به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
آرمان/به متن «روز واقعه» وفادار بودم
كارگردان «روز واقعه» به صحبتهاي محمد رحمانيان مبني بر اينكه وي در ساخت فيلم برخي اسامي متن بهرام بيضايي را تغيير داده و تنها بخشي از متن را تصوير كرده است، واكنش نشان داد. شهرام اسدي كارگردان فيلم سينمايي «روز واقعه» در واكنش به صحبتهای محمد رحمانيان در نشست رسانهاي نمايشنامهخواني «روز واقعه» مبني بر اينكه اسدي در فيلمي كه از روي فيلمنامه بهرام بيضايي ساخته تنها بخشهایی از اثر را به تصوير كشيده، به مهر گفت: به نظر من آقاي رحمانيان يا اين جمله را با سهل انگاري محض گفته اند، يا قصدشان مزاح بوده يا اينكه خداي نكرده نعوذبا... نيت سوئي از ابراز آن داشتهاند؛ كه انشاءا... به خاطر دريافت مجوز نمايشنامهخواني نبوده است. وي ادامه داد: اگر بخواهم صراحت در بيان داشته باشم در يك كلمه بايد بگويم ميزان وفاداري من به متن آقاي بيضايي در «روز واقعه» از وفاداري لارنس اوليوير در «هملت» شكسپير كه مشهور عام و خاص است به مراتب بيشتر است. در 104 دقيقهاي كه مدت زمان فيلم است ميزان آنچه تغيير كرده كمتر از حتي پنج درصد است و شما به امروز نگاه نكنيد، شرايط سال 67 را در نظر بگيريد كه هيچكس دنبال دردسر ساختن فيلم تاريخي و مذهبي نبود. هشت ماهِ تمام فيلمنامه بينقص و ارزشمند بهرام بيضايي را به دندان گرفتم و به هر جلسه اي كه فراخوانده شدم، رفتم و از كلمه به كلمه آن دفاع كردم و به پشتيباني مديران دلسوز آن زمان در برابر خيل بيشمار مخالفان، 95 درصد آن را حفظ كردم. اين كارگردان سينماي ايران درباره خوانش رحمانيان از اين متن يادآور شد: اي كاش آقاي رحمانيان هدف از نمايشنامه خواني خود را خوانش تازه اي از اثر عنوان میكردند كه در همه جاي دنيا مرسوم است و براي بيننده يا شنونده به دليل ارائه ديدگاهي تازه جذابيت دارد. در خلق يك اثر چه براي بار نخست، چه براي بار صدم، آنچه مهم است جهانبيني هنرمند است نه تخريب هايی از اين دست. امروز بعد از گذشت بيش از دو دهه از ساخت فيلم، میتوانم به صراحت خدمت شما عرض كنم كه فيلم «روز واقعه» صاحب يكي از صحيحترين و دقيقترين خوانشها در يك اثر سخت تاريخي است. دوبله يك فيلم سينمايي در كشور ما معمولاً بين چهار تا پنج روز طول میكشد، دوبله «روز واقعه» به خاطر رعايت همين حساسيت ها، سي و يك روز زمان برد. وي درباره مساله تغيير در اسامي برخي از شخصيتها در فيلم «روز واقعه» كه توسط محمد رحمانيان مطرح شده بود، توضيح داد: حتي يك اسم را هم تغيير نداده ام. يعني اساسا دليلي براي اين تغيير وجود ندارد. فيلمنامه 6 شخصيت اصلي دارد كه به اسامي آنها در ديالوگها اشاره میشود و انبوهي اسامي شخصيتهای فرعي كه تغيير آنها مطلقا محلي از اعراب ندارد چون در تصاوير فيلم اشاره اي به آن اسامي نميشود؛ مثل پياده، مرد نصراني، جوان بيطاقت، زن، پيرمرد و... تنها اسم تغيير كرده كه اتفاقا توسط خود آقاي بيضايي انجام شده، تعويض اسم شخصيت اصلي (عبدا...) در نسخه واگذاري به تهيهكننده است كه در نسخه انتشاراتي به شبلي برگردانده شده است. كارگردان «شب واقعه» متذكر شد: اينكه در مجلس نمايشنامه خواني توضيح صحنهها خوانده شود، بسيار طبيعي است اما اينكه من به عنوان كارگردان در برگردان فيلمنامه به تصوير ملزم به خواندن آنها و متهم به حذف آنها باشم غيرمنطقي ترين و غيرحرفه اي ترين سخني است كه تا به حال شنيده ام و از شما چه پنهان، باور نمي كنم اين جملات از دهان آقاي رحمانيان خارج شده باشد. مطمئنم راوي حتما ريگي به كفشش بوده و همين الان دارد آب به آسياب يكي میريزد. اسدي در پايان صحبتهايش بيان كرد: نكته اي كه حائز اهميت است اين است كه در حال حاضر ما در دوران گذار قرار داريم و همگي دچار تنگناهايي هستيم كه اتفاقا در برخي موارد اين مشقتها بر هنرمند مضاعف است اما اين دوران خواهد گذشت. بايد كوشش كنيم در فرداي آن روز به سبب رفتاري كه در اين روزهاي سخت از ما سر زده، شرمسار همديگر نباشيم.
آرمان/سینما نباید به دولت متکی باشد
رسول صدرعاملي كارگردان سينما كه چند سالي ميشود از عرصه فيلمسازي دور مانده است، در سومين دوره از جشنواره فيلمهاي ويدئويي ياس كه پنجشنبه به پايان رسيد، يكي از اعضاي هياتداوران بود. صدرعاملي اين روزها و با پايان نگارش فيلمنامه به زودي تازهترين فيلم خود را كليد خواهد زد. هنرآنلاين، با صدرعاملي درباره وضعيت سينما و نيز بخش داوري به گفتوگو نشسته كه در ادامه ميخوانيد.
فكر ميكنيد تعدد جشنوارهها ميتواند نگاه فيلمسازان را به آثار خود تغيير دهد و كلا موقعيت مناسبتري به لحاظ محتوا و ساختار در فيلمها ايجاد كند؟
در همه دنيا، نگاهي كه به سينماها ميشود، در دل خود جشنوارهها است. بعضي از شبكههاي تلويزيوني اختصاص به جشنوارههايي دارند كه در طول سال برگزار ميشود و آنها را به مردم معرفي ميكنند. بحث اينكه ما بودجه كم داريم و هزينه فيلمها را نميتوانيم تأمين كنيم، پس جشنواره برگزار نكنيم، درست نيست، چرا كه سينماي ايران بيشتر از اينكه به پول و هزينه نياز داشته باشد، به برنامهريزي نياز دارد. سينماي ايران در واقع به يك اعتماد جدي به سينماگران خود نياز دارد. چه سينماگران قديمي و چه سينماگران جديد، به هر حال بايد اين اعتماد بين سينماگران و سينما وجود داشته باشد تا درست استعداديابي بشود و فرصت فيلمسازي به آدمها بدهد.
اگرچه در اين يكي دو سال اخير شاهد حضور فيلمسازان جوان در عرصه سينما بودهايم، فكر ميكنيد نسل تازه همانند نسل گذشته سينما با انگيزه به فيلمسازي بپردازند؟
اين خيلي هم خوب نيست كه ما سالي 40 تا 50 فيلم اولي داشته باشيم. فيلمهاي فيلسازان جوان پاسخگوي نياز سينماگران نيست و بين اين همه فيلم، تنها چند فيلم خوب پيدا ميشود. در واقع به زحمت ميتوانيم بگوييم كه چند فيلمساز جوان در سينما متولد شدهاند. از طرفي نبودن جشنوارهها هيچ كمكي به افزايش بودجه براي ساخت فيلمها نميكند. معمولاً خيلي از جشنوارهها با كمك اسپانسر برگزار ميشود. در اين مدت كه اينجا بودم با چند فيلمساز جوان و مازندراني صحبت كردم. خوشحالم از اينكه در اين جشنوارهها فرصت براي ارتباط برقرار كردن با اين فيلمسازان جوان وجود دارد. در واقع به بركت اين جشنوارهها است كه ميشود استعدادهاي خوبي در فيلمسازان جوان را از نزديك ديد، اما اين مسائل براي ريختوپاشهاي معمول جشنوارهها نيست. تمركز دولت در سينما، نبايد صرفاً حمايت مالي باشد، بلكه حمايت محتوايي در جهت استعداديابي و رشد فيلمسازي است. سينماي ايران تا زماني كه به پول دولت نياز دارد به موقعيت مناسبي نميرسد. سينماي ايران بايد بتواند ارتباط خود را با مخاطب داشته باشد و هزينهها را از مخاطب خود تأمين كند. رونق از اينجا شكل ميگيرد نه از آنجا كه با بودجه محدودي پنج نفر از فيلمسازان هم فيلم بسازند. اين اتفاق خوبي نيست. تا زماني كه چرخه توليد، به يك چرخه سلامت و درستي برنگردد، سينما نميتواند تأمين شود. در همه دنيا سينما خود تأمينكننده نيازهاي خود است.
اكران فيلمها در گروه هنر و تجربه ميتواند به چرخه اقتصادي سينما كمك كند؟
اكران فيلمها در گروه هنر و تجربه خيلي اتفاق خوبي است. بايد اين نوع اكرانها تحت حمايت قرار بگيرند. من معتقدم بايد سينماي ساختارشكن به وجود بيايد. سينما بايد متكي به مخاطب باشد و نه به دولت.
چه تغييراتي را در بدنه سينماي ايران نسبت به سالهاي گذشته ميبينيد؟
ببينيد در اين چند سال اخير اگرچه تغييرات خوب بوده است، اما نه به اندازه آن شوقي كه در فيلمسازي براي جوانان ايجاد شده است. زماني اتفاق خوب براي سينما ميافتد كه سينماي حرفهاي ما، به دوران خوب خود برگردد. در اين سالها فيلم خوب ساختن، واقعا كار سختي است. اين اتفاق تنها براي سينماي ايران نيست بلكه در همه دنيا، فيلم خوب ساختن سخت شده است. سينما قائل به فرد شده است. روح زمان عوض شده است. فيلمهايي كه در دهه 60 و 70 ساخته ميشد ممكن است الان هيچ ارتباطي با مخاطب نداشته باشد، چون مخاطب سينما متغير است و روز به روز با اتفاقات جديدي در سينما روبهرو ميشود. با سينماي محدود و با مميزيهاي خيلي حسابنشده، نميتواند خود را هماهنگ كند. سينماي جذاب وقتي است كه بتوانيم در همه ژانرها فيلم داشته باشيم. سينماي وحشت، سينماي كمدي، عاشقانه و جنگ داشته باشيم. يعني همه گونههاي سينما را داشته باشيم. و اين اتفاق زماني رخ ميدهد كه همه محدوديتهاي سليقهاي كه نه فقط از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي كه خود متولي سينما است، بلكه از سوي همه نهادها که به سينما تحميل ميشود برداشته شود. اينها موقعيت سينما را ترسناك و امنيت سرمايه در سينما را به خطر مياندازد و سرمايهگذار در اين شرايط سرمايهگذاري نميكند.
شما داور اين دوره از جشنواره فيلمهاي ويدئويي ياس بوديد. برگزاري اين دوره از جشنواره را چطور ديديد؟
جشنواره كارش كندوكاو و جستوجوست تا بهترين فيلم و فيلمسازان را پيدا كند ولي نميتواند از قبل تصميم گرفته و اعلام كند كه ميخواهم جشنوارهاي باشم كه همه فيلمهاي آن اين قاعده را داشته باشد يا جذابيتهاي سينماي خانگي را در بربگيرد، از اين رو مجبور است فراخوان دهد همه حضور پيدا كنند و از ميان آنها بهترينها را بيابد همچون ماهيگيري كه بتواند خوبترين ماهي را بگيرد. اين جشنواره اتفاق خوبي است كه اميدوارم باقي مانده و تداوم پيدا كند و در واقع جاي امني باشد براي فيلمسازاني كه با كمترين امكانات كارهايي ويدئويي ميكنند و لازم است حمایت شوند تا فيلمسازي كه ميتواند از دل اين جشنواره موفق بيرون بيايد، رها نشود.
امسال فيلمي در جشنواره فجر خواهيد داشت؟
كار من فيلمسازي است با همه وجود باز هم در اين سينما فيلم ميسازم و اميدوارم تا پايان سال فيلمبرداري كار را به پايان برسانم.
آرمان/شعر، تاثيرگذارترين زبان انتقال مفاهيم ديني
آيين اختتاميه دومين جشنواره شعر رضوي دانشگاهيان ايران با حضور سيدجواد جعفري، مديرعامل بنياد بينالمللي امام رضا (ع)، شاعران برجسته و شاعران دانشجوي دانشگاههاي كشور در مشهد برگزارشد. مديرعامل بنياد بينالمللي فرهنگي هنري امام رضا (ع) در اين مراسم، بهترين زبان انتقال معارف ديني را شعر دانست و گفت: احاديث رضوي گنجينه با ارزشي هستند كه هنرمندان بهويژه شاعران ميتوانند براي خلق آثار خود از آنها الهام بگيرند چراكه شعر بهترين و تاثيرگذارترين بيان براي انتقال مفاهيم ديني است. سيدجواد جعفري، با اشاره به حديثي از امام رضا (ع) در رابطه با خيرخواهي نسبت به ديگران اظهار كرد: امام رضا (ع) به نقل از پيامبر اكرم (ص) فرمودند؛ بهترين مسلمان كسي است كه فراگيري خيرخواهي بيشتري داشته باشد بنابراين سازمانها و افرادي كه فعاليت فرهنگي در جامعه انجام ميدهند مصداق اين حديث محسوب ميشوند. وي با اشاره به دغدغههاي مقام معظم رهبري در حوزه فرهنگ كشور، گفت: با ارزشترين كارها، كار فرهنگي است كه با استفاده از آموزههاي اهل بيت (ع) انجام شود. هيچ دلسوزي بالاتر از كار فرهنگي نيست چراكه معضلات فرهنگي دغدغه جامعه است كه نسبت به آن بايد چارهانديشي شود. وي فعاليتهاي فرهنگي را نسخه شفابخش جامعه براي رفع آسيبهاي اجتماعي دانست.
آفتاب یزد/رکورد گرانترین اثر فروختهشده در دست فرشچیان
«حراج ملی» درکف قیمتها ماند
مراسم دومین «حراج ملی» آثار هنری 17 مهرماه در حالی که چکش این حراج در دست آتیلا پسیانی - بازیگر تئاتر و سینما - بود، برگزار شد. این در حالی بود که در این دوره از «حراج ملی» که در آن 76 اثر برای فروش عرضه شده بودند، قیمت آثار ابتدا از زیر قیمت پایه اعلام و البته بارها توسط مجری حراج تاکید میشد که آثار برای فروخته شدن دست کم باید به قیمت پایه برسند. در نهایت نیز آثاری که به قیمت پایه نمیرسیدند فروخته نمیشدند.
