وقتی نیمکت استقلال دودی بود/عکس

به گزارش بولتن نیوز؛ کمی بعد از آنکه با وقوع انقلاب، فوتبال توانست جای خود را دوباره میان مردم بگیرد،تاج رنگ باخت و استقلال جایش را گرفت.پیروزی هم در پی پرسپولیس آمد تا پای طیف سنتی طرفدار که پیش از انقلاب برای حمایت از آبی و قرمز سر می‌دادند ، دوباره به امجدیه و آزادی باز شود. پرسپولیس به نمایشگاه علی پروین رسید تا سورتمه،سالیان سال محل تصمیم گیری های خرد و کلان باشگاه پیروزی باشد. تاج را هم بدون ساختمان های عریض و طویلش به چند پیشکسوت دادند تا در اتاقی محقر،اولین جلسات برای بقا برگزار شود و بعدها هم که آن ساختمان از کف رفت،صندوق عقب منصور پورحیدری بود که در آنجا توپ های چهل تیکه و البسه تیم نگه داری شود تا در زمستان سیاه و موسم تابستان از گزند دور بمانند.

عمده خاطرات از آن روزها از استقلال همین جمع کوچک شکل گرفت. مهاجمی که دوست نداشت کفش های را بیاویزد،آمد و نشست کنار منصور خان و منصورخان که عادت پک زدن به وقت استرس را هنوز فراموش نکرده بود،یک یار جدید پیدا کرد. پرویز مظلومی در واپسین روزهای دهه 60 مربی استقلال شد تا مقدمات کوچینگ را در کنار استادش بیاموزد. دو سال بعد،استقلال بر بام آسیا ایستاد و جام زرین از بنگلادش تا تهران دست به دست میان بچه های شر و شور دست به دست شد. داستان بچه های شر و شور،داستان عابدزاده؛سرخاب،ناصر عباسی،میرشاد ماجدی اما بماند برای بعد. یک سال بعد دوباره استقلال راهی بازی های آسیایی شد و در نیمه نهایی مقابل الریان پایش به زمین سفت خورد.

داوری یک جانبه علیه آبی ها و حمایت از میزبان گل سالم استقلال را سوزاند و تیم منصور تا دقایق پایانی یک بر صفر عقب بود اما دست تقدیر از پای هنرمند یک اصفهانی عاشق پیشه بیرون آمد که چند دقیقه پس از ورودش به زمین،گل مساوی را زد. بچه ها از سر و کله عمو چنگیز بالا می رفتند.چند متر این طرف تر روی نیمکت استقلال آرامشی بود. مرحوم بونژاک،دستیار مجار منصور از کنار زمین آب پرتغالی به او تعارف کرد. منصور دستش را کنار زد و سیگار را روشن کرد.گزارشگر شبکه دو که پرسپولیسی می زد وقتی تصویر روی آنتن رفت دستپاچه شد و گفت:پورحیدری خیلی امشب تحت فشار بود.کار غیر ورزشی انجام داد که سیگار کشید اما بنده خدا کلی حرص و جوش خورد. چند دقیقه بعد،عباس گل دوم را زد و تمام شد.استقلال به فینال رفت،برای دومین سال پیاپی. منصور هنوز داشت سیگار می کشید و به اتفاقاتی که برایش رخ داده بود می اندیشید. راستی او هنوز هم سیگار می کشد؟