سومین سفر حسن روحانی به عنوان رئیس جمهوری به نیویورک برای شرکت در اجلاس سران در مجمع عمومی سازمان ملل متحد پس از دو رخداد سیاسی بزرگ انجام می شود.
یکم، توافق ایران با جامعه جهانی رسمیت یافته و به سندی بین المللی تبدیل
شده و دوم، با کوشش کم سابقه یا بی سابقه کاخ سفید از سد مخالفت های جدی،
واقعی و بی امان جنگ طلبان در امریکا و جهان به سلامت گذشته است. این حضور
رئیس جمهوری اسلامی ایران فرصت ویژه ای پدید آورده نه تنها در توسعه همکاری
های بین المللی ایران بلکه برای جامعه جهانی و منطقه خاورمیانه که می
تواند گشایشی را برای گره های کور و مزمن در آن ببیند. اما اغتنام از این
فرصت منوط است به اینکه سران عزم خویش را برای به اجرا گذاشتن فوری تصمیم
های تاریخی خود همان طور قاطعانه به نمایش گذارند که در فائق آمدن بر موانع
رنگارنگ توافق نشان دادند.
اکنون نگاه ها معطوف به نیویورک است تا
طلیعه های نتایج این رخداد تاریخی را در تصمیم ها و نیز اقدام های نمادین
این دوره از اجلاس سران مشاهده کنند. اما بارزترین وجه حضور سوم، مناسبات
ایران و امریکا است. برخی ناظران بر این باورند که دولت فعلی امریکا
گام هایی را در تصحیح سیاست خارجی جاری نسبت به ایران برداشته و با اذعان
به حق ایران به برخورداری از فناوری هسته ای صلح آمیز به فرآیند تخریب
مناسبات خارجی ایران پایان داده و در مسیر عکس آن سیر می کند، لذا این
ناظران انتظار دارند ایران هم واکنش متناسب را ابراز دارد. لکن پیچیدگی های
عجیب و غریب این فرآیند را باید در نظر داشت.
فراز و فرودهای فرآیند
مذاکرات بویژه در ماه های آخر باید به قدر کافی روشن ساخته باشد که تغییر
مسیر در سیاست بین المللی چه اندازه پیچیده و دشوار است و هر گام مثبت چه
اندازه مقاومت دشمنان و تحرک های تخریبی رقیبان را برمی انگیزد. اینک باید
آشکار شده باشد که هرگونه تغییری در وضعیت مناسبات ایران و امریکا نیز
موانعی به همین سترگی دارد. فقدان اعتماد متقابل در نتیجه گذشته تلخ فراموش
ناشدنی که دوطرف از آن به درستی یاد می کنند، تنها یک وجه از این پیچیدگی
است. کشمکش کانون های قدرت در سیاست ایالات متحده امریکا راجع به ایران و
پاره ای تردیدها درخصوص یکپارچگی و تضمین سیاست خارجی فعلی نگرانی قابل درک
دیگری است. اما عامل بسیار قوی تر، منافع نامشروع قدرت های بزرگ و میانی و
باندهای قدرت در امریکا و جامعه جهانی است که در اثر هر دگرگونی در روابط
ایران و امریکا دستخوش آسیب می شود. انواع دسیسه ها برای بحرانی نگاه داشتن
مناسبات ایران و امریکا در سطح بین المللی از همین آبشخور نشأت می گیرد.
سیاستی که ترویج ایران هراسی را در غرب با قدرت تمام پی می گیرد و به
تصویر وارونه ای از نقش ایران در منطقه و جهان می پردازد و همزمان عاملان
اصلی تروریسم و بحران آفرینی را فرشتگان معصومی می نمایاند که قربانی سیاست
های امپراطوری ایران شده اند؛ در درجه اول قصد دارد گوش جهان را به صدای
ایران کر سازد و در مرحله بعد حذف نقش ایران را به یک خواست عمومی تبدیل
کند. این سیاست بزرگ ترین مانع بر سر راه تصحیح مناسبات ایران و امریکاست
که تاکنون به انواع شگردها برای رسیدن به این منظور متوسل شده و نشان داده
است از هیچ مکر و شگردی در این راه دریغ ندارد. اداره ماهرانه بحران اتمی
با مانورهای بموقع و پیشروی ها و عقب نشینی های ضروری نشان داد ایران قادر
است بر نیروهای بحران ساز فرافکن فائق آید. همین تدبیر و توان و مقاومت و
مانورهای مناسب کفایت دارند تا بر هراس افکنی در افکار عمومی مغرب زمین، از
انقلاب اسلامی ایران و جمهوری اسلامی ایران نیز غلبه کنند. حضور رئیس
جمهوری اسلامی ایران در امریکا در این شرایط خاص فرصتی استثنایی است برای
مهار قوایی که تخریب چهره ایران و در نتیجه داغ نگاه داشتن تنور ایران
هراسی و تشدید تخاصم ایران و امریکا را مأموریت خود تعریف کرده اند. با هر
معیار که بسنجیم، رئیس جمهوری روحانی باید در این سفر پیام متفاوتی از
گذشته و متناسب با تصحیح سیاست امریکا بدهد.
*سفیر پیشین ایران در الجزایر