به گزارش ایسنا، در این مراسم، مینیاتوری از میرزا آقا امامی که گرانترین اثر ارائهشده در این دوره از حراج ملی بود همراه شش اثر دیگر شامل سه نسخ خطی از قرآن، صحیفه سجادیه و کتاب دعا و نیز تخشیب چوب، مینیاتوری متعلق به محمد خزاعی و یک اثر تذهیب به فروش نرسیدند. در این حراجی، یک جام فیروزهکوب اثر علی نیکوبخت به قیمت 50 میلیون تومان و جام مینای نقره اثر شکرالله صنیعزاده به قیمت 75 میلیون تومان فروخته شدند. یک قلمزنی نقره اثر محمد حیدری نیز به قیمت 85 میلیون تومان به فروش رفت. در بخش دیگری از این مراسم، یک کِشتی با همه لوازم آن که اثر صنایع دستی متعلق به بهروز حیدریان بود، 360 میلیون تومان چکش خورد. آیدین آغداشلو نیز که به گفته مجری این حراج، بهتازگی اثری از او به مبلغ 600 میلیون تومان فروخته شده است، اثر دیگرش را در این حراجی به قیمت 200 میلیون تومان فروخت. آثار فتحالله قوللر آغاسی و حسین قوللر آغاسی به سبک نقاشی قهوهخانهای نیز در دومین حراج ملی شرکت داشتند که اثر دو لته حسین قوللر آغاسی به مبلغ پایه 80 میلیون تومان و تابلوی فتحالله قوللر آغاسی به مبلغ پایه 50 میلیون فروخته شد. اثر دیگری نیز از حسین قوللر آغاسی به مبلغ 55 میلیون تومان و یک اثر نقاشی قهوهخانهای که روایتگر لحظه مرگ سهراب به هنرمندی عباس بلوکی بود به قیمت 60 میلیون تومان خریده شدند. مینیاتور نقاشیشده روی عاج به هنرمندی حسین بهزاد (مینیاتوریست دهه 40) نیز به مبلغ 130 میلیون تومان و مینیاتور دیگری به هنرمندی حسین خطائی (مینیاتوریست دهه 40 و از شاگردان میرزا آقاخان امامی) به مبلغ 180 میلیون تومان چکش خوردند. مینیاتور 40 ساله محمدعلی زاویه نیز 160 میلیون تومان و اثر مینیاتور کمالالدین بهزاد به قیمت پایه 100 میلیون تومان فروخته شد. نقاشیخطی که از رضا مافی در این حراجی ارائه شده بود نیز به مبلغ پایه 110 میلیون تومان چکش حراج خورد. دو اثر نقاشی پشت شیشه نیز به حراج گذاشته شدند که یکی از آنها اثر سیما عظیمی، هنرمند معاصر بود و 80 میلیون تومان و دیگری اثر عبدالله، هنرمند دوره قاجار، 40 میلیون تومان فروخته شدند. دو تخته قالیچه تمام ابریشم از فتحی، هنرمند معاصر به قیمت پایه 85 میلیون تومان و نیز قالیچه پولونز اثر حمید کاظمنیا که با تاروپود نقره و نخ طبیعی بافته شده بود، به قیمت پایه 80 میلیون تومان فروخته شدند. خطاطی سوره «حمد» اثر محمدرضا پژند که از آثار میرعماد تاثیر گرفته است، به مبلغ 11 میلیون تومان و همچنین خوشنویسی میرعلی هروی و عبدالرشید دیلمی با 400 سال قدمت به ترتیب 32 و 30 میلیون تومان فروخته شدند. یک اثر قلمزنی روی سینی برنجی همراه تصویر مشاهیر دوران قاجار با 110 سال قدمت، به قیمت پایه 14 میلیون تومان چکش خورد. اثری از وصال شیرازی نیز نزدیک به دو برابر قیمت پایهاش به مبلغ 34 فروخته شد. نسخه خطی دیگری اثر او نیز 90 میلیون تومان خریده شد. یک تابلو نقاشی متعلق به هنرمندی نامشخص از دوره پهلوی اول که داستان آن گویا کنایهای به داستان معروف شیخ صنعان بود، 60 میلیون تومان چکش خورد. یک تابلو تذهیب اثر محمد نباتی به قیمت پایه 45 میلیون تومان چکش خورد. در حالی که این اثر به گفته آتیلا پسیانی، ثبت ملی شده است. تابلویی مزین به عبارت «بسمالله رحمان رحیم» اثر حسین نجفی، خوشنویس معاصر نیز 12 میلیون خریداری شد. یک مینیاتور لاکی اثر محمد آقا نجف متعلق به دوران صفویه 65 میلیون تومان فروخته شد. سیدرضا فتاحی، مهدی ایرانی، بهرام مهربان کردستان، سلینا پوریا اثرهایی را در زمینه نقاشی گل و مرغ در این حراجی داشتند که به ترتیب 60، 10، 51 و 30 میلیون تومان چکش خوردند. همچنین نقاشیخط علیرضا سعادتمند به مبلغ 15 میلیون تومان، تذهیب زینب شاهی 20 میلیون تومان، یک نقاشی نوگرا به هنرمندی عبدی اسبقی 17 میلیون تومان، مینیاتور مجید صادقزاده (از شاگردان فرشچیان) به مبلغ 30 میلیون تومان و نقاشی کیخسرو خروش (نقاش معاصر) به مبلغ 100 میلیون تومان چکش خوردند. یک نقاشی نوگرای دیگر نیز اثر آرش لاهیجی، هنرمند طلاکار گنبد دوطفلان مسلم و صحن مرقد حضرت علی (ع) 20 میلیون تومان خریداری شد. یک اثر خوشنویسی با قلم ریز به هنرمندی احمد فلسفی به قیمت 55 میلیون تومان، نقاشیخط عینالدین صادقزاده 36 میلیون تومان و نیز تابلو نقاشیخط محمود زندهرودی که با بریدن خمیر کاغذ خلق شده، به مبلغ 65 میلیون تومان فروخته شدند. اثر دیگری از او نیز به مبلغ 50 میلیون تومان خریده شد. تذهیب محسن آقامیری 25 میلیون تومان و خوشنویسی میرعماد حسنی 40 میلیون تومان چکش خوردند. همچنین نقاشیخط صادق تبریزی 55 میلیون تومان فروخته شد. خوشنویسی روی ورقه طلا اثر محمد احصایی نیز به قیمت پایه 30 تا 40 عرضه شده بود که به قیمت 36 میلیون تومان به فروش رفت. نقاشی شمایل با 150 سال قدمت اثر ابوالحسن نیز به قیمت پایه 50 میلیون تومان فروخته شدند.
مینیاتوری که امیرهوشنگ جزیزاده آن را خلق کرده است نیز 50 میلیون تومان خریداری شد. خوشنویسی دیگری از علیرضا عباسی با بیش از 350 سال قدمت 40 میلیون فروخته شد. خوشنویسی حمید رمضانپور 14 میلیون تومان و نقاشیخط مهرداد فلاح به سبک پستمدرن 7 میلیون تومان چکش زده شدند. نقاشیخط صداقت جباری از اساتید نقاشیخط در ایران 130 میلیون تومان و نقاشیخط دیگری اثر روحالله دلخانی به مبلغ 13 میلیون تومان فروخته شدند. تابلوی خوشنویسی دو لته یدالله کابلی خانساری 30 میلیون تومان و نقاشیای اثر حسین شیخ به مبلغ 120 میلیون تومان خریداری شدند. لیلی رسولی که در حراج کریستیز دبی، آثارش فروش خوبی داشتند در این حراجی، یک اثر نقاشیخط داشت که 30 میلیون تومان چکش زده شد. نقاشیخط نصرالله افجهای نیز به مبلغ 60 میلیون تومان و خوشنویسی همراه تذهیب اثر محمود کاشانی آزاد 12 میلیون تومان فروخته شدند. یک اثر نقاشی سقاخانهای به هنرمندی صادق تبریزی نیز 130 میلیون تومان چکش زده شد. دو اثر نقاشیخط به هنرمندی جلیل رسولی و عینالدین صادقزاده به ترتیب 80 و 55 میلیون تومان خریده شدند. مریم جملی اثر تذهیبی در این حراج داشت که 15 میلیون تومان فروخته شد. تابلویی اثر محمود اولیا از شاگردان کمالالملک و نقاش دهه 30 به مبلغ پایه 60 میلیون تومان چکش زده شد. خوشنویسی غلامحسین امیرخانی از اساتید بزرگ خوشنویسی ایران نیز 15 میلیون تومان فروخته شد. تابلوی نقاشیخط دولته دیگری نیز از مهدی فلاح، هنرمند معاصر به مبلغ 19 میلیون تومان خریداری شد. تصویر رضا قلیخان هدایت با بیش از 150 سال قدمت، اثر جعفرخان نقاش به قیمت پایهاش یعنی 350 میلیون تومان فروخته شد. اثر علی شیرازی، خوشنویس معاصر نیز که در حراج کریستیز فروش خوبی داشته است، 22 میلیون تومان فروخته شد. در حاشیه حراجی که شامگاه 17 مهرماه در مرکز همایشهای بینالمللی رایزن برگزار شد، امین ضیایی، مجری جوانی که در دقایقی به جای آتیلا پسیانی چکش حراج را در دست گرفت، از علیرضا عباسی - خوشنویسی که یکی از آثارش در حراجی عرضه شده بود - بهعنوان کسی نام برد که موزه عباسی تهران به نام او است. این اظهارات موجب اعتراض برخی حاضران شد. ضیایی سپس عذرخواهی و تصحیح کرد که موزه عباسی تهران به نام «رضا عباسی» مینیاتوریست است. چند اثر در این حراجی با انصراف خریداران از قیمتهای پیشنهادیشان مواجه شدند که در این موارد مجری حراج تذکر داد تا حاضران در اعلام نظر دقت بیشتر داشته باشند. همچنین در برخی موارد قیمت پایه آثار به حراج گذاشتهشده در کاتالوگ در اختیار مجری با کاتالوگ حاضران متفاوت بود.
از جمله حاضران در این حراجی میتوان به همایون ارشادی، آنا نعمتی و جهانگیر الماسی اشاره کرد.
آفتاب یزد/کمال تبریزی:
در سینما با فقر بازیگر مواجه هستیم
کمال تبریزی کارگردان سینما و تلویزیون معتقد است که در سینما و تلویزیون در بخش های مختلف امکانات خوبی داریم اما در بازیگری امکانات ما بسیار محدود است و به نوعی در فقر به سر می بریم و باید توجه داشته باشیم که یک بازیگر خوب باید از توانایی و استعدادهای خوبی برخوردار باشد. کمال تبریزی کارگردان تلویزیون و سینمای ایران که داوری مسابقه اعجوبههای ایرانی را برعهده داشت گفت: زمانیکه برای اولین بار برای داوری چنین مسابقه ای آن هم به صورت مجازی که برای اولین بار در دنیا اتفاق می افتد را عهده دار شدم فکر نمی کردم با این همه استقبال مواجه شود. وی ادامه داد: زمانیکه آثار ارسال شده را دیدم متعحب شدم که چطور ممکن است آدم هایی در دورافتاده ترین نقاط کشور از استعدادهای خوبی برخوردار باشند.
کارگردان «طعم شیرین خیال» همچنین گفت: به جرات می گویم که باید به چنین استعدادهایی افتخار کرد زیرا اینها خودساخته هستند و با استعدادهای شخصی خود رشد کرده اند. تبریزی ادامه داد: بی شک چنین استعدادهایی می تواند موجب کشف استعدادها شود زیرا همانطور که می دانید در سینما و تلویزیون در بخش های مختلف امکانات خوبی داریم اما در بخش بازیگری امکانات ما بسیار محدود است و به نوعی در فقر به سر می بریم زیرا یک بازیگر خوب باید از توانایی و استعدادهای خوبی برخوردار باشد. وی خاطرنشان کرد: همین بازیگرهایی که امروز سوپراستارهستند یک روزی از همین جا آغاز کردند یعنی خود را محک و در معرض آزمایش قرار دادند . کارگردان سریال «سرزمین کهن» گفت: از میان
10 نفری که نامزد بازیگری بودند که از میان آنها 3 نفر انتخاب شدند هر 10 نفر از نظر استعداد و ویژگیهای بازیگری بسیار به هم شبیه بودند تا آنجا که در زمان انتخاب ما مجبور شدیم جزئیات را بیشتر مدنظر قرار دهیم. تبریزی ادامه داد: از دیگر نکات قابل توجه برای من در بین این بازیگران این بود که اکثر آنها از جاهایی شرکت کرده بودند که من تصورش را هم نمی کردم ضمن اینکه سنشان هم بسیار کم بود. وی در ادامه خاطرنشان کرد: وضعیت بازیگری این 40 نفری که در این مسابقه شرکت کرده بودند طوری است که قطعا می توانند در سینما و تلویزیون حضور پیدا کنند و تاثیرگذار باشند. کارگردان «طبقه حساس» گفت: کارهای این 40 نفر را نزد خودم نگه داشتم زیرا میخواهم در فاز سوم سریال «سرزمین کهن» از آنها استفاده کنم. امیدوارم بتوانم فیزیک آنها را با شخصیت های مورد نظرم تطبیق دهم.
آفتاب یزد/اکبر عبدی:
مگر «تایتانیک» نمایش میدهیم که سینما را تعطیل میکنیم؟
اکبر عبدی در ارتباط با این پرسش که بازی درنقشهای مختلف که حساسیت بالاتری دارند برای وی تا چه اندازه میتواند در اجرای نقش تاثیر گذار باشد گفت: واقعاً برای بنده به عنوان یک بازیگر بازی در «رسوایی» در نقش یک روحانی و یا بازی در فیلم سینمایی «آدم برفی» تفاوتی ندارد در مرحله اول تمام تلاش خود را به کار میگیرم تا بتوانم نقشی را که قرار است ایفا کنم به درستی نمایش دهم. به گزارش فارس، وی در ادامه افزود: مهمترین مسئله در اجرای یک نقش رضایت کارگردان است او باید آنچه راکه در ذهن دارد در مسیر اجرای بازیگر در یک نقش ببیند. در واقع بین هیچ کدام از نقشهایم تفاوتی نگذاشتم حساسیتی که برای اجرای نقش یک روحانی داشتم برای سایر کاراکترها هم دارم. واقعاً برای اجرای هر نقش زحمت کشیدم و حرف کارگردان را خوب شنیدم تا متوجه شوم که او دقیقا چه چیزی میخواهد. همیشه مانند یک موم در اختیار کارگردان بودم. عبدی با اشاره به اینکه هنرپیشه حرفهای یعنی اینکه بازیگر در اختیار کارگردان و اثری که در آن بازی میکند باشداظهار داشت: بازیگر نباید کم کاری کند متاسفانه گاهی شاهد هستیم خود بازیگر برای اجرای نقشهایش تفاوت قائل میشود از جهت میزان انرژی که صرف میکند میگویم و اصلاً برای اجرای نقشی که بازی میکند برنامه ریزی ندارد. شخصاً برای تمام نقشهایم به یک اندازه تلاش میکنم. این بازیگر پیشکسوت سینما در ادامه خاطرنشان کرد: باید به نوعی در سینما پیش برویم که افراد مذهبی هم به سینما بروند و فیلم ببینند. آثارمان به گونهای نباشد که یک فرد روحانی به دلیل اعتقادی که دارد به سینما نرود و یا خانواده مذهبی ازسینما رفتن فرزندشان ابراز ناراحتی کنند باید کاری کنیم تمام افراد یک خانواده با هم به سینما بروند. در رسوایی این اتفاق افتاده بود. وی در ادامه افزود: نمیتوان سینما را ندید گرفت و یا آن را حذف کرد اگر این کار را انجام دهیم خودمان و فرهنگمان لطمه خواهند خورد درحال حاضر دیگران از این هنر به خوبی در راستای کارهایشان استفاده میکنند. من با بسته شدن سینما در ایامی که عزاداری است موافق نیستم. چرا نباید در این ایام فیلم نمایش داده شود. مگر درسینماهای ما چه فیلمهایی ساخته شده است؟! میتوانیم فیلمهای مناسبی را که داریم به نمایش بگذاریم و سینماها را تعطیل نکنیم. سینما کاباره که نیست. فیلمهایمان که مانند آثاری چون «تایتانیک» نیستند که سینما را تعطیل میکنیم. نمیتوان با دست پس زد و با پا پیش کشید یا سینما حلال است یا حرام است؟!
