سعد الدین تفتازانی (عالم اهل سنت)در بیان علت اینکه چرا علمای اهل سنت حاضر نیستند بر یزید لعن کنند می گوید: «اگر بگویید پس چرا برخی از علمای مذهب ما لعن یزید را تجویز نمیکنند با این که میدانند یزید استحقاق لعن و بیشتر از لعن دارد؟من پاسخ میگویم که هدف آنها پیشگیری از رواج و سرایت آن به شخصیتهای برتر است»
نکته اول:
معاویه به معنای ماده سگ است پدرش ابوسفیان، مادرش هند جگر خوار و پسرش
یزیدبود او در مکه مکرمه ، توسط سپاه ده هزار نفری حضرت محمد (ص) محاصره و
سران کفر همه اسیر شدند. ابوسفیان ناگزیر مسلمان شد، اما معاویه از مکه
گریخت پدرش را به سبب پذیرش اسلام، توبیخ کرد. بعدها وقتى همه راهها را
بسته دید، ناگزیر اسلام آورد. معاویه قسم خورد که باید نام پیامبر را دفن
کند. معاویه بیست و یک سال با پیامبر خدا جنگ کرد. رسول خدا نیزفرمود: خدا
یا ابوسفیان، معاویه و یزید را لعن کن.او فرمود: هنگامى که معاویه را در
منبر من دیدید بکشید.
نکته دوم:
بعد از فتح مکه، در حالى که پیامبر اکرم (ص) می توانست همه مکیان را برده
سازد بر آنها منت گذاشت و آزادشان کرد و آنان از آن هنگام به بعد،
«طُلَقاء» (آزاد شدگان) خوانده شدند.بنابراین معاویه جزو طلقا است و طلقا
حق حکومت بر مسلمانان را نداشتند . امام على علیه السلام در نامه اى به
معاویه نوشت: و اعلم انک من الطلقا الذین لاتحل لهم الخلافه…. اى معاویه
بدان تو از طلقا هستى، کسانى که براى آنان خلافت روا نیست. آن حضرت در
نامهاى نامه. ۱۷ نهج البلاغه نیز، به معاویه ، مینویسد: «مهاجر مانند
طلیق نیست». کنایه از آن که طلیق هیچ گاه براى حکومت شایستگى ندارد. عمر بن
خطاب نیز گفته اند : نه طلقا حق حکومت دارند و نه فرزندان آنها . اما با
این حال معاویه و خانواده اش بیست و یک سال با پیامبر جنگیدند و چون روز
فتح مکه اسیر شدند ، هیچ کدام درباطن مسلمان نشدند و اعمال بعدى آنها این
حقیقت را آشکار کرد.
آنان همواره در فکر مبارزه با اسلام و تسلط بر مسلمانان بودند و به این
آرزو هم رسیدند و انتقام خود را از اسلام و مسلمانان گرفتند. در کتاب
الصحیح من سیره النبى روایات زیادى است. که معاویه حق حکومت برکشور اسلامى
را ندارد. (براى آگاهى بیشتر در این باره به کتاب «الصحیح من سیره النبى ج
۲۲ ص ۲۵۵ مراجعه کنید.)
نکته سوم:
معاویه بیشترین کینه را از حضرت على (ع) به دل داشت زیرا امام (ع) در جنگ
بدر برادرش حنظله و دایی اش و لید بن عقبه را به هلاکت رسانده بود و در
کشتن جدش عتبه یا عمویش شیبه مشارکت داشت. ابن ابى الحدید، شرح نهج
البلاغه، ج ۱، ص. ۳۳۸ معاویه برای اشغال کردن کرسی خلافت و درهم شکستن امام
علی(ع) به حربه افترا متوسل شد. آن حضرت را به انحراف از صراط مستقیم وترک
فرایض متهم نمود.معاویه قسمت مهمی از بیت المال را صرف تبلیغات خائنانه
خود مى کرد.از طرفی هم ، مامورین لشکری و کشوری ،معلمین،سخنرانان را موظف
کرد سب و لعن امام علی(ع) را سرلوحه برنامه های خود قرار دهند.
نکته چهارم:
معاویه در سالهاى امارتش بر شام نشان داد، به هیچ وجه اسلام خواه نیست.
او در شام زندگى آکنده از تجمّل پىریزى کرد و با بیت المال مسلمانان براى
خود کاخها ساخت و وقتى با انتقاد عمر روبه رو شد نزدیکى به روم و لزوم
نشان دادن عظمت و هیبت مسلمانان به کافران را بهانه قرار داد. هنگامى که
ابوذر، به دستور عثمان، دوران تبعید خود را در شام سپرى مىکرد، معاویه به
ساختن کاخ پرتجمّل خود (الخضراء) اشتغال داشت. ابوذر، با مشاهده عظمت کاخ،
از اسراف معاویه بر آشفت و فریاد کشید: «معاویه اگر این کاخ را با اموال
بیت المال- که از آن خداوند است- مىسازى، این خیانت است و اگر با مال خود
مىسازى، اسراف است». الغدیر، ج ۸، ص. ۳۰۴
ابوذر، در موارد مختلف به کردار معاویه اعتراض مىکرد و مىگفت: «معاویه
کارهایى مىکنى که ما آنها را به نیکى نمىشناسیم و در کتاب خدا و سنت
پیامبرش اثرى از آنها نمی یابیم. به خداوند سوگند من حق را می بینم که در
حکومت تو خاموش مىشود و باطل را می نگرم که زنده می گردد و…».
