به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
*****
آفتاب یزد / آهنگسازان دنبال پُز روشنفکری اند بزرگنمايي
نوازنده کمانچه است و از 9 سالگی موسیقی را آموخت و اولین سازی که زد ویولن بود که زیر نظر استاد حسن کامکار در سنندج این ساز را آموخت یعنی اولین سازی که با آن کار کرد ویولن بود. نزدیک به 10 سال ویولن زد و این ساز ، ساز اصلی او بود اما زمانی که سلیقه اش شکل گرفت و با موسیقی بیشتر آشنا شد تصمیم گرفت یک ساز ایرانی انتخاب کند و آن زمان بود که کمانچه را انتخاب کرد . سعید فرج پوری آثاری را هم به صورت سی دی آلبوم موسیقی انتشار داد که از جملهآنها میتوان در بخش تکنوازی به آثاری چون تکنوازی کمانچه یک در دستگاه سه گاه، تکنوازی کمانچه دو در دستگاه همایون، کمانچه نوازی بر اساس نغمههای کردی، اشاره کرد.بخشی از فعالیتهای فرج پوری در حوزه آهنگسازی نمود پیدا کرده است که شاخصترین آن آلبوم شوریده با صدای بانو پریسا و گروه دستان است که جایزه بهترین موسیقی سال ۲۰۰۳ از وزارت فرهنگ فرانسه را دریافت کرد.علاوه بر این کار وی آهنگسازی آلبومهای دریای بی پایان ( همکاری با گروه دستان با صدای سالار عقیلی و غوغای عشق بازان آهنگسازی برای گروه آوا با آواز محمد رضا شجریان) را نیز انجام داده است. ایسکانیوز با این نوازنده گفتگویی انجام داده که در ادامه می خوانید.
* با توجه به این که ساز اول شما ویولن بود برایتان سخت نبود که بعد از 10 سال از کمانچه استفاده کنید ؟
اوایل برایم خیلی سخت بود و همیشه فکر می کردم که اگر از همان اول کمانچه می زدم خیلی بهتر بود؛ به این دلیل که این کار زحمت زیادی داشت و باید انرژی زیادی می گذاشتم و در وسط های راه خیلی دوست داشتم باز به سمت ویولن بروم و با این ساز کار کنم اما مقاومت کردم و تلاش خود را کردم تا در این راه موفق شوم.
* برای ساز ویولن و همچنین ساز کمانچه زیر نظر چه استادانی آموزش دیدید ؟
ساز ویولن را فقط زیر نظر استاد حسن کامکار آموزش دیدم و بعد از سه سال وارد ارکستر فرهنگ و هنر شهر سنندج شدم و در این گروه ویولن
می زدم. همچنین در فرهنگ و هنر سنندج فعالیت
حرفه ای داشتم .زمانی که به تهران آمدم
19 سالم بود با ساز کمانچه آشنا شدم؛ البته قبل از آن با ساز کمانچه آشنا بودم . فعالیت حرفه ای و
همچنین آموزش ردیف برای ساز کمانچه را زمانی که به تهران آمدم و فعالیتم در کانون فرهنگی چاووش و گروه شیدا زیر نظر محمدرضا لطفی آغاز شد به صورت همزمان آغاز کردم . در کانون دو گروه داشتیم که اولین گروه ، گروه شیدا بود که سرپرست این گروه استاد محمد رضا لطفی بود و دومین گروه ،گروه عارف بود که سرپرست این گروه استاد مشکاتیان و استاد حسین علیزاده بودند که من با هر دو گروه همکاری می کردم .همچنین گاهی اوقات غیر مستقیم از خدمات و کارهای استاد علی اصغر بهاری استفاده می کردم .در این زمان هم آموزش می دیدم و هم فعالیت حرفه ای داشتم.
* آیا می توانیم بگوییم سبک آقای فرج پوری برگرفته از سبک قدما است ؟
من به عنوان کسی که مجری یک کاری هستم خودم نمی توانم نظری بدهم و بگویم که سبک من بر گرفته از سبک قدما است و باید شنونده ها نظر بدهند ؛ البته نظرها در این زمینه متفاوت است.من براساس زیبا شناسی و فرهنگ شنیداری و سلیقه خودم این ساز را می زنم .من معتقدم همیشه سازی که زده می شود باید ریشه داشته باشد. یعنی ریشه در خاک داشته باشد و بر پایه ای استوار باشد .به نظر من هرکسی که می خواهد با موسیقی ایرانی کار کند باید در ابتدا موسیقی خود را بشناسد و این مهم ترین کار در عرصه موسیقی است .
* چند سال است که تاریخ کمانچه نوازی داریم ودرباره تکنیک های کمانچه نوازی بگویید .
اگر بخواهیم موسیقی ایران زمین را بررسی کنیم و براساس اسنادی شنیداری که در دست داریم موسیقی ایرانی به اواخر دوره قاجار بر می گردد؛ البته ریشه اصلی موسیقی ما به دوره ساسانیان برمی گردد. در آن زمان سر آمد نوازنده های ساز کمانچه حسین خان اسماعیل زاده و باقرخان رامشگر بودند که استاد حسین خان اسماعیل زاده تکنیک بالایی داشتند و بهتر است بگوییم با تحرک ساز می زد. در کتاب سرگذشت موسیقی ایران نوشته روح اله خالقی گفته شده که حسین خان اسماعیل زاده هم ردیف با میرزا حسین قلی بوده و همپای ایشان است . همان طور که میرزا حسین قلی نوازنده خوبی بوده است حسین خان اسماعیل زاده هم مانند این استاد بوده است .
بعد از این دوره، وارد زمان مشروطیت می شویم به خصوص زمانی که ویولن به ایران آمد یک دوره فطرت برای کمانچه شروع شد و ویولن جای کمانچه را گرفت و سازهای غربی جایگزین ساز های اصیل ایرانی شد.به عنوان مثال در کتاب سرگذشت موسیقی گفته شده که یک سازهایی ناقص هستند و سازهای دیگر باید جایگزین این ساز ها شوند. برای مثال به جای نی از فلوت استفاده شود و در این زمان بود که ویولن جایگزین کمانچه شد.البته کسانی که خواستار موسیقی سنتی ایران بودند در مقابل این جریان مقاومت کردند مانند علی اکبر خان شهنازی که از اسطوره های موسیقی ایران است اما با تمام این ها به دلیل فرهنگ غربی ،تفکر غربی جلوتر افتاد و کمانچه افت پیدا کرد و تعداد نوازنده های کمانچه محدود شد مانند استاد صبا و حسین یاحقی که از بهترینهای موسیقی ما هستند اما کمانچه نمی زدند و ویولن می زدند. البته به نظر من سازی که استاد صبا به عنوان ویولن می زد در حقیقت ساز کمانچه بود .
* مهم ترین مشخصات کمانچه نوازی معاصر که سرآمد نوازنده هایی مانند شما،آقای اردشیر کامکار و کیهان کلهر است را در چه می بینید ؟
با توجه به تجربه ای که داریم همه به نتایج یکسانی در این زمینه رسیدیم.ما در 30 سال گذشته از لحاظ اجرایی این جوری نبودیم. الان هر کس براساس ذوق و سلیقه خود می تواند این ساز را به سبک خود معرفی کند و اگر سازی به خوبی معرفی شود خیلی ها برای یادگیری آن ساز پیشقدم می شوند. اگر ما در 30 سال گذشته در کانون موسیقی چاوش ساز می زدیم چه در تک نوازی و چه در گروه نوازی، توجهی به ساز کمانچه نمی شد؛ به این دلیل که تکنیک این ساز هنوز نامشخص بود اما الان در طی این چند سال تجربه به دست آوردیم و ساز کمانچه با وجود تمامی سختی ها پیشرفت کرد.در آن دوران خیلی کارها انجام دادیم تا ساز کمانچه را در حد سازهای دیگر بالا بیاوریم و همه زحماتی که همه دوستان کشیدند نتیجه داد.
* شما با ارکستر استاد فرامرز پایور همکاری کردید به نظر شما فرق ارکستر ایشان با ارکسترهای دیگر که در آن زمان بودند در چیست ؟
من با گروه پایور و هوشنگ ظریف از سال 70 همکاری کردم و چون نوازنده کمانچه گروه آقای رحمت الله بدیعی بود که در آن زمان در هلند بودند. به همین دلیل هوشنگ ظریف از من خواست که با گروه همکاری کنم . این همکاری پنج سال طول کشید اما چون من دوست داشتم تجربه های متفاوت داشته باشم و با گروههای مختلف فعالیت داشته باشم مجبور شدم که از گروه جدا شوم.مهمترین تفاوت ارکستر استاد پایور با ارکسترهای آن زمان به نوع آهنگسازی و ترکیب بندی سازها بستگی دارد و همچنین هر گروهی کار خاص خود را دارد .من نمی توانم بگویم که گروهها چه تفاوت هایی داشتند؛ البته فرق هایی از نظر موسیقی داشتند که این تفاوت مربوط به آهنگسازی هر گروه می شود.به عنوان مثال استاد پایور به آقای دوامی علاقه داشتند و از تصانیف و قطعات ایشان استفاده می کردند همچنین خیلی دقیق و منظم بودند و انرژی زیادی صرف کار می کردند.در مقابل کار آقای مشکاتیان حس و حال خوبی داشت و با شعر آشنا بود. همچنین استاد علیزاده که کارهای زیادی با ایشان داشتم در کارهایی که انجام می دادند دو گروه عارف و شیدا را ادغام می کردند تا کار بهتر شود.
* شما کمانچه را با موسیقی ردیفی دستگاهی آغاز کردید؛به ویژه در دهه اخیر تمرکز شما به سمت موسیقی محلی و کردی رفته است، دلیل آن چیست ؟
من به عنوان موسیقیدان براساس ضمیر ناخود آگاهم کاری را می سازم و این نوع موسیقی در ضمیر ناخود آگاه من قرار دارد .از نظر آهنگسازی نظر من این است که اگر ما در موسیقی ایرانی فقط از جملات ردیفی استفاده کنیم کار اشتباهی است؛ چون امکاناتی در موسیقی نواحی داریم که بهتر است از این موسیقی ها هم استفاده کنیم. همچنین موسیقی نواحی هم جز موسیقی ایران است و باید از این نوع موسیقی هم استفاده شود. به طور مثال استاد صبا کارهایی انجام دادند که در ردیف ما نبود اما ماندگار شدند .من معتقدم که بهتر است برای تنوع موسیقایی از موسیقی نواحی هم استفاده کنیم چون بر مخاطب هم تاثیرگذار است. متاسفانه هم اکنون اکثر آهنگسازان ما به دنبال تکینک هستند و بهتر است بگویم که موسیقی ما به شعبده بازی شباهت پیدا کرده است.همچنین اغلب آهنگسازان ما تحث تاثیر پزهای روشنفکری قرار گرفته اند و کارهای عجیب و غریب می کنند؛ این عجیب و غریب بودن آهنگسازی به حدی است که هر زمان یک مخاطب از یک کنسرت بیرون می آید چیزی یادش نمی آید.
* شما فکر می کنید خودتان بیشتر آهنگساز خوبی هستید یا نوازنده خوبی هستید؟
به نظر من زمانی که آهنگسازی می کنم براساس ضرورت درونی خودم آهنگسازی می کنم و آن چیزی که خودم احساس می کنم را بدون هیچ ادعایی آن را می سازم . ممکن است شنونده خوشش نیاید اما من را راضی می کند و هیچ انتظاری ندارم که کاری که می سازم کار درجه یکی شود و به دنبال نمره نیستم چون در موسیقی ایرانی نمره دادن معنایی ندارد.
*****
آفتاب یزد / «محمد رسول الله (ص)» نماینده ایران در اسکار شد
سرانجام پس از یک سال (۹ مهرماه ۱۳۹۳ تا ۸ مهرماه ۱۳۹۴) دوباره ماه مهر از راه رسید و فرصت معرفی فیلمهای حاضر در مراسم اسکار 2016 به روزهای پایانی خود نزدیک شد و در این رهگذر کشورهای مختلف در روزهای گذشته نمایندگان خود را برای حضور در مراسم اسکار معرفی کردند. کشور ما نیز که از این ماجرا مستثنی نیست تا 9 مهر فرصت داشت که فیلم منتخب خود را انتخاب و به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار معرفی کند. این انتخاب همچون سالهای گذشته توسط هیئت انتخابی انجام می شد که به میزبانی بنیاد سینمایی فارابی و تعامل مستقیم با خانه سینما و سازمان سینمایی و امور سمعی و بصری وزارت ارشاد قرار بود به بررسی فیلمهای ایرانی بپردازد. فرشته طائرپور (تهیه کننده)، محمد بزرگنیا (کارگردان)، شهرام جعفرینژاد (منتقد فیلم و مدیر مسئول و سردبیر مجله «صنعت سینما»)، سید روحالله حسینی (مدرس دانشگاه و مدیر مدرسه ملی سینما)، شادمهر راستین (فیلمنامهنویس)، رسول صدرعاملی (کارگردان)، محمد رضا هنرمند (کارگردان)، آرش امینی (مدیرکل امور بینالملل سازمان سینمایی) و امیر اسفندیاری (معاون بینالملل بنیاد سینمایی فارابی) اعضای کمیته انتخاب فیلم برای اسکار ۲۰۱۶ را تشکیل می دادند. این هیئت سرانجام پس از بررسی های بسیار از میان ۵۸ فیلمی که شرایط حضور در مراسم اسکار را داشتند، ۱۰ فیلم را به عنوان نامزد برگزیدند تا کار انتخاب فیلمها به مرحله حساس تری کشیده شود.
10 فیلم انتخابی کدامها بودند؟
فیلمهای «خداحافظی طولانی» ساخته فرزاد موتمن، «در دنیای تو ساعت چند است؟» ساخته صفی یزدانیان، «رخ دیوانه» ساخته ابوالحسن داودی، «سیزده» ساخته هومن سیدی، «شیار ۱۴۳» ساخته نرگس آبیار، «قصهها» ساخته رخشان بنیاعتماد، «ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری، «محمد رسولالله» ساخته مجید مجیدی، «ملبورن» ساخته نیما جاویدی و «من دیهگو مارادونا هستم» ساخته بهرام توکلی، ده فیلم نامزد هیئت انتخاب برای معرفی به اسکار بودند.
6 فیلم ایرانی در مرحله نهایی معرفی به اسکار
اعضای کمیته انتخاب فیلم پس از بررسی و تبادل نظر طی روزهای گذشته قدم به مرحله بعد گذاشته و لیست ده فیلمه خود را به لیستی 6 فیلمه تقلیل داده و بدین صورت 4 فیلم از لیست حذف شد و هیئت معرفی نماینده ایران به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار، فهرست شش فیلم از فیلمهای مورد بررسی در مراحل نهایی را اعلام کرد. هفته گذشته امیر اسفندیاری سخنگوی هیئت معرفی نماینده سینمای ایران برای حضور در بخش بهترین فیلم خارجی جوایز اسکار اعلام کرد: به دنبال طرح مباحثی گوناگون در خصوص فیلمهای مورد بررسی هیئت، سوابق و بازخوردهای حضور در مجامع بینالمللی و ویژگیهای فیلمی که سینمای ایران را به خوبی نمایندگی کند و همچنین بررسی اجمالی در خصوص آثار معرفی شده از سوی سایر کشورها، فهرستی کوتاه شامل فیلمهای زیر به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده است که نماینده ایران در رشته اسکار بهترین فیلم خارجی زبان، از میان این عناوین برگزیده خواهد شد. شش فیلمی حاضر در این فهرست کوتاه عبارتند از: «در دنیای تو ساعت چند است؟» ساخته صفی یزدانیان، «رخ دیوانه» ساخته ابوالحسن داودی، «شیار ۱۴۳» ساخته نرگس آبیار، «قصه ها» ساخته رخشان بنی اعتماد، «ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری و «محمد رسول الله (ص)» ساخته مجید مجیدی.
ملاک و معیار معرفی فیلم ایرانی به اسکار
سخنگوی هیئت انتخاب معرفی نماینده سینمای ایران جهت معرفی به اسکار درباره ملاک و معیار معرفی فیلم منتخب برای حضور در مراسم اسکار گفت: اکران به قصد فروش مهمترین تاکید است و فیلمی که معرفی میشود باید به پیوست آن سانسها و تبلیغات انجام شده هم با جزییات اعلام شود. نکته مهم دیگر این است که باید فیلم تولید خارج از آمریکا با دیالوگهای غیر انگلیسی باشد.
