کامبیز دیرباز هنرپیشه خوبی است؛ بازی زیبای او در فیلم سینمایی «دوئل» هنوز هم در خاطرهها مانده و یک برگ برنده در کارنامه حرفهای و هنریاش محسوب میشود.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از جام جم، بازیگری که با فیلم «دختران انتظار» و سریال «تب سرد» پا در وادی هنرپیشگی و جان دادن به نقشها گذاشت، گام به گام بالا آمد و قد کشید و شد یکی از بازیگران معتبر و قابل اعتنای سینما و تلویزیون ایران.
دیرباز این روزها بازیگر پر کاری است که پیشنهاد پشت پیشنهاد برایش از راه میرسد و او هم البته به هیچیک نه نمیگوید و از بازی در این پروژه تلویزیونی فارغ نشده، سر صحنه فیلمبرداری مجموعه دیگری میرود.
مخاطبان پیگیر و وفادار سریالهای تلویزیونی هنوز «میکائیل» را فراموش نکرده بودند که «خانم و آقای سنگی» از راه رسید و روزهای آخر پاییز که برسد و زمستان و سرمایش که بیاید «پشت بام تهران» هم خواهد آمد، باز هم با بازی کامبیز دیرباز.
نکته قابل تامل آنکه تهمایه نقش او در هر دو سریال اخیر، میکائیل و خانم و آقای سنگی، یکی است؛ یک جوان مجرد که باید از خواهران و مادرش مراقبت کند و به نوعی، همه بار زندگی روی دوش اوست.
این روزها باد با خود خبرهایی میآورد که گویا نقش دیرباز در سریال پشتبام تهران هم چیزی شبیه همان قبلیهاست؛ یک جوان تنها که باید با زندگی مبارزه کند.
گزیدهکاری و انتخاب هوشمندانه نقش، از الزامات اولیه و ابتدایی ماندگاری و اعتبار هر بازیگری است.
حضور متوالی و عجولانه یک هنرپیشه آنهم در قالب نقشهای بیش و کم شبیه به هم، در نهایت باعث دلزدگی و آزردگی خاطر مخاطب خواهد شد و در عین حال، اعتبار و عیار حرفهای خودش را هم زیرسوال برده و چهبسا که خدشهدار کند. اعتباری که البته و بهطور قطع به این راحتیها هم به دست نیامده و ریاضتها کشیده شده بر سر ظهور و بروزش.
هیچ دور از ذهن و بعید به نظر نمیرسد این مطلب که بیننده با دیدن پشت سر هم و سلسلهوار حضور دیرباز در سریالهای تلویزیونی، این سوال برایش پیش بیاید که چرا قهرمان بخش عمده سریالهایی که این اواخر از قاب جادویی دیده، فقط اوست و اصولا شخصیتهایی که این بازیگر ایفاگرشان بوده چه تمایز و تفاوت بنیادین با هم دارند؟
انتخاب و گزینش نقشهای متفاوت و البته چالشبرانگیز از سوی هر هنرپیشهای، علاوه بر آنکه دوستداران و هوادارانش را یکسره مایوس نمیسازد و ناامید نمیکند، برای خودش هم اعتبار به همراه میآورد و وجاهت حرفهای. در عین حال و به طور قطع، هر بازیگری دوست دارد در طول عمر حرفهایاش نقشهای متفاوت را بیازماید و تجربه کند به سه نیت؛ اول، برای محک زدن تواناییها و قابلیتهای خود، دوم، بابت خوشحال کردن و به دست آوردن دل هوادارانش و سوم، برای نشان دادن و به رخ کشیدن ظرفیتهای هنریاش به منتقدان احتمالی.
بهطور معمول در میان بازیگران رسم مالوف چنین است که در ابتدای راه و برای شناخته و معرفی شدن به مخاطبان، رسانهها و محافل هنری چندان در انتخاب نقشهای پیشنهادی که غالبا زیاد هم نیستند، وسواس به خرج نمیدهند و چهرهشدن را بر دیگر مسائل ارجح میدانند.
در ادامه و با شناخته شدن و اسم و رسم به هم زدن و ارتقای پیشنهادها چه از منظر کیفی و چه به لحاظ کمی، اما تامل و مطالعه و تدبر و مشورت با بزرگان و خبرگان را چاشنی کار خود کرده و تلاش دارند با انتخاب نقشهای متفاوت و حتی پرچالش، به کارنامه آکتوریشان بار هنری بدهند و سنگین و معتبرش سازند. شگفتا که کامبیز دیرباز دقیقا روند و رویه معکوسی را در پیش گرفته و پس از گزیدهکاریهای اولیهاش، نوعی بیشفعالی و سریکاری را در سرلوحه فعالیتهای حرفهاش قرار داده است و این زیبنده هنرپیشه خوبی چون او نیست.