اعتماد/اندر باب ركود بيسابقه انيميشن ايران
كارخانه انيميشنسازي؛ بحثي در ستايش پول
چندي پيش دوسالانه نهم انيميشن، جشن بخش انيميشن خانه سينما و دومين همايش ملي انيميشن برگزار شد، همه فعالان اين حيطه از فضاي ركود بيسابقه در انيميشن ناله ميكنند. دهها دفتر كارشان به تعطيلي كشانده شده. صدها نفر بيكار شدهاند و فقط چند شركت انگشتشمار سرپا ماندهاند، اما بيشترشان حاضر نيستند كه حرفشان را در يك فضاي رسمي بزنند چون كه به قول خودشان اگر بنويسند نانشان آجر ميشود. حق هم دارند. اگر بخواهيم از موانع و مشكلات انيميشن سخن بگوييم مجبور ميشويم به يكي دو جا اشاره كنيم كه بر حسب اتفاق، نانمان در دست آن يكي دو جاست. به همين دليل، براي گرفتن مطلب مشكل داشتيم. يك نمونه از اين مشكلات اين بود: دوستاني بودند كه دوست داشتند بگويند كه همكاري ميكنند و بعد هم چند بار پيامك دادند كه مطلب را ايميل كردند و ما هم هر بار رفتيم و ديديم كه اثري از ايميلهاي يادشده نيست. دست آخر با سماجت ما، مطلب را به جي ميل فرستادند. بازش كه كرديم ديديم كه يك قصه است بيربط به انيميشن يعني در واقع هم ميخواستند در ميان منتقدان ديده شوند و هم كارهاي احتمالي را در آينده از دست ندهند. بعضيها هم به دليل نبود فرصت، لطفشان شامل حال ما نشد. بالاخره هر طور شده مطالب را جمع كردم. ماند چيزي كه خودم بايد مينوشتم. نوشتم اما يادم افتاد كه قسط آخر پروژهاي را كه با صبا كار كردهام نگرفتهام. مدتي صبر كردم تا شايد پول را بدهند و بعد صفحه به چاپ برسد اما زمان گذشت و ندادند و من هم دفترم را تعطيل كردم و پيش خودم هم تصميم گرفتم كه انيميشن را كنار بگذارم، حال به خدا توكل كرده و منتشر ميكنيم و اگر هم ندادند يا براي دادنش مانعتراشي كردند، راهي براي آن مييابيم هر چند كه مطالب آنقدر منصفانه است كه بعيد است باعث رنجش كسي بشود. از طرفي هم قصد ما نشان دادن تصويري واقعي از فضاي انيميشن است و يافتن راهي براي برونرفت از بحران به وجود آمده در اين فضا.
حدس ميزنم كه بسياري از دست اندركاران انيميشن ايران با ديدن عنوان مقاله ناخشنود شوند زيرا چنين عنواني در نخستين گام، توليد «هنر» انيميشن را تا سطح يك كارخانه مثلا توليد رب گوجه فرنگي پايين ميآورد. اما انتخاب اين عنوان دقيقا براي اشاره به همين نكته است: اينكه براي بسياري از دستاندركاران توليد پويانمايي هنوز مساله توليد صنعتي انيميشن به عنوان يك «صنعت» از توليد گسترده انيميشن به عنوان يك «هنر» تفكيك نشده است. اين نكته بسيار مهمي است كه بدانيم وقتي عنوان صنعت انيميشن را به كار ميبريم دقيقا درباره چه چيزي صحبت ميكنيم. براي بسياري از ما صنعت انيميشن تنها عنواني است براي مفهوم توليد گسترده هنر انيميشن. اما واقعيت اين است كه توليد گسترده انيميشن لزوما به معناي توليد صنعتي آن نيست. مثلا اگر فرض كنيم كه دولت ماهيانه يك ميليارد دلار در حوزه انيميشن تزريق كند قطعا ما توليد گستردهاي در حوزه انيميشن خواهيم داشت اما لزوما به يك صنعت انيميشن دست نخواهيم يافت زيرا به محض قطع اين حمايت، توليد نيز متوقف خواهد شد. چيزي كه درباره انيميشن ايران و مركز صبا رخ داد.
اما گمان ميكنم كه عنوان فرعي مقاله بيش از عنوان اصلي چالشبرانگيز باشد و بيشتر از آن موجب ناخشنودي هنرمندان شود. اين عنوان به نكتهاي ريشهايتر اشاره دارد كه شايد در نگاه اول به نظر نرسد كه با توليد انيميشن مرتبط است اما درواقع با مشكل ريشهاي صنعتي نشدن انيميشن و صنعتي نشدن بسياري چيزهاي ديگر در ايران ارتباطي بنيادين دارد. توليد يك محصول بدون سرمايهگذاري ناممكن است، اما بدون بازگشت سرمايه زيان بار نيز خواهد بود. توليد صنعتي يك محصول علاوه برسرمايهگذاري نيازمند «بازگشت سرمايه » نيز هست و بازگشت سرمايه امري است كه نيازمند پذيرش ارزشمند بودن پول است. چيزي كه اگرچه در ظاهر همه به آن اذعان داريم اما در عمل از يكسو نهادهاي دولتي براي پولي كه هزينه ميكنند ارزشي قايل نيستند و از سوي ديگر اغلب ما همواره با كساني كه به دنبال پول هستند با تحقير برخورد ميكنيم. نكته اول همان چيزي است كه موجب ميشود ارگانهاي دولتي با وجود بودجه هنگفتي كه براي توليد انيميشن هزينه ميكنند كمتر به فكر فروش آنها به ديگران باشند و درباره نكته دوم، نيمنگاهي به شيوه برخورد جامعه - فرهيخته يا عامه فرقي نميكند - با ثروتمندان به خوبي اين موضوع را به نمايش ميگذارد. جمله معروف طرف «گاو و گوسفندهايش را فروخته» را همه ما به مناسبتهاي مختلف و در مكانهاي مختلف شنيدهايم. اين ديدگاه منفي نسبت به ثروت و ثروتمندان چيزي نيست كه بهتازگي رشد يافته باشد. تنها با استفاده از حافظه و بدون نياز به تحقيقي عميق ميتوان ريشه اين ديدگاه را حداقل تا حكايت معروف «چشم تنگ دنيادوست» سعدي عقب برد. تحقير ثروت و پول بخشي از كلاس فرهنگي و نشانه فرهيختگي شمرده ميشود ديد منفي به پول از سه جهت توليد صنعتي هنري در ايران را محدود ميسازد.
الف) فقير نگاه داشتن هنرمندان به دست خود آنها:
در نخستين گام ديد منفي به پول و ثروت اندوزي موجب ميشود كه هنرمندان به عنوان بخشي از جامعه فرهيخته ايران، نخواهند براي ثروتاندوزي و سرمايهداري حركت كنند و از آنجا كه توليد صنعتي هيچ كالايي بدون وجود سرمايه و بازگشت آن ممكن نيست، خود هنرمندان مانع اصلي توليد صنعتي انيميشن باشند. توليد صنعتي يعني توليد كالايي خاص به شكل پيوسته براي خريد توسط مصرفكننده و بازگرداندن سرمايه به همراه سود معقول.
در توليد صنعتي به خودي خود هيچ مفهوم معنوي وجود ندارد و مفاهيم معنوي پيوست اختياري توليد هنري است. يعني شما ميتوانيد اثري هنري يا شبه هنري را به توليد صنعتي برسانيد.
وجود نهادهاي نظارتي و قوانين مختلف درباره توليدات هنري (مانند درجهبندي فيلمها در امريكا) ناشي از آگاهي به همين نكته است. توليد صنعتي كالاي هنري در خود يك حركت ارزشي نيست بلكه حركتي اقتصادي است. توليد صنعتي گسترده بدون ارزشگذاري پول و سرمايه داري ناممكن است. تجربه كشورهاي شوروي و چين به روشني اين انديشه را تاييد ميكنند.
ب) توقع سفارشدهنده براي اينكه هنرمند به اصطلاح «پولكي» نباشد:
همه هنرمندان با اين جمله آشنا هستند كه «اين واقعيت است كه روي هنر شما نميشود قيمت گذاشت اما...» و هميشه بعد از اين اما درخواست كاهش قيمت مطرح ميشود و معمولا با جملاتي به اصطلاح چوبكارانه كه براساس آن هنرمند نبايد بيشتر به فكر رشد و اعتلاي فرهنگ باشد تا درآمد. اين نكته كه سفارشدهندگان توقع دارند هنرمندان به عنوان نماينده قشر روشنفكر جامعه از نگرشهاي مالي پرهيز كنند به اين معني است كه سفارشدهندگان در توليد اثر هنري هزينه كمتري ميپردازند و سرمايهگذاري كمتري و عملا امكان توليد صنعتي هنر را كمتر ميكنند.
ج) عدم حمايت مخاطبان داخلي از هنرمندان ثروت اندوز:
بهطوركلي جامعه هنري و غير هنري معتقد است كه هنرمند بايد بدون آنكه توقع درآمد داشته باشد «تفكرش» را دراختيار خلق بگذارد. هيچكس به اينكه هنرمند هم آدم است و نيازمند است چيزي بخورد و بپوشد فكر نميكند و در نتيجه به محض آنكه احساس شود كه هنرمندي به دنبال كسب درآمد است «شأن و جايگاه» هنرياش زير سوال ميرود و ممكن است اقبال عمومي به آثارش را از دست بدهد.
بازار انيميشن
بازار انيميشن موضوع مهم ديگر در توليد صنعتي انيميشن است و مثل هر بازار ديگري از فرآيند عرضه و تقاضا پيروي ميكند. اينكه در بازار فروش محصولات جانبي انيميشن كيف و كتاب با تصوير بنتن و باب اسفنجي فروش زيادي دارند به ما ميگويد كه تقاضاي بازار برچه محوري است و همانطور كه وقتي بخواهيم كالاهاي ديگر را وارد بازار كنيم به اين نكته كه مصرفكننده چه محصولي را ميخرد توجه ميكنيم در اينجا هم بايد به آن توجه كنيم. كودك از ما بن تن، باب اسفنجي و مرد عنكبوتي ميخواهد. حالا هرقدر هم ما اصرار كنيم كه چيزي كه خودمان دوست داريم به او بدهيم تنها اتفاقي كه ميافتد اين است كه هزينه زيادي ميكنيم اما محصولمان بيخريدار باقي ميماند. اين بازار ويژگيهاي خودش را دارد كه بايد در نظر بگيريم.
الف) طول عمر كوتاه محصول:
يك فيلم انيميشن براي مدت كوتاهي ميتواند روي بورس بماند. بعد از مدتي كهنه ميشود و جذابيتش را از دست ميدهد.
ب) تغيير مداوم رقيبان:
دگرگوني مداوم رقيبان را در عرصه سينما بهسادگي ميتوان ديد. فيلم الف امروز همزمان با فيلمهاي ب، ج، د روي پرده است، هفته بعد فيلمهاي ب و ج با فيلمهاي چ و ز جايگزين ميشوند و تركيب رقيبان فيلم الف كاملا عوض ميشود. در عرصه تلويزيون نيز مجموعه الف همزمان با مجموعههاي ب، ج، د و ز در حال پخش است و با پايان يافتن مجموعههاي ب و ج، مجموعههاي پ و ژ روي آنتن ميروند و عرصه رقابت كاملا تغيير ميكند.
ج) وجود واسطه ها:
اگرچه ما انيميشن را براي گروه سني خاصي توليد ميكنيم اما واقعيت آن است كه در گروه سني اصلي توليد انيميشن يعني خردسال و كودك خود اين مخاطبان در خريد محصول نقش كمتري ايفا ميكنند. محصول ما توسط واسطهها يعني والدين يا شبكههاي تلويزيوني به مخاطب ارايه ميشود و مخاطب بايد ميان آنچه اين واسطهها ارايه ميكنند انتخاب كند نه آنچه ما توليد ميكنيم.
د) تنوع بازار:
بازار انيميشن هم مثل همه بازارهاي ديگر محصولات متنوعي ميخواهد. هم انيميشنهاي سنگين و پركار مثل ديزني، هم انيميشنهاي كم انيمه اما جذاب و پرتنش مثل فوتباليستها و هم انيميشنهاي ساده خردسالان مثل توماس و دوستان كه داستان يك قطار باري است. بايد بدانيم كه با همين بضاعت انيميشن اگر بازارمان را درست انتخاب كنيم ميتوانيم موفق شويم.
از اين رو به نظر ميرسد كه براي رسيدن به صنعت انيميشن اول همه ما – هم توليدكنندگان، هم سفارشدهندگان و نيز دولتمردان - بايد شرايط و نيازهاي صنعت (سودآوري و نيازهاي بازار) را قبول كنيم و بعد به فكر توليد انبوه انيميشن باشيم. نميتوانيم به انيميشن به شكل هنري كه در موزهها ميبينيم نگاه كنيم و توقع داشته باشيم سودآوري و توليد انبوه كارخانه تويوتا را داشته باشيم.
اعتماد/لغو حضور عربستان به عنوان مهمان افتخاري در نمايشگاه كتاب ايتاليا
بهار سرلك/ نمايشگاه كتاب شهر تورين ايتاليا كه قصد داشت عربستان را مهمان افتخاري سال آينده خود كند، بعد از اعلام خبر حكم اعدام «علي محمد النمر» دعوت خود را از عربستان سعودي پس گرفت.
به گزارش روزنامه گاردين، اوايل امسال اين نمايشگاه كتاب ايتاليايي اعلام كرد كه ٣٠٠ متر مربع را به ادبيات عربي اختصاص خواهد داد تا كشور عربستان به عنوان «مهمان افتخاري» در اين نمايشگاه شركت كند اما اواخر ماه سپتامبر مدير منطقهاي اين نمايشگاه «سرجيو چيامپارينو» خبر داد دعوت عربستان بايد مورد بازبيني قرار گيرد و افزود: «با توجه به اهميت پيامهاي نامبهم و پيوسته درباره احترام به حقوق بشر كه در اين روزهاي تاريخ بسيار با اهميت است دعوت عربستان به عنوان مهمان افتخاري لغو ميشود.»
اما مسوولان اين نمايشگاه كتاب در هفته جاري اعلام كردند كه اين نمايشگاه هنوز به ادبيات عرب اختصاص دارد اما كشور عربستان ديگر مهمان افتخاري نخواهد بود. اين اقدام جواب تندوتيزي را از سوي سفير عربستان «رايد كريملي» در ايتاليا در پي داشت. او در نامهاي سرگشاده نوشت: «رسم نداريم در روابط و اقدامات داخلي ديگر ملتها دخالت كنيم و مطمئنا انتظار نداريم ديگران نيز در مسائل داخلي كشور ما دخالت داشته باشند.»