محمدرسول الله گزینه نهایی
سرانجام مدیریت ارتباطات و اطلاع رسانی بنیاد سینمایی فارابی در بیانیه ای با بیان این موضوع که «اعضاء هیئت معرفی فیلم ایرانی به فرهنگستان علوم و هنرهای سینمایی، پس از بحث و بررسی های
جدی و همچنین ملاحظه تمام جوانب امر در خصوص شش فیلم فهرست دوم جهت معرفی نماینده سینمای ایران به اتفاق آراء، تصمیم نهایی را برای انتخاب فیلم «محمد رسول الله (ص)» به کارگردانی مجید مجیدی اتخاذ کردند» اعلام کرد: بدیهی است پیگیری های بعدی در زمینه ارسال فیلم و مدارک لازم از سوی بنیاد سینمایی فارابی که میزبانی جلسات را نیز به عهده داشته است، انجام خواهد شد. در خاتمه، بنیاد سینمایی فارابی از همکاری خوب و مطلوب خانه سینما در این زمینه سپاسگزاری میکند.»
*****
اعتماد / همدردي جمشيد مشايخي با خانواده قربانيان «منا»
جمشيد مشايخي ضمن همدردي با خانواده قربانيان حادثه مرگبار «منا» اظهار اميدواري كرد روزي برسد كه ديگر شاهد چنين اتفاقات تلخ از سر بيتدبيري نباشيم.
اين بازيگر پيشكسوت بابيان اينكه با ديدن تصاوير مربوط به اين حادثه بهشدت تحت تاثير قرار گرفته است، گفت: جاي تاسف دارد اين اتفاق در شرايطي ميافتد كه ميزبان ميهماندار زايران خداست و بايد بهترين شرايط را براي پذيرايي فراهم كند اما متاسفانه شرايط را به گونهاي پيش برده كه اين فاجعه بزرگ رقم خورده است.
رييس انجمن بازيگران سينما و تلويزيون ادامه داد: خانواده درگذشتگان شرايط سختي دارند و در حالي كه در تدارك استقبال از ياران سفركردهشان بودند حالا چشم به آمدن پيكر بيجان عزيزانشان هستند كه اين بسيار ناگوار است.
جمشيد مشايخي با تسليت به خانوادههاي داغدار براي مجروحان اين حادثه آرزوي سلامتي كرد.
امسال همزمان با عيد قربان تعداد زيادي از زايران بيتاللهالحرام جان خود را از دست دادند كه در ميان آنها تعداد زيادي ايراني نيز كشته شدند.
*****
ایران / «نانسی مهیرز» کارگردان زن امریکایی، از شرایط دشوار زنان در غرب میگوید: تبعیض، حرف اول هالیوود است
نانسی مهیرز کارگردان پرسابقه زن امریکایی به خیل افرادی تعلق دارد که معتقدند در هالیوود مشاغل مهم و بویژه کارگردانی فیلمهای پر هزینه به هنرمندان مرد واگذار میشود وتوانایی زنان را در این زمینه قبول ندارند. وی که از معدود کارگردانان زن پر دوام هالیوود است و در پیشینهاش ساخت فیلمهای پر طرفدار و پر فروش «دام والدین» (1998) و همچنین «آنچه زنان میخواهند»،«Something's gotta give» و «این پیچیدهاست» مشاهده میشود و بتازگی فیلم «کارآموز» نیز از وی اکران شده است، میگوید در استودیوهای بزرگ غربی این مردان هستند که اکثر پستهای کلیدی را بر عهده دارند و بدیهی است که تصمیمگیریهایشان نیز اغلب به سود مردان باشد و پروژههای بزرگ را به کارگردانان و هنرمندان مرد بسپرند. وی که 66 سال دارد و متولد شهر فیلادلفیای امریکا است، میگوید البته در درازمدت وضع زنان در هالیوود بهتر خواهد شد اما شرایط در حال حاضر مساعد نیست.
آیا تا بهحال به تمام خواستههای حرفهای خود در هالیوود رسیدهاید؟
خیر، متأسفانه سالهاست پروژههای بزرگ را متعلق به مردان میدانند و هر فیلمی را که پر هزینه و پر مسئولیت است فقط در حیطه کار مردان تلقی میکنند. این طور نیست که ما نخواهیم در این پروژهها مشارکت داشته باشیم اما امواج موجود چیز دیگری بوده است.
اما برخی پروژهها بسیار زمانبر هستند.
تفاوتی ایجاد نمیشود. ما زنان هم میتوانیم دایناسورها و گوریلها را به مقصد برسانیم و فیلمهای بزرگ علمی- تخیلی و حادثهای را کنترل و کارگردانی کنیم.
با این حال تعداد کارگردانان زن در هالیوود و مناصبی که به زنان سپرده شده، در سه دهه اخیر به وضوح رو به افزایش است.
درست میگویید، اما آنجا که پای پروژههای بزرگ به میان میآید، اعتمادی به ما ندارند. و آنجا که طرحهای بسیار گرانقیمت به مرحله اجرا در میآید خبری از زنان نیست و آنها را به بازی نمیگیرند آیا دیدهاید که کارگردانی یکی از فیلمهای بزرگ کمیک استریپی و «Blockbuster»ها را به ما بسپرند؟ اینها تبدیل به ملک اختصاصی و ورود ناپذیر مردان شده است و ما را راهی به آن نیست. در هالیوود انواع اجحافها مشاهده میشود و تبعیضهای طبقاتی و جنسی بر همه چیز حکم میراند.
چقدر تلاش برای از بین بردن این وضعیت انجام دادهاید؟
بسیار زیاد، اما بیفایده است. میزان این تلاش بیهوده به حدی میرسد که حتی دیگر مایل نیستم درباره آن حرف بزنم. زنان بسیاری را در هالیوود مییابید که حاضرند دراین خصوص حرف بزنند اما من از 40 سال حرف زدن بیثمر در این باره خسته شدهام.
آیا به تغییردادن شغلتان همفکر کردهاید؟
هرگز، من با سینما بزرگ شدهام و زندگی من با آن عجین است اما حرفها و گلایههایم را در همان استودیو جا میگذارم و شبها در خانه فقط در خدمت بچههایم هستم و با حرفهای سینماییام آنها را خسته نمیکنم.
ایدهآلهای هنری تان چه بوده است؟
این که فیلمهایی را بسازم که هم برای خودم قابل قبول و ارزشمند باشد و هم موجب بهبود جامعهای شود. من ساختن فیلم جدیدم به نام «کارآموز» را نیز قدمی در همین راه میدانم. این شاید ادامهای بر فیلم پر فروش «Baby Boomere» باشد که در سال 1987 عرضه شد. من آن فیلم را که در آن نسل جدید مردان و زنان در غرب و میانسال شدن جوانان دیروز به بوته نقد کشیده میشود، کارگردانی نکردم اما نوشتن سناریویش با من بود. از قضا دختر من که اینک 28 سال دارد، در همان سال عرضه فیلم به دنیا آمد و من باید ماجراهای آن فیلم را به گونهای به روز میکردم.
مثلاً چه تغییراتی در سوژه داده شده است؟
یکی از کاراکترهای اصلی «Baby Boomers» یک کارمند زن نسبتاً جوان با بازی دایان کیتون است که به او اجحافهای شغلی میشود و به همین سبب به لحاظ روحی ویران شده است. در فیلم جدیدم کاراکتری از همان دست را دارم که نقشش را «آن هاتاوی» بازی میکند اما نمیخواستم که او باز یک کارمند عادی باشد و شرایط قصه هم این را نمیطلبید. به این خاطر او را به پست رئیس هیأت مدیره شرکت ارتقا دادم ولی فرقی ندارد و او در سال 2015 هم مشکلاتی دارد.
کدام مشکلات؟
شوهر او بیکار و یک «شوهر سرخانه» است و در نتیجه مشکلات کاراکتر آن هاتاوی بیشتر در خانه است تا در اداره. به واقع با فیلم
«The Intern» ما یک قدم جلوتر آمدهایم و از اختلافات جدید فکری زنها و شوهران میگوییم و اینکه هنوز هم به یک خط فکری واحد نرسیدهاند، زیرا حاضر نیستند از باورهای فکری خود یک قدم هم عقبنشینی کنند.
ظاهراً رابرت دنیرو بزرگ و معروف هم در فیلم شما حضور دارد؟
همین طور است. او مایه فخر فیلم جدید ماست. در «کارآموز» آن هاتاوی مدیر یک وبسایت هنری است که دست به استخدام یک مرد 70 ساله (با بازی دونیرو) میزند که متخصص این حرفه نیست اما استعدادهایی هم در این زمینه دارد و هاتاوی میکوشد او را در این حرفه و فعالیتهای هنری به اوج برساند.
پس این یک کمدی – رمانس جدید از سوی یکی از استادان زن این ژانر است.
البته چندان مایل نبودم یک کمدی – رمانتیک دیگر بسازم و روی همان مسائل که 20 یا 30 سال پیش هم مانور دادم، متوقف بمانم اما شباهتها گریزناپذیر است. از یکسو داستانهای اجتماعی این ارتباطها را میطلبد و قواعد یک ژانر باید رعایت شود و از طرف دیگر باید فیلم عامهپسند هم باشد و در گیشهها نیز جواب بدهد. ملاحظاتی از همین دست سبب شدند بین فیلم قبلی من و «کارآموز» 6 سال فاصله بیفتد.
آیا همه الزامهای یک کار عامهپسند را در این فیلم رعایت کردهاید؟
بله، اما چه کنم که یکی از کاراکترهای اصلی این قصه مردی 70 ساله است و من نمیتوانستم مثلاً برای این رل، چائینگ تاتوم جوان را بیاورم. از طرف دیگر چانهزدنها با استودیوها بر سر ساخت این فیلم مرا فرسوده کرده بود و بعد از دو، سه سال تلاش و بحث سرانجام کمپانی برادران وارنر قبول کرد این فیلم را بسازد. این هم از رسوم خشک و بدیهای هالیوود است. اینکه مطمئن شوند یک فیلم میفروشد و نبض اجتماع را در دست دارد.
برای آینده چه طرحهایی دارید؟
واقعاً پیر و از الزامهای هالیوود خسته شدهام و هیچ طرح تازهای در ذهن ندارم. چند هفته پیش از سوی تعدادی زن همسن و سال خودم به یک میهمانی هنری دعوت شدم و دیدم که آنها به رسم و سیاق فیلم «این پیچیده است» یک میهمانی ویژه میانسالان و پیران را به راه انداختهاند. کاملاً متوجه شدم جایم همین جاست و فکر میکنم تا پایان عمرم همان جا بمانم.
منبع: Empire
*****
ایران / رزمنامههای بزرگ روسی وامدار شاهنامهاند
از دهم شهریور به مدت یک هفته، گروهی از نویسندگان، پژوهشگران، مترجمان و شاعران ایرانی، میهمان ویژه نمایشگاه کتاب مسکو بودند. سال آینده نیز روسیه میهمان ویژه نمایشگاه کتاب تهران خواهد شد. روز سهشنبه، ۳۱ شهریور، تعدادی از میهمانان ایرانی نمایشگاه کتاب مسکو، در مرکز فرهنگی شهر کتاب گرد آمدند تا از تجربههای این سفر بگویند.
در آغاز نشست علیاصغرمحمدخانی، معاون فرهنگی و امور بینالملل شهر کتاب گفت: «در ۲۰۰ سال گذشته پژوهشگران حوزه شرقشناسی روسیه با ادبیات ایران آشنایی داشتهاند و این آشنایی همچنان ادامه دارد. در مقابل، شناخت روسها از ادبیات معاصر ایران بسیار اندک است. در جریان این سفر علاوه بر آشنایی با نگاه فرهیختگان روسیه به فرهنگ و ادب ایران، با وضعیت کتابخوانی در این کشور هم آشنا شدیم.»
میرجلالالدین کزازی، شاهنامهپژوه، که در نمایشگاه کتاب مسکو حضور یافته و درباره شاهنامه سخن گفته بود، یادآور شد: «رزمنامههای بزرگ روسی وامدار شاهنامهاند و جهان ایرانی در افسانههای ایشان بازتافته است.» هوشنگ مرادی کرمانی به پارکهای مسکو اشاره کرد که آکنده از مجسمههاییاند که نشانههای تفکر ایدئولوژیک را به وضوح میتوان در آنها دید. به باور مرادی کرمانی، رفتار ایدئولوژیک همچنان بین مردم روسیه رفتاری رایج است. الهه کولایی، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه روسیه، به ضرورت توجه به روسیه اشاره کرد و گفت: «جامعه، تاریخ و مردم روسیه برای ما درسهای بسیاری میتوانند داشته باشند. اگر شناختمان از روسیه عمیق باشد، میتوانیم از این شناخت سود ببریم.» گروس عبدالملکیان، شاعر، که در نمایشگاه کتاب مسکو با دوستداران شعر فارسی درباره شعرهای نو و سپید سخن گفته بود، تصریح کرد: «روسها به واسطه ترجمههایی که از شعر کلاسیک فارسی انجام شده، با ادبیات کهن ما آشنا هستند. شعر ایران در دورههایی بر شعر جهان اثر گذاشته است و ما در دوره معاصر از شعر جهان تأثیر پذیرفتهایم.»
آبتین گلکار، مدرس ادبیات روس در دانشگاه و مترجم، به عنوان آخرین سخنران، گفت: «جریان ادبی روسیه بعد از فروپاشی تغییر چندانی نکرده است و شاخصههای ادبی آن موقع همچنان برقرار است. ذائقه مخاطب ایرانی بیشتر با آثار کلاسیک روسی همخوانی دارد و آثار جدید چندان مورد اقبال کتابخوانهای ایرانی قرار نمیگیرد. ترجمههایی که من از کتابهای دوره کلاسیک ادب روسی انجام دادهام، چند بار تجدید چاپ شده، اما هیچ کدام از ترجمههایی که از ادبیات امروز روسی داشتهام، تجدید چاپ نشده است.»
*****
جام جم / هنرمند موسیقی مقامی در فاجعه منا جان باخت
در پی فاجعه منا که منجر به جان باختن تعداد زیادی از زائران خانه خدا شد، بخشی پیشکسوت خراسان شمالی نیز به لقاءالله پیوست.
به گزارش مهر، در پی حادثه تاسف بار ظهر پنجشنبه گذشته در منا، متأسفانه محمدابراهیم باقری هنرمند اسفراینی نیز با ۷۰ سال سن و ۵۰ سال سابقه هنری جان باخت.
این هنرمند، نوازندگی دوتار را از سن ۲۰ سالگی شروع و با علاقه وافری که نسبت به این هنر داشت مراتب تکمیلی آن را فرا گرفت و از محضر اساتیدی چون مرحوم سلطانرضا گلیانی و مختار زنبیلباف بهره برد.
باقری در سالهای آغازین انقلاب اسلامی با حضور در رادیو خراسان، قطعاتی حماسی درباره انقلاب اسلامی را اجرا کرد که جزو ماندگارترین آثار وی به شمار میرود.
این بخشی هنرمند، علاوه بر نوازندگی از سنین نوجوانی به سرودن اشعار بومی پرداخت و اشعار بسیاری از آهنگهای خود را نیز میسرود.
استاد محمدابراهیم باقری در آخرین اثر خود که در آلبوم موسیقی «ایرانم» تولید حوزه هنری خراسان شمالی منتشر شده است، قطعه «کشور من ایران» را با شعر سروده خودش، اجرا کرده است.
*****
جام جم / نکوداشت آهنگران با اجرای مانی رهنما
نکوداشت نواگر حماسه دفاع مقدس صادق آهنگران فردا در فرهنگسرای اندیشه برگزار میشود.
همزمان با هفته دفاع مقدس از حاج صادق آهنگران نواگر حماسه دفاع مقدس طی مراسمی تجلیل به عمل میآید.
در این مراسم که روز یکشنبه 5 مهر ساعت 10 صبح در آمفی تئاتر فرهنگسرای اندیشه برگزار میشود، مسئولان فرهنگی، کشوری و لشکری حضور خواهند داشت.
همچنین مانی رهنما نیز قطعاتی در مدح رزمندگان دفاع مقدس اجرا میکند.
علاقهمندان میتوانند برای حضور در این برنامه به خیابان شریعتی، نرسیده به پل سیدخندان، بوستان اندیشه فرهنگسرای اندیشه مراجعه کنند. (تسنیم)
*****
جام جم / شهرام ناظری به مراسم رونمایی از آلبومش نرفت
مراسم رونمایی آلبوم موسیقایی تصویری «ایران جوان» به آهنگسازی پیمان سلطانی شامگاه روز جمعه ۳ مهرماه در حالی برگزار شد که شهرام ناظری خواننده این اثر در جلسه حضور پیدا نکرد.
