نشنیدم مخالفانم در ایران چه می گفتند
قبل از حضور
در تیم ملی. انتشار عکس هایی که دل هواداران را بدجور برد. فریدون با آن
چهره فتوژنیک و آن تیپ خاصش. او اینقدر خوشتیپ بود که هواداران فوتبال در
همان نگاه اول، مجذوبش شوند. تصاویری از او در اوج جوانی با لباس هایی که
انگار فقط روی تن او می نشست. روزهای اول حضور فریدون در کایزرسلاترن مصادف
شد با روزهایی که برانکو شدیدا به دنبال بود. سرانجام با کمک های محمود
رضا فاضلی بود که فریدون زندی پذیرفت پیراهن تیم ملی را به تن کند. پدر
فریدون هم در این تصمیم پسرش بی تاثیر نبود و بارها گفت که دوست دارد پسرش
پیراهن تیم ملی را به تن کند. اگر فیلم ها را به عقب برگردانیم آنچه به ذهن
مان از آن روزها می رسد، تصاویری بود مربوط به مصاحبه های امیر قلعه نویی،
علی پروین، فرهاد کاظمی و.... آنها که تصویرشان از شبکه خبر پخش می شد در
حالی که چنین جملاتی به زبان می آورند: «برای چی باید او به ایران بیاید؟
اینهمه استعداد تو مملکت ما ریخته. واسه چی می رن از آلمان بازی می کنن؟ ما
100 تا مثل این تو لیگ دسته یک(!) داریم. برانکو استعدادهای ایران رو ول
کرده رفته دنبال چنین بازیکنی؟» و هزارتا از همین جمله. در آن زمان اکثر
رسانه ها اتفاقا همراه با این چهره بودند و تک و توک رسانه ای به انتقاد از
آنها می پرداختند: «چطور بازیکن دسته اولی ایران را به آلمان هم راه نمی
دهند؟» فریدون بعدها در این باره گفت: «راستش اصلا من این چیزها را نشنیدم.
آنموقع در آلمان بودم و زیاد خبری نداشتم. تلویزیون ایران را هم که نمی
دیدم. کسی هم به من چیزی نمی گفت.»
اگر می شنیدم، نمی آمدم!
این تصویر برای همیشه از
فریدون زندی در فوتبال ایران باقی می ماند. اولین تمرینش با ملی پوش ها؛
سال 2005، قبل از بازی ایران و بحرین در مقدماتی جام جهانی 2006. در
روزهایی که می گفتند: «اینهمه بازیکن تلاش کرده اند و زندی باید بیاید و
بدون تلاش برای تیم ملی بازی کند؟» اما فریدون آمد و استقبال از او هم
بسیار گرم بود. خودش در این باره می گوید: «رفتار بازیکنان با من خیلی خوب
بود، مخصوصا علی دایی که از همان روز اول به من کمک زیادی کرد.» اما شاید
اگر او حرف های منتقدان را قبل از حضورش در ایران می شنید، هیچوقت به تیم
ملی نمی آمد. فریدون می گوید: «آره، راستش اگر می شنیدم ممکن بود به تیم
نمی آمدم.» اما او آمد و این تصویر برای همیشه از او در ذهن فوتبال ایران
باقی خواهد ماند. زندی راه را برای چهره هایی چون شاپورزاده، دژاگه و قوچان
نژاد هم باز کرد تا بتوانند برای تیم ملی بازی کنند.
وقتی ایرانی بودنش را اثبات کرد
زندی در آن ماههای
اول حضورش کم و بیش حرف هایی می شنید؛ اینکه طرف ایرانی نیست، چرا او را
آورده اند تیم ملی. خودش می گوید: «با اینکه چند بازی کردم ولی می گفتند
خارجی ام اما ته دلم از خیلی از همین آدم ها ایرانی تر بودم.» زندی هنوز هم
بعد از 9 سال می گوید تصمیم درستی گرفت و بهترین واکنش را مقابل این حرف
ها داشت: «چون هدفم فقط موفقیت با تیم ملی بود. خدا را شکر به جام جهانی هم
رفتیم.» شاید فریدون ایرانی بودنش را بعدها ثابت کرد، در شب بازی ایران و
بحرین. وقتی آن پاس را به محمد نصرتی داد تا گل صعود به جام جهانی 2006 را
بزند: «من پاس گل را دادم و نصرتی زد. تا ساعت 2 صبح تو راه بودیم تا برسیم
هتل المپیک. بغل استادیوم بود اما کلی طول کشید. واقعاً شب خوبی بود.»
