سال ها جنگ داخلی، شاید برای از پا درآمدن هر کشوری کافی باشد؛ اما معادلات خاورمیانه، همیشه عجیبتر از آن هستند که به سادگی قابلیت فرمولیزه شدن را داشته باشند. دور تا دور ایران حالا پر از کشورهایی است که حامیت مرکزی شان کمتر از 50 درصد کشور را در اختیار دارد. از عراق تا سوریه و افغانستان.شرایطی که مدل فوتبالی اش سبکی باشد علی کفاشیان در فدراسیون فوتبال ایران دارد؛ روند ریاست حداقلی و حکومت حداکثری!
کفاشیان کمرنگ
ماجرای تمدید قراداد کارلوس کروش، آخرین روزهای حضور پررنگ رئیس فدراسیون فوتبال در رسانهها را کلید زد و از آن به بعد، دوگانه کروش-اسدی مردان پرخبر تیم ملی بودند. کفاشیان مسوولیتهای مرتبط با تیم ملی را به دبیر کل تازهوارد فدراسیون سپرد و تصمیم گرفت تا از حواشی مربوط به این تیم دور شود. شاید در مقطعی، خود کفاشیان هم موافق ادامه کار کروش نبود اما حفظ شدن سرمربی پرتغالی، کمک زیادی به شیوه ریاست او در فدراسیون کرد. «سی کیو» که میدانست نمیتواند امید خاصی به مدیران فوتبال ایران داشته باشد و مطمئن بود آنها هرگز بازتابنده تدبیر و اقتدار نیستند، خودش برای بسیاری از تصمیمسازیها در اطراف تیم ملی پیشقدم شد. آقای رئیس به شکل هوشمندانهای تصمیم گرفت خودش را از معادلات مربوط به تیم ملی کنار بگذارد و این ماجرا وقتی عیانتر شد که سرمربی تیم ملی جلسهای خصوصی بدون حضور کفاشیان با دبیرکل فدراسیون برگزار کرد. در واقع در فدراسیون شرایطی فراهم شد که کروش و اسدی روبهروی هم بنشینند و با همه مخالفتها و دعواها، برای آینده تیم تصمیم بگیرند. کفاشیان به سادگی تیم ملی را به آنها سپرده بود و قصد نداشت دوباره به تیم نزدیک شود. در اولین روزهای شهریور 94، کفاشیان همه اختیاراتاش در حوزه تیم ملی بزرگسالان را به نایب رئیس اول فدراسیون محمود اسلامیان واگذار کرد تا تئوری دور شدناش از حوزههای توجه را به اثبات برساند. حضور اسلامیان به عنوان فردی که همیشه موافق حضور کروش بوده، کار را برای مرد پرتغالی سادهتر کرد.
تاجگذاری
مهدی تاج که زمانی نایب رئیس کفاشیان در فدراسیون فوتبال بود، در دوران جدید ریاست او به عنوان رئیس سازمان لیگ انتخاب شد. مرد اصفهانی فدراسیون، با اختیار تام این سمت را بر عهده گرفت و با این کار، خطر تلاش او برای گرفتن جای کفاشیان از بین رفت. در دوران تاج، برنامهریزی لیگ فرم بهتری پیدا کرد اما هنوز در مورد میزان اختیارات نایب رئیس سوم و رئیس سازمان لیگ در برنامهریزیهای فدراسیون فوتبال، تردیدهایی وجود داشت. منطبق شدن برنامه کارلوس کروش برای تیم ملی با برنامه بازیهای لیگ برتر، کار سادهای به نظر نمیرسید و انتظار میرفت رئیس فدراسیون فوتبال نیز به ماجرای برنامهریزیها نزدیک شود اما باز هم خبری از علی کفاشیان نبود. او در این زمینه نیز همه اختیارات را بهطور کامل به تاج واگذار کرده بود و برنامهای برای اثرگذاری روی مناسبات سازمان لیگ نداشت. از برگزاری مراسم قرعهکشی تجملاتی لیگ برتر گرفته تا انتخاب عجیب بهترینهای فصل فوتبال ایران، همه چیز زیر نظر تاج برگزار میشد و حداکثر نقشی که کفاشیان در این برنامهها داشت، شرکت در آنها بود!
ناامیدیها
شاید 4 دهه ناکامی در راه صعود به رقابت های المپیک، این باور عمومی را در فوتبال ایران شکل داده که فلسفه و ماهیت تیم امید تنها حضور قدرتمندانه در رقابتهای المپیک است. بر خلاف این تصور، وظیفه تیم امید در همه کشورها، آماده کردن ستارهها برای حضور در سطح بزرگسالان و تحویل دادن آنها به تیم ملی اصلی کشور در آمادگی کامل است. در این شرایط، طبیعی به نظر میرسد که تیم ملی و تیم ملی امید بیشترین تعامل ممکن را با هم داشته باشند اما علی کفاشیان، همه تصمیمهای مربوط به امیدها را به حبیب کاشانی سپرد تا او تیم امید را تبدیل به حیات خلوت جدیترین مخالفان کارلوس کروش کند. طبیعتا حضور محمد مایلی کهن روی نیمکت امیدها، راه را روی هر تعاملی با تیم کروش میبندد و محمد خاکپور نیز با ژست دفاعیاش، اجازه نمیدهد امیدها با بزرگسالان به همکاری نزدیک دست پیدا کنند. ماحصل این اختلافنظرها، اتفاقی است که در دو تیم برای در اختیار داشتن علیرضا جهانبخش و سردار آزمون رقم خورد. اتفاقی که شاید اگر شخص رئیس فدراسیون همه اختیاراتاش را به یک فرد دیگر تقدیم نمیکرد، خیلی زودتر از اینها قابل حل به نظر میرسید.