مراسم رونمایی آلبوم موسیقی «ایران جوان» به آهنگسازی پیمان سلطانی و خوانندگی شهرام ناظری شامگاه جمعه سوم مهر در فروشگاه شهر کتاب فرشته برگزار شد اما شوالیه آواز ایران در این مراسم حضور پیدا نکرد.
ضیاءالدین ناظمپور شاعر آلبوم «ایران جوان» در ابتدای این مراسم گفت: پیمان سلطانی در ۱۰ سال اخیر بسیار مبارزه کرد تا بالاخره بتواند این آلبوم را به انتشار برساند و من بسیار خوشحالم که او سرانجام توانست در این مبارزه پیروز شود و آلبوم خود را با این کیفیت روانه بازار موسیقی کند.
وی ادامه داد: به اعتقاد من تصنیف ماندگار «ایران جوان» بعد از سرود جاودانه «ای ایران»، دومین تصنیفی است که مردم کوچه و بازار آن را دوست دارند و تا این حد از آن استقبال کردهاند اما قطعه ای که ما در آن دوران شنیدیم فارغ از تمام امتیازاتی که داشت.
به لحاظ فنی دارای نواقصی بود که در اجرای زنده ارکستر «ملل» خود را نمایان کرد بنابراین بهتر این بود که در حوزه آهنگسازی تلاش بیشتری می شد تا مخاطب با فضای با کیفیت تری مواجه شود.
ضمن اینکه سالار عقیلی نیز در فرصتی کوتاه این اثر را برای خوانندگی آماده کرد و کار به قدری با عجله اجرا شد که بسیاری از نقاط مهم آهنگسازی در تنظیم مستتر ماند.
به گزارش مهر،این شاعر در ادامه صحبتهای خود با اشاره به نقش اجتماعی این اثر موسیقایی طی سالهای اخیر توضیح داد: حوادثی که طی یک دهه اخیر در حوزههای سیاسی و اجتماعی افتاد به گونهای بود که هر کسی میخواست به نوعی رای جمع کند.
از این آهنگ برای کلیپها و برنامههای تبلیغاتی خود استفاده میکرد. این رویه از انتخابات مجلس شورای اسلامی گرفته تا ریاست جمهوری به شکل بسیار پررنگی ادامه داشت البته در این راه سود بیشتر را سالار عقیلی کرد که از سطح متوسط خوانندگی و شهرت، به سطح بالایی از معروفیت و شهرت رسید.
وی در بخش پایانی صحبتهای خود بیان کرد: استفاده نابهجا و بدون مجوز رسانهها از این اثر به نوعی به نفع اثر شد و باعث شد تا این قطعه موسیقایی در تاریخ ماندگار شود.
به هر حال فعلاً خوشحالیم از اینکه قطعه «ایران جوان» به عنوان دومین سرود ملی – میهنی ایران بعد از سرود «ای ایران» در یاد تاریخ و تاریخ موسیقی ایران باقی مانده است و امیدوارم حالا که این قطعه در آلبومی موسیقایی برای مردم عرضه می شود بتواند مورد استقبال طیف بیشتری از مخاطبان قرار گیرد.
در ادامه این مراسم علیرضا پورامید منتقد و پژوهشگر و اردشیر صالحپور مدرس دانشگاه پیرامون آلبوم «ایران جوان» و قطعات ملی – میهنی موسیقی ایرانی توضیحاتی را ارائه دادند.
این در حالی است که با توجه به اعلام برگزارکنندگان مراسم مبنی بر حضور شهرام ناظری خواننده آلبوم در این مراسم، وی تا پایان جلسه در مراسم حضور پیدا نکرد.
*****
جام جم / کشاورز: ای کاش فرهنگ اقوام ایرانی تبدیل به فیلم شود
بازیگر پیشکسوت سینما، تلویزیون و تئاتر ایران گفت: یکی از آرزوهای دیرینه من ساختن فیلم های متعدد در رابطه با زندگی و فرهنگ اقوام ایرانی است و امیدوارم فیلمسازان متعهد کمر همت ببندند و در این راه قدم بگذارند.
محمدعلی کشاورز در گفتگو با سینماپرس افزود: ایران یکی از معدود کشورهای جهان است که منابع تاریخی و فرهنگی ارزشمند و بسیار غنی دارد و متأسفانه سینماگران ما تا امروز از پرداختن به این مسأله غفلت کرده اند؛ سینمای ایران ظرفیت آن را دارد که سالانه ده ها فیلم در رابطه با هویت ملی بسازد و ما بتوانیم از این طریق خود را به تمامی جهانیان معرفی کنیم.
وی با تأکید بر اینکه ذره ذره خاک مقدس ایران سرشار از گنجینه های ادبی و معرفتی است، اظهار داشت: از سیستان و بلوچستان تا آذربایجان، از کردها و بختیاری ها تا شمالی ها و جنوبی ها، قابلیت آن را دارند که تبدیل به آثار شاخص سینمایی شوند؛ این مسأله بزرگترین خدمتی است که سینماگران ما می توانند به کشورشان بکنند.
بازیگر سریال تلویزیونی «سلطان و شبان» تصریح کرد: فیلمسازان امروزه نباید به این دلخوش باشند که فلان فیلم شان در فلان کشور جهان مورد تقدیر قرار گرفته است، این گونه نگاه های فردی برای سینمای ایران به هیچ عنوان مناسب نیست و حتی می تواند آسیب های جدی را به سینما وارد سازد. سینما هنری جمعی است و همه سینماگران باید به صورت جمعی برای رشد و اعتلای آن کوشا باشند.
کشاورز در ادامه این گفتگو خاطرنشان کرد: ما باید سعی بر آن داشته باشیم تا روز به روز فرهنگ کشورمان را شکوفاتر کنیم، مردم ایران مهمترین افراد جامعه هستند که هنرمندان همواره باید به آن ها بیندیشند و برای آن ها کار کنند.
پدرسالار سینمای ایران در بخش دیگری از این گفتگو در مورد وضعیت جسمانی اش گفت: متأسفانه بهبودی چندانی حاصل نشده و این روزها مطالعه تنها سرگرمی من است و هیچ کار دیگری نمی توانم انجام بدهم؛ در واقع اگر «کتاب» وجود نداشت دیگر من هیچ سرگرمی نداشتم و این کتاب است که باعث شده روح من جلا یابد.
وی سپس در پاسخ به این سوأل که فیلم ها و سریال های روز را دنبال می کند، اظهار داشت: بعضی اوقات سریال ها و برنامه های تلویزیونی را دنبال می کنم و به توصیه دوستان فیلم های روز سینمایی که برایم می آورند را هم تماشا می کنم؛ از اینکه سینمای ما تا این اندازه پیشرفت کرده است خوشحالم و به خود می بالم از اینکه جوانان با شور و علاقه زحمت می کشند و برای فرهنگ و هنر این مرز و بوم تلاش می کنند.
بازیگر فیلم سینمایی «مادر» در ادامه تصریح کرد: هنرمند همیشه باید برای رشد و اعتلای فرهنگ کشورش بکوشد، متأسفانه به تازگی من اخباری شنیدم مبنی بر اینکه برخی از هنرمندان در سینمای ایران دست به کارهای عجیبی می زنند و درگیر روابط های آنچنانی شده و با زد و بند خود را به سینما وصله کرده اند، این در حالی است که چنین مسائلی در سینمای ایران نباید به وجود بیاید و مسئولان باید هرچه سریعتر جلوی این رفتارهای ناشایست را بگیرند تا بیش از این به هنر مملکت آسیب وارد نشود.
وی در خاتمه افزود: من و سایر همکارانم و تمامی قدیمی های سینما با جان و دل برای هنر ممکلت مایه گذاشته ایم و نمی توانیم ببینیم که برخی افراد به ظاهر بازیگر و یا به ظاهر کارگردان که فقط چشم و ابروی زیبایی دارند تمامی تلاش های ما را به باد فنا می دهند. خوشبختانه هنرمند خوب در سینما و تلویزیون ایران کم نیست و این روزها بازیگران بسیار خوبی پا به عرصه گذاشته اند، البته متأسفانه ما در زمینه کارگردانی همچنان با مشکلات زیادی در حال دست و پنجه نرم کردن هستیم.
*****
جوان / «باديگارد» به پايان فيلمبرداري رسيد
بعد از گذشت نزديك به سه ماه فيلمبرداري، سايت رسمي فيلم سينمايي «باديگارد» اعلام كرد كه مراحل توليد فيلم جديد ابراهيم حاتميكيا در شامگاه پنجشنبه دوم مهرماه پايان يافت.
بعد از گذشت نزديك به سه ماه فيلمبرداري، سايت رسمي فيلم سينمايي «باديگارد» اعلام كرد كه مراحل توليد فيلم جديد ابراهيم حاتميكيا در شامگاه پنجشنبه دوم مهرماه پايان يافت.
پژمان لشكريپور مجري طرح فيلم سينمايي «باديگارد» ضمن اعلام پايان فيلمبرداري تازهترين اثر سينمايي ابراهيم حاتميكيا در شامگاه پنجشنبه دوم مهرماه 1394 به بيان پارهاي توضيحات پيرامون انجام مراحل فني فيلم و آمادهسازي آن براي جشنواره فجر و همچنين مطالب منتشر شده تحت عنوان خلاصه داستان فيلم در رسانهها و خبرگزاريهاي مختلف پرداخت.
لشكريپور ضمن اعلام رسمي خاتمه يافتن فيلمبرداري فيلم سينمايي«باديگارد» افزود: همانطور كه مستحضريد فيلمبرداري فيلم سينمايي «باديگارد» از دهم تيرماه و همزمان با ولادت باسعادت امام حسن مجتبي (ع) در نيمه ماه مبارك رمضان در تهران آغاز شد و با تلاش بيوقفه و شبانهروزي عوامل و دستاندركاران فيلم، شامگاه پنجشنبه دوم مهرماه مصادف با عيد سعيد قربان در تهران پايان يافت. وي تأكيد تأكيد كرد: «باديگارد» به لحاظ توليد فيلمي دشوار و سنگين محسوب ميشد و بنده همينجا فرصت را مغتنم شمرده و از تمامي عوامل و گروههاي مختلف توليد اين فيلم صميمانه تشكر ميكنم. پژمان لشكريپور در ارتباط با انجام مراحل فني فيلم اعلام كرد كه تدوين همزمان فيلم از مدتها قبل آغاز شده و طبعاً با پايان يافتن فيلمبرداري، اين روند جديتر و با سرعت بيشتري ادامه خواهد يافت. وي همچنين در پاسخ به سؤالي مبني بر اولين نمايش و حضور فيلم سينمايي «باديگارد» در سي و چهارمين جشنواره فيلم فجر گفت: همانطور كه «باديگارد» در توليد و فيلمبرداري اثر، مراحل دشوار و پرحجمي را پشت سر گذاشت در مراحل پس از توليد يعني تدوين، صداگذاري، ساخت موسيقي و به وِيژه جلوههاي بصري نيز دقت، تلاش و وسواس ويژهاي را ميطلبد كه يقيناً آمادهسازي نهايي فيلم و ارائه آن به جشنواره منوط به حصول استانداردهاي كيفي در تمامي اين زمينههاست و اگرچه نهايت اهتمام و كوشش را براي اولين نمايش فيلم در جشنواره فيلم فجر خواهيم داشت اما بديهي است كه اين امر مستلزم اتمام كيفي و استاندارد موارد فني فيلم و دستيابي به نتيجه و كيفيت مطلوب خواهد بود.
لشكريپور همچنين در خصوص عدمانتشار عكس و خبر و خلاصه داستان در سايت رسمي فيلم و نشر خلاصه داستانهاي مختلف در مطبوعات و رسانهها چنين توضيح داد: نظر و تمايل شخص آقاي حاتميكيا بر اين بود كه در هنگام فيلمبرداري عكس و خبري به طور رسمي از سوي فيلم منتشر نشود و لذا هر زمان تصميم بر آن شد كه عكس و اخبار تكميلي در مورد فيلم منتشر شود طبعاً طبق اعلام قبلي و روال سابق همكاران رسانهاي قادر به استفاده از تازهترين اخبار و مطالب از طريق همين سايت خواهند بود. بنابراين لازم به ذكر است همه آنچه در سايتها، خبرگزاريها و جرايد مختلف تحت عنوان خلاصه داستان فيلم منتشر گرديده مبتني بر شنيدههاي پراكنده خبرنگاران و همكاران محترم رسانهاي بوده كه توسط نگارندگان بسط و گسترش يافته و منتشر گرديده است به همين دليل بعضاً شاهد بروز تفاوتهايي در اخبار و تحليلهاي منتشر شده از داستان فيلم در رسانههاي گوناگون بوديم كه لزوماً مورد تأييد نيست و همچنان تأكيد ميكنم آنچه موضع و نظر رسمي گروه سازنده فيلم «باديگارد» محسوب ميشود قطعاً در صورت صلاحديد از طريق همين سايت منعكس و منتشر خواهد شد و در اختيار عموم قرار خواهد گرفت.
*****
جوان / گفتوگوي «جوان» با اميرحسين شفيعي كارگردان نمايش «دريادلان»: حماسه غواصان شهيد به صحنه تئاتر آمد
نمايش ميداني «دريادلان» با محوريت شهداي غواص عمليات كربلاي 4 از 27 شهريور ماه در محوطه تئاتر شهر پذيراي مخاطبان و اهالي تئاتر است. به همين بهانه گفتوگويي با اميرحسين شفيعي كارگردان اين نمايش داشتهايم.
آقاي شفيعي! چه شد كه سوژه غواصان شهيد را براي اجراي نمايش انتخاب كرديد؟
وقتي شهداي غواص تفحص شدند به تأويل من مردم ما حال و هوايي دريايي پيدا كردند، به اين معني كه احساسشان غليان پيدا كرد و ما بار ديگر به روزهاي دفاع مقدس برگشتيم. باز مردم را ديدم كه براي قهرمانانشان دچار احساسات شدند و خاطرات روزهاي دفاع مقدس بازنمايي شد. مهمتر از همه اينكه وقتي پيكر شهداي غواص تشييع شد، موجي از مردم در مراسم تشييع حضور پيدا كرده و همه در يك صف براي شهدا حركت كردند. هنرمندان هم نبايد قدمهايش عقبتر از مردم عادي باشد و بايد سعي كنند آثاري را براي اداي دين به اين شهداي غواص توليد كنند. يادمان نرود كه كربلاي 4 از مظلومترين عملياتهاي ماست كه به شكست منتهي ميشود اما در درونش يك حماسه بزرگ اتفاق ميافتد مانند عاشورا كه 72 تن از ياران اسلام ميروند و شهيد ميشوند اما حماسهاي به وجود ميآورند كه ما تا ساليان سال برايش سوگواري ميكنيم. كربلاي 4 عاشوراي ديگري براي ما ايرانيهاست. ما سربازان و قهرمانان وطنمان را به فجيعترين شكل ممكن از دست داديم، دستان اين عزيزان را بستند و آنها را زنده به گور كردند. من هم به عنوان يك هنرمند نميتوانم نسبت به مسئلهاي كه در جامعهام رخ داده است بيتفاوت باشم و به همين دليل اثري را توليد كردم كه قابل درك باشد و تماشاگر دوستش داشته باشد. البته بايد به اين نكته توجه كنيم كه من به عنوان كارگردان و ساير اعضاي گروهم كار خاصي نكرديم و انرژياي كه از سوي اين 175 شهيد غواص به سمت كار منتقل ميشود كافي است تا اين نمايش به اثري خوب تبديل شود. شايد ما كار خاصي براي برانگيختن احساسات تماشاگران انجام ندهيم اما خود موضوع كار باعث ميشود كه مخاطبان در جريان نمايش متأثر شوند و با چشماني اشكبار نمايش را دنبال كنند.
از نگارش نمايشنامه بگوييد، از چه نمادهايي استفاده كرديد؟
قصه غواصان شهيد مانند قصه عاشوراست، قصه امام حسين را همه ميدانند و قصه عمليات كربلاي 4را هم همينطور. ما نمايشنامه را از يك طرح و ايده آغاز كرديم و متن مكتوب بر اساس ديالوگنويسي نداريم. ضمن اينكه ميدانستيم مردم عمليات كربلاي4 را به خوبي ميشناسند و اطلاعات خوبي از اين عمليات و شهداي غواص دارند. ما بايد كار ميكرديم كه به بهترين نحو به اين سوژه بپردازيم چون اين سوژه، سوژهاي بود كه مردم روي آن متمركز بودند و در اين مدت آثار متعددي با اين سوژه در فضاي مجازي توليد شده بود. گروه ما كارگاه تئاتر ايران است و به صورت كارگاهي اين نمايش را تمرين كرديم و به لطف همان شهداي غواص دستاوردهاي خوبي هم داشتهايم.