همچنين كريملي نوشته است: «آنهايي كه به حقوق بشر علاقه زيادي دارند بايد دانش خود را در مورد مسائل به خصوصي كه منتقدش هستند، بيشتر كنند. النمر به خاطر ١٤ جرمي كه مرتكب شده محكوم به اعدام شده است كه يكي از جرمهاي او حملههاي مسلحانهاش به اتومبيلهاي پليس است.»
گفته ميشود علي محمد النمر٢١ ساله و برادرزاده شيخ شيعه «آيتالله باقر النمر»، زماني كه ١٧ سال داشت در تظاهرات ضد دولتي شركت كرد. ديدهبان حقوق بشر ميگويد: «در روند محاكمه النمر تخلفات جدي سبب خدشهدار شدن پروندهاش شد و دادگاه ادعاهاي او را مبني بر اينكه در زمان حبسش شكنجه داده شده است، مورد بررسي قرار نداده است. » «جرمي كوربين» عضو پارلمان بريتانيا از «ديويد كامرون» نخستوزير بريتانيا خواسته درباره اين پرونده با مقامات دولتي عربستان سعودي وارد مذاكره شود. اوايل اين هفته ديويد كامرون به «جان اسنو» مجري برنامه تلويزيوني شبكه «آيتيان» گفت: «وزارت امور خارجه و سفارت بريتانيا اين مساله را پيگيري كردهاند» اما كامرون به دنبال فرصتي است تا اين مساله را خود پيگيري كند.
«جان گلنويل» مدير بنياد نويسندگان «پن انگليس» گفت: « با توجه به اينكه نخستين باري نيست كه عربستان جايگاه مهمان افتخاري نمايشگاه اروپايي را از آن خود كرده بود اما لغو حضور عربستان سعودي به عنوان مهمان افتخاري احتمالا مسوولان اين كشور را شوكه كرده است. اما اين نخستين باري است كه صنعت نشر اين كشور جلوي چشم همگان تحقير ميشود. ارنستو فررو، مدير بخش هنري نمايشگاه تورين در مصاحبه با گاردين گفت: «موضوع دادن جايگاه مهمان افتخاري نمايشگاه به عربستان سعودي هرگز به توافق نهايي مسوولان نرسيده بود. مديران نمايشگاه معتقدند انتخاب يك كشور به عنوان مهمان افتخاري بسيار محدودكننده است و تصميم دارند روي يك كشور تمركز نكنند و روي ادبيات به معناي كلي تمركز داشته باشند.»
وي در ادامه افزود: «اين تغيير گشايشي است براي فرهنگ جهان عرب كه بتواند در پيچيدگيها و تنوع اين روزهاي كشورها خودي نشان بدهد. ١٥٠ اديب ايتاليايي هرگونه نقض حقوق بشر را محكوم كردهاند. در دنيايي كه فضاي كمي به دانش حقيقي و فرهنگ داده شده، اين اديبان نگران رشد ذهنيتهاي ضد عرب و ضد اسلامي نيز هستند.»
ایران/اعتراض علنی در غرفه ملی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت
سید عباس صالحی معاون امور فرهنگی از اعتراض وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در محل غرفه جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت نسبت به حضور نویسنده موهن در نشست خبری این نمایشگاه خبر داد. وی افزود: به دنبال صدور بیانیه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر حضور نداشتن ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت به دلیل سخنرانی نویسنده موهن کتاب آیات شیطانی در مراسم نشست خبری، غرفه جمهوری اسلامی ایران در این نمایشگاه دایر نخواهد شد ولی در چارچوب ضوابط و مقررات این نمایشگاه در محل غرفه ایران مراتب جدی اعتراض خود را به اطلاع عموم بازدیدکنندگان خواهیم رساند. بر اساس این گزارش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روز چهارشنبه 15 مهر، بیانیهای درباره حضور نداشتن جمهوری اسلامی ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت به دلیل حضور سلمان رشدی در مراسم نشست خبری این نمایشگاه، صادر کرد.
جام جم/ گفتوگو با کوروش زارعی، بازیگر «آبیترین وصال»
سهم من از جنگ این نقشهاست
کوروشزارعی، بهقول خودشمینابیـ قمی است. او متولد میناب است، اما از ابتدای جوانی در قم زندگی میکند. این هنرمند متعهد و دغدغهمند را بیشتر با آثار نمایشی ارزشی، مذهبی و دفاع مقدسی در تئاتر به یاد میآوریم و البته به دلیل جنوبی بودن اشراف خوبی هم بر نمایشهای مبتنی بر آیینها و مناسک جنوب کشورمان دارد که نمونه بارزش را در نمایش «راکب» دیدهایم.
او در حالی که بتازگی مسئولیتی هم در جشنواره تئاتر سوره ماه حوزه هنری داشت، این شب ها با صدای پرطنینش نقش مهمی در نمایش «آبی ترین وصال» بازی می کند.
چطور شد بازی در «آبی ترین وصال» را پذیرفتید؟
سال های سال است دوستان موسسه اوج و از جمله آقای اسماعیلی را می شناسم و چند بار هم پیشنهاد همکاری به من داده شد، اما متاسفانه چون درگیر کار بودم، نشد که خدمت عزیزان باشم. اما موقعی که این کار به من پیشنهاد شد، وقتم آزاد بود و با روی باز پذیرفتم. ضمن این که موضوع نمایش هم بسیار مورد علاقه من بود و وقتی مطلع شدم، کار درباره سردار شهید نادر مهدوی است، رغبتم برای پذیرش نقش دوچندان شد. من که نتوانستم سهمی در جنگ داشته باشم، بنابراین تنها کاری که در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون از دستم برمی آید این است که هروقت کار خوبی دراین زمینه به من پیشنهاد شود، سعی می کنم دینم را به دفاع مقدس ادا کنم. نکته جالب اینجاست که من به عنوان یک هنرمند تا پیش از این کار نمی دانستم سردار مهدوی و یارانش، اولین ایرانی هایی بودند که به طور مستقیم با آمریکایی ها جنگیدند. بنابراین اجرای چنین نمایش و برنامه ای خیلی به شناساندن این اتفاق مهم کمک می کند.
برای بازی در این نقش روی چه نکاتی تمرکز کردید؟
نقش من در این کار که یکی از همرزمان شهید مهدوی است، نقش خیلی پیچیده ای نیست، اما هرشب که برای بازی روی عرشه قایق جنگی (صحنه نمایش) می روم، حال و هوای آن رزمندگان جسور و شجاع سراغم می آید. من هم سعی می کنم در لحظات اجرا خودم را در آن موقعیت قرار دهم. به هرحال جنگیدن روی دریا کار بسیار سختی است و مثل خشکی نیست که شما سنگر و جایی برای پنهان شدن داشته باشید. دفاع و جنگیدن روی آب نیاز به یک بی باکی و از جان گذشتگی خاصی دارد و شما هر لحظه باید امکان شهادت را برای خود متصور باشید.
حتما می دانید شهید مهدوی اهل بوشهر بود، آیا این مساله هم سهمی در پذیرش این نقش از سوی شما داشت؟
بله، حتما این حس نوستالژیک فضای جنوب در انتخاب من دخیل بوده و کمک خوبی هم به حس و حال من می کند. احتمالا دوستان گروه آبی ترین وصال هم به خاطر خاستگاه جنوبی ام، نقش همرزم شهید مهدوی را به من پیشنهاد دادند.
شما که خودتان کارگردان تئاتر هستید، نظرتان درباره نمایش های ترکیبی مثل آبی ترین وصال و فصل شیدایی چیست؟
به نظرم شکل جدیدی از تئاتر است که دشواری های خاص خودش را دارد. البته این کارها فعلا درحال آزمون و خطاست و باید در آینده به شکل اجرایی بهتر و ساختاری نمایشی تر و دراماتیک تر دست پیدا کند.
جوان/بدهي تلويزيون مانع خريد حق پخش مسابقات ورزشي
بدحساب شديم، نسيه هم نميدهند!
خبري نهچندان خوشايند براي ورزشدوستان، تلويزيون بيپول شده و نميتواند حق پخش مسابقات ورزشي را بخرد!
نویسنده : محمدصادق عابديني
در روزگاري نهچندان دور اعراب حوزه خليج فارس براي پيگيري مسابقات جام جهاني فوتبال گيرندههاي تلويزيوني خود را روي فركانس شبكه سوم سيما تنظيم ميكردند تا در شرايطي كه شبكههاي تلويزيوني ملي و محليشان توان پرداخت حق رايت تلويزيوني مسابقات را نداشتند، از ديدن مهمترين بازيهاي فوتبال جهان محروم نشوند. ما جزو تنها كشورهاي منطقه بوديم كه مسابقات مهم ورزشي را به طور زنده و با پرداخت حق پخش در اختيار بينندگان داخلي و خارجيها قرار ميداديم، آن زمان پرداخت حق رايت مسئلهاي نبود كه اصلاً بخواهند بر سر آن چانه بزنند، اما همين ماه پيش بود كه در آستانه مسابقات قهرماني جهان كشتي، عليرضا رضايي سخنگوي فدراسيون كشتي از عدم توانايي تلويزيون در پرداخت حق پخش مسابقات گلايه كرد. به گفته رضايي تلويزيون بايد 90 هزار دلار براي حق پخش پرداخت ميكرد كه اين كار را انجام نداده بود. البته در روزهاي آخر باقي مانده به برگزاري مسابقات مسئله حق پخش به نحوي رفع و رجوع شد و بينندهها توانستند مسابقات كشتي لاسوگاس امريكا را به طور زنده از شبكه سوم سيما و شبكه ورزش تماشا كنند. اما مسئله بيپولي تنها به كشتي منتهي نشد و هنوز هم شاهد عوارض آن هستيم. اينبار مدير شبكه سوم سيما طي مصاحبهاي از مشكلات خريد حق پخش مسابقات گفته است. سيدغلامرضا ميرحسيني ميگويد: مسابقات ورزشي در كشورهاي خارجي بيش از آنكه جنبه ورزشي داشته باشد ابزاري در دست شركتهاي خارجي كه به دنبال سود و سوداگري هستند، شده است. ميرحسيني ميافزايد: ما پيش از اين ميتوانستيم با رايزنيها و چانهزنيهايي كه داريم رقم اين بازيها را به حد قابل تحملي برسانيم اما اكنون اين شركتها رقم پيشنهادي خود را نسبت به چند ماه قبل ۱۰ تا ۱۵ برابر بالاتر بردهاند، به گونهاي كه پرداخت آن از توان سازمان صداوسيما خارج است. وي با اشاره به بدهيهاي 50 ميليون دلاري ارزي صداوسيما ميگويد: از اين ميان حدود 5/3 تا 4 ميليون دلار بدهيهاي شبكه 3 است كه به دليل حق پخش مستقيم مسابقات است. در حال حاضر شركتها براي فروش و حق پخش تلويزيون ابتدا مطالبه مالي خود را تقاضا ميكنند و اينكه شبكه بايد بدهيهاي خود را پرداخت كند و بعد همانطور كه گفته شد رقمهاي بسيار بالايي پيشنهاد ميشود و اين مقرون به صرفه نيست كه ما براي يك بازي چند صد ميليون تومان پرداخت كنيم. مدير شبكه 3 ميگويد شركتهاي پخشكننده خارجي ديگر به ايران نسيهفروشي نميكنند و اين خبر بدي براي ورزش است آن هم در آستانه برگزاري مسابقات مهم ملي كه پخش زنده آنها ميتواند از جنبههاي مختلف داراي اهميت باشد.
جوان/عليرضا قزوه مطرح كرد
لزوم تعريف درست شعر انقلاب اسلامي
نخستين جلسه از دوره «رستاخيز جان» با موضوع تأملي بر شعر انقلاب اسلامي و با حضور عليرضا قزوه به همت دانشكده علوم اجتماعي و فرهنگي دانشگاه جامع امام حسين(ع) و با همكاري بنياد علمي فرهنگي حيات برگزار شد.
به گزارش«جوان»، قزوه در ابتداي اين جلسه با بيان شاخههاي مختلف شعر انقلاب، بيان داشت: ما كشوري هستيم كه سابقه ادبي چندين هزار ساله داريم. از زمان شكلگيري زبان فارسي ما بزرگاني داشتيم كه شعر گفتند و همه با نام رودكي، فردوسي و... آشنا هستند. ميدانيد كه زبان فارسي چه قلههايي را داشته است. ما حتي پيش از اسلام نيز ادبيات و شعر داشتيم. وي ادامه داد: در دوره 6 هزار ساله تمدن ايران ما اهل تمدن و فرهنگ بوديم. در اين تمدن هميشه شعر نقش مهمي داشته است. در روزگار ما نيز ميبينيم كه شعر جزو اركان اصلي هنر است. در روزهاي آغازين انقلاب نيز شعر حضور داشته است. از آغاز نهضت حضرت امام خميني (ره) شاعران پيشقراول بودهاند. اين استاد شعر و ادبيات انقلاب اسلامي، شعر را خطشكن هنر ايراني دانست و گفت: در بين هفت هنر، شعر براي ما ايرانيها هميشه خطشكن بوده است. شعر با كمترين ابزار و بيشترين انعكاس بالاترين تأثير را در بين هنرها داشته است. نقشي كه شعر در انقلاب اسلامي داشته، بسيار درخشنده بوده است. قزوه با اشاره به شعارهاي ابتداي انقلاب اسلامي اظهار داشت: خيلي از شعارهاي انقلاب شعر است، همين امروز نيز ميبينيم كه شعر پا به پاي ما پيش آمده است. ما بايد براي شعر انقلاب تعريف درستي داشته باشيم، تعريفي به همراه سند درست و صحيح! شعر انقلاب بايد در يك گستره هزار و 100 ساله كه شعر فارسي شكل گرفته است، سند و جايگاه داشته باشد. يعني اگر تمام شاعران زبان فارسي تا اين روزگار را جمع كنيم، جايگاه درستي براي شعر انقلاب و شعراي انقلاب وجود داشته باشد. وي ادامه داد: ما در شعر فارسي چندين سبك داريم، سبك خراساني، عراقي، سبك هندي و سبك بازگشت. در عين حال دوره مشروطه را داريم كه نه سبك است و نه مكتب و اين روند ادامه پيدا كرد تا زماني كه شعر انقلاب و مكتب شعر انقلاب شكل گرفت. ولي آن چيزي كه امروز به عنوان شعر انقلاب باقي مانده است متعلق است به جريان اصلي انقلاب اسلامي كه معلماني مثل حضرت امام (ره)، دكتر شريعتي، شهيد مطهري و رهبر معظم انقلاب داشته است.
جوان/گفتوگو با پژوهشگر فضاي مجازي بينالملل
طبق استانداردهاي بينالمللي مطالب توليد نميكنيم
اگر معناي واژهاي را درگوگل جستوجو كنيم معمولاً اولين نتيجه ويكيپدياست. ويكيپديا منبع اطلاعاتي در زمينههاي مختلف است
نویسنده : معصومه طاهري
اگر معناي واژهاي را درگوگل جستوجو كنيم معمولاً اولين نتيجه ويكيپدياست. ويكيپديا منبع اطلاعاتي در زمينههاي مختلف است. اما چرا ما حضور جدي در اين فضا نداريم؟! عدهاي ميگويند بايد خودمان فضايي مانند ويكيپديا طراحي كنيم اما در عمل هيچگاه شاهد حركت جدي و قدرتمندي در اين عرصه نبودهايم. عدهاي ديگر معتقدند ما هرچه در ويكيپديا بنويسيم توسط صهيونيستها پاك ميشود كه همين مهمترين دليل عدم حضور افراد حزباللهي در ويكيپدياست. بههمين خاطر گفتوگويي داشتيم با استاد روحاللهي يكي از محققان فضاي مجازي كه خواندن آن خالي از لطف نيست.
