گروه فرهنگ مقاومت - امیر سرلشکر حسن آبشناسان نوزدهم اردیبهشت 1315 در محله نازی آباد تهران، چشم به جهان گشود. چون زادروزش نزدیک به روز شهادت امام حسن(ع) بود، قربانعلی، پدر آن شهید، نام «حسن» را بر او نهاد. در دوران نوجوانی با اسلام و آموزههای انسانساز آن آشنا شد؛ با قرآن مجید و نهج البلاغه انس همیشگی داشت.
تلاش و کوشش انقلابی:
به گزارش بولتن نیوز، حسن آبشناسان توانست در پناه ارزشهای اسلامی و پرهیزگاری خود را از پلیدیها و پلشتیهای جامعه زمان حکومت محمدرضا شاه به دور نگهدارد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 و برچیده شدن نظام 2500 ساله شاهنشاهی در ایران و بیرون راندن پنجاه هزار مستشار خارجی نظامی آمریکایی، ارتش نیز فرصت پاکسازی و بازسازی درونی یافت.
بسیاری از سران سرسپرده ارتش طاغوتی شاه مهرههای بیچون و چرا بیگانه بودند و چون با همکاری رابرت هویزر، سرلشکر چهار ستاره نیروی هوایی آمریکا که در 14 دیماه 1357 به طور پنهانی به ایران آمده بود، قصد کودتای نظامی داشتند، به جوخههای اعدام سپرده شدند و بدنه ارتش نیز به پاسداری از انقلاب و میهن اسلامی پرداخت.
شهید آبشناسان کوششهای انقلابی خود را دنبال نمود. او در سایه پشتکار خویش، به درجه سرهنگی ارتقا یافت. تا پیش از جنگ تحمیلی بعثیان عراق علیه ایران، در کردستان با آشوبگران و ضدانقلاب وابسته به استکبار جهانی به سرکردگی آمریکای جهانخوار و صهیونیسم بینالملل در ستیز بود. در روزهای نخست جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مسوولیت یکی از تیپهای لشکر ٢١ حمزه در شمال غرب ایران را به دوش داشت.
او كه خود در كسوت نيروهاي ويژه،متخصص جنگهاي چريكي بود در عمليات نفوذي فراوان ضربات مسيري بر پيكر دشمن وارد كرده بود. به حرفه خود بسيار علاقه داشت و معتقد بود كه در جنگهاي چريكي نسبت به عمليات منظم اگر حساب شده و دقيق عمل شود، با امكانات كمتر و تلفات و ضايعات ناچيز ميتوان تلفات و ضايعات فراواني به دشمن وارد ساخت و دشمن را از درون و برون متلاشي كرد.
شهيد آبشناسان در اوايل جنگ، مسؤوليت يكي از تيپهاي لشكر 21 حمزه را به عهده داشت اما با تشكيل ستاد جنگهاي نامنظم به آن ستاد پيوست و با تعداد نامحدودي از بسيجيان داوطلب عمليات چيريكي خود را در دشت عباس شروع كرد و در مدت كوتاهي، تلفات سنگيني به نيروهاي عراقي وارد آورد.او در يك عمليات نيروهاي دشمن را در عمق مواضع پدافنديشان به كمين انداخت و تعداد بسياري از آنان را به هلاكت رساند و چندين نفر را نيز به اسارت درآوردند.
در سال 1362 به فرماندهي قرارگاه حمزه سيدالشهداء منصوب شد. او به سرعت سازماندهي نيروهاي ارتش و سياه همت گماشت و در كنار دلاورمردي ديگر از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي يعني شهيد بروجردي با هماهنگي كامل و در حد اعلاء با پشتكار و تلاش شبانهروزي و استقرار واحدهاي نظامي در مناطق تردد و نفوذ ضدانقلاب از هرگونه تحرك آنان ممانعت به عمل آورد.
در پي اين عمليات، پاكسازي شهر يوكان از وجود ضدانقلاب نيز با موفقيت انجام گرفت و سپس محور سردشت، پيرانشهر كه از جنگهاي آلواتان و كوهاي سر به فلك كشيده و تنگههاي پرپيچ و خم و نهرهاي متعدد عبور ميكنند با تلاش وي، شهيد بروجردي، شهيد ناصر كاظمي و جمعي از رزمندگان ارتش و سپاه پاكسازي و بازگشايي شد. بازگشايي اين محور، منطقه وسيع و بسيار حساس را از وجود ضدانقلاب پاك كرد و ضربه محكمي بر پيكر دشمن وارد آورد و در حقيقت طومار كثيف آنان را درهم پيچيد. به دنبال اين پيروزي درخشان، حضرت امام نيز پيام بسيار مهمي را براي رزمندگان اسلام در منطقه عملياتي قرارگاه سيدالشهداء (ع) ارسال فرمودند.