شيوه اجرايي نمايش يكي از مؤلفههايي است كه مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است. از فضاسازيهاي نمايشي بگوييد.
شيوه ما تئاتر فيزيكال است و از بدن و تصويرهاي خلاقانه استفاده ميكنيم. طراحي حركتهاي كار از علي براتي است و زحمت اصلي هم بر عهده دوستان حركت است كه تصوير را بازسازي نميكنند. ما عنصر آب را براي اجراي اين نمايش انتخاب كرديم چون نمايش غواصها حتماً بايد در آب انجام ميشد چون تنها نمادي كه همه ما از اين شهدا در خاطر داريم همين عنصر آب است و بههمين دليل ما حوض بزرگ پارك دانشجو را براي اجراي اين نمايش انتخاب كرديم چون زماني كه كار در آب اجرا ميشود، تأثير بيشتري بر مخاطب ميگذارد. به همين دليل در سه روز ابتدايي كه هواي تهران باراني بود و بيش از هزار تماشاگر زير باران شديد تماشاچي برنامه بودند، با نمايش همذاتپنداري بيشتري داشتند.
يكي از آسيبهاي اثر ارزشي شعارزدگي و سفارشي كار است. چطور از اين ورطه فاصله گرفتيد؟
بزرگترين دستاورد اين نمايش اين است كه از شعار به دور است، هر كسي كه اين نمايش را ديده است ميتواند شهادت بدهد. ما به دنبال شور جبهه بودهايم و به دنبال شعورش ميگرديم اما به هيچ عنوان به دنبال شعار نبودهايم و به همين دليل از همان ابتداي كار نمادهاي تكراري را حذف كرديم. ما به لحاظ شيوه اجرايي نمايش مدرني را در حوزه دفاع مقدس اجرا ميكنيم و تا به حال در اين شيوه در آب و با اين نشانهشناسي كار نشده بود.
چه شد كه قالب تئاتر محيطي را براي اجراي نمايش در نظر گرفتيد؟
من سالهاست كه در تئاتر صحنهاي و پس از آن تئاتر خياباني فعال بودهام. براي اين كار قالب محيطي را انتخاب كردم چون اين محيط به اجراي نمايش ما معنا ميدهد، آن محيط هم چيزي نيست جز همان استخر آب وسط پارك دانشجو. اعتقاد من اين است كه ما نمايش را براي مردم اجرا ميرويم و در فضاي باز با گستره بيشتري از مردم در ارتباط هستم تا زماني كه صحنه را براي اجرا انتخاب ميكنم و تعداد انگشتشماري براي تماشاي نمايش انتخاب ميشوند. ترجيح من اين بود كه همه مردم كار را ببينند تا اينكه تنها قشري از آدمها به تماشاي اجرا بنشينند. حسن تئاتر محيطي اين است كه مردمي كه برنامهريزياي براي تئاتر ندارند ميتوانند مخاطب نمايش بشوند. شايد كار من اين باشد كه به مخاطبان تئاتر هم اضافه كنم اما عموماً در كارها سعي كردهام كه به زيباييهاي اثر فكر كنم و اجراي خوبي داشته باشم.
بازخوردها تا به امروز چطور بوده است؟
بازخوردها بسيار خوب بوده است من اصلاً انتظار چنين بازخوردهايي را نداشتم، چه از سمت مخاطبان و چه از سمت مسئولان. يكي از باارزشترين اتفاقها در جريان اجراي اين نمايش اين بود كه پدر يكي از شهداي غواص به تماشاي اجراي اين نمايش آمد و كار را دوست داشت. بازخورد منتقدان و رسانهها در خصوص كار برايم بسيار جالب بود كه خيلي مثبت بود. من همه اين مسائل را نتيجه حماسهاي ميدانم كه غواصان شهيد به نمايش درآوردند. از طرفي بسيار خوشحالم كه خبر اجراي اين نمايش باعث شد كه ديگر گروهها و نهادهاي فرهنگي به خودشان بيايند و شروع به توليد اثري در خصوص اين شهداي غواص كنند.
استقبال مردم به چه صورت بود؟
استقبال مردم بينظير بود. در اين چند روز روزانه حدود 1500 تا 2 هزار مخاطب داشتيم البته انتقاداتي هم بوده است مخصوصاً در موضوع دفاع مقدس. در يكي از روزهاي اجرا يكي از رزمندهها كه در همين عمليات حضور داشت آمد و نكتههاي بسيار مهمي در خصوص اين عمليات به من گفت و ما سعي كرديم در اجراي بعدي اين نكات را لحاظ كنيم. من سعي كردهام بعد از اجرا با مخاطبان ارتباط داشته باشم و نظراتشان را بشنوم. روز گذشته هم با يك ايراني مقيم انگليس كه به تماشاي اثر آمده بود به گفتوگو نشستم. او ميگفت پيش از اين باوري به دفاع مقدس نداشت و پس از تماشاي اين نمايش به اين فكر افتاده است كه چرا به تاريخ معاصر كشور بيتفاوت بوده است. او خواست كه من فيلمي از كار را به او بدهم و مبلغ اين كار در خارج از ايران باشد.
در پايان؟
قراري با بچههاي گروه گذاشتهايم تا روزي كه زنده هستيم و ميتوانيم كار كنيم نمايش دريادلان را هر سال به مدت 30 شب در روزهايي كه پيكر اين شهداي تفحص شده به خاك سپرده شدهاند اجرا كنيم و قرار است هر سال يكي از نقاط تهران يا ساير شهرهاي كشور را دريايي كنيم. آنقدر اين شهداي كربلاي 4 غريب و مظلوم هستند كه هر چه ما در خصوص اين بزرگواران كار توليد كنيم باز هم كم است. گاهي ما آنقدر به اتفاقات تئاتر معاصر بيتوجهيم كه انگار در اين كشور زندگي نميكنيم. اميدوارم كه ناگفتههاي جنگ را پيدا كنيم و مسئولان اجازه بدهند كه ما ناگفتههاي دفاع مقدس را بگوييم چون پرداختن به اين ناگفتهها به جذب مخاطبان منتهي ميشود.
*****
جوان / شرافت كاركنان ايراني بيبيسي فارسي كيلويي چند؟! بيبيسي زبانش را تا كف پاي آلسعود دراز كرد
شبكه تلويزيوني دولتي انگليس باز هم چهره ضدايراني خود را در قالب برنامه فارسي زبان خود به نمايش گذاشت، اين بار هدف بيبيسي توجيه اهمال عربستان در فاجعه منا و البته مقصر دانستن حجاج ايراني در به وجود آمدن آن حادثه است!
شبكه تلويزيوني دولتي انگليس باز هم چهره ضدايراني خود را در قالب برنامه فارسي زبان خود به نمايش گذاشت، اين بار هدف بيبيسي توجيه اهمال عربستان در فاجعه منا و البته مقصر دانستن حجاج ايراني در به وجود آمدن آن حادثه است!
اگر تلاش رسانههاي متصل به خانواده سلطنتي سعودي را در دفاع از دولت عربستان نوعي انجام وظيفه بدانيم بايد گزارشهاي بيبيسي فارسي و تحليلهاي اين شبكه انگليسي را در پوشش فاجعه انساني كه سعوديها در منا به وجود آوردند نوعي خوش رقصي انگليسي در برابر دلارهاي نفتي عربستان دانست. اين شبكه تلاش دارد برخلاف آنچه اكثر شبكههاي مهم دنيا در حال مخابره آن هستند و بيكفايتي عربستان را مسئول اصلي واقعه منا ميدانند، ايران را مقصر به وجود آمدن اين فاجعه عنوان كند!
قضا و قدر الهي!
دولت عربستان هر ساله در قبال برگزاري مراسم حج درآمد هنگفتي را به صورت مستقيم و غير مستقيم به دست ميآورد و البته جايگاه سياسي و معنوياي را كه عنوان خادمين حرمين شريفين براي سردمداران رژيم سعودي به همراه ميرود، نيز نميتوان در اين بين ناديده گرفت. در قبال همه منافعي كه حج براي عربستان دارد، دولت اين كشور در چند سال اخير با توسعه فعاليتهاي ساختماني و ايجاد مراكز خريد متعدد در حاشيه اماكن متبركه، فضاي لازم براي اعمال واجب حج را محدود نمايد. اقدامي كه با بيتدبيري اين دولت در مديريت خيل انساني حاضر در حج باعث بروز حوادث متعددي شد كه در نهايت به فاجعه انساني روز عيد قربان انجاميد؛ حادثهاي كه مفتي اعظم سعودي آن را قضا و قدر الهي و غير قابل اجتناب عنوان ميكند و در مقابل اعتراض ايران به بيكفايتي عربستان در مديريت مراسم حج كه بزرگترين مناسك ديني در سراسر جهان است، شبكه انگليسي بيبي سي، بر خلاف همه شواهد و قرائن موجود، اين حادثه را صرفاً ناشي از عدم رعايت معيارهاي ايمني از سوي حجاج و البته حجاج ايراني ميداند! گزارشهايي كه اين شبكه از حادثه مكه منتشر كرده است با گزارشهايي كه ديگر شبكههاي مهم تلويزيوني منتشر كردهاند يك تفاوت اساسي دارد و آن استفاده از به اصطلاح كارشناساني است كه با تطهير عربستان تلاش دارند تحليلهايي شاذ از ماجرا ارائه دهند.
حتي اگر بر فرض احمقانه و البته بر فرض بيبي سي! كه احتمال وقوع آن در حد صفر است، عواملي به غير از سعوديها در به وجود آمدن اين فاجعه دخيل بودهاند، آيا چيزي از مسئوليت مديريت حج كه اكنون در دست دولت سعودي است كم ميشود؟ آيا اگر فرض همان طور كه بيبي سي با فروش خود به دلارهاي سعودي مدعي است گروهي ميخواستند در مراسم اخلال به وجود بياورند، آيا مأموران دولت سعودي هيچ مديريتي براي پيشگيري از حوادث اينچنين ندارند؟
بي بيسي فارسي در همان روز وقوع حادثه خط تبليغاتي خود را براي نشانه گرفتن ايران به عنوان مقصر آغاز كرد. اين شبكه كه پيش از اين در مواردي مانند «اسيدپاشي» اصفهان خط تبليغاتي وسيعي را به راه انداخته و تلاش كرده بود مردم را نسبت به آسيب ديدن چند هموطن به واكنش وادارد و در آن بين دولت ايران را به ناتواني در ايجاد امنيت متهم كند، اما اكنون و در موضوع فاجعه منا كه مردم و حاكميت در يك راستا هستند و شهادت حجاج ايراني را يك فاجعه ملي و عزاي عمومي ميدانند، اين شبكه در نقطه مقابل مردم قرار گرفته و ميكوشد حسي را كه مردم ايران نسبت به همنوعان خود دارند با تحليلهاي جهتدار، منحرف كند. ترسي كه بيبيسي از همراهي مردم و حاكميت دارد را ميتوان در مواضع اين شبكه مشاهده كرد. علاوه بر آن ايران هم اكنون پرچمدار اعتراض به سيستم غلط مديريت حج توسط سعوديها است، بيبيسي دوست ندارد موضعي كه ايران اتخاذ كرده است به موفقيت دست پيدا كند و متحد سنتي انگليس در منطقه تنها بماند، از اين رو ميكوشد افكار عمومي در ايران را نسبت به مواضع رسمي دولت در خصوص فاجعه مكه دچار شك كند.
شرافتهاي مانده در اين سوي آب
اكثر خبرنگاران و مجريان شبكه بيبي سي فارسي پيش از آنكه در اين شبكه انگليسي مشغول شوند مدتي را در داخل كشور فعاليت حرفهاي داشتهاند، برخي هم مثل مسعود بهنود ساليان متمادي در ايران فعاليت داشته و خود را صاحب نظر و قلم ميدانند. همكاران فارسي زبان بيبي سي كه سعي ميكنند خود را هنوز ايراني بدانند و حتي براي نشان دادن حمايت از دولت البسهشان را با رنگ انتخاباتي دولت «ست» ميكنند، گويا همان طور كه در هنگام خروج از ايران وسايل غير ضروري شان را رها كردهاند، شرافت قلم خود را نيز جا گذاشته اندكه در عزاي عمومي مردم ايران و ماتم از دست دادن شمار زيادي از هموطنانشان حتي از يك ابراز همدردي ساده نيز دريغ ميكنند. در مقابل نيز با خوش رقصي براي سعوديهايي كه پيش از اين در مواردي چون «قوانين شريعت»، «حقوق زنان» و «پايين بودن آزاديهاي مدني در عربستان» اين دولت را مورد نقدهاي استهزا گونه قرار ميدادند، اين بار مانند مدافعان يك تيم فوتبال كه كاپيتاني آن را صادق صبا بر عهده دارد سعي ميكنند از آبروي رفته سعودي محافظت كنند و حتي به كساني كه عربستان را در مديريت حج بيلياقت ميدانند حمله كنند. سياستي كه بيبي سي فارسي در قبال مردم كشورمان پيش گرفته است، بيسابقه نبوده و در آينده نيز تكرار خواهد شد. فرقي نميكند كسي كه شرف قلم خود را فروخته است در العربيه قلم بزند يا در بيبي سي! چشمهايي كه روي فجايع دولت سعودي در يمن، حمايت از داعش در كشتار مسلمانان كشورهاي سوريه و عراق و بيكفايتي در مديريت حج، بسته شده است، قطعاً رو به دلارهاي نفتي سعودي باز خواهد شد.
*****
حمایت / جمال شورجه در گفت وگو با «حمایت»: سینمای دفاع مقدس از کم مهری ها رنج می برد
جمال شورجه از جمله کارگردانهای مطرح سینما و تلویزیون کشورمان است که در طول سه دهه اخیر همواره دغدغه سینمای دفاع مقدس را داشته است، چه آن که نگاهی گذرا به برخی از آثار شاخص ساخته شده از سوی وی گویای این مدعاست. خالق فیلمهایی چون شب دهم ، لبه تيغ ، عمليات كركوك ، دايره سرخ ، حماسه مجنون، خلبان ، باشگاه سري ، وعده ديدار و 33 روز که در چندین پروژه بزرگ تلویزیونی و سینمایی همچون اصحاب کهف ، یوسف پیامبر و فرزند خاک نیز مشاور کارگردان بوده ، سخنان قابل تأملی در عرصه سینمای دفاع مقدس دارد.
به عنوان فیلمسازی که سالهاست در عرصه سینمای دفاع مقدس کار می کنید، امروز این سینما را در چه جایگاه و وضعیتی می بینید؟
بدون هیچ تعارفی باید بگویم که سينماي دفاع مقدس در طول سالهای اخیر همواره از كم توجهيها و کم مهریها که منجر به کم کاریها نیز در این باره شده رنج برده است و متاسفانه کماکان رنج می برد. بخشی از دلایل این مساله به عدم حمایت لازم از سوی مسئولان برمیگردد.
البته معتقدم نباید سیاه نمایی کنیم ، چه آن که گاهی اوقات نیز حمایتهایی در میان بوده اما باید بیش از اینها از سینمای دفاع مقدس که واقعاً آثار آن همیشه درطول این سه دهه در داخل کشورمان و بلکه در جهان درخشیده توجه کرده و از آن حمایت لازم کنیم. سینمای دفاع مقدس ما در یک جمله مظلوم اما پرافتخار و مایه غرور است و اگر حمایتهای بیشتر و بهتری از آن به عمل آید بار دیگر میتوان به سینمای جریان ساز و در خط مقدم تبدیل شود.
