین علت از هنگامی که شبکههای اجتماعی گسترش یافتهاند، نوعی فرهنگ مقابله به مثل در بطن جامعه بروز و ظهور یافته و همه میخواهند از این طریق برای خالی کردن درون ملتهب خود صفحه شخصی افراد مشهور را به بهانههای مختلف با الفاظ زشت پر کنند.
هجوم به صفحه شخصی افراد راهکاری غلط برای خالی کردن احساسات
یکی از اساتید جامعه شناسی نیز در این ارتباط به خبرنگار ما میگوید: وقتی فضای گفتوگو و صحبت در جامعه برای افراد وجود نداشته نباشد، انسانها نمیتوانند حرفها و احساسات خود را بیرون بریزند به همین علت این اتفاق به شکل خشم نمایان میشود بنابراین وقتی اغلب افراد به صفحه شخصی افراد مشهور حمله میبرند، یعنی اینکه دنبال راهی برای خالی کردن احساسات خویش هستند اما این اقدام راهکاری غلط و رد شده است.
دکترعباس کامشاد با اظهار تاسف از اینکه تک تک آحاد جامعه در کشور ایران از همان دوران کودکی حرفهای زیادی را نتوانسته اند مطرح کنند، می گوید: هنگامی که فرد از همان دوره کودکی جرات بیان خیلی از حرفها و اعتراضات خود را به علت ترس از والدین یا معلم و غیره نداشته باشد، در بزرگسالی به دنبال کوچکترین بهانهای است که خشمگین شده و اعتراض خود را حتی بر سر موضوعی کوچک نشان دهد.
وی عدم استفاده درست از شبکههای اجتماعی را نیز یکی از علتهای به وجود آمدن هیجانات کاذب دانسته و اظهار میکند: ورود به فضاها و شبکههای اجتماعی مستلزم فراهم کردن بسترهای فکری و فرهنگی است اما متاسفانه این مسئله مورد غفلت قرار گرفته و از آنجایی که اغلب افراد نتوانستهاند در دوران کودکی و نوجوانی از راه گفتگو و حرف زدن، درون خود را آرام سازند، امروز به محض شکست و ناراحتی، دیگری را مقصر دانسته و به صفحه شخصیاش هجوم می برند زیرا همان طور که گفتم راه گفتگو و نقد سازنده را بلد نیستند و میخواهند مدام همدیگر را متهم کنند.
این جامعهشناس معتقد است: جامعه ایرانی جامعهای با فرهنگ و تمدن بالاست اما روشهای غلط در تربیت کودکان و نوجوانان و حتی جوانان، آنان را دچار شخصیتی تزلزلپذیر و نامطمئن ساخته و اینکه به عنوان مثال چندی پیش کاربران ایرانی به صفحه شخصی لیونل مسی، فوتبالیست آرژانتینی حمله کردند، نشانگر ضعف در عملکرد و رفتارست یعنی اینکه چون میدانیم آرژانتین تیم بسیار قوی است و لیونل مسی بازیکنی باهوش و عالی به حساب می آید، تلاش میکنیم تا برای پوشش ضعف تیم ملی کشورمان به این تیم و بازیکن مطرحش، حمله کرده و مراتب عصبانیت خود را ابراز کنیم؛ در حالی که این امر در فرهنگ ما مخالف با هنجارهای اجتماعی وعقل سلیم است.
باندهایی که پشت ماجرای توهین به افراد مشهور قرار دارند
دکتر کامشاد عنوان میکند: البته ذکر این نکته نیز ضروری است که گاه باندها یا افرادی خاص پشت قضیه توهین به افراد مشهور قرار دارند یعنی اینکه آنان با درست کردن تیمی گسترده سریال توهین به افراد مشهور را کلید میزنند.
اما دکتر هوشنگ دریابندری به عنوان یک روانشناس که سالهاست در حوزه رفتارشناسی فعالیت میکند؛ با اظهار نظری متفاوت به خبرنگار ما میگوید: معمولا مردم به دو قشر بیشتر از همه حمله کرده و صفحات شخصی آنان را پر از حرفهای ناسزا و نامربوط میکنند، یکی قشر ورزشکار به ویژه فوتبالیست و دیگری هنرمند به ویژه بازیگر است و به اعتقاد من یکی از علتهای اصلی اینگونه حملات ناشی از سرگرمی است.