نکته پنجم:
معاویه در نزد اهل سنت هم منفور است. احمد بن حنبل پیشواى حنبلیان مى
نویسد: عبدالله بن بریده مى گوید: من و پدرم به دربار معاویه رفتیم، معاویه
ما را بر فرش نشاند، بعد دستور داد برایمان خوراک آوردند و خوردیم، سپس
دستور داد شراب آوردند و خودش از آن نوشید و جامى هم به پدرم تعارف کرد.
پدرم گفت: از وقتى که شراب حرام شده نخورده ام (مسند احمد، ج ۵، ص ۳۴۷)
مالک و نسائى و دیگر محدثان آورده اند که معاویه تنگى زرین یا سیمین را به
مبلغى بیش از ارزش وزن آن فروخت. ابودرداء گفت: من از رسول خدا شنیدم که
فرمود: چنین چیزها را باید فقط به قیمت وزن آن فروخت، معاویه گفت: ولى به
نظر من اشکالى ندارد. ابودرداء گفت: با معاویه چه مى توان کرد، من حدیث
پیامبر را برایش مى خواندم و او نظر شخص خودش را مى دهد. من در سرزمینى که
تو باشى به سر نخواهم برد. این را گفت و خود را به عمر بن خطاب رساند و
ماجرا را برایش شرح داد. عمر به معاویه نوشت: آن را جز به قیمت وزن آن
نفروش (موطأج، ج ۲، ص ۵۹ و غیره(
نکته ششم:
وصیت معاویه به یزید: با توجه به اینکه معاویه (لعنت الله علیه) در صلحنامه
خود با امام حسن (علیه السلام) متعهد شده بود تا براى خود خلیفه و جانشین
تعیین نکند در زمان حیات خود از مردم براى یزید بیعت گرفت و رسماً او را
ولیعهد خود خواند موقعى که در بستر مرگ معاویه افتاده بود به پسرش گفت: من
براى تو از همه بیعت گرفتم و همه را رام کردم ولى از ۳ نفر ترس دارم که با
تو مخالفت کنند ۱- حسین بن على (علیه السلام) ۲- عبدالله بن عمر او با توست
او را زیر پانگه دار اما عبدالله بن زبیر هر جا بر او دست یافتى اورا بکش و
بدنش را قطعه قطعه کن زیرا اواگر فرصت به دست آورد مى خواهد مثل شیر تو را
بدرد و گرنه همچون روباه که با سگ رفتار مى کند با تو رفتار خواهد کرد در
دنباله وصیت معاویه خودش مى گوید، اما امام حسین (ع) مقامش را نسبت به رسول
خدا (ص) مىدانى او گوشت و خون پیامبر است و مى دانم که مردم عراق ناگزیر
به سوى او مى گروند ولى او را تنها مىگذارند و مقامش را تباه مى سازند اگر
به او دست یافتى مقام و حقش را بشناس او را باز خواست مکن با توجه به
اینکه رشته خویش نیز با او داریم حتى از برخورد با او پرهیز کن. بحار
الانوار، علامه مجلسى، ج ۴۴، ص. ۳۱۱
غرض آن ملعون از این نصیحتها حفظ ملک و پادشاهى یزد پلید بود زیرا مى دانست
بعد از شهادت آن بزرگوار ملک دنیا بر او مستقیم نخواهد ماند و جمیع خلایق
از مؤمن و منافق از او منحرف خواهند گردید و معلوم است که آن کافر اعتقاد
به خدا و روز جزاء و نبوت سید انبیاء نداشت و کفر و نفاق او بر عالمیان
ظاهر بود . قطعه اى از بهشت، على نجاتیف ج ۱، ص. ۵۳ به نقل از اداره
پاسخگویى آستان قدس رضوى
نکته هفتم:
سعد الدین تفتازانی (عالم اهل سنت)در بیان علت اینکه چرا علمای اهل سنت
حاضر نیستند بر یزید لعن کنند می گوید: «اگر بگویید پس چرا برخی از علمای
مذهب ما لعن یزید را تجویز نمیکنند با این که میدانند یزید استحقاق لعن و
بیشتر از لعن دارد؟من پاسخ میگویم که هدف آنها پیشگیری از رواج و سرایت
آن به شخصیتهای برتر است» اگر یزید زیر سوال برود این سوال پیش می آید که
این فرد فاسد و بی دین را چه کسی خلیفه مسلمین قرار داد؟ می گویند: معاویه!
پس معاویه با وجود اینکه می دانست فرزندش چنین موجود فاسدی است ولی به زور
از مردم برای او بیعت گرفت. پس معاویه در جنایات یزید شریک است و معاویه
زیر سوال می رود. حال چه کسی معاویه با این اوصافی که داشت حاکم شام قرار
داد؟ خلیفه دوم
خلیفه دوم را چه کسی نصب کرد؟خلیفه اول
«الهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد ثم الثانی و الثالث و...»
درودبرهردومذهب چون دینشان یکیست
در شهرز من شیعه و سنی در عزای امام ماتم میگیرند
یه دسته هم لعنش رو جائز می داندد مثل ابن جوزی که کتابی دارد به نام الرد علی المعتصب العنید المانع من لعن یزید. یا آلوسی که در تفسیر روح المعانی گفته هر کسی که یزید را لعنت نکند لعنت بر او باد.
البته این تفسیر ۲۷ جلدی به خاطر همین یه جمله دیگه در عربستان حق چاپ ندارد.
اهل سنت های امروزی هم میگن یزید کار اشتباهی کرد اما توبه کرد پس دیگه مستحق لعن نیست.
اول : اعتقاد به الله جل جلاله
دوم : قران کریم
سوم :معاد روزقیامت
چهارم : نماز وروزه
پنجم :زکات
ششم : دوستدار پیامبر(ص) واهل بیت
هفتم : بهشت وجهنم باتوجه به اعمال هرکس
خیلی دیگه هم هست هنوز