«كيميا» مدل ايرانيزه سريالهاي بيش از 100 قسمتي است كه ميتواند آغاز مسيري نو براي برنامهسازان و استراتژي نوين تلويزيون ايران براي مديران و مسئولان فرهنگي كشور باشد.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه جوان، «كيميا» مدل ايرانيزه سريالهاي بيش از 100 قسمتي است كه ميتواند آغاز مسيري نو براي برنامهسازان و استراتژي نوين تلويزيون ايران براي مديران و مسئولان فرهنگي كشور باشد.
اين روزها و شبها در ميان مخاطبان سيما صحبت از پخش سريالي به نام «كيميا»ست كه از ويژگيهايي برخوردار و شاخصترين آن اتفاقي است كه براي نخستين بار در تلويزيون ايران رخ ميدهد و آن پخش سريالي در 110 قسمت است.
استراتژي توليد سريالهاي تلويزيوني در حجم بالاي 100 قسمت، شاخصهاي در اينگونه برنامهسازي است كه امروزه در جهان متداول شده است. به طور طبيعي به همراه داشتن مخاطب در مدت زمان طولاني نقطه اتصال دوسويهاي را ايجاد ميكند كه طي آن علاوه بر ايجاد سرگرمي براي مخاطب، ميتوان با پرداختن به جزئيات موضوع، روندي جريانساز و كاربردي را در جهت نيل به اهداف به سرانجام رساند كه لاجرم پيام سريال و جريان فكري سازندگان در كالبد مخاطب ورود و فضاي ذهني او را براي مدتها درگير قصه ميكند. «كيميا» مدل ايرانيزه سريالهاي بيش از 100 قسمتي است كه ميتواند آغاز مسيري نو براي برنامهسازان و استراتژي نوين تلويزيون ايران براي مديران و مسئولان فرهنگي كشور باشد.پيش از اين، در سريال «در چشم باد» به كارگرداني مسعود جعفريجوزاني كه سه سال پيش از تلويزيون پخش شد، مروري گذرا بر برههاي 60 ساله از تاريخ كشورمان را شاهد بوديم كه طي آن، وقايع سياسي و اجتماعي سالهاي 1300، 1320 و 1360 به نمايش درآمد. فاصله تاريخي قصه «در چشم باد» و توقف آن در مقاطع خاص و پايان داستان در سال 1360، با اختلاف 30 سال از حال حاضر شايد، آنگونه كه بايد مخاطب را درگير حساسيت و اهميت وقايع تاريخي و موضوعي سريال نكرد و نيز اينكه با نگاهي به بضاعت تلويزيون ايران و جريان سريالسازي در كشور، اين روايت 60 ساله در 50 قسمت به نمايش درآمد. «در چشم باد» جعفريجوزاني كه در جاي خود بسيار ارزشمند و قابل توجه بود شايد در تعامل با مخاطب اگر از ظرفيت توليدي بيشتر برخوردار ميشد، ميتوانست به يكي از ماندگارترين سريالهاي تلويزيون ايران مبدل شود. گويي در آن مقطع مديران و مسئولان فرهنگي و برنامهساز ما به اهميت سريالهاي بيش از 100 قسمتي پي نبرده بودند. توليد سريالهاي بيش از 100 قسمتي خارجي و پخش آن از شبكههاي ماهوارهاي فارسي زبان و متعاقب آن استقبال عدهاي كثير شايد اهميت موضوع را براي مديران فرهنگي ما نمايان كرد. سازندگان «كيميا» اما به درستي به سالهاي خيلي دور نرفتهاند و از مقطعي قصه را آغاز كردهاند كه همواره و هنوز سؤالات و ابهامات بسياري در ذهنها، به ويژه براي نسلهاي امروز بيپاسخ است و زبان تصوير آن هم در قالب داستاني روان و درگيركننده ميتواند بسياري از سؤالات را پاسخ باشد. آنچه در «كيميا» تاكنون ديدهايم، نشانگر آن است كه رفتهرفته مخاطب بيشتر درگير آن ميشود و خود را در جريان قصه ميبيند. آغاز خوب قصه سريال كه مخاطب را صرفاً درگير تاريخ نميكند بلكه در ساختاري خانوادگي با آن همراه ميشود، نويدبخش آن است كه ميتواند نقطه اتصال ميان رسانه ملي و مخاطب ايراني باشد. از ديگر ويژگيهاي «كيميا» حضور بيش از 300 بازيگر و اغلب مطرح سينما و تلويزيون ايران در آن است كه مانيفستي صحيح و كاربردي است. حضور بازيگران مطرح سينما و تلويزيون كشور در يك سريال، بيشك جامعه عظيمي از مخاطب را به همراه ميآورد. آنچه تاكنون از پخش اين سريال شاهد بودهايم نشان از مديريتي صحيح و حساب شده در يك مجموعه تلويزيوني است. محور قراردادن موضوعاتي چون كاپيتولاسيون، استعمارگري، فساد نيروهاي امنيتي، چهره خبيث ساواك و عقبماندگي اجتماعي كه مخاطب ايراني نسبت به آن متعصب است در روند داستان، به ويژه در ساختاري خانوادگي موجب گرديده كه بينندگان از همه سنين و طبقات قصه را دنبال و با شخصيتهاي مثبت آن همزادپنداري كنند. شخصيتپردازيهاي منطقي، انتخاب درست بازيگران و البته بازيهاي روان كه امتداد آن در سريالهاي طولاني مدت آسان نيست، نشان از قوت و قدرت بالاي كارگرداني سريال دارد. و اما حالا كه «كيميا» تا بدين جاي كار در آزمون توليد سريالهاي بيش از 100 قسمتي در تلويزيون ايران آن هم با موضوع تاريخي، ارزشي، اجتماعي و خانوادگي سربلند بيرون آمده و با سير صعودي قسمت به قسمت آن به لحاظ كيفي و دراماتيك و استقبال چشمگير و فزاينده بينندگان به نظر ميرسد در پايان نيز از ضريب نمرهاي حداكثري برخوردار شود. خوب است مديران و مسئولان فرهنگي به ويژه در حوزه سريالسازي اين حركت صحيح را كه به ندرت در جامعه فرهنگي ما رخ ميدهد، امتداد بخشند و در اين مسير راه را براي توليد سريالهايي ديگر در حجم و كيفيت «كيميا» مهيا سازند.