در بازی ژاپن فهمیدم تصمیم درست بوده
فریدون زندی
اولین بار در آزادی مقابل ژاپن به میدان رفت. مسابقه که در آن 7 هوادار
ایران جان خود را از دست دادند. در آن مسابقه فریدون فیکس بود و بازی خوبی
هم انجام داد. تیم ملی دو بر یک موفق شد ژاپن را شکست دهد. فریدون از آن
روز به عنوان یکی از بهترین روزهای تاریخ فوتبال ایران یاد می کند: «بردیم.
به من خیلی خوش گذشت. اولین بار آمدم آزادی که بازی کنم. 120 هزار نفر
آمده بودند که بعد 7 نفر مردند. هنوز این بازی در ذهنم هست. وحید دو گل زد و
واقعاً یکی از بهترین روزهای عمرم بود. همان موقع فهمیدم تصمیم درستی
گرفتهام.»
جام جهانی 2006 و وقتی فریدون را جا گذاشتند!
جام
جهانی 2006 برای فریدون فوق العاده نبود. او قبل از بازی دوستانه ایران و
کرواسی آسیب دید و خیلی ها فکر می کردند جام جهانی را از دست بدهد: «راستش
آن لحظه فکر می کردم جام جهانی را از دست داده ام و این تلخ ترین خاطره ای
که در تمام سال های حضور در تیم ملی دارم.» فریدون اما به زور پزشکان به
جام جهانی رسید اما آنقدرها آماده نبود؛ درست مثل کریمی و هاشمیان و مهدوی
کیا که قبل از مسابقات مصدوم بودند و به سلام و صلوات برای بازی ها آماده
شدند. در آخرین بازی ایران در جام 2006 مقابل آنگولا، دو بازیکن تیم ملی
تست دوپینگ دادند، یکی از این بازیکنان فریدون زندی بود. آن روز اتفاق بدی
برای او افتاد چون اتوبوس تیم ملی فریدون را در ورزشگاه جا گذاشت: «خب من
باید نمونه می دادم و این کمی طول کشید. وقتی بیرون آمدم دیدم اتوبوس تیم
ملی رفته است و من را در ورزشگاه جا گذاشته اند.»
فریدون، قلعه نویی و آن بازی عجیب کره جنوبی
وقتی
برانکو رفت، امیر قلعه نویی سرمربی تیم ملی شد؛ او که روزی منتقد سرسخت
فریدون زندی بود. در جام ملت ها 2007 اما این مربی زندی را همراه با تیم
ملی به این جام برد و اتفاقا فریدون ستاره تیم ملی بود. او بازی های فوق
العاده ای در مرحله مقدماتی انجام داد و حتی در بازی چین گلی زد که مانع از
شکست ایران شد. کاشته او به چین باعث شد تیم ملی به بازی برگردد و بازی
باخته را 2 بر یک و سپس با گل نکونام مساوی کند. فریدون با وجود درخشش در
این مرحله، در بازی حذفی مقابل کره جنوبی بازی نکرد تا برای خیلی ها سوال
باشد. او بعد از سال ها وقتی با این سوال روبرو شد، پاسخ درستی نداشت:
«هنوز دربارهاش فکر میکنم. من سه بازی خوب بودم ولی آن بازی روی نیمکت
نشستم. بعد شنیدم که گفتند تاکتیکی بود. ما تا قبل از بازی کره ۲-۴-۴ بازی
میکردیم ولی ناگهان سیستم قبل از بازی ۲-۵-۳ شد. با این حال میتوانستم
بازی کنم ولی مربی بازیام نداد.» شب قبل از بازی کره جنوبی، وقتی بزرگان
تیم از جمله نکونام، مهدوی کیا و... با قلعه نویی تشکیل جلسه دادند، سرمربی
وقت تیم ملی تصمیم گرفت تیم را 2-4-4 بازی دهد ولی ناگهان روز مسابقه
تاکتیک را عوض کرد تا بازیکنان شگفت زده شوند.
وقتی فریدون موهایش را تراشید!
بعد از جام ملت ها
2007 اتفاقا عجیبی در زندگی فریدون زندی افتاد. اتفاقاتی که باعث شد تا
ماهها کسی از او خبر نداشته باشد. فریدون ناگهان سر از لیگ قبرس در آورد.
