کیوان کثیریان
٫۱ چند روز پیش با نیت انتخاب سالن برای برگزاری نهمین جشن منتقدان به همراه دوستی به یکی از سالن های بزرگ سینما در یکی از خیابان های اصلی و مرکزی تهران سری زدیم. ساعت هفت عصر. از کنترلچی خواستم اجازه بدهد در همان تاریکی چند دقیقه سالن را
ببینیم و اندازه "سن” اش را چک کنیم و بعد سر فرصت در روشنایی از سالن بازدید کنیم.
کنترلچی دستمان را گرفت، برد به سالن، چراغ ها را روشن کرد، سالن خالی را سیر تماشا کردیم، رفتیم روی سن، بین صندلی ها قدم زدیم و برگشتیم. طبعا باید از کنترلچی دلیل خالی بودن سالن را می پرسیدیم؛ آن هم در این ساعت و آن هم با فیلم مشهوری که تصویرش بر سردر سینما نقش بسته بود. پرسیدیم. در هر دوسالن آن سینما، حتی یک بلیت به فروش نرفته بود!
نمی دانم اینکه می گویند اعلام آمار فروش در سینمای ایران واقعی نیست چقدر به واقعیت نزدیک است. اما طبعا با اوضاعی که می شود به راحتی در سایت های فروش اینترنتی و یا مراجعه به سالن ها دید، اعلام فروش های چندمیلیاردی عجیب به نظر می رسد. برای این میزان فروش، باید صف تشکیل شود، باید شوری دیده شود، باید همه دوروبری ها فیلم را دیده باشند، باید "این همه استقبال” دیده شود. آیا اخیرا در مورد هیچ فیلمی چنین وضعیتی دیده اید؟
٫۲ مراعات اخلاق رسانه همواره یکی از چالش ها و موارد های بحث برانگیز این عرصه است. یکی از بدیهی ترین شاخه های آن – البته به زبان ساده- این است که در اختیار داشتن رسانه "ظرفیت و جنبه” می خواهد و هرچه رسانه قدرتمندتر باشد این جنبه و ظرفیت باید بیشتر باشد. اینکه تا در یک رسانه، فضایی به دست آوردیم شروع کنیم به تسویه حساب با هرکسی که با او خرده حسابی داریم، اوج کم ظرفیتی است. اینکه دائم رجز بخوانیم که حالا ببینید این دفعه چه می کنم و از خجالت فلانی و بهمان طیف چطور بر می آیم، اوج بی جنبگی است. رسانه، به ویژه نوع عمومی اش اساسا محل گشون عقده های فروخورده نیست. اگر قرار است یک برنامه تلویزیونی به محلی برای تسویه حساب های بچگانه و تاخت وتازهای عقده مندانه بدل شود، همان بهتر که اصلا نباشد. شاید هم این از تبعات میل مفرط مدیران تلویزیون به چهره های به ظاهر مشهور است که موجب می شود کسانی که از حداقل ظرفیت و شناخت رسانه نیز برخوردار نیستند، مجال تاخت و تاز بیابند و بی انکه پلان و برنامه مدونی داشته باشند در رسانه عمومی، بودجه وقت مردم را تلف کنند.