او به سازماندهی نیروهای ارتش و سپاه توجه داشت و در کنار دلاورمرد دیگری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یعنی شهید محمد بروجردی، با تلاش شبانهروزی و قرار دادن یگانهای نظامی در مسیر رفت و آمد ضدانقلاب، از هرگونه جابجایی آنان جلوگیری میکردند. از این رو، عملیات پاکسازی شهر بوکان در استان آذربایجان غربی از وجود ضد انقلاب و گروهک کومله با کامیابی انجام گرفت.
سپس، محور سردشت- پیرانشهر که از جنگلهای انبوه آلواتان، کوههای سربهفلک کشیده و تنگههای پرپیچ وخم پوشش مییافت، با تلاش وی، شهید بروجردی، شهید ناصر کاظمی و گروهی دیگر از رزمندگان ارتش و سپاه پاکسازی و بازگشایی گردید. شهید آبشناسان در ١٣۶٢ به فرماندهی نیروهای ارتش در قرارگاه حمزه سیدالشهدا در شمال غرب ایران گماشته شد و توانست با یکپارچگی نیروهای ارتش و سپاه، پیروزیهای ارزشمندی برای انقلاب اسلامی به دست آورد.
در 1363 بر پایه دستور رسمی قرارگاه رمضان، فراهم نمودن آموزش جنگهای چریکی سپاه پاسداران به شهید آبشناسان واگذار شد. با پذیرفتن این مسوولیت، شیوههای جنگ چریکی را به نیروهای سپاهی، بسیجی و همرزمان دیگرش آموزش میداد و شاگردان بسیاری در این زمینه پرورش داد که همه آنها در میدان پیکار، سرافرازیهایی بسیاری را به ارمغان آورد.
اين شهيد والامقام در مورخه15/6/63 ميگويد:خواب ديدم كه در روي زمين راه نميروم. تقريباً پرواز ميكنم اما پرواز اوج ندارد. تقريباً دو سه متري زمين بود مانعي در جلوي پرشم وجود آمد كه با گفتن يا علي اوج گرفتم و از مانع عبور كردم و به پرواز ادامه دادم. (نامه شماره7/3/2/8/3/315 ح مورخه 28/1/84 از مد حادم- تبليغات دفاعي نزاجا).
شهيد امير سرلشگر آبشناسان در سال 1364 به فرماندهي لشكر 23 نيروهاي ويژه هوابرد منصوب شد. او در مدت كوتاه فرماندهي خود در اين لشكر، تحولات بزرگي به وجود آورد و اين يگان را منشاء خدمات بسياري ساخت.
سرانجام روح بزرگ و الهي شهيد آبشناسان،قفس تن را در عمليات قادر گشود و در حالي كه همچون يك سرباز شجاع در خط مقدم به نبرد با دشمن مشغول بود به سوي معبود خود شتافت و شرف شهادت را بر افتخارات بيشمار خود افزود.
از روحيه عرفاني برخوردار بود. با اشعار مولوي انس داشت. يكبار در دشت عباس از ناحيه كمر مجروح شد و با ديگر در هنگام بازديد از محور بوكان در غرب از ناحيه كمر مجروح گرديد. انساني شجاع و ايستاده و مصمم بود. شير صحرا لقبي بود كه اهالي دشت عباس به او داده بودند. در سال 1315 در خانوادهاي مؤمن و مذهبي در تهران چشم به جهان گشود. با قرآن و نهج البلاغه انس بسيار خوبي داشت. تا سال 1356 دوره هاي عالي ستاد و فرماندهي را طي نموده و در اين ميان نيز دوره هاي چتربازي و تكاور را در داخل و خارج از كشور طي نمود.
سرانجام وي در مورخه8/7/64 در منطقه سرسول (غرب) بر اثر تركش خمپاره به ناحيه سينه به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
فرازهاي از وصيتنامه شهيد:
از فرزندانم ميخواهم در كسب دانش در خدمت اسلام كوشا باشند. مرا در كربلا دفن كنيد. اگر راه كربلا را خود باز كرديم آسان است ليكن اگر زودتر شهيد شدم به صورت امانت باقي بماند تا پس از باز كردن راه و انقلاب عراق انجام شود.
منبع:
Sajed.ir
همشهری.آنلاین
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
راهشان پرره رو
انشاالله