تیم های آپولون، المپیاکوس، نیکوزیا و الکی لارانکا. تیم هایی که ایرانی ها
تازه از آن به بعد با نام شان آشنا شدند. بعد از جدایی امیر قلعه نویی از
تیم ملی، منصور ابراهیم زاده موقتا سرمربی تیم ملی شد. او فریدون زندی را
به تیم ملی دعوت کرد اما این بازیکن نیامد و دلیلش این بود: «دیدم هیچ چیز
سرجایش نیست. به خاطر همین نیامدم.» اما وقتی علی دایی سرمربی تیم ملی شد و
فریدون را در لیست قرارداد داد، او سرانجام به ایران بازگشت؛ در سال 2008.
این بار فریدون دیگر شباهتی به گذشته نداشت. در کمال تعجب موهایش را
تراشیده بود. همان روزها برایش حاشیه های فراوانی ساختند؛ این هم بی ارتباط
به ظاهرش نبود. فریدون آن روزها اصلا علاقه ای به مصاحبه نداشت و رفتارش
هم مثل چهره اش تغییر کرده بود: «من خیلی تغییر نکردم. ولی دوست ندارم عین
قبل باشم. خیلی راحت بودم. میخندیدم هی. این خیلی خوب نبود .الان بین من و
همه یک دیوار هست. این را میفهمی. (دستش را مقابل صورتش میگیرد تا
منظورش را بفهماند) من در قبل خیلی خندیدم. با همه دوست شدم اما دیدم که
پشت سر من حرف زدند. این خوب نبود.» او درباره تغییر چهره اش هم گفت: «من
قبلا هم دو بار موهایم را کوتاه کردم. این یک چیز عادی است برای من. ولی
کلا دوست ندارم دیگر همه چیز مثل قبل باشد.» فریدون در آن مصاحبه گلایه
فراوانی داشت از دلال ها که نگذاشتند به اهدافش برسد.
ماجرای دعوت نشدن به تیم ملی دایی
فریدون چند صباحی
در تیم علی دایی بود. در مرحله اول مقدماتی جام جهانی زندی معمولا در
ترکیب ثابت قرار می گرفت. بعد از صعود تیم ملی به مرحله نهایی، زندی در
بازی عربستان که یک بر یک مساوی شد، عملکرد خوبی نداشت و پس از آن هم دیگر
به تیم ملی دعوت نشد. فریدون در این باره می گفت: «نمی دانم چرا دعوت نشدم.
من در آن بازی بد کار کردم. دلیل دعوت نشدنم را نمی دانم ولی از تیم ملی
دور شدم. یک جورهایی انگار راحت بودند. ببین فشاری روی دعوت از من نبود.
کسی از من حمایت نمی کرد که چرا مثلاً فریدون خط خورد و دیگر دعوت نشد.»
دلخوری شدید فریدون از افشین قطبی
وقتی افشین قطبی
سرمربی تیم ملی شد، فریدون زندی دوباره برگشت. او آمده بود تا دوباره تبدیل
به بازیکن محبوبی شود اما بین او و قطبی اتفاقات بدی افتاد. می گفتند
سرمربی تیم ملی ضد ستاره است. با ستاره ها به مشکل می خورد. او با نکونام،
کریمی، شجاعی و چند بازیکن دیگر هم رابطه خوبی نداشت. فریدون هم نتوانست با
قطبی بسازد. در بازی های نهایی مقدماتی جام جهانی 2010 که با حذف ایران
همراه شد، قطبی زندی را بازی نداد. فریدون بعدها گفت: «اصلا دست ندارم
درباره قطبی حرف بزنم. وقتی در قبرس بودم قطبی به من زنگ زد. گفت دوباره
بیا ولی من گفتم فکرم آزاد نیست اما چند بار زنگ زد تا اینکه آخر سر گفتم
می آیم و برای سه بازی آخر آمدم. او قبل از بازی حرف هایی می زد و در روز
بازی تصمیم های دیگری می گرفت. به من می گفت تو صد در صد بازی می کنی، روز
بازی می دیدم در ترکیب نیستم. این رفتار او را اصلا دوست نداشتم. من را نمی
خواستی اصلا چرا زنگ زدی که بیایم؟» فریدون در این شرایط ترجیح داد از تیم
ملی جدا شود و به جام ملت های آسیا هم نرود: «آن موقع من در لیگ قبرس 14
گل زده بودم و آمادگی زیادی داشتم. بیشتر از این ناراحت بودم که بازی ام
نداد. مشکل تیم ملی دقیقاً گلزنی بود. ما در سه بازی دو گل زدیم ولی او من
را بازی نداد. اصلاً یادم نمی آید که در آن سه بازی موقعیت زیادی ایجاد
کرده باشیم. تمام ناراحتی ام این بود که در اوج به من بازی نداد.»