وی بیان میکند: جامعه ما راه شادمانی و تفریح کردن را در این میداند که شب تا صبح وقتش را در شبکههای اجتماعی صرف کرده و یا در اینترنت دنبال زندگی شخصی هنرمندان یا فوتبالیستها باشد و به محض باخت تیم فوتبال، به داور و بازیکنان خودمان در صفحات شخصیشان توهین کند و یا وقتی یک هنرمند مثلا فرزندش را در یک کشور دیگر به دنیا میآورد، به خودش و فرزندش هزار دروغ و تهمت را نسبت دهد و از این راه برای خود شادمانی کاذب و تفریحی زشت بوجود آورد.
این روانشناس میگوید: متاسفانه ما قبل از اینکه راه و رسم استفاده از یک وسیله را به افراد جامعه بیاموزیم و یا فرهنگسازی کنیم، آن را در اختیار مردم قرار دادهایم. به عنوان نمونه یک نوجوان 13 یا 14 ساله به راحتی ساعتها از وقت طلایی خود را در اینترنت و شبکههای اجتماعی متعدد میگذراند و هر بد و بیراهی را هم که دلش بخواهد نثار هنرمند و ورزشکار میکند چون از زمانی که فرق دست راست و چپش را فهمیده تفریحی سازنده نداشته و یا راه شادمانی و تفریح از طرف خانوادهاش به او آموزش داده نشده است.
وی تصریح می کند: بخش دیگری از این موضوع ناشی از اختلاف طبقاتی است که میان عامه جامعه با یک ورزشکار یا هنرمند وجود دارد به عنوان مثال قالب افراد جامعه تصور میکنند که یک هنرمند چون در رفاه بیشتری قرار داشته آدم بیدردی است به همین علت رفتارهایش زیرذره بین قرار می گیرد و اگر در برابر یک موضوع نظر خود را بگوید به باد استهزا گرفته میشود.
کمبود فضای شادمانی، تفریح و تخلیه هیجان در جامعه
دکتر دریابندری میافزاید: از دیدگاه بسیاری از افراد جامعه یک فوتبالیست چون پول خوبی دریافت میکند پس باید در مسابقات پیروز شود در حالی که این قیاس از پایه اشتباه است و باید شرایط آدمها را درک کرد.
دکتر صدرا غفوری مقدم به عنوان یکی از کارشناسان امور اجتماعی هم در این ارتباط به خبرنگار ما میگوید: فضای شادمانی و تفریح و تخلیه هیجان در جامعه ما بسیار کم است بنابراین وقتی جوان امروز به جای بازیهای فکری و دویدن و ورزش کردن به سمت دنیای اینترنت و فضای مجازی میرود یعنی به همان نسبت از زندگی عادی دورتر شده و به دنیا نگاه سطحی تری دارد به همین خاطر بیشتر اوقات خود را در فضای مجازی به لودگی، شوخیهای زشت، اعتراض، خشم، انزجار و مقابله به مثل صرف میکند.
به گفته وی دنیای مجازی روابط عمومی و ارتباطات اجتماعی افراد را ضعیف میکند و خلق و خوی فرد را تغییر میدهد به طوری که وقتی مثلا یک هنرمند رفتار خاص خود را در قبال یک موضوع دارد و یا یک ورزشکار موفق به پیروزی نشده، قشر جوان و نوجوان ما به خاطر همین ارتباطات اجتماعی ضعیف، حرفها و جملات رکیکی را در صفحات شخصی آنان بیان میکنند.
چرا سریال حمله به صفحه شخصی افراد مشهور سکانس پایان ندارد؟
یکی از محققان و پژوهشگران در حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی در پاسخ به این سوال که چرا سریال حمله به صفحه شخصی افراد مشهور سکانس پایان ندارد؟ به خبرنگار ما میگوید: اینگونه اقدامات نشان میدهد که جامعه ما طی سالهای اخیر با ضعف فرهنگی مواجه شده است.
علی چرمچیان بیان میکند: باب شدن یکسری خرده فرهنگها در ادبیات عامیانه جامعه و فضاهای مجازی، دست به دست هم داده تا ساختارهای اصیل فرهنگی خود را زیرپا گذاشته و به هر قیمت ممکن بدون آینده نگری مراتب خشم و انزجار خود را از طریق شبکههای اجتماعی ابراز کنیم.
منبع: هفته نامه نخل جنوب استان بوشهر