پیشنهاد شما به شخصه برای تقویت سینمای دفاع مقدس چیست؟
نخست این که مسئولان و متولیان، این باور را در خود نهادینه کنند که امروز بیش از هر زمان دیگری برای مقابله با دشمن در جنگ فرهنگی و اعتقادی نیاز به حمایت از سینمای دفاع مقدس و به تصویر کشیدن ارزشهای 8 سال دفاع مقدس داریم. این که شهدا و رزمندگان ما با دست خالی در طول این 8 سال چطور با توکل بر خدا و توسل بر ائمه اطهار(ع) از جان خود مایه گذاشتند و نگذاشتند حرف و سخن و خواسته امام (ره) روی زمین بماند. باید مقدماتی فراهم کرد که فیلمسازان ما در حوزه دفاع مقدس بتوانند بدون دغدغههای مالی و کمبود امکانات ، فیلمهای ارزشمند خود را بسازند.از سویی با توجه به این که هزينههاي فیلم های جنگی و دفاع مقدسي بسیار بالاست ، طبعاً براي ساخت اينگونه فيلمها باید زیرساختها را تقویت کرد و حمایتهای هدفمند مالی و امکاناتی از فیلمسازان دغدغه مند در این عرصه داشت.
طبعاً در این خصوص آنچه لازم است این که بايد انگيرهها را بار ديگر احيا كرد و جريان سینمای دفاع مقدس را دوباره بازسازي كرد .اين درختي كه رشد كرده و بارور شده، متاسفانه در حال حاضر دچار بي آبي و آفت شده است که بايد به آن رسيد و از آنمراقبت وبرای آن هزينه كرد .من معتقدم که پاي اين درخت بايد شبها بيدار ماند تا بار ديگر به بار بنشيند و ثمر دهد.
گنج بودن جنگ برای شمایی که دفاع مقدس را درک کرده و برایش فیلم ساخته اید، چه معنا و مفهومی دارد؟
این یک ادعای صرف نیست بلکه واقعیتی است که نسل ما به خصوص آن را به خوبی درک کرده و بر این حقیقت مسلم مهر تایید میزند که جنگ تحمیلی برای ما واقعاً گنجی بود که تا سالیان سال می توانیم از آثار و برکات آن بهره مند شویم.البته این مساله به نوع بینش و رویکرد وتوجه افراد نیز بستگی دارد. متاسفانه برخی از فیلمسازان ما این نگاه را ندارند و متاسفانه گاه آن را یک جنگ بیهوده توصیف می کنند که هیچ خاصیتی نداشته است ، گو این که ما به خاطر این جنگ باید از کشور عراق هم عذرخواهی کنیم! اما واقعیت آن است که سالهای دفاع مقدس دانشگاه انسانسازی بود و کسانی در این دانشگاه تحت هدایت امام امت (ره)
پرورش یافتند که هر کدام به ستاره ای ماندگار در سپهر ایران اسلامی تبدیل شدند.هنر فیلمسازان و به طور کلی هنرمندان ما باید این باشد که زیباییها و لطافت های آن ایام و در عین حال مظلومیت های ما در سالهای دفاع مقدس را برای عموم مردم و به ویژه نسل جدید به درستی و متعهدانه به تصویر بکشند و البته به این تصاویر وفادار بمانند.
امروز براي ايجاد يك حركتي خصوصاً در سينما و براي راهاندازي يك جريان سينمايي ماندگار و پويا و ارزشمند و داراي پيام و فكر در حوزه دفاع مقدس قبل از هر چیز بايد سرمايهگذاري كلاني داشت و به دنبال آن فكر و انديشه را به كار انداخت و ذخائر معنوي و دفينههاي دوران جنگ را از زير گرد و غبار بيرون كشيد تا اين مرواريدها از دل صدفها بیرون آید و محصولش ان شاءالله تولید آثار ماندگاری درحوزه فیلم و سریال شود.
عده ای از فیلمسازان و صاحب نظران معتقدند که به علت سفارشی شدن و همچنین تغییر نسلها، دیگر نمی توان فیلم های دفاع مقدسی ماندگار تولیدکرد. شما هم با این نظر موافقید؟
به نظرم اصلاً این طور نیست. اتفاقاً به نظر من سینمای دفاع مقدس باید سفارشی باشد به این خاطر که به هر حال جمهوری اسلامی ایران که نمی تواند منتظر بماند که حالا نویسنده و فیلمسازی میخواهد در راستای دفاع مقدس یا مساله انقلاب کار کند یا نه. البته این که کسی از روی انگیزه و دغدغه فردی و تعهد دینی و انقلابی کار کند بسیار ارزشمند و لازم است اما به هر حال نظام و دولت نیز باید برای ساخت این گونه کارها سفارش بدهد و خودش نظارت کند که محصول نهایی مطابق با آرمان ها و ارزش های اسلامی و انقلابی و با کیفیت و جذاب ساخته شود. از دیگر سو در همین سال های اخیر ساخت آثاری چون اخراجی ها، چ و شیار 143 نشان داده که عموم مردم از جمله همین نسل جوانی که برخی به دروغ می گویند از ارزش های انقلابی بُریدهاند، چطور با این گونه آثار دفاع مقدسی و ارزشی ارتباط لازم را برقرار کردهاند.
*****
راه مردم / پوران درخشنده در گفت وگو با «راه مردم»: نمی توانیم فیلم سازان جوان را کنار بگذاریم
پوران درخشنده کارگردان سینما این روزها مشغول نگارش نهایی فیلمنامه پروژه جدید خودش است و میگوید یک ماه دیگر آماده فیلمبرداری خواهد شد. پوران درخشنده مدت زیادی است که مشغول نگارش و تحقیق فیلمنامهای درباره معضل طلاق در جامعه است. او میگوید آنقدر حرف برای گفتن در این معضل در خانوادهها وجود دارد که نمیداند چگونه همه این تحقیقات و معضلات را در فیلم نشان دهد. درخشنده شاید اولین کارگردان زن سینمای ایران باشد که مسیر فکریاش را در زمینه فیلمنامه فیلمهایش تغییر نداده است. او همچنان به دنبال موضوعاتی است که کمتر در سینمای ایران به آن پرداخته شده است. موضوعاتی که به نوعی مسائل اجتماعی و دغدغه جامعه امروز ایران را نشان میدهد. او میگوید برایم جشنوارهها و جایزهها خیلی مهم نیستند، اگرچه تشویق را دوست دارد و خوشحال میشود، اما نگاه و توجه مردم مهمتر است. با او درباره مراحل نگارش آخرین فیلمش و نیز کارنامه فیلمهایی که ساخته و همچنین بحث سینمای مستقل و دولتی به صحبت نشستهایم. این کارگردان سینما در بخشی از حرفهای خود میگوید، مشکلات را گاهی باید فریاد زد که یک وقت در ذهنمان خفه نشود.در بین حرفهایمان چند باری تلفن همراه خانم درخشنده زنگ خورد و به نظر میرسد این روزها علاوه بر پایان نگارش فیلمنامه، در فکر انتخاب و صحبتهای نهایی برای حضور بازیگران فیلم جدیدش است. گاهی کنجکاوی ما در این تماسها به اوج رسید، اما باز هم دندان به جگر گرفتیم تا زمان اعلام رسمی بازیگرانی که قرار است در این فیلم به ایفای نقش بپردازند. گفتوگو با این کارگردان سینما را در حالی میخوانیم که حالا علاوه بر کارگردانی باید لقب کارشناس و پژوهشگر مسائل و مشکلات خانواده را هم به او بدهیم.
مراحل تحقیق و نگارش فیلم جدیدتان به پایان رسیده است یا خیر؟ فکر نمیکنید مراحل پیشتولید و نگارش این فیلم طولانی شده است؟
به نظر من تحقیق و فیلمنامه خیلی مهم است. به همین دلیل حساسیتهای زیادی برای نوشتن این فیلمنامه تاکنون داشتهام، چرا که این فیلمنامه، درباره مهمترین آسیبهای اجتماعی جامعه امروز است. به همین دلیل پروسه فیلمنامه طولانیتر و حساسیت من هم بیشتر شده است. بنابراین سعی میکنم تا بر اساس اتفاقات روز جامعه، فیلمنامه را پیش ببرم. سه سال است درگیر فیلمنامه این فیلم هستم. از طرفی برای کارم این جایگاه را قائلم که حتماً در ارتباط با این موضوع حساس، تحقیق کنم.
قطعاً مسائل قانونی در فیلمنامه شما خیلی نقش پررنگی دارد. هرروز با تبصرههای جدیدی روبرو میشویم و گاهی این تصمیمهای حساس ممکن است زندگی آدمها را تحت تأثیر قرار دهد. در طول نوشتن متن فیلمنامه شما هم با مشکلاتی روبرو شدید که احساس کنید گاهی قانون نیاز به تغییر و تحول دارد؟
گاهی تقابل میان عرف و قانون در مشکلات ما دیده میشود. یعنی عرف یک چیز میگوید، قانون چیز دیگری، اما در نهایت قانون حرف اول را میزند. حفظ آبرو مفهوم خیلی بزرگ و ارزشمندی برای مردم ما به شمار میرود. گاهی ترس از آبرو مشکلات را چند برابر میکند. به هر حال معتقدم که نباید مشکلات را خفه کنیم، بهتر است که گاهی مشکلاتمان را فریاد بزنیم. شاید در موقعیت دیگری و کسان دیگری از شنیدن مشکلات ما آگاه شوند و با فکر باز بتوانند از جلوی معضلی چون «طلاق» فاصله بگیرند.
به نظر میرسد شما قدمهایتان را روی سطحی کاملاً لغزنده گذاشتهاید. هم باید شرع و عرف، هم قانون و هم مردم را در نظر بگیرید. من احساس میکنم این چندگانه بودن باعث شده که فیلمنامه، تحقیق و چیزهایی که در ذهن شماست طولانی شود.
اگر بخواهیم یک فیلم اجتماعی را تهیه و تبدیل به فیلم سینمایی کنیم، باید آگاه از آسیبهای اجتماعی باشیم. به نوعی باید بدانیم که در درجه اول آسیب چیست و چرا به وجود آمده است؟ ما همیشه به درمان فکر میکنیم. چطور از طریق فیلمهایمان این مسائل را درمان کنیم و مردم را در جریان قرار دهیم. میدانیم که مردم مشکلات زیادی دارند که گاهی سینما میتواند درمانی برای حل این مشکلات باشد.
چطور در فیلمنامهتان همه مشکلاتی را که امروزه در مقوله طلاق وجود دارد، گنجاندهاید؟
اتفاقاً همه مسئله من این است که چه طور این حجم مشکلات را بگنجانم؟ اما بعد از همه پژوهشها، تلاش میکنیم که چه طور درمانگر و تأثیرگذار باشیم. سینما میتواند یکجور درمانگر باشد و تأثیر هم بگذارد. بعد باید بررسی کرد که چطور این مشکلات و آنچه هدف فیلمنامه است، در فیلم بگنجانیم که مردم هم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. به چگونگی گفتن معضلات در فیلمنامه هم رسیدهام. مسیر را هم پیداکردهام، اما هنوز هم فکر میکنم فیلمنامه تا زمان فیلمبرداری نیاز به نگاه بیشتری دارد. این فیلم، خط داستانی زندگی مشترک است. زندگی مشترکی که ظاهراً انسانها، برای تعالی باید در آن وارد شوند؛ اما میبینیم که تعالی یک معنی دیگری پیداکرده است. به جایی اینکه مردم به نقطهای مشترک در زندگی بنگرند، به هم نگاه میکنند. مشکل از اینجا آغاز میشود. نقطه تعالی، باروری و شکوفایی در یک زندگی مشترک حائز اهمیت است.
آیا فیلمنامه فیلم اپیزودیک است؟
قرار بود که اپیزودیک و در امتداد داستانهای پشت سرهم پیش برویم و چند داستان در سه نسل را نشان بدهم، اما نمیتوانستم همه حرفهایم را در سه داستان بگویم. به همین دلیل تصمیم گرفتم در یک داستان کامل، قصه را پیش ببرم.
سرمایهگذران فیلم مشخص شدهاند؟
با هرکسی کار نمیکنم. شاید کسانی بخواهند برای فیلم من سرمایهگذاری کنند، اما من باید در زمینه کار فرهنگی که انجام میدهم، کسی را پیدا کنم که نسبت به کار فرهنگی حساسیت داشته باشد. امیدوار هستم سرمایهگذار این فیلم هم شخصی باشد که تجربه کار فرهنگی داشته باشد.
به بازیگرهای فیلم هم فکر کردهاید؟
به بازیگرها هم فکر کردم. قطعاً بازیگری در ذهن من هست. با یک نفر صحبت کردم، اما هنوز به نتیجه قطعی نرسیدهام. امیدوارم شرایط خوبی به وجود بیاید.
فیلمبرداری را چه زمانی آغاز میکنید؟ درخواست پروانه ساخت دادهاید؟
تا یک ماه دیگر این پروژه را شروع خواهیم کرد.
فیلمهای شما اغلب حضور جهانی خیلی خوبی دارند و جایزههای متعددی هم گرفتند. در فیلم «هیس دخترها هم فریاد نمیزند» بحث آبرو مهمترین اتفاقی بود که به آن فکر میکردید. تماشاگران خارجی چه طور با این مقوله ارتباط برقرار کردند؟
اتفاقاً موضوع فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» یک موضوع جهانی است. موضوع مختص جامعه ما نیست. مثلاً در هند این اتفاق به شکل دیگری میفتد و همه میدانند، اما هیچ کاری از دستشان برنمیآید و نمیتوانند تغییری ایجاد کنند و یا به نوعی این سکوت را بشکنند. در جامعه ما هیچ خانوادهای تا پیش از اکران این فیلم به این معضل و آسیبهایی که برای کودکانمان اتفاق میافتد، فکر نمیکردند، همهچیز زیر پنهانکاریها، باقی مانده بود. اما در هند همه میدانند و همه اشک میریزند.
پیرمردی هندی در حالی که چشمانش نمناک بود پس از دیدن فیلم از من خواست تا این فیلم علاوه بر هند درکل دنیا به نمایش درآید. مثلاً در سوئد و استرالیا، بحث تجاوز به نوعی دیگر موضوع مهمی در مدارس آنها به شمار میرود. اما متأسفانه در سینمای ایران ما با خط قرمزهای زیادی روبرو هستیم که گاهی نمیتوانیم منظورمان را به خوبی بیان کنیم. در سینما هم پرداختن به این موضوع کار سادهای نیست. اما اگر فرهنگسازی شود و خانوادهها درباره فرزندان خود آگاه باشند و بدانند که چقدر پدر و مادرها در پرورش تربیت فرزندان مهم هستند، این اتفاقات شاید کمتر دیده شود.
خانواده ما مهمترین وظیفه خود را تأمین مسائل روزمره، خورد و خوراک و پوشاک میداند. چیزهایی هست که هیچکسی نمیآید درباره آن کندوکاوی درونی از بچهها و بودن با آنها صحبتی کند. مثل مسئله آزار جنسی؛ به هر حال این مسائل موضوعاتی است که فکر میکنم سینما میتواند به آن بپردازد و بر افکار عمومی تأثیر بگذارد.
با توجه به موضوعی که برای فیلم قبلیتان»هیس دخترها فریاد نمیزنند» انتخاب کرده بودید و در واقع دستاوردهای یک کارگردان زن ایرانی برای حضور در اسکار داشتید، چرا فیلم شما برگزیده نشد. آن سال فیلم «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی نماینده ایران در بخش اسکار فیلم خارجیزبان بود.
نمیدانم. این را باید از کسانی بپرسید که فیلم من را انتخاب نکردند و «گذشته» را به اسکار فرستادند.
اکثر فیلمهای شما نمایشدهنده آسیبهای اجتماعی هستند. به شما گفتهاند که خانم درخشنده سیاهنمایی میکند؟ چون در این چند سال خیلی با این مسئله در سینما روبرو بودهایم.
سیاهنمایی را باید تعریف کنیم. قصد من واقعاً سیاهنمایی در فیلمهایم نیست. اگر کسی با وجدان کاری خود فعالیت کند و این سیاه را به نشان سفید شدن به نمایش بگذارد، در آن صورت فکر میکنم این موضوع قابل احترام در فیلمهای ما با مضمونهای اجتماعی خواهد بود. از فیلم «رابطه» که مسئله آن بحث مشکلات ناشنوایی کودکان بود تا فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و به همین ترتیب فیلمهای «عبور از غبار» که به نوعی به مسائل بیماران کلیوی پرداخته بودم و فیلم دیگر « زمان از دست رفته» که بحث نازایی یک خانم پزشک را به نمایش گذاشته بودم، واقعیتهای جامعه را در این فیلمها به نمایش گذاشته بودم. معضلاتی که در جامعه ما وجود دارد اما در سینمای ما اصلاً دیده نمیشود. در همه فیلمهایم بحث خانواده و جایگاه خانواده و نقش آنان در رشد و تربیت فرزندانمان اهمیت داشته است.