لطفاً بفرماييد حضور اشخاص مذهبي در فضاي مجازي چگونه است؟
حضور كه هست. نميشود نديد گرفت. خوشبختانه برخي از سايتهاي ديني بخش زبان انگليسي هم دارند ولي با اين وجود كافي نيست. غربيها پيرامون موضوعات ديني شناخت صحيح ندارند و عمدتاً از آموزههاي وهابيت اطلاعات اسلام را دريافت كردهاند. البته مواردي مثل آثار شهيد مطهري به انگليسي در فضاي مجازي موجود هست ولي در شيوههاي متنوع و خوبي ارائه نشده است و جاي كار زيادي دارد ولي طبق استانداردهاي بينالمللي مطالب را توليد نميكنيم.
بعضيها معتقدند نبايد وارد فضاي ويكيپديا شد زيرا صهيونيستي است و آنها هدايت و كنترل ميكنند. نظر شما چيست؟
اين مسئله دومعنا دارد. يكي بحث مديريت ويكيپدياست كه از قدرت خودش سوءاستفاده كند تا مطالب به نفع صهيونيستها در اين دانشنامه نوشته شود. ديگر آنكه مديريت سايت نسبت به دين و جناحها كاري نداشته باشد ولي صهيونيستها خيلي فعال باشند و مطالب زيادي بنويسند. با توجه به شواهد و قرائن احتمال معناي اول بسيار ضعيف است. ولي معناي دوم كاملاً وجود دارد. نويسندههاي صهيونيست خيلي زياد كار ميكنند در حالي كه مخالفان صهيونيستها خيلي كمتر فعال هستند.
گفته ميشود ما هر مطلبي در ويكيپديا ميگذاريم حذف ميشود، نظر شما چيست؟
بايد شفافسازي كنيم كه مديريت سايت ويكيپديا چه معنايي دارد. اين سايت در چندين سطح مدير دارد براي مدير شدن هيچ محدوديتي هم نيست. هركس ميتواند مدير شود. مديران در فضاي مجازي هستند و الزامي براي حضور فيزيكي در دفتر ويكيپديا ندارند. كسيكه در اين سايت فعال باشد و نشان بدهد ميتواند در كارهاي مديريتي ويكيپديا نقشي داشته باشد اين امكان براي مديريت او وجود دارد. مهم نيست كه مديران از چه كشوري باشند. ايرانيها هم در سطوح مختلف مديريتي ويكيپديا حضور دارند. تنها هيئت مديره اصلي است كه به صورت حضوري در دفتر مركزي بنياد ويكيپديا تصميمگيريهاي اجرايي درباره سرورهاي سايت و مباحث اداري دارند. اين رده چندان درباره محتواي سايت تصميمگيري نميكنند. ردههاي پايينتر تصميم به حذف مطالب يا تأييد دارند. حذف كردن بخشي از مقاله را هر كسي ميتواند انجام بدهد. حتي كسي كه اولين روز ورودش به سايت باشد، ولي كارهاي وسيعتر مثل حذف كردن كل يك صفحه در اختيار مديران است. البته آن هم يك كاربر كه مدير نيست ميتواند از يك مدير درخواست حذف كند؛ يعني مدير شدن مزيت خاصي نيست. همه موظفند بر اساس سياستها و استانداردهاي ويكيپديا در اين سايت مطلب بنويسند و ويرايش كنند. كاربران عادي هم اگر احساس كردند جايي خلافي در سايت شده ميتوانند براي مدير پيام بگذارند و مدير حذف كند.
پس معتقديد دليل حذف مطالب شيعي و انقلاب اسلامي در ويكيپديا بهخاطر حضور بيشتر و فعالتر تفكرات مخالف است؟
بله، حذف اينگونه مطالب دو علت دارد يكي اينكه افراد مخالف حضور فعال و بيشتري دارند و ديگر عدم آشنايي اين نويسندهها با قوانين و استانداردهاي سايت ويكي پدياست. اين سايت يك دانشنامه است كه از تعداد زيادي مقاله تشكيل شده است. هربخش در واقع يك مقاله است و براي اينكه مقالات كيفيت داشته باشند، يكسري استانداردها را تعيين كردهاند. هيچ تبعيضي بين افراد و مليتها نيست. بايد مطلبي كه در اين سايت نوشته ميشود مستند و معتبر باشد. اين براي همه لازم الاجراست. خود كاربران هم بر اجراي قوانين نظارت دارند. اگر مخالف با استانداردهاي كيفي باشد هر كسي اجازه دارد و ميتواند آن مطلب را حذف كند. علت اينكه مطالبي حذف ميشود عمدتاً به خاطر همين مسئله است.
گاهي مطالب از سايت و نشريه مشهور برداشته ميشود ولي باز هم حذف ميكنند، چرا؟
مشهور بودن منبع مهم نيست. ممكن است سايتي مشهور باشد اما معتبر نباشد بين معتبر بودن و مشهور بودن فرق است. اولين شرط اعتبار يك سايت، مجله يا روزنامه اين است كه هيئت تحريريه مشخص، شناخته شده و كارشناس داشته باشد. ممكن است مقالهاي نوشته شده باشد اما نويسندهاش مشخص نيست اين اعتبار ندارد زيرا نويسنده معلوم نيست چه كسي است. اعتبار نوشته با نويسنده يا ناشر است؛ بنابراين آن مطلب معتبر نيست. بايد فرايند خبر را به صورت شفاف و درست مشخص كنند وقتي سايتي چندين بار مروج شايعات باشد از اعتبار فاقد ميشود.
آيا در ويكيپديا فيلم را هم ميتوان بهعنوان منبع معرفي كرد؟
بله، منبع ميتواند آنلاين باشد مثل سايتهاي خبري، علمي، سايتهاي علما و مراجع معتبر يا اينكه منبع ميتواند آفلاين باشد مثل كتابها و مجلات يا كتابهاي قديمي كه لينك اينترنتي ندارد. حتي يك فيلم يا برنامه پخش شده تلويزيوني، اما اين فيلم هم بايد معتبر باشد. مطالب فيلم بايد مستند به مدارك و منابع معتبر باشد. صرفاً بر اساس شايعات و ادعاهاي بيپايه و اساس نباشد. اگر غير از اين بود معتبر نيست.
وبلاگ ها در چه شرايطي منبع ويكيپديا ميشوند؟
وبلاگها معمولاً منبع اوليه هستند ولي در كل همان قضيه صادق است بايد نويسنده شناخته شده و متخصص در مطالبش باشد و داراي كتاب يا مقاله باشد. ويكيپديا قانوني دارد كه بايد منابع علاوه بر اعتبار داراي منابع ثانويه باشند؛ يعني اينكه از روي تحقيق اوليه ارائه نگردند. منبعي غيروابسته به موضوع مقاله آن را معرفي كند. مطالبي كه ديگران درباره آن شخص نوشته باشند. مثلاً براي معرفي يك فرد نبايد به منابعي كه خود فرد توليد كرده يا وابسته به او هستند استناد كرد.
اغلب منابع به زبان مقصد كم است مثلاً منبع انگليسي است. آيا ميتوان براي معرفي كشورمان در بازنوشت مطالب در ويكيپديا به زبان فارسي رفرنس داد؟
بله، در قوانين ويكيپديا الزامي نيست كه زبان منبع مقاله با زبان مقاله يكي باشد. ميتوان به منبع فارسي و عربي و زبانهاي ديگر ارجاع داد به شرطي كه معتبر باشد. البته اولويت با منابعي است كه به زبان مقاله باشد. مثلاً شما اگر يك صفحه انگليسي در ويكيپديا درست ميكنيد بهتر است كه منابع هم انگليسي باشند ولي اجباري هم نيست. اولويت است.
حضور دانشمندان و علماي ديني را در اين سايتها براي پاسخ دادن به ابهامات چطور ديديد؟
متأسفانه از ايران خيلي كم پاسخ ميدهند بيشتر از سوي وهابيها سؤالات پاسخ داده ميشود كه به شدت تشيع را تخريب و به عنوان يك فرقه انحرافي معرفي ميكنند.
سايتهايي مثل ياهو انسر معمولاً چقدر بازديد دارند؟
آمار را نشان نميدهد ولي بر اساس اطلاعات در برخي منابع گفته ميشود ياهو انسر پربينندهترين سايت پرسش و پاسخ جهان است. در بسياري از موارد وقتي سؤالي را در گوگل جستوجو كنيد اولين يا دومين نتيجه ياهو انسر است. بيشتر افراد فعال در اين سايت نوجوانها هستند كه براي پرسيدن به اين سايت روي ميآورند. حتي دانشآموزان تكاليف درسي خودشان را در اين سايت ميپرسند.
نمونه ايراني هم دارد؟
پرسش و پاسخ ايراني داريم، ولي از نظر طراحي متفاوت هستند و مخاطبشان محدودتر و داخلي است.
در پايان صحبت خاصي داريد بفرماييد.
براي انتشار عكس در سايتهاي بينالمللي نياز به رعايت كپي رايت است، مخصوصاً اجازه كتبي عكاس. متأسفانه در كشورما رايج است كه استفاده از مطالب با ذكر منبع بلامانع است ولي اين جمله از نظر حقوقي ارزش ندارد و مبهم است. بايد از جملات استاندارد بينالمللي استفاده كرد كه بهترين نمونه مجوز creative commens است كه بسيار مفيد است و باعث نشر بينالمللي عكس ميشود. مثلاً صهيونيستها ميگويند اين عكس قانون كپيرايت را رعايت نكرده بنابراين حذف ميشود.! البته با همين قوانين بسياري از مطالب و عكسهاي خلاف آنها هم ميشود حذف كرد.
حمایت/ناشران حوزه دین در گفت وگو با «حمایت» خواستار شدند
ضرورت حمایت مادی و معنوی از نشر دینی
گلایه از کم مهری ها – اگر نگوییم بی مهری- بیت الغزل درددل بسیاری از فعالان حوزه نشر در سالهای اخیر در رابطه با عملکرد مسئولان این عرصه بوده است؛ البته نباید از دایره انصاف هم خارج شد چه آن که در همین سالها با وجود مشکلات شدید مالی و کمبود اعتبارات ، شاهد حمایتهای نصف و نیمه ای در این باره هم بودهایم که در این اوضاع و احوال، جای شکرش باقی است.
در این میان نشر دینی با توجه به این که در راستای فرهنگسازی در جامعه اسلامی نقش مهمی را ایفا میکند ، طبعاً نیازمند حمایت مادی و معنوی بیشتری از سوی بخش فرهنگی دولت است.
گلایه از ضعف اطلاع رسانی و فرهنگسازی
«مهدي دهقاني» مسئول انتشارات حقوق اسلامي با اشاره به این که به طور کلی صنعت چاپ و نشر در کشور حتی در شهرهای مذهبی چون قم و مشهد در وضعیت چندان مطلوبی به سر نمی برد، اظهارکرد: جدای از مباحث مالی که همیشه وجود داشته و دست بر قضا در این سالها دامنه آن نیز بیشتر شده ، متاسفانه نظام اطلاع رساني در حوزه كتاب و كتابخواني در كشور ما ضعيف است، چه آن که فرهنگسازی خوب و موثری نیز در این خصوص یا انجام نمیشود یا بسیار مقطعی و جرقه ای است.
وی در گفتو گو با «حمایت» افزود: مادامی كه اين خلأ اطلاع رساني در حوزه چاپ و نشر مرتفع نشود، نميتوان چندان به كتابخوان شدن مردم ما اميد بست و به
نهادينه شدن فرنگ مطالعه اميدوار بود.
ضعف در سیستم پخش و توزیع باید برطرف شود
دهقانی همچنین با بیان این که در حال حاضر یکی از مشکلات ناشران، ناظر به بحث پخش و توزیع کتاب به خصوص در شهرستانهاست، گفت: به دليل نامناسب بودن امور مربوط به پخش كتاب و اين كه گاهي اوقات عوامل پخش حق و حقوق ناشر را به طور كامل نميدهند ، معدود ناشراني هستند كه در اين خصوص به معنای واقعی متضرر نمي شوند، چرا که از قبل به جهت بنیه قوی که داشته اند زیرساخت ها را برای خود به خوبی فراهم کرده اند.وي اضافه کرد: از این رو انتظار جدی ما ازمسئولان این است که نسبت به حل مشكلات ناشران حوزه دین به خصوص وضعيت نامطلوب پخش و توزيع كتاب اقدامات لازم را انجام داده و عملاً به حمایت از نشر دینی و اسلامی کمک کنند.
هم حمایت مادی می خواهیم و هم معنوی
حجتالاسلام «عليرضا سبحاني» مسئول انتشارات مؤسسه امام صادق(ع) نیز در گفت و گو با «حمایت» خواستار حمایت مادی و معنوی از نشر حوزوی و دینی شد و گفت: مهمترين مشكل انتشارت ديني و حوزوي در شرایط کنونی، مساله توزيع كتب است.
وی همچنین با اشاره به این كه بيشتر موسسات انتشاراتي در شهرهایی چون قم و بعضاً مشهد و اصفهان در زمينههاي ديني و حوزوی فعاليت مي كنند، خاطرنشان کرد: دولت بايد در راستاي توسعه فرهنگ كتابخواني در كشور به ويژه در عرصه نشر ديني اقدام به اعطاي يارانههايي در قالب بنهاي الكترونيكي به اقشار مذهبي و به خصوص روحانیون و دانشجویان كند؛ البته معمولاً کارهایی در این خصوص صورت گرفته و می گیرد اما نیازمند تقویت این گونه حمایت ها هستیم.
کتاب از بسیاری از اقلام مصرفی ارزان تر است
وی همچنين در ادامه با اظهار تاسف نسبت به اين كه كتاب چندان در سبد خريد خانوادهها جايي ندارد، به یک مشکل ریشه دار فرهنگی در این باره اشاره و تصريح كرد:اين كه برخي مدام ميگويند كه كتاب در جامعه گران است سخن چندان درستي نيست؛ چون كتاب به نسبت بسياري از اقلام مصرفي ارزان قيمتتر است، اما فرهنگ مطالعه کمتر وجود دارد و افراد چندان راغب حرکت به این سمت و سو نیستند.
سبحانی بیان کرد: بی شک آن چه كه بيش از همه ميتواند به عنوان دليل كتاب نخواندن مردم ما مطرح باشد، اين است كه هنوز فرهنگ كتابخواني آن طور كه بايد و شايد در جامعه ما نهادينه نشده است و الا مسئولان کمابیش حمایتهایی از نشر دینی دارند
هر چند معتقدیم که باید این ها توسعه یابد.