سیستم امتیازدهی
بیشتر مخاطبان فوتبال ایران در این سالها، از عملکرد فدراسیون فوتبال ناراضی بودهاند؛ اما حکومت کفاشیان بر این فدراسیون همچنان با قدرت ادامه پیدا میکند. او حالا دیگر با سپردن اختیاراتش به دیگران و دور شدن از تصمیمهای مستقیم، از انتقادها نیز فاصله خواهد گرفت تا با خیال راحتتری به ریاست ادامه بدهد. کفاشیان ، تنها در بخش کوچکی از فدراسیون هنوز نقش تصمیم گیرنده را دارد. او هر بخش را تحت اختیار یک نفر خاص میبیند و از این شرایط، به نفع خودش استفاده میکند. رئیس فدراسیون فوتبال ایران اهرمهایی در اختیار دارد تا در هر بخش، هیچکس مشکلی با ریاست او نداشته باشد. نتیجه رسیدن بلیتهای لیگ برتر به تاج و بهروان و تیم ملی امید به حبیب کاشانی، ادامه قدرتمندانه ریاست کفاشیان بر فدراسیون است. او این روزها مشغول ارائه تعریف اصلی ریاست در فدراسیون است. تعریفی که به انجام ندادن مطلقا هیچ کاری ختم میشود.
یک تفاوت ساده
بین حکومت هایی مثل عراق ، افغانستان یا بشار اسد در سوریه و ریاست علی کفاشیان، یک تفاوت کلیدی نیز وجود دارد. آنها بخش هایی از کشورشان را تحت تاثیر جنگ و متولد شدن و قدرت گرفتن روزمره گروههای تروریستی از دست داده اند، اما این اتفاق در فدراسیون علی کفاشیان، کاملا آگاهانه صورت گرفته است. روسای این کشورهای جنگ زده اسر تروریست برای حفظ جایگاه استراتژیکاش در منطقه و تسلیم نشدن در مقابل حامیان غربی معترضان داخلی،یا گروه های تروریستی هنوز هم حاضر به کوتاه آمدن از مواضع شان نیستند. اما کنترل کم کفاشیان بر بخشهای فدراسیون فوتبال، نتیجه تصمیم خود او بوده است. تصمیمی که البته در نهایت قرار است به حفظ جایگاه او منجر شود. آقای رئیس البته در این مدت، چند بار نیز توصیههای وزارت ورزش را پذیرفته و با برکنار کردن دبیر کل فدراسیون، مهدی محمد نبی و نایب رئیس زنان فدراسیون، فریده شجاعی، گزینههای مدنظر وزارت را منصوب کرده است. با این وجود هنوز به امپراتوری فوتبالی او خدشهای وارد نمیشود. امپراتوری مردی که یک روز، خودش قرار بود گزینهای انحرافی برای رأی آورن علیآبادی در انتخابات فدراسیون فوتبال باشد!
حکومت میان تفرقه
نتیجه کنار کشیدن کفاشیان از بخشهای مختلف تصمیمگیری در فدراسیون، شاید برای منفعت شخصی و ادامه ریاست او اتفاق خوبی باشد اما تردیدی وجود ندارد که این رویه، به سود فوتبال نخواهد بود. روش کفاشیانی اداره امور، فدراسیون فوتبال ایران را تبدیل به مجمعالجزایری کرده که بخشهای مختلف آن، ترجیح میدهند از هر نوع هماهنگی اجتناب کنند. در این فضای ملتهب، عجیب نیست که صاحبان پستهای کلیدی در تیم ملی امید، علیه کادر فنی تیم ملی بزرگسالان مصاحبه کنند، کادر فنی تیم ملی بزرگسالان، مربیان داخلی را زیر سوال ببرد و مربیان داخلی، برنامه لیگ را مورد انتقاد قرار بدهند. این چنددستگی و فضای مخرب، ماحصل جزیرهای اداره شدن فدراسیون فوتبال است. سیستمی که در آن همه اجزا به جای تلاش برای رسیدن به یک هدف واحد، برای هدف خاص خودشان گام برمیدارند و در این راه حاضر به نابود کردن جزیرههای رقیب هستند. این سیستم ناقص در نهایت همزمان با نزدیک کردن فوتبال ایران به بحرانها و ناکامیهای تازه، جای پای رئیس فدراسیون را از همیشه محکمتر میکند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com