حتی در فیلم «رویای خیس» بحث عبور سلامت از کودکی به نوجوانی مد نظرم بود در این دوران که فرزندان دچار مشکلات فیزیکی میشوند، نقش پدر و مادر برای یک خانواده چه نقش مهم و بااهمیتی است. همه این فیلمها بر اساس واقعیتهای اجتماعی ساختهشده است. نه هدفم سیاهنمایی است نه به آن اعتقاد دارم.
فیلمهای شما با مشکل اکران و یا دیدگاه سلیقهای مدیران سینما روبرو بوده است یا خیر؟
برای فیلم «هیس دخترها فریاد نمیزنند» مسائلی قائل بودند و خیلی هم اذیت شدم. با این همه، حسن نیتی که برای ساخت فیلمها نسبت به جامعه و نسبت به مردم دارم، برایم اهمیت ویژهای دارد. حتی دیدید که داوران جشنواره، فیلم را نگاه نکردند. برای من خوشآیندترین لحظههای زندگی زمانی بود که مردم این فیلم را دیدند. وقتیکه در سالن سینما با مردم فیلم را تماشا کردم، یک نفر سالن سینما را ترک نکرد. فیلم تمام شده بود، اما کسی صندلیاش را ترک نمیکرد. همیشه در سینما گروهی هستند که نمیگذارند آنطور که باید و شاید سینما نقش فرهنگی خودش را داشته باشد. این مسائل دلیل نمیشود من کارم را به عنوان یک کارگردان انجام ندهم. اگرچه بهسختی، اما ادامه میدهم. از فیلم قبلیام حمایت آنچنانی از سوی دولت نشد. حتی پول تبلیغات برای فیلمم را هم نداشتم.
معتقدید مدیران دولتی فیلمتان را ندیدند؟
من برای مردم فیلم ساختم و نه برای مدیران سینما. آنها که متولی فرهنگ هستند خودشان به تماشای فیلم نشستند. فیلمم را ساختم و به نمایش درآمد. اما هیچکدام از مدیران و مسئولان سینما نیامدند که بگویند این فیلم چه تأثیری بر جامعه داشت. مردم فیلم را دیدند و استقبال در اکران جهانی واقعاً برایم ارزشمند و بینظیر بود. مثلاً در بعضی از کشورها در مدارس و دانشگاهها برای من و خانوادهها نشست نقد و بررسی گذاشته بودند. اما این اتفاق در کشور خودم رخ نداد. برای پدر و مادر بچهها و معلمین که هردو آنها نقش تربیتی در رشد بچهها دارند هم این اتفاق نیفتاد. حس میکنم بیان این موضوعات در سینما خیلی تأثیرگذار است و حتی اگر حمایتها نباشد باز هم من امیدوار به این مسیر هستم.
سینمای مستقل و سینمای خصوصی همچنان موضوعی است که در جریان سینمای ایران کمتر مورد توجه بوده است. در حالی که شما در حرفهایتان اشاره کردید که نیاز سینمای ما، سینمای مستقل است که جدا از دولت به فعالیت بپردازد. در این مورد چه نظری دارید؟
سینمای مستقل باید داشته باشیم که سینما به نحوی بتواند روی پای خودش بایستد. یعنی سینمایی غیر از سینمای دولتی که خود هم جوابگو نیازهای عواملش باشد. به نوعی خط قرمزها را خود سینمای مستقل دنبال کند و به عنوان تهیهکننده جوابگو دولت باشند. از طرفی هم استقلال کافی برای فعالیتهای خود داشته باشند که بتوانند فیلمهای خودشان را بسازند، فیلمهایی را که فکر میکنند نیاز است، بسازند و در بحث فیلمنامه با مشکل روبرو نباشند. اگر سینمای مستقل نداریم، باید آن را به وجود بیاوریم، سینمایی که بتواند روی پای خودش بایستد و بتواند دغدغه بیشتری داشته باشد، اما سینمایی که متکی به دولت باشد آنطور که باید و شاید رشد نخواهد کرد. دولت همیشه به سینما کمک کرده و نظر خودش را هم داده است، بنابراین هیچگاه این سینما مستقل نبوده است. به نظر من فیلمسازان ما باید در مقابل مردم هم پاسخگو باشند.
ازدحام جشنوارههایی که در ایران برگزار میشود با هزینههای بالا، کمکی به روند و تولیدات سینمای ایران میکند؟
به هر حال جشنواره فیلم فجر بزرگترین جشنواره فیلم ما است. باید تمرکز زیادی روی این جشنواره داشته باشیم. نمیخواهم درباره جشنوارهها زیاد صحبت کنم، چون حس میکنم فرایند برگزاری جشنواره هم مشکلاتی دارد که باید ریشهای با آن برخورد کرد.
در چند سال اخیر شاهد حضور موج فیلمسازان جوان در سینما بودهایم که به جشنواره هم راه پیدا کردهاند. شما با ورود این جوانها و کمرنگ شدن فعالیت فیلمسازان قدیمی موافق هستید یا خیر؟
باید فضای کار برای هردو گروه فراهم باشد. هر دو گروه باید کار کنند. فیلمسازان جوان هم نیازمند نگاه به پیشکسوتهایشان هستند و نمیتوانیم آنها را کنار بگذاریم. آنها باید در کنار پیشکسوتها رشد کنند و جلو بروند. اگر بخواهیم اینچنین فرصتهایی را از یک گروهی بگیریم و به یک گروهی دیگر بدهیم، این هم غلط است. در یک شرایط مساوی، هم پیشکسوت باید فیلم بسازد و هم فیلم اولیها با ساخت فیلمهایشان سینما را تجربه کنند.
مدتهاست در عرصه سینما به فعالیت مشغول هستید. به این فکر کردهاید که تجربیات خود را با برگزاری کارگاهی برای فیلمسازان جوان راهاندازی کنید؟
به فکر تأسیس آموزشگاه سینمایی هستم. اتفاقاً تعدادی دانشجو را برای آموزش فیلمنامه و کارگردانی و بازیگری حمایت خواهم کرد. سعی میکنم درواقع فرصتهایی را به وجود آورم تا جوانها بتوانند روی پای خودشان بایستند. این دغدغه رادارم و خیلی هم در من قوی است. مخصوصاً از زمانی که احساس کردم که این جوانها دوست دارند کار کنند، ولی شرایط برایشان خوب نیست. امیدوارم این دغدغه را به مرحله اجرا برسانم.
*****
رسالت / گزارشي از پنجاه و ششمين جلسه سينما روايت؛شرايط را براي حضور چهره ها در آثار دفاع مقدسي فراهم کنيم
فيلم سينمايي «دلتنگيهاي عاشقانه» ساخته رضا اعظميان در پنجاه و ششمين جلسه سينما روايت، رونمايي و نقد و بررسي شد. در اين جلسه علاوه بر کارگردان، محمد رضا شرف الدين تهيه کننده و محمد تقي فهيم منتقد سينما حضور داشتند. اجراي اين جلسه بر عهده رسول شادماني بود. رسول شادماني در ابتداي جلسه گفت: بسيار علاقه مند بوديم که در مراسم رونمايي اين فيلم، خانواده شهيد مدق نيز حضور پيدا مي کردند که متاسفانه مطلع شديم مادر اين خانواده به علت عارضه قلبي در بيمارستان بستري هستند و از حضور ايشان در اين برنامه محروم هستيم.
*روايتي از يک زندگي عاشقانه را حتما ببينيد
اعظميان در ابتداي جلسه طي صحبتهايي گفت: واقعاً ممنون هستم که دوستاني چون روح الله سهرابي، سيد فرهاد حسيني و سردار جباري کمک کردند تا اين فيلم ساخته شود. اما واقعاً نتوانستم آنچه را که ميخواهم و علاقه مند بودم در اين فيلم انجام دهم چرا که با کاستي هايي مواجه شديم و من بيش از اينکه ذهنم را صرف خلاقيت کنم مجبور بودم حاشيههايي را که به وجود مي آمد پاسخ دهم. با اين حال اين فيلم روايت کننده يک زندگي عاشقانه است که بايد آن را ديد.
* يک سروگردن بالاتر از ساير فيلمنامه ها
او در ادامه گفت: اصولاً منتقدين قصه فيلم را تعريف ميکنند و کمتر وارد نقد ساختاري ميشوند. شخصيت اصلي فيلم فرشته است و او دائماً در جاهايي که حضور دارد روايتگر فيلم است. گر چه يکي از مواردي که به فيلم ضربه زد پلانهايي بود که حذف شد. از طرفي کاستي هاي موجود که باعث ميشد تا دقيقه آخر ندانيم لوکيشن کجاست در ايجاد خلاقيت تاثير گذار بود. شرايط را اگر دقيق بازگو کنم متوجه خواهيد شد که چگونه اين فيلم ساخته شده است. اما ميتوانم بگويم از خيلي از فيلمنامهها يک سرو گردن بالاتر بود. تصور کنيد بنده براي گرفتن پلاني که بازيگران روي موتور نشسته اند به شدت دچار مشکل شدم.
* شرايط را براي حضور چهره ها در آثار دفاع مقدسي فراهم کنيم
اعظميان در ادامه گفت: يکي از مسائلي که بايد دقت داشت اين است که بازيگران چهره و شناخته شده براي بازي در فيلمهاي دفاع مقدسي حضور پيدا نميکنند، چرا که در اين مسير بي مهري ديدهاند. بازيگراني که در اين فيلم حضور داشتند انتخابهاي اولم نبودند. شرايط را براي حضور چهره ها در آثار دفاع مقدسي فراهم کنيم.
محمدرضا شرف الدين که تهيه کنندگي اين فيلم سينمايي را برعهده داشته، گفت: ابتدا بايد بگويم دوست داشتم خانواده شهيد مدق نيز حضور داشتند، چرا که اين فيلم بر اساس زندگي اين شهيد ساخته شده است. وي در ادامه گفت: خوشحالم که بعد از مدتها حاصل يک زحمت مردمي را روي پرده ديديم. هر فيلمي در زمان ساخت مشکلات خاص خودش را دارد و يک تجربه جديد محسوب مي شود. نبايد فکر کرد که اگر تعدادي فيلم ساختهايم ميتوانيم از يک فرمول مشخص در ساخت همه آنها استفاده کنيم. تنها از درصد کمي از تجربههاي آنها براي ساخت اثر بعدي ميتوانيم بهره ببريم.
* نبود لوکيشن مناسب در ساخت آثار انقلابي احساس مي شود
او همچنين گفت: اين فيلم يک اثر آپارتماني نيست و به نظر ميآيد در يک دسته بندي مناسب بايد بگوييم يک اثر شهري است که به موضوعي اجتماعي ميپردازد که به دفاع مقدس نيز مرتبط ميشود. واقعاً در توليد فيلمي که دفاع مقدس و انقلاب را نشان مي دهد مشکلات زيادي وجود دارد که يکي از آنها نبود لوکيشن مناسب براي ساخت است مخصوصاً در زمينه ايجاد صحنههاي انقلابي. چرا که تقريباً تمام آنچه که بوده از بين رفته است.
* زيرساخت لازم براي فيلم هاي ارزشي را به وجود بياوريم
او همچنين گفت: اگر قرار است که به دفاع مقدس به عنوان يک ژانر مادر نگاه شود بايد بپذيريم که تجهيزات مان کامل نيست. بايد به سمتي حرکت کنيم که زيرساختهاي لازم را براي سينماي انقلاب و دفاع مقدس ايجاد کنيم. شهرک دفاع مقدس که وجود دارد با چند تانک ضعيف و خاکريز نميتواند پاسخگوي نياز اين ژانر باشد. فيلمنامههاي خوبي در حوزه سينماي انقلاب و دفاع مقدس وجود دارد اما شرايط ساخت آماده نيست. نبود لوکيش براي فيلم هاي دفاع مقدسي و انقلابي، يکي از مشکلات اصلي است. دوربينها بايد با نماي بسته کار کنند و نمي توان در دکوپاژ حق مطلب را ادا کرد.
وي همچنين اظهار داشت: اين فيلم با همکاري بنياد سينماي فارابي و بنياد فرهنگي روايت ساخته شد که در بخشي از کار با کمبود بودجه مواجه شديم و فارابي بيش از سهمي که گفته بود پرداخت نکرد و تمام سختي آن به دوش خودمان در روايت افتاد. اين بي پولي شرايط بدي را به وجود آورد.
* مفهوم «دلتنگيهاي عاشقانه» براي خانواده ها مثبت است
شرف الدين در ادامه گفت: در اين فيلم شاهد وفاداري و از خودگذشتگي زني هستيم که در آخرين لحظات نيز از همسرش دل نميکند. فارغ از هرچيزي در جامعه و نسل امروزي، اين وفاداري تا چه اندازه ديده ميشود؟ در آن زمان خصوصياتي از اين دست در ميان مردم فراگيرتر ديده ميشد. اين فيلم به زوجهاي جوان ياد ميدهد که بر سر پيماني که بسته ايد باشيد. به نظرم حرف فيلم مسئله اي است است که جامعه به آن نياز دارد. مفهوم «دلتنگي هاي عاشقانه» براي خانوادهها بسيار مثبت است. زني که در اين فيلم مي بينيم همواره از خودگذشتگي کرده و خانواده را حفظ ميکند. وفاداري چيزي است که زن به آن توجه داشته است.
* فيلمي بسازيم که مردم تبليغش کنند
در ادامه اين برنامه محمد تقي فهيم منتقد سينما نيز گفت: به نظرم ابتدا بايد دقت داشته باشيم که فيلم خوبي بسازيم که از سوي مردم استقبال شود. در شرايطي که همين بضاعتي را که در ساخت فيلم هاي دفاع مقدس و انقلابي داريم در حال کمرنگ شدن است. بايد دقت کنيم بيشترين بهره را ببريم. به نظرم ايرادي که ميتوان گرفت که در بسياري از فيلمها هم شاهد هستيم، مسئله روايت است. روايت فيلم با مشکل مواجه است. در دقيقه بيست و سه فردي وارد قصه مي شود که تا آن لحظه او را نديده بوديم. بايد فيلمي بسازيم که مردم تبليغش کنند و زماني که از سالن سينما بيرون ميآيند آن را به ديگران پيشنهاد دهند.
* با تمام انتقادها، «دلتنگيهاي عاشقانه» از خيلي فيلم ها بهتر است
وي در ادامه گفت: با تمام انتقادهايي که به فيلم دارم اما معتقد هستم که «دلتنگيهاي عاشقانه» از بسياري فيلمک هاي شونه تخم مرغي بهتر است. اين فيلم مسئله اي را بيان ميکند که جزء مسائل دغدغه مند محسوب ميشود. نقدي که از فيلم وجود دارد ساختاري است. به خوبي درک ميکنم که کارگردان براي به وجود آوردن دو سکانس در فيلم، سختي زيادي را کشيده است که يکي از اين سکانس ها مربوط به بازي فروتن است که واقعاً تاثيرگذار است.
*****
رسالت / گفتگو با هيلا اکراني بازيگر تلويزيون و سينما؛ هنري خوب است که ماندگار شود
اشاره: هيلا اکراني بازيگري را از بازي در فيلم "تلفن" آغاز کرد.، از همان ابتدا همواره نقش اول فيلم ها بوده است. او در سال 1378در اين فيلم بازي کرد و همين بهانهاي شد تا کارگردانان بسياري به او پيشنهاد بازي بدهند. "هفت پرده" عنوان فيلم ديگر اوست که بلافاصله بعد از "تلفن" در آن ايفاي نقش کرد. از ديگر فيلمهاي او مي توان به "شور عشق"، "عروس رومشکان"، "تيک"، "خاک سرد"، " آن سوي انتظار"، "فرياد سکوت"، "آهو خانم"، "يازده و هفت دقيقه"، "خانه روباه" و "در انتهاي خواب" اشاره کرد. آنچه در ادامه مي خوانيد ماحصل گفتگوي ما با اين هنرمند است؛
* از کودکي به بازيگري علاقه مند بوديد؟
بله. واقعا عاشق بازي و بازيگري بودم و همچنان هم هستم.
* شما سال هاست که وارد عرصه بازيگري شده و نقش هاي
متعددي را بازي کرده ايد. در دوران بازيگري تان چه نقشي بوده که دوست داشتيد بازي کنيد ولي هنوز پيش نيامده است؟
فکر مي کنم هنوز اتفاق نيفتاده.
* اولين فيلمي که با آن شناخته شديد؟
فيلم " شور عشق".