مسئولان دولتی به میدان حمایت بیایند
حجت الاسلام «سید مصطفی آل غفور» مدیر انتشارات مرکز مدیریت حوزههای علمیه سراسر کشور نیز در گفت و گو با «حمایت» و با تاکید بر لزوم حمایت عملی از نشر دینی و حوزوی پیشنهاد داد: همان ردیف بودجه حمایتی که برای حوزه نشر و چاپ مربوط به آموزش و پرورش و کتب دانشگاهی در نظر گرفته می شود برای حوزه نیز مورد توجه قرار گیرد.
وی همچنین با بیان این که فراهم کردن تسهیلات از جمله اعطای بن کتاب به طلاب و دانشجویان یکی از راههای حمایت از صنعت نشر کشور است، افزود: یکی دیگر از راهکارها ، برپایی نمایشگاه های فصلی و استانی است که با ارایه تخفیفهای ویژه و اهدای بن کتاب ، مخاطبان را ترغیب به خرید کتاب میکند و به این وسیله هم سرانه مطالعه در جامعه افزایش می یابد و هم این که حمایتی از نشر دینی صورت می گیرد.
کمرنگ بودن سهم کتاب در سبد خرید خانوار
وی در ادامه با اشاره به گرانی مواد اولیه برای تولید کتاب نیز خاطرنشان کرد: متاسفانه حمایت خاصی از تولید کتب دینی در سطح عمومی نمیشود و اینگونه حمایتها هم کفاف حجم عظیم تولید نشر مذهبی را نمیدهد ، به همین دلیل کتب دینی در پایینترین سطح تقاضا قرار دارد و در سبد خرید خانوار کمرنگترین کالا است.
دولت باید نشر دینی را در کانون توجه قرار دهد
حجت الاسلام «اسماعیل اسماعیلی»، مسئول سابق موسسه بوستان کتاب قم و از نویسندگان با سابقه که کتب دینی و معارفی بسیاری نگاشته است هم در گفت و گو با «حمایت» با اشاره به تفاوتها و تمایزات نشر دینی با سایر نشرها اظهار کرد: از آن جایی که نشر دینی به بخشی از نیازهای حکومت و جامعه دینی پاسخ میدهد و خوراک علمی و فکری لازم را برای مردم فراهم می کند، طبعاً باید به طور جدی مورد حمایت دولت و مسئولان باشد؛ چه آن که این مساله یکی از ابزارهای حمایت از امر به معروف و نهی از منکر در مقام عمل است.وی افزود: با این حال متاسفانه در سال های اخیر این مساله چندان مورد حمایت جدی نبوده و انتظار این است که حمایت از نشر دینی بیش از این ها مورد توجه قرار گیرد.این صاحب نظر در حوزه کتاب و نشر همچنین به نکته ظریفی اشاره کرد و گفت: در حال حاضر تعداد آثاری که به اسم دینی در بازار وجود دارد ، زیاد است اما حقیقت مطلب آن است که بسیاری از آن ها جزو آثار فاخر و ارزشمند به شمار نمی روند چه آن که حجم قابل توجهی از آن ها را کتابهایی تشکیل می دهند که به آسانی محتوای آن ها گردآوری شده و در قالب یک کتاب به بازار عرضه شده است.
وی افزود: از این حیث ما در زمینه حمایت از آثار فاخر به خصوص در رابطه با نشر دینی دچار فقر هستیم و این در حالی است که در موضوعات مختلف نیازمند تالیف و ترجمه و نگارش آثار فاخر هستیم.
گرانی کاغذ و هزینه چاپ ؛ همچنان نگران کننده
اسماعیلی در ادامه به بخشی از مشکلات فراروی ناشران دینی اشاره وبیان کرد: متاسفانه در سالهای اخیر به دلیل گرانی کاغذ و ملزومات چاپ ، همچنین مشکلات مالی و غیرمالی ، وضعیت حوزه نشر و چاپ کتاب چندان مطلوب نبوده و مشکلات دوچندان شده است و به همین خاطر در حال حاضر تولید و نشر کتب دینی و خرید آن ها از سوی مردم کمتر از گذشته شده است.
وی افزود: البته معتقدم که باید کتب دینی و مذهبی با قیمت مناسبی در اختیار مردم و نسل جوان قرار گیرد و این که ما بخواهیم فقط قیمتها را برای جبران مشکلات مالی افزایش دهیم، خلاف سیاست حاکم بر نشر دینی است.
خراسان/واکنش شهرام اسدي به اظهارات محمد رحمانيان
کارگردان «روز واقعه» به صحبت هاي محمد رحمانيان مبني بر اين که وي در ساخت اين فيلم برخي اسامي متن بهرام بيضايي را تغيير داده و تنها بخشي از متن را تصوير کرده است، واکنش نشان داد.شهرام اسدي در واکنش به صحبت هاي محمد رحمانيان در نشست رسانه اي نمايش نامه خواني «روز واقعه» مبني بر اين که در فيلمي که از روي فيلم نامه بهرام بيضايي ساخته تنها بخش هايي از اثر را به تصوير کشيده به مهر گفت: به نظر من آقاي رحمانيان يا اين جمله را با سهل انگاري محض گفته اند، يا قصدشان مزاح بوده يا اينکه خداي نکرده نيت سويي از ابراز آن داشته اند؛ که ان شاءا... به خاطر فريب مسئولان براي دريافت مجوز نمايش نامه خواني نبوده است. وي ادامه داد: اين که من به عنوان کارگردان در برگردان فيلم نامه به تصوير ملزم به خواندن و متهم به حذف آنها باشم غيرمنطقي ترين و غيرحرفه اي ترين سخني است که تا به حال شنيده ام.
خراسان/رونمايي ترجمه روسي رمان دفاع مقدسي در مسکو
ترجمه روسي رمان «شطرنج با ماشين قيامت» با حضور حبيب احمدزاده نويسنده اين کتاب در «بيبليو گلوبوس» بزرگترين کتاب فروشي روسيه در مسکو رونمايي شد.به گزارش تسنيم، «الکساندر اندروشکين» مترجم روسي اين رمان و عضو اتحاديه نويسندگان روسيه در پيامي به اين رونمايي ، محتواي اين کتاب و رمان را به جز شيوه منطقي و زيباي شخصيت هاي داستان ، روحيه امروزين ايرانيان در شطرنج هسته اي با غرب دانست. حبيب احمدزاده نيز در ابتداي رونمايي ، فاجعه منا را به ميهمانان و خبرنگاران روس حاضر در جلسه متذکر شد و غم عظيم خود رابه مناسبت افشانکردن حقايق کشته شدن هزاران انسان بي گناه دراين فاجعه مانعي بزرگ براي ابراز خوشحالي در لحظه رونمايي کتابش در مسکو دانست.درادامه اين مراسم ، موسسه بين المللي اوراسيا ، ديپلم افتخار وجايزه مدال نقره اي خود را از سوي نويسندگان و منتقدان منطقه روس و قفقاز ، به علت نوآوري و جذابيت در نگارش رمان «شطرنج با ماشين قيامت » به حبيب احمدزاده اهدا کرد .
شهروند/گزارشی از عملکرد ١٧ ماهه اعضای هیاتمدیره خانه تئاتر پیکان حملات علیه ایرج راد
صبح دیروز سه تن از اعضای هیاتمدیره خانه تئاتر یعنی علیرضا نادری، علیاصغر دشتی و حمید پورآذری با حضور در سالن کنفرانس تئاتر شهر، گزارشی از عملکرد ١٧ ماهه خود در خانه تئاتر ارایه و مطالبی را مطرح کردند که بسیاری از آنها سبب تعجب و نگرانی حضار شد. این سه هنرمند با بیان اینکه حدود سه ماه است که در جلسات خانه تئاتر شرکت نمیکنند تاکید کردند که خانه تئاتر دچار ضعفهای شدید ازجمله نبود شفافیت، نبود گزارشهای مالی و نبود بازرسی درست است که باعث شده خانه تئاتر به سازمانی عقب مانده تبدیل شود. این اعضای هیاتمدیره خانه تئاتر همچنین با بیان اینکه استعفا نمیدهند ولی در مدت غیبتشان اصلا مهم نبوده که چرایی نبودشان پیگیری شود و حتی اخراج هم نشدهاند، اظهار کردند که در بررسیهایی متوجه شدند با وجود اینکه در اساسنامه خانه تئاتر این تشکل صنفی بهعنوان موسسه فرهنگی- هنری قید شده است اما سند آن به نام ایرج راد است. در ابتدای این نشست که بیش از ٢ ساعت به طول انجامید، امیر یاراحمدی با تاکید بر اینکه ما یک جامعه درحال توسعه هستیم که رفتارهایش در همه زمینهها باید مورد نقد قرار گیرد و یکی از ابزارهای نقد رفتارهای اجتماعی، تئاتر است، گفت: «در دو سهسال اخیر با توجه به اتفاقاتی که پیش آمد باید این پرسش را دوباره بپرسیم که چه باید کرد؟ ادامه داد: اولین اقدام برای این موضوع این بود که ترکیب هیاتمدیره خانه تئاتر کارآمد باشد و این هیاتمدیره جدید پیشبینی کرد که برای پیش رفتن به سمت آینده چه راهکارهایی باید اندیشیده شود.»
در ادامه این نشست علیرضا نادری بهعنوان مدیر کارگروه بهسازی خانه تئاتر پس از یادآوری صحبتهای مطرح شده هنگام رأیگیری برای هیاتمدیره خانه تئاتر، بیان کرد: «تصورم از جایی که به آن وارد میشدم یک ورطه نبود بلکه یک صنف بود و در همان ابتدا مبنا را بر این گذاشتیم که حقوق افراد را بر حقوق خود ترجیح دهیم و به گذشته فکر نکنیم و آینده را در نظر داشته باشیم. من بهعنوان عضو هیاتمدیره خانه تئاتر و سخنگوی آن این خبر دردناک را میدهم که خانه تئاتر سازمانی عقب افتاده، عقب نگهداشته شده و عقب مانده است... البته من تمام این حرفها را در اتاقهای خانه تئاتر به آقای راد(مدیرعامل خانه تئاتر) توضیح دادم و در جلسهای گفتم که آقای راد باید محاکمه شود» او در ادامه عنوان کرد: «خانه تئاتر عملا با یک تشخیص فردی، حکومت یک نفره و درواقع با یک نفر که چهار رأی دارد اداره میشود.» او اضافه کرد: «زمانی که با مسئولان وارد گفتوگو شدیم تا به دلیل وظیفهای که دارد از بازسازی سیستم خانه تئاتر حمایت کند و اعتباری به دست بیاوریم، برخوردهای تخاصمی شروع شد و نتیجه هم این شد که در جلسهای که آقای مرادخانی هم حضور داشت مدیرعامل و اعضای هیاتمدیره شرکت نکردند.» این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر ایران، با تأکید بر اینکه ایرجراد برای او شخصی محترم است، بیان کرد: «شرایط به گونهای است که این مسأله در روح افراد خانه تئاتر لانه کرده که بدون آقای راد، خانه تئاتر، خانه نیست. درواقع شرایط در آنجا طوری است که اگر حرف از تحول بزنید انگار میخواهید آنها نباشند و حتی من یک بار نزدیک بود جلوی آقای راد گریه کنم که ما برای تحقق یک رویا اینجا هستیم و کاری به میز و تشکیلات و جایگاه شما نداریم.» او در توضیح وضع نابسامان خانه تئاتر و نبود یک سیستم مشخص و به روز اشاره کرد: «روابطعمومی خانه تئاتر فردی بسیار محترم است، اما ساختار آنجا خیلی قدیمی است بهطوری که ١٧ روز طول کشید تا نامه انجمن بازیگران از روابط عمومی به اتاق مدیرعامل برسد.» او در ادامه انتقادات به ایرج راد عنوان کرد: «این خوب نیست که هر اتفاقی در خانه تئاتر بخواهد رخ بدهد اول باید آقای راد درباره آن تصمیم بگیرد. این موضوع حتی برای خود ایشان هم بد است. او انسان خوب و پاکدستی است، اما گزارش مالی در خانه تئاتر وجود ندارد که یکی از نمونههای آن ماجرای تعاونی مسکن است که به آن وارد نشدیم ولی با اختلاس مواجه شده و دچار عدم شفافیت و پنهانکاری است.» این کارگردان تئاتر همچنین یادآور شد که در جلسهای با عزتالله انتظامی گفته است که از آبروی او (انتظامی) بیش از حد در خانه تئاتر استفاده میشود ضمن اینکه این هنرمند قدیمی هم با ایجاد تغییر و تحول در به روزرسانی خانه تئاتر موافق است.
او همچنین با اعلام اینکه دیگر عضو انجمن نمایشنامهنویسان هم نخواهد بود در پاسخ به اینکه آیا بازنگشتن خود به خانه تئاتر را بهعنوان استعفا مطرح میکند، گفت: «خیر استعفا نیست، چون ما سه ماه است که به آنجا نمیرویم و آنها حتی ما را اخراج نمیکنند. این درحالی است که طبق گفته آقای قلعه بازرس خانه تئاتر این خانه باید چهارسال قبل تعطیل میشد، چون چیزی در آن ثبت نشده است.» در بخشی از این نشست امیر اسمی و علیاصغر دشتی توضیحات مفصلی را درباره طرح چهارسالهای که تدوین کردند و در چهار مرحله قرار بود اجرا شود، ارایه دادند.
فرهیختگان/دانلودها و کپیهای غیرقانونی سرمایه هنر را به کجا میبرد
فرهنگسازی در کنار قانونمداری
نویسنده : بهاءالدین مرشدی
شبکه نمایشخانگی و توزیع سریالهای ساخت ایران مدتی است رونق گرفته و مردم به تماشای سریالهایی مینشینند که برای این شبکه تولید میشود. دلایل گرایش برخی کارگردانها به این شبکه گاهی به دلخوریهای کارگردانهای آنها از تلویزیون بازمیگردد تا با در دست داشتن رسانهای مستقل بتوانند فیلمهای خود را به نمایش در بیاورند.
در این سالها کارگردانهای برجستهای چون مهران مدیری، بیژن بیرنگ، محمدحسین لطیفی، حسن فتحی، داوود میرباقری و...قدم در این راه گذاشتند تا کسری ساخت برخی سریالها در تلویزیون را جبران کنند. اما ورود به این حوزه هم با اما و اگرهای بسیاری همراه بود، تا جایی که مهران مدیری در اولین ساختهاش یعنی «قهوه تلخ» نتوانست آن را به پایان برساند و همواره هم از کپیهای غیرقانونی گلایه داشت. این گلایه را اکثر کارگردانهای این حوزه دارند. دیدن سریالها و فیلمها بدونپرداخت هزینه و دانلود غیرقانونی و خریدن کپی سیدیهای این برنامهها با قیمتی پایینتر از معضلات این رسانه است. تازهترین سریالی که این روزها در شبکه نمایش خانگی عرضه شده، سریال «دندون طلا» ساخته داوود میرباقری است. او این سریال را از نمایشنامهای با همین نام اقتباس کرده که سالها پیش آن را در سالن اصلی تئاترشهر روی صحنه برد. او سریالش را با حضور بازیگرانی چون مهدی فخیمزاده، حامد بهداد، حمیدرضا آذرنگ، ستاره اسکندری، حسن پورشیرازی، سیروس گرجستانی، محسن قاضیمرادی و... ساخته است.
