یادش بخیر؛ سال ها پیش، دنیا برای همه ی ما رنگ و بوی دیگری داشت. آن موقع ها، دل مشغولی هایمان کمتر بود و می توانستیم ساعت ها پای کنسول هایمان بشینیم و در دنیای رنگارنگ بازی های مختلف غرق شویم. بازی هایی که گاه خنده دار بودند و گاه اشک را از چشمانمان سرازیر می کردند.
گاه چنان لذتبخش بودند که تا تمام اش نمی کردیم، از جای خود تکان نمی خوردیم و گاه چنان سخت و آزار دهنده که بعد از چند دقیقه کنارش می گذاشتیم. دنیای کوچک صفحه ی تلویزیون، مرز بین واقعیت و تخیل را می شکست و همه چیز را تحت تاثیر قرار می داد.
مهم نیست امروز طرفدار چه بازی هایی هستیم و چه کنسولی داریم؛ مهم این است که در سالیان دور، بازی ها دور از تمام حواشی و به سادگی هرچه تمام تر، به دنیای کوچک و محدود ما، زیبایی و رنگ طراوت می بخشیدند. بیایید چند لحظه همه چیز را کنار بگذاریم و به آن روزها بیندیشیم.
سری بازی The Elder Scrolls، یکی از قدیمی ترین و محبوب ترین سری بازی ها تاریخ بازی های ویدئویی است. نسخه ی آخر این بازی تحت عنوان اسکایریم، توسط تاد هاوارد، کارگردان معروف سری بازی فال اوت ساخته شد و به موفقیت های بسیار رسید.
اما پیش از عرضه ی اسکایریم، نسخه ی دیگری به نام Oblivian عرضه شد که شاید امروز به اندازه ی اسکایریم محبوب نباشد اما در زمان خود انقلابی در سبک بازی های نقش آفرینی به پا کرد. انقلابی که بسیاری از بازی های نقش آفرینی دیگر را نیز تغییر داد و شیوه ای مدرن و متفاوت در آن ها پدید آورد.
بازی آبلیویان، توسط بتسدا ساخته شد و انتشار آن بر عهده ی ۲K Games بود. Ken Rolston که بیش از این در نسخه ی Morrowind در سال ۲۰۰۲ کار کرده بود، به عنوان طراح اصلی بازی انتخاب شد. ساخت آبلیویان تنها مدت کوتاهی بعد از عرضه ی Morrowind آغاز شد و در اواسط ماه سپتامبر سال ۲۰۰۴، به صورت رسمی معرفی و نام آن اعلام شد.
به هنگام ساخت آبلیویان، بتسدا پیش از هر چیز روی ساخت سیستم داستان سرایی و شخصیت های قابل باور تمرکز کرد. سیستمی که به سبب آن، مراحل جانبی و اصطلاحا کوئست ها شکل می گرفتند و گیمر را بیش تر با خود درگیر می کردند. در قیاس با نسخه های قبلی، آبلیویان از سیستم هوش مصنوعی ارتقا یافته ای بهره می برد که به لطف موتور اختصاصی بتسدا، یعنی Radiant A.I، این مهم محقق شد.
برای پیشرفت هر چه بیش تر فیزیک بازی نیز، از موتور معروف Havok استفاده شد. هم چنین بتسدا ابزار جدیدی برای طراحی محیط بازی تولید کرد که به لطف آن، روند طراحی محیط ساده تر انجام می شد و در همین حال، پیچیدگی بیش تری نسبت به قبل داشت.
بتسدا قصد داشت که گرافیکی جدید و متفاوت را در بازی جدید خود به نمایش بگذارد؛ به همین دلیل، تمرکز ویژه ی سازندگان روی ساخت محیط های طبیعی، نورپردازی بهتر و غیره قرار گرفت. گرافیک آبلیویان به همین سبب، پیشرفت های گرافیکی بسیار زیادی نسبت به سایر بازی های نقش آفرینی و نیز نسخه های قبلی خود داشت و می توان گفت که جهشی عظیم در میان بازی های مشابه خود داشت.
برای طراحی محیط ها، سازندگان از منابع مختلفی استفاده کردند. از یک سو تیمی برای عکس برداری به مناطق گوناگون فرستاده شد و از سوی دیگر، بسیاری از کتاب های مربوط به زیست شناسی و تصاویر مرجع مورد استفاده قرار گرفتند تا همه چیز، به واقعیت نزدیک تر باشد.