* اصلا شما آمديد تا به عنوان بازيگر چه چيزهايي را تجربه و ثابت کنيد؛ کسب شهرت يا امتحان توانايي هايتان را؟
قرار نيست من تصميم گيرنده باشم، چرا که تحت تاثير شرايط بودم. شرايط بود که به من اجازه حرکت يا حتي ايستادن مي داد و همچنان نيز همين طور است. شايد اين طور بگويم بهتر است که مي خواستم به پرسشهاي ذهني ام
پاسخ بدهم، پاسخهايي که مرا به اهدافم نزديک تر
مي کرد. شايد اگر بگويم مي خواستم خود را محک بزنم، درست تر باشد، چون هنوز هم معتقدم در حال آموزش و کسب تجربه هستم.
* شما از آن دسته بازيگراني هستيد که از وقتي که وارد عرصه بازيگري شديد و در کنار بازيگران مشهوري حضور داشته ايد. تفاوت سينماي امروز و بازيگراني که امروز بازي مي کنند با بازيگراني که از آن دوران هستند را در چه چيز مي بينيد؟
بسيار سئوال خوبي است. چون فکر مي کنم که آن زمان و آن عزيزان و آن بزرگواران خيلي خيلي مصمم تر و خيلي جدي تر و با حساسيت بيشتر بودند. شايد از ميان ده تا کار يکي يا دوتا را براي يک مدت زمان مشخص انتخاب مي کردند که شايد من خودم هم تاثيرپذير شدم از اين اتفاق و کم کارکردم و گزيده. تا آنجايي که ممکن است ملاکم را کار خوب قرار دادم و ياد گرفتم که فقط کار خوب است که ماناست. ولي امروز که دارم با شما صحبت مي کنم اتفاقاتي را مي شنوم و مسائلي را مي بينم، صحبت هايي را در محيط کاري خودم مي شنوم که احساس مي کنم آن حساسيت ها
و آن ريزبيني ها ديگر به آن شکل وجود ندارد. يعني ظاهرا خيلي از آدمها فقط مي خواهند کار کنند و به هيچ چيز ديگري شايد زياد دقت نکنند.
* با توجه به سابقه بازي شما در سينما و سريال هاي تلويزيوني، شما کار کردن در کدام يک از اين دو را دوست داريد؟
اول اين موضوع را بگويم که بنده پس از گذشت اين سالها اين اعتقاد را دارم آن کاري خوب است که ماندگار مي شود، چه در سينما و چه در تلويزيون. کار خوب است که ماندگار مي شود. اصولا بازيگرهايي که کارشان را با سينما شروع مي کنند سينما فضايي را برايشان ايجاد مي کند که در فضاي بين الملل ديده شوند. ممکن است يک کار در يک نقطه دورافتاده دنيا ديده شود و در تلويزيون هم رسانه اي را داريم که نزديک تر مي شود به همه اقشار جامعه که در واقع مي توان با همه مردم اين سرزمين ارتباط برقرار کرد. در دورافتاده ترين نقاط ايران و در کوچکترين دهکده ها،
تلويزيون وجود دارد و آن ارتباط وجود دارد و به همين دليل من فکر مي کنم هر کدام از اين سينما و تلويزيون جايگاه خودشان را دارند مشروط بر اينکه کاري که ساخته
مي شود روي پرده مي رود يا در صفحه تلويزيون نمايش داده مي شود، کاري باشد که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند، دوستش داشته باشد و پاي آن بشيند. باز هم مي گويم سينما جايگاه خودش را در ذهن بازيگران دارد.
* در اغلب فيلم ها شما را با نقشي جدي ديده ايم. آيا در زندگي شخصي نيز جدي هستيد؟
نه. قاعدتا در نقش هايي که انتخاب مي شوم به خاطر شرايط ظاهري ام و آرام بودنم انتخاب صورت مي گيرد. فکر مي کنم بايد يک فاصله اي بين بازيگرهايي که بازيهاي جدي مي کنند با بازيگراني که کارهاي طنز مي کنند وجود داشته باشد. همه جاي دنيا همين طور است. مثلا مارلو براندو نقش هاي
جدي و خاصي بازي مي کند. فکر مي کنم از آن دسته بازيگراني هستم که کارهايي را که از لحاظ محتوايي و کاراکتري، کاراکتر محکمي باشند، بيشتر دوست دارم. ولي در زندگي خصوصي ام آدمي انعطاف پذيرم.
* آخرين کار تلويزيوني شما "عصيان " به کارگرداني حسين قناعت در سال 1389 بود. چرا ديگر از شما در تلويزيون خبري نشد؟
تصميم دارم کمي استراحت کنم.
* اين استراحت کردن پنج سال شد. کافي نيست؟
چرا، اما منتظر فيلمنامه خوب هستم.
* آيا با بازيگران رابطه دوستي و رفت و آمد خانوادگي داريد؟
در طول اين همه سال با تمام دوستاني که آشنا شديم ارتباط کاري به بهترين شکل ممکنش برقرار بوده و خدا راشکر طي اين سالها هيچ وقت مشکلي پيش نيامده ولي رفت و آمد خانوادگي ندارم. روابط من فقط در حيطه کاري است. در زمان کار سعي مي کنم آن چيزي را که پسنديده است و در همه همکارانم وجود دارد، داشته باشم.
* از ميان بازيگران و کارگردان ها به کار چه کسي علاقه مند هستيد؟
عرض کنم که به استاد مسعود کيميايي، ارادتي خاص دارم، ارادتي از ته قلب. محبت هايي از ايشان ديده ام که اين سالها با هيچ چيزي نمي توانم قياس کنم. نادر مقدس علي رغم اينکه همکاري تنگاتنگي با وي داشته ام انساني است که براي ارتقاي من وقت گذاشت و براي من سرمايه گذاري کرد و هميشه مثل برادر بزرگترم بود. همه عزيزاني که با آنها کار کردم فرزاد موتمن، عليرضا سميعي ، محسن توکلي و ديگر عزيزان از نزديک کار کردم و از هر کدامشان درس هايي را آموختم.
* به جز بازيگري شغل ديگري هم داريد؟
شغل اصلي من همين بازيگري است و فکر مي کنم که بازيگري شغلي است که تمام وقت را مي گيرد ولي دوست دارم در آينده اي نزديک کاري را که نياز به وقت زيادي ندارد، داشته باشم.
* بزرگترين ترس هيلا اکراني؟
پس از گذشت اين همه سال هنوز از حضور در مقابل دوربين و البته اظهار لطف مردم نسبت به خودم هراس دارم.
* به نظر شما چه طور مي توان بازيگري مطرح شد؟
بازيگر شدن امروز خيلي راحت صورت مي گيرد. شب بخوابي، صبح پا شي، مي بيني بازيگر شده اي. البته ناگفته نماند در کشور ما با اين وضعي که هست همه بازيگريم. نياز به بازيگر مطرح نداريم و نيازي نمي بينم در اين باره حرفي بزنم.
* براي آينده تان چه تصميمي داريد؟
حتما سعي خواهم كرد با دقت بيشتري دست به انتخاب نقشهايم بزنم. به هر حال من در اول راه هستم و اميدوارم بتوانم درآينده نقشهاي بهتري را ايفا كنم و در كل به آينده اميدوارم. اگر خيلي ها به يادم باشند و کمکم کنند.
* به آنهايي كه دوست دارند همكارت شوند، چه پيشنهادي مي كنيد؟
اگر واقعا عاشق بازيگري هستند، به سراغ آن بيايند و اگر با سراب شهرت و پول ميخواهند بازيگر شوند، سخت در اشتباهند. چون بازيگري هم دردسرهاي مخصوص به خودش را دارد. اگر عاشق نباشند فعاليت در اين رشته واقعا سخت است، اما اگر اين كار را واقعا دوست دارند، منتظرشان ميمانم و اميدوارم روزي با آنها همكار شوم.
* با تشكر از اين كه وقتتان را در اختيارمان گذاشتيد.
من هم از شما متشكرم و اميدوارم روزهاي بسيار خوبي پيش رو داشته باشيد.
*****
رسالت / در نشست مشورتي ششمين دوره جشنواره عمار مطرح شد؛ نقش جشنواره عمار در جهت دهي به فيلمسازان
نويسنده کتاب پرفروش «خاکهاي نرم کوشک» گفت: فيلمساز و هنرمند قبل از آنکه بخواهد به توليد اثري در باره برخي موضوعات مثل نماز، شهيد و ديگر موضوعات ديني اقدام کند، خودش بايد نسبت به چنين موضوعاتي تقيد و التزام داشته باشد و اگر فيلمسازي از فيلم خودش تاثير نپذيرد نبايد سراغ اين کار برود.
همزمان با همايش سراسري اکران کنندگان مردمي جشنواره عمار در مشهد مقدس، سومين نشست مشورتي ششمين دوره جشنواره، با حضور سعيد عاکف نويسنده کتابهاي پرفروش دفاع مقدس مثل «خاکهاي نرم کوشک» و «حکايت زمستان»، احسان مينايي مدير موسسه فرهنگي نرمافزاري آرمان، مهدي ابوالقاسمي مدير دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب مشهد و حجت الاسلام قلي زاده از فعالان مذهبي فرهنگي اين شهر برگزار شد.
* به جاي تقليد، سبک خاص خود را داشته باشيم
سعيد عاکف، نويسنده کتابهاي پرفروش دفاع مقدس گفت: از لحاظ ديني و اعتقادي، جشنواره عمار، بايستي پشتوانه اي قوي داشته باشد تا بعد از گذشت چند دوره از آن، از مسير اصلي اش خارج نشود.
عاکف با بيان اينکه در برخي موضوعات مانند فتنه 88 به جز چند استثناء، تا کنون آثار خوبي ساخته نشده است که بتواند عامه مردم به خصوص جوانان را جذب کند، ادامه داد: اين امر نشان مي دهد ما در توجه به سوژه هاي زمين مانده خيلي عقب هستيم در حالي که طرف مقابل با استفاده از هر امکاني که وجود داشته باشد عليه ما کار ميکند، البته اين نبايد باعث شود که ما هم به اسم مقابله با دشمن، هر نوع روشي را به کار بگيريم.
اين نويسنده تصريح کرد: در هنر و فيلمسازي بايد به سمتي حرکت کنيم که به جاي تقليد از سبک هاي غربي، سبک و سياق متناسب با فرهنگ اسلامي خود را داشته باشيم و برمبناي آن عمل کنيم.
وي درهمين باره افزود: زماني که گفتم در
رمان نويسي به جاي تقليد از شيوه رمان نويسي غرب، سبک خاص خود را داشته باشيم، روشنفکران غرب زده با من مقابله کردند و گفتند چنين چيزي امکان ندارد و موقعي که کتاب «خاک هاي نرم کوشک» را نوشتم روشنفکران، پشيزي براي آن اهميت قائل نشدند اما همين کتاب با استقبال عموم، توانسته تا کنون به چاپ دويست و يکم برسد و در بحث هنر و فيلم هم وضعيت اين گونه است. بنا بر اين لازم است به سمتي برويم که بتوانيم سبک و سياق خاص خود را در چنين حوزه هايي داشته باشيم و با اين استدلال که با دشمن مقابله مي کنيم، با همان شيوه هاي آنها که چندان با فرهنگ و اخلاق اسلامي همخواني ندارد، عمل نکنيم.
* فيلمساز از فيلم خودش تأثير بپذيرد
نويسنده کتاب «حکايت زمستان» با بيان اينکه اگر از کتابي که خودم نوشتم تاثيري نپذيرم هرگز آن را منتشر نمي کنم، اظهار داشت: فيلمساز و هنرمند قبل از آنکه بخواهد به توليد اثري در بارمدير گروه اجتماعي شبکه سه سيما گفت: قطعا هر برنامه اي در مسير حرکت خود به سمت کمال و بهتر شدن حرکت ميکند و سري جديد برنامه «هفت» نيز در همين مسير، قوي تر از قبل روي آنتن مي رود.
ناصر کريمان، مدير گروه اجتماعي شبکه سه سيما در گفتگو با خبرنگار راديو و تلويزيون خبرگزاري فارس گفت: از وقتي که بحث سري جديد برنامه تلويزيوني «هفت» مطرح شد، به تشکيل اتاق فکر براي اين برنامه فکر کرديم و اينکه هفت در ادامه مسير قبلي خود به تکامل رسيده و غني تر و قوي تر از قبل به روي آنتن برود. وي ادامه داد: در سري جديد برنامه هفت به متن سينما مي پردازيم و به دنبال ايجاد حاشيه و حاشيه سازي نيستيم. رفتن به سمت حاشيه، چيزي جز آفت با خود به همراه ندارد.
وي تصريح کرد: متاسفانه اين روزها پرداختن به حاشيه براي برخي رسانه ها از متن يک موضوع مهم تر شده است.
اين مسائل و رفتن به سمت موارد غير ضروري فقط رسانه ها را از رسالت خود دور مي کند. اميدوارم برنامه «هفت» به اصل سينما بپردازد و در اين راستا رسانه ها نيز با سازندگان برنامه تعامل داشته باشند و برنامه را به سمت حاشيه نکشانند.
به گزارش فارس، برنامه تلويزيوني «هفت» با موضوع سينما از ابتداي کار خود تا به حال با فريدون جيراني و محمود گبرلو به عنوان مجري همراهي کرده است و در سري جديد قرار است بهروز افخمي، سکان دار اجراي اين برنامه باشد.
ه برخي موضوعات مثل نماز، شهيد و ديگر موضوعات ديني اقدام کند، خودش بايد نسبت به چنين موضوعاتي تقيد و التزام داشته باشد و اگر فيلمسازي از فيلم خودش تأثير نپذيرد، نبايد سراغ اين کار برود.
* ضرورت استفاده از هنر در راستاي تبليغ اسلام
حجت الاسلام قلي زاده با تحسين برانگيز دانستن عملکرد جشنواره عمار در وضعيت موجود فرهنگي کشور، گفت: ما بر اساس استنادات متقني از احاديث، اين ادعا را داريم که در جامعه اسلامي توجه و به کارگيري هنر در راستاي اهداف اسلامي، ضروري و در حد واجب است.وي در همين زمينه ادامه داد: معتقد هستم در حوزه علميه، علاوه بر تفقه و کنکاش در احکام و مسائل، تبليغ دين به خصوص با تکيه بر هنر و شيوه هاي مردم پسند دو جهت اصلي فعاليت هاي آن را تشکيل
مي دهند و تاکيد مقام معظم رهبري هم در زمينه توجه به هنر، نشان دهنده اهميت بالاي اين موضوع است.
* تا رسيدن به وضعيت مطلوب واقعي فاصله زيادي داريم
اين فعال فرهنگي با بيان اينکه اصل قرار دادن فيلم ها،
درست نيست، اظهار داشت: اين جشنواره در راستاي ذائقه سازي و جهت دهي به فيلمسازان و مخاطبان، عملکرد خوبي داشته است اما بايد در نظر داشت که اين مهم، با توجه به وضعيت فعلي جامعه، گر چه تا حدي قابل قبول است ولي تا رسيدن به وضعيت مطلوب واقعي فاصله زيادي داريم.
* تئاتر و پانتوميم، هنر اسلامي هستند
قلي زاده اضافه کرد: بر اساس تحقيقات ما، هنر تئاتر و پانتوميم کاملا بر مبناي اسلام است و جا دارد به طور جدي در به کار گيري اين هنرها، در راستاي نشان دادن مباني ديني، برنامه ريزي و فعاليت شود.اين فعال فرهنگي با اشاره به اينکه بايد ديد هنر از نظر اسلامي به چه معناست، اظهار داشت: ما بايد از ديدگاه اسلام نسبت به هنر، مطلع باشيم و در توليد آثار به گونه اي عمل کنيم که منافاتي با احکام اسلامي نداشته باشد.
وي در همين باره با اشاره به تأثيرات متفاوت معماري سنتي و معماري مدرن، افزود: به عنوان مثال اگر بتوانيم اثبات کنيم که معماري، هنري اسلامي است و هنرمندان به سمت آن حرکت کنند، با توجه به ويژگي ها و مختصات خاصي که از اين هنر سراغ داريم، شاهد تاثيرات روحاني و معنوي آن در انسان خواهيم بود.