میرباقری پیش از «دندون طلا» ساخت سریال برای شبکه نمایش خانگی را تجربه کرد. او «شاهگوش» را برای این شبکه ساخت و با پشتوانه ساخت چنین سریالی سودای ساخت سریال بعدی را در سر پروراند تا نتیجهاش «دندون طلا»یی باشد که این روزها در خانههای مردم اکران میشود. اما داوود میرباقری از کپیهای غیرمجاز این سریال گلایه کرده و بر همین اساس ویدئویی منتشر کرده و در آن از مخاطبان سریالش خواسته کپیهای غیرمجاز این سریال را نخرند. او در این کلیپ کوتاه میگوید: «اگر مردم کپی دیویدیهای سریال «دندون طلا» را بخرند حتی ریالی از آن به تولیدکننده باز نمیگردد. مردم آثار هنری را به شکل غیرقانونی دانلود نکنند تا به یک جریان فرهنگی کمک کنند و بتواند روی پای خود بایستد.»
«قهوه تلخ» با طعمی شیرین
دانلود غیرمجاز معضلی است که گریبان همه رشتهها را گرفته و استفادههای غیرقانونی مد شده است. بخشی از این مساله به فرهنگسازی این جریان فرهنگی و بخشی هم به نبود قانون در این مساله بازمیگردد. مهران مدیری که خودش دستی بر آتش داشت هم جلوی دوربین ظاهر میشد و از مردم میخواست سریالهایش را دانلود نکنند و کپیهای غیرمجاز را هم خریداری نکنند. او زمانی وارد بازار شد که مجبور بود با سریال «قلب یخی» نیز رقابت کند، برای همین جلوی دوربین ظاهر شد و حرفهایی صمیمانه زد تا توجه تماشاگران و علاقهمندانش را به خرید محصول اصلی جلب کند. او در ویدئویی که منتشر کرد، گفت: «ما که همیشه همدیگر را دوست داشتهایم و من همیشه عاشقتان بودهام، یک خواهش از شما دارم و آن این است که جان من، نسخه کپی این سریال را از کسی نگیرید، از کسی نخرید، حتی در خانواده و حتی بین خواهر و برادرها.» و همین مساله هم باعث شد مهران مدیری با اولین حضورش در شبکه نمایش خانگی و پخش اولین قسمت آن نیممیلیون نسخه فروش داشته باشد. او در کنار فروش قرعهکشیهایی نیز به راه انداخت تا مردم تمایل بیشتری به خرید نسخههای اصلی داشته باشند. او پس از سالها با سریال «در حاشیه» به تلویزیون بازگشت و یک سریال طنز پرحاشیه را برای صدا و سیما رقم زد. اما او باز هم به شبکه نمایش خانگی بازگشته و سریالی را با عنوان «عطسه» تولید کرده است. این چهارمین تولید این کارگردان سریالهای طنز است که برای شبکه نمایش خانگی تولید میکند. «قهوه تلخ»، «ویلای من» و «شوخی کردم» کارهای پیشین او هستند. در «عطسه» بازیگرانی چون مهران مدیری، جواد رضویان، سیامک انصاری، مهران غفوریان، فلامک جنیدی و...بازی میکنند.
توزیع آلمانی ایرانی
حسن فتحی دیگر کارگردانی است که خودش را در شبکه نمایش خانگی امتحان میکند. او سریالی را با عنوان «شهرزاد» ساخته و آن را آماده پخش کرده است. این سریال پیشتر با عنوان «روزی روزگاری عاشقی» کلید خورد اما به نام «شهرزاد» تغییر پیدا کرد. یک مجموعه در 26 قسمت 60 دقیقهای که ماجرایی در دهه سی را روایت میکند و داستانی عاشقانه دارد که نغمه ثمینی آن را نوشته است. در این سریال علی نصیریان، ترانه علیدوستی، شهاب حسینی و مصطفی زمانی نقشهای اصلی را بازی میکنند. پیش از اینکه این سریال وارد شبکه نمایش خانگی شود، موسیقی آن منتشر شد. صدای محسن چاووشی در این فیلم بهعنوان خواننده از ویژگیهای این سریال به شمار میرود. اما حسن فتحی فکر دیگری هم برای پخش سریالش کرده و در برنامهریزیهای صورتگرفته با شرکت EM فیلم آلمان مقرر شده است که این سریال به صورت تولید مشترک ایران و آلمان روانه بازار شود. فیلمی که هم در ایران و هم در آلمان توزیع میشود، باید منتظر ماند و دید. حسن فتحی که سریالهای موفقی چون «مدار صفردرجه»، «میوه ممنوعه»، «شب دهم» و...را برای تلویزیون ساخته است مراسم فرش قرمز سریالش را دیروز در آلمان برگزار کرد. در این مراسم علی نصیریان، مهدی سلطانی، مصطفی زمانی و ترانه علیدوستی به نمایندگی از بازیگران و فردین خلعتبری به همراه علیرضا قربانی هم در تیم موسیقی این سریال روی فرش قرمز سریال قدم گذاشتند. این سریال از 20 مهر همزمان در ایران و آلمان توزیع میشود. شاید این نحوه توزیع در این دو کشور راهی برای بازگشت سرمایه این سریال باشد. کارگردانهای این بخش از شبکه رسانههای تصویری باید مداوم به دنبال راههایی باشند که بتوانند از فروش غیرقانونی و دانلودهای غیرمجاز برنامههایشان جلوگیری کنند.
دانلودهای غیرقانونی مشکلی فراگیر
شاید همه اعتراضها و گلایههایی که در ساخت سریالهای شبکه نمایش خانگی وجود دارد در بخشهای دیگر فرهنگی نیز دیده شود. بخشهایی چون کتاب، فیلمهای سینمایی روی پرده، آلبومهای موسیقی و...هم از این جریان آسیب میبینند. برای همین سالهاست که متولیان فرهنگی و صاحب آثار به دنبال راهی هستند تا بتوانند خود را از این وضعیت نجات دهند و جلوی چاپ و انتشارهای غیرقانونی فیلمها و کتابها و آثار هنری را بگیرند. حقوقی که در بیشتر مواقع از طریق افرادی سودجو تضییع میشود. کتابهایی که با تکثیر غیرمجاز کنار خیابان فروخته میشود و با فروش آنها تنها کسی که از این وضعیت سود نمیبرد، نویسنده و ناشر آثار است. نسخه پیدیاف کتابها هم در سایتهای رایگان قرار میگیرد و دسترسی به آنها برای عموم آسان میشود. بنابراین باز مشکل حقالتالیف و حقالنشر این آثار زیرسوال میرود. در بخش موسیقی هم همین وضعیت حکمفرماست و آلبوم تولیدشده به آسانی در سایتها قرار میگیرد و شما با یک کلیک میتوانید آنها را دانلود کنید. شاید برای جبران این خسارتهاست که خوانندهها و موزیسینها ترجیح میدهند کنسرت برگزار کنند تا سرمایهشان بازگردد. اینها معضلی است که بخشی از آن از طریق قانون کپیرایت حل میشود و بخش عمده آن تا به ثمر نشستن حق مالکیت معنوی میتواند با فرهنگسازی در میان جامعه تسری پیدا کند تا فیلمهایی که روی پرده هستند به بازار دلالان راه پیدا نکنند.
قدس/حسن برزیده، کارگردان فیلم« مزارشریف»:
توصیه میکردند این فیلم را نساز
گروه هنر / تکتم بهاردوست- هجوم نیروهای طالبان به کنسولگری ایران در شهر مزار شریف افغانستان که منجر به شهادت دیپلماتهای کشورمان و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی شد، ...
دستمایه ساخت فیلم سینمایی «مزارشریف» به نویسندگی و کارگردانی حسن برزیده شد که این روزها در اکران است.
به این انگیزه با برزیده به گفتوگو نشسته ایم. اودر این گفت و گو درباره این فیلم و ژانر فیلم سیاسی سخن گفته است.
فیلم مزار شریف درژانر سیاسی ساخته شده، چرا این ژانر در سینما کمتر کار شده است؟
- نمیدانم ،شاید چون دلیلش حساسیت ما نسبت به همه چیز است و همیشه هم نسبت به مسایل سیاسی واکنشهای تندی داریم. به نظرم، مجال این قضیه برای فیلمسازان فراهم نمیشود. همیشه در ساخت این گونه آثار این نگرانی وجود دارد که با ساختن فیلم در این حوزه برخورد تندی شود یا این قدر دچار سانسورشود که نتیجه کار بی خاصیت باشد، یا این فیلمها برای همیشه در حاشیه بمانند و نمایش داده نشوند.
آیا این ژانرمورد علاقه مخاطب هست، یا شاید یکی از دلایلی که ژانر سیاسی کمتر ساخته شده، دلیلش استقبال نکردن مخاطبان است؟
- نه ! مخاطب دوست دارد.چرا نباید موضوعی سیاسی که مسأله مردم است، مورد اقبال قرار نگیرد؟! یک زمانی هست که یک سری آثار در این ژانر ساخته میشود که با مسایل مردم چندان ارتباطی پیدا نمیکند، در این گونه موارد این قضیه قابل بررسی است، ولی خیلی از موضوعها هست که با زندگی مردم مرتبط است، به همین دلیل مردم علاقمندند.
اکنون فیلم مزار شریف میتواند سیاسی باشد و هست؛ اما در این فضا ساخته میشود و مراقبت هم میکند که بتواند حرفش را در مورد موضوعی که مسکوت مانده بزند؛ درباره مسایلی که به عمد نخواسته اند در موردش حرف بزنند.
به قول یکی از دیپلماتها، این قضیه یک «گاف دیپلماتیک» بوده است؛ حالا سینما آمده در خصوصش صحبت کرده و اتفاقی را برای نسل بعدی به تصویر کشیده است وگرنه اگر شرایط جز این بود، میتوانستیم گزندهتر و مستقیمتر به اینکه چه عواملی و چه بی تدبیرهایی اتفاق افتاده که این فاجعه به وقوع بپیوندد؛ بپردازیم. عوامل این ماجرا داخلی هم هستند و چیزی جز حمله طالبان بوده و بیتدبیریهای داخلی سبب ایجاد این اتفاق بوده است.
پس احتمالا همین نخواستنها سبب شده که یک سری مسایل در این فیلم راز گشایی نشود.
- بله! ما واقعاً قصدمان در این فیلم این بود که این فرصت را ایجاد کنیم ودر خصوص پروندهای که کنار گذاشته شده و هیچوقت در باره اش صحبت نشده است؛ صحبت کنیم. نخواستیم که راحت از کنار این موضوع بگذریم. این موضوع و این فیلم همیشه جای بحث دارد و من نخواستم که فقط یک روایت باقی بماند، بلکه سعی کردم جذابیتهای سینمایی هم داشته باشم، چون این فیلمها همیشه ماندگارند.
همانطور که خودتان هم به آن اشاره کردید، در این کار یک روایت مستند گونه به این موضوع داشتهاید. آیا در زمان ساخت به فیلم «چه کسی ما را کشت»، محمدحسین جعفریان هم نظر داشته اید؟چون فیلم شما تقریباً به همان مواردی اشاره کرده که وی اشاره کرده است و چیز بیشتری در اختیار مخاطب قرار نداده اید.
- من آن فیلم را هیچ گاه ندیدهام، چون دلم میخواست روایت خودم را داشته باشم. البته روایتی که مبتنی بر اطلاعاتی بود که تنها شاهد ماجرا یعنی آقای شاهسوند به من میداد. نمیخواستم درگیر حواشی خاصی بشوم که بیننده را دور میکند. میخواستم مستند به همان چیزی باشد که تنها شاهد ماجرا طرح کرده بود.
گفتید، تنها شاهد ماجرا! یک سری مسایل تا پایان نامعلوم است، مثل دلیل و چگونگی زنده ماندن شاهسوند، چرا نخواستید به این قضیه بپردازید؟
- دلیلش را تقریباً در فیلم گفتهام. به نظر من، زنده ماندنش خدایی است تا شاهد و راوی این ماجرا باشد، چون این ماجرا میتوانست برای همیشه پنهان بماند، چون طالبان هم این ماجرا را تکذیب میکردند.
اما اینکه به لحاظ فیزیکال چگونه زنده مانده، باید بگویم که شدنی است، چون یادم میآید در زمان جنگ در صد متری خود من یک گلوله خمپاره منفجر شد، در حالیکه هیچ ترکشی به هیچ کس اصابت نکرد؛ از این اتفاقات میتواند بیفتد.
با توجه به اینکه از وقوع این ماجرا سالها میگذرد، چرا این قدر دیر به فکر ساخت یک چنین موضوعی افتادید؟
- بی شک زمان و محیطش تا به آن زمان فراهم نبوده است چون قبل از این در خصوص این موضوع «مقاومت» وجود داشت و شدنی نبود.حتی زمان تحقیقات و ساخت فیلم هم کسانی بودند که میگفتند، این فیلم را نسازید.
از انتخاب بازیگران بگویید. آیا در انتخاب آنها به گیشه هم توجه داشتهاید؟
- طبیعی است که باید این گونه آثار بازیگر خوب و شناخته شده داشته باشد تا مخاطب را برای دیدنش ترغیب کند. به علاوه یک سری ویژگیها مانند استقامت و صبوری در برخی بازیگران وجود دارد که این دو نفر حداقل این ویژگیها را داشتند.
به عنوان پرسش پایانی،آیا فیلمنامه به طور دقیق بر مبنای مستندات تاریخی و صحبتهای تنها شاهد ماجرا نوشته شده است؟
- بله! هیچ جا، هیچ تحریفی اتفاق نیفتاده است و ما مانند مستنداتی را که داشتیم، عمل کردیم، ولی خب سینماست دیگر و باید ماجرا دراماتیزه میشد و یک ساختار مناسب برای موضوع پیدا میکردیم. این دخل و تصرفات هنری بوده وگرنه تحریفی اتفاق نیفتاده است.
قدس/داریوش مودبیان درگفتگو با قدس انلاین:
تئاترخصوصی یک دروغ بزرگ است
قدس انلاین-قاانی-داریوش مودبیان بازیگر وکارگردان تئاترگفت:من گمان می کنم صحبت از تئاترخصوصی درساختاراقتصادی،اجتماعی وسیاسی کشورما یک دروغ بزرگ محسوب می شود.
داریوش مودبیان بازیگروکارگردان تئاتربا بیان این مطلب درگفتگو باقدس آنلاین افزود: زمانی که از تئاتر صحبت میکنیم بستربسیار گستردهای پیش روی ما باز میشود.تئاتر به معنی نوشتاری و به معنی اداری هر دو تئاتر هستند. به ویژه ما در کشور هنوز تئاتر به معنی اداری نداریم هنوز نظام تولید تئاتر و حمایت و هدایت آن را که باید از سوی دولت انجام شود، درست درک نکردهایم. در این شرایط سخن از تئاتر خصوصی هم میکنیم که هنوز نپخته و نسنجیده است.
وی افزود: تا ساختارتولید در هر زمینهای را از نظر اقتصادی درست نشناسیم و در هر جامعه مشخصی مبتنی بر آن ساختار تولید نکنیم، نمیتوانیم از ساختار خصوصی صحبت کنیم.
این مترجم وکارگردان افزود:دولت موظف است از تئاتر حمایت کند همانطورکه بر تئاترنظارت دارد،چطورمی شود دولت می خواهد حمایت خود را بردارد ولی نظارت خود را داشته باشد.