عمق تصویر و نماهای دوردست در آبلیویان، نسبت به نسخه های قبلی فاصله ای چشم گیر داشتند. این بار گیمر می توانست افق و بسیاری از شهرها یا کوه های دوردست را تماشا کند. محیط آبلیویان چیزی در حدود ۴۱ کیلومتر مربع مساحت داشت. سازندگان برای آن که به جذابیت این محیط ها بیفزایند، چیزهای مختلفی مانند مراحل جانبی متعدد، سیاهچال ها، ساختمان های خرابه و بسیاری المان دیگر در آن قرار دادند تا گیمر برای مدت های طولانی، سرگرم باقی بماند.
محتویات داخل هر سیاهچال یا غار، بسیار با نسخه ی Morrowind متفاوت بود و گیمر با چالش های بسیار بیش تری مانند موجودات تخیلی مختلف، شخصیت های مختلف با مراحل جانبی مختلف و غیره را در خود جای می دادند. یکی از مشکلات بازی، آن بود که در تریلرها و اطلاعات بازی، به فراوانی کاراکترهای فرعی در محیط اشاره می شد؛ اما در نهایت، سازندگان متوجه شدند که تعداد زیاد کاراکترهای جانبی، به سرعت و عملکرد بازی صدمه می زند، بنابراین بسیاری از آن ها حذف شدند و جمعیت حاضر در هر محیط، آنقدرها که باید و شاید چشم گیر نبود.
با توجه به این که به هوش مصنوعی کاراکترهای جانبی Morrowind، انتقادهای زیادی شد، بتسدا سیستم Radiant A.I را از نو برای آبلیویان بازنویسی کرد. در سیستم جدید، کاراکترهای جانبی می توانستند تصمیم گیری کنند و صرفا، دستورات تعریف شده را اجرا نمی کردند. این هوش مصنوعی جدید، در برخی رفتارهای آن ها مانند غذا خوردن، کتاب خواندن، خوابیدن و سایر اعمال مشابه تاثیر داشت.
آن ها هم چنین این قابلیت را داشتند که با توجه به شرایط پیش آمده در محیط، با یک دیگر به گفتگو بپردازند. برای مثال، اگر هدف یکی از کاراکترهای جانبی، پیدا کردن غذا بود، این امکان وجود داشت که با به وجود آمدن شرایط مناسب، دست به دزدی از دیگر کاراکترها بزند. این مکانیک ها، به بتسدا اجازه داد که کاراکترهای جانبی را بیش از پیش در اعمال پیچیده ی گیمر دخیل کنند.
آبلیویان در سراسر جهان به موفقیتی عظیم چه از لحاظ فروش و چه از لحاظ تبلیغات رسید. بسیاری از سایت ها و مجلات مختلف آن را به عنوان بهترین بازی سال برگزیدند و نمرات کامل خود را به آن اهدا کردند. منتقدان به صورت متفق القول، اعلام کردند که بازی آبلیویان، انقلابی بزرگ در سبک بازی های نقش آفرینی و زیرشاخه های آن به شمار می رود و به عنوان کلاس درسی برای سایر بازی سازان برشمرده می شود. آبلیویان هم چنین در جشنواره های معروف و مطرحی چون VGA شبکه ی اسپایک و مراسم جوی استیک، جوایز بسیار زیادی را از آن خود کرد.
در نهایت باید گفت که آبلیویان، بنیان گذار سبکی جدید در میان بازی نقش آفرینی بود. آزادی عمل بیش از اندازه ی گیمر در طول بازی، سبب می شد که هیچ گاه از آن خسته نشوید و حتی امروز هم، مادهای مختلفی دائما برای آن عرضه می شود. بدون شک، اسکایریم توانست موفقیت های نسخه ی قبلی خود را ارتقا دهد اما نباید فراموش کنیم که همه چیز، از آبلیویان آغاز شد.
بتسدا سابقه ی درخشانی در عرضه ی بازی های نقش آفرینی دارد و این مسئله را به سری بازی هایی چون فال اوت و Elder Scrolls به اثبات رسانده است. در حال حاضر و به تازگی، نسخه ی آنلاین سری بازی The Elder Scrolls نیز عرضه شده که گرچه در به تصویر کشیدن جذابیت های سری بازی ناموفق مانده اما مطمئنا تهیه ی آن، ارزش اش را خواهد داشت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com