دلیل جدایی اش از تیم قطبی این بود؟
قبل از جام ملت
های 2011 قطر فریدون زندی به استیل آذین پیوست. او وقتی از تیم قطبی جدا
شد تصمیم گرفت تمام تمرکزش را روی این تیم بگذارد. علی کریمی ستاره آن
روزهای استیل آذین هم در اردوی اتریش، با افشین قطبی دعوایش شد و از تیم
ملی کنار کشید تا به جام ملت ها نرود. آن روزها تعدادی از بازیکنان کلیدی
تیم ملی رابطه بسیار بدی با افشین قطبی داشتند. فریدون می گوید: «قطبی یک
عادتی داشت. هر وقت لژیونرها نبودند با تو یک جور حرف می زد و وقتی
لژیونرها می آمدند یک جور دیگر. یعنی اصلا بازی ات نمی داد. من تصمیم گرفتم
تمام تمرکزم را روی استیل آذین بگذارم تا وضعیتم در باشگاه بهتر شود و به
همین خاطر از تیم ملی جدا شدم.»
و ناگهان در استقلال ستاره شد
فریدون در استیل آذین
نتوانست آنچنان که باید موفق باشد. این تیم به دسته دوم سقوط کرد و او با
ناراحتی این باشگاه را ترک کرد. فریدون از استیل آذین به استقلال رفت و در
آنجا احیا شد. در استقلال مظلومی او فوق العاده درخشید. با جدایی کرار و
مصدومیت تیموریان و جباری، تمام مسئولیت بازیسازی تیم برعهده فریدون افتاد و
به ناگهان او تبدیل به یک ستاره شد، ستاره ای که حتی در دربی گل زد و پاس
گل داد. اما بعد از جدایی مظلومی و حضور قلعه نویی، شرایط برای فریدون
تغییر کرد. قلعه نویی دیگر به اندازه مظلومی روی فریدون حساب نمی کرد و
سرانجام او در میانه های راه از استقلال جدا شد و به الاهلی قطر پیوست.
آن مصدومیت....
فریدون در قطر بسیار موفق بود. با الاهلی از لیگ دسته اول به لیگ برتر
رسید اما در فصل دوم حضورش در این باشگاه، به بدترین شکل ممکن آسیب دید.
بازیکن حریف پای خود را مقابل زانوی او قرار داد تا استخوان نازک نی پای چپ
فریدون بشکند. فریدون پس از آن مصدومیت سخت فقط یک جمله را تکرار می کرد:
«من زود از جایم بلند می شوم و بازی می کنم.» فریدون چند ماه بعد به دلیل
مشکلی که باز هم برای پایش ایجاد شد، جراحی دوم را انجام داد. پس از این
جراحی خیلی ها می گفتند او باید خداحافظی کند. فریدون اما دوباره مبارزه
کرد و اتفاقا توانست تمریناتش را شروع کند. او امسال هم زیاد منتظر ماند تا
به یک تیم لیگ برتری ملحق شود اما این اتفاق نیفتاد: «دوست داشتم برگردم
ولی کسی به من اعتماد نکرد. فکر کردند من نمی توانم فوتبال بازی کنم....از
حالا به بعد به مربیگری فکر می کنم.»
اختلاف لفظی با کروش
درخشش در استقلال باعث شد تا
کارلوس کروش قبل از جام جهانی برزیل فریدون زندی را به تیم ملی دعوت کند.
اما این دعوت شدن هم دردسرساز شد. فریدون همراه تیم ملی به ترکیه رفت اما
در دیدار دوستانه با آلبانی روی نیمکت نشست. یک روز پس از این بازی خبر
رسید که فریدون زندی اردوی تیم ملی را ترک کرد. خیلی زود هم مصاحبه ای از
او منتشر شد که «پس از حرف زدن با کروش، جای خودم را به جوان ها دادم.» اما
بعدها همه فهمیدند که او و کروش درگیری لفظی کوچکی داشته اند و فریدون رو
به مربی گفته است: «من سن و سالی ندارم که بیایم و روی نیمکت بنشینم. اگر
قرار است بازی ام ندهی، می روم.» و کروش هم از زندی خواست تا اردوی تیم ملی
را ترک کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com