مودبیان افزود:وقتی می گوییم تئاترخصوصی یعنی منظورمان بضاعت جیب کارگردان است وگرنه هیچسرمایه گذاری وارد این حوزه ها که برایش نفع ندارد نمی شود درحالیکه تئاتربتواند هزینه خودش را دربیاورد هنر کرده است.
وی بااشاره به اینکه حمایتهای دولتی باید از تئاتر صورت بگیرد تا حرمت این هنرحفظ شود افزود:اگر میخواهیم تئاتری به شکل علمی و هنری داشته باشیم، باید حرفه تئاتر را بشناسیم و جایگاه مشخصی همراه با همبستگی برای آن در میان صنوف دیگر فراهم کنیم.
مودبیان تصریح کرد:آنچه که امروزآفت تئاتر درکشور شده سوق یافتن تئاتربه پسندتماشاگر ودرواقع داشتن دغدغه گیشه است.
وی افزود:این وسوسه گیشه که دامن گیرتئاتر ازتهران تاشهرستانها شده باعث افت کیفیت وخروج تئاترازچارچوب وساختارهای خود گشته است به همین دلیل باید حمایتهای دولتی بر تئاتر باشد تا برای چرخه اقتصادی نیازمند حضور حامیان مالی غیرمرتبط درهنر تئاتر نباشیم.
داریوش مودبیان بازیگروکارگردان تئاتربا بیان این مطلب افزود: زمانی که از تئاتر صحبت میکنیم بستربسیار گستردهای پیش روی ما باز میشود.تئاتر به معنی نوشتاری و به معنی اداری هر دو تئاتر هستند. به ویژه ما در کشور هنوز تئاتر به معنی اداری نداریم هنوز نظام تولید تئاتر و حمایت و هدایت آن را که باید از سوی دولت انجام شود، درست درک نکردهایم. در این شرایط سخن از تئاتر خصوصی هم میکنیم که هنوز نپخته و نسنجیده است.
وی افزود: تا ساختارتولید در هر زمینهای را از نظر اقتصادی درست نشناسیم و در هر جامعه مشخصی مبتنی بر آن ساختار تولید نکنیم، نمیتوانیم از ساختار خصوصی صحبت کنیم.
این مترجم وکارگردان افزود:دولت موظف است از تئاتر حمایت کند همانطورکه بر تئاترنظارت دارد،چطورمی شود دولت می خواهد حمایت خود را بردارد ولی نظارت خود را داشته باشد.
مودبیان افزود:وقتی می گوییم تئاترخصوصی یعنی منظورمان بضاعت جیب کارگردان است وگرنه هیچسرمایه گذاری وارد این حوزه ها که برایش نفع ندارد نمی شود درحالیکه تئاتربتواند هزینه خودش را دربیاورد هنر کرده است.
وی بااشاره به اینکه حمایتهای دولتی باید از تئاتر صورت بگیرد تا حرمت این هنرحفظ شود افزود:اگر میخواهیم تئاتری به شکل علمی و هنری داشته باشیم، باید حرفه تئاتر را بشناسیم و جایگاه مشخصی همراه با همبستگی برای آن در میان صنوف دیگر فراهم کنیم.
مودبیان تصریح کرد:آنچه که امروزآفت تئاتر درکشور شده سوق یافتن تئاتربه پسندتماشاگر ودرواقع داشتن دغدغه گیشه است.
وی افزود:این وسوسه گیشه که دامن گیرتئاتر ازتهران تاشهرستانها شده باعث افت کیفیت وخروج تئاترازچارچوب وساختارهای خود گشته است به همین دلیل باید حمایتهای دولتی بر تئاتر باشد تا برای چرخه اقتصادی نیازمند حضور حامیان مالی غیرمرتبط درهنر تئاتر نباشیم.
کیهان/به بهانه دعوت نویسنده آیات شیطانی؛ سلمان رشدی به نمایشگاه کتاب فرانکفورت
کدام آزادی بیان؟!
رضا اسماعیلی
حضور ایران در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت هر چند فرصتی مغتنم برای صدور فرهنگ و ارزشهای انقلاب و تقویت تعامل با اصحاب فکر و فرهنگ جهان است، ولی این حضور باید مشروط به تجدید نظر مسئولان نمایشگاه در دعوت از سلمان رشدی باشد، در غیراین صورت و به حکم احترام به جهان اسلام، آنچه که مقرون به صلاح و صواب است، اعلام انصراف ایران از حضور در این نمایشگاه است .
شنیدن خبر دعوت از «سلمان رشدی» به نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت برای اصحاب فکر و فرهنگ جهان اسلام خبری تلخ و تاسفبار است.
سلمان رشدی نویسنده کتاب «آیات شیطانی» است که در بردارنده زشتترین اهانتها به ساحت مقدس پیامبر نور و رحمت، حضرت رسولاکرم(ص) و خاندان رسالت است. نویسندهای که با نگارش این کتاب موهن، گام در مسیر «اسلام ستیزی» گذاشت و خشم مسلمانان جهان را علیه خویش بر انگیخت.
متاسفانه وی بعد از نگارش این کتاب و علی رغم مواجه شدن با خشم و اعتراض جهان اسلام، نه تنها از مواضع دین ستیزانه خویش بر نگشت، بلکه با وقاحت تمام بر مواضع ضد اسلامی خویش پافشاری کرد و در ذهن و زبان و چشم و دل مسلمانان به چهرهای منفور و ضد فرهنگی تبدیل شد .
حضرت امام ( قدس سره الشریف ) بعد از شنیدن خبر انتشار کتاب «آیات شیطانی» توسط سلمان رشدی در پیامی به مسلمانان جهان فرمودند: «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم، مولف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن محکوم به اعدام میباشند.»
اعلام حکم ارتداد سلمان رشدی توسط حضرت امام(ره) بدان خاطر بود که در قوانین کیفری اسلام مجازاتی که برای ناسزا به پیامبر اکرم (ص) وضع شده، قتل است ؛ در این مورد اختلافی میان فقهای امامیه وجود ندارد. همچنین بیشتر فقهای اهل سنت نیز همین حکم را جاری میدانند. برای نمونه شافعیه گفتهاند «کسی که نسبت ناروا به رسول خدا(ص) دهد یا به او دشنام گوید یا به یکی از رسولان الهی که در قرآن ذکر ایشان رفته، دشنام گوید به عنوان حد شرعی کشته میشود.»
دعوت از چهرهای که وقیحانه به اعتقادات دینی بیش از یکمیلیارد مسلمان در جهان توهین کرده است و تا به امروز نیز با گستاخی تمام از اقدام زشت خود دفاع کرده و با استناد به «آزادی بیان» بر مواضع اسلامستیزانه خویش پای فشرده است توسط سیاستگذاران و برگزار کنندگان نمایشگاه کتاب فرانکفورت، اقدامی قابل دفاع و شایسته نیست. چرا که توهین و دهن کجی به اعتقادات و مقدسات مسلمانان جهان در چشم و دل همه انسانهای آزاده امری مذموم و ناپسند و در تقابل با اصول «آزادی بیان» است.
بدون شک اهانت به ارزشهای دینی و باورهای اعتقادی پیروان ادیان که برآمده از فطرت انسانی است، رفتاری در تقابل با آزادی بیان و اصول اخلاقی است. اقدامهایی از این جنس از نظر همه ادیان محکوم است و باید با آن مقابله کرد. چرا که آزادی بیان حد و مرز دارد. رسالت انسانی و دینی حکم میکند که برای برقراری امنیت، صلح و آرامش در جهان، اقداماتی از این قبیل را محکوم کنیم و اجازه ندهیم که افرادی همچون سلمان رشدی با زیر پا گذاشتن خطوط قرمز و قوانین الهی، گام در مسیر تحریک عصبیتهای دینی و تقویت افراطی گری بگذارند .
حضور ایران در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت هر چند فرصتی مغتنم برای صدور فرهنگ و ارزشهای انقلاب و تقویت تعامل با اصحاب فکر و فرهنگ جهان است، ولی این حضور باید مشروط به تجدید نظر مسئولان نمایشگاه در دعوت از سلمان رشدی باشد، در غیراین صورت و به حکم احترام به جهان اسلام، آنچه که مقرون به صلاح و صواب است، اعلام انصراف ایران از حضور در این نمایشگاه است .
امید آن که مسئولان نمایشگاه کتاب فرانکفورت با درک حساسیت مسلمانان، در این مورد عقلایی و هوشمندانه عمل کنند و به احترام «آزادی بیان» و در راستای پاسداشت و حفظ کرامتهای انسانی و فضیلتهای دینی، هر چه زودتر در دعوت از سلمان رشدی تجدید نظر کنند؛ اینچنین باد .
مردم سالاری/داريوش مهرجويي:
تئاتر در حال پيشي گرفتن از سينما است
داريوش مهرجويي کارگردان مطرح سينما که پيش از اين نمايش «درس» اثر اوژن يونسکو را به عنوان اولين تجربه تئاتري خود روي صحنه برده بود، اين روزها در حال اجراي نمايش «غرب واقعي» نوشته سام شپارد در پرديس کورش است. او در خصوص روند شکلگيري اين نمايش به تئاتر هنرآنلاين گفت: من سام شپارد را از مدتها پيش ميشناسم و با او در فستيوال توکيو آشنا شدم و اغلب نمايشنامههاي او را مطالعه کردهام. از ميان کارهاي او دو نمايشنامه «کودک مدفون» و «غرب واقعي» را بيشتر از همه پسنديدم و آنها را ترجمه کردم؛ به اميد اينکه روزي اين دو نمايش را روي صحنه ببرم. مهرجويي ادامه داد: کموبيش همان مفاهيمي که در نمايش «درس» ارائه کرديم در اين نمايش هم مستتر است، البته من اين نمايشنامه را بازنويسي کردم و تغييراتي در آن ايجاد کردم که براي تماشاگر ايراني بيشتر قابل فهم باشد.
کارگردان نمايش «غرب واقعي» در توضيح موضوع اين اثر افزود: يک فضاي کلي از عناصر اصلي جامعه آمريکا در اين اثر متمرکز است که يکي از اين عناصر بحث خشونت بيمنطق است و ديگري اضمحلال انسجام و پيوندي است که ميان اعضاي خانواده وجود دارد. او با اشاره به خط داستاني نمايش ادامه داد: اين نمايش داستان دو برادر را روايت ميکند که در يکي از حومههاي لس آنجلس بعد از مدتها دوري از هم، يکديگر را پيدا ميکنند؛ يکي از اين برادران مدتها از زندگي شهري فرار کرده و در بيابان زندگي ميکند و برادر کوچکتر يک نويسنده موفق است و درصدد تدارک يک پروژه بزرگ هاليوودي است. برادر بزرگتر که خود مدتي در بيابان و دور از شهر زندگي کرده است ايدههاي جديدي راجع به غرب و بيابان دارد و گويا ايدههاي او در خصوص اين موضوع براي تهيهکننده پروژه هاليوودي بسيار جذابتر است بنابراين بر سر اين موضوع ميان اين دو برادر نوعي رقابت و اختلاف درميگيرد که اين خود باعث ايجاد يک تضاد عميق در ديدگاه اين دو برادر ميشود و... اين هنرمند همچنين در رابطه با فضاي نمايشنامه خاطرنشان کرد: آنچه در اين نمايشنامه مطرح ميشود همان چيزي است که هم در ايران و به طور کلي در همه جاي دنيا وجود دارد يعني فضاي رقابتي شديدي ميان تهيهکنندگان، کارگردانان و بازيگران وجود دارد و همه چيز در اين حوزه حول و حوش سرمايه و از اين دست موضوعات ميگردد و ربطي هم به جنبههاي هنر و اخلاق ندارد.
مهرجويي در خصوص فرم و شيوه اجراي نمايش گفت: در اين کار فرم تازهاي به کار گرفتم که شامل تلفيق سينما و تئاتر است و مانند سبکهاي گذشته داراي ميانپرده است که در اين ميانپردهها تصاوير سينمايي منعکس ميشود. او در خصوص موسيقي نمايش «غرب واقعي» نيز گفت: در اين نمايش از موسيقي غربي و قطعات متعددي به صورت پيشپرده استفاده شده است.
مهرجويي در پاسخ به اين سؤال که آيا کار در حوزه تئاتر را ادامه خواهد داد يا خير، بيان کرد: ممکن است در آينده کار قبلي خود نمايش «درس» اثر اوژن يونسکو را دوباره روي صحنه ببرم.اين کارگردان در پايان تأکيد کرد: اميدوارم اين تحولي که در تئاتر به وجود آمده است و حتي ميتوان گفت در حال پيشي گرفتن از سينما است همچنان ادامه پيدا کند.نمايش «غرب واقعي» نوشته سام شپارد به کارگرداني داريوش مهرجويي از 22 شهريورماه تا 22 مهرماه ساعت 19 در سالن البرز (شماره 7) پرديس کوروش روي صحنه است. امين حيايي، محمدرضا خلج، جمال مرتضوي و جميله فردين در اين نمايش ايفاي نقش ميکنند.
وطن امروز/دلنوشته روحالله سهرابى در پی شهادت سردار همدانی
به فراموشىات عادت نخواهیم کرد
روحالله سهرابى، کارگردان جوان سینمای ایران که فیلم «خاکستر و برف» را در اکران دارد، در یادداشتی به مناسبت شهادت سردار حسین همدانی نوشت: «به فراموشىات عادت نخواهیم کرد... دلتنگى اما حکایت دیگرى است... سردار سرافراز وطنم! شهادت غریبانهات قلب ملتى را به درد آورد. ملتى که تو را آسان به دست نیاورده بود. البته که آسان هم از دست نداد. هنوز نامت کابوس فراموشنشدنى روبهصفتانى است که شوکت پوشالیشان تنها و تنها زنان و کودکان بىدفاع سرزمینى خسته از ظلم را نشانه رفته است. نامت، هنوز مىتواند خواب شیطانصفتان سنگدل را آشفته سازد. نامت هنوز امنیت خاطرى است براى همه آنان که امنیتشان به تاراج رفته است. نامت همواره یادآور دورانى است که سرشار بود از دفاع. دفاعى سخت. سخت و مقدس. نامت آن سالها هم نامى بود، وقتى براى سرت جایزه مىگذاشتند.... سردار روزهاى سخت دفاع؛ سالهاى سال است تو را میشناسم... نه من، که همه ایران تو را میشناسند... بیشتر از ما اما در آن سوى مرزها کودکانى تو را مىشناسند که سوغات شبشان وحشت و سرگرمى روزشان آتش است و بیشتر از مردم مظلوم بىدفاع، در و دیوار حرم پیامآور کربلاست که تو را مىشناسد... آنجا که هنوز یاد حضورت کافى است تا ددمنشان ناامیدانه آرزوى رسیدن به آن را به گور ببرند. سردار پرابهت وطنم! صلابت نام و نجابت نگاهت، هنوز برایمان تازه است... تازه و عجیب... عجیب و باورنکردنى! یاد همه روزها و شبهایى بخیر که سپاه ایران، هنوز «تو» را داشت.... سردار خستگىناپذیر ایران عزیز! دل همه ایران برایت تنگ مىشود... دل مردمان مظلوم و تنهاى سوریه و عراق و یمن بیشتر حتی!... باورکن، سردار شجاع کشورم!... به فراموشىات عادت نخواهیم کرد... دلتنگى اما حکایت دیگرى است....
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com