* فيلم خوب، فيلمي است که خودش را نقد کند
حجت الاسلام قلي زاده در ادامه با اشاره تشکيل گروهي براي مطالعه و مبناشناختي هنر اسلامي با همراهي جمعي از فعالان فرهنگي و مذهبي مشهد مقدس، عنوان کرد: بحث مهم ديگري که در زمينه فيلمسازي داريم موضوع سواد رسانه اي
است که لازم است بيشتر به آن توجه شود و فيلمساز از آن اطلاع داشته باشد.وي در همين باره افزود: فيلم خوب، فيلمي است که بتواند هم خودش را نقد کند و هم مخاطب را ترغيب کند که به سمت مطالعه و کتاب حرکت کند و اين کار با داشتن سواد رسانه اي ممکن مي شود
*****
کیهان / از نتایج شعر انقلاب
«از نتایج سحر» عنوان کتابی به قلم محمدرضا سنگری، پیرامون تعریف چیستی، ویژگیها و ابعاد شعر انقلاب اسلامی است. نام این کتاب برگرفته از بیت «باش تا صبح دولتت بدمد/ کاین هنوز از نتایج سحر است» است.
مسئله فاصله گرفتن فضاهای دانشگاهی و آکادمیک با شعرها و نظریاتی که در جلسات آزاد و فرهنگسرایی خلق میشود، علیرغم تلاشهای بسیار، هنوز زیاد است و به چشم میخورد. شاید یکی از دستاوردهای «کتاب از نتایج سحر» توجه به همین امر باشد و دکتر محمدرضا سنگری در کنار مسئله شعر انقلاب به عنوان معلم ادبیات در دانشگاه، تلاش برای پر کردن این فاصله داشته باشد . وی در این کتاب، تعریفی جامع از شعر انقلاب اسلامی ارائه میدهد و معتقد است: شعر انقلاب با ویژگیهای محتوایی و درونمایهای خویش شناخته میشود. شعر انقلاب را با چهار ویژگی میشناسد که شامل:
- شعر باشد، ویژگیهای اصولی و اساسی و عناصر شعری را دارا باشد.
- نمودها و نمادهای انقلاب اسلامی در آن باشد.
- ارزشها و هنجارهای اسلامی در آن باشد.
- در عصر انقلاب اسلامی سروده شده باشد.(صفحه 26)
پس از آن با توجه به تعریف ویژگیهای شعر انقلاب اسلامی به این سوال میرسد که شاعر انقلاب اسلامی کیست؟ محمدرضا سنگری دو مقوله «شاعر عصر انقلاب» و «شاعر انقلاب» را از یکدیگر تفکیک میکند. وی معتقد است «شاعر انقلاب را نباید شاعری انگاشت که فقط در وصف انقلاب و ارزشها و باورها و موضوعات انقلاب شعر میگوید و به اصطلاح شعر او انقلابی باشد. شاعر انقلاب هر چند در زمینههای اجتماعی، عاطفی، عاشقانه، عارفانه، طنز و فلسفی و... شعر بگوید میتوان با دقت و ژرفکاوی در شعرش، او را با دیگر شاعران تفکیک کرد. زیرا جهانبینی، نگرش و بینش شاعر انقلاب در همه سرودههایش قابل رصد است و ژرف ساخت شعر او، آیینه و ترجمان باورهای اوست. هر چند مستقیم از مضامین انقلاب اسلامی سخن نگوید اما صاحبنظران و نقادان ادبی بر دانش نشانهشناسی میتوانند نشانههایی را در شعرش صید کنند، که گواه شاعر انقلاب بودن او باشد».
بیشک دکتر سنگری با این تعریف از شعر و شاعر انقلابی، دروازهای جدید برای پرداختن به شاعرانی که مستقیم مدح نکردهاند و اعتقاد به بیان اهداف انقلاب به صورت درون متنی و ریشهای هستند؛ پدرانه برخورد کرده و معلموار به آن پرداخته است. این نگاه علاوه بر نزدیکی فضای شاعران جوانتر به اساتیدی چون خود دکتر سنگری پتانسیل آن را دارد تا به اختلافهای گروههای خُرد ادبی نیز پایان دهد (هرچند محدود). البته اگر طرفین، دکتر سنگری را به عنوان بزرگ ادبیات و محققی توانمند بپذیرند. از آنجایی که از کتابهای علمی و تخصصی دانشگاهی محسوب میشود، معرفینامهای از شاعران قشرهای متفاوت به محیط آکادمیک نیز هست.
دکتر محمدرضا سنگری در کتاب «از نتایج سحر» کوتاه به تحلیلهای آماری پرداخته است. با بررسی معدل سنی 11 شاعر شاخص در سال 1357 نتیجه میگیرد که این شاعران در هنگام چاپ کتاب اول خود میانگین سنی30 سال را دارند. سنگری معتقد است هم اکنون نیز نسل سوم شعری انقلاب، به همان معدل سنی نسل اول نزدیک است. البته در این بررسیها تنها، جدول نمونه نسل اول را میآورد و از جدول سنی نسل سوم خبری نیست. در اینجا سوال مطرح میشود که آیا قیاس در یک کار علمی و پژوهشی نیاز به بررسی نمونههای دو طرف دارد؟ اگر اینگونه است چرا جدول نمونه دیگر (نسل سوم) به چاپ نرسیده است؟ البته که میتواند دلایل مختلفی داشته باشد مثلا: محقق تنها بر شاعران دوران خود شناخت دارد و یا آوردن نام از شاعران نسل سوم، (خصوصا شعر سپید) حاشیهساز بوده است و وی ترجیح داده است به صورت کلی از آن بگذرد و دلایل زیاد دیگری که...
نکته دیگر آنکه اگر ما مخاطب جدی شعر امروز باشیم و در فضاهای گوناگون ادبیاتی قدم زده باشیم، به راحتی میتوانیم دریابیم که در بخشهای دیگر کتاب نمونههای ذکر شده (شاعران جوان) بسیار اندک است. به نحوی جوان بودن با توجه به سن بالای محقق در نظر گرفته شده است و آثار نسل سوم به ندرت دیده میشوند. حتی نمونه شعرهایی که در کتاب آمده است از شاعرانی است که به طور مستقیم به مسئله انقلاب اسلامی پرداختهاند. در صورتی که دکتر سنگری در تعریف شعر انقلاب معتقد بود «هرچند مستقیم از مضامین و مسائل انقلاب اسلامی سخن نگویند اما صاحبنظران و منتقدان ادبی مبتنی بر دانش نشانهشناسی میتوانند نشانههایی را در شعر او صید کنند که گواه شاعر انقلاب بودن شاعر باشد».
در پایان گفتنی است که این دفتر از جمله کتابهای ادبیات انقلاب اسلامی است که پیش از این جای خالیاش حس میشد. و اگر نقد شاگرد گونهام را آوردهام، تنها از آن جهت است که دکتر سنگری از معدود شاعران و محققانی است که به نظرات جوانان احترام میگذارد و به آن فکر میکند. پس انتظار دوری نیست در جامعهای که کتابهای متعدد شعر سپید به چاپ رسیده است و بسیار شاعران سپید جوان در فضای انقلاب و شعر مذهبی تنفس میکنند ما نیاز به نمونههایی از این جنس داشته باشیم تا بتوانیم صدای شعر سپید موافق با ادبیات انقلاب اسلامی امروز را در محیطهای دانشگاهی نیز شنود کنیم.
*****
کیهان / پرفروشترین کتب دفاع مقدس در یکسال گذشته
دفاع مقدس یک رویداد مهم در تاریخ معاصر نه تنها کشور ما بلکه در تاریخ جهان است. جنگی که از سوی رژیم بعث عراق به ایران تازه انقلاب کرده تحمیل شد و کشورهای دیگر که از انقلاب ایران دل خوشی نداشتند نیز از هیچ حمایتی دریغ نکردند تا بتوانند انقلاب را از پا در بیاورند.
به گزارش فارس، مردان این سرزمین برای حفظ استقلال و آزادی خود از هیچ تلاشی فروگذار نکردند و از انقلاب و آرمانهای انقلاب دفاع کردند و یک وجب از خاک خود را به بیگانه ندادند.
همانطور که در تمام جهان پس از هر جنگ هنرمندان آنها با تولید آثاری نسبت به آن واکنش نشان میدهند تا رشادت سربازان خود را پاس بدارند و وقایع آن روزگار را برای آیندگان روایت کنند، پس از جنگ هشت ساله ایران با عراق و حتی در زمان جریان داشتن این جنگ، هنرمندان از نویسنده گرفته تا فیلمساز و سایر اقشار هنری به تولیداتی در این زمینه دست زدند.
حال پس از گذشت حدود 27 سال از پایان این رویداد تاریخی، کتابهای این موضوع تبدیل به یک ژانر در فضای دفاع مقدس شدهاند و مخاطبان خود را پیدا کرده است.
همچنان «من زندهام» در صدر
سرنوشت بازار کتاب در سال 93 و بخشی از سال 94 با کتاب «من زندهام» گره خورده بود. این کتاب که خاطرات معصومه آباد از روزهای اسارتش در زندانهای عراق در سن 17 سالگی بود توانست پرفروشترین کتاب بلامنازع سال باشد. این کتاب همچنان نیز در میان پرفروشها دیده میشود و بنا به اعلام ناشر تاکنون نیممیلیون نسخه از آن منتشر شده است.
«آن بیست و سه نفر»ی که پرفروش شدند
23 نوجوان، تنها قطرهای بودند از سیل نوجوانی که در طول هشت سال دفاع مقدس با ترفندهای مختلف راهی جبههها شدند تا لبیکی به فرمان پیر خود گفته باشند.
«آن بیست و سه نفر» کتابی از خاطرات اسارت 23 نوجوان حاضر در جبههها است که به دست رژیم بعثی عراق اسیر شدند و در این کتاب که احمد یوسفزاده آن را نگاشته خاطرات 8 ماه ابتدایی اسارت برای خواننده روایت میشود. خاطره دیدار با صدام حسین و مقاومت آنها در اینکه سنشان زیر 17 سال نیست تا صدام نتواند علیه انقلاب اسلامی استفاده تبلیغی کند.
سلام بازار کتاب بر ابراهیم
«سلام بر ابراهیم» دیگر کتابی است که در طول سال گذشته پرفروش بوده است. این کتاب خاطرات مربوط به شهید ابراهیم هادی است که از سوی گروه ابراهیم هادی منتشر شده است. این کتاب در زمره کتبی است که به طور معمول پرفروش است و تاکنون شمارگان قابل توجهی از آن به فروش رسیده است.
دستهای طلایی عباس صافکار در بازار کتاب دیده شد
«عباس دست طلا» عنوان کتابی است که مورد توجه جامعه بوده و در میان پرفروشها خودنمایی میکند. این کتاب خاطرات عباسعلی باقری است که به حرفه صافکاری مشغول بوده و با آغاز جنگ کار و کاسبی را رها کرده و برای صافکاری خودروهای جنگ راهی جبهه میشود. این کتاب را محبوبه معراجیپور نوشته و انتشارات فاتحان منتشر کرده است.
«تفحص» داودآبادی در بازار کتاب
«تفحص» عنوان کتابی است که داودآبادی آن را نوشته و موسسه شهید کاظمی آن را منتشر کرده است. این کتاب مشاهدات داودآبادی و برخی نیز خاطرات دیگران از روند تفحص پیکر شهدا است. این کتاب تصاویری به خواننده عرضه کرده که کمتر دیده شده و از این منظر ارزشمند است.
هیاهوی «سیزده سالهها» در بازار کتاب
کتاب «سیزده سالهها»، حکایتی است از نبرد و حماسهآفرینی نوجوانانی که هنوز طعم تکلیف را نچشیده بودند، ولی به بهترین نحو، تکلیف خود را ادا کردند و بلوغشان با رسیدن به شهادت بود، آن هم بلوغ خونین. به گونهای که «سیزده سالهها»، روایاتی است از حضور قاسمهای خمینی کبیر، بزرگ مردانی که به جایی رسیدند که رهبرشان آنان را رهبر نامید. این کتاب را هادی شیرازی نوشته و موسسه شهید کاظمی منتشر کرده است.
باز شدن «پنجره چوبی» به روی بازار کتاب
داستان بلند «پنجره چوبی»، از وقایع تاریخی پیش از انقلاب آغاز می شود و در ادامه به روایت دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میپردازد و ماجراهای آن تا سال 65 ادامه پیدا میکند. تمام این وقایع در قالب یک داستان عاشقانه و تاثیری که انقلاب بر افراد میگذارد بیان شده است. قصه به سرگذشت دختری در قبل از انقلاب باز میگردد که به پسری علاقهمند میشود که آن پسر از مبارزین و انقلابیون است و این علاقه وی را به جریان مبارزات سوق داده و همراه و هم پای پسر میکند. این کتاب را فهمیه پرورش نوشته و انتشارات کتابستان معرفت منتشر کرده است.
لبخند «مترسک مزرعه آتشین» به کتابفروشیها
«مترسک مزرعه آتشین» اثر داود امیریان، سرگذشت نوجوان 13-14سالهای به نام آیدین است، که در مسیر به اصطلاح مرد شدن تصمیم میگیرد به جبهه برود تا بتواند از رهگذر حضور در جبهه به مردانگی دست یابد. این کتاب را انتشارات کتابستان معرفت منتشر کرده است.
رخنمایی «نیمه پنهان ماه» در بازار کتاب
«نیمه پنهان ماه» که شهید چمران به روایت همسر شهید است را انتشارات روایت فتح منتشر کرده است. این کتاب خاطرات همسر شهید چمران است که از زمان انتشار تاکنون مورد توجه مخاطبان بوده است. این کتاب که حجم زیادی نیز ندارد، بعد از گذشت چند سال از انتشار، همچنان پرفروش است.
«نورالدین پسر ایران» در بازار کتاب
همچنان میدانداری میکند
«نورالدین پسر ایران» کتاب خاطرات سید نورالدین عافی است؛ پسری 16 ساله از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی که مانند دیگر رزمندههای نوجوان ایران با تلاش و زحمت فراوان رضایت والدین و مسئولین را برای اعزام به مناطق عملیاتی جلب کرد و از دی ماه 1359 - یعنی تنها سه ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی- به جبهههای نبرد با متجاوزان رفت. او حضور در گردانهای خطشکن لشکر 31 عاشورا را به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته و در جبهههای مختلف تجربه کرده و بارها مجروح شده است. نورالدین نزدیک به 80 ماه از دوران جنگ تحمیلی را علیرغم جراحات سنگین و شهادت برادر کوچکترش سید صادق - در برابر چشمانش- در جبهه ماند و در عملیاتهای متعددی حضور داشت و جانباز 70 درصد دفاع مقدس است.
«قصه فرماندهان» پرفروش شد
این کتاب در حقیقت عنوان یک مجموعه کتاب است که در قطع پالتویی منتشر شده بود. این کتابها مختصر بوده و در حجم کمی خاطرات فرماندهان دوران مقدس را بازخوانی کرده و به خواننده ارائه کرده است. داوود بختیاری دانشور این کتابها را نوشته و انتشارات سوره مهر منتشر کرده است.
«دختر شینا» دل بازار کتاب را برد
«دختر شینا» خاطرات قدم خیر محمدی کنعان است که بهناز ضرابیزاده آن را نوشته و انتشارات سوره آن را چاپ کرده است. این کتاب خاطرات روزهای سخت یک زن از جنگ است که به تنهایی در حالی که همسرش در جبههها است بار زندگی را به دوش میکشد. این کتاب دارای روایتی متفاوت از دوران دفاع مقدس است که به شهرها و حال و هوای آنجا در هنگامه جنگ اشاره دارد.
«خاکهای نرم کوشک» زیر بازارچه کتاب
«خاکهای نرم کوشک» اثر سعید عاکف یکی از پرفروشترین کتابهای دفاع مقدس از زمان انتشارش تاکنون بوده است. این کتاب خاطراتی از شهید عبدالحسین برونسی است که در قالبی متفاوت منتشر شده است. این کتاب بیش از 201 مرتبه تاکنون تجدید چاپ شده است.
اینک بازار کتاب شوکران را سر کشید
«اینک شوکران» عنوان کتابی است که در آن خاطرات شهید منوچهر مدق به روایت همسر شهید نقل شده و از زمره کتابهای مورد هدف انتشارات روایت فتح است و از زمان انتشار تاکنون در میان پرفروشهای کتاب حضور پررنگی داشته است. این کتاب دارای بار عاطفی بسیار است و از این حیث بسیار هدف توجه است.
«تبسمهای جبهه» به روی بازار کتاب
کتاب «تبسمهای جبهه» تألیف حمید داودآبادی با موضوع طنزهای رزمندگان در دفاع مقدس از سوی موسسه شهید کاظمی راهی بازار کتاب شده است. در این کتاب به خوبی صفا و صمیمیت بین رزمندگان اسلام توصیف شده است و بیان شوخیها و طنزهای رزمندگان در دفاع مقدس به جذابیتش افزوده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com