به گزارش بولتن نیوز به نقل از بانی فیلم، ساخت آثار مناسبتی بخصوص مجموعههای نمایشی مرتبط با مناسبتهای مذهبی یکی از سر تیترهای تولیدات تلویزیون در این سالها بود، اما به دلایلی که در ذیل از آنها خواهیم گفت، برخی از آنها با اقبال و برخی دیگر از سوی مخاطب با دست رد مواجه شده است.
نمیتوان کتمان کرد که پرداختن به حوادث تاریخ اسلام با توجه به اتفاقات رخ داده میتواند جزو پر طرفدارترین آثار تلویزیون شود، ولی خطر تولیدات در این گونه وقتی نمایان میشود که ما نتوانیم در این عرصه صاحب آثار قوی و پر مغز باشیم.
در این مقال مصمم هستیم به چند و چون تولیدات مناسبتی در گونه مذهبی و البته تاریخی- مذهبی بپردازیم و علت موفقیت و عدم موفقیت این آثار را مورد بررسی قرار دهیم.
انعکاس واقعیت
تجربه نشان داده هر بار ما بدون تعصب و تعمد به سمت ساخت و انعکاس واقعیت در تولیدات تاریخی (چه تاریخ اسلام و چه تاریخ معاصر) رفتهایم، مورد توجه قرار گرفته و برعکس هر بار نگاه شخصی و سفارشی وارد این نوع خاص از تولید شده، در نگاه تماشاگر جذابیت آنچنانی نداشته است. اصولاً مردم هر کشور طی مطالعات و شنیدههایشان از اتفاقات رخ داده در تاریخ معاصر کشورشان مطلع هستند و کم و بیش رخدادهای مشخص در طول تاریخ معاصر هر کشور غیرقابل تعریف و تغییر است. بدیهی است تغییر سلیقهای، سفارشی و هر مدل دیگر یعنی انعکاس چیزی جز آنچه رخ داده پس عملاً منطقی نیست که توقع داشته باشیم این آثار بتوانند مخاطب چندانی را به خود جلب و جذب کنند. اما موضوع در پرداختن به تاریخ اسلام با توجه به نگاه کلاسیک مورد نیازش در ساخت و تولید شرط و شروط ویژهتری را میطلبد. در ساخت آثار مرتبط با تاریخ اسلام جدا از تولید یک اثر سرگرم کننده، جذاب و مفرح ما مستقیم با اعتقادات مخاطبان روبرو هستیم به این معنا که باید تغذیه روحی مناسبی در اثرمان برای ساخت این جنس خاص از درام داشته باشیم و البته رنگ و بوی واقعیت را در کارمان فراموش نکنیم. در این سالها شاید به تعداد انگشتان دو دست نداشتهایم آثاری را که با تعریف و استانداردهای درست در این غالب تولید شده باشند. بعد از سریال «امام علی(ع)» که میتوان آن را یکی از الگوهای اساسی در تولیدات مناسبتی (تاریخ اسلام) قلمداد کرد به نموداری از شکست و موفقیت در مجموعههای تولیدی با هدف روایت زندگی ائمه و البته سایر قصههای تاریخ اسلام رسیدیم.
اشقیا در مقابل انبیا (سیاهی و سفیدی)
یکی از فرمولهای اساسی در ساخت درام، نمایش کنتراست و همانا سیاهی و سپیدی در مقابل هم است که اصولاً درام با همین تضاد است که شکل جذاب و درستی به خود میگیرد.
فاصله گرفتن از واقعیت و عدم نمایش درست واقعیت، باعث میشود تماشاگر باهوش متوجه نگاه یک سویه ما بشود و عملاً فاصله بگیرد از حرف و کلام مستتر در دل کار، اما داود میرباقری به عنوان سردمدار ساخت آثاری با گونه تاریخ اسلام مبدع یک اتفاق ویژه بود. او با توجه به شناخت کامل از اتفاقات رخ داده برحسب مطالعات وسیعش در تاریخ اسلام و البته در کنار سواد پر و پیمانش در عرصه درام به خوبی میداند موفقیت در ساخت یک درام تاریخی همانند هر درام دیگری نیازمندیهایی دارد.
انعکاس توان و قدرت سیاهی در مقابل سفیدی است که میتواند سپیدی را در جایگاه ویژهاش نشان دهد. اینکه ما سیاست، قدرت و توان و حتی تدبیر سیاهی را منتقل نکنیم و تنها نگاه و خط اشتباهش در مقابل سپیدی مد نظر باشد، عملاً قوت و توان و تدبیر سفیدی را نیز نادیده گرفتهایم.
سریال «مختارنامه» شاید نمونه درستی از انعکاس واقعیت باشد (جدا از ایرادات و گافهای غیرقابل کتمان) چرا که ما در این سریال اشقیا را در هیچ دورهای از زمان بی سیاست و بی کیاست و بی عقل ندیدهایم. قهرمان مادر قصه سریال «مختارنامه» اشتباهاتی دارد که حتی مسیر او را در رسیدن به هدفش دو چندان میکند، اما هرگز به سراغ وجوه سپیدش غش نکردیم تا تماشاگر از رفتار او ناخوش احوال شود. حتماً در نمایش شخصیتهای سیاه و سفید تاریخ بایستی وجوه انسانی و ابعاد وسیع آن شخص تعریف و مورد بررسی قرار گیرد. شاید سیاهترین انسانهای تاریخ در یکجا با یک انتخاب اشتباه به ناکجاآباد رفتهاند پس در روایت تاریخ باید واقعیت را به تصویر بکشیم تا باور مخاطب را از دست ندهیم.
سبک روایت
سبک روایت قصه در آثار تاریخی به شدت مهم و حیاتی است. اصولاً روایت تاریخ کلاسیک برای مخاطب کم حوصله امروز باید دارای چند ویژگی باشد.
چه خوب است که نویسنده بتواند در ادبیات فاخر یک اثر کلاسیک به شکلی منطقی ورود و به کلامی قابل لمس دست پیدا کند. البته این مقوله گاهی میتواند دستخوش انتقاداتی هم بشود که به همین دلیل باید بسیار مراقبت شده رخ دهد.
شاید بتوان گفت سریال «مختارنامه» در کنار چند گاف ادبیاتی در این زمینه یکی از آثار موفق و الگو بوده چرا که میرباقری در این سریال از ادبیاتی که در سریال «امام علی» و «معصومیت از دست رفته» و حتی «مسافر ری» داشت فاصله گرفته بود و به کلامی گرمتر و متفاوتتر در مقابل تماشاگر امروز دست پیدا کرده بود.
نکته دیگر بر میگردد به روابط موجود میان شخصیتها، در برخی از آثار تاریخی ما شاهد هستیم که شخصیتهای مختلف بدون توجه به فاصله و نسبت هم با یکدیگر با یک لحن حرف میزنند و این بی منطقی، از سوی مخاطب با موضع روبرو میشود. حتماً شخصیتهای تاریخی از ادبیات متفاوتی در برخورد با اعضای خانواده، همرزمان، همکاران و... برخوردارند پس چرا یک لحن خشک کلاسیک باید بر فضای کلی کار حاکم باشد. بدیهی است با روایت یکسری اصول زبان شناسی در ادبیات فاخر، هنگام دیالوگ نویسی میتوان روابط موجود میان شخصیتها را مد نظر داشت و مطلب دیگر پرداخت درست شخصیتهاست که میتواند بر کلیت ماجرا تاثیرگذار باشد. به نمونههایی از شخصیتهای معروف آثار تاریخی مثل عمروعاص، معاویه، مامون، حتی امین، فضل بن سهل، عبدا... بن زبیر، این مرجانه و حتی خود مختار و... دقت کنید. شاید نقطه عطف این کاراکترها به نگاه درست کارگردان و نویسنده و صاحبان اثر به پرداخت درست یک انسان کامل خلاصه شود.
انسان موجود پیچیدهای که میتواند شقاوت و مهربانی را با درصدهای مختلف در وجودش داشته باشد و جریان روز و موقعیتها روی او تاثیر گذاشته و برهم زننده خلق و خوی انسانی و حیوانیاش شوند. اینکه داریوش ارجمند سالها به واسطه مالک اشتر در کنار کارهای دیگرش شناخته میشود حتماً بر میگردد به توانایی این بازیگر، ولی فراموش نکنیم پرداخت درست شخصیت از دل فیلمنامه و نگاه کارگردان بیرون میآید. بازی اکبر زنجانپور در سریال امام رضا (ولایت عشق)، مرحوم فتحی در سریال «امام علی(ع)»، فرهاد اصلانی در سریال «مختارنامه» نمونهای از نقش آفرینی کاراکترهای خاکستری و منفی در تاریخ اسلام است که پرداخت درست و کامل آنها باعث شده بود تماشاگر از شخصیتهای منفور هم بدش نیاید و در واقع مخاطب یک درام را ببیند نه یک قضاوت دینی، شاید یکی از این شخصیتهای جذاب هم (شوذب) در سریال «معصومیت از دست رفته» با بازی امین تارخ باشد که طراحی درست و بازی خوب بازیگر در مجموع نمره قبولی را به آن شخصیت داد.
فرصت قضاوت
چه خوب که ما در تولید آثار تاریخی بخصوص تاریخ اسلام به مخاطبان فرصت قضاوت و انتخاب بدی را از خوبی بدهیم و خودمان یک طرفه به جای او به قاضی نرویم. تعریف و روایت صحیح و بی کم و کاست واقعیت به مخاطب این اعتماد را میدهد که خودش باید سیاهی و سفیدی و دلیل این رنگآمیزی را تشخیص دهد. متاسفانه گاهی شاهد این بودهایم که در آثار ضعیفتر ما لقمه انتخاب را هم خودمان برای مخاطب گرفتهایم و اجازه نمیدهیم او حتی وجوه مختلف یک انسان را در فاصله گرفتن از انسانیت تا خروج از انسانیت حس و در نهایت باور کند.
و حرف آخر
داود میرباقری، مهدی فخیمزاده و... که در زمینه آثار منتسب به تاریخ اسلام جز سابقهای دارند هستند خوب میدانند چک اول در دست گرفتن یک کار تاریخی آن هم از نوع تاریخ اسلام داشتن اطلاعات و مطالعه موافقان و مخالفان ماجراست پس چه خوب که در این عرصه ما زمام امور را به افرادی که بدون اطلاع میآیند تا نظر خودشان را به مخاطب منتقل کنند ندهیم و ساخت این آثار حساس را که میتواند بر ذهنیت مخاطب تاثیر طولانی مدت و حتی عمری داشته باشد را به صاحبان علم تاریخ و افراد کاربلد در این عرصه بسپاریم.
و نکته آخر اینکه؛ حتماً شناخت زندگی ائمه و اعتقاد به آن در ساخت این نوع خاص از کار بی